برگزیده های پرشین تولز

از چـــی بگم !!! از همه چی خبر دار باش دوست من ...

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
خانواده «مرتضی پاشایی» اطلاعیه داد


مدیر برنامه ها و خانواده مرتضی پاشایی درباره برخی حاشیه ها و تجمعات که به بهانه درگذشت این خواننده جوان ایجاد شده، اعلام موضع کردند.

خبرگزاری مهر: مدیر برنامه ها و خانواده مرتضی پاشایی درباره برخی حاشیه ها و تجمعات که به بهانه درگذشت این خواننده جوان ایجاد شده، اعلام موضع کردند.

در پی درگذشت مرتضی پاشایی خواننده جوان موسیقی پاپ عده ای با برگزاری برخی تجمعات بدون مجوز حاشیه هایی ایجاد کرده اند که همین امر باعث شده مدیر برنامه ها و خانواده مرتضی پاشایی با صدور یک بیانیه درباره این حواشی و مواضع رسمی شان توضیحاتی ارایه کنند.

در متنی که در اختیار گروه هنر مهر قرار گرفته آمده است: «از همه ملت ایران و طرفداران مرتضی پاشایی که در غم خانواده آن مرحوم سهیم هستند تشکر می کنیم و بر خود لازم می دانیم چند نکته مهم را اعلام داریم:

1.طرفداران مرتضی پاشایی کسانی هستند که شفای وی را از طریق برگزاری زیارت عاشورا و دعای توسل می خواستند.

2.شخص مرتضی پاشایی عاشق اهل بیت و اسلام و معنویت و مردم بود.

3.خانواده و خاندان مرتضی پاشایی افرادی در خط انقلاب و **** مقدس جمهوری اسلامی و از مریدان اهل بیت هستند.»

همچنین پدر مرتضی پاشایی گفت: ما از اینکه برخی افراد از ابراز احساسات مردم سواستفاده کرده و برخی اجتماعات را به حاشیه کشانده اند بسیار متاسفیم و می دانیم که طرفداران واقعی پسرم خواستار ایجاد هیچ نوع حاشیه ای نیستند.

وی همچنین از همه مردمی که پسرش را در دوران بیماری تنها نگذاشته و از زمان درگذشت وی نیز دلسوزانه در غم آنها شریک بوده اند، قدردانی کرد.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
آهنگ جدید یاس برای مرتضی پاشایی
ویترین آنلاین : یاس باز با همان سبک زیبا برای مرتضی عزیز میخواند


برای دانلود آهنگ روی متن زیر کلیک کنید
کلیک کتید


آهنک جدید مهدی یغمایی برای مرتضی پاشایی


برای دانلود آهنگ روی متن زیر کلیک کنید
کلیک کنید

ویترین آنلاین : مرتضی عزیز پــــروازتــــــ مبارک
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
مجردهای سینما و تلویزیون را بشناسید


نگاه به مقوله ازدواج این روزها با آنچه ایرانیان تا چند سال پیش به آن توجه داشتند، تغییر کرده. برخلاف سال‌های پیش که خیلی برای آدم‌ها مهم بود که حتما تا سن خاصی ازدواج کنند.

مجله زندگی ایده آل - مایا شرفی: نگاه به مقوله ازدواج این روزها با آنچه ایرانیان تا چند سال پیش به آن توجه داشتند، تغییر کرده. برخلاف سال‌های پیش که خیلی برای آدم‌ها مهم بود که حتما تا سن خاصی ازدواج کنند، در سال‌های اخیر شاهد هستیم که این رغبت و تمایل کم‌رنگ‌تر شده و دیگر آن نگاه قبلی در افراد وجود ندارد.

این تغییر نگاه تا جایی پیش رفته که برخی جوانان دیگر اصلا تمایلی به انجام این کار ندارند و عده کثیری هم بحث‌شان این است که تا شرایط ویژه‌ای در زندگی‌شان شکل نگیرد، برای این کار اقدام نمی‌کنند. اینکه دلیل این همه تحول و دگرگونی چیست، سؤالی است که جامعه‌شناسان و روانشناسان باید به آن پاسخ دهند اما شاید با نگاهی به جامعه و وضعیت اقتصادی غالب مردم بتوانیم به بزرگ‌ترین دلایل این تغییر روند پی ببریم.

باتوجه به اهمیت این موضوع و در نظر گرفتن اینکه تعداد زیادی از چهره‌های هنری کشورمان همچنان مجرد مانده‌اند یا بعد از تشکیل زندگی مشترک، پس از مدتی باز به دنیای مجردی بازگشته‌اند، تصمیم گرفتیم گزارشی تهیه کنیم تا در بخشی از آن به معرفی چهره‌های مجرد سینما و تلویزیون بپردازیم و در بخش دیگرش نگاه تعدادی از چهر‌ه‌ها را نسبت به موضوع ازدواج بررسی کنیم.

مهتاب کرامتی

متولد بیست و پنجم مهرماه 1349

وضعیت تاهل: مجرد



کرامتی تحصیلاتش را در رشته میکروبیولوژی با مدرک کارشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی به پایان رساند و درحالی‌که دوره بازیگری می‌دید برای ایفای نقش هلن در سریال « مردان آنجلس» انتخاب شد. پس از این اثر، کرامتی با «مردی ازجنس بلور» سعید سهیلی وارد سینما شد.

هانیه توسلی

متولد چهاردهم خردادماه 1358

وضعیت تاهل: مجرد



توسلی از ۱۷ سالگی کار تئاتر را به صورت آماتور در همدان شروع کرد. در سال ۱۳۷۸ برای تحصیل در رشته نمایشنامه‌نویسی در دانشگاه آزاد اسلامی تهران به تهران آمد و با «شام آخر» فریدون جیرانی وارد عرصه حرفه‌ای سینما شد.

هانیه توسلی ازجمله بازیگرانی است که نه‌تنها تا به حال ازدواج نکرده بلکه هرگاه صحبت از نگاهش به ازدواج هم به میان آمده از حرف زدن در مورد آن به نوعی طفره رفته و ظاهرا دوست ندارد در مورد این موضوع صراحتا صحبت کند. از نگاهی دیگر هم شاید بتوان گفت موضوع ازدواج و بچه‌دار شدن آنچنان در ذهن این بازیگر به هم پیوند خورده است که هرگاه در رابطه با مقوله ازدواج با او صحبت شده، پاسخی مرتبط با بچه‌دار شدن داده.

توسلی در مصاحبه‌ای که مهرماه 90 (مجله پردیس)داشته، در پاسخ به این سؤال که برای ازدواج کردن و مادر شدن برنامه‌ای دارد یا خیر، گفته:« مادر شدن به نظر من فداکاری خیلی بزرگ و مسئولیت بزرگ‌تری است؛ من هنوز این قدرت را در خودم نمی‌بینم. من برای همه مادرها احترام قائلم و می‌دانم کاری که کرده‌اند، با هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست. با دوستانم که حرف می‌زنم، متوجه می‌شوم این عشقی است که به همه سختی‌هایش می‌ارزد. جهان با عشق زنده است و عشق مادری هم کامل‌ترین، بی‌توقع‌ترین و خالص‌ترین عشق است. اما با این وجود... یک چیزی یادم آمد. 16-15 ساله بودم که رمان« جان شیفته» رومن رولان را خواندم و آن لحظه خیلی دوست داشتم مادر باشم. ولی الان نمی‌دانم. فکر می‌کنم بعضی چیزها رویم تاثیر گذاشته، به هرحال دم همه مادرها گرم. انشاءالله که من هم یک روز قدرت مادر شدن را پیدا کنم.»

احسان علیخانی

متولد پانزدهم آبان ماه 1361

وضعیت تاهل: مجرد



علیخانی تهیه‌کننده، مجری تلویزیونی، دستیار کارگردان و کارگردان است که با رتبه 770 برای تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی وارد دانشگاه تهران شد. او در سال ۷۹ با دستیاری کارگردانی در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی مانند؛ پرونده‌های مجهول، بهشت آبی و هفت ترانه وارد کار هنری شد و سال 82 برای اجرای برنامه‌هایی مانند: «قله‌های افتخار، صبح بخیر ایران، باشگاه مهرورزان، ایران ما و پسرای ایرونی» کار اجرا را شروع کرد.

شاید جالب باشد که بدانید علیخانی به‌رغم پرسروصدا بودنش و اینکه در مورد مسائل مختلف صحبت کرده و اجرا داشته، اما در هیچ کدام آنها از نگاهش به ازدواج صحبتی نکرده و حتی در مصاحبه‌هایش هم اشاره‌ای به این موضوع نکرده است و ترجیح داده این مسئله همچنان پوشیده بماند.

مصطفی زمانی

متولد سی‌ام خرداد 1361

وضعیت تاهل: مجرد



زمانی در فریدون‌کنار مازندران به دنیا آمد و با ایفای نقش در سریال ۴۵ قسمتی «یوسف پیامبر» وارد عرصه تلویزیون شد و به شهرت رسید.

نیکی کریمی

نوزدهم آبان ماه 1350

وضعیت تاهل: مجرد



کریمی نخستین تجربه سینمایی‌اش را سال ۱۳۶۸ در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری به دست‌آورد. اما نخستین حضور جدی این بازیگر در سینما با فیلم «عروس» بهروز افخمی در سال ۱۳۶۹ بود؛ فیلمی که او را به اولین ستاره سینمای ایران در زمان پس از انقلاب تبدیل کرد.

سیاوش خیرابی

متولد بیست و سوم آذرماه 1363

وضعیت تاهل: مجرد



خیرابی در ۱۹ سالگی در کلاس‌های آموزش بازیگری کانون سینماگران جوان شرکت کرد. در سال ۱۳۸۶ در تله‌ فیلم «تلخون» بازی کرد و با ایفای نقش در سریال «ترانه مادری» حسین سهیلی‌زاده در سال ۱۳۸۷ به شهرت رسید. وی دارای لیسانس کامپیوتر از دانشگاه آزاد تهران است.

بابک حمیدیان

متولد نوزدهم شهریورماه 1359

وضعیت تاهل: مجرد



حمیدیان در سال ۱۳۷۸ با حضور در یک نمایش، بازیگری را آغاز کرد و پس از آشنایی با آتیلا پسیانی عضو گروه «بازی» شد و پس از آن با ایفای نقش در فیلم «قدمگاه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور وارد سینما شد.

آتنه فقیه نصیری

متولد بیست و سوم آبان ماه 1347

وضعیت تاهل: مجرد



فقیه نصیری فارغ‌التحصیل رشته زبان اسپانیایی از دانشگاه آزاد است. او نخستین بار با ایفای نقش در فیلم «دونفر و نصفی» یدالله صمدی سال 70 وارد سینما شد. شهرت این بازیگر به دومین تجربه‌اش در تلویزیون و سریال «خاله سارا» فرامرز باصری در سال 71 بازمی‌گردد که راه را برایش در عالم بازیگری هموار کرد.

الناز شاکردوست

متولد هفتم تیرماه 1363

وضعیت تاهل: مجرد



شاکردوست که به غیر از بازیگری، تجربه کار طراحی صحنه و لباس را هم دارد کارش را با بازیگری تئاتر آغاز کرده است. این بازیگر در سال 1383 و در 19 سالگی، با بازی در فیلم «گل یخ» کیومرث پوراحمد، وارد سینما شد و در کمتر از یک سال در چهار فیلم سینمایی نقش‌آفرینی کرد.

الناز شاکردوست تا به حال تجربه زندگی مشترک را نداشته اما چندی پیش بر اساس شایعه‌ای که پا گرفت او را به عقد علیرضا حقیقی درآوردند و مدت زمان زیادی گذشت تا این بازیگر و دروازه‌بان تیم ملی فوتبال کشورمان توانستند ثابت کنند که این موضوع صحت ندارد. حتی کار به جایی کشید که خانواده این دو نفر هم وارد عمل شدند و با اعلام رسمی در رسانه، خبر ازدواج شاکردوست و حقیقی را تکذیب کردند.

از آنجایی که این چهره سینمایی، چندان اهل مصاحبه نیست و در مورد زندگی خصوصی‌اش هم صحبت زیادی نمی‌کند تنها در یکی از مصاحبه‌هایش در اردیبهشت 91، درباره نگاهی که به ازدواج دارد آن هم در حد یک جمله اکتفا کرده و گفته:«نگاه من به ازدواج، نگاه متفاوتی است. ازدواج یکی از سخت‌ترین قسمت‌های زندگی است که سرنوشت تو را می‌سازد». به رغم این مسئله، موضوع دیگری هست که شاکردوست بارها در موردش صحبت کرده و شاید تنها بخش خصوصی زندگی این هنرمند است که تا به امروز در موردش گفته و آن علاقه زیادی است که الناز به برادر کوچک‌ترش، علی دارد.

محمدرضا گلزار

متولد یکم فروردین ماه 1356

وضعیت تاهل: مجرد



گلزار فارغ‌التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامی است که در سال 79 با بازی در فیلم «سام و نرگس» ایرج قادری وارد سینما شد. او همچنین فعالیت موسیقی خود را از سال ۱۳۷۶ به عنوان گیتاریست با گروه آریان آغاز کرد و در نواختن گیتار، ارگ و پرکاشن مهارت دارد.

محمدرضا گلزار یکی از پرطرفدارترین چهره‌های سینمایی است که او هم تا به حال تجربه زندگی مشترک را نداشته اما به لطف برخی رسانه‌هایی که فقط به دنبال بالا بردن مخاطبان خود هستند، چندبار ازدواج کرده و همچنان هم مجرد مانده. این چهره هنری به ندرت مصاحبه می‌کند و کمتر از آن، در مورد زندگی خصوصی‌اش و مسائلی که مربوط به این حوزه می‌شود، حرف می‌زند. آخرین صحبتی که گلزار با یکی از مجلات در مورد ازدواج و نگاهش به این مقوله داشته، مربوط به اسفندماه سال گذشته می‌شود که گفته:« ازدواج چيزي نيست که دنبالش بروم. وقتش که بشود، خودش پيش مي‌آيد. سروقتش! و اينکه چه کسي است را بايد از خدا بپرسید».

پارسا پیروزفر

متولد بیست و دوم شهریور 1351

وضعیت تاهل: مجرد



پیروزفر بین سال‌های ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ هنگامی که در مدرسه به تحصیل مشغول بود، همزمان به طراحی کمیک استریپ و طرح‌های گرافیکی پرداخت که هرگز آنها را انتشار نداد. در سال ۱۳۷۰ در دانشگاه هنرهای زیبای تهران در رشته نقاشی به تحصیل مشغول شد و از همان زمان در دانشگاه‌های مختلف روی صحنه رفت و سال ۱۳۷۲ با ایفای نقشی کوتاه در فیلم «پری» ساخته داریوش مهرجویی در سینما نیز حضور پیدا کرد.

مهراوه شریفی‌نیا

متولد بیست و نهم فروردین ماه 1360

وضعیت تاهل: مجرد



مهراوه فرزند محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان است که نخستین بار در سال 68 با حضور در فیلم کودک «دزد عروسک‌ها» وارد سینما و عالم بازیگری شد. پس از این کار، او با بازی در «قافله این عمر» مجید بهشتی در سال 71، وارد تلویزیون شد و تا امروزدر هر سه عرصه سینما،تلویزیون و تئاتر نقش‌آفرینی می‌کند.

الهام چرخنده

متولد چهارم تیرماه 1357

وضعیت تاهل: مجرد



چرخنده پس از ترک تحصیل در رشته معماری فعالیت‌های هنری خود را با تدریس طراحی و نقاشی در اصفهان پی گرفت.سپس با بازی در تله تئاتر شباشب در عرصه بازیگری مطرح شد و با ایفای نقش در فیلم «شب یلدا» وارد سینما شد.

مریلا زارعی

متولد بیست پنجم فروردین ماه 1353

وضعیت تاهل: مجرد



زارعی فارغ‌التحصیل صنایع غذایی از دانشگاه آزاد است و با ایفای نقش در سریال «کارآگاه» حسن هدایت به دنیای بازیگری روی آورد. پس از این کار، با حضور در فیلم «پاتک» علی‌اصغر شادروان وارد سینما شد.

پگاه آهنگرانی

متولد دوم مردادماه 1363

وضعیت تاهل: مجرد



آهنگرانی دختر منیژه حکمت و جمشید آهنگرانی است که در شش سالگی با فیلم کودک «گربه آوازه‌خوان» کامپوزیا پرتوی وارد سینما شد و در 15 سالگی با ایفای نقش در فیلم «دختری با کفش‌های کتانی» صدرعاملی در عرصه بازیگری درخشید.

رعنا آزادی‌ور

متولد هفدهم فروردین ماه 1362

وضعیت تاهل: مجرد



آزادی‌ور با بازی در فیلم مارمولک کمال تبریزی در سال ۱۳۸۲ فعالیتش در سینما را آغاز کرد و با یک سال دوری از سینما با بازی در سه فیلم در سال ۱۳۸۴ موقعیت خود را در سینما تثبیت کرد. این بازیگر با بازی در فیلم پارک وی، فریدون جیرانی برای بار نخست بازی در نقش اول را تجربه کرد.

بهرام رادان

متولد هشتم اردیبهشت‌ماه 1358

وضعیت تاهل: مجرد



رادان فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد اسلامی است که دوره بازیگری را در سال ۱۳۷۸ ، در آموزشگاه «هیوا فیلم» گذرانده است. او نخستین بار با ایفای نقش در فیلم «شور عشق» نادر مقدس وارد سینما شد.

بهرام رادان جزو آن دسته از بازیگرانی است که تا به حال زندگی مشترک را تجربه نکرده و ظاهرا ترجیح می‌دهد اگر قرار است روزی پا به این میدان بگذارد، انتخابی درست و بر اساس منطق داشته باشد تا مجبور نشود ازدواج و طلاق‌های مکرر را در زندگی‌اش تجربه کند. شاید اولین و آخرین مصاحبه جدی این بازیگر در مورد مسئله ازدواج با مجله ایده‌آل بوده است. رادان درباره تشکیل خانواده معتقد است:« فکر می‌کنم تشکیل خانواده می‌تواند زمینه‌ای را برای رسیدن به هدف فراهم کند.

البته این زمینه می‌تواند در زندگی مجردی تو هم فراهم بوده باشد، یعنی از ابتدا این بستر را فراهم کرده باشی و با تشکیل زندگی خانوادگی نابودش کنی یا برعکس. فکر می‌کنم هرکس با نگاه خودش سمت تشکیل خانواده می‌رود و برای انجام این کار بستگی دارد هر آدمی کلاهش را کجا گذاشته باشد. من کلاهم را بالاتر گذاشته‌ام و نمی‌توانم بروم با یک حداقلی تشکیل خانواده دهم. همیشه تصور من از زندگی متاهلی با یک حداکثر بوده است. تشکیل خانواده یک نیاز است، یک نیاز عاطفی که در درون فرد به وجود می‌آید.

شما وقتی ازدواج می‌کنی از فردای آن روز که تشکیل خانواده می‌دهی، تمام امیالت را تقسیم می‌کنی. اگر مرد این ماجرا نباشی به خطر میفتی. حالا من یک مثال برای شما می‌زنم که فقط مختص به سینمای ما هم نیست و در سینمای دنیا اینطور است. وقتی یک بازیگر معروف می‌شود ممکن است در ۲۰سالگی‌اش ازدواج کند اما بعدها تا ۶۰سالگی 4، 5 بار ازدواج می‌کند. ترجیح من این نیست که کارنامه‌ای پر از ازدواج‌های ناموفق داشته باشم.

ترجیح می‌دهم این بستر را طوری بچینم که بر اساس عقل باشد نه احساس.می‌خواهم طوری برنامه‌ریزی کنم که ضریب خطایم به حداقل برسد». رادان همچنین درباره اینکه چرا ازدواج‌های هنرمندان پایدار نیست، می‌گوید:«این طور به نظر می‌رسد؛ زیرا شما آنقدر که علاقه‌مندید درباره زندگی خصوصی هنرمندان بداند، در پی آن نیستید که درباره زندگی دیگران بدانید. اگر به زندگی سایر مشاغل هم دقیق شوید، متوجه می‌شوید در خیلی از مواقع آنها خیلی مشكلات حادتری در زندگی مشترك‌شان دارند مسئله طلاق یا ناموفق بودن یك زندگی مربوط به یك شغل خاص نیست.

این بدعت غلطی است در ذهن مردم كه فكر می‌كنند چون زندگی هنرمندان برای‌شان مهم بوده است و می‌دانند فلان هنرمند دوبار ازدواج كرده و فلان هنرمند سه‌بار طلاق گرفته این حكم كلی را صادر می‌كنند كه حتما زندگی هنرمندان زندگی خوبی نیست. در حالی كه اگر دیش ماهواره را به سمت بقیه مشاغل هم بچرخانند متوجه می‌شوند هیچ فرقی بین زندگی هنرمندان و مردم عادی وجود ندارد». این بازیگر همچنین در رابطه با فاصله گرفتن بعضی هنرمندان از ازدواج، معتقد است:

« به نظرم اسم ازدواج‌گریزی اشتباه است. تشكیل خانواده دادن یكی از مهم‌ترین كارهاست. مثل این است كه شما می‌خواهید بروید یك ساختمان بسازید، این ساختمان احتیاج به دانش و تجربه دارد، نیاز به پول و مهارت، زمین مناسب و فصل خاص دارد. این ساختمان اینجا اسم خانواده می‌گیرد. آجرهای آن از موجودات زنده تشكیل شده‌اند بنابراین خیلی مسئولیت‌پذیری بالاتری لازم دارد. من در مورد خودم می‌گویم، روزی كه چنین مسئولیتی را بپذیرم، باید به جایگاهی رسیده باشم كه بتوانم یک زندگی سالم تشکیل دهم».

علی ضیاء

متولد بیست و ششم شهریورماه 1362

وضعیت تاهل: مجرد



علی ضیاء فارغ التحصیل رشته مکانیک طراحی جامدات از دانشگاه آزاد اسلامی است که از ۱۹ سالگی به طور اتفاقی وارد رادیو شد و کار خود را در رادیو جوان با برنامه طنز «پسری از کاشانه» شروع کرد. وی پس از پنج سال گویندگی در رادیو، به دعوت علی زاهدی وارد تلویزیون شد و اولین کار خود را با برنامه «گزینه جوان» تجربه کرد.

فرزاد حسنی

متولد بیست و یکم شهریورماه 1356

وضعیت تاهل: مجرد



فرزاد حسنی دارای مدرک مهندسی مکانیک از دانشگاه خواجه‌نصیر است که به عنوان مجری، گوینده، بازیگر و ترانه‌سرا در این سال‌ها فعالیت داشته. مجموعه «کوله‌پشتی» برنامه‌ای بود که او را به شهرت رساند.

