الکس بانایان یکی از اعضای بنگاه سرمایهگذاری ریسکپذیر Alsop Louie Partners واقع در سانفرانسیسکو است. کتاب در دست انتشار او درباره 25 نفر از موفقترین انسانهای جهان، پرده از چیزهای کوچکی بر میدارد که این افراد با انجام آنها حرفهٔ خود را به سمت قلهها سوق دادهاند. الکس که فقط چند روز مانده تا دوره نوجوانی را پشت سر بگذارد و وارد 20 سالگی شود، در ابتدای مقالهای که در ادامه خواهید خواند، مینویسد:
فقط فکر کردن به آنچه در این سالها اتفاق افتاده باعث میشود مأیوس شوم. قبل از اینکه ادامه دهم، این را گفته باشم که: این مطلب برای همه کس نیست. یک مقاله برای افرادی که بر تکنولوژی تمرکز دارند هم نیست. این مقاله را برای کسانی در آن بیرون نوشتهام که نیاز به یک یادآوری اضافه دارند: «هر چیزی ممکن است.» اگر میخواهید بدانید چطور دنیای من در این یک سال دگرگون شد، و چه درسهای شگفتانگیزی در طول مسیر آموختم، همراهم شوید.
جوانها کمتر دل به پند آدمهای سالخورده میدهند، ولی این بار کسی که تجربیاتِ تر و تازهاش را به اشتراک گذاشته، از خیلی از مخاطبین نارنجی کم سن و سال تر است. پس شاید نوشتههایش به دل بنشیند. تنها راه برای فهمیدنش این است که در ادامه مطلب با نارنجی همراه باشید.
[h=3]دگرگونیِ من[/h] سال گذشته برای من گردبادی از اتفاقات دگرگونکننده زندگی بود، ولی اعتبار هیچ کدام را برای خودم در نظر نمیگیرم. اگر این رویدادها به وقوع پیوستهاند به خاطر وجود افرادی در زندگیام بوده که به من اعتقاد دارند، مرا راهنمایی کردهاند، و سر پا نگهم داشتهاند. من هر روز با فروتنی نسبت به آنها از خواب بیدار میشوم. کامیابی واقعی زندگی من آنها هستند و من فقط دارم روی موج، سواری میکنم.
برای اینکه تصوری از آنچه بر من گذشته به مخاطبین بدهم، جزئیاتی را به اشتراک میگذارم تا متوجه شوید که زندگی من یک سال پیش چطور بود و حالا چگونه است. ولی بگذارید کاملاً شفاف باشم: آنچه خواهید خواند یکی از آن فهرستهای "کارهایی که برای موفقیت انجام دادهام" نیست، در عوض یک بررسی موردی درباره چیزهایی است که امکانپذیر هستند و یک نوجوان ستیزهجو مثل من توانسته از عهدهشان بر آید؛ تصور اینکه چه کاری از عهده شخص شما ساخته است، با خودتان.
برای اینکه تصوری از آنچه بر من گذشته به مخاطبین بدهم، جزئیاتی را به اشتراک میگذارم تا متوجه شوید که زندگی من یک سال پیش چطور بود و حالا چگونه است. ولی بگذارید کاملاً شفاف باشم: آنچه خواهید خواند یکی از آن فهرستهای "کارهایی که برای موفقیت انجام دادهام" نیست، در عوض یک بررسی موردی درباره چیزهایی است که امکانپذیر هستند و یک نوجوان ستیزهجو مثل من توانسته از عهدهشان بر آید؛ تصور اینکه چه کاری از عهده شخص شما ساخته است، با خودتان.
1. یک سال پیش من 18 کیلو سنگینتر بودم و توانِ دویدن برای بیش از 10 دقیقه را نداشتم. امروز (به لطف **** غذایی کم کربوهیدارتِ تیم فریس) آن کیلوهای اضافه را کم کردهام و در حال تمریم برای شرکت در اولین مسابقه سهگانه عمرم هستم (که هرگز فکر نمیکردم از راه برسد.)
