• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

قطعی برق

MR-S

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژانویه 2013
نوشته‌ها
4,438
لایک‌ها
7,680
مطلبی دیدم در توییتر فارسی درمورد دیکتاتور سابق رومانی نیکولای چائوشسکو که خیلی شبیه به مسئولین فعلی ایران هست ؛ بد ندیدم اینجا با دوستان به اشتراک بذارم

چائوشسکو: دیوانه‌ای بر فراز بالکن​

مشاهده پیوست 1242126
نیکولای چائوشسکو در حال ایراد سخنرانی بر فراز بالکن کمیته مرکزی بخارست-رومانی

‏چائوشسکو دیکتاتور کمونیست رومانی طالب این بود که جمعیت کشور را زیاد کند و به همین دلیل زنان و مردان کشور را به فرزندآوری بیشتر تشویق می‌کرد. در همین راستا بود که سقط جنین را ممنوع و آن را یک عمل جنایت‌کارانه قلمداد کرد. همه‌ی این‌ها در حالی بود که برق منازل مردم ‏به ندرت خوب کار می‌کرد. یخچال و جارو برقی ممنوع بود و هر خانه فقط ملزم به استفاده از لامپ‌های ۴۰ وات بود و نه بیشتر. بازرسان حکومتی به صورت منظم خانه‌های مردم را بازرسی می‌کردند تا از اجرای درست قانون «هر اتاق یک لامپ ۴۰ وات» مطمئن شوند. در کنار این‌ها اما درد اصلی آن‌جا بود که ‏بلندگوها و ماله‌کشان **** کمونیستی رومانی یک بند در مورد بهبود شرایط مردم رومانی و این‌که چقدر سطح کیفی زندگی مردم بالا است سخن می‌گفتند.

در حالی که مردم رومانی کمونیستی به برق درست و درمان دسترسی نداشتند، اِلِنا چائوشسکو همسر دیکتاتور در ویلای بزرگ فوریشور خود یک ظلع ۱۵ اتاقه ‏اضافه کرد، اما حتی یک بار هم در آن زندگی نکرد، چون معتقد بود دیوارها بوی رنگ تازه می‌دهند و دماغ همایونی نمی‌تواند این بو را تحمل کند. اِلِنا حتی سنجاق سرهایی را در خانه قایم می‌کرد تا ببیند آیا خدمتکاران بی‌نوا خوب تمیزکاری می‌کنند.


مشاهده پیوست 1242127
النا چائوشسکو همسر دیکتاتور رومانی که ریاست موسسه شیمی رومانی را بر عهده داشت، اما حتی یک فرمول شیمی را از رو هم به درستی نمی‌توانست بخواند.

چاپلوسان و ماله‌کشان ‏هم در چنین شرایطی در شعرها و نوشته‌هایشان به حکومت کمونیستی دیکتاتور می‌بالیدند و برخی دوران چائوشسکو را سال‌های «حکومت نور» لقب می‌دادند. این مایه جُک‌ها و لطیفه‌های مردمی شده بود که باید قانون لامپ ۴۰ وات را رعایت می‌کردند. چائوشسکو در این اثنا برای نمایش قدرت حکومت کمونیستی ‏در اقتصاد پیشرفته‌اش، کارخانه‌های عظیم تولید فولاد و آلومینیومی ساخته بود که در بهترین حالت با ۱۰ درصد توان کار می‌کردند و مثلا کارخانه آلومینیومش به اندازه کل برق شهر بخارست (پایتخت رومانی) برق مصرف می‌کرد. وضع بیمارستان‌ها از این هم بدتر بود. جراحان به دلیل قطع برق ‏عمل‌های جراحی را نیمه تمام می‌گذاشتند، نوزادانی که در دستگاه‌های لایف-ساپورت نگهداری می‌شدند به سبب قطع برق به راحتی می‌مُردند و معدنکاران بی‌نوا به دلیل قطع برق در معادن گیر می‌اُفتادند.

وضع بیمارستان‌ها بدون برق هم افتضاح بود و بیماران بالای ۶۰ سال به سختی امیدی به بهبود داشتند ‏زیرا که حکومت معتقد بود این افراد پیرتر از آن هستند که عمل جراحی شوند. تخت و اتاق هم بسیار کم بود، اما حکومت چائوشسکوی دیکتاتور به دنبال افزایش جمعیت بود‌. در این راستا طرحی را دنبال می‌کردند که هر زن حامله‌ای باید از بدو حاملگی تا زمان وضع حمل، تحت مراقبت پزشک باشد. ‏اما کدام طرح دولت دیکتاتور با موفقیت انجام گرفته بود. زنان کاگر به خصوص از نوع برخورد و معاینه‌های توهین‌آمیز پزشکان حکومت به شدت عصبانی بودند. سقط جنینی که حکومت آن را ممنوع کرده بود هم با پارتی و رشوه به سکوریتات (پلیس مخفی) قابل چشم‌پوشی بود. ‏چائوشسکوی دیکتاتور و حکومت کمونیستی به شدت از مردم خود و واقعیت‌ها جدا بودند.