طناز طباطبایی

متولد بیستم اردیبهشت‌ماه 1362

وضعیت تاهل: مجرد



طباطبایی، فارغ‌التحصیل کارشناسی کارگردانی تئاتر است و با حضور در مجموعه «جوانی» سعید سلطانی وارد تلویزیون شد. پس از این اثر، طباطبایی با ایفای نقش در فیلم «مرهم» علیرضا داودنژاد به شهرت رسید.طناز طباطبایی در بهمن‌ماه 91، در آخرین مصاحبه‌ای که در رابطه با موضوع ازدواج داشته است، گفته:« شاید خیلی‌ها با من مخالف باشند و البته این مسئله خیلی شخصی است ولی تصورم این است که راستش را بخواهید من خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس باعث می‌شود که محتاط باشم. همیشه دوست دارم جوان و تازه باشم و همه چیز تازه باشد.

این خیلی خطرناک است چون فکر می‌کنم اگر روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه شدم، دچار افسردگی خیلی حاد ‌شوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم. همه آرزوی زندگی‌ام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد. نمی‌دانم شاید من مقدار کمی خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی است که به نظرم همه بازیگران دارند و اگر نداشته باشند اصلا نمی‌توانند بازیگر شوند.

آن خودشیفتگی هم این است که خودم را از هر چیزی در جهان بیشتر دوست دارم و فکر می‌کنم حتی اگر روزی بچه‌دار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهم داشت. آنقدر خودم را دوست دارم که حاضر نمی‌شوم این همه سختی به خودم بدهم که عشق دیگری را تجربه کنم. آن عشق را خودم به خودم دارم.»

ویترین آنلاین
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
Love Story امین حیایی و نیلوفر خوش خلق


شاید پیدا کردن شریک زندگی با یک تصادف غیرمنتظره آغاز شود ولی امکان ندارد زندگی مشترک تصادفی موفق پیش برود. امین حیایی و نیلوفر خوش‌خلق سال‌هاست با خوشبختی در کنار هم زندگی می‌کنند و صاحب یک فرزند هستند.

مجله سیب سبز - عذرا جوانمردی: شاید پیدا کردن شریک زندگی با یک تصادف غیرمنتظره آغاز شود ولی امکان ندارد زندگی مشترک تصادفی موفق پیش برود. امین حیایی و نیلوفر خوش‌خلق سال‌هاست با خوشبختی در کنار هم زندگی می‌کنند و صاحب یک فرزند هستند. در گفت‌وگوی این زوج موفق با رسانه‌ها نکاتی به چشم می‌خورد که شگردهای مدیریت یک رابطه خوب و صمیمانه را برملا می‌کند.

دکتر اصغر اصغرنژاد، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران این نکات مهم و تاثیرگذار بر زندگی زناشویی را تحلیل می‌کند و رازهایی که می‌تواند یک زوج را سال‌ها در کنار هم خوشبخت نگه دارد را با شما در میان می‌گذارد.

پایه هم هستیم

وقتی لذت‌های‌شان شبیه هم است و زندگی را از یک دریچه می‌بینند ...

امین حیایی: هر دوی ما خردادی هستیم. اصلا یکنواختی را دوست نداریم، مثل الاکلنگیم. وقت‌هایی که من بالا هستم، نیلوفر پایین است. وقتی نیلوفر بالاست، من پایینم. گاهی هم هر دو وسط ایستاده‌ایم. به همین راحتی زندگی‌مان الاکلنگی است. آن انرژی که بین‌مان هست، هیچ وقت قفل نمی‌شود.

ما دو نفر به همدیگر هیجان می‌دهیم. یک‌جورهایی پایه هم هستیم. به هر حال ما با هم پیش می‌رویم، اصلا هم از یکنواختی لذت نمی‌بریم. همیشه دنبال هیجان‌های جدید هستیم. فکرش را هم نکنید که بگذاریم ذره‌ای به ما بد بگذرد!



کارشناس سیب‌سبز می‌گوید: هیجان‌طلبی یک ویژگی شخصیتی است که در همه آدم‌ها به یک شکل و یک اندازه وجود ندارد. هر کسی بنا به دلایل مختلف در سطح متفاوتی دنبال هیجان‌های زندگی می‌رود. در مورد هنرمندان، هیجان‌طلبی یک امر طبیعی به شمار می‌رود.

کسی که دنبال چنین شغلی می‌رود معمولا هیجان‌طلبی بالایی هم دارد. وقتی زن و شوهر از این نظر به همدیگر شبیه هستند، سازگاری بیشتری با هم دارند و احساس رضایت‌شان از زندگی مشترک بیشتر می‌شود. در ازدواج دو نظریه شباهت و مکمل وجود دارد.

طرفداران نظریه شباهت می‌گویند اگر زن و شوهر در رابطه با مسائل مختلف شبیه هم فکر و عمل کنند، کمتر دچار چالش می‌شوند و زمینه بروز اختلاف خودبه‌خود از بین می‌رود. واقعیت این است که این حرف در مواردی درست است، مثلا یک مرد آرام و گوشه‌گیر و یک زن پر چنب‌وجوش و هیجان‌طلب نمی‌توانند با هم به راحتی کنار بیایند.

مثلا خانم دلش می‌خواهد مهمانی برود، مهمانی بدهد، در جمع‌های شلوغ و پر سروصدا حضور داشته باشد، ولی آقا، بودن در منزل و تماشا کردن تلویزیون را ترجیح می‌دهد. در کل مشابهت بعضی جاها خوب است اما نمی‌توان ادعا کرد مشابهت زن و شوهر در همه موارد نتایج خوبی به بار می‌آورد.

به همه انرژی می‌دهیم

ما با خانواده‌های‌مان خیلی در ارتباط هستیم؛ من با خواهر و برادرم، امین با پدر و مادرش. خیلی هم با هم خوب هستیم. راستش دوست داریم این انرژی که داریم را به بقیه هم منتقل کنیم.

کارشناس سیب‌سبز می‌گوید:در فرهنگ قدیمی زندگی ما ایرانی‌ها، خانواده‌ها اغلب پرجمعیت بودند وبا فامیل بزرگ و پر تعدادشان معاشرت می‌کردند و علاوه بر اینها ارتباط‌شان با دوستان، آشنایان، همشهری‌ها و همسایگان را هم حفظ می‌کردند. مطالعات بسیاری در این زمینه صورت گرفته که نتایج می‌گویند فرزندانی که در خانواده‌های گسترده رشد می‌کنند نسبت به کسانی که در خانواده‌های هسته‌ای بزرگ می‌شوند در زندگی سازگارتر هستند. ضمنا هر چه شبکه ارتباطات خانوادگی گسترده‌تر باشد، سیستم حمایتی قوی‌تر خواهد شد و فرد آرامش روحی بیشتری به‌دست می‌آورد. اساسا یکی از مولفه‌های رضایت زناشویی، هماهنگی با دیگران و سازگاری با اطرافیان است.

نیمه گم‌شده هم هستیم

وقتی تکه‌های پازل جور شده‌اند ...

امین حیایی: پدرم هم همین‌طور است یک دقیقه نمی‌نشیند. همیشه فعال است؛ پدر و مادرم همیشه مکمل هم بودند. نمی‌شد که هم مادرم ما را لوس کند و هم پدرم؛ بالاخره یکی شان باید با ما قاطعانه برخورد می‌کرد. مادرم همیشه نظم را برقرار می‌کرد. ناظم مدرسه هم بوده و این کار را خوب بلد است. بچه که بودیم فکر می‌کردیم زور می‌گوید، اما بزرگ که شدیم فهمیدیم چقدر شیوه تربیتی‌اش منطقی بوده است. نه من نه نیلوفر هیچ‌کدام اهل جدی بودن و دعوا کردن با بچه نیستیم. احتمالا بچه‌مان خیلی لوس می‌شود.

کارشناس سیب‌سبز می‌گوید: در زندگی مشترک گاهی هم مکمل بودن مفید واقع می‌شود؛ مثلا در امر تربیت فرزند. پدر و مادر قبل از هر چیز باید برنامه تربیتی‌شان را مشخص کنند و در غیاب فرزند، حرف‌شان را یکی کنند. نفس هماهنگی میان پدر و مادر به تنهایی تاثیر مثبتی بر زندگی زناشویی می‌گذارد. حمایت شدن و حمایت کردن برای هر دو طرف دلپذیر و آرامش‌بخش خواهد بود.

زوج‌هایی هستند که عمده دعواهای‌شان به عدم هماهنگی با همسرشان مربوط می‌شود. مثلا خانم نظری در مورد نحوه برخورد با فرزندشان دارد ولی آقا، همسرش را در این مورد حمایت نمی‌کند و به روش دیگری عمل می‌کند؛ اینجاست که مکمل بودن زن و مرد اثر مثبتش را نشان می‌دهد، مثلا وقتی مادر منضبط و سخت‌گیر است، پدر نرمش و انعطاف بیشتری به خرج می‌دهد. درنتیجه فرزند هم باتربیت بار می‌آید و هم از نظر مهر و محبت کمبودی را حس نمی‌کند. اینکه زن و مردی آگاه باشند که مشابهت و مکمل بودن هر دو در کنار هم سودمند است، تلاش‌شان را برای بهتر شدن و اصلاح خودشان بیشتر می‌کنند و مطمئنا کیفیت رابطه همسری ارتقا پیدا می‌کند.

فداکاری در زندگی مشترک اگر به‌اندازه باشد، بیانگر علاقه عمیق است و زندگی را بسیار شیرین می‌کند؛ برای اینکه می‌بینند دیگری دارد تمام سعی‌اش را برای پیشرفت آن یکی می‌کند و این حس قدردانی زندگی را شیرین کرده و انگیزه بیشتری برای ادامه زندگی ایجاد می‌کند.

ما موج‌سواریم

وقتی قلق هم را می‌دانند ...

نیلوفر خوش‌خلق: زندگی دونفره سیاست‌های خاص خودش را دارد. به هر حال بعد از مدتی زندگی کردن، قلق‌های همسرت دستت می‌آید. می‌فهمی که او چه زمانی نیاز دارد تنها باشد و چه وقت دلش می‌خواهد با تو حرف بزند. واقعا هیچ‌وقت پیش نیامده که ما در مقطعی احساس کنیم که اگر هم از دور باشیم بهتر است. به‌واسطه کار امین ما خیلی وقت‌ها از هم دور بوده‌ایم. پیش آمده که مدت یک ماه امین شب‌کار بوده و صبح آمده خانه و خوابیده و بعد بلند شده، دوش گرفته، لباس عوض کرده و باز رفته است.

ماجرای زندگی دونفره، مثل موج‌سواری است؛ اگر موج‌سواری بلد باشی، اتفاقی نمی‌افتد، اما وقتی بلد نیستی موج به تو می‌زند و پرتت می‌کند. می‌روی زیر آب و فکر می‌کنی داری خفه می‌شوی. اما کافی است موج‌سواری یاد بگیری، آن وقت هیچ موجی نمی‌تواند تو را بیندازد، راحت می‌توانی سوار موج‌ها شوی و حتی از آنها لذت ببری. در زندگی امواج زیادی می‌آید ولی باید یاد بگیری سوارشان شوی. ببینید ما سعی می‌کنیم همدیگر را جا نگذاریم. بله. جمله اصلی زندگی‌مان همین است؛ سعی می‌کنیم همدیگر را جا نگذاریم.

کارشناس سیب‌سبز می‌گوید: بعضی گمان می‌کنند بعد از ازدواج و شروع زندگی زیر یک سقف گاهی لازم است زن و مرد از هم فاصله بگیرند یا دور شوند تا رابطه‌شان بهتر شود، درحالی‌که چنین حرفی هیچ پایه علمی ندارد و در عمل هم تا به حال ثابت نشده دو نفر که از هم دورند، رابطه بهتری دارند. اتفاقا داشتن روابط نزدیک و صمیمانه شرایط متعادل‌تری را رقم می‌زند. اگر همسران به هم علاقه داشته باشند و پایه‌های زندگی‌شان محکم باشد، دوری یا نزدیکی نمی‌تواند زندگی‌شان را دستخوش تغییر بکند.

دور بودن از همسر، همیشه دو طرف را به هم نزدیک نمی‌کند.کسانی که در کشتی کار می‌کنند، رانندگان ترانزیت و افرادی که به ماموریت‌های طولانی می‌روند، الزاما رابطه بهتری با همسران‌شان ندارند، چرا که همسر از این همه دور بودن راضی نیست و کمتر شوهرش را می‌بیند و بار مسائل زندگی را تنهایی به دوش می‌کشد.



قهر؟ معنایی ندارد!

نیلوفر خوش‌خلق: تا به حال قهر نکرده‌ایم. اصلا صحبت‌اش را نکنید!

کارشناس سیب‌سبز می‌گوید: در زندگی زناشویی همیشه همه چیز وفق مراد پیش نمی‌رود. مشکلاتی بین دو طرف پیش می‌آید و هر کس با تکیه بر توانمندی‌هایش با آنها مواجه می‌شود. زن و شوهر در برابر چالش‌های ارتباط‌شان باید مذاکره کنند. از همین رو باید قبلا شیوه‌های صحیح گفت‌و‌گو را آموخته باشند، یا اگر نیاموخته‌اند زمان مناسبی است که پی یادگیری این مهارت بروند. آن زن و شوهرهایی که سر هر چالشی با هم قهر می‌کنند، درواقع راهکار فرار را انتخاب کرده‌اند. حاضر نیستند با واقعیت موجود روبه‌رو شوند و ساده‌تر می‌بینند که خودشان را از آن دور کنند.

تردیدی نیست که قهر کردن نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند؛ بلکه مشکلاتی را هم به مشکل قبلی اضافه می‌کند و باعث به‌وجود آمدن کینه و کدورت میان زن و مرد می‌شود. همسرانی که با هم حرف می‌زنند و تحت هیچ شرایطی از هم فرار نمی‌کنند و کنار هم باقی می‌مانند، در زندگی زناشویی‌شان بسیار موفق هستند؛ چون صحبت کردن ابتدایی‌ترین ابزار برقراری ارتباط و اولین گام در حل مشکلات محسوب می‌شود.

بالاخره یکی‌مان کوتاه می‌آییم

نیلوفر خوش‌خلق: هر دفعه یکی‌مان کوتاه می‌آید. البته اصولا آقایان کوتاه می‌آیند! بالاخره دوتایی کوتاه می‌آییم.

امین: می‌دانی! من عاشق نیلوفرم. برای همین کوتاه می‌آیم.

امین حیایی: مگر می‌شود که عصبانی نشوم! ولی خودم را کنترل می‌کنم. همه آدم‌ها چنین خصوصیاتی در وجودشان هست. فقط باید یاد بگیرند کنترلش کنند.

کارشناس سیب‌سبز می‌گوید: افراد واقع‌بین وقتی برای‌شان مشکلی پیش می‌آید، سعی می‌کنند بر خودشان مسلط باشند و دنبال راه‌حل موثر می‌گردند. عصبانیت مانع از فکر کردن و اخذ تصمیمات صحیح می‌شود. همچنین اوضاع را وخیم‌تر هم می‌کند ، چون ممکن است حین عصبانیت حرف‌هایی به زبان بیاید یا کارهایی انجام شود که بعدها پیشمانی به بار بیاورد. کسی که دارای مهارت کنترل خشم است، معمولا کمتر اشتباه می‌کند چون تصمیماتش را براساس عقل و منطق می‌گیرد و به این ترتیب درصد خطا را کاهش می‌دهد.

در زندگی مشترک اگر هر دو طرف این مهارت را کسب کرده باشند، مسلما با مسائل راحت‌تر برخورد می‌کنند و دچار دردسرهای کمتری می‌شوند. ضمن اینکه کسی که شهامت پذیرش سهم خود و دیگری را در به‌وجود آمدن مشکلات دارد، جریانات زندگی را بهتر کنترل می‌کند. عصبانیت یک امر طبیعی است ولی اگر زن و شوهر سعی کنند به‌نوبت عصبانی شوند یا به نحوی این مسئله را با کمک هم مدیریت کنند، زندگی بهتری خواهند داشت و از کنار هم بودن لذت خواهند برد.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
پای صحبت «نامزد مرتضی پاشایی»


به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

جام جم سرا: در هنگامه نشر اخبار بیماری مرتضی پاشایی، تصویری اینجا و آنجا منتشر می‌شد از دختری لبخند بر لب کنار خواننده پاپ در بیمارستان و با این حاشیه: تصویر نامزد پاشایی. اما در بحبوحه درگذشت او، تصویر دیگری بازنشر شد از دختری گریان با صورتی پر از اشک که کسی نبود جز‌‌ همان بانوی اولین تصویر. او مریم قاسمی، طراح لباس و استایلیست مرتضی پاشایی بود که با گروه موسیقی او همکاری می‌کرد. قاسمی در ادامه از آشنایی با پاشایی، همکاری مشترکشان و آخرین روزهای مرتضی می‌گوید.



ریتم زندگی نوشت: رابطه و آشنایی ما برمی گردد به ۱۷ سال قبل، یعنی دوستی مرتضی پاشایی با برادرم. اما همکاری و آشنایی نزدیک‌تر حدود ۵ سال است که بین ما به وجود آمده. به خاطر می‌آورم برادرم در منزل جشن تولد گرفته بود، گفت یکی از دوستانم را هم دعوت کرده‌ام که صدای بسیار زیبایی دارد. آن دوست مرتضی پاشایی بود؛ او به خانه ما آمد و به افتخار برادرم ترانه‌ای با ساز خواند و اجرا کرد و همه مهمان‌ها با هیجان او را تشویق کردند و از اجرای زیبایش لذت بردند. همانجا به او گفتم که من مطمئنم شما به جاهای خیلی خوبی می‌رسید.

از آن شب به بعد مرتضی پاشایی را ندیدم تا چند سال بعد که قطعه «یکی هست» را منتشر کرد و من برای تبریک به ایشان پیامی دادم «که یادتان هست که گفتم موفق می‌شوید؟»‌‌ همان موقع بعد از کمی گفتگو مرتضی به من گفت که این روز‌ها در حال جمع کردن یک گروه و تدارک دیدن کنسرت هستم و می‌خواهم از شما برای طراحی لباس‌هایم کمک بگیرم، چون می‌دانست که من در این زمینه فعالیت می‌کنم و من پیشنهادش را قبول کردم و همکاری نزدیک ما آغاز شد.

اوایل اجرا‌ها زیاد نبود اما مطمئنم بودم که مرتضی ستاره درخشانی خواهد شد. از آنجایی که قبلا ویولن می‌زدم کمی گوش موسیقی داشتم و حس می‌کردم که صدای زیبایش مورد توجه قرار می‌گیرد. برای طراحی لباس کارم را آغاز کردم، می‌دانستم که علاقه زیادی به یکی از خوانندگان پاپ معروف دنیا دارد، برای همین در کار‌هایم فاکتورهایی را در نظر می‌گرفتم که شبیه ستاره مورد علاقه‌اش باشد. من از مرتضی خواهش کردم که فرم مو‌هایش را تغییر بدهد.

اصلا دلش نمی‌خواست این کار را انجام دهد و مو‌هایش را کوتاه کند، ولی با اصرار من قبول کرد. تا دو ساعت اول بعد از کوتاهی، خودش از دیدن چهره‌اش در آیینه شوکه شده بود، اما بعد به این نتیجه رسید که‌ ای کاش زود‌تر این کار را می‌کردم. بخصوص وقتی واکنش دیگران را می‌دید که همه تایید می‌کردند و می‌گفتند چقدر با موی کوتاه زیبا‌تر شدی.

زمان گذشت و این همکاری ادامه داشت. گاهی مرتضی معده درد شدید می‌گرفت و همین امر باعث شد که تصمیم بگیرد سراغ دکتری برود و آزمایش و عکسی تهیه کند. تا آن روز کذایی که معده درد شدیدی گرفت. این بار خیلی بد‌تر از دفعات قبل بود و به اصرار دوستان و خانواده‌اش برای آزمایش و ویزیت پیش دکتر رفت و متوجه شدند که توموری در معده اوست. باز هم قضیه خیلی جدی به نظر نیامد و در تاریخ ۱۸ آبان ۹۲ در بیمارستان نیکان جراحی کوچکی انجام داد و به خانه آمد. بعد از چند روز جواب آزمایش و نمونه برداری‌ها آماده شد. یک تیم پزشکی و روانکاو سراغ مرتضی آمدند. باورمان نمی‌شد که آن‌ها پیام آور چه خبر تلخی هستند.

ابتدا با او صحبت کردند و گفتند که به نظر ما تو خیلی قوی و با اراده هستی و می‌توانی از پس مشکل جدیدی که پیش رو داری بربیایی. بیماری معده تو پیشرفته‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنی و باید مراحل درمانی آغاز شود. مرتضی به آرامی پرسید یعنی سرطان؟ دکتر گفت سرطانِ سرطان که نه، ولی خب، تقریبا بله سرطان! شاید اسم سرطان خیلی سنگین و هولناک است اما تو با اراده می‌توانی به آن غلبه کنی.

چند لحظه سکوت اتاق را فرا گرفت. من و مادر مرتضی کنارش بودیم. او اتاق را ترک کرد و لحظاتی با خودش خلوت کرد. رفتیم تا ببینیم در چه شرایطی است. آن لحظه بود که صدای گریه آرامش را شنیدم و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون آمد و فقط یک جمله گفت: «من نمی‌خواهم بمیرم.»

قرار بر آغاز دوره شیمی درمانی شد و اجراهای مرتضی روز به روز بیشتر و فشرده‌تر می‌شد. اما اصلا حاضر نبود لحظه‌ای موسیقی را کنار بگذارد و می‌گفت انرژی‌ای که از مردم و صحنه می‌گیرم مثل شیمی درمانی به درمانم کمک می‌کند.



قدر ثانیه‌هایم را می‌دانم

مرتضی را از زمانی می‌شناختم که اصلا شناخته شده نبود، ولی این ویژگی او برای من کاملا شناخته شده و بارز بود. عشق به موسیقی، پشتکار و تواضع، بنابراین حتی سرطان هم نتوانست او را از علاقه‌اش جدا کند، بلکه این بیماری باعث شد که او سرعت کار و موفقیتش را بالا‌تر ببرد و از همه لحظاتش استفاده مفید بکند، خودش می‌گفت من قدر تک تک ثانیه‌هایم را می‌دانم و می‌دانم که این لحظات ارزشمند است.

