• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

Limbo

FarazAliZ

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2011
نوشته‌ها
10
لایک‌ها
1
داستان داستان ساده، اما بسیار خوبی برای بازی نوشته شده است. بازی، داستان پسر جوانی را روایت می کند که به دنبال خواهر گم شده خود می گردد. اما جاهایی که او دنبال خواهر خود می گردد، مکان های بسیار مرموز و خطرناکی هستند که محل ورودی جهنم (Limbo) را تشکیل می دهند. سرزمین های ویرانی که تنها پسر شجاع داستان ما توان سفر به آنجا را دارد. عشق یافتن خواهر، او را در برابر تمام خطرات ایمن کرده است.
گرافیک
LIMBO به لحاظ هنری یک شاهکار بی بدیل است که نظیر آن را تا به حال ندیده اید. در این بازی خبری از زرق و برق بازی هایی که با هزینه های بسیار زیاد ساخته می شوند، نیست. اوج صحنه پردازی ها و هنرنمایی سازندگان در دو رنگ سیاه و سفید خلاصه می شود. کل محیط بازی سیاه و سفید طراحی شده و محیطی که درخور ورودی جهنم باشد را بسیار زیبا و هنری به نمایش در می آورد. هر چیزی که در بازی دیده می شود، از ترکیب این دو رنگ به وجود آمده است. از شخصیت اصلی بازی که کاملا سیاه است و دو چشم کاملا سفید دارد گرفته تا تله ها، عنکوبت های غول پیکر و… همه از دو رنگ سیاه و سفید طراحی شده اند. محیط بازی بیشتر از جنگل های تاریک و مه آلود تشکیل شده است و جو سردی را به بازی بخشیده کرده است. نکته جالبی که می توان در مورد گرافیک این بازی گفت، این است که گرافیک شباهت زیادی به نقاشی های سیاه قلم دارد. موسیقی/صداگذاری
بازی LIMBO از صداگذاری بسیار خوبی بهره می برد. صداگذاری در این عنوان بسیار هنرمندانه کار شده است. ریتم کلی موسیقی بازی حال و هوای بسیار مرموزی دارد و بازی را بسیار جذاب کرده است. از طرف دیگر، گاهی اوقات فقط صدای پای شخصیت بازی به همراه صداهای مرموزی از محیط بازی به گوش می رسند. صداها نقش مهمی در گیم پلی نیز دارند. علاوه بر صداهای ترسناک و دلهره آوری که در محیط بازی شنیده می شوند، باید گوش های خود را برای صداهای دیگر تیز کنید. صداهایی که می توانند حل کردن معماهای بازی را برای شما آسان تر کنند.
گیم پلی بر اساس گفته های سازندگان بازی، گیم پلی به مرور شما را وارد محیط بازی خواهد کرد و شما خواهید فهمید که محیط بازی آن قدرها هم که به نظر می رسد، غم انگیز نیست. شخصیت چشم سفید بازی در جنگل بسیار مرموز، تاریک و خطرناک تک و تنها است و این شما هستید که باید مسیر او را در بازی پیدا کنید و کاری کنید که او جان سالم به در ببرد. گیم پلی بازی همانند اکثر بازی های پلتفرمر دیگر است و از این رو تقریبا همه با روند آن آشنا هستند. از نکات خوبی که در این بازی مشاهده کرده ایم، این بود که هیچ صحنه بارگذاری (Loading) در این بازی وجود ندارد و بازیکن می تواند از اول تا آخر بازی را یکسره طی کند. سیستم Checkpointها در بازی خوب است، به طوری که پس از مردن در فاصله نه چندان زیاد به بازی برخواهید گشت. داستان بازی به صورت قسمتی (Chapter) روایت می شود و این امکان برای بازیکن در بازی قرار داده شده که او قسمت های مختلف را به طور مجزا بازی کند. درباره روند کلی بازی بهتر است که به گفته ای از خود سازندگان بازی اشاره کرد. سازندگان این بازی را اینگونه توصیف می کنند: "زمانی که شما LIMBO را بازی می کنید، مثل این است که رویاها و کابوس های شما پایانی ندارند". همان طور که گفته شد، LIMBO یک بازی پلتفرمر است. اما یک بازی پلتفرمر هیچگاه خالی از معما نخواهد بود. معماهای بازی بیشتر شامل این می شود که شما به وسیله اشیا موجود چگونه می توانید بازی را پیش ببرید. کشیدن دستگیره های مخصوص برای افزایش سطح آب یا استفاده از طناب برای عبور از مکان های بسیار عمیق، بخش کوچکی از معماهای این بازی را تشکیل می دهند. اما عنصر دیگری هم برای حل معماهای بازی وجود دارد و آن عنصر بسیار مهم، زمان است. شاید در بازی هایی مانند Braid کنترل زمان را دیده باشید، اما معنی زمان در این بازی متفاوت است. منظور از زمان در LIMBO این است که شما در لحظه درست، کار درست را انجام دهید. به طور مثال در دموهایی که از این بازی به نمایش در آمده اند، باید در زمان بندی های درست از روی موانع مختلف عبور کنید یا بپرید تا در تله های مرگبار بازی گرفتار نشوید. تله هایی که شما را به روش های مختلف با مرگ آشنا خواهند کرد. به طور مثال این تله ها می توانند سر شخصیت اصلی بازی را از تنش جدا کنند. استفاده از زمان بندی درست، دویدن و یا راه رفتن و انتخاب مسیر درست همیشه شما را در حل معماها و رد کردن موانع مختلف کمک می کند. جو منحصر به فرد بازی تماما مدیون جلوه های گرافیکی، نورپردازی و موسیقی بسیار زیبایی است که در این بازی قرار گرفته اند. همین طور که در بازی پیش می روید با چشم انداز های دلگیری روبرو می شویم. حس تنهایی به خوبی در بازی به بازیکن منتقل می شود. تنهایی که در هر لحظه آن باید منتظر وقوع یک خطر و یا رویارویی با موجودات وحشتناکی مانند عنکبوت های غول پیکر باشیم. بسیاری از این اتفاق ها آنقدر سریع رخ می دهند که شما قدرت فرار از آن ها را نخواهید داشت. اما تنها چیزی که در این لحظه ها کمک شما خواهد بود، توانایی های شما در کنترل بازی است که با استفاده از آن ها می توانید در طول بازی زنده بمانید.
حداقل سیستم مورد نیاز:
CPU: Any CPU with 2GHz or more
Ram: 512 MB
VGA: Any VGA card in last 5 years. Some integrated graphics may work. Shader Model 3.0 required
DirectX: 9.0c
OS: Windows XP SP3 / Vista SP2 / 7
HDD: 150MB لینک دانلود