دیکتاتور در راستای بهشت کمونیستی خود اقدام به ساخت بزرگراه‌های عظیمی کرده بود که قرار بود نمود اقتصاد و قدرت پیشروی بهشت کمونیستی چائوشسکو باشند، اما با وجود بحران بنزین و ماشین‌هایی که وجود خارجی ‏نداشت، این‌ها فقط «بزرگراه‌های بدون ماشین» بودند. دولت استفاده از ماشین شخصی را ممنوع کرده بود و تاکسی‌ها هم با سهمیه ۳۰ لیتر بنزین در ماه اصلا نمی‌توانستند به حرکت درآیند و مردم در حالی که دیکتاتور در بهترین وضع زندگی می‌کرد و خیابان‌ها برای حرکت کاروان اتوموبیل‌های او ‏ساعت‌ها بسته می‌شد، مجبور بودند ساعت‌ها در صف حمل و نقل دولتی در سرما بلرزند.اولیویا مانینگ و دیگر نویسندگان در سال‌های دهه ۴۰ (زمان جنگ جهانی دوم و پیش از قدرت گرفتن کمونیست‌ها در رومانی) از وفور نعمت و مواد غذایی با کیفیت و ارزان در رومانی نوشته بودند، اما حالا تحت ***** ‏خردمندانه چائوشسکو و حکومت کمونیستی، مردم رومانی به جایی رسیده بودند که نان هم برایشان سهمیه بندی شده بود. اوضاع به قدری بحرانی شد که دولت اعلام کرد، هر کارگری که در روستا زندگی می‌کند و در شهر کار می‌کند، حق ندارد از فروشگاه‌های شهری خرید کند.

روی کاغذ و بر اساس آمار حکومت ‏مردم رومانی در بهترین حالت ممکن زندگی می‌کردند، اما واقعیت اوضاع بحرانی‌تر از این حرف‌ها بود. صف‌های فروشگاه‌های مواد غذایی گاهی به کیلومترها می‌رسید و کارمندان و کارگران هر بهانه‌ای جور می‌کردند تا از زیر کار در بروند و در صف مواد غذایی بایستند تا بتوانند شکم خود و خانواده‌شان ‏را سیر کنند. آمار دولتی اما حکایت از آن داشت که هر سال و به‌طور منظم به تولید مواد غذایی تحت ***** دیکتاتور کبیر اضافه می‌شود. (اگر در جمهوری اسلامی زندگی نمی‌کنید و این چیزها براتون تعجب‌آوره، ۱۹۸۴ اورول رو به یاد بیارید: زمانی که اسمیت در حال نوشتن آمار تولید پوتین بود).

‏ادوارد بوئر نویسنده این کتاب (ظهور و سقوط چائوشسکو به ترجمه‌ی بیژن اشتری) در این باره ادامه می‌دهد: از ۱۹۷۰ به بعد دولت کمونیستی برای پس دادن اقساط وام‌های کلانی که از خارج گرفته بود، غالب مواد غذایی باکیفیت را صادر می‌کرد. مطبوعات رومانی و ماله‌کشان دیگر اما در حال ‏نوشتن از موفقیت بزرگ کتاب‌ها و خودزندگی‌نامه‌های چائوشسکو بودند که رکورد فروش را در تاریخ نشر رومانی شکسته است. دومیترو گیشه رییس سابق بزرگترین موسسه انتشارت رومانی و از گزمگان فرهنگی **** دیکتاتور، حالا که دیکتاتور سقوط کرده است (دهه ۹۰ میلادی و زمان چاپ اول این کتاب) به نویسنده ‏می‌گوید: «هر چاپ تازه‌ای از مجموعه آثار چائوشسکو به محض رسیدن به کتاب‌فروشی‌ها به پایان می‌رسید». اما واقعیت این است که کارگران، کارمندان و هرکسی که نان‌خور دولت بود، موظف بود که کتاب‌های دیکتاتور را خریداری کند. ( کتاب‌های رهبران جمهوری اسلامی هم تقریبا همین‌طور فروش می‌روند) ‏چائوشسکو در سال ۱۹۸۵ در حرکتی تاریخی -و تقریبا مثل این‌که به سراغ نتایج تحقیقات دانشمندان ژاپنی در مورد خوبی گرسنگی کشیدن و روزه برای بدن انسان برود- با اعلام **** غذایی «علمی» و ایدئال برای مردم رومانی، نمک بر زخم آن‌ها پاشید و کاسه صبر آن‌ها را لبریز کرد.