مرتضی قبل و بعد از شهرت

مرتضی هیچ فرقی با قبل نکرد، حتی آن دوره‌ای که معروف نبود همین قدر متواضع و فروتن بود. حس می‌کردم درست شبیه همین مثال است که درخت هر چه پر بار‌تر افتاده‌تر و سر به زیر‌تر. به جرات می‌گویم افتاده‌ترین آدمی که در زندگی دیدم مرتضی پاشایی بود. دلم نمی‌آید فعل بود را به کار ببرم. پس می‌گویم مهربان‌ترین و افتاده‌ترین آدم زندگی من مرتضی پاشایی است. با همه مهربان بود و اصلا اهل غیبت و کینه ورزی و دروغ گفتن نبود. همه دوستان نزدیکش می‌دانند که تا چه حد شوخ طبع و پر انرژی بود، دل هیچ کس را نمی‌شکست حتی کسانی که اصلا از نظر راه و روش و شیوه و تفکر زندگی با او همخوانی و همفکری نداشتند.

با آن‌ها هم به روش خودشان برخورد می‌کرد و به این تفاوت عقیده و سلیقه احترام می‌گذاشت. حس می‌کنم او با همه فرق داشت.

روند کاری او بعد از سرطان و تغییر رفتارش

به نظرم مراقب بود تا مبادا کسی را برنجاند، البته قبلا هم هرگز این کار را نمی‌کرد، اما مراقبتش بیشتر شده بود. همیشه می‌گفت من اصلا به مرگ فکر نمی‌کنم.

تا لحظات آخر به برنامه اجرا‌هایش فکر می‌کرد. اول از همه ملودی‌ها را از پشت تلفن برایم می‌گذاشت و گوش می‌دادم و به نظر افراد نزدیک زندگی‌اش توجه می‌کرد و اهمیت می‌داد.



تغیر استایل و کلاه و...

همیشه به ست بودن لباس‌هایش توجه می‌کردم، چون ظاهر برایش بسیار مهم بود. این به این معنی است که او آراستگی را دوست داشت و همان طور که گفتم از طرح لباس‌های مایکل جکسون هم ایده می‌گرفتم و به نظرم می‌آمد که باید فرم لباس‌هایش با لقبش همخوانی داشته باشد. مرتضی لایق و شایسته واژه امپراتور است.

تغییر استایل بعد از بیماری
چون برایش ظاهر بسیار مهم بود، وقتی که مو‌هایش را به خاطر شیمی درمانی از دست داد، گفت که می‌خواهم کلاه سرم کنم. پس کلاه باید به بقیه لباس‌هایش می‌آمد و همین امر باعث شد تا یک تغییر اساسی در تهیه و طراحی لباس‌ها به وجود بیاید. همین جا باید بگویم مرتضی که تا این حد ظاهرش را آراسته می‌کرد و دلش نمی‌خواست مردم او را با چهره پریشان و بیمار ببینند و حتی وقتی پرستار‌ها به اتاقش می‌آمدند عینکش را می‌زد، حال یک فرد بی‌معرفت و از خدا بی‌خبر می‌آید و در آن حال دلخراش از مرتضی فیلم و عکس می‌گیرد. من آن فیلم را ندیده‌ام و هرگز نمی‌بخشیم کسی را که چنین بی‌رحمی‌ای در حق مرتضی کرد...

احساس کلاه و عینک

مدام سوال می‌کرد بچه‌ها ظاهرم بد نیست، همه ما می‌گفتیم نه، با موی کوتاه و کت آبی خیلی هم خوش تیپ هستی.

آن زمان شایعه سرطان او بسیار پیچیده بود و مرتضی خودش دوست نداشت کسی علت تغییر استایل و نام بیماری را بداند. ناراحت می‌شد و غصه می‌خورد و حتی به خود شما گفت باید یک گفتگو یا مطلبی بنویسید که در آن اشاره‌ای به کلمه سرطان نشود، اما هوادارانم بدانند که من بیماری پیشرفته معده دارم و قاعدتا تحت درمانم. چون این شایعه‌ها انرژی من را می‌گیرد، وقتی که از خواب بیدار می‌شوم و مادرم یا دوستی با صدای لرزان به من زنگ می‌زند و تا گوشی را برمیدارم با گریه می‌پرسد مرتضی زنده‌ای؟ هم خودم شوکه می‌شوم و هم عزیزانم آسیب می‌بینند، اما وقتی که این شایعات بیشتر شد دیگر به آن‌ها اهمیت نداد و با انرژی بیشتر کارش را ادامه داد.

این اواخر با خنده می‌گفت آنقدر شایعه مرگ مرا منتشر کرده‌اند که اگر این بار واقعا بمیرم یک نفر هم برای خاکسپاری من نمی‌آید و همه می‌گویند باز هم شایعه است.

علایق مرتضی

اول موسیقی، موسیقی، موسیقی و بعد همیشه می‌گفت من عاشق غذا خوردن هستم، البته این اواخر از خوردن هر غذایی محروم شد، غذای خانگی را به شدت دوست داشت، اما رزوهای آخر ناچار بود که از طریق سرم و دارو نیازهای بدنش را تامین کند.

به دنبال معجزه

او فقط می‌دانست بیماری‌اش سخت است، به پیمان عیسی‌زاده سرپرست گروه و دوستش اعتماد کامل داشت و تمام مدارکش را به او سپرد تا با دو سه تیم پزشکی در مورد بیماری و مراحل درمان صحبت کنند. پیمان با کشورهای مختلف و تیم‌های پزشکی زیادی مشورت کرد و همه و همه همین نظر را داشتند؛ سرطان، شیمی درمانی، زمان محدود، معجزه.

مرتضی به تیم پزشکی‌اش اعتماد کامل داشت اما این را می‌گفت که اگر کسی بیاید بگوید با هر مبلغی و در هر کجای دنیا امکان درمان تو وجود دارد، لحظه‌ای تامل نمی‌کنم و همه دارایی‌ام را می‌دهم تا این بیماری از بین برود و درمان شود.

محبوب‌ ترین ترانه مرتضی

روز برفی؛ بعد از اینکه در بیمارستان نیکان جراحی شد و بعد از اینکه قرار شد از بیمارستان به خانه بیاید، همه دوستان به خانه‌اش رفتیم برای استقبال؛ آنجا روی کامپیو‌تر روز برفی را که خودش خوانده بود، برای اولین بار پخش کرد. وقتی از پشت کامپیو‌تر بلند شد، تقریبا هیچ کس در اتاق نبود، همه یکی یکی با گریه از اتاق بیرون رفتند اما خودش حتی قطره‌ای اشک نریخت. غم عجیبی در آن کار موج می‌زد، هیچ کس جرات نداشت حتی کلمه‌ای در مورد این بیماری لعنتی حرفی بزند. حال آن غم ترانه روز برفی در وجود همه ما ریشه کرده.



خاکسپاری مرتضی

یکشنبه ساعت ۷:۳۰ شب مراسم خاکسپاری انجام شد، شنیدم که می‌گفتند مرتضی روز شنبه به خاک سپرده شده و مراسم یکشنبه نمادین بوده! هرگز این واقعیت ندارد.

همان طور که می‌دانید شنبه مرتضی را از بیمارستان بهمن برای شست و شو به بهشت زهرا بردند تا روز یکشنبه جمعیت بدرقه کنندگان مرتضی بعد از تالار وحدت بدون معطلی به قطعه هنرمندان بیایند. اما واقعا این جمعیت و این استقبال با شکوه قابل پیش بینی نبود و یکشنبه ظهر این اتفاق نیفتاد، چراکه حتی آمبولانس حاوی مرتضی نتوانست خودش را به در ورودی قطعه هنرمندان برساند و با آن وضعیت نمی‌شد که مراسم انجام شود، بنابراین دوباره پیکرش را به سردخانه برگرداندند و قرار بر این شد که خاکسپاری تا قبل از اذان انجام شود، اما هر چقدر صبر کردند بهشت زهرا خلوت نشد، بنابراین تا ساعت هفت و نیم شب صبر کردیم.

مادر مرتضی هرگز راضی نبودند که خاکسپاری فرزندشان انجام شود اما اطرافیان این مادر داغدیده را متقاعد کردند و به یادش آوردند که در دین اسلام هم این اتفاق قبلا افتاده و ایشان قبول کردند و ساعت هفت و نیم شب یک شب پاییزی تلخ با او وداعی ابدی کردیم و در تاریکی شب مرتضی پاشایی برای همیشه ترکمان کرد.

جا دارد که تشکر ویژه‌ای کنم از علی لهراسبی که یک سال زندگی مرتضی را بعد از تشخیص سرطان مدیون او هستیم، مرتضی را از این دکتر به آن دکتر می‌برد و ما توانستیم فرصت بیشتری برای بودن در کنار این موجود آسمانی و دوست داشتنی داشته باشیم.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
ویترین آنلاین :
بهاره رهنما : هرگز با احمق ها بحث نکنید...


این روزها چهره های مطرح سینما و تلویزیون از هجوم کاربران اینترنتی در امان نیستند و هر از چندگاهی ترکشی به آنها می خورد. بهاره رهنما این بار به گفته خودش دچار اسیدپاشی اینترنتی شده است.

روزنامه هفت صبح: چند وقتی می شود که کاربران اینترنتی نسبت به برخی عکس العمل ها و واکنش های مختلف چهره های مطرح سینما و تلویزیون برخوردهای انتقادی تندی نشان می دهند. در آخرین مورد، این بار بهاره رهنما مورد هدف گذاری برخی کاربران قرار گرفته و چهارشنبه هفته پیش نادر فتوره چی، روزنامه نگار و نویسنده در پیج فیس بوک خود با قلم تند و خارج از عرفی از بهاره رهنما برای اجرای مقتل خوانی چند روز پیشش در برج میلاد انتقاد کرد.



این انتقاد با واکنش بهاره رهنما، همسرش، گروهی از نویسندگان، روزنامه نگاران و کاربران اینترنتی روبرو شد. از یک سو رهنما در دفاع از خود نسبت به این توهین واکنش نشان داد و از سوی دیگر نیز فتوره چی همچنان در دفاع از انتقادی که کرده در صفحه فیس بوک خود فعالیت می کند...

اتفاقی آشنا که در چند وقت گذشته کم و بیش رخ داده است. از واکنش به میز صبحانه الناز شاکردوست در ونیز گرفته تا ماجراهایی پس از مرگ مرتضی پاشایی که بسیاری از چهره های مطرح درگذشت او را تسلیت گفتند و برخی ها هم که شناخت کاملی از او نداشتند، ترجیح دادند اظهارنظر خاصی نکنند.

ترکش همین اظهارنظر نکردن ها به برخی از چهره ها برخورد کرد و باعث عکس العمل و واکنش نشان دادن چهره ها شد. از جمله این افراد امیر تتلو بود. وقتی در پیج خود واکنشی نسبت به فوت پاشایی نشان نداد، با اعتراض برخی کاربران روبرو شد. بعد از آن بود که توضیحی منتشر کرد اما باز هم طرفداران مرتضی پاشایی کوتاه نیامدند. با اینحال چون تتلو طرفداران دو آتشه فراوانی دارد و هم به صورت تند و توهین آمیز آنچنانی پاسخ معترضان را نداد ماجرا آنقدر کش دار و بغرنج نشد.



این تیر ترکش بیشتر از همه به سوی هانیه توسلی پرتاب شد چون هانیه توسلی گفته بود که شناختی از این خواننده جوان ندارد و پس از این ماجرا نیز با گوش کردن آهنگ هایش سبک او را نپسندیده و برای همین تشخیص داده بود پیامی ندهد.

این اظهارنظر هانیه توسلی به مذاق خیلی ها خوش نیامد و برخی کامنت های کاربران تندتر از گذشته شد. پس از این اتفاقات هانیه توسلی تصمیم گرفت صفحه خود را ببندد و توضیح علت این تصمیم اش را نوشت. این دعوا و اعتراض تندکاربران به چهره ها همچنان ادامه دارد و در ماجرای بهاره رهنما، انتقادهای تند شخصی نیز به میان آمده و در آخرین لحظات نوشتن این گزارش نیز این واکنش ها همچنان ادامه دارد...

قصه از کجا شروع شد؟

ماجرا به چند شب پیش برمی گردد، زمانی که در برج میلاد مراسمی به مناسبت ایام محرم برگزار شده بود. در این مراسم بهاره رهنما مقتل خوانی کرده بود و به عنوان سفیر انجمن حمایت از کودک در این مراسم حضور داشت. او بعد از شرکت در این مراسم در صفحه فیس بوک و اینستاگرام خود اینطور نوشت: «دیشب اجازه گرفتم و رورانس نموندم. دقیقه نود رسیدم اما بالاخره رسیدم میان خیمه هایی که به تبرک نام حسین (ع) برپا شده بود.

دعوت بودم به عنوان سفیر انجمن حمایت از کودک به خوانش مقتل خوانی حضرت رقیه (س) تمام طول راه گفتم اگر نرسم لابد لیاقت نداشتم اما بالاخره شکر رسیدم. رسول نجفیان عزیز با ساز دیوان همراهی ام کرد و اشک اما مکث های طولانی انداخت میان کلمات مقتل خوانی ام. حس می کردم موج قضاوت ها و نیز محبت ها را اما خواندم بی ترس از اینکه چقدر برچسب بخورم یا نخورم. از عزیزترین و پرلذت ترین اجراهای عمرم بود این برنامه مقتل خوانی تا شنبه در محوطه برج میلاد ادامه دارد با برنامه های متنوع؛ از دستش ندهید و ...»



پرده دوم

در پی این اقدام کاربران دنیای مجازی به دو بخش تقسیم شدند؛ بخش کثیری کار او را تحسین کردند و بخشی نیز او را به باد انتقاد گرفتند. از جمله این منتقدان نادر فتوره چی، روزنامه نگار و نویسنده بود که به شکل توهین آمیزی به انتقاد از بهاره رهنما برخاست که از چاپ آن معذوریم. این نویسنده با استفاده از واژه های نابهنجار، بهاره رهنما، کار و فعالیت های خارج از عرصه بازیگری اش را به زیر سوال برد. حتی در جایی نیز نوع بازی و روش اجرایش را نیز به باد انتقاد گرفت. او بعد از گذاشتن این متن با واکنش تند کاربران حتی در صفحه خود مواجه شد و برخی اینطور اعتراض خود را نشان دادند.

شروع واکنش ها

واکنش بهاره رهنما نسبت به این نوشته از سه روز پیش در صفحه اینستاگرام و فیس بوک اش آغاز شد و نوشت: «من جز یک فن پیج صفحه دیگری در فیس بوک ندارم اما شنیدم در فیس بوک حال خیلی ها سر مقتل خوانی من خراب است. از بی بی سی و نادر فتوره چی بگیر تا خیلی از روشنفکرنماهای دیگر. جواب من به این آدم ها فقط این است؛ زیر پرچم امام حسین سینه زدن لیاقت می خواهد. افتخار می کنم از بچگی این ارادت را داشتم و دارم و جالب است که حتی مصاحبه با تلویزیون را به خاطر همین حواشی بعد از برنامه حذف کردم و انجام ندادم اما نمی دانستم هنوز آدم هایی هستند که به خاطر اعتقاد مذهبی که خیلی شخصی است توهین می کنند و به اسم دموکراسی فحاشی می کنند و ...»

طرفداری نویسنده ها از بهاره رهنما

در این میان نیز نادر فتوره چی و طرفداران عقیده او بیکار ننشسته و باز هم در انتقاد این بازیگر نوشتند و برای همین بهاره رهنما نیز دو روز پیش در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «هرگز با احمق ها بحث نکنید. آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند، بعد با تجربه یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند.»

امیر مهدی ژوله نیز در دفاع از بهاره رهنما در صفحه فیس بوک خود نوشت که با استقبال نزدیک به دو هزار لایک روبرو شد و تشکر بهاره رهنما را هم به همراه داشت. غیر از ژوله نویسنده و روزنامه نگارهای زیادی از جمله سام بهشتی و پوریا سوری و ... به دفاع از رهنما برآمدند.



این داستان ادامه دارد...

در آخرین لحظات پیگیری صفحات بهاره رهنما و نادر فتوره چی آنچه دستگیرمان شد این بود که همچنان بحث و جدال ها ادامه دارد. در عرض کمتر از یک ساعت بهاره رهنما آخرین استتوس فتوره چی را پاسخ می دهد، به طوری که در آخرین استتوس خود بهاره رهنما نوشته است: «سوال مهمی دارم. چرا نباید در مقابل اسیدپاشی کلامی و توهین شخصی اعاده حیثیت کرد؟ و...»

این جواب برای استتوسی است که فتوره چی آن را باز هم به شکل نامتعارفی که بیشتر در آن به این نکته اشاره کرده است صفحه اش شخصی است و هر نظری را در آن می تواند بیاورد این جنگ را ادامه دار کرده است. حالا معلوم نیست این ماجرا قرار است کی و چطور فیصله پیدا کند. ما هم باید بنشینیم و منتظر بمانیم.

برخی واکنش های کاربران

بعد از این واکنش بهاره رهنما در صفحه اینستاگرامش، هزاران کامنت در زیر آن نوشته شد که اکثرا در دفاع از رهنما بود. برخی از کاربران اینطور نوشتند که «هرگز به خاطر مردم تغییر نکن! این جماعت هر روز تو را جور دیگری می خواهند...»، «بهاره جون همیشه باید گفت امان از دست روشنفکرنماها... می گویند حقوق بشر... می گویند آزادی عقیده... اما وقتی پای عمل می افتد، نادرستی شان نمایان می شود»، «شاید با عقاید هم موافق نباشیم اما خیلی زیباست به هم احترام بگذاریم عوض کلنجار رفتن و توهین اما متاسفانه خیلی مانده تا به این حد برسیم»، «فراموش نکنید فقط 72 نفر وجود داشتند که پای عشق شان ایستادند. آن 72 نفر در تاریخ ماندند اما از لشکر شام و کوفیان چند نفر در تاریخ ماندند، آن هم به چه شکلی. خوش به سعادتان که جزو نوادر روزگارتونید.» و هزاران کامنت رنگارنگ دیگر.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
توصیه های مهم برای مدیریت رابطه عاشقانه


با وجود تمام توصیه هایی که وجود دارد، روابط می تواند بسیار پیچیده باشد. هر کس برنامه، روش، تکنیک یا رویکردی برای بهبود روابط دارد. اگرچه تمام این توصیه ها می تواند مفید باشد؛ در عین حال می تواند شما را گیج کند.

سپیده دانایی - ترجمه هما فلاح: دکتر جرمی نیکلسون، روانشناس اجتماعی در زمینه روابط: با وجود تمام توصیه هایی که وجود دارد، روابط می تواند بسیار پیچیده باشد. هر کس برنامه، روش، تکنیک یا رویکردی برای بهبود روابط دارد. اگرچه تمام این توصیه ها می تواند مفید باشد؛ در عین حال می تواند شما را گیج کند.

با توجه به این مسئله، وقتی در حال مدیریت یک رابطه هستید بهتر است از نخستین و اساسی ترین قواعد شروع کنید! مطمئن باشید که تمام آن توصیه های جزیی، بعدها مفید خواهند بود. به هر حال برای شروع، بهترین کار این است که پایه محکمی در گام های آسان و قدرتمندی که شما را به سوی موفقیت در رابطه هدایت می کند داشته باشید.

من در این مقاله کوشیده ام این قواعد اساسی را با شما در میان بگذارم. در ادامه، راه حل های ساده ای برای فهم دنیای پیچیده روابط آمده است.

پنج گام برای روابط موفق

برای اینکه روابط خود را آسان تر کنید، تنها روی پنج گامی که در زیر آمده است تمرکز کنید...

یک - به طور عمیق ارتباط برقرار کنید



چه رابطه تان تازه شکل گرفته و چه رابطه ای طولانی مدت است، می تواند از طریق ساختن رابطه ای عمیق تر با همراه تان تقویت شود. این امر معمولا با واژگان آشنایی مانند اعتماد، فهمیدن، صمیمیت و سازگاری شناخته می شود. ضروری است که در کنار شور و اشتیاق روزهای نخست که شما را به سوی یکدیگر می کشاند، نکته های دیگری نظیر رد و بدل کردن احساسات و قدردانی از یکدیگر را رشد دهید.

متاسفانه بسیاری از روابط در جهت مخالف پیش می رود. همراهان در یک رابطه معمولا با حالتی انتقادی، قضاوت گونه و با نادیده گرفتن یکدیگر پیش می روند. وقتی دو طرف ارتباط، کمتر مسائل و احساساتشان را به اشتراک بگذارند، توجه کمتری بکنند و راه خودشان را بروند، احساسات خوب به مرور کمتر و کمرنگ تر می شود.

برای اطمینان یافتن از اینکه چنین تراژدی های ارتباطی اتفاق نیفتد، باز بودن نسبت به یکدیگر و به اشتراک گذاشتن مسائل می تواند بسیار مفید باشد. همچنین همسران باید بدانند که اصیل و خالص بودن در رابطه، می تواند به ایجاد رابطه ای دوستانه و سازگار کمک کند.

همدلی کردن و احترام گذاشتن به افکار، احساسات و هیجانات همسرتان نیز می تواند برای رابطه موثر باشد. سرانجام اینکه حفظ فضایی گرم، توءم با دقت و توجه به حالات طرف مقابل در یک رابطه، پذیرش تفاوت ها و برخورد کرد با یکدیگر به عنوان موجوداتی ارزشمند نیز می تواند بسیار مفید باشد.

دو - با اشتیاق دوست بدارید

اگرچه باور عمومی بر این است که اشتیاق در روابط طولانی مدت رو به سردی می گذارد، مطمئنا این اصل مطلب نیست. در واقع، شور و اشتیاق انگیزه ای است برای اینکه برد به سوی عشق خود برود، او را بجوید و با او ارتباط بگیرد. این رازی است که دو فرد را هیجانی، برانگیخته و با طلب بیشتر به سوی هم نگه می دارد. این امر حتی برای ادامه دار شدن رابطه ضروری است.

با اینحال این بُعد از روابط اغلب نادیده گرفته می شود. در بیشتر روابط، همسران بعد از مدتی به اصطلاح با هم راحت می شوند. این احساس راحتی به عدم تلاش برای دستیابی به احساس رمانتیک بودن، جذاب بودن و مشتاق یکدیگر بودن می انجامد؛ بنابراین روابط کسل کننده می شود، رضایت کاهش می یابد و همسران خود را در حال سقوط به رابطه ای بدون شور و اشتیاق و کاملا تهی از عشق می یابند.

چنین شرایطی واقعا مایه تاسف است، به ویژه وقتی بدانیم تلاش اندکی برای احیا و روشن نگه داشتن آتش شور و اشتیاق لازم است. یکی از قدم های اثربخشی که همسران می توانند بردارند این است که به ظاهر خود برسند، سعی کنند سر و وضع مرتبی داشته باشند، لباس های جذاب بپوشند، رفتار زنانه/ مردانه و دلنشین داشته باشند و مراقب وزن خود باشند.