پسورد:[url]www.zobdeh.ir


[/URL]3g77jxb.jpg


 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
این بازی انصافا بهترین بازی بود که تا به حال روی کامیوتر بازی کرده بودم. دفعه اول ساعت ها وقتمو گرفت. سازندگان بازی خلاقیت خیلی بالایی داشتند. تشکر از استاتر تاپیک
 

Mazi

* مدیر موبایل و اسمارت فون ها* مدیر پاتوق
همکار انجمن
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
10,724
لایک‌ها
10,509
محل سکونت
Tehran
تایید میشه...بازی بسیار جالب و به شدت غیر تکراری هست....فکر نمیکنم مشابه اش تا به حال بازی دیگه ای وجود داشته باشه. ضمن اینکه خیلی هم ترسناک نیست.;)
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
تایید میشه...بازی بسیار جالب و به شدت غیر تکراری هست....فکر نمیکنم مشابه اش تا به حال بازی دیگه ای وجود داشته باشه. ضمن اینکه خیلی هم ترسناک نیست.;)

دقیقا به شدت غیره تکراریه. وقتی بازی می کنی تعجب می کنی که چرا تا به حال همچین چیزی نساخته بودن.
 

vangong

Registered User
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2011
نوشته‌ها
93
لایک‌ها
32
بازیه بسیار قشنگیه ولی یک کم افسرده کننده هستش
نمیشه مداوم بازی کرد!
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
بازیه بسیار قشنگیه ولی یک کم افسرده کننده هستش
نمیشه مداوم بازی کرد!