‏چائوشسکو فرمود که هر شهروند رومانیایی سالانه به ۵۴ کیلو و ۸۸ گرم گوشت، ۱۱۴ تخم مرغ، ۲۰ کیلو میوه، ۴۵ کیلو سیب‌زمینی و لیست بلند بالای عجیب دیگری -که توان نوشتنش نیست- نیاز دارد. در واقعیت اما همین ۱۰۰ گرم کره و ۲۰ کیلو میوه هم به دست مردم نمی‌رسید. ‏این‌ها در حالی بود که عکس‌های دیکتاتور و همسرش را می‌دیدی که پشت میزی پر از مواد غذایی نشسته‌اند. مردم نان نداشتند و دیکتاتور به فکر کاهش وزن و تناسب اندام بود، مردم برق نداشتند و النا چائوشسکو می‌گفت: پیف پیف ویلام بوی رنگ می‌ده، دوست ندارم برم اون‌جا. ‏در حالی که نان برای مردم سهمیه بندی شده بود، دیکتاتور رومانی مردم را تشویق به فرزند‌آوری و افزایش جمعیت می‌کرد. این در حالی بود که غذای چائوشسکوها، فقط و فقط از یک مزرعه ارگانیک دولتی به دست می‌آمد و متخصصان تغذیه در تمام مراحل بر اجرای کار نظارت دقیق و علمی می‌کردند. ‏حتی در سفرهای خارجی خود نیز، باز از غذاهای این مزرعه خصوصی استفاده می‌کردند. نادیا بوجور دختر خواهرزن چائوشسکو گفته بود: «یک زندگی‌ای بود که حکومت تبلیغش را می‌کرد و یک زندگی دیگر که در واقعیت وجود داشت، و این دو در تضاد کامل با یکدیگر بودند». زوئیا چائوشسکو دختر دیکتاتور ‏که نقشی در حکومت نداشت و از منافع حکومت هم بی‌بهره بود می‌گوید: «من بارها سعی کردم به پدر و مادرم بفهمانم که مردم در صف‌های طولانی برای تهیه غذا منتظر می‌مانند، اما آن‌ها حتی حاضر نبودند به حرف‌هایم گوش دهند». نکته جالب دیگر خیل عظیم روزنامه‌نگاران، نویسندگان و تاجران غربی ‏بود که به دفاع و توجیه رفتار **** ترسناک او در کتاب‌ها و روزنامه‌های غربی می‌پرداختند. دیکتاتور رومانی در سال‌های قدرت از نظر تعداد ماله‌کشان و توجیه‌گران در روزنامه‌های غربی که او را یک **** عالیقدر می‌نامیدند کمبودی نداشت، درست زمانی که مردم رومانی نان خوردن هم نداشتند.


طولانیه...
 

NightHawk

Registered User
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2012
نوشته‌ها
703
لایک‌ها
10,770
محل سکونت
برج عاج!
وضعیت این روزهای ماینرها
905.gif


 

Webmoney-XCH

کاربر برتر سال 1399
کاربر برتر سال 1399
تاریخ عضویت
12 فوریه 2019
نوشته‌ها
814
لایک‌ها
12,577
مطلبی دیدم در توییتر فارسی درمورد دیکتاتور سابق رومانی نیکولای چائوشسکو که خیلی شبیه به مسئولین فعلی ایران هست ؛ بد ندیدم اینجا با دوستان به اشتراک بذارم

چائوشسکو: دیوانه‌ای بر فراز بالکن​

مشاهده پیوست 1242126
نیکولای چائوشسکو در حال ایراد سخنرانی بر فراز بالکن کمیته مرکزی بخارست-رومانی

‏چائوشسکو دیکتاتور کمونیست رومانی طالب این بود که جمعیت کشور را زیاد کند و به همین دلیل زنان و مردان کشور را به فرزندآوری بیشتر تشویق می‌کرد. در همین راستا بود که سقط جنین را ممنوع و آن را یک عمل جنایت‌کارانه قلمداد کرد. همه‌ی این‌ها در حالی بود که برق منازل مردم ‏به ندرت خوب کار می‌کرد. یخچال و جارو برقی ممنوع بود و هر خانه فقط ملزم به استفاده از لامپ‌های ۴۰ وات بود و نه بیشتر. بازرسان حکومتی به صورت منظم خانه‌های مردم را بازرسی می‌کردند تا از اجرای درست قانون «هر اتاق یک لامپ ۴۰ وات» مطمئن شوند. در کنار این‌ها اما درد اصلی آن‌جا بود که ‏بلندگوها و ماله‌کشان **** کمونیستی رومانی یک بند در مورد بهبود شرایط مردم رومانی و این‌که چقدر سطح کیفی زندگی مردم بالا است سخن می‌گفتند.

در حالی که مردم رومانی کمونیستی به برق درست و درمان دسترسی نداشتند، اِلِنا چائوشسکو همسر دیکتاتور در ویلای بزرگ فوریشور خود یک ظلع ۱۵ اتاقه ‏اضافه کرد، اما حتی یک بار هم در آن زندگی نکرد، چون معتقد بود دیوارها بوی رنگ تازه می‌دهند و دماغ همایونی نمی‌تواند این بو را تحمل کند. اِلِنا حتی سنجاق سرهایی را در خانه قایم می‌کرد تا ببیند آیا خدمتکاران بی‌نوا خوب تمیزکاری می‌کنند.


مشاهده پیوست 1242127
النا چائوشسکو همسر دیکتاتور رومانی که ریاست موسسه شیمی رومانی را بر عهده داشت، اما حتی یک فرمول شیمی را از رو هم به درستی نمی‌توانست بخواند.

چاپلوسان و ماله‌کشان ‏هم در چنین شرایطی در شعرها و نوشته‌هایشان به حکومت کمونیستی دیکتاتور می‌بالیدند و برخی دوران چائوشسکو را سال‌های «حکومت نور» لقب می‌دادند. این مایه جُک‌ها و لطیفه‌های مردمی شده بود که باید قانون لامپ ۴۰ وات را رعایت می‌کردند. چائوشسکو در این اثنا برای نمایش قدرت حکومت کمونیستی ‏در اقتصاد پیشرفته‌اش، کارخانه‌های عظیم تولید فولاد و آلومینیومی ساخته بود که در بهترین حالت با ۱۰ درصد توان کار می‌کردند و مثلا کارخانه آلومینیومش به اندازه کل برق شهر بخارست (پایتخت رومانی) برق مصرف می‌کرد. وضع بیمارستان‌ها از این هم بدتر بود. جراحان به دلیل قطع برق ‏عمل‌های جراحی را نیمه تمام می‌گذاشتند، نوزادانی که در دستگاه‌های لایف-ساپورت نگهداری می‌شدند به سبب قطع برق به راحتی می‌مُردند و معدنکاران بی‌نوا به دلیل قطع برق در معادن گیر می‌اُفتادند.