در کنار اینها، ابراز محبت های فیزیکی نیز نقش کلیدی بازی می کنند. بوسیدن، بغل کردن و لمس کردن به طور مرتب در بین همسران جریان داشته باشد، باعث می شود که همسران احساس خوبی داشته باشند و حس کنند که همچنان شور و اشتیاق در بین آنها پابرجاست.

سه - مشکلات خود را مطرح کنید



حتی بهترین روابط نیز مشکلاتی دارند. این همانجایی است که پای تعامل، مذاکره و گفتگو و پختگی و رفتار بالغانه در میان می آید. هیچ کس کامل نیست و در یک رابطه هر فردی تقاضاها، نیازها و تمایلات خاص خودش را دارد. به هر حال و ناچار، بعضی وقت ها این اختلاف نظرها بالا می گیرد.

معمولا وقتی که اشتباه از سوی یکی از همسران صورت می گیرد، به آسانی حل نمی شود. از یک سو، برخی همسران معمولا سرشان را مثل کبک زیر برف می کنند و از نگاه کردن به موضوع و حل کردن آن خودداری می کنند. از سوی دیگر، برخی همسران کینه ای را برای همیشه به دل می گیرند؛ نه می بخشند و نه فراموش می کنند. هیچ یک از این راهبردها به حل موفقیت آمیز مسئله کمکی نمی کند و به همسران اجازه نمی دهد در زندگی به خوبی پیش روند.

بنابراین لازم است که بدانیم چطور به صورتی مناسب و تاثیرگذار نگرانی ها و مسائل خود را مطرح کنیم و رفتار بد یک همسر را اصلاح کنیم. به یاد داشته باشید که بخشیدن فوری هیچ نکته ای را به دو طرف رابطه نمی آموزد. تنبیه طولانی، به سرد شدن و سخت شدن احساسات می انجامد؛ اما بحث و گفتگو، تصحیح کردن یکدیگر و برداشتن گام هایی برای حل مسئله به خوبی می تواند موثر باشد.

با مطرح کردن دقیق مسئله، دست یافتن به نتایج عادلانه، در نظر گرفتن رفتارهای جایگزینی که نیازهای هر دو طرف را در نظر بگیرد و پاسخ دهد، هماهنگی لازم در رابطه به دست می آید.

چهار - قدردانی را تمرین کنید



همسران کارهای زیادی را برای یکدیگر انجام می دهند. حضور هر یک از آنها در زندگی دیگری ضروری است. در واقع چنین تعامل کاری یکی از ویژگی های معمول رابطه است. دو انسان کنار هم می آیند تا برای یکدیگر زندگی بهتر از آنکه بخواهند تنها باشند، بسازند. با اینحال، در عمل، همسران بعضی وقت ها نامرئی می شوند.

حمایت ها، لطف ها و مهربانی های هر روزه نادیده گرفته می شود. در این حالت، ممکن است یکی یات هر دو همسر کم بیاورند. در چنین شرایطی، احتمال دارد انگیزه ادامه دادن چنین رفتارهای حمایتی از بین برود و احساسات آسیب دیده افزایش یابد.

نکته مهم این است که راه حل های ساده ای برای برطرف کردن چنین مسائلی در رابطه وجود دارد. اختصاص لحظاتی به حق شناسی و قدردانی از یکدیگر می تواند به ادامه دار شدن چنین فعالیت هایی کمک کند. چند کلمه محبت آمیز اینجا... یک تشکر آنجا. تنها با اندکی تلاش برای بازشناسی تلاش طرف مقابل، ارج نهادن به او و حمایت کردن از آن، یک روز می تواند به خوبی سپری شود!

پنج - پاداش را به یاد داشته باشید



روابط به معنای راهی برای دستیابی به احساس ارزشمندی و رضایت است. انتظار می رود افراد از طریق روابطی که دارند بتوانند احساس خوبی به دست آورند و نیازهایشان را برطرف کنند. در رابطه به دنبال حمایت، عشق، رضایت جنسی و مواردی از این دست هستیم؟

در عمل، گاه این اهداف در رابطه فراموش می شوند. رفتارهای خوشایند، بیشتر وقت ها پاسخ ها و پاداش های لازم را دریافت نمی کنند. همچنین گاهی تعاملات ناخوشایند توجه و بازخورد بیشتری را نسبت به رفتارهای مثبت به دست می آورند. در نتیجه، سطح کیفیت روابط پایین می آید، چرا که فرد با نالیدن، غر زدن و شکایت کردن، یا دستور دادن، بهتر به خواسته هایش دست می یابد تا با رفتارهای مثبت.

خوشبختانه، تنها کاری که برای چرخاندن بازی در این زمینه لازم است انجام شود، دادن اندکی پاداش مناسب است. کسب اطمینان خاطر از بابت اینکه نیازهای طرف مقابل به هنگام انجام رفتاری خوشایند تامین شده است، به خوبی می تواند ادامه پیدا کردن آن رفتار را تضمین کند.

همه ما تمایل به یادآوری و تکرار رفتارهایی دارم که برایمان نتایج مطلوبی به همراه می آورند؛ بنابراین با خوب برخورد کردن با همسری که رفتار مطلوبی از خود نشان داده است، هر دو همسر احساس رضایت خواهند کرد. رفتارهایی که پاداش می گیرند، پرورش می یابند و روابطی که روی هم رفته پاداش دهنده هستند، به موفقیت دست می یابند.

نتیجه گیری :

ویترین آنلاین - زهرا شیرازی : رابطه خوب ،تنها در زمانی بهتر و عمیق تر میشود که کمی حصار اطراف خود را کنار بزنیم و محدودیتی برای آن ها قرار ندهیم . گاهی با بکار بردن یک جمله زیبا و یا یک بوسه در جای دیگر ...

مطمئن باشید خوب بودن ، و خوبی کردن کار سختی نیست و نتیجه آن رضایت یک رابطه است.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
چهره معروفی که واقعا زندان را تجربه کردند

نه، مایلی کهن اولین نفر نیست. پیش از او خیلی دیگر از فوتبالیست ها و بازیگران یا خوانندگان معروف ایران به دلایل مختلفی زندانی شده اند.


هفته نامه تماشاگران امروز - مزدک علی نظری: نه، مایلی کهن اولین نفر نیست. پیش از او خیلی دیگر از فوتبالیست ها و بازیگران یا خوانندگان معروف ایران به دلایل مختلفی زندانی شده اند. البته توجه داشته باشید که زندانی شدن با «بازداشت» فرق دارد و لیست بازداشتی ها خیلی بلندبالاتر از این حرف هاست!

مثلا از بین فوتبالیست ها حمید استیلی، محمد نوازی و علی انصاریان که سال 79 در دربی دعوا کردند و چند شبی را در زندان قصر گذراندند یا «احسان خرسندی» که در حوادث سال 88 دستگیر شد و مدتی در قرنطینه 7 زندان اوین بازداشت بود اما چهره هایی که دستگیر، دادگاهی و به زندان محکوم شده اند و خلاصه تجربه واقعی زندان را دارند، این 8 نفر هستند که پرونده شان را با هم مرور می کنیم.

فرزان اطهری: حبس ابد

او را به عنوان اولین سوپرمدل ایرانی که در 23 کشور با بیش از 100 مارک مختلف همکاری کرده می شناسند. این مدل سوئدی - ایرانی 30 ساله، سال گذشته مقابل هتلی در دبی دستگیر و به جرم حمل 21 گرم کوکائین به قصد فروش به حبس ابد محکوم شد. اطهری که در فیلم «چهل سالگی» مقابل لیلا حاتمی و محمدرضا فروتن بازی کرده، اتهام فروش را قبول ندارد و گفته که این مواد برای مصرف شخصی اش بوده.



رامین پرچمی: بیش از یک سال

بازیگر سریال های در «پناه تو» و «زیر آسمان شهر»، شهریور امسال 41 ساله شد. او در چند مقاطع به زندان افتاده که جنجالی ترین مورد در بهمن 89 و به دلیل شرکت در تجمعات بود.

بعضی سایت ها اتهام او را خرید و فروش اموال مسروقه یا حمل مواد مخدر اعلام کردند ولی با حکم رسمی دادگاه این شایعات فروکش کرد. زمانی که پرچمی در زندان اوین بود با یک شکایت مالی مواجه شده و به همین دلیل بعد از پایان محکومیتش مدتی هم به زندان لاهیجان فرستاده شد.



جواد گلپایگانی: 14 سال

«آتقی» سریال عبرت، هم در تهیه کنندگی سینما مبالغ زیادی از دست داد و هم با دو تصادف پی در پی، بدشانسی اش کامل شد. سال 80 در اتوبان قم عابری را زیر گرفت و وقتی دنبال جور کردن دیه آن بود، در خیابان سهروردی با خانمی تصادف کرد. عدم توانایی پرداخت پول باعث شد گلپایگانی به زندان بیفتد و مبلغ دیه هم به دلیل دیر کرد، سنگین تر شد. او در اوین 2 بار سکته کرده و با وجود پیگیری بعضی از بازیگران سینما، هنوز 70 میلیون دیه جواد آقا جور نشده است.



مرضیه وفامهر: 3 ماه

این هنرپیشه و فیلمساز، به دلیل بازی در فیلم بدون مجوز «تهران من، حراج» ساخته گراناز موسوی تیر ماه 1390 دستگیر و به زندان قرچک و رامین منتقل شد. دادگاه بدوی او را به یک سال زندان و 90 ضربه شلاق محکوم کرد ولی در دادگاه تجدید نظر این حکم به 3 ماه و یک روز و جریمه مالی کاهش پیدا کرد. وفامهر که همسر «ناصر تقوایی» کارگردان بزرگ سینما است، سوم آبان همان سال بعد از حدود 4 ماه آزاد شد.



منوچهر نوذری: 2 سال و نیم

چهره دوست داشتنی رادیو و تلویزیون ایران، اوایل دهه 80 به دلیل بدهی 82 میلیون تومانی به زندان افتاد. به گفته «مهران امامیه» (شخصیت سق سیاه) چند نفر به نوذری پیشنهاد می دهند که در ساخت مجتمعی در کیش شراکت کند. بعد از مدتی این افراد با پول پیش فروش واحدها فرار می کنند و نوذری می ماند و چند میلیون بدهی. بعد از 4 ماه، نوذری برای جراحی قلب از زندان قصر به بیمارستان منتقل شد ولی تا پایان عمرش در آذر 84، تاوان آن ماجرا را می پرداخت.



جعفر پناهی: 6 سال

این فیلمساز جنجالی در سال 88 دو بار دستگیر شد. بازداشت دوم او از 10 اسفند تا 4 خرداد سال بعد (که با قرار وثیقه آزاد شد) ادامه داشت. پناهی در دادگاه به 6 سال حبس و 20 سال محرومیت کاری و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده، ولی به طور موقت خارج از زندان به سر می برد.



فریدون فروغی: نامشخص

وقتی می خواند «قهر تو تلخی زندون و به یادم میاره ...» نمی دانست این تلخی چقدر آزاردهنده است. این خواننده محبوب، در دهه 60 دو بار به زندان افتاد؛ یک بار قزل حصار و دفعه بعد در کچویی. برخلاف شایعات، دلیل زندانی شدن فروغی هرگز سیاسی نبود. یکی از همبندان او تعریف می کند: «روزی فریدون از پله های بند افتاد و پایش صدمه دید. یکدفعه با آن صدای قوی اش زد زیر آواز و خواند: «دیگه این قوزک پا یاری رفتن نداره...!»



علی اکبریان: حبس ابد

همه از سرنوشت ناگوار «علی اکبریان، روماریوی ایران» باخبرند. ستاره سابق استقلال و پرسپولیس، در دوران بازنشستگی اسیر اعتیاد شد و خیلی زود به جرم ساخت و فروش کراک دستگیر و به اعدام محکوم شد. با پیگیری و همراهی بعضی افراد، این حکم در دادگاه تجدید نظر به حبس ابد تقلیل پیدا کرد. اکبریان 3 ماه پیش در مرخصی از زندان قزل حصار، زمان بازی استقلال - تراکتور با «امین فرزانه» لوطی معروف تهران در ورزشگاه تختی دیده شد.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
دل آی‌فون‌دارها بسوزد


اکثر اپلیکیشن های این روزها معمولا برای هر دو پلتفرم iOS و اندروید عرضه می شوند، با این وجود برخی از اپلیکیشن های انحصاری اندروید نیز وجود دارند که قابلیت های آنها را در ابزارهای iOS پیدا نخواهید کرد.
دیجیاتو - امین بیگ‌زاده: یکی از بزرگترین مزایای سیستم عامل اندروید، آزادی عمل بیشتری است که اپلیکیشن های آن در مقایسه با عناوین مشابه در iOS به شما می دهند. اکثر اپلیکیشن های این روزها معمولا برای هر دو پلتفرم iOS و اندروید عرضه می شوند، با این وجود برخی از اپلیکیشن های انحصاری اندروید نیز وجود دارند که قابلیت های آنها را در ابزارهای iOS پیدا نخواهید کرد.

از اپلیکیشن های پیام رسانی هنگام تماشای کانال نت فلیکس گرفته تا ابزاری برای تبدیل فلش LED به رقص نور، همگی را در اندروید خواهید یافت و به دنیای جدید و متفاوتی از اپلیکیشن ها قدم خواهید گذاشت.

به خاطر داشته باشید که اپلیکیشن های این لیست را نمی توانید به دوستان آیفون دارتان معرفی کنید، مگر این که پیش از این کار، آنها را به خرید یک گوشی اندرویدی خوب دعوت کرده باشید. برای آشنایی بیشتر با این پانزده اپلیکیشن، در ادامه مطلب با دیجیاتو همراه باشید.

Muzei

Muzei والپیپر زنده ای است که هر روز، صفحه موبایل های شما را به آثار نقاشی بزرگترین هنرمندان جهان مزین می کند. این اپلیکیشن به صورت رایگان برای اندروید عرضه شده است.

قیمت : رایگان

سازنده : Roman Nurik

سیستم عامل : اندروید

حجم : 1.8 مگابایت



HoverChat

هاور چت یک اپلیکیشن پیام رسانی است که به شما اجازه می دهد تا هنگام کار با اپلیکیشن های دیگر یا موقع مشاهده فیلم، مکالمات خود را با دوستانتان ادامه دهید. با تنظیم سایز صفحه چت و تعیین میزان شفافیت، قادرید از آن در مناسب ترین حالت ممکن بهره ببرید.

قیمت : رایگان

سازنده : Ninja Apps

سیستم عامل : اندروید

حجم : 11.1 مگابایت



Google Keep

گوگل کیپ اپلیکیشنی انعطاف پذیر برای یادداشت برداری و تنظیم یادآور ها است. با گوگل کیپ قادرید تا یادداشت های خود را در کاغذهای رنگی ثبت کرده و حتی از درون سایر اپلیکیشن ها اسکرین شات تهیه کنید. ضمنا در صورت ضبط یک یادداشت صوتی، گوگل کیپ آن را برایتان به نوشتار تبدیل خواهد کرد.

قیمت : رایگان

سازنده : .Google Inc

سیستم عامل : اندروید

حجم : 8.4 مگابایت



Cover

کاور، کلیه اپلیکیشن هایی که روزانه بیشترین استفاده از آنها را دارید را به قفل صفحه شما می آورد؛ بنابراین دیگر نیازی نیست تا وقتتان را با کند و کاو در منوها برای پیدا کردنشان تلف کنید. همچنین، کاور بسته به اینکه در منزل، محل کار یا در حال رانندگی باشید، اپلیکیشن های مناسب این زمان ها را برایتان در قفل صفحه گجت اندرویدی شما به نمایش در می آورد.

قیمت : رایگان

سازنده : Cover

سیستم عامل : اندروید

حجم : 18.7 مگابایت



Light Flow

اگر تلفن هوشمند شما از یک فلاش LED برای نمایش اعلان ها برخوردار است، اپلیکیشن لایت فلو به شما اجازه می دهد تا رنگ های دلخواهتان را برای فلاش در هنگام دریافت پیامک، ایمیل، تماس تلفنی، یادآور تقویم و کاهش شارژ باتری تعیین کنید.

قیمت : رایگان

سازنده : Reactle

سیستم عامل : اندروید

حجم : 5 مگابایت



Cerberus

سربروس فراتر از اپلیکیشنی برای ردیابی موبایل دزدیده شده شما عمل می کند. شما قادرید سربروس را به وسیله پیامک یا با اینترنت از راه دور کنترل کنید، زنگ هشدار را حتی در حالت سایلنت به صدا دربیاورید، کلیه محتویات موبایل را پاک کنید، برای دستگاه رمز بگذارید، با میکروفون صدای دزدان را ضبط کنید، فهرست تماس های خروجی و دریافتی را مشاهده کرده و حتی سربروس را مخفی کرده تا دزد متوجه حضور آن در موبایل شما نشود. نسخه آزمایشی سربروس رایگان بوده، اما پس از مدتی استفاده باید نسخه کاملش را خریداری کنید.

قیمت : رایگان

سازنده : LSDroid

سیستم عامل : اندروید

حجم : 2 مگابایت



Lux

لوکس به شما امکان دور زدن تنظیمات روشنایی موبایلتان را داده است. با کمک آن قادرید برای مطالعه در شب، میزان روشنایی را به زیر صفر ببرید. ضمنا لوکس حالت شبانه ای داشته که هنگام غروب آفتاب به صورت خودکار فعال می شود.

قیمت : رایگان

سازنده : Vitto Cassisi

سیستم عامل : اندروید

حجم : 2.1 مگابایت



Locale

Locale یک اپلیکیشن اتوماسیون است، بدین معنی که با استفاده از آن قادرید تا نحوه رفتار موبایل خود را بسته به موقعیت جغرافیایی، شخص تماس گیرنده، وضعیت باتری، وضعیت چرخش صفحه یا زمان تنظیم کنید. به طور مثال، می توانید کاری کنید تا صدای موبایل شما با برگرداندن صفحه خاموش شده یا اینکه وقتی شارژ باتری تان به کمتر از ۲۰% رسید، نور صفحه به صورت خودکار کمتر شود.

قیمت : 9.99 دلار

سازنده : two forty four a.m. LLC

سیستم عامل : اندروید

حجم : 1.9 مگابایت



Google Sky Map

نقشه آسمان توسط گوگل طراحی شد تا مردم، اطلاعات بیشتری در مورد آسمان بالای سر خود کسب کنند. با نشانه گیری دوربین موبایلتان به سمت آسمان، از طریق اسکای مپ می توانید نام دقیق صورت فلکی بالای سرتان را متوجه شوید.

قیمت : رایگان

سازنده : .Google Inc

سیستم عامل : اندروید

حجم : 2.2 مگابایت



Link Bubble Browser

فلسفه ساخت Link Bubble Browser بر مبنای صرفه جویی در وقت بوده است. وقتی در حالت آنلاین روی لینکی کلیک می کنید، اپلیکیشن آن را در پس زمینه بارگذاری کرده و شما را برای ادامه وب گردی آزاد می گذارد. وقتی که صفحه مورد نظرتان به طور کامل بارگذاری شد، کافیست با اشاره روی حباب ظاهر شده به آن صفحه منتقل شوید.

قیمت : رایگان

سازنده : Chris Lacy

سیستم عامل : اندروید

حجم : 2.5 مگابایت



VLC Media Player

با داشتن وی ال سی، دیگر بابت عدم پشتیبانی موبایل یا مرورگرتان از انواع فرمت های ویدئویی مختلف نگرانی نخواهید داشت. وی ال سی را می توانید به رایگان در گجت اندرویدی خود داشته باشید.

قیمت : رایگان

سازنده : Videolabs

سیستم عامل : اندروید

حجم : 11.6 مگابایت



tTorrent

tTorrent اپلیکیشن رایگانی است که کار جستجو و دانلود فایل های تورنت را برای شما آسان تر از همیشه کرده و همانند سایر اپلیکیشن های مشابه، مملو از امکانات اضافی برای دریافت آسان تر فایل ها است.

قیمت : رایگان

سازنده : tagsoft

سیستم عامل : اندروید

حجم : 3.9 مگابایت



Mighty Text

Mighty Text به شما قابلیتی داده تا از طریق کامپیوتر یا تبلت، پیامکی ارسال کرده یا پیامی دریافت کنید. این امکان در روزهایی که به علت مشغله کاری، فرصت نگاه به موبایلتان را ندارید بسیار کاربردی است. همچنین این اپلیکیشن را می توانید از درون محیط جیمیل نیز تحت کنترل داشته باشید.

قیمت : رایگان

سازنده : Mighty Text

سیستم عامل : اندروید

حجم : 2.2 مگابایت



Tasker

با انجام بیش از ۲۰۰ عمل مجزا، تسکر یکی دیگر از اپلیکیشن های خوبی است که رفتار موبایل شما را در موقعیت های مختلف تحت کنترل خود قرار می دهد. در تسکر قادرید تا رفتار موبایل خود را بسته به نوع اپلیکیشنی که به آن وارد می شوید، زمان، روز، موقعیت، رویداد، ویجت یا میان برهای مختلف تعیین کرده و حتی با تنظیم یک رفتار مشخص، آن را به صورت یک اپلیکیشن درآورده و برای فروش به سایر کاربران عرضه کنید.

قیمت : 2.99 دلار

سازنده : Crafty Apps EU

سیستم عامل : اندروید

حجم : 3 مگابایت



UCCW

UCCW به شما امکان ساخت ویجت دلخواه برای استفاده در صفحه دسکتاپ موبایل اندرویدی تان را می دهد. طرز کار آن بدین صورت است که در ابتدا باید پوسته ای برای ویجت تعیین کرده وسپس تعیین کنید که ویجت چه چیزهایی را برایتان به نمایش دربیاورد. با UCCW، قادرید ویجت هایی برای نمایش پیامک ها، تصاویر، وضعیت هوا، ساعت، تقویم، وضعیت باتری، تماس های از دست رفته، جیمیل و … را بسته به سلیقه خود طراحی کنید.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
انتخاب نام جدید برای «الهام چرخنده»


حجت‌الاسلام طائب فرمانده قرارگاه عمار خطاب به الهام چرخنده گفت: چرخنده نام فامیلی این هنرمند کشورمان است که از امروز ما ایشان را با نام خانوادگی زهرایی می‌شناسیم و این هدیه مقام معظم ***** به الهام چرخنده است.

خبرگزاری فارس: در دومین یادواره زنان شهیده **** حضرت محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ از الهام چرخنده و مادران معظم شهدای انقلاب، جانبازان و ایثارگران تجلیل شد.

دومین یادواره زنان شهیده **** حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ هم‌اکنون در حسینه حضرت فاطمه الزهرا در حال برگزاری است.

در این مراسم حجت‌الاسلام مهدی طائب فرمانده قرارگاه عمار به جایگاه شهدا اشاره کرد و گفت: در هر مراسمی که در بزرگداشت شهدا برگزار می‌شود باید به این سه سؤال پاسخ داد که آیا این شهدا برنده بودند یا بازنده، اینکه شهدا زنده هستند یعنی چه و ما هم‌اکنون به کجا رسیده‌ایم.

