پخش مجموعه مستند جديدي از شبكه ديسكاوري باعث شده است تا بار ديگر نام استفاون هاوكينگ بر سر زبانها بيفتد. در هر قسمت اين مستند دانشمند برجسته كيهانشناسي به موضوعي خيالبرانگيز ميپردازد و افقهاي جديدي را پيش روي مخاطب خود قرار ميدهد و بالطبع چون روايتكننده اين داستان مردي چون هاوكينگ است،صحبتهاي او،حتي اگر نظر شخصي باشد بازهم با بازتاب خبري گستردهاي مواجه ميشود.
هاوكينگ در مقدمه اين مستند ميگويد من رياضيدان، كيهانشناس و فيزيكدانم اما فراتر ازهمه اينها خود را يك رويابين ميدانم. او كه به دليل ابتلا به فلج اعصاب محرك سالها است كه راههاي ارتباطش با جهان محدود شده است و براي سخن گفتن بايد از يك رايانه كمك بگيرد ميگويد اگرچه براي حرف زدن نيازمند ماشيني چون كامپيوتر هستم اما در مغزم خود را آزاد و رها ميدانم. يكي از قسمتهاي اين مستند كه بحثهاي فراواني را ايجاد كرد بخشي بود كه به موجودات فضايي ميپرداخت. آيا جايي غير از زمين حيات وجود دارد؟ آيا ممكن است در جايي غير از زمين حيات هوشمند وجودداشته باشد؟ و اگر روزي با آنها مواجه شديم چه كار بايد بكنيم؟
هاوكينگ نسبت به اين ملاقات احتمالي هشدار داده است. اما آيا واقعا اين هشدار را بايد جدي گرفت؟
آيا جايي در آن بيرون حيات وجود دارد؟ هنوز هيچكس پاسخ اين پرسش را نميداند، ما هيچ جا غير از زمين نشانهاي از حيات نيافتهايم، حتي به شكل ساده و تك سلولي آن را. اما آيا اين ميتواند به معني عدم وجود حيات در جهان باشد؟نه! ما زمان بسيار اندكي است كه به دنبال حيات ميگرديم و هنوز دوران كودكي خود را در فضا سپري ميكنيم.
واقعيت اين است كه ممكن است بيرون از زمين همين نزديكيهاي ما حيات وجود داشته باشد. كنار دست ما مريخ قرار دارد. سيارهاي كه همچون زمين در كمربند حيات منظومه شمسي قرار گرفته است و دما در آنجا در شرايطي است كه ميتواند از حيات حمايت كند.
مريخ از نظر انحراف محور و دوره چرخش به دور خود نيز شباهتهاي زيادي با زمين دارد. اگرچه در نگاه اول نشانهاي از سيارهاي زنده روي مريخ پيدا نميشود اما امروز با قطعيت دانشمندان ميگويند كه مريخ زماني ميزبان رودخانهها و اقيانوسهاي كم عمقي بوده است كه در آنها آب مايع جريان داشته است.
تصاوير مدارگردهاي مريخ نشان دادهاند كه در لايههاي زير سطح مريخ حتي در زمان حاضر آب وجود دارد و به همين دليل ممكن است اين سياره در گذشته و يا امروز حتي ميزبان نوعي حيات ميكروبي باشد. كمي دورتر از زمين قمري وجود دارد كه احتمال وجود حيات در آن شايد بيشتر از مريخ هم باشد؛ قمر اروپا يكي از 4 قمر معروف گاليلهاي سياره غول پيكر مشتري است.
آنجا دنيايي يخ زده و زمهرير است اما نزديكي به مشتري باعث شده است تا اثرات كشندي و جزر و مدي اين سياره باعث گرم شدن لايههاي زيرين اين قمر شوند. بررسيهايي كه از روي زمين و از مدار اين قمر صورت گرفته است نشان ميدهد كه زير لايه ضخيمي از يخ در اين سياره اقيانوس عظيمي از آب وجود دارد. جالب آنكه اين آب محتوي اكسيژن است و بدين ترتيب احتمال وجود حيات در آن سرزمين دور دست بسيار بالا است.
نكته جالب اينكه زماني كه روي سياره خودمان به جاهايي نگاه ميكنيم كه شرايطي مشابه اقيانوسهاي اروپا را دارد ميتوانيم نمونههاي پيشرفتهاي از حيات را پيدا كنيم اما مشكل اينجاست كه براي پيدا كردن چنين حياتي بايد روي سرزميني بسيار دوردست به حفاري عميقي بزنيم ماموريتي فضايي بايد به شكل روباتيك لايه چند كيلومتري از يخ را حفر كند و تعدادي روبات كاوشگر به درون اين درياي عميق و تاريك بفرستد تا شايد بتواند نمونههايي از اين موجودات زنده را ببيند.
