سلام خدمت آقای علی آبادی نامرد!
من یه آدم هستم که متاسفانه دارم تو کشوری زندگی می کنم که هنوز نمی دونم می شه دوسش داشت یا نه!
آدم هایی مثل تو باعث و بانی این دو دلی هستن!
آقای مهندس علی آبادی نامرد!من شما رو هیچ وقت نمی بخشم به دلیل جفایی که می کنی و کردی و خواهی کرد...
جناب مهندس نامرد! اول از همه بگم واژه ای مودبانه تر از نامرد برای تو گیر نیاوردم که در کنار اسمت قرار دهم...فقط بدان خیلی واژه های دیگر بود ولی با تمام قدرتم ادبم را حفظ کرده و واژه ی نامرد را به تو نسبت می دهم
برایت سنگین است ..آری می دانم چون انقدر ریاست کردی در این چند ساله و هر کسی جلوی پایت بلند شده و تو لذت برده ای که برایت سنگین است یکی به تو این گونه بگوید..بدان که من هیچ هراسی ندارم و حرفم را می گویم..آنچه هست...
جناب مهندس نامرد!چه بر سر پرسپولیسم آوردی و این جوری خودت را به موش مردگی زده ای؟!!هان!!!
یکی از بهترین افرادی که تا به حال پایش را به باشگاه پرسپولیس گذاشته را با چه عذابی وادار به استیفا کردی؟و بعد خودت را به کوچه ی علی چپ یا راست زدی و گفتی خود کاشانی استیفا کرد..آری تو دروغ گو و بازیگر خوبی هستی...تو می توانی سوپر استار این سینمای فلک زده شوی..حتی جای آن جوانک چشم رنگی را که گمانم گلزار نامی هست می توانی با قدرت بگیری..نقش عاشقان مظلوم را به خوبی می توانی بازی کنی و خودم در جشنواره ی فجر می آیم و جایزه بهترین بازی را به تو تقدیم می کنم...
جناب مهندس نامرد!چرا یک استقلالی را مدیر تیم من کردی؟چرا برای محبوب شدن می گویی اگر اوضاع همین باشد مدیر را عوض می کنی؟چرا آشی که خودت پختی را انکار می کنی؟
وای یادم نبود؛دروغ جزیی از وجود تو وامسال توست...
تویی که می گویند همه کاره ورزش این کشور هستی..وای بر من ورزش دوست که تویی که هیچ از ورزش نمی دانی ،آمده ای و مدیرش شده ای...
بارها به خود گفتم دل بکنم از پرسپولیس به خاطر اینکه تو این کشور باند بازی ست و کسی دلش به حال من هوادار نمی سوزد و هر کسی فکر خودش است
بارها گفته ام تیم ملی را دوست نداشته باشم چون آدمیانی چون تو دست دارن توش ولی نمی دانم چرا باز موقع گل زدن داد و هوار و خوشحالی می کنم...
تو چه می خواهی از جان این ورزش فلک زده؟پول؟مگر کم گرفتی؟کم گیرت آمده...اصلا بیا یه معامله بکنیم...من یه حساب 30 هزار تومانی تو بانک پاسارگاد دارم و یک عدد موبایل،آن ها را به تو می دهم..به جان خودم حتی ساعت هم ندارم که به تو بدهم،تمام سرمایه من از نظر مالی همین است،فقط اینها را که دادم جان من دست بردار و برو بیرون دیگر...چی از مال و منال کم داری که هنوز می خواهی از کنار این دو باشگاه نان بخوری و نمی زاری که خصوصی بشنود؟هان؟انصافا این همه پول بس نیست؟؟؟؟
آخر من نمی دانم چی به تو بگویم...چی لیاقت گفتن به تو را دارد؟
نه از تو می ترسم نه از گنده ترهایت..من حتی از خدا هم نمی ترسم،می دونی چرا؟چون با خدا دوستم،مثل شما از خدا لولو نمی سازم...آن خدایی که من دوست دارم به من گفته باهاش رفیق باش نه اینکه ازش بترسم و بدان که به همان خدا واگذارت کردم...
و بدان حتی اگر همه ی هواداران ورزش تو را ببخشند من یکی تو را نمی بخشم..چون توی زندگیم از آدمهایی که هر کاری می خواهند می کنند و بعد خود را به کوچه ی علی چپ و راست می زنند حالم بهم می خورد
...
نه یاوه فکر نکن...نه توپ هایی که به تیرک می خورد تقصیر توست،نه اشتباهات داروی تقصیر توست نه سوتی های مدافعان تقصیر توست نه ناآمدگی المپیکی ها تقصیر توست نه نه...
تقصیر تو این است که نمی دانی ورزش یعنی چه؟و آمده ای مدیرش شده ای...نمی دانم بر این سمت تو بخندم یا بگریم...البته تو این دنیا و این کشور ظاهرا هیچ چیز سر جایش نیست
می ترسم دل بکنم از ورزش داخلی و سفت و سخت بچسبم به ورزش خارجی و باز سر و کله ی تو و رفقایت آنجا پیدا بشود
آخه از تو هیچ بعید نیست...
نمی توانم از ورزشدلبکنم...چون بیمار ورزش هستم...
در آخر باز هم می گویم...چرا حاج حبیب ما را اذیت کردی؟؟؟!!!!!!!!...
جناب مهندس علی آبادی نامرد!!!
نمی بخشمت نامرد!