وی ادامه داد: باید به یک مطلب توجه کنیم و آن این است که خدای متعال همه این عالم را به صورت رایگان در اختیار آدم‌ها قرار داده است و ما می‌توانیم یا هم‌اکنون از آن استفاده کنیم و یا بعداً از آن بهره ببریم اما عمری که در اختیار ما قرار داده است را صرف کنیم و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را نگه دارد و باید از آن استفاده کند پس مجبور هستیم آن را خرج کنیم.

حجت‌الاسلام طائب ادامه داد: عمر ما دو خریدار دارد یکی از آنها دنیا و دیگری خدا است. پاداشی که دنیا در مقابل خرید عمر به ما می‌دهد محدودیت زمانی و مکانی دارد و باید در روز قیامت پاسخ دهیم که تک تک دارایی‌های خود را از کجا به دست آورده‌ایم. خریدار دیگر خدا است و مشخصه آن این است که خرید خدا نسیه است و این دنیا دردسر می‌دهد و آن دنیا جزای خیر و پاداش می‌دهد همانگونه که امام حسین (ع) در روز عاشورا خود و فرزندانش را به خدا فروخت و آن چیزی که خداوند پاداش می‌دهد محدودیت مکانی ندارد.

فرمانده قرارگاه عمار افزود:‌ زمانی که انسان می‌میرد این جسم او است که مرده است اگر شهدا به جسم زنده هستند باید گفت که بسیاری از شهدا جسم ندارند و فرق مرده و زنده این است که زنده در این عالم می‌تواند اثر بدهد و اثر بگیرد اما مرده کسی است که دیگر نمی‌تواند اثر بگیرد و اثر بدهد. اگر کسی در نبرد و در میدان جنگ حق علیه باطل شهید شود به گمان ما او نیز مرده است اما خداوند اینگونه نیست کسی که در میدان نبرد شهید شد اثردهی او به قوت خود باقی است و به فرموده خداوند شئی جدیدی به او داده می‌شود و ابزاری که در اختیار او قرار می‌گیرد برای ما قابل درک نیست و پرونده انسان‌های عادی بسته می‌شود اما پرونده شهدا باز می‌ماند.

وی در پاسخ به هم‌اکنون به کجا می‌رویم، گفت: ملت ما متعهد هستند که امام زمان (عج) را از پرده غیبت درآورند و دشمن این موضوع را متوجه شده است مردم دنیا دنبال عادلی می‌گردند و عاشق امام زمان (عج) هستند.

حجت‌الاسلام طائب افزود: امام راحل بارها فرموده‌اند که اسرائیل باید محو شود و نیروهایی که می‌توانند این کار را انجام دهند بسیج مستضعفین است من همین‌جا اعلام می‌کنم که تنها راه آمدن امام زمان (عج) این است که اسرائیل از صحنه روزگار حذف شود و این نیروی مقاومت مردمی است که می‌تواند این کار را انجام دهد.

* حجت‌الاسلام طائب:‌ از این پس الهام چرخنده را با نام خانم زهرایی می‌شناسیم.
در ادامه این مراسم از الهام چرخنده بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون تقدیر شد و حجت‌الاسلام طائب خطاب به وی گفت: چرخنده نام فامیلی این هنرمند کشورمان است که از امروز ما ایشان را با نام خانوادگی زهرایی می‌شناسیم و این هدیه مقام معظم ***** به الهام چرخنده است.

در ادامه الهام چرخنده با اشاره به نقش هنرمندان در فرهنگسازی عفاف و حجاب گفت: وقتی هوای یک کشور سالم است مردم آن کشور نیز در آرامش هستند و من اگر خود را در بدنه فرهنگ‌سازی کشور سهیم می‌دانم بر این باور هستم که باید به سینمای دینی، اسلامی و سینمای اخلاقی بپردازم و بیشتر از قبل باید آن را احیا کنیم.

وی افزود: وقتی دست‌مان در دست حضرت زهرا (س) است ترسی ندارم چرا که معتقدم سینما قرار است کارهای بزرگی را انجام دهد و من پس از سی و چند سال پس از انقلاب هم اکنون کارگردانی پروژه‌ایی را آغاز کرده‌ام که کمتر به آن پرداخته شده است و آن نیز مستندی در مورد شهدای اقلیت و غیر مسلمان در کشور است.

چرخنده ادامه داد: دلیل من از پرداختن به این موضوع این است که تو دهنی بزرگی به دشمنان بزنم که با نفاق می‌خواهند بگویند غیر مسلمان‌ها در کشور ما به اندازه مسلمان‌ها دیده نمی‌شوند.

فرمانده قرارگاه عمار افزود: ما بیش از 300 خانواده شهید غیر مسلمان داریم که مقام معظم ***** نیز به دیدار آنها رفته‌اند. امروز الهام زهرایی چرخنده فرقی ندارد چون رسالتی در دوش دارد و قرار است کارهایی را بکند که حرف دل شما است شمایی که مانند مردان و حتی گاهی بیشتر در پشت جبهه از آنها حمایت کردید و امیدوار هستم در این عرصه نیز مرا تنها نگذارید.

در ادامه از تعدادی از خانواده‌های شهدا، جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی تقدیر شد.

درادامه این مراسم مزار شهدای گمنام به صورت نمادین توسط زنان بسیجی غبارروبی شد.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (37)
آنا نعمتی در کنار برادر و دخترش رایکا. هنوز هیچ کسی دلیل اخم آنا خانم را متوجه نشده است.


قبلاً درباره این نوع سلفی ها که نامش را سلفی مثلاً حواسم نیست گذاشتیم، صحبت کرده ایم. ولی آنقدر سوژه عمیق است که باز جای بحث دارد! اصلاً فلسفه این سلفی غلط است! اگر حواست نیست پس چطور سلفی گرفته ای؟! یعنی متوجه اینکه خودت داری از خودت عکس میگیری نشدی؟! یا بالعکس قضیه، اگر واقعاً حواست نیست، پس غیر ممکن است این عکس سلفی باشد! یا دوستان گرفته اند که مشخص است این طور نیست، یا دوربین مخفی بوده که فرض محال است! فرض بعدی این است که این رفتار هنگام سلفی، نوعی ژست برای خاص تر کردن عکس باشد که موضع مان در مورد این ژستِ عجیب، صرفاً سکوت است!

پس ای دوستان و عزیزان دل! هنگام سلفی گرفتن به دوربین یا گوشیتان نگاه کنید و لبخند بزنید! ممنون!

باران خانمِ کوثری نگران و نگران!


جایزه بدون شرح ترین عکس هفته که چه عرض کنیم، عکس ماه را تقدیم می‌کنیم به آزاده خانم نامداری که ابعادی جدید از واژه بدون شرح نشانِ جهانیان داد! چنین عکسی در تاریخ سابقه نداشته! اصلاً نداااااریم!


مطمئناً ثبت کننده این عکس، هیچ کس دیگری به جز ریما رامین فر نمی تواند باشد. عکس های ریما خانم عالی هستند!


احتمالاً حمید عسکری در کنسرت بعدی اش یک میلگرد 12 بلند خواهد کرد تا سلفی اش جامع تر باشد!


شهرام حقیقت دوست که کلکسیونی کامل از عکس های دوران کودکی در اینستاگرامش دارد، عکسی جدید از کودکی اش رو کرد.


بهاره افشاری و جملات حکیمانه و اندکی عاشقانه اش.


زوج هنرمند ما بر خلاف سایر چهره ها به کابین خلبان برای عکس نرفته اند، بلکه اعضای کابین را به سالن هواپیما آورده اند!


وحید طالبلو، دروازه بان سابق تیم ملی و استقلال در کنار همسر محترم.


علی کاظمی، بازیگر فیلم های طنز هم ایستاگرام باز است، صفحه ای پر از عکس های بامزه! علی جان شما این ساندویچ را نخوری پس کی بخورد؟! نوش جان!


مهرداد صدیقیان دید که به تنهایی نمی‌تواند رضایت صنف سلفی گیران را جلب کند، خودش را با فتوشاپ دو تا کرد!


سلفی پاییزی مهراوه خانم شریفی نیا. گوشزد هم کرده اند که عکس را با قیافه خودشان گرفته اند! مهراوه جان پس عکس های قبلی قیافه چه کسی بود؟! ما را از این یاس فلسفی نجات بده!


سردار آزمون و رفیقش گویا اخیراً با اندامی در بدن به نام زبان آشنا شده اند و برایشان تازگی دارد!


تصویری از بنای یادبود کوه راشمور با چهره های 4 رئیس جمهور بزرگ آمریکا، از راست: آبراهام لینکلن، تئودور روزولت، بهنوش بختیاری و جرج واشینگتن! (امیدواریم این عکس بهنوش بختیاری به دست خانواده توماس جفرسون نرسد!)

همه کارگردان های ایرانی، «بهترین کارگردان دنیا» هستند! مخصوصاً وقتی درکنار یکی از بازیگران در عکس یادگاری قرار می‌گیرند! غیر ممکن است که یک بازیگر عکسی از خود در کنار کارگردان فیلمش بگذارد و این عنوان را بکار نبرد! این عکس کاوه سماک باشی و سیروس مقدم هم از این قضیه مستثنی نبود.


سیدمحمد موسوی و ورزش زیر باران و پرسپکتیو پاییزی!


سلفی بهروز ***** فرد و دوستان در هواپیما: پرند زاهدی و مجتبی محرمی و عزیز سفیدپوش که اسمش را نمی‌دانیم.


ترانه علیدوستی، هواداران را به نمایشنامه «آناکارنینا» اثر لئو تولستوی دعوت کرد. در کنار اشکان خطیبی، ستاره پسیانی، لیلی رشیدی، شبنم فرشادجو و سایر دوستان.


حدیث میر امینی.


روزبه نعمت اللهی کلاً همیشه در حس عمیقی است. ما هم حسش را به هم نمی‌زنیم.


بهرام رادان از اینکه باز هم مجبور است به سفر دور دنیا برود کلی گلایه کرده! با نمایی از وسایل سفرش. مک بوک چند میلیون تومانی، عینک اوریجینال، کیف دستی چرم و دفتر یادداشتش که رویش نوشته هرگز تسلیم نشو


علی آقا کریمی در کنار مربی بدنسازی اش سوار بر موتورسیکلت لوکس هوندا. آن ساعتِ روی دیوار هم نمونه بارز یک بحران هویتی است! نه مچی است نه دیواری!


خدا میداند زیبا بروفه چه چیزی را به جای غذا به خورد گربه بیچاره داده! دو عکس بالایی بسیار نگران کننده است!


نیکی خانم کریمی، با تیپ زمستانی در راه لوکیشن فیلم مرگ ماهی. خسته نباشی خانم کارگردان.


شیلا خداداد و پسرش سامیار شال و کلاه کرده اند بروند بیرون. پاهای بچه سرما نخورد شیلا جان!


محمدرضا گلزار و مهناز افشار در سلفی بابک برزویه جای گرفته اند.


عکس آتلیه ای محسن افشانی، عماد طالب‌زاده و پویا حیدری که مربوط به عکس کاور آهنگ جدید عماد طالب‌زاده است.


طناز طباطبایی پشت شیشه باران زده.
http://www.vitrinonline.com
بسته شدن برخی آی پی های ایرانیان، کار کردن با اینسناگرام را در چند روز اخیر به مشکل انداخته بود، طوری که عکس ها لود نمی شد و باید دوباره یا چندباره عکس آپلود می‌شد تا لود و دیده شود. مهدی پاکدل و سایر اعضای پروژه کیمیا که دور هم جمع شده بودند. فریبا طالبی و مهراوه شریفی نیا هم در جمع حضور دارند.

مهدی سلوکی و همسر محترم در جوار مقبره حافظ.


ویترین آنلاین​
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
درست است که هانیه توسلی از اینستاگرام خداحاقظی کرده، ولی فعالیتش در فیس بوک به قوه خود باقی است.



سحر قریشی خیلی خوشحال است و دارد پشتک می‌زند!


مهسا کامیابی در لباس پینت‌بال.


آندو که با استقلال قهر کرده و نیم فصل از این تیم خواهد رفت، این عکس را گذاشت و زیرش خط و نشان کشید که بی احترامی=بلاک!

آندو جان انتظار داری از اینکه تیمشان را وسط راه ترک کردی ازت تشکر کنند؟!


شبنم قلیخانی و همسر محترم در استرالیا.


فرهاد و برج العرب، همین الآن، یهویی!


هنوز برف نباریده بود، همین که هوا شناسی از احتمال بارش برف در ارتفاعات تهران خبر داد، خاطره اسدی و دوستان وسایل اسکی را بارِ ماشین کردند و عازم شمشک شدند!


این هم هنرنمایی مریلا زارعی در اینستاگرامش!


عکسی جالب از بیست سالگی احسان خواجه امیری که خودش هم همصدا با هزاران نفر در زیر عکسش گفت: وااای چه شکلی بودم!


و در پایان نیوشا خانم ضیغمی و همسر محترم با ظاهری کاملاً هماهنگ.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
برندهایی که آمدند، برندهایی که نیامدند


ورود برندهای بزرگ خارجی به ایران فرآیند پیچیده ای است. اینجا با معادلات خاصی روبروییم. از مناسبات سیاسی پشت پرده این کمپانی های عموما چند ملیتی گرفته تا رقابت های محلی اقتصادی برندهای رقیب در داخل. داستان مارلبورو این ماجرا را دوباره زنده کرد.

آیا فیلیپ موریس یک شرکت صهیونیستی است؟ کمپانی مشهور تولید سیگار مارلبورو قرار بود در ایران تولیداتش را پی بگیرد؟ علت؟ آنطور که قائم مقام وزارت صنعت و معدن ذکر کرده بود ورود این برند را باید آزاد گذاشت تا کمتر به شکل قاچاق وارد شود و چون نظارتی در زمان قاچاق روی آن صورت نمی گیرد، با کیفیت پایین به دست مصرف کننده می رسد و با قیمت کاذب و تازه بری از مالیات. یعنی ضرر سه طرفه. تازه اگر خود زیان سیگار را به عنوان ضرر چهارم در نظر نگیریم.



به هر حال مارلبورو بدیهی است که از نمادهای مشهور فرهنگ آمریکایی است اما نمادهای خالص تر فرهنگ آمریکایی با برندهای مشهورشان در حال بیزینس در ایران هستند؛ مثل کوکاکولا یا پپسی. طی دو دهه اخیر بسیاری از برندهای مشهور جهانی با ترفندهای مختلف به بازار اقتصاد ایران راه یافتند. برخی از آنها بلافاصله دیپورت شدند یا در مرور زمان بر اثر اعتراضات دنباله دار قافیه را باختند اما در کنارش برندهایی هم بودند که با انعطافی خیره کننده در بستر اقتصاد ایران به حیات خود ادامه دادند.

ماجرای ورود کمپانی فیلیپ موریس به ایران بهانه ای شد تا به بررسی برخی از برندهایی بپردازیم که با حاشیه هایی اعم از وجود سرمایه گذاران صهیونیست یا به نوعی ارتباط با این **** همراه شده اند. می خواهیم ببینیم چرا کوکا و پپسی و نستله و بنتون موفق به ورود و تثبیت برندشان در ایران شدند اما مک دونالد و استارباکس موفق نشدند.

برندهایی که توانستند

بنتون

شرکت بنتون فعالیت خود را در ایران از اواخر دهه 70 آغاز کرد و توانست ضمن عقد قرارداد با برخی از تجار ایرانی شعبات خود را در تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور توسعه دهد. گروه بنتون یکی از مارک های معروف جهانی در زمینه طراحی و تولید انواع پوشاک است که مرکز آن در شهر تره ویزو ایتالیا قرار دارد. این برند به همین شکل ادامه داشت تا اینکه پس از گذشت 10 سال فعالیت های بنتون نیز با چالش هایی مواجه شد. تنش در حضور این شرکت در ایران با زمزمه صهیونیست بودن مدیران این شرکت خارجی توسط خبرگزاری فارس شروع و اعتراض های زیادی به حضور این شرکت در ایران شد.



سال 87 عده ای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طرحی را برای بستن فروشگاه های خارجی عرضه کننده لباس مطرح کردند که با بازتاب های گسترده در جامعه مواجه اما پیگیری چندانی نشد. یک سال بعد از آن، در پی آغاز تهاجم **** صهیونیستی به غزه، شعبه مرکزی این فروشگاه در تهران دچار حریق شد و یک روز بعد، پلیس ایران تمامی شعب این شرکت در تهران را پلمپ کرد.

بنتون پیش از این اتفاق، در حال ایجاد دو شعبه بزرگ دیگر در تهران بود که با فراگیر شدن این واکنش ها سخنگوی گروه تولیدی بنتون در مصاحبه ای ادعای صهیونیست بودن رییس بنتون را کاملا رد کرده و حتی اعلام کرده بود که لوچیانو بنتون نه تنها یهودی نیست بلکه یک کاتولیک معتقد نیز به شمار می رود.

پس از آن تا امروز بنتون در تهران، مازندران، کیش، اصفهان، مشهد، اهواز، ارومیه، شیراز و ... بدون مشکلی به فعالیت خود ادامه داده است و از شرکت های پررونق فروش پوشاک در کشور است و دیگر کسی پیگیر صهیونیست بودن این برند نشد.

نستله ایران

نستله در سال 1375 به ثبت رسید و فعالیت رسمی اش در سال 1380 آغاز شد و با خبر احداث کارخانه های آن وارد فاز جدید شد. نسکافه، آب معدنی، شیر خشک و ... از جمله محصولات پرفروش نستله در ایران هستند که در برهه های زمانی مختلف برخی گروه های سیاسی و نمایندگان مجلس خواستار تعطیلی و جمع آوری محصولات آن به دلیل حمایت از **** صهیونیستی شدند.

از جمله اقداماتی که با واکنش شدید رسانه ها مواجه شد، آذر سال 89 بود که مجله هفتگی سروش متعلق به صدا و سیما؛ اقدام به انتشار آگهی رپرتاژ از شرکت نستله کرد. این رپرتاژ آگهی به خاطر کمک های این شرکت به مسلمانان سیل زده پاکستان تقریبا در رسانه های ایران بی سابقه بود.



در این رپرتاژ گفتگو با مدیرعامل نستله، تاریخچه این شرکت و حضور گسترده نستله در کشورهای اسلامی در قالب 48 کارخانه نیز ذکر شده و از نستله به عنوان دوستدار سلامت و تندرستی مردم مسلمان مصرف کننده محصولات این شرکت یاد شده است. چند ماه قبل از تاریخ آذر 89 یعنی در مرداد ماه همان سال نیز محمدرضا پیشرو، معاون وزیر صنایع و معادن و مدیرعامل بانک صنعت و معدن، با اهدای لوح تولید کننده برتر به شرکت نستله ایران به نوعی این شرکت را مانند بسیاری از شرکت های دیگر که در جمهوری اسلامی ایران سرمایه گذاری کرده است، دانست که شرکتی ثبت شده و تحت قواعد و نظارت های جمهوری اسلامی ایران عمل می کند.

همچنین روح الله عباسپور، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم بوئین زهرا نیز به ارائه دیدگاه خود درخصوص نقش سرمایه گذاری خارجی در ایران پرداخت و شرکت نستله را مجموعه ای معرفی کرد که با سرمایه گذاری داخلی و خارجی تاسیس شده و برای توسعه کشور بسیار مفید است و اضافه کرد: «ما از سرمایه گذاران برای ورود و سرمایه گذاری در قزوین استقبال می کنیم.»

اعتراض ها در مقاطع مختلف زمانی به حضور شرکت نستله باعث شده تا تبلیغات محیطی این محصول به طور قابل توجهی کم و بیلبوردهای تبلیغاتی آن از مکان های مختلف سطح شهر نیز جمع آوری شود؛ به طوری که در آخرین آگهی تبلیغاتی درباره این برند در تاریخ 15 شهریور سال جاری روزنامه همشهری بود که در صفحه 14 خود رپرتاژ آگهی از برند «نستله» چاپ کرد و البته با اعتراض بسیار روبرو شد.

به هر حال نستله در حوزه مواد غذایی ایران حضوری پررنگ دارد و جدا از آب معدنی، نسکافه، شیر خشک و دسرهای دنت دیگر محصولات این شرکت بزرگ چند ملیتی در ایران به فروش می رسد و به تدریج از زمزمه های انتساب این شرکت به صهیونیست ها کاسته می شود. برخی منابع رقابت های موجود در بازار گسترده آب معدنی و به خصوص از سوی یک شرکت فرانسوی را از دلایل بالا گرفتن گاه گدار صهیونیستی بودن این شرکت می دانند.

کوکاکولا

ورود کوکاکولا با مناقشات و مباحث زیادی همراه بود. اولین موضوع مورد مناقشه کوکاکولا، ملیت آمریکایی آن بود. حدود 20 سال پیش که کوکاکولا درخواست رسمی برای ورود به ایران را داد، موج مخالفت با این برند توسط برخی تولیدکنندگان هم تقویت شد.

تولیدکنندگان نوشابه های داخلی هم به صف مخالفان واردات نوشابه به کشور پیوستند و خواستند که دولت در راستای حمایت از تولید داخلی، نمایندگی کوکاکولا را ببندد و به حمایت از آنها برخیزد. حمایت کوکاکولا از **** صهیونیستی مورد دیگری است که همیشه مورد انتقاد قرار گرفته و در زمان های مختلفی با برخی اعتراضات روبرو شده است.



با وجود همه این فراز و نشیب ها، کوکاکولا که پس از انقلاب از بازار ایران خارج شده بود، از سال 1994 (1373) با امضای قرارداد فرانشیز با چند شرکت ایرانی مجددا وارد بازار شد که شرکت های ایرانی از طریق یک شرکت ایرلندی به نام کوکاکولای آتلانتیک و بعدها از شرکت کنسانتره Drogheda شهد نوشابه کوکاکولا را دریافت می کردند.

از آن زمان تاکنون این برند توانسته به حیات خود در ایران ادامه دهد و اعتراض های مختلف در بازه های زمانی متفاوت هم نتوانسته خللی در کار آن ایجاد کند. کوکاکولا بزرگترین نماد فرهنگ آمریکایی در جهان است ولی بدون حاشیه در ایران به حیات خود ادامه می دهد.

پپسی

این برند نوشابه با درس گرفتن از جنجال های زمان ورود کوکاکولا به ایران، بسیار نرم، آرام و بی سروصدا مذاکراتش را انجام داد اما با اینحال این شرکت هم از حاشیه ها در امان نبود. شایعاتی در مورد پیوندهای پپسی کولا با انگلیس باعث شد که دوباره صف آرایی برای اخراج این برند نوشابه از بازار کشور ایجاد شود.