متاسفانه چنين برنامهاي در دستور كار آژانسهاي فضايي قرار ندارد و تا وقتي چنين موجودي را در محل نبينيم نميتوانيم از وجود آن مطمئن شويم. چنين مشكلي براي پيدا كردن هر نوع موجود زنده غيرهوشمند وجود دارد. چرا كه اين موجودات تغييرات بسيار اندكي در محيط اطراف خود ايجاد ميكنند؛ تغييراتي كه چندان قابل تشخيص نيست.
اگرچه هيچ ضرورتي ندارد كه حيات تنها به اشكالي كه ما ميشناسيم در ديگر نقاط جهان تكامل يافته باشد اما براي پيدا كردن نوعي از حيات كه شبيه ما است راحتتر است.
ممكن است در دل خورشيد يا در ميانه غبارهاي فضايي گونههايي از موجودات زنده وجود داشته باشند اما ما چطور خواهيم توانست چنين گونههاي نا آشنايي را تشخيص دهيم، وقتي براي تشخيص موجودات غير هوشمندي كه احتمالا شبيه ما هم هستند با مشكل مواجهيم.
به همين دليل است كه بسياري معتقدند شانس پيدا كردن موجودات هوشمند داراي فناوري ارتباطي بسيار بيشتر است. ما به عنوان گونهاي متمدن كه داراي فناوري ارتباطي هستيم مدتها است كه اثر انگشت خود را در فضا به جاي گذاشتهايم. امواج الكترومغناطيسي توليد شده روي زمين در فضا پراكنده شدهاند و با سرعت نور در حال حركت به اعماق فضا است. به همين دليل شايد گوش كردن به فضا بتواند ما را در شرايطي قرار دهد كه آثار ديگر تمدنها را بشنويم. آيا چنين كاري خردمندانه است؟ آيا هيچ اميدي وجود دارد كه در آن بيرون گونهاي حيات هوشمند و مايل به برقراري ارتباط وجود داشته باشد؟
پاسخ اين سوال را تنها به كمك احتمالات ميتوان داد.رابطهاي احتمالاتي كه به رابطه دراك معروف است با قرار دادن پارامترها و شروطي تعداد تخميني چنين تمدنهايي را بيان ميكند. اين رابطه بهطور خلاصه بيان ميكند كه فرض كنيد از بين همه ستارههايي كه ميشناسيم، كسر كوچكي داراي منظومه سيارهاي و كسر كوچكي از اين تعداد داراي سياره زمين مانند و كسري از آنها داراي حيات و كسري از آنها داراي حيات هوشمند و كسري از آنها داراي فناوري ارتباطي و مايل به برقراري ارتباطي باشند.
واقعيت اين است كه حاصل چنين احتمالاتي بسيار پايين به نظر ميرسد اما اگر به عدد تعداد ستارههاي كهكشان نگاه كنيد ميبينيد حاصل اين كسر ميتواند به جواب معني داري برسد. در كهكشان ما بيش از 150 ميليارد ستاره وجود دارد، قرار دادن چنين عددي در رابطه فوق باعث ميشود حتي با بدبينترين ديدگاهها هم تعداد چنين تمدنهايي به نيم دوجين برسد.
اگر وجود چنين تمدنهايي ممكن است آيا ميتوان حدس زد كه ميان ما و آنها تماسي برقرار شود؟ شايد روزي فرابرسد كه اين بزرگترين روياي بشر به واقعيت بدل شود، اما آيا دعوت به چنين ملاقاتي هوشمندانه است؟
اينجاست كه هاوكينگ ابراز نگراني ميكند از اين كه مبادا اين ملاقات به فاجعه بينجامد. او ميگويد شايد ما هنوز براي اين ملاقات آمادگي نداريم. خوشبينها به هاوكينگ انتقاد كردهاند كه چرا چنين رويدادي را خطرناك توصيف ميكند اما اگر نگاهي به تاريخ زمين بيندازيم شايد قبول كنيم كه حق با او است. اگر فضاييها به ديدار ما بيايند احتمالا به اين معني است كه آنها هوشمندتر و متمدنتر از ما هستند.