والا من درش افسردگی نمی بینم. با وجودیکه رنگهاش نیست ولی نامید کننده نیست.
 

patteerr

Registered User
تاریخ عضویت
27 مارس 2009
نوشته‌ها
4,016
لایک‌ها
3,140
بازي بسيار زيبا و بسيار فكري است ولي هر چي دقت ميكني ترسناكي توووش نمي بينم .

من يجاش موندم . نمي تونم برم . اونايي كه تموم كردن بفرمايند من عكس بگيرم منو راهنمايي كنند .
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
بازي بسيار زيبا و بسيار فكري است ولي هر چي دقت ميكني ترسناكي توووش نمي بينم .

من يجاش موندم . نمي تونم برم . اونايي كه تموم كردن بفرمايند من عكس بگيرم منو راهنمايي كنند .

بگو کجاست و چی داره تا ببینم یادم میاد.
 

Mazi

* مدیر موبایل و اسمارت فون ها* مدیر پاتوق
همکار انجمن
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
10,724
لایک‌ها
10,509
محل سکونت
Tehran
عکس رو بزار راهنماییت کنم..من تمومش کردم...
 

vangong

Registered User
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2011
نوشته‌ها
93
لایک‌ها
32
والا من درش افسردگی نمی بینم. با وجودیکه رنگهاش نیست ولی نامید کننده نیست.

عزیز منظورم جوّشه....یجوری منو ناراحت می کرد موقع بازی....نمیتونستم زیاد پاش بشینم
---------------------------------
منم تمومش کردما :دی
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
عزیز منظورم جوّشه....یجوری منو ناراحت می کرد موقع بازی....نمیتونستم زیاد پاش بشینم
---------------------------------
منم تمومش کردما :دی

والا رنگ و لعابش منو یاد فشن های با کلاس مینداخت کلی روحیه می گرفتم

Sent from my GT-I9100 using Tapatalk
 

patteerr

Registered User
تاریخ عضویت
27 مارس 2009
نوشته‌ها
4,016
لایک‌ها
3,140
عكس گرفتم نميشه . . . پرينت اسكرين از دسكتاپ عكس ميگيره .

ببين يه جايي هست دو تا قوطيه كه ميرم روي يك دكمه اي فشار ميدم اون قوطي ها ميرن بالا و بعد جاذبه شون تموم ميشه و ميان ميوفتن زمين . من بايد يكي از اون قوطي ها رو نگه دارم ببرم بذارم زير پام .... ولي نمي تونم نگه دارم . تا من برم برسم بالا اونا ميوفتن... يادتون اومد ؟
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
عكس گرفتم نميشه . . . پرينت اسكرين از دسكتاپ عكس ميگيره .

ببين يه جايي هست دو تا قوطيه كه ميرم روي يك دكمه اي فشار ميدم اون قوطي ها ميرن بالا و بعد جاذبه شون تموم ميشه و ميان ميوفتن زمين . من بايد يكي از اون قوطي ها رو نگه دارم ببرم بذارم زير پام .... ولي نمي تونم نگه دارم . تا من برم برسم بالا اونا ميوفتن... يادتون اومد ؟

اگر درست یادم باشه قضیه ایطوری بود یکیشو بزار سمت چپ اونجا که یه نرده بون هیت وقتی جاذبه درست میشه میره طبقه بالا البته خیلی خوب یادم نمیاد

Sent from my GT-I9100 using Tapatalk
 

b.yasini

کاربر فعال تاریخ و پزشکی و سلامت
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
7,666
لایک‌ها
2,930
محل سکونت
Living in Dreams
دوست من یه چرخی بزن توانجمن یه 10 20 باری پعرفیق شده
 
بالا