پپسی پیش از انقلاب هم جنجال ساز بود و بسیاری به ورود آن در بازار ایران اعتراض داشتند. بسیاری از مخالفان این شرکت به سوابق و مدیران گذشته پپسی معترض بودند و می گفتند در زمانی یک فرد بهایی بر این شرکت مدیریت می کرده و به همین دلیل دولت باید با واردات نوشابه های پپسی مخالفت کند و جلوی فعالیت نمایندگی آن را نیز بگیرد.

منتقدان فعالیت پپسی در ایران همچنین این برند را به حمایت از **** صهیونیستی متهم می کنند و همچنین برخی تبلیغات جهانی این شرکت مورد اعتراض قرار گرفته است. با تمام این ماجراها پپسی در چند سال گذشته توانسته فعالیت گسترده ای در بازار ایران داشته باشد و به عنوان یک رقیب جدی برای کوکاکولا مشغول به فعالیت است.

برندهایی که نتوانستند

مک دونالد

حدود 30 سال قبل کی اف سی در تهران با حدود سه شعبه و مک دونالد با دو شعبه مشغول به فعالیت بودند که پس از وقوع انقلاب فعالیت هایشان به طور کل تعطیل شد. پس از تعطیلی این شعبه ها افراد زیادی با ایجاد فست فودهایی با نام مشابه و حتی همان نام اصلی از فرصت پیش آمده استفاده کردند و پول های زیادی را به جیب های خود سرازیر کردند.



نام هایی مانند مک علی برگر، مش برگر، ZFC، IFC و ... که مدت ها به فعالیت خود مشغول بودند. گفته می شود پس از گذشت چند سال از انقلاب مک دونالد برند خود را در ایران ثبت کرد اما بعد از به وجود آمدن واکنش های منفی نسبت به تاسیس این برند آمریکایی، تاسیس شعبه های آن در اواخر سال 70 به تعلیق درآمد. حتی تاسیس شعبه مرکزی این برند در اواخر دهه هفتاد درست در روز افتتاح منتفی شد؛ در قسمت شمالی خیابان ولیعصر نرسیده به پل چمران.

برنده مک دونالد به عنوان نمادی از کشور آمریکا شناخته و گفته می شود مهمترین دلیل مخالفت ها با تاسیس این برند در ایران نیز همین موضوع است.

استارباکس

استارباکس شرکت خدمات قهوه خانه های زنجیره ای آمریکایی است که بزرگترین شبکه کافی شاپ های زنجیره ای در جهان را در دست دارد. دفتر مرکزی این شرکت در ایالت واشنگتن قرار گرفته و با وجود شعبه های فراوانی که این برند در تمام جهان دارد اما در ایران به دلیل اینکه گفته می شود حامی **** صهیونیست است، نمایندگی ندارد.



گفته می شود شرکت استارباکس یکی از حامیان اقتصادی ارتش **** صهیونیست است و به خانواده های سربازان مجروح یا کشته شده در درگیری ها کمک مالی می کند. همچنین در برخی منابع اعلام شده بود این شرکت یکی از پشتیبانان مالی حضور نظامی آمریکا در افغانستان و عراق نیز هست.

با اینحال به خاطر فشار افکار عمومی در این خصوص طی گزارشی که در مرداد ماه سال جاری منتشر شد؛ مدیرعامل استارباکس، صراحتا از همکاری نکردن مجموعه تحت مسئولیت خود با **** صهیونیستی سخن گفت.

در این بیانیه که به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شد آمده که استارباکس از هیچ گونه جنبش سیاسی حمایت نمی کند و نیز «هوارد شولتز»، مدیرعامل شرکت هیچ کمک مالی در اختیار ارتش و دولت **** صهیونیست قرار نداده و نمی دهد و استارباکس یک شرکت عمومی است. به همین جهت هر ساله ملزم است شرح دقیقی از فعالیت های خود را در اختیار عموم قرار دهد.

در این بیانیه استارباکس در مورد حضور خود در کشورهای خاورمیانه توضیح داده و تصریح کرده که تا به حال هیچ گونه کمک مالی برای **** صهیونیستی نفرستاده است.

کی اف سی

شرکت کنتاکی هم در سال 1372 برند KFC را ثبت و با اخذ مجوز 10 ساله برای فعالیت دوباره تلاش کرده و نام هایی جعلی را از سطح شهر جمع کرد. فرآیندهای قانونی برای تاسیس شعبه های اصلی KFC تا سال 87 ادامه داشت تا اینکه چند سال پیش مجوز KFC اصفهان صادر شد و شعبه این شهر فعالیت خود را آغاز کرد.



با وجود این اتفاقات و تاسیس چند شعبه دیگر آن در تهران و برخی شهرستان ها، حاشیه ها پیرامون این برند بسیار زیاد است و عده ای معتقد هستند که «کی اف سی»های فعال در ایران نمایندگی رسمی این برند نیستند.

مدیر شرکت «کیهان افتخار سینا» (که مخفف آن به انگلیسی کاملا مشابه برند اصلی کی اف سی می شود)، در زمان افتتاح شعب این برند در ایران گفته بود: «طی پنج سال تلاش توانستیم اخذ مجوزهای داخلی و خارجی را انجام دهیم زیرا با خرید امتیاز از شرکت مادر، کی اف سی ایرانی و نه آمریکایی افتتاح شده است. اسم رستوران ما کی اف سی است اما برند آمریکایی نیستیم؛ ما شرکت آمریکایی نیستیم.»

IBM

در سال 2011 گزارش هایی منتشر شد مبنی بر آن که شرکت چینی ZTE برخی تجهیزات مخابراتی مورد نیاز ایران را از شرکت مشهور IBM خریداری کرده و به ایران فروخته است. ماجرا به این دلیل جنجالی شد که شرکت IBM هم از داخل ایران و هم خارج از ایران برای عدم مراوده با ایران تحت فشار است. برخی منابع داخلی اعتقاد دارند این شرکت آمریکایی کمک های زیادی به شرکت های صهیونیستی انجام می دهد و از آن طرف دولت آمریکا به این شرکت دستور داده که IBM به دلیل تحریم های آمریکا حق همکاری با ایران را ندارد.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
ویترین آنلاین : چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


با هزار مصیبت تازه داشتیم خواهران فرجاد را از هم تشخیص می‌دادیم که عینک دودی گذاشتند و رو دست زدند!


احسان کرمی و سام قریبیان زیر برف در حین فیلمبرداری کار جدید. چنین سینماگران متعهدی داریم ما که در برف و بوران و سرما برای اعتلای فرهنگ و سینما از جانشان می‌گذرند و فیلم می سازند و 5 سال در صف اکران می‌مانند.

فرهاد مجیدی دید دیگر اوضاع تیمش برای کری 4 انگشتی خوب نیست، به عدد دیگری متوسل شد. تفریحات ساحلی و استخری هم که در عکس های فرهاد سوژه ای عادی شده است.

محسن تنابنده و گریم حیرت آور دیگری ازآقا ننه کاراکتر جذاب سریال ابله.

الناز حبیبی و سگ عروسکی اش.

سلفی کاپیتان نکونام، اوریجینال، همین الآن از قلب پامپلونای اسپانیا. آقا جواد در پامپلونا خانه و زندگی دارد و در جوار خانواده به زندگی و فوتبال ادامه می‌دهد.

سلفی یاحا کاشانی و محمد علیزاده که از همکاری خود در آینده خبر دادند. محمد علیزاده هم در این مدت آنقدر گریه کرده سویی برای چشمانش نمانده است!

ویشکا آسایش و بابک حمیدیان در یک کتابخانه. به طرح روی تیشرت بابک زیاد دقت نکنید، خیلی عمیق است و فقط روشن فکر ها می‌توانند درکش کنند، ما معمولی ها قادر نیستیم!

یکتا ناصر هم به جمع صبح بخیر گویان پیوست. آن هم با عکس های به اصطلاح آرشیوی!

گلاره عباسی در جشواره یک فیلم در روسیه که به نمایندگی از طرف فیلم «شیار 143» رفته بودند، با کلاه عجیبی که معلوم نیست برای چیست. کلاه محلی روسیه است؟ نماد جشنواره است؟ یا چی؟

شرمنده نکنید! ما هم طرفدار شما هستیم گلاره خانم!

سلفی آینه ای آزاده مهدیزاده با روبنده زنان جنوبی. انگشتش را هم روی برند گوشی اش گذاشته تا ریا نشود!

بهنوش بختیاری در دفتر کارش. بعید میدانم برنامه های فشرده بهنوش خانم در همایش ها و مراسم ها و البته بازی در فیلم‌ها وقتی آزاد برای او گذاشته باشد تا به کار دیگری مشغول باشد! بهتر بود بهنوش خانم کلمه کار را بیشتر برای مخاطبان عزیز باز می‌کرد.

عکسی خاطره انگیز از اولین اجرای حمید حامی در کنار زنده یاد ناصر عبداللهی. مربوط به سال 80. دل عاشقان موسیقی برای صدای گرم ناصر خیلی تنگ شده.

سید جان بخدا اگر ما فهمیده باشیم که می‌خواهی برگردی استقلال و داری با این پست ها مسیر را هموار می‌کنی! ولی این کار ها چاره ساز نیست. به خودِ اصل کاری رجوع کن. البته دسته گل و جعبه شیرینی فراموشت نشود!

گویا فیلم بازی کردن به علی انصاریان ساخته است! علی جان هر روز یک پوستر از فیلم های جدیدی که بازی کرده رونمایی می‌کند. پژمان جمشیدی حواسش باشد که عقب نماند!

علی‌رام نورایی بالای درخت.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
سلفی بازیگران طنز کنار هم. سپند امیرسلیمانی، سیامک انصاری، علی اوجی و حمید علاالدین.

صدف طاهریان هر وقت به سرش هوای ورزش کردن می‌زند، یک سانس کامل، کل باشگاه را اجاره می‌کند تا بتواند با خیال راحت سلفی بگیرد!

شبنم خانم خُب میگذاشتی کامل برسند بعد میچیدی میوه های بی زبان را!

البته شاید این یک نوع عادت غذایی در استرالیا است که گلابی را کال بخورند.

علی معلم در ساحل خزر. انگشتر فیروزه آقای معلم هم که همیشه زینت بخش دستانش است.

نیوشا ضیغمی در کنار پدر محترم.

عکس یادگاری دو شاعر معاصر. سیدعلی صالحی و یغما گلرویی. یکی زُبده در اشعار عاشقانه در جریانِ موج ناب و شعر گفتار، دیگری ترانه سرای حاذق! لحن ما هم خود به خود ادبی شد.

یکی از بزرگترین نگرانی ایرانیان در شبکه های اجتماعی، سرما نخوردن سنگربان تیم ملی است.

پرستو صالحی نقطه ضعف هایش را جلویش گذاشته و خدا را شکر می‌کند. گل نرگس، نان و پنیر و گردو، چیپس پرینگلس قرمز! چقدر هم هماهنگی دارند با هم!

عکس یادگاری بهاره افشاری و مهدی فخیم زاده. به نظر میرسد بهاره جان فرد مناسبی برای سلفی انتخاب نکرده است! چون این عادت آقا مهدی است که تا لنز دوربین _هر دوربینی که باشد _ می‌بیند، ژست خلاف‌کار های آدم کُش را می‌گیرد. دست خودش هم نیست.

حسام نواب صفوی عکسی از خود در کنار سیدجواد هاشمی به اشتراک گذاشت و زیرش نوشت، 2 تا سید دوست داشتنی! پس از این پُست چند نامه پی در پی از طرف شرکت های کوکا کولا و پپسی برای شروع همکاری با حسام نواب صفوی ارسال شده که حسام جان تا کنون به پیشنهاد هایش جوابی نداده است.

مهناز افشار در این چند روز آنقدر نگران میوه های پارافینی شده بود که چند پست عکس و ویدئو برای آگاه ساختن هموطنانش گذاشت. نکته جالب اینجا است که پست هایی که در این مورد میگذاشت، مزین به سلفی های خودش بود، نه میوه های آغشته به پارافین!

خشایار اعتمادی و ژست های منحصر به فردش. اصرار نکن نمی آییم!


محسن یگانه از این که نتوانسته مراحل کامل گشت و گذار و تفریحات خود را برای هواداران گزارش کند، از همه آنها عذرخواهی کرد.

دیروز تولد بهاره رهنما بود. خانم همیشه فعال سینمای ایران وارد 40 سالگی شده است. برای خانم رهنما آرزوی سلامتی و تندرستی داریم، شاد و خرم در کنار همسر و فرزند محترم. کیک تولد بهاره خانم را هم می‌بینید. دو شمع 20 و یک شمع 40، با یک کفش پاشنه بلند زنانه روی کیک! ما که چیزی عایدمان نشد، تحلیل شما از این کیک چیست؟!

پست حامد بهداد در روز جهانی مبارزه با ایدز.

همایون شجریان با این سلفی نشان داد که دستی هم در عکس های بدون شرح دارد، ولی خودش نمی‌خواهد هنرنمایی کند!

زهرا عاملی، شاعر و ترانه سرای مطرح کشورمان، سروده عاشقانه خود را به فرزاد حسنی تقدیم کرد.

ستاره ها در آسانسور! رویا تیموریان، مسعود رایگان، داریوش فرهنگ، بهرام عظیمی و تشکر ویژه از احسان حدادی که نقش مونوپاد را در این سلفی ایفا کرد!

لادن مستوفی در حال خفه کردن آنا نعمتی! آنا جان چند تا دستبند دیگر هم می‌بستی، وسط راه لازم می‌شود یک وقت کم نیاید!

پریناز ایزدیار با اشتراک عکسی از چشمش از هواداران خواست که برای «گل مژه» چشمش دعا کنند.

سلفی محمدرضا غفاری. محمدرضا هم جزو هنرمندانی به شمار می آید که با حضور نه چندان پر سابقه در عرصه فیلم و سینما، طرفداران خیلی زیادی در شبکه های اجتماعی دارند.

گویا دوستان، سوگل خانم طهماسبی را کاشته اند و خودشان رفته اند صفا! رفقایت را بشناس سوگل جان.

و در پایان عکس آتلیه ای شهره قمر.
 

PG co

Registered User
تاریخ عضویت
24 جولای 2013
نوشته‌ها
510
لایک‌ها
660
تاپیک خوبی است دنبال میکنم ممنون از شما که وقت میگذارید
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

*******
شیث رضایی علاقه زیادی به این زاویه از صورتش دارد و در تمام سلفی ها از همین زاویه عکس انداخته است. همچنین تحقیقات برای کشف ماهیت آن شی دور گردن شیث ادامه دارد.


گویا این زاویه از صورت فقط محبوب شیث رضایی نیست! کلاً زاویه ای همه پسند در بین چهره های ما است. همان طور که میبینید افسانه پاکرو هم از همین زاویه عکس گرفته و به اشتراک گذاشته است.


این بار ریما رامین فر همسر جان را در حال پختن کباب شکار کرده است.


عکسی از باران کوثری در تئاتر «هم هوایی».


سلفی پیمان خان معادی در کنار آقا رایان اخمالو و باران خانم خندون!


سلفی محمدرضا فروتن با سیروان خسروی و امیر یگانه و دوستشان، به صرف چای و کیک. سیروان هم که مثل همیشه ظاهرش را با مُد روز آپدیت کرده است.


ما نگرانیم پاییز تمام شود ولی مهراوه شریفی نیا غرق در پاییز بماند! از عکس های اینستاگرامی مهراوه خانم مشخص است که پاییز فصل مورد علاقه اش است. متن زیر عکس را هم که ما متوجه نشدیم که مهراوه جان شعر گفته یا بیان بدیهیات کرده! والا مهراوه خانم کسی با سرد شدن هوا کولر روشن نمی‌کند!


نفیسه روشن که این ماه با یک مجله مصاحبه کرده بود، همه را کُشت تا بروند و مجله را بخرند و مصاحبه اش را بخوانند! چشم... میخریم، فقط قول بده این پست آخرین دعوتت به خریدن مجله باشد!


کلاس های جامع نکات آموزنده در مورد بهبود سبک زندگی، توسط استاد تینا آخوند تبار. موضوع این جلسه: بیرون ریزی اعداد!


بهنوش طباطبایی این عکس را به اشتراک گذاشت تا چشم نخورد.


محمدعلی ابطحی با این عکس نشان داد که اولین سلفی دنیای سیاست را خودش انداخته است، آن هم در کنار رئیس جمهور سابق اتریش، مرحوم والدهایم.


گویا کنسرت گذار بهنام صفوی بالاخره پول او را داد تا اینکه بهنام جان بتواند پس از کلی مشقت و ریاضت کشیدن به خرید مایحتاج زندگی بپردازد.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
سلفی میلاد کی‌مرام با هوادارانش. البته برای آن دوستان پشت سری خیلی فرق نمی‌کند که چه کسی است، فقط کافی است که گوشی را با دستش بالا بگیرد تا به کادر هجوم آورند!


امید حاجیلی با گذاشتن این عکس اعلام کرد که ما را اندازه تمام خطوط هوایی دنیا دوست دارد. فقط امیدواریم منظورش خطوط هوایی مالزی ایرلاین نباشد!


رضا رشیدپور در حال قرائت فاتحه بر سر مزار استاد محمدرضا لطفی.


شهرزاد کمالزاده در 3 سالگی.


ارمیا قاسمی، بازیگری که فیلم هایش هنوز اکران و پخش نشده کلی فالوئر و هوادار برای خود دست و پا کرده است، حتی خیلی بیشتر از بازیگران با سابقه تر. این موضوع نشانگر این است که در جامعه ما، چهره خوب رابطه مستقیم با هواداری از یک شخص دارد و هنر و سابقه درخشان و فیلم های ماندگار در مراحل بعدی هستند.


فاطمه گودرزی و پسرش در کنار دانیال حکیمی. ماشاالله به خانم گودرزی اصلاً نمی آید که پسر به این رشیدی داشته باشند.


هوتن قلعه نویی سر مزار پدربزرگش رفته بود که لازم دید عکس بگیرد و به اشتراک بگذارد.


حمید گودرزی و امیرعلی دانایی در کنار دوست عزیزشان.


واقعاً هم هیچ توضیحی ندارد زانیار جان!


گرم کردن مجالس و جشن های خود را به سپند امیرسلیمانی بسپارید!


عکس پاییزی شبنم درویش، بازیگر جوان فیلم های مسعود کیمیایی نظیر: جرم، محاکمه در خیابان و ... .


خدا می‌داند که دل سحر قریشی از چه کسی انقدر پر است که او را مجبور به گذاشتن چنین پستی کرده است.


عکس جالب کارن همایونفر و بهمن فرمان آرا.


لیلا بلوکات و رفقا در ماشین.


ارسلان قاسمی، بازیگر متولد 74 سینما و تلویزیون، عکسی ترکیبی از وسایل لوکس و گران قیمت خود به اشتراک گذاشت. از ساعت و دستبند طلا گرفته تا آیفون 6 طلایی. معمولاً چهره های ما وقتی می‌خواهند وسایل خود را به نمایش بگذارند، طی یک عکس یا سلفی از خودشان بصورت غیر مستقیم این کار را می‌کنند، ولی ارسلان خان کاملاً مستقیم عکس سوژه های مورد نظر را گذاشته تا چشم هواداران به زحمت نیافتد!


رضا صادقی در کنار جوون دوست داشتنی، یعنی رضا تاجبخش، آهنگساز و تنظیم کننده موفق کشورمان.


عکسی نسبتاً قدیمی که شهاب رمضان آن را به اشتراک گذاشته است. در کنار مهدی یراحی و زنده یاد مرتضی پاشایی.


خنده های از ته دل سام نوری و آقا رضا عطاران در پشت صحنه فیلم جدیدشان.


عکس آتلیه ای فرناز رهنما.


عمو پورنگ در این عکس 2 خوردنی خوشمزه را معرفی کرده است. اولی تومیان گونگ که یک غذای شرقی است، دومی امیرمحمد که خیلی خوشمزه تر از اولی است!


هیچ کسی نمی‌داند که این وسط چه اتفاقی افتاد که بهنوش بختیاری را به نوشتن این طومار در ستایش امیر تتلو وا داشت! مطمئناً عمو تتل کسی نیست که این نامه ها را بی پاسخ بگذارد. در زیر متن کامل هر دو نامه را با کمی عملیات نان قرض دادن به صورت دوطرفه مشاهده می‌کنید!




گلاره عباسی به محض بازگشت از روسیه به دیدار دوستانش یعنی آزاده نامداری و اندیشه فولادوند رفت.


و در پایان سلفی امین حیایی و رفیقش با گریمی که حداقل در 10 فیلم مختلف روی صورت امین حیایی نشسته است!

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
36
ناگفته‌های زندگی مرتضی پاشایی از زبان خانواده‌اش


نزدیک به یک ماه از درگذشت مرتضی پاشایی می گذرد. در گذشت این خواننده محبوب پاپ به نوعی جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد و تا چند روز بسیاری از اخبار مربوط به او می شد. اما هنوز هم حرف های ناگفته بسیاری در مورد زندگی و مرگ مرتضی پاشایی وجود دارد.

خبرگزاری فارس: نزدیک به یک ماه از درگذشت مرتضی پاشایی می گذرد. در گذشت این خواننده محبوب پاپ به نوعی جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد و تا چند روز بسیاری از اخبار مربوط به او می شد. اما هنوز هم حرف های ناگفته بسیاری در مورد زندگی و مرگ مرتضی پاشایی وجود دارد.

با ناصر پاشایی (پدر مرتضی)، منصور پاشایی (عموی مرتضی) و همین طور مادر مرتضی پاشایی گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می‌خوانیم:

از آغاز در مورد مرتضی شروع کنیم که چه زمانی شروع به خواندن کرد؟

منصور پاشایی: اگر اجازه دهید مقدمه‌ای دراین رابطه بگویم و بعد برادرم توضیح خواهند داد؛ اولا موسیقی در خانواده ما تقریبا می‌توان گفت که موروثی است. یعنی در اکثر افرادخانواده ما یک گرایش شدید و عمیقی نسبت به موسیقی وجود دارد. این مساله در مرتضی کاملا از کودکی مشهود بود. مرتضی علاقه خاصی نسبت به موسیقی داشت از دوران طفولیت.

از دو، سه سالگی وقتی لوگوی برنامه کودک پخش می‌شد حتی وقتی خواب بود، بیدار می‌شد و پای تلویزیون می‌نشست و با دقت گوش می‌کرد. ما خودمان از بچگی این استعداد را در مرتضی دیده بودیم که علاقه بسیار زیادی به موسیقی داشت و بدون اینکه حتی کلاس برود، شروع به نواختن سازهای مختلف کرد. هم پیانو هم گیتار و ویولن را حرفه‌ای می‌نواخت.