2. یک سال قبل در اتاقم توی خوابگاه نشسته بودم و داشتم به این فکر میکردم که وارد "دنیای واقعی" دره سیلیکون بشوم. امروز، یکی از اعضای Alsop Louie Partners هستم؛ یک بنگاه سرمایهگذاری ریسکپذیر، واقع در سانفرانسیسکو که در زمینه high-tech فعال است.
3. یک سال قبل، فقط سه نفر همکاری با کتابم را پذیرفته بودند و برای متقاعد کردن بقیه افراد مجبور بودم -به معنای واقعی کلمه- تعقیب و گریز خیابانی راه بیاندازم تا راضی به مصاحبهها شوند. امروز، 11 مصاحبه تأییدشده دارم و روند رو به رشد است.
4. یک سال قبل، در ژورنال (دفتر روزانه) شخصیام نوشتم که آرزو دارم برخی از قهرمانهایم در حوزه کسب و کار را ببینم، از جمله افرادی مثل تیم فریس، تونی شِی و الیوت بیزنو. امروز نه تنها همهشان را ملاقات کردهام بلکه یکیشان را از نزدیک -سایه به سایه- دنبال کردهام، با دومی شام خوردهام و با سومی سفری به اروپا را تجربه کردهام که سفر معرکهای بود! هرگز حدسش را هم نمیزدم که این اتفاقات بیافتند.
2. یک سال قبل در اتاقم توی خوابگاه نشسته بودم و داشتم به این فکر میکردم که وارد "دنیای واقعی" دره سیلیکون بشوم. امروز، یکی از اعضای Alsop Louie Partners هستم؛ یک بنگاه سرمایهگذاری ریسکپذیر، واقع در سانفرانسیسکو که در زمینه high-tech فعال است.
3. یک سال قبل، فقط سه نفر همکاری با کتابم را پذیرفته بودند و برای متقاعد کردن بقیه افراد مجبور بودم -به معنای واقعی کلمه- تعقیب و گریز خیابانی راه بیاندازم تا راضی به مصاحبهها شوند. امروز، 11 مصاحبه تأییدشده دارم و روند رو به رشد است.
4. یک سال قبل، در ژورنال (دفتر روزانه) شخصیام نوشتم که آرزو دارم برخی از قهرمانهایم در حوزه کسب و کار را ببینم، از جمله افرادی مثل تیم فریس، تونی شِی و الیوت بیزنو. امروز نه تنها همهشان را ملاقات کردهام بلکه یکیشان را از نزدیک -سایه به سایه- دنبال کردهام، با دومی شام خوردهام و با سومی سفری به اروپا را تجربه کردهام که سفر معرکهای بود! هرگز حدسش را هم نمیزدم که این اتفاقات بیافتند.
مهم نیست که این عقیده خیلی کودکانه به نظر برسد؛ من به شخصه دریافتهام که "رؤیاها میتوانند به حقیقت بپیوندند." ابتدا که فکرش را بکنید دیوانهوار به نظر میآید ولی فقط کافی است آجرها را روی هم بچینید، یکی یکی، تا زمانی که سرتان توی ابرها فرو برود.
در ادامه، درسهایی را که در طول راه آموختهام و این ناممکنها را ممکن کردهاند با شما در میان میگذارم، با این امید که به شما هم کمک کنند.
در ادامه، درسهایی را که در طول راه آموختهام و این ناممکنها را ممکن کردهاند با شما در میان میگذارم، با این امید که به شما هم کمک کنند.
[h=3]درسهایی که آموختهام[/h] 5. نوشتن در ژورنال شخصی زندگی مرا دگرگون کرد. ژورنالنویسی در دو مورد به من کمک کرد؛ حفظ درجه خوشحالیام (وقتی لحظات شاد روزانه را مینویسید، مغز شما دقیقاً آن لحظات را دوباره تجربه میکند) و همینطور کمک به کشف کردن ایدههایی که حتی نمیدانستم آنها را در سر دارم. یکی از شعارهای شخصی من این است: «کتابها را میخوانم تا آنچه را دیگران میدانند بفهمم، ولی ژورنال مینویسم تا بفهمم خودم چه میدانم.»