وضع بیمارستان‌ها بدون برق هم افتضاح بود و بیماران بالای ۶۰ سال به سختی امیدی به بهبود داشتند ‏زیرا که حکومت معتقد بود این افراد پیرتر از آن هستند که عمل جراحی شوند. تخت و اتاق هم بسیار کم بود، اما حکومت چائوشسکوی دیکتاتور به دنبال افزایش جمعیت بود‌. در این راستا طرحی را دنبال می‌کردند که هر زن حامله‌ای باید از بدو حاملگی تا زمان وضع حمل، تحت مراقبت پزشک باشد. ‏اما کدام طرح دولت دیکتاتور با موفقیت انجام گرفته بود. زنان کاگر به خصوص از نوع برخورد و معاینه‌های توهین‌آمیز پزشکان حکومت به شدت عصبانی بودند. سقط جنینی که حکومت آن را ممنوع کرده بود هم با پارتی و رشوه به سکوریتات (پلیس مخفی) قابل چشم‌پوشی بود. ‏چائوشسکوی دیکتاتور و حکومت کمونیستی به شدت از مردم خود و واقعیت‌ها جدا بودند.

دیکتاتور در راستای بهشت کمونیستی خود اقدام به ساخت بزرگراه‌های عظیمی کرده بود که قرار بود نمود اقتصاد و قدرت پیشروی بهشت کمونیستی چائوشسکو باشند، اما با وجود بحران بنزین و ماشین‌هایی که وجود خارجی ‏نداشت، این‌ها فقط «بزرگراه‌های بدون ماشین» بودند. دولت استفاده از ماشین شخصی را ممنوع کرده بود و تاکسی‌ها هم با سهمیه ۳۰ لیتر بنزین در ماه اصلا نمی‌توانستند به حرکت درآیند و مردم در حالی که دیکتاتور در بهترین وضع زندگی می‌کرد و خیابان‌ها برای حرکت کاروان اتوموبیل‌های او ‏ساعت‌ها بسته می‌شد، مجبور بودند ساعت‌ها در صف حمل و نقل دولتی در سرما بلرزند.اولیویا مانینگ و دیگر نویسندگان در سال‌های دهه ۴۰ (زمان جنگ جهانی دوم و پیش از قدرت گرفتن کمونیست‌ها در رومانی) از وفور نعمت و مواد غذایی با کیفیت و ارزان در رومانی نوشته بودند، اما حالا تحت ***** ‏خردمندانه چائوشسکو و حکومت کمونیستی، مردم رومانی به جایی رسیده بودند که نان هم برایشان سهمیه بندی شده بود. اوضاع به قدری بحرانی شد که دولت اعلام کرد، هر کارگری که در روستا زندگی می‌کند و در شهر کار می‌کند، حق ندارد از فروشگاه‌های شهری خرید کند.

روی کاغذ و بر اساس آمار حکومت ‏مردم رومانی در بهترین حالت ممکن زندگی می‌کردند، اما واقعیت اوضاع بحرانی‌تر از این حرف‌ها بود. صف‌های فروشگاه‌های مواد غذایی گاهی به کیلومترها می‌رسید و کارمندان و کارگران هر بهانه‌ای جور می‌کردند تا از زیر کار در بروند و در صف مواد غذایی بایستند تا بتوانند شکم خود و خانواده‌شان ‏را سیر کنند. آمار دولتی اما حکایت از آن داشت که هر سال و به‌طور منظم به تولید مواد غذایی تحت ***** دیکتاتور کبیر اضافه می‌شود. (اگر در جمهوری اسلامی زندگی نمی‌کنید و این چیزها براتون تعجب‌آوره، ۱۹۸۴ اورول رو به یاد بیارید: زمانی که اسمیت در حال نوشتن آمار تولید پوتین بود).

‏ادوارد بوئر نویسنده این کتاب (ظهور و سقوط چائوشسکو به ترجمه‌ی بیژن اشتری) در این باره ادامه می‌دهد: از ۱۹۷۰ به بعد دولت کمونیستی برای پس دادن اقساط وام‌های کلانی که از خارج گرفته بود، غالب مواد غذایی باکیفیت را صادر می‌کرد. مطبوعات رومانی و ماله‌کشان دیگر اما در حال ‏نوشتن از موفقیت بزرگ کتاب‌ها و خودزندگی‌نامه‌های چائوشسکو بودند که رکورد فروش را در تاریخ نشر رومانی شکسته است. دومیترو گیشه رییس سابق بزرگترین موسسه انتشارت رومانی و از گزمگان فرهنگی **** دیکتاتور، حالا که دیکتاتور سقوط کرده است (دهه ۹۰ میلادی و زمان چاپ اول این کتاب) به نویسنده ‏می‌گوید: «هر چاپ تازه‌ای از مجموعه آثار چائوشسکو به محض رسیدن به کتاب‌فروشی‌ها به پایان می‌رسید». اما واقعیت این است که کارگران، کارمندان و هرکسی که نان‌خور دولت بود، موظف بود که کتاب‌های دیکتاتور را خریداری کند. ( کتاب‌های رهبران جمهوری اسلامی هم تقریبا همین‌طور فروش می‌روند) ‏چائوشسکو در سال ۱۹۸۵ در حرکتی تاریخی -و تقریبا مثل این‌که به سراغ نتایج تحقیقات دانشمندان ژاپنی در مورد خوبی گرسنگی کشیدن و روزه برای بدن انسان برود- با اعلام **** غذایی «علمی» و ایدئال برای مردم رومانی، نمک بر زخم آن‌ها پاشید و کاسه صبر آن‌ها را لبریز کرد.