بنابراین در سایر اعضای خانواده به نوعی این را شاهد هستیم و گرایش خاصی به موسیقی دارند. ازجمله صدای برادرم را در روز تشییع دیدید و صدای محزونی برای مداحی دارند و مناسب است. طبیعتا بخشی از این مساله می‌تواند موروثی باشد. بخش زیادی از این مساله به پشتکار مرتضی برمی‌گشت. تصور بر این نباید باشد که فقط استعداد کافی است.

علاوه بر استعداد، پشتکار بسیار بسیار مهم است. درمرتضی پشتکار عجیبی وجود داشت و با تلاش بسیار زیاد ساعات و روزها و شب‌های زیادی را به موسیقی می‌پرداخت و یکی از علت‌های موفقیتش در امر موسیقی همین بود. از برادرم خواهم خوائست از زمانی که مرتضی شروع به خواندن کرد، خودشان توضیح دهند.

ناصر پاشایی: همین‌طور که اخوی فرمودند؛ شاید هنر به‌نوعی در خانواده ما موروثی است. تا جایی که از پدرم شنیده بودم پدربزرگم نیز صدا داشتند و اذان می‌گفتند. پدر من نیز هفتاد، هشتاد سال مطالعات اسلامی داشتند و اذان می‌گفتند و در مراسمات مختلف برای میلاد امام زمان(عج) و سایر ائمه می‌خواندند و صدای بسیای خوبی داشت برای امام حسین و برای دلشان می‌خواندند و هروقت که اسم امام حسین(ع) می‌آمد، گریه می‌کرد.

من نیز چون در این خانواده بودم این افتخار را داشتم که مانند پدرم اگر قسمت می‌شد و گاهی که پیش می‌آمد در مراسم حضرت ابی‌عبدا... و ائمه‌معصومین افتخاری می‌خواندم تا این که به یکی از شهرستان‌ها منتقل شدیم.

مرتضی در دوران کودکی قرآن را فرا گرفته بود و در مدرسه‌ای که درس می‌خواند در اذان مقام اول را به‌دست آورد. از آن شهر که به تهران منتقل شدیم در گروه سرود مدارس مقام‌هایی را کسب کرد. همین طور ادامه داد و هم زمان در مساجد با آموزش برنامه تئاتر و گذراندن کلاس‌های مختلف تئاتر نزد استاد سمندریان و سایر اساتید دیگر زمینه‌های تئاتر را به خوب گذراند. همزمان در مدارس تهران نمایشنامه‌هایی می‌نوشت و با همراهی چند نفر از دوستانش در مدارس کل مناطق تهران کارهای آموزشی انجام می‌دادند.

می‌توانم بگویم در زمانی که ایشان کار تئاتر انجام می‌داد، مدارس تهران ایشان را می‌شناختند. از آنجا که تئاترشان موزیکال شد، ادامه کار تئاتر منجر به این شد که آهنگسازی را یاد بگیرد. در دوران سربازی برنامه‌های خود را داشت و در گروه موزیک **** پاسداران فعال بود. بعد از سربازی در شرکتی به‌عنوان آهنگساز مشغول به کار شد و مدیر شرکت به من گفت که ایشان نابغه است. تصور می‌کردم که مدیر شرکت اغراق می‌کنند درحالی که ایشان عنوان می‌کردند که تعریف بی خودی نمی‌کند و برایش جالب بود که خودش با این که مدارج عالی موسیقی را در کشورهای مختلف غربی پیموده است مانند ایشان نمی‌تواند آهنگسازی کند.


همان طور که برادرم عنوان کردند؛ مرتضی پشتکار فراوانی داشت و شبانه‌روز برای پیشرفت کارش در موسیقی و تئاتر و گرافیک که همزمان تحصل می‌کرد، نهایت تلاش خود را داشت تا این که وقتی بیمار شد لحظه‌ای عقب‌نشینی نکرد. خودش می‌گفت که از تک‌تک لحظه‌های عمرش حتی در موقع قدم زدن نیز استفاده می‌کند و لذت می‌برد. علی‌رغم این که شیمی‌درمانی بسیار سخت است، کنسرت خود را برگزار می‌کرد و آهنگسازی خود را ادامه داد. در دوران 11ماهه بیماری و شیمی‌درمانی به بیش از 60 شهرستان مسافرت و کنسرت اجرا کرد. بهترین آهنگ هایش را در دوران معالجه انجام داد.

یکی از خصوصیات مرتضی روحیه جوانمردی‌اش بود. به رغم همه هنرهایش شاید یکی از علت‌هایی که مردم دوستش دارند جوانمردی‌اش باشد. دوستان تعریف می‌کردند که یک هنرمند یا هنرپیشه تمام زحمت خود را می‌کشد که کنسرت یا تئاترش را اجرا کند تا پولش را بگیرد اما اگر جایی می‌دید که تهیه‌کننده یا کنسرت‌گذار ضرر کرده تنها هزینه بلیت هواپیمایش را دریافت می‌کرد و راضی به ضرر تهیه‌کننده نمی‌شد.

این روحیه جوانمردی بود که شاید کمتر کسی این مسائل را در نظر بگیرد. این خصلت‌هایی بود که در مرتضی می‌دیدم. روحیه صبوری و عاقل بودنش و کارهایی که می‌کرد همه روی حساب و کتاب بود و همان طور که گفتم واقعا در مقابل بزرگترین ضربات مثل یک فرمانده جنگی عمل می‌کرد یعنی هیچگاه روحیه‌اش را نمی‌باخت.

از دورانی که مرتضی اولین آلبومش را منتشر کرد بگویید؛ واکنشش چگونه بود؟ واکنش شما چگونه بود؟

ناصر پاشایی: مرتضی تلاش زیادی برای اولین آلبومش کرد. شب و روز به دنبال این بود که آهنگ هایش را کامل کند و بتواند مجوز بگیرد. در آن زمان مشکلات فراوانی برای اخذ مجوز به وجود آمد که با پیگیری‌های مستمرش توانست مشکلات را حل کند. جلساتی با جناب آقای میرزمانی، مدیرکل موسیقی وقت برگزار کرد و به‌رغم مسائل و مشکلات توانست مدیران را توجیه کند که آهنگ‌هایش با حساب و کتاب است و هیچ کدام آهنگ های غربی به آن معنا که دیگران تصور می‌کنند، نیست. الحمدالله توانست مجوز را اخذ کند و راه‌های پیشرفت را طی کند.

آیا خوشحالی خاصی برای اخذ مجوزش داشت؟

ناصر پاشایی: زمانی که مجوزش را گرفت درحقیقت به آرزویش رسید. ضمن این که خوشحالی‌اش را نشان می‌داد البته خودش همیشه امید داشت که به جاهای بالاتری هم خواهد رسید. خوشحالی‌اش یک شکل طبیعی داشت.

آیا اولین آلبومش با استقبال مواجه شده بود؟ معمولا اولین آلبوم سوددهی لازم را ندارد و هنوز هنرمند شناخته شده نیست.

ناصر پاشایی: از آنجا که تک آهنگ هایی قبلا منتشر کرده بود خیلی از جوان ها با آهنگهایش آشنایی داشتند و چون در تهران و شهرستانها به کار تئاتر هم می‌پرداخت و کارهای موزیکال انجام داده بود و می‌خواند با صدایش آشنا بودند. مخصوصا در استان تهران و برخی شهرستان‌های اطراف. در زمانی که آلبومش منتشر شد با استقبال فراوان مواجه شد و شاید یکی از پرفروش‌ترین آلبوم‌ها بود.

آیا مرتضی به مداحی هم علاقه‌مند بود و دوره‌ای هم به مداحی پرداخته بود؟

ناصر پاشایی: البته در برخی سایتها مداحی‌های مرتضی وجود دارد که می‌توانید ملاحظه کنید. همانطور که گفتم مرتضی از خردسالی مکبر آقای هاشمیان در رفسنجان بود. کم‌کم که به تهران آمد و گروه سرود تشکیل داد در کنار کارهای تئاتر در غرب تهران نیز به مداحی می‌پرداخت و مورد استقبال هم واقع می‌شد. شاید بتوانم بگویم 7، 8 نوار از مداحی‌هایی که در ایام محرم یا میلاد امام زمان(عج) داشته است، پر شده است.


چرا مرتضی با توجه به علاقه اش به مداحی این کار را دنبال نکرد و به سوی موسیقی رفت؟

ناصر پاشایی: چون استعداد موسیقیایی‌اش بیشتر بود.

از آنجا که خانواده‌ای مذهبی هستید آیا به تشویق مرتضی درمورد دنبال کردن مداحی نپرداختید؟
ناصر پاشایی: من ایشان را تشویق می‌کردم و خودش هم به مداحی علاقه‌مند بود. اما واقعا جاذبه موسیقی برایش خیلی زیاد بود و از موسیقی لذت می‌برد. از بچگی در مسجد بزرگ شده بود. روحیه خاص او اینگونه بود که دوست نداشت مسائل مذهبی را با دیگر مسائل مخلوط کند. می‌گفت هیچگاه دوست ندارد قضیه مداحی را تصنعی بخواند.

می‌گفت وقتی می‌خواهم «یاحسین» بگویم باید در قالب آهنگی باشد که نصف دنیا بگوید «یاحسین». مثل همان آهنگ «نگران منی» که می‌گفت با تمام وجودش آن را ساخته و با خدا صحبت کرده است. بیشتر در این راه قدم برمی‌داشت و یکی از خصلتهای مرتضی این بود که پیدا و پنهانش یکی بود و هیچ چیز را پنهان نمی‌کرد و کل زندگی‌اش را برای من و مادرش بازگو می‌کرد.

شما چه زمانی از بیماری مرتضی مطلع شدید و واکنش مرتضی از ناراحتی شما چه بود؟

مادر مرتضی: در بیمارستان نیکان در ابتدا به من نگفتند که بیماری مرتضی چیست و تنها عنوان کردند که زخم معده دارد. زیاد کنجکاوی نمی‌کردم چراکه اصلا تحمل شنیدن چنین بیماری را نداشتم. کم‌کم می‌دیدم که در گوشه و کنار اطرافیان با هم صحبت می‌کردند اما امید داشتم که اگر بیماری هم هست سعی می‌کنیم مشکلش را رفع و درمان کنیم.

کم‌کم بعد از چند روز که متوجه شدم خیلی برایم دردناک بود و تنها چیزی که به من آرامش می‌داد، یاد خدا بود. یعنی هیچ چیز نمی‌توانست قلب مرا آرام کند. اما امید داشتم که ایشان خوب می‌شوند. تا آخرین لحظه هم امیدم را از دست ندادم اما خداوند این طور مقدر کرده بود.

آیا شما بیماری را به مرتضی اطلاع داده بودید؟

ناصر پاشایی: مرتضی حدود 10، 15 روز قبل از مطلع شدن از بیماری‌اش به مادرش می‌گفت که «ترش می‌کند» و مادرش بنا به مصلحت‌هایی به مرتضی دارو یا غذای خاصی می‌داد که بهتر شود. ولی ترش کردن‌هایش ادامه داشت. یک روز به ما گفت که «رفلکس معده» دارد. آقای علی لهراسبی که از دوستان نزدیکش است به مرتضی گفته بود که بهتر است به پزشک مراجعه کند.

با هماهنگی آقای لهراسبی به بیمارستان نیکان رفتند و دکتر بعد از انجام آزمایش تشخیص «تومور» داده بود. دکتر این بیماری را از مرتضی پنهان نکرده بود و به خودش گفته بود که تومور دارد و بلافاصله باید عمل شود. مرتضی هم به من بیماری‌اش را اعلام کرد. خواستیم که وقت را از دست ندهیم و در اولین فرصت مرتضی تحت عمل جراحی قرار گرفت.

آقای دکتر شریفی به محض اینکه معده را باز کرده بود گفته بود که تقریبا کار از کار گذشته است. یعنی استیج 4 است و در بیماری‌های این گونه ممکن است که بیمار برنگردد و شاید یکی، دو ماه بیشتر عمر نکند. به مرتضی هم اعلام کرده بود که هرچه می‌خواهی بخور چراکه 50-50 هستی. دکتر دیگری که در کنارش بود نرم‌تر صحبت کرده بود و گفته بود که «ان‌شاءا... خوب می‌شوی» و مرتضی مابین این دو تشخیص مانده بود که آیا خوب می‌شود یا اینکه 50-50 است؟ در عین حال شبانه‌روز راجع به سرطان مطالعه می‌کرد و کتابهای مختلف می‌خواند و درمورد این که چگونه پیشرفت می‌کند، مطالعات زیادی در طول 11 ماه انجام داد.


درواقع دوگونه رفتار می‌کرد؛ هم خودش را آماده کرده بود که پرواز کند و به دنیای دیگری برود و هم اینکه می‌گفت برایم مهم نیست که 30 سال زندگی کنم یا 80 سال چون نه به کسی ظلم کرده‌ام و نه کاری کردم که نگران باشم و تمام کارهایی که می‌توانستم در این دنیا انجام داده‌ام.

بعد از انجام شیمی‌درمانی حدود سه، چهار روز ناراحتی شدید داشت و نمی‌توانست کارهایش را ادامه دهد و امکان غذاخوردن نداشت. به محض این که کمی حالش بهتر می‌شد بلافاصله خودش را برای کنسرت‌های بعدی آماده می‌کرد. قراردادش را طوری تنظیم کرده بود که 3، 4 روز اول شیمی‌درمانی به برنامه‌هایش لطمه وارد نکند و مانند یک فرد عادی 3، 4 روز مانده به ماه محرم، برنامه‌هایش را ادامه می‌داد و آخرین کنسرت‌هایی که برنامه‌ریزی شده را برگزار کرد.

به نظر شما چه عاملی باعث محبوبیت مرتضی پاشایی شد؟

منصور پاشایی: درواقع خود ما هم در حیرت مانده‌ایم که چه عاملی باعث شد که بین مرتضی با مردم بخصوص جوان ها و نه‌تنها جوان ها حتی افراد مسن این همه ارتباط قلبی برقرار شد که ناشی از عوامل مختلفی است. من خودم چیزهای مختلفی از تحلیلگران این طرف و آن طرف شنیدم. اگر بخواهیم به تک‌تک این ها تکیه کنیم همه این ها با یک ضریب خاصی درست است ولی همه‌اش نیست. برخی می‌گفتند که به خاطر بیماری مرتضی بود و مردم یک همذات‌پنداری کردند ولی هنرمندان و ورزشکارانی داشتیم که بیماری‌شان یک دوره‌ای به طول انجامید ولی چنین اتفاقی برایشان نیفتاد.

اگرچه واقعا مردم ما خیلی هنردوست و ورزش‌دوست هستند اما این پدیده عجیبی بود. در آن طرف آبی‌ها هم تحلیل عجیبی دیدم که می‌گفتند مردم ایران غمگین و محزون هستند و از آنجا که آهنگ‌های مرتضی هم محزون بود، مردم خوب ارتباط برقرار کردند! من گفتم اگر چنین چیزی باشد، همین الان چند میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند درحالی که همانها هم ارتباط برقرار کرده‌اند و همانها هم همدردی کردند و در سوگ مرتضی مراسم گرفتند و شمع روشن کردند. پس نمی‌تواند این دلیل هم باشد. حتی خیلی از ایرانیان آنجا متولد شده اند و اگر فضای آنجا شاد باشد و فضای اینجا غمگین پس آنها نباید چنین ارتباطی برقرار می‌کردند.

تحلیل‌های مختلفی دیدم و می‌گفتند که در این میان شبکه‌های اجتماعی هم بی‌تاثیر نبوده‌اند. بله درست است، شبکه‌های اجتماعی به شهرت یک نفر دامن می‌زنند اما اگر بخواهم این فرضیه را هم رد کنم، شبکه‌های اجتماعی چرا درمورد سایر بازیگران و ورزشکاران اتفاق نمی‌افتد؟ البته قصد مقایسه ندارم اما همزمان استقبال خوبی از مرحوم مظلومی شد اما طبیعتا دیدیم که چنین چیزی نبود! اتفاقا خیلی دنبال تحلیل علمی و روانشناختی و جامعه‌شناختی‌اش بودم.

ما هم تحلیلهای زیادی در این مدت خواندیم و خودمان هم منتشر کردیم همه مباحثی هم که شما مطرح کردید، بود اما همیشه در این تحلیل ها این نکته پنهان می ماند که پاشایی محبوبیت زیادی کسب کرده بود.

منصور پاشایی: خیلی موارد بود و همه این عوامل را شامل می‌شد و مرتضی واقعا کسی بود که به معنای واقعی انسانی و مردمی برخورد می‌کرد.

همه این تحلیل ها درست است ولی باز یک چیزی کم دارد. به‌نظرم نمی توان پدیده دوست داشتن را عقلانی بررسی کرد و به دنبال تحلیل برایش گشت. یک موقع می‌بینید یک فردی قدرت ندارد به میز و منسک ارتباط ندارد اما آدم دوست‌داشتنی است و با توجه به همین دوست داشتن از بزرگترین مقام تا پایین‌ترین مقام با او ارتباط برقرار می‌کنند و این آدم می‌تواند از کار همه گره‌گشایی کند و خیلی از گره‌ها را باز کند. خیلی‌ها تا زمانی که پشت میزی نشسته‌اند می‌توانند کاری انجام دهند ولی وقتی این میز از آنها گرفته شود، دیگر ناتوان هستند. به‌نظرم بیشتر به خود شخص بستگی دارد که چگونه می‌تواند با دیگران برخورد کند. به‌نظرم اگر بخواهیم تحلیل کنیم اینگونه می‌توان تحلیل کرد. این پدیده و این واقعه نزدیک‌تر است تا تحلیلی که بگویید چون مردم ایران غمگین هستند با آهنگ‌های غمگین ارتباط برقرار می‌کنند. اینها بخشی از قضیه است و همه قضیه نیست. پازل مفقوده اینجاست که چقدر می‌توانی خودت را با تجربه‌های خوب تطبیق دهی. گفته می‌شود که صداقت و پاکی و درستی خوب است اینجاست که یک آدم اگر بتواند خودش را تطبیق دهد می‌تواند دلها را تصرف کند و این اتفاق بیفتد. این جای بسی خوشحالی دارد که چنین اتفاقی افتاد. یعنی در مورد فرزند و بستگان شما این اتفاق افتاد. یعنی این صفای دل وجود داشت که این اتفاق‌ها افتاد.


ناصر پاشایی: به نکته قشنگی اشاره کردید. مباحثی در بحث مدیریت و ***** است که ***** یا مدیریت کاریزماتیک است. یک فردی کاریزما دارد و نمی‌توان تعریف کرد که چه چیزی دارد. یک جذابیت خاصی دارد و می‌تواند **** و مدیر باشد. شاید در عالم هنر هم چنین مساله‌ای باشد. اینکه شما فرمودید کاملا به این برمی‌گردد. اما بحث‌هایی است که وقتی تحلیل می‌کنیم می‌خواهیم بگوییم از این مقوله‌ها می‌خواهیم مساله‌ای را به عنوان یادگیری یاد کنیم و تبدیل به یک علم بشود. دیگری هم بتواند از این افتباس کند.

در یک جمله بگویم؛ آنچه به نظر من رسید یک وجه مشترکی در آهنگ‌هاو شعرهای مرتضی بود که «عشق گمشده» بود. به یاد دارم اوایل که مرتضی وارد عالم هنر و خوانندگی شد، شایعاتی کردند که ترانه‌هایش مربوط به عشق گمشده‌ای است که او را ترک کرده و از حزن اوست که می‌خواند! درحالی که ما خبر داشتیم چنین چیزی نبود. این عشق گمشده را اینجور تحلیل می‌کنم که در روح تمام بشر یک عشق گمشده‌ای وجود دارد و هم حزن داریم و هم شادی که توامان با هم است.

من این را هم از فلسفه شرق و هم از فلسفه اسلامی تحلیل کردم، دیدم کاملا منطبق است. ما همه‌مان یک حزن و شادی توامان با هم را داریم. بنابراین حتی اگر آمریکایی‌ای که فارسی نمی‌داند و آن ایتالیایی‌ای که ایتالیایی صحبت می‌کند و فرانسوی که فرانسه‌زبان است اگر فارسی می‌دانست و آهنگهای مرتضی را گوش می‌کرد به همین صورت می‌توانست ارتباط برقرار کند. چراکه شاید همان ها هم یک عشق گمشده‌ای دارند درحالی که خودشان شاید متوجه نباشند.

من تحلیل زیبای دیگری هم شنیدم که از موسیقی پاپی بود که مرتضی می‌خواند. موسیقی پاپ مهربان در برابر موسیقی پاپ وحشی غرب. ولی خودش یک اصطلاح جالب است. یعنی می شود موسیقی پاپ مهربان مرتضی را به عنوان سبک انتخاب کرد و حتی هنرمندانی را پرورش داد که با این سبک جلو بروند. الان تحلیلگران می‌گویند بدانیم لایه‌هایی از جامعه وجود دارد که این لایه‌ها کم نیستند.

من تصور می‌کنم این مساله در جامعه ایجاد شد که به نوعی کسانی که دست اندرکار فرهنگ و موسیقی کشور هستند به این فکر بیفتند که خودمان پیش‌قدم شویم. خود ما هم با مجموعه های فرهنگی کشور همکاری می‌کنیم. در مدیریت فرهنگی کشور سهمی داشته باشیم و بتوانیم این فرهنگ را انشاءا... توسعه دهیم. به نظر من موسیقی پاپ می‌تواند با معنویت جامعه کاملا همگن باشد و دلیلی بر مخالفت این کار وجود ندارد.

درمورد آلبوم جدید مرتضی توضیح دهید که چه زمانی منتشر می‌شود؟

تا جایی که اطلاع دارم مرتضی می‌گفت که اکثریت آهنگ های جدیدش را آماده کرده بود و در آخرین مراحل بود که بعد از اجرای کنسرت‌هایش ادامه می‌داد. قرار بود که تا 3، 4 ماه آینده آلبوم جدیدش را منتشر کند اما به مرحله‌ای نرسید که قراردادی با شرکتی یا شخصی ببندد چراکه کامل نشده بود به همین خاطر اعلام کردم «به منظور حفظ و صیانت از آثار مرتضی، اخوی‌ام را به عنوان مدیر برنامه‌های مرتضی در مسائل فرهنگی و هنری و خیریه معرفی کردیم که اگر من‌ بعد کسی درخواست انعقاد قراردادی داشت (شرکتهایی مانند ایرانسل یا همراه اول) چنانچه خواستند برنامه‌هایی داشته باشند با ایشان هماهنگ کنند».

