حميد جان من خودم اينكاره نيستم... اومدم تا از محضر شما اساتيد درس بگيرم. يه پسر خاله دارم كه ماشين بازه...... اونم بد... نمي دونم چه سري داشت كه نمي تونست دل از پيكان بكنه.... اونقدري كه خرج ماشين كرده بود مي تونست 206 بگيره.
بذگريم....
اولين ماشينش پلاك سري ( س) بود.. خودش بهش ميگفت : سين پلاك..
سين پلاك خسته اس... سين پلاك خوابه... سين تشنه اس....
يكي از بچه ها هم كه سوناتا داشت... بهش ميگفت رخش...اون رفيقمون هم به پاركينگ ميگفت اصطبل... به تاير ميگفت سم... خلاصه اش اينكه عالمي داشتن واسه خودشون..
من يه تريپ باهاشون همسفر شدم خيلي فاز داد.. مخصوصا كل هايي كه با هم مي نداختن.... البته اگه تو مسير ماشين باز به پستشون ميخورد جاده ميشد ترن هوايي...
ديدم جمع صفاتوريه... گفتم در ركاب اساتيد چيز ياد بگيريم.