‏چائوشسکو فرمود که هر شهروند رومانیایی سالانه به ۵۴ کیلو و ۸۸ گرم گوشت، ۱۱۴ تخم مرغ، ۲۰ کیلو میوه، ۴۵ کیلو سیب‌زمینی و لیست بلند بالای عجیب دیگری -که توان نوشتنش نیست- نیاز دارد. در واقعیت اما همین ۱۰۰ گرم کره و ۲۰ کیلو میوه هم به دست مردم نمی‌رسید. ‏این‌ها در حالی بود که عکس‌های دیکتاتور و همسرش را می‌دیدی که پشت میزی پر از مواد غذایی نشسته‌اند. مردم نان نداشتند و دیکتاتور به فکر کاهش وزن و تناسب اندام بود، مردم برق نداشتند و النا چائوشسکو می‌گفت: پیف پیف ویلام بوی رنگ می‌ده، دوست ندارم برم اون‌جا. ‏در حالی که نان برای مردم سهمیه بندی شده بود، دیکتاتور رومانی مردم را تشویق به فرزند‌آوری و افزایش جمعیت می‌کرد. این در حالی بود که غذای چائوشسکوها، فقط و فقط از یک مزرعه ارگانیک دولتی به دست می‌آمد و متخصصان تغذیه در تمام مراحل بر اجرای کار نظارت دقیق و علمی می‌کردند. ‏حتی در سفرهای خارجی خود نیز، باز از غذاهای این مزرعه خصوصی استفاده می‌کردند. نادیا بوجور دختر خواهرزن چائوشسکو گفته بود: «یک زندگی‌ای بود که حکومت تبلیغش را می‌کرد و یک زندگی دیگر که در واقعیت وجود داشت، و این دو در تضاد کامل با یکدیگر بودند». زوئیا چائوشسکو دختر دیکتاتور ‏که نقشی در حکومت نداشت و از منافع حکومت هم بی‌بهره بود می‌گوید: «من بارها سعی کردم به پدر و مادرم بفهمانم که مردم در صف‌های طولانی برای تهیه غذا منتظر می‌مانند، اما آن‌ها حتی حاضر نبودند به حرف‌هایم گوش دهند». نکته جالب دیگر خیل عظیم روزنامه‌نگاران، نویسندگان و تاجران غربی ‏بود که به دفاع و توجیه رفتار **** ترسناک او در کتاب‌ها و روزنامه‌های غربی می‌پرداختند. دیکتاتور رومانی در سال‌های قدرت از نظر تعداد ماله‌کشان و توجیه‌گران در روزنامه‌های غربی که او را یک **** عالیقدر می‌نامیدند کمبودی نداشت، درست زمانی که مردم رومانی نان خوردن هم نداشتند.


یادش بخیر. استاد دکتر ولایتی، پژوهشگر ادبیات که شعر حافظ رو بلد نیست بخونه و متخصص اطفال از امریکا که انگلیسی بلد نیست صحبت کنه:D و مشاور عالی مصطفی و کسی که 20 سال وزیر امور خارجه ایران بوده، چاوچسکو رو چند روز قبل از سقوط حکومت و اعدامش به ایران دعوت کرد:ROFLMAO:. افتضاح در حدی بود که دولت جدید رومانی دستور اخراج دانشجویان ایرانی رو داد ... آخرش بالاخره استاد یه غلط کردم نامه بیرون داد و غائله خوابید:ROFLMAO:
 

Captive

کاربر قدیمی پرشین تولز* مدیر بخش ارز دیجیتال
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
12,742
لایک‌ها
16,665
محل سکونت
Shiraz 4 Ever
مکالمه یک انسان فرهیخته با یک بورسی
s14.gif


بورسی: آخ جووون آخ جووون، سیمااان گرون شد، برق گرون شد، من چقدر خوشحالم!!

انسان فرهیخته: برق گرون شده، سیمان گرون شده مردم از کار و زندگی افتادن، سیمان گیر نمیاد بعد تو خوشحالی؟
89999912178212751715.gif


بورسی: تو هیچی نـــَوَفهمی، من سهام سیمان فارس و خوزستان رو دارم، نصف سرمایم روی سهم آبادا ( توليد نيروي برق آبادان ) هست، بایدم خوشحال بشم، فردا ساعت 9 صبح کلی سود میکنم
gnugghender.gif


بورسی: حالا اینا رو بی خیال، دعا کن دلااااار هم گرون بشه.