گفته می شد که یکی از اپراتورها تنها در روز درگذشت مرتضی نزدیک به 70 میلیون تومان از طریق آهنگی های پیشواز درآمد داشته است؛ آیا اپراتور به شما پرداختی دارد؟

منصور پاشایی: تا اینجا رسما اعلام کردیم که بعد از فوت مرتضی پاشایی هر سازمان و مجموعه و موسسه فرهنگی- هنری که بخواهد از این آثار استفاده کند قطعا باید با ما هماهنگ کند و قرارداد داشته باشد. در این چند روز هم اگر هر سازمانی بهره‌برداری کرده باشد مسلما ما پیگیری خواهیم کرد. به هر حال باید مراحل قانونی خود را طی کند. از همین جا هم خدمت همه مردم عزیز اعلام می‌کنیم هیچکس و هیچ سازمانی حق ندارد به نام مرتضی پاشایی هیچ فعالیت خیریه‌ای و غیرخیریه‌ای انجام دهد.


اخیرا هم به ما اطلاعات رسیده که بعضی جاها مراسمی تحت عنوان «خیریه به نام مرتضی پاشایی» برگزار می‌کنند که هیچ کدام مورد تائید ما نیست. ما خودمان اقدام کرده ایم و انشاءا... به زودی بنیاد خیریه مرتضی پاشایی را به ثبت می‌رسانیم و خودمان متولی آن هستیم و هدفش حمایت از بیماران سرطانی و قشر محروم جامعه و مستمندان است. ان‌شاءا... تمام عایدی این موسسه صرف امور خیریه خواهد شد که ثوابش به روح مرتضی برسد.

در لحظات آخر با ایشان بودید؟ خیلی افراد به کشف شهود می‌رسند آیا او هم به این تقدیر و قضای الهی تسلیم شده بود؟

ناصر پاشایی: همانطور که مرتضی در آخرین مصاحبه‌اش در بیمارستان عنوان کرده همیشه به کلام حضرت امیرالمومنین اعتقاد داشت که فرموده‌اند «باید طوری زندگی کنیم که گویی فردا می‌رویم و از طرف دیگر باید طوری زندگی کنیم که تا آخر هم هستیم» این را در بیمارستان هم از مرتضی دیدم. هم امیدوار بود که خوب شود و برنامه‌هایش را ادامه دهد. مخصوصا دو آهنگی که برای حضرت اباعبدا... و حضرت ابوالفضل خوانده را آرزو داشت که انجام دهد و دیگر اینکه پذیرفته بود که خواهد رفت. هر دو را با هم داشت و تا آخرین لحظه هم ناامید نشده بود در عین حال هم احتمال می‌داد که زنده نماند. این را از عملکرد و صحبتهایش می‌فهمیدیم.

منصور پاشایی: در 10 روز آخر عمر شریف مرتضی اکثرا بیمارستان بودم و در کنارش حضور داشتم. در عین حال به دقت حالات مرتضی را زیر نظر داشتم. اولا یکی از نکاتی که در این جوان می‌ دیدم، نترسیدن از مرگ بود. به هر حال مرگ یک ویژگی خاصی دارد و برای انسانها خوشایند نیست. اما جالب بود که مرتضی واقعا از مرگ نمی‌ترسید و واقعا این امر تنها در ظاهر نبود. چون در چند روز آخر که هنوز سرحال بود و می‌توانست صحبت کند، شوخی می‌کرد. به راحتی با شوخی و خنده روی تخت بیمارستان بود. نکته دیگر اینکه آمادگی برای مرگ توام با امیدش بود.

دو، سه روز آخری که هوشیاری خود را از دست می‌داد و دیگر ارتباط کلامی نداشت اما می‌شنید وقتی به او می‌گفتیم مرتضی اگر می‌خواهی با این بیماری مبارزه کنی، دست ما را فشار بده. دست اطرافیان را فشار می‌داد یعنی واقعا می‌خواهم مبارزه کنم. ولی گاهی هم که به هوش می‌آمد، می‌گفت که «من دارم می‌میرم».

این حالت تعادل روحی-روانی مرتضی بسیار بسیار زیبا بود و از طرف دیگر از دوران کودکی فرد بسیار متعادلی بود. این سوالی که مطرح کردید از انتشار اولین آلبومش چه حالی داشت؟ به هیچ وجه از حد خودش خارج نمی‌شد. یعنی شادی‌های غیرمتعارف نداشت. ما از این جوان یک قهقه بلند ندیده بودیم. به قدری محجوب بود که یک خنده بسیار ملیح و زیبایی داشت. در هر جمعی که حضور داشت، شادی هم بود چون بسیار طناز بود. وقتی در جمعی حضور داشت، خنده هم بود اما هیچگاه از شوخی و خنده‌اش کلام خارج از ادب نمی‌دیدید. امیدوارم همه ما ازجمله بنده و همه جوانها بتوانیم درس بگیریم.

در رابطه با ارتباطات خانوادگی ایشان بفرمایید. اولا بفرمایید چند خواهر و برادر دارند و فرزند چندم خانواده بودند و ارتباطشان با اعضای خانواده چگونه بود؟

مادر مرتضی: ایشان یک برادر دارد که از خودش 4 سال بزرگتر است و رابطه‌مان خیلی خوب و دوستانه بود. رفتار خوبی در کنار هم داشتیم. البته وقتی کارهایش زیاد می‌شد کمتر همدیگر را می‌دیدیم. من همیشه به فکر سلامتی‌اش بودم و از او می‌پرسیدم که خوب می‌خوابد؟ و او به من اطمینان خاطر می‌داد که همه چیز روبه‌راه است. یادآوری لحظاتی که در کنارش داشتم مرا اذیت می‌کند. مرتضی از کودکی به موسیقی علاقه داشت و نسبت به آهنگها واکنش نشان می‌داد.

اوایل از او می‌خواستم که روی درسش تمرکز کند اما با دیدن پشتکارش نگرانش نبودم و می‌ دانستم هرجا باشد، موفق خواهد شد. هر بار که آهنگ می‌ساخت نظر ما را نیز جویا می‌شد و به او می‌گفتم که غمگین نخوانی بهتر است اما او می‌گفت که هوادارانش می‌خواهند که اینگونه باشد. همیشه از او می‌خواستم که مراقب خودش باشد و سلامتی‌اش برایم در اولویت بود.


به لحاظ تربیتی چه نکته خاصی در مورد مرتضی رعایت کرده‌اید؟

مادر مرتضی: از آنجا که بچه عاقل و فهمیده ای بود، نگران نبودم ولی از او می‌خواستم که مراقب باشد که با چه کسانی همنشینی می‌کند. از طرف او خیالم راحت بود و احساس می‌کردم انتخاب خوبی دارد.

آیا مطلع هستید که چه کسانی با مرتضی همکاری می‌کردند؟

مادر مرتضی: ایشان درمورد آهنگهایی که می‌ساخت و با کسانی که همکار بود، صحبت می‌کرد. مثلا نام شاعرش را می‌آورد. حتی مرتضی وقتی می‌خواست سوار هواپیما شود به من اطلاع می‌داد که برایش دعا کنم که به سلامت برود و برگردد. بعد از اینکه می‌رسید هم اطلاع می‌داد که رسیده است و می‌خواست خیال من راحت باشد.

همیشه سرشار از امید بود و خودم از روحیه مرتضی، روحیه می‌گرفتم. تا آخرین لحظه هم امید داشتم اما خداوند اینطور مقدر کرده بود. آهنگ «نگران منی» را همه می‌گفتند انگار برای من خوانده است! درمورد «جاده یکطرفه» می‌گفت که 6 ماه روی این آهنگ زحمت کشیده است.

در مورد حواشی روز تشییع جنازه و شایعاتی که مطرح شد توضیحاتی بفرمایید.

منصور پاشایی: روز جمعه 23 آبان‌ماه 1393 حدود ساعت 6 تا 7 صبح مرتضی دار فانی را وداع گفت. دوستان نزدیک و یکی، دو نفر از بستگان در بیمارستان حضور داشتند که اطلاع دادند مرتضی فوت کرده است. بعدازظهر روز جمعه پیکر مرتضی را به بهشت زهرا منتقل کردیم و بلافاصله برای برنامه‌ریزی تشییع پیکر آمدیم. پیش‌بینی می‌کردیم که جمعیت قابل توجهی در این مراسم شرکت کنند و به همین دلیل برنامه‌ریزی بسیار دقیقی را می‌طلبید.

تصمیم گرفتیم روز شنبه مراسم تغسیل را انجام دهیم و روز یکشنبه هم از مقابل تالار وحدت تشییع و در بهشت زهرا تدفین را انجام دهیم. روز شنبه غسل انجام شد و مراحل تشریفات اداری و ثبت شناسنامه در سیستم کامپیوتری بهشت زهرا انجام شد. روز یکشنبه جنازه برای تشییع اماده بود. اگر می‌خواستیم روز یکشنبه این کارها را انجام دهیم طبیعتا به همه مراسم نمی‌رسیدیم.

سایت بهشت زهرا با توجه به اینکه جنازه را تحویل گرفته بود و در سیستم کامپیوتری‌اش ثبت شده بود روز بیست‌وچهارم را اعلام کرد و باعث ایجاد شبهه در میان مردم شد که مرتضی شنبه دفن شده است. اما واقعیت این بود که ما یکشنبه جنازه را تحویل گرفتیم و در تالار وحدت مراسم تشییع باشکوه برگزار شد و از همین جا از همه مردم عزیز و همه مسئولان محترم اعم از شهرداری، وزارت ارشاد، صداوسیما و همه مسئولین و سازمانهایی که در این زمینه با ما همکاری کردند و این مراسم را با شکوه تمام برگزار کردند، تشکر می‌کنم.

بعد از مراسم تشییع از تالار وحدت، امبولانس را حرکت دادیم و به دنبال آمبولانس به همراه بستگان به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم. ازدحام جمعیت به ما اجازه نداد که وارد بهشت زهرا شویم. به آمبولانس اعلام کردیم که اگر وارد بهشت زهرا شویم شاید نتوانیم حتی نماز میت را بخوانیم. تصمیم گرفتیم آمبولانس را به سمت حرم حضرت امام حرکت دهیم. وارد محوطه بیرونی حرم امام شدیم و نماز میت را در آنجا به جا آوردیم. از آنجا تا نزدیکی‌های قطعه هنرمندان رسیدیم که جمعیت متوجه آمبولانس و پیکر مرتضی شدند و دور آمبولانس را گرفتند به گونه ای آمبولانس تقریبا داغان شد و روی سقف آمبولانس ریختند و شیشه آمبولانس را شکستند!

حتی احتمال چپ کردن آمبولانس هم وجود داشت. بلافاصله تصمیم گرفته شد که آمبولانس به سردخانه بازگردد. بنده و برادرم پیاده شدیم و به منظور اینکه موقعیت را ارزیابی کنیم وارد قطعه هنرمندان شدیم و حتی از ازدحام جمعیت احتمال مواجه شدن با خطرات جانی برایمان وجود داشت. فشارهای زیادی را تحمل کردیم و دریافتیم که با چنین جمعیتی امکان دفن پیکر مرتضی وجود ندارد. در جایگاه اعلام کردم که امروز دفن انجام نمی‌شود.

واقعیت مطلب هم این بود که تا آن لحظه هیچ تصمیم قطعی نداشتیم و تنها تصمیمی که می‌توانستیم بگیریم کنسل کردن تدفین بود تا اینکه بعد تصمیم بگیریم. دورهم جمع شدیم و مشورت کردیم؛ یکی از گزینه‌ها این بود که روز بعد یعنی روز دوشنبه تدفین صورت گیرد. اما باز پیش‌بینی کردیم که به هر حال بخش زیادی از همین جمعیت حضور خواهد داشت و امکان تدفین وجود ندارد. بنابراین تصمیم گرفتیم در ساعات پایانی روز تدفین را صورت دهیم.


آیا نهادهای امنیتی به شما پیشنهادی ندادند؟

ناصر پاشایی: کسی به ما خط نداد اما با ما همکاری کردند. از جهت اینکه جمعیت زیادی در بهشت زهرا بود سازمان‌های مختلف همکاری کردند و مردم را به سمت بیرون راهنمایی و هدایت کردند . اگرچه با تمام تمهیداتی که اندیشیده شده بود در آن ساعات پایانی روز هم برایمان مشکل بود چراکه جمعیت زیاد باعث به وجود آوردن مشکلات زیادی برای ما شده بود. از همین جا نکته دیگری خدمت مردم اعلام می‌کنم؛ ما خودمان خیلی دوست داشتیم که همه مردم در مراسم تدفین حضور داشته باشند به دلیل اینکه مرتضی را صرفا متعلق به خودمان نمی‌دانیم و حقیقتا مرتضی متعلق به همه ملت ایران است و عموما طرفدارانش اشک می‌ریختند و عاشقانه دوستش داشتند و شاید برای خود ما بسیار بسیار سنگین بود که به این صورت نتوانستند مراسم تدفین را نظاره‌گر باشند. از همین جا اعلام می‌کنم که واقعا شرمنده همه مردم شدیم اما تنها دلیل اینکه این تصمیم را گرفتیم فقط به خاطر حفظ جان خود مردم بود.

پیش‌بینی ما این بود که اگر در آن ساعات روز تدفین صورت می‌گرفت، قطعا تعداد قابل توجهی از مردم با خطرات جانی مواجه می‌شدند. به دلیل اینکه اجازه ندهیم هیچ اتفاقی برای حتی یک نفر مردم بیفتد این تصمیم را گرفتیم و ناچار شدیم در این ساعات پایانی روز پیکر مرتضی را دفن کنیم. اما همانطور که مردم صبوری کردند و عاشقانه بعدها در مراسمش شرکت کردند و کماکان هم در مزارش حضور دارند و برای روح پاکش فاتحه قرائت می‌کنند مطمئن باشند که روح مرتضی هم کماکان با این مردم است و برای مردم دعا می‌کند. ما از مردم صمیمانه تشکر می‌کنیم.

اینکه بعد از غروب تدفین را انجام دادید چطور پذیرفتید؟

منصور پاشایی: به ما گفتند که دفن پیکر در غروب مکروه است. درمورد کراهت این مساله باید علما نظر دهند و من در مورد مسائل فقهی نمی‌توانم اظهارنظر کنم. اما پاسخ به مردم این بود و در همین جا هم اعلام می‌کنم که اگر خدای‌ناکرده حتی یک نفر در آن مراسم جانش را از دست می‌داد، این امر حرام بود و آیا باید امر مکروه را ترجیح دهیم یا امر حرام را؟ طبیعتا مکروه را انجام دادیم پس بهترین گزینه این بود که اینگونه تصمیم بگیریم.

مسئولیت تمام برنامه‌ها با شماست و آقای کرد هیچ مسئولیتی ندارند؟

منصور پاشایی: بله و آقای کرد هم طبیعتا با ما همکاری دارند. الان در شرایطی هستیم که مراسم‌های مختلفی درحال برگزاری است و هنوز در عزاداری به سر می‌بریم. اما اینکه سازمان‌یافته شود را در چند روز آینده سازمان خواهیم داد و از تجربیات آقای کرد هم استفاده خواهیم کرد.

بعد از بیماری مرتضی، لباس پوشیدن مرتضی سبک و سیاق خاصی پیدا کرد. طراحی لباس‌هایش برعهده چه کسی بود؟

منصور پاشایی: بسیاری از طرح‌ های مرتضی، لباس و ابداعاتی که در کنسرت‌هایش ایجاد می‌کرد، متعلق به خودش بود. مرتضی فردی نوآور بود. ابداعاتی در کنسرت‌هایش داشت که کمتردر کنسرت‌های دیگر رخ می‌داد. این ابداعات بیشتر جنبه تئاتری و اجرای نمایش داشت. اینها همه ابداعات خودش بود. استایل لباس هم بیشتر مربوط به طرح‌های خودش بود. با توجه به نوع بیماری‌‌اش بیشتر مجبور بود که از کلاه استفاده کند که پوشش خاصی باشد یا عینک خاصی استفاده کند.


اوایل بیماری شایعاتی مطرح می‌شد که به دلیل کسب محبوبیت مساله بیماری‌اش را عنوان کرده است. واکنش مرتضی در آن زمان نسبت به این شایعات چگونه بود؟

منصور پاشایی: مرتضی به حدی صبور بود که در برابر این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد. تنها یکبار مرتضی خیلی به طور محجوب و متواضعانه زمانی که چند ماه پیش خبر فوتش را منتشر کردند، گفت «مگر جای کسی را تنگ کرده‌ام که آرزوی فوت مرا دارید؟» اما در برابر هیچگونه از این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد.

شایعات طی چند روز آخر به حد زیادی رسیده بود. واکنش خانواده چگونه بود؟

منصور پاشایی: برای اینکه ذهن مردم مکدر و جامعه ملتهب نشود از آنجا که طرفداران زیادی به بیمارستان مراجعه می‌کردند و در هوای سرد در نیمه شب منتظر شنیدن خبر بهبودی‌اش بودند، دائم دنبال اخبار وضعیت مرتضی بودند، تصمیم گرفتیم اولا به هیچ وجه به مردم و طرفداران خلاف واقع نگوییم. اما گفتن همه واقعیت هم تشنج در روح و روان مردم ایجاد می‌کرد. یعنی دلیلی نداشت که روح و روان مردم را آشفته کنیم.

به همین دلیل یک استراتژی تدوین شد و درمجموع تصمیم گرفتیم به مردم واقعیتش را بگوییم و هرگاه که جویای احوال مرتضی می‌شوند بهترین جواب این است که «مثل دیروز است» و واقعا هم همین بود و بهبودی حاصل نمی‌شد و کماکان وضعیت مثل دیروز بود و تنها روزهای آخر بود که بیماری شدت پیدا کرد و وضعیت جسمانی‌اش رو به وخامت رفت.

اما بهترین پاسخ این بود که بگوییم «وضع مرتضی مانند دیروز است، فقط دعا کنید». باز از سوال می‌کردند که آیا امید به بهبودی هست یا نه؟ و پاسخ ما این بود که «امید دست خداست، فقط دعا کنید». این نوع پاسخ می‌توانست به مردم آرامش دهد اما واکنشی که خانواده در برابر شایعات داشتند را پدر مرتضی پاسخ خواهند داد.

شما در مصاحبه‌ای اعلام کرده بودید که روزهای آخر فقط منتظر شنیدن خبر بودید.

ناصر پاشایی: آقای دکتر توکلی یک هفته قبل از فوت مرتضی به من گفتند که حداکثر می‌تواند با این شرایط یک هفته طاقت بیاورد. ولی به‌رغم همه اینها ما امیدوار بودیم که ان‌شاءا... شفایی حاصل شود و شفا بگیرد و اعتقادم این است که واقعا شفا را گرفت. به این شکل که خداوند اینگونه به او شفا داد که 30 سال و 3 ماه و سه روز عمر کرد و فکر می‌کنم حساب‌شده بود و تصورم این است که از جانب خداوند این مقدر شده بود که 30 سال و 3 ماه و سه روز با عزت در این دنیا زندگی کند و در آن دنیا هم بقیه زندگی‌اش را...

آیا با این شایعات کنار آمده بودید؟

ناصر پاشایی: ما در کنارش نشسته بودیم و حتی برای ما اس‌ام‌اس می‌آمد که مرتضی فوت کرده است! حتی گاهی اوقات برخی دوستان درحالی که رویشان نمی‌شد از ما می‌پرسیدند که حال مرتضی چگونه است؟ البته ما از نظر روحی آسیب می‌دیدیم که چرا عده ای دوست دارند مرتضی فوت کند؟ ولی خود مرتضی با این قضیه کنار آمده بود و همانطور که گفتم زیاد احساساتی نبود که زود ناراحت یا خوشحال شود. طبیعی است که انسان ناراحت می‌شد.

آخرین سوال؛ اخیرا مجلس مصوبی را درحال بررسی است درمورد تصویربرداری از محیط‌های بیمارستانی. این اتفاق برای خیلی از هنرمندان افتاد. خدا را شکر که در مراسم غسل مرتضی این اتفاق رخ نداد اما این اتفاق در بیمارستان درموردش روی داد مانند خیلی از هنرمندان دیگر. یکسری از دوستان عکس و فیلم تهیه می‌کردند و بارها خوانده‌ایم که مادر مرتضی راضی نیست و دوست ندارد کسی پسرش را اینگونه ببیند. با این حال یکسری عکس و تصویر منتشر شد. آیا شما پیگیر این قضیه هستید. تلویزیون یک فیلم دوربین مداربسته را منتشر کرد که نشان می‌داد زاویه ای که فیلم منتش شده با زاویه‌ای که یکی از دوستان مرتضی از پایین پا فیلم می‌گرفت، متفاوت بود. مشخص بود قسمتی که همراهان مرتضی فیلم می‌گیرند قسمتی نبوده که منتشر شده است. درمورد پرسنل بیمارستان شایعاتی درست شد که کار پرستاران بوده است. حتی شایعه درست کردند که پرستاران کم‌کاری کردند و می‌توانستند بیشتر رسیدگی کنند! آیا قصد پیگیری دارید یا نه؟ درنهایت صحبتتان با مردم چیست؟ شهرام شکوهی می‌گفت که این پدیده تبدیل به «سرطان فرهنگی» شده است.

ناصر پاشایی: از کادر پزشکی و پرستاری از طرف خودم و خانواده مرتضی پاشایی تشکر می‌کنم. به خصوص پزشکان و پرستاران آن بخش خیلی خیلی خدمت کردند و ما ممنون‌شان هستیم. ما پیگیری کرده ایم. اما اینکه از کجا بوده است، حدس و گمان‌های زیادی تا قبل از رسیدن به واقعیت و پیگیری مراجع ذی‌صلاح وجود دارد. نکته دیگر این که درهر صورت تکنولوژی دوربین و موبایل همه‌گیر شده است و به جز کار فرهنگی کنترل‌های ان چنانی نمی‌تواند تاثیرگذار باشد.

باید کار فرهنگی و اخلاقی صورت گیرد تا افرادی که قصد تصویربرداری و منتشرکردن چنین وقایعی را دارند بدانند که درمورد خودشان یا عزیزانشان هم چنین صحنه‌هایی آزاردهنده است. بنابراین چنین صحنه‌هایی خوشایند نیست که منتشر شود. مطمئن هستم که عموم طرفداران مرتضی پاشایی از دیدن این تصاویر بسیار بسیار آزرده خاطر و ناراحت شدند.و شاید عده قلیلی باشند که بخواهند دست به چنین ماجراجویی‌هایی بزنند. اما متاسفانه تاثیر منفی دارد.

دکتر هاشمی، وزیر بهداشت تکذیب کردند که از پرسنل بیمارستان باشد. ما نمی توانیم کل بیمارستان را در رسانه ها زیر سوال ببریم. دکتر توکلی علاوه بر اینکه پزشک جراح مرتضی بود عنوان می‌کرد که صبح ها در راه مسیر بیمارستان سی‌ دی‌های مرتضی را گوش می‌کند.
 
بالا