6. رعد و برق آنهایی را میگیرد که دور و بر طوفانها میپلکند. وقتی در خانه نشستهاید احتمال اینکه رعد و برق شما را بگیرد اندک است. اما وقتی بیرون هستید و در حالی که یک شی فلزی در دست دارید از درخت بالا میروید، بخت این اتفاق بیشتر است. موفقیت هم همینطور است. به کنفرانسهای بزرگان بروید، به فرصتها بله بگویید، و داستانتان را همه جا جار بزنید. این شمایید که میتوانید بخت خودتان را رقم بزنید.
7. اولویت اول، همیشه خانواده. در طول راه این را درک کردهام که تنها عامل همیشه وفادار زندگی، خانواده است. دوستان تغییر میکنند، شغلها تغییر میکنند، ولی خانواده شما همیشه خانواده شما باقی میماند. از وقت خود سرمایهگذاری کنید تا رابطه خود با والدین و خواهر/برادرها را واقعاً به روابطی استثنایی تبدیل کنید. و اگر خانوادهای ندارید یک گروه خاص را پیدا کنید و با آنها چنین روابطی را بسازید.
8. هرگز نگویید "بهترین بماند برای آخر." از سوت آغاز، تمام آنچه را دارید رو کنید. و هیچ ایرادی هم ندارد که دسر را اول بخورید!
9. زندگی فقط یک بازی انسانی است. سازمانهایی که به نظر بزرگ میآیند (دیزنی، مایکروسافت و ...) فقط از انسانها تشکیل شدهاند. اگر بلد باشید کاپوت را بالا بزنید و آدمهایی را که ماشین (سازمان) را اداره میکنند بیابید و با آنها دوست شوید، آن وقت میتوانید غیرممکن را ممکن کنید.
10. "نه" فقط به معنای "الآن نه" یا "درست از من نخواستی" است. اینکه یک نفر امروز "نه" بگوید به این معنا نیست که فردا هم "نه" خواهد گفت.
11. آدمهای خوبی در دنیا وجود دارند. آدمها میخواهند به کسانی که "یادآور خودشان هستند، پتانسیلهای آنها را به یادشان میآورند، و نیت درستی دارند" کمک کنند. وقتی به شکل مناسب از کسی کمک بخواهید از دیدن اینکه چقدر آن فرد مهربان است شگفتزده خواهید شد.
12. خواندن کتابها، ناچیز شمرده شده ترین کلید موفقیت است. جدی نوشتم. شش کتاب اول فهرست پیشنهادات من اینها هستند: هرگز تنها نخور، تقدیم خوشحالی، چهار ساعت کار هفتگی، از قلبت مایه بگذار، وقتی دیگر حرفی نزدم خواهی فهمید که مردهام، و هنر احتمالات.
13. آدرس ایمیل اکثر آدمها را ظرف چند دقیقه میتوان یافت. اینترنت امکان دسترسی به مشخصات تماس افرادی را که به راحتی نمیتوان ملاقاتشان کرد میدهد. از این موهبت استفاده کنید.
14. مشکلات اجتنابناپذیر هستند ولی مضطرب شدن یک انتخاب است. من در زندگی یاد گرفتهام نگران شکستهای کوچک نباشم و تمرکزم را روی رسیدن به موفقیتهای واقعی قرار دهم.
15. تفکر درباره "ذخیره کردن پول" را رها کنید، در عوض شروع کنید به فکر کردن درباره "پول در آوردن." من افرادی را ملاقات کردهام که ساعتها وقت صرف جمع کردن برگههای تخفیف و پیدا کردن راههایی برای صرفهجوییهای چند دلاری میکنند. اگر این زمان را صرف اضافه کار یا شروع یک کسب و کار میکردند، نتایج مالی به مراتب بهتر میبود.