انسان فرهیخته: دلار دیگه چراااا؟ هر روز داره اجناس و دارو به خاطر قیمت دلار گرون میشه بعد تو میگی دعا کن دلار هم گرون بشه؟

بورسی: تو هیچی نـــَوَفهمی، من چند تا سهم دلاری دارم، دلار حتما باید بره بالا تا من بتونم این سهم ها رو قالب کنم به ملت.

انسان فرهیخته: حالا قالب هم کردی، بعدش چی میشه؟

بورسی: بعد سهام با ارزش ذاتی تبدیل به مسکن میشه.
94834563836454124627.gif
 

srx190d

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2016
نوشته‌ها
1,280
لایک‌ها
5,934
عکسی از یک اتاق عمل در بیمارستان که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و نشان می‌دهد پزشکان در تاریکی و قطعی برق مشغول جراحی هستند./اسکان نیوز

CB813F4B-96F1-4B18-B5A7-4C97F53B3DF5.jpeg
 

Xuevon

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
28 سپتامبر 2003
نوشته‌ها
1,441
لایک‌ها
4,776
محل سکونت
تـ ـهـ ـر ا ن
مطلبی دیدم در توییتر فارسی درمورد دیکتاتور سابق رومانی نیکولای چائوشسکو که خیلی شبیه به مسئولین فعلی ایران هست ؛ بد ندیدم اینجا با دوستان به اشتراک بذارم

چائوشسکو: دیوانه‌ای بر فراز بالکن​

مشاهده پیوست 1242126
نیکولای چائوشسکو در حال ایراد سخنرانی بر فراز بالکن کمیته مرکزی بخارست-رومانی

‏چائوشسکو دیکتاتور کمونیست رومانی طالب این بود که جمعیت کشور را زیاد کند و به همین دلیل زنان و مردان کشور را به فرزندآوری بیشتر تشویق می‌کرد. در همین راستا بود که سقط جنین را ممنوع و آن را یک عمل جنایت‌کارانه قلمداد کرد. همه‌ی این‌ها در حالی بود که برق منازل مردم ‏به ندرت خوب کار می‌کرد. یخچال و جارو برقی ممنوع بود و هر خانه فقط ملزم به استفاده از لامپ‌های ۴۰ وات بود و نه بیشتر. بازرسان حکومتی به صورت منظم خانه‌های مردم را بازرسی می‌کردند تا از اجرای درست قانون «هر اتاق یک لامپ ۴۰ وات» مطمئن شوند. در کنار این‌ها اما درد اصلی آن‌جا بود که ‏بلندگوها و ماله‌کشان **** کمونیستی رومانی یک بند در مورد بهبود شرایط مردم رومانی و این‌که چقدر سطح کیفی زندگی مردم بالا است سخن می‌گفتند.

در حالی که مردم رومانی کمونیستی به برق درست و درمان دسترسی نداشتند، اِلِنا چائوشسکو همسر دیکتاتور در ویلای بزرگ فوریشور خود یک ظلع ۱۵ اتاقه ‏اضافه کرد، اما حتی یک بار هم در آن زندگی نکرد، چون معتقد بود دیوارها بوی رنگ تازه می‌دهند و دماغ همایونی نمی‌تواند این بو را تحمل کند. اِلِنا حتی سنجاق سرهایی را در خانه قایم می‌کرد تا ببیند آیا خدمتکاران بی‌نوا خوب تمیزکاری می‌کنند.


مشاهده پیوست 1242127
النا چائوشسکو همسر دیکتاتور رومانی که ریاست موسسه شیمی رومانی را بر عهده داشت، اما حتی یک فرمول شیمی را از رو هم به درستی نمی‌توانست بخواند.

چاپلوسان و ماله‌کشان ‏هم در چنین شرایطی در شعرها و نوشته‌هایشان به حکومت کمونیستی دیکتاتور می‌بالیدند و برخی دوران چائوشسکو را سال‌های «حکومت نور» لقب می‌دادند. این مایه جُک‌ها و لطیفه‌های مردمی شده بود که باید قانون لامپ ۴۰ وات را رعایت می‌کردند. چائوشسکو در این اثنا برای نمایش قدرت حکومت کمونیستی ‏در اقتصاد پیشرفته‌اش، کارخانه‌های عظیم تولید فولاد و آلومینیومی ساخته بود که در بهترین حالت با ۱۰ درصد توان کار می‌کردند و مثلا کارخانه آلومینیومش به اندازه کل برق شهر بخارست (پایتخت رومانی) برق مصرف می‌کرد. وضع بیمارستان‌ها از این هم بدتر بود. جراحان به دلیل قطع برق ‏عمل‌های جراحی را نیمه تمام می‌گذاشتند، نوزادانی که در دستگاه‌های لایف-ساپورت نگهداری می‌شدند به سبب قطع برق به راحتی می‌مُردند و معدنکاران بی‌نوا به دلیل قطع برق در معادن گیر می‌اُفتادند.