مرجان
من یه آدم هستم که متاسفانه دارم تو کشوری زندگی می کنم که هنوز نمی دونم می شه دوسش داشت یا نه!
آدم هایی مثل تو باعث و بانی این دو دلی هستن!
آقای مهندس علی آبادی نامرد!من شما رو هیچ وقت نمی بخشم به دلیل جفایی که می کنی و کردی و خواهی کرد...
جناب مهندس نامرد! اول از همه بگم واژه ای مودبانه تر از نامرد برای تو گیر نیاوردم که در کنار اسمت قرار دهم...فقط بدان خیلی واژه های دیگر بود ولی با تمام قدرتم ادبم را حفظ کرده و واژه ی نامرد را به تو نسبت می دهم
برایت سنگین است ..آری می دانم چون انقدر ریاست کردی در این چند ساله و هر کسی جلوی پایت بلند شده و تو لذت برده ای که برایت سنگین است یکی به تو این گونه بگوید..بدان که من هیچ هراسی ندارم و حرفم را می گویم..آنچه هست...
جناب مهندس نامرد!چه بر سر پرسپولیسم آوردی و این جوری خودت را به موش مردگی زده ای؟!!هان!!!
یکی از بهترین افرادی که تا به حال پایش را به باشگاه پرسپولیس گذاشته را با چه عذابی وادار به استیفا کردی؟و بعد خودت را به کوچه ی علی چپ یا راست زدی و گفتی خود کاشانی استیفا کرد..آری تو دروغ گو و بازیگر خوبی هستی...تو می توانی سوپر استار این سینمای فلک زده شوی..حتی جای آن جوانک چشم رنگی را که گمانم گلزار نامی هست می توانی با قدرت بگیری..نقش عاشقان مظلوم را به خوبی می توانی بازی کنی و خودم در جشنواره ی فجر می آیم و جایزه بهترین بازی را به تو تقدیم می کنم...
جناب مهندس نامرد!چرا یک استقلالی را مدیر تیم من کردی؟چرا برای محبوب شدن می گویی اگر اوضاع همین باشد مدیر را عوض می کنی؟چرا آشی که خودت پختی را انکار می کنی؟
وای یادم نبود؛دروغ جزیی از وجود تو وامسال توست...
تویی که می گویند همه کاره ورزش این کشور هستی..وای بر من ورزش دوست که تویی که هیچ از ورزش نمی دانی ،آمده ای و مدیرش شده ای...
بارها به خود گفتم دل بکنم از پرسپولیس به خاطر اینکه تو این کشور باند بازی ست و کسی دلش به حال من هوادار نمی سوزد و هر کسی فکر خودش است
بارها گفته ام تیم ملی را دوست نداشته باشم چون آدمیانی چون تو دست دارن توش ولی نمی دانم چرا باز موقع گل زدن داد و هوار و خوشحالی می کنم...
تو چه می خواهی از جان این ورزش فلک زده؟پول؟مگر کم گرفتی؟کم گیرت آمده...اصلا بیا یه معامله بکنیم...من یه حساب 30 هزار تومانی تو بانک پاسارگاد دارم و یک عدد موبایل،آن ها را به تو می دهم..به جان خودم حتی ساعت هم ندارم که به تو بدهم،تمام سرمایه من از نظر مالی همین است،فقط اینها را که دادم جان من دست بردار و برو بیرون دیگر...چی از مال و منال کم داری که هنوز می خواهی از کنار این دو باشگاه نان بخوری و نمی زاری که خصوصی بشنود؟هان؟انصافا این همه پول بس نیست؟؟؟؟
آخر من نمی دانم چی به تو بگویم...چی لیاقت گفتن به تو را دارد؟
نه از تو می ترسم نه از گنده ترهایت..من حتی از خدا هم نمی ترسم،می دونی چرا؟چون با خدا دوستم،مثل شما از خدا لولو نمی سازم...آن خدایی که من دوست دارم به من گفته باهاش رفیق باش نه اینکه ازش بترسم و بدان که به همان خدا واگذارت کردم...
و بدان حتی اگر همه ی هواداران ورزش تو را ببخشند من یکی تو را نمی بخشم..چون توی زندگیم از آدمهایی که هر کاری می خواهند می کنند و بعد خود را به کوچه ی علی چپ و راست می زنند حالم بهم می خورد
...
نه یاوه فکر نکن...نه توپ هایی که به تیرک می خورد تقصیر توست،نه اشتباهات داروی تقصیر توست نه سوتی های مدافعان تقصیر توست نه ناآمدگی المپیکی ها تقصیر توست نه نه...
تقصیر تو این است که نمی دانی ورزش یعنی چه؟و آمده ای مدیرش شده ای...نمی دانم بر این سمت تو بخندم یا بگریم...البته تو این دنیا و این کشور ظاهرا هیچ چیز سر جایش نیست
می ترسم دل بکنم از ورزش داخلی و سفت و سخت بچسبم به ورزش خارجی و باز سر و کله ی تو و رفقایت آنجا پیدا بشود
آخه از تو هیچ بعید نیست...
نمی توانم از ورزشدلبکنم...چون بیمار ورزش هستم...
در آخر باز هم می گویم...چرا حاج حبیب ما را اذیت کردی؟؟؟!!!!!!!!...
جناب مهندس علی آبادی نامرد!!!
نمی بخشمت نامرد!
مرجان