16. "ارتباط سازی شبکهای،" تبادل کارت، و قاطی شدن با آدمهای شیکپوش، وقت تلف کردن است. در عوض به شکل دادن رفاقت با افرادی بپردازید که واقعاً در کار با آنها در ارتباط هستید. ارتباط سازی شبکهای به نظر من کار کثیفی است و اصلاً هم با حال نیست. اما یافتن دوستان جدید، تا ابد رضایت بخش باقی خواهد ماند و به تمام جنبههای کاری و شغلی شما کمک میکند.
17. شما انعکاس 20 شخصیتی هستید که به شما بهترین اندرزها را دادهاند. سعی کنید بهترین نصیحتها را از خردمندترین و فاضلترین افرادی که قادر به درکشان هستید بگیرید. تجربیات پیشین آنها میتواند بدل به آیندهنگری شما شود.
18. زندگی یک بازی برد-باخت نیست. لازم نیست کسی ببازد تا شما برنده شوید.
19. برای اوقات آزاد خود، جا باز کنید. در برنامه زندگیتان وقتی را فقط برای کاوش کردن، رفتن به ماجراجویی، خواندن چیزهای جدید، و حرف زدن با افراد جدید قرار دهید. من دوستانی با پتانسیل بسیار بالا دارم که آنقدر مشغول چرخاندن چرخهای کارشان هستند که هرگز هیچ کار باارزشی انجام ندادهاند. باور داشته باشید که اگر برای اوقات آزاد خود جایی باز کنید، بزرگترین ایدههای بعدی زندگیتان در همین فراغتها از راه خواهد رسید.
20. دستاورها، نیروی پشتیبان برای ایجاد خوشحالی نیستند. خوشحالیِ رسیدن به قله آنی و زودگذر است، ولی خوشحالیِ ناشی از خاطرات صعود به قله برای همیشه با شما خواهند ماند. در موارد شغلی نیز چنین است.
21. با مزه بودن و تعریف داستانهای گیرا، میتواند به سرعت غریبهها را به دوستان جدید بدل کند. هر دوی این موارد، مهارتهایی قابل آموختن و شکل دادن هستند.
22. جمله روبرو کاملاً مزخرف است: «چیزهایی که میدانید مهم نیست، کسانی که میشناسید مهم هستند.» اگر چیزی برای ارائه نداشته باشید، داشتن دوستان با نفوذ هم کمکی نمیکند. موفقیت 80٪ به محصول بستگی دارد و 20٪ به روش ارائه آن. ارتباطات شما در حد همان 20٪ مؤثر خواهد افتاد ولی آن 80٪ را جایگزین نمیکنند.
23. کارمندان خدماتی و منشیها. با این دو گروه بدون استثنا عالی رفتار کنید. این مورد یکی از رازهای کوچک زندگی است.
24. وقتی به جایی رسیدهاید که هیچ انتخاب دیگری ندارید، تازه از کارهایی که قادر به انجامشان هستید شگفتزده خواهید شد. هیچ چیزی تحریککنندهتر از حرکت بر لبه شکست نیست. چون باعث میشود شاهکارهایی باورنکردنی از خود به جا بگذارید که هرگز حتی فکرش را هم نمیکردید از شما ساخته باشد. ولی فقط در یک صورت است که به چنین مرزی خواهید رسید: پذیرفتن ریسکهای غیر قابل تصور.
[h=3]حرف آخر[/h] 6. رعد و برق آنهایی را میگیرد که دور و بر طوفانها میپلکند. وقتی در خانه نشستهاید احتمال اینکه رعد و برق شما را بگیرد اندک است. اما وقتی بیرون هستید و در حالی که یک شی فلزی در دست دارید از درخت بالا میروید، بخت این اتفاق بیشتر است. موفقیت هم همینطور است. به کنفرانسهای بزرگان بروید، به فرصتها بله بگویید، و داستانتان را همه جا جار بزنید. این شمایید که میتوانید بخت خودتان را رقم بزنید.