وضع بیمارستان‌ها بدون برق هم افتضاح بود و بیماران بالای ۶۰ سال به سختی امیدی به بهبود داشتند ‏زیرا که حکومت معتقد بود این افراد پیرتر از آن هستند که عمل جراحی شوند. تخت و اتاق هم بسیار کم بود، اما حکومت چائوشسکوی دیکتاتور به دنبال افزایش جمعیت بود‌. در این راستا طرحی را دنبال می‌کردند که هر زن حامله‌ای باید از بدو حاملگی تا زمان وضع حمل، تحت مراقبت پزشک باشد. ‏اما کدام طرح دولت دیکتاتور با موفقیت انجام گرفته بود. زنان کاگر به خصوص از نوع برخورد و معاینه‌های توهین‌آمیز پزشکان حکومت به شدت عصبانی بودند. سقط جنینی که حکومت آن را ممنوع کرده بود هم با پارتی و رشوه به سکوریتات (پلیس مخفی) قابل چشم‌پوشی بود. ‏چائوشسکوی دیکتاتور و حکومت کمونیستی به شدت از مردم خود و واقعیت‌ها جدا بودند.

دیکتاتور در راستای بهشت کمونیستی خود اقدام به ساخت بزرگراه‌های عظیمی کرده بود که قرار بود نمود اقتصاد و قدرت پیشروی بهشت کمونیستی چائوشسکو باشند، اما با وجود بحران بنزین و ماشین‌هایی که وجود خارجی ‏نداشت، این‌ها فقط «بزرگراه‌های بدون ماشین» بودند. دولت استفاده از ماشین شخصی را ممنوع کرده بود و تاکسی‌ها هم با سهمیه ۳۰ لیتر بنزین در ماه اصلا نمی‌توانستند به حرکت درآیند و مردم در حالی که دیکتاتور در بهترین وضع زندگی می‌کرد و خیابان‌ها برای حرکت کاروان اتوموبیل‌های او ‏ساعت‌ها بسته می‌شد، مجبور بودند ساعت‌ها در صف حمل و نقل دولتی در سرما بلرزند.اولیویا مانینگ و دیگر نویسندگان در سال‌های دهه ۴۰ (زمان جنگ جهانی دوم و پیش از قدرت گرفتن کمونیست‌ها در رومانی) از وفور نعمت و مواد غذایی با کیفیت و ارزان در رومانی نوشته بودند، اما حالا تحت ***** ‏خردمندانه چائوشسکو و حکومت کمونیستی، مردم رومانی به جایی رسیده بودند که نان هم برایشان سهمیه بندی شده بود. اوضاع به قدری بحرانی شد که دولت اعلام کرد، هر کارگری که در روستا زندگی می‌کند و در شهر کار می‌کند، حق ندارد از فروشگاه‌های شهری خرید کند.

روی کاغذ و بر اساس آمار حکومت ‏مردم رومانی در بهترین حالت ممکن زندگی می‌کردند، اما واقعیت اوضاع بحرانی‌تر از این حرف‌ها بود. صف‌های فروشگاه‌های مواد غذایی گاهی به کیلومترها می‌رسید و کارمندان و کارگران هر بهانه‌ای جور می‌کردند تا از زیر کار در بروند و در صف مواد غذایی بایستند تا بتوانند شکم خود و خانواده‌شان ‏را سیر کنند. آمار دولتی اما حکایت از آن داشت که هر سال و به‌طور منظم به تولید مواد غذایی تحت ***** دیکتاتور کبیر اضافه می‌شود. (اگر در جمهوری اسلامی زندگی نمی‌کنید و این چیزها براتون تعجب‌آوره، ۱۹۸۴ اورول رو به یاد بیارید: زمانی که اسمیت در حال نوشتن آمار تولید پوتین بود).

‏ادوارد بوئر نویسنده این کتاب (ظهور و سقوط چائوشسکو به ترجمه‌ی بیژن اشتری) در این باره ادامه می‌دهد: از ۱۹۷۰ به بعد دولت کمونیستی برای پس دادن اقساط وام‌های کلانی که از خارج گرفته بود، غالب مواد غذایی باکیفیت را صادر می‌کرد. مطبوعات رومانی و ماله‌کشان دیگر اما در حال ‏نوشتن از موفقیت بزرگ کتاب‌ها و خودزندگی‌نامه‌های چائوشسکو بودند که رکورد فروش را در تاریخ نشر رومانی شکسته است. دومیترو گیشه رییس سابق بزرگترین موسسه انتشارت رومانی و از گزمگان فرهنگی **** دیکتاتور، حالا که دیکتاتور سقوط کرده است (دهه ۹۰ میلادی و زمان چاپ اول این کتاب) به نویسنده ‏می‌گوید: «هر چاپ تازه‌ای از مجموعه آثار چائوشسکو به محض رسیدن به کتاب‌فروشی‌ها به پایان می‌رسید». اما واقعیت این است که کارگران، کارمندان و هرکسی که نان‌خور دولت بود، موظف بود که کتاب‌های دیکتاتور را خریداری کند. ( کتاب‌های رهبران جمهوری اسلامی هم تقریبا همین‌طور فروش می‌روند) ‏چائوشسکو در سال ۱۹۸۵ در حرکتی تاریخی -و تقریبا مثل این‌که به سراغ نتایج تحقیقات دانشمندان ژاپنی در مورد خوبی گرسنگی کشیدن و روزه برای بدن انسان برود- با اعلام **** غذایی «علمی» و ایدئال برای مردم رومانی، نمک بر زخم آن‌ها پاشید و کاسه صبر آن‌ها را لبریز کرد.

