• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

گروس عبدالملکیان

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
oiazp4.gif



اگرچه گروس عبدالملکیان از شاعران جوان کشور محسوب می‌شود و سابقهٔ شاعری‌اش هنوز به ده سال نرسیده است، اما در همین مدت اندک به موفقیت‌های قابل توجهی دست یافته است.
شعر گروس عبدالملکیان ـ برخلاف شعر بسیاری از شاعران این سال‌ها ـ نه آنقدر پیچیده است و فضاهای نامتعارف و عجیب و غریبی دارد که مخاطب عام نتواند با آن ارتباط برقرار کند و نه آنقدر پیش پا افتاده و دم‌دستی است که برای مخاطبان حرفه‌ای شعر جذابیتی نداشته باشد. شعر او معمولاً با مضامین و واژه‌های متعارف و آشنا ـ‌که پیش از این شاعران دیگر از آن بهره برده‌اند‌ـ خلق می‌شود، در عین اینکه شاعر با تکنیک‌ها و جریان‌های روز شعر آشناست و به قدر لازم از آنها استفاده می‌کند.
شاید بتوان جنگ و عشق را دو مضمون محوری و دو دغدغهٔ اساسی‌ شعر او دانست که در بسیاری از کارهایش به چشم می‌خورد؛ دو مضمونی که به نوعی دیگر در شعرهای پدرش محمدرضا عبدالملکیان نیز وجود داشته‌اند. انگار دغدغه‌های عبدالملکیان پدر به عبدالملکیان پسر نیز رسیده است. هر چند که نمی توان منکر تفاوت‌های جدی نوع نگاه این دو شاعر از یکدیگر شد. این دو مضمون گاه در بعضی شعرهای گروس با هم تلاقی می‌کنند و جدالی نیز بین آنها درمی‌گیرد.



مجموعه های شعری:

پرندهٔ پنهان
رنگ‌های رفتهٔ دنیا
سطرها در تاریکی جا عوض می کنند



جوایز و افتخارات :[FONT=&amp]
[/FONT] جایزهٔ شعر کارنامه به خاطر مجموعه پرنده ی پنهان
جایزهٔ کتاب سال شعر جوان به خاطر رنگ‌های رفتهٔ دنیا
از برگزیدگان جشنواره شعر فجر
برنده سرو بلورین
 

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
می گویــند : آب نطلبیده مراد اســت !

هرچــه بالـا و پــایین می کنــم

نمی فهمــم

این چشمــان ــم پس کی مـراد می گیرنـد ..
 

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
موسیقی عجیبیــست مرگــــــ !

بلــند می شوی

و چنان آرام و نــــرم می رقصی

که دیگر هیچکس تــــو را نمی بیـند
 

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
از گـــــم شدن همـه می ترســیم

امــّا زیباترین روز زندگــی ام

روزی بـود

کــه با تـو در میـانه ی جنگــل گم شــدیم
 

rms

Registered User
تاریخ عضویت
26 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
4,759
لایک‌ها
7,919
محل سکونت
اهواز
گروس رو دورادور میشناسم،

زیباترین شعرش از نظر من اینه:

به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی.
به چه دل خوش کردی؟
تکاندن برف از شانه های آدم برفی
 

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
پــرواز هم دیگــر

رویـای آن پــرنده نبــود

دانه دانه پرهـایش را چیــد

تا بر این بالــش

خواب دیگری ببیند
 

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
زیــر این آسمــان ابری

به معنـــــای نامش فکر می کنــد

گل آفتــاب گردانــــ
 

M a h S h i D

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژوئن 2013
نوشته‌ها
117
لایک‌ها
190
چــه فرقی می کنـد

مــن عـاشق تـو بــاشم

یـا تو عــاشق مــن

چـه فرقی می کند رنگیــن کمــان

از کـدام سمت آسمـان

آغــاز می شــود
 

Faridbahrami

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2012
نوشته‌ها
164
لایک‌ها
144
محل سکونت
Wherever I May Roam
درخت که می شوم تو پائیزی
کشتی که می شوم
تو بی نهایت طوفانها
تفنگت را بردار
و راحت حرفت را بزن !
 

Faridbahrami

Registered User
تاریخ عضویت
15 نوامبر 2012
نوشته‌ها
164
لایک‌ها
144
محل سکونت
Wherever I May Roam

Dorhato

Registered User
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2019
نوشته‌ها
103
لایک‌ها
15
سن
33
می خواهم تو را بکشم

اما

چاقو را در سینه‌ی خود فرو می کنم

تو کشته خواهی شد

یا من؟
 

بـا ر ا ن

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
27 می 2008
نوشته‌ها
1,156
لایک‌ها
4,026
سن
32
آخرین پرنده را هم رها کرده ام
اما هنوز غمگینم
چیزی در این قفس خالی هست
که آزاد نمی شود...
 
بالا