7. اولویت اول، همیشه خانواده. در طول راه این را درک کردهام که تنها عامل همیشه وفادار زندگی، خانواده است. دوستان تغییر میکنند، شغلها تغییر میکنند، ولی خانواده شما همیشه خانواده شما باقی میماند. از وقت خود سرمایهگذاری کنید تا رابطه خود با والدین و خواهر/برادرها را واقعاً به روابطی استثنایی تبدیل کنید. و اگر خانوادهای ندارید یک گروه خاص را پیدا کنید و با آنها چنین روابطی را بسازید.
8. هرگز نگویید "بهترین بماند برای آخر." از سوت آغاز، تمام آنچه را دارید رو کنید. و هیچ ایرادی هم ندارد که دسر را اول بخورید!
9. زندگی فقط یک بازی انسانی است. سازمانهایی که به نظر بزرگ میآیند (دیزنی، مایکروسافت و ...) فقط از انسانها تشکیل شدهاند. اگر بلد باشید کاپوت را بالا بزنید و آدمهایی را که ماشین (سازمان) را اداره میکنند بیابید و با آنها دوست شوید، آن وقت میتوانید غیرممکن را ممکن کنید.
10. "نه" فقط به معنای "الآن نه" یا "درست از من نخواستی" است. اینکه یک نفر امروز "نه" بگوید به این معنا نیست که فردا هم "نه" خواهد گفت.
11. آدمهای خوبی در دنیا وجود دارند. آدمها میخواهند به کسانی که "یادآور خودشان هستند، پتانسیلهای آنها را به یادشان میآورند، و نیت درستی دارند" کمک کنند. وقتی به شکل مناسب از کسی کمک بخواهید از دیدن اینکه چقدر آن فرد مهربان است شگفتزده خواهید شد.
12. خواندن کتابها، ناچیز شمرده شده ترین کلید موفقیت است. جدی نوشتم. شش کتاب اول فهرست پیشنهادات من اینها هستند: هرگز تنها نخور، تقدیم خوشحالی، چهار ساعت کار هفتگی، از قلبت مایه بگذار، وقتی دیگر حرفی نزدم خواهی فهمید که مردهام، و هنر احتمالات.
13. آدرس ایمیل اکثر آدمها را ظرف چند دقیقه میتوان یافت. اینترنت امکان دسترسی به مشخصات تماس افرادی را که به راحتی نمیتوان ملاقاتشان کرد میدهد. از این موهبت استفاده کنید.
14. مشکلات اجتنابناپذیر هستند ولی مضطرب شدن یک انتخاب است. من در زندگی یاد گرفتهام نگران شکستهای کوچک نباشم و تمرکزم را روی رسیدن به موفقیتهای واقعی قرار دهم.
15. تفکر درباره "ذخیره کردن پول" را رها کنید، در عوض شروع کنید به فکر کردن درباره "پول در آوردن." من افرادی را ملاقات کردهام که ساعتها وقت صرف جمع کردن برگههای تخفیف و پیدا کردن راههایی برای صرفهجوییهای چند دلاری میکنند. اگر این زمان را صرف اضافه کار یا شروع یک کسب و کار میکردند، نتایج مالی به مراتب بهتر میبود.
16. "ارتباط سازی شبکهای،" تبادل کارت، و قاطی شدن با آدمهای شیکپوش، وقت تلف کردن است. در عوض به شکل دادن رفاقت با افرادی بپردازید که واقعاً در کار با آنها در ارتباط هستید. ارتباط سازی شبکهای به نظر من کار کثیفی است و اصلاً هم با حال نیست. اما یافتن دوستان جدید، تا ابد رضایت بخش باقی خواهد ماند و به تمام جنبههای کاری و شغلی شما کمک میکند.
17. شما انعکاس 20 شخصیتی هستید که به شما بهترین اندرزها را دادهاند. سعی کنید بهترین نصیحتها را از خردمندترین و فاضلترین افرادی که قادر به درکشان هستید بگیرید. تجربیات پیشین آنها میتواند بدل به آیندهنگری شما شود.
18. زندگی یک بازی برد-باخت نیست. لازم نیست کسی ببازد تا شما برنده شوید.