‏چائوشسکو فرمود که هر شهروند رومانیایی سالانه به ۵۴ کیلو و ۸۸ گرم گوشت، ۱۱۴ تخم مرغ، ۲۰ کیلو میوه، ۴۵ کیلو سیب‌زمینی و لیست بلند بالای عجیب دیگری -که توان نوشتنش نیست- نیاز دارد. در واقعیت اما همین ۱۰۰ گرم کره و ۲۰ کیلو میوه هم به دست مردم نمی‌رسید. ‏این‌ها در حالی بود که عکس‌های دیکتاتور و همسرش را می‌دیدی که پشت میزی پر از مواد غذایی نشسته‌اند. مردم نان نداشتند و دیکتاتور به فکر کاهش وزن و تناسب اندام بود، مردم برق نداشتند و النا چائوشسکو می‌گفت: پیف پیف ویلام بوی رنگ می‌ده، دوست ندارم برم اون‌جا. ‏در حالی که نان برای مردم سهمیه بندی شده بود، دیکتاتور رومانی مردم را تشویق به فرزند‌آوری و افزایش جمعیت می‌کرد. این در حالی بود که غذای چائوشسکوها، فقط و فقط از یک مزرعه ارگانیک دولتی به دست می‌آمد و متخصصان تغذیه در تمام مراحل بر اجرای کار نظارت دقیق و علمی می‌کردند. ‏حتی در سفرهای خارجی خود نیز، باز از غذاهای این مزرعه خصوصی استفاده می‌کردند. نادیا بوجور دختر خواهرزن چائوشسکو گفته بود: «یک زندگی‌ای بود که حکومت تبلیغش را می‌کرد و یک زندگی دیگر که در واقعیت وجود داشت، و این دو در تضاد کامل با یکدیگر بودند». زوئیا چائوشسکو دختر دیکتاتور ‏که نقشی در حکومت نداشت و از منافع حکومت هم بی‌بهره بود می‌گوید: «من بارها سعی کردم به پدر و مادرم بفهمانم که مردم در صف‌های طولانی برای تهیه غذا منتظر می‌مانند، اما آن‌ها حتی حاضر نبودند به حرف‌هایم گوش دهند». نکته جالب دیگر خیل عظیم روزنامه‌نگاران، نویسندگان و تاجران غربی ‏بود که به دفاع و توجیه رفتار **** ترسناک او در کتاب‌ها و روزنامه‌های غربی می‌پرداختند. دیکتاتور رومانی در سال‌های قدرت از نظر تعداد ماله‌کشان و توجیه‌گران در روزنامه‌های غربی که او را یک **** عالیقدر می‌نامیدند کمبودی نداشت، درست زمانی که مردم رومانی نان خوردن هم نداشتند.



این پفیوز اومده بود ایران لب‌های اکبر کوسه را ماچ کرد وقتی برگشت رومانی گرفتن تیربارونشون کردن. اینم مثل ر‌هبر مفعولین جهان خیلی به خودش مطمئن بود ولی حکم تیر تو سوراخ را براش اجرا کردن.
 

Venom

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
1 می 2006
نوشته‌ها
961
لایک‌ها
3,914

Lucky Guy

Registered User
تاریخ عضویت
5 فوریه 2009
نوشته‌ها
1,117
لایک‌ها
5,095
محل سکونت
In the Middle of Nowhere
اگه واقعا خسارت میدن سیستمو به روش‌های غیر مترقبه از رده خارج کنم برم سراغشون
ugly_paranoid.gif
اخیراً صحنه‌زنی داره رواج پیدا می‌کنه تو پی.تی. این از ایشون، اونم از کاربری که ۵۰۰ عدد فلش رو معدوم کرد و باعث نوسان شدید در بازار تحریک‌پذیر فلش شد. نمی‌خوام نام ببرم. هویتش فاش نشه.

پ.ن @MihanV
 

parviz_r

کاربر فعال بخش کار و سرمایه
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
23 اکتبر 2005
نوشته‌ها
4,254
لایک‌ها
18,052

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,573
لایک‌ها
31,853
محل سکونت
Sin City
اغا ساعت 9 رفتم حمام داشتم پشم و پیل رو میریختم پایین برا بار سوم برق رفت :confused:
هیچی مثل قرون وسطا دادم اب گرم کردن تا فقط تونستم سرمو بشورم
یعنی من اغتشاشیدم به این حکومت عاخوندی 8 سال جنگ بود اینطور ملت تو فشار مالی و بی برقی و بی ابی نبودن چه بر سر این مملکت اووردن این بیشرفا
 

s.david.s

کاربر فعال بورس و بانکداری
کاربر برتر سال 1399
تاریخ عضویت
5 ژوئن 2019
نوشته‌ها
2,013
لایک‌ها
18,729
محل سکونت
تهران
اغا ساعت 9 رفتم حمام داشتم پشم و پیل رو میریختم پایین برا بار سوم برق رفت :confused:
هیچی مثل قرون وسطا دادم اب گرم کردن تا فقط تونستم سرمو بشورم
یعنی من اغتشاشیدم به این حکومت عاخوندی 8 سال جنگ بود اینطور ملت تو فشار مالی و بی برقی و بی ابی نبودن چه بر سر این مملکت اووردن این بیشرفا
عوضش نون پنیر و گوجه خوشمزست
756.gif
 
بالا