19. برای اوقات آزاد خود، جا باز کنید. در برنامه زندگیتان وقتی را فقط برای کاوش کردن، رفتن به ماجراجویی، خواندن چیزهای جدید، و حرف زدن با افراد جدید قرار دهید. من دوستانی با پتانسیل بسیار بالا دارم که آنقدر مشغول چرخاندن چرخهای کارشان هستند که هرگز هیچ کار باارزشی انجام ندادهاند. باور داشته باشید که اگر برای اوقات آزاد خود جایی باز کنید، بزرگترین ایدههای بعدی زندگیتان در همین فراغتها از راه خواهد رسید.
20. دستاورها، نیروی پشتیبان برای ایجاد خوشحالی نیستند. خوشحالیِ رسیدن به قله آنی و زودگذر است، ولی خوشحالیِ ناشی از خاطرات صعود به قله برای همیشه با شما خواهند ماند. در موارد شغلی نیز چنین است.
21. با مزه بودن و تعریف داستانهای گیرا، میتواند به سرعت غریبهها را به دوستان جدید بدل کند. هر دوی این موارد، مهارتهایی قابل آموختن و شکل دادن هستند.
22. جمله روبرو کاملاً مزخرف است: «چیزهایی که میدانید مهم نیست، کسانی که میشناسید مهم هستند.» اگر چیزی برای ارائه نداشته باشید، داشتن دوستان با نفوذ هم کمکی نمیکند. موفقیت 80٪ به محصول بستگی دارد و 20٪ به روش ارائه آن. ارتباطات شما در حد همان 20٪ مؤثر خواهد افتاد ولی آن 80٪ را جایگزین نمیکنند.
23. کارمندان خدماتی و منشیها. با این دو گروه بدون استثنا عالی رفتار کنید. این مورد یکی از رازهای کوچک زندگی است.
24. وقتی به جایی رسیدهاید که هیچ انتخاب دیگری ندارید، تازه از کارهایی که قادر به انجامشان هستید شگفتزده خواهید شد. هیچ چیزی تحریککنندهتر از حرکت بر لبه شکست نیست. چون باعث میشود شاهکارهایی باورنکردنی از خود به جا بگذارید که هرگز حتی فکرش را هم نمیکردید از شما ساخته باشد. ولی فقط در یک صورت است که به چنین مرزی خواهید رسید: پذیرفتن ریسکهای غیر قابل تصور.
جالبترین نکته این مطالب این است که من آدم خاصی نیستم. هر چه انجام دادهام، حتی بهترش از عهده شما هم ساخته است. دلیل اینکه تمام این اتفاقات برای من افتاده این بوده که به اندازه کافی دیوانه بودهام تا دست به امتحان بزنم. من مثالی از آدمهای الکی خوششانس نیستم، مرا مثالی از آنچه وقوعش ممکن است در نظر بیاورید.
اتفاقات خوبی که در این یک سال برای من افتاده برای شما هم ممکن است اگر به اندازه کافی خواستار آنها باشید. امیدوارم که با این مقاله کمکی به کسانی که بر لبه یک پرش بلند هستند کرده باشم. در این یک سال، الهام گرفتن از سایرین بود که کمک کرد پرشی به این بلندی داشته باشم.
هیچ چیزی قدرتمندتر از یک روح انسانی که وسط آتش قرار گرفته نیست. امیدوارم برای شما جرقهای کوچک زده باشم.
نارنجی
اتفاقات خوبی که در این یک سال برای من افتاده برای شما هم ممکن است اگر به اندازه کافی خواستار آنها باشید. امیدوارم که با این مقاله کمکی به کسانی که بر لبه یک پرش بلند هستند کرده باشم. در این یک سال، الهام گرفتن از سایرین بود که کمک کرد پرشی به این بلندی داشته باشم.
هیچ چیزی قدرتمندتر از یک روح انسانی که وسط آتش قرار گرفته نیست. امیدوارم برای شما جرقهای کوچک زده باشم.
نارنجی