فناوري پيشرفتهتر و رشد چشمگيرتر تكنولوژي اما آيا به معني افزايش اخلاقيات در آن جامعه خواهد بود؟ ما روي زمين نشان دادهايم كه اين طور نيست. هاوكينگ به سفر كريستف كلمب به آمريكا اشاره ميكند، سفري كه نتيجهاش براي بوميان چندان خوش آيند نبود. آيا در صورت چنين ملاقاتي ما نقش بوميان را براي فضاييها بازي نخواهيم كرد؟ شايد هم ما استثنايي بد در تاريخ عالم باشيم. شايد ديگر تمدنها يا با پيشرفت فني متواضعتر شده باشند. اما هنوز هم سوالهاي مهمي در پيش خواهد بود. اگر اين ملاقات صورت بگيرد چه كسي يا چه سازماني حق دارد از طرف بشر سخن بگويد؟
آيا بايد اين كار را به سازمان ملل واگذار كرد؟ سازماني كه در نقاطي بحراني مانند اجلاس زيست محيطي كپنهاگ حتي نتوانست كشورها را به اجماعي مناسب براي مقابله با گرمايش زمين برساند. آيا بايد فرماندهان نظامي به ديدار آنها بروند؟ آيا ما به مرحلهاي رسيدهايم كه خود را يك نژاد ساكن در يك سياره بدانيم و بتوانيم سخنگويي براي نژاد خود انتخاب كنيم؟ حتي اگر فضاييها مهربان باشند بهتر است تا زماني كه به چنين جايگاهي نرسيدهايم از اين ملاقات اجتناب كنيم.
منبع: جام جم
پ.ن: اینجا انجمن علم و دانش است و کسی اصرار ندارد علی رغم حال نداشتن بخوانید!
هاوكينگ در مقدمه اين مستند ميگويد من رياضيدان، كيهانشناس و فيزيكدانم اما فراتر ازهمه اينها خود را يك رويابين ميدانم. او كه به دليل ابتلا به فلج اعصاب محرك سالها است كه راههاي ارتباطش با جهان محدود شده است و براي سخن گفتن بايد از يك رايانه كمك بگيرد ميگويد اگرچه براي حرف زدن نيازمند ماشيني چون كامپيوتر هستم اما در مغزم خود را آزاد و رها ميدانم. يكي از قسمتهاي اين مستند كه بحثهاي فراواني را ايجاد كرد بخشي بود كه به موجودات فضايي ميپرداخت. آيا جايي غير از زمين حيات وجود دارد؟ آيا ممكن است در جايي غير از زمين حيات هوشمند وجودداشته باشد؟ و اگر روزي با آنها مواجه شديم چه كار بايد بكنيم؟
هاوكينگ نسبت به اين ملاقات احتمالي هشدار داده است. اما آيا واقعا اين هشدار را بايد جدي گرفت؟
آيا جايي در آن بيرون حيات وجود دارد؟ هنوز هيچكس پاسخ اين پرسش را نميداند، ما هيچ جا غير از زمين نشانهاي از حيات نيافتهايم، حتي به شكل ساده و تك سلولي آن را. اما آيا اين ميتواند به معني عدم وجود حيات در جهان باشد؟نه! ما زمان بسيار اندكي است كه به دنبال حيات ميگرديم و هنوز دوران كودكي خود را در فضا سپري ميكنيم.
واقعيت اين است كه ممكن است بيرون از زمين همين نزديكيهاي ما حيات وجود داشته باشد. كنار دست ما مريخ قرار دارد. سيارهاي كه همچون زمين در كمربند حيات منظومه شمسي قرار گرفته است و دما در آنجا در شرايطي است كه ميتواند از حيات حمايت كند.
مريخ از نظر انحراف محور و دوره چرخش به دور خود نيز شباهتهاي زيادي با زمين دارد. اگرچه در نگاه اول نشانهاي از سيارهاي زنده روي مريخ پيدا نميشود اما امروز با قطعيت دانشمندان ميگويند كه مريخ زماني ميزبان رودخانهها و اقيانوسهاي كم عمقي بوده است كه در آنها آب مايع جريان داشته است.
تصاوير مدارگردهاي مريخ نشان دادهاند كه در لايههاي زير سطح مريخ حتي در زمان حاضر آب وجود دارد و به همين دليل ممكن است اين سياره در گذشته و يا امروز حتي ميزبان نوعي حيات ميكروبي باشد. كمي دورتر از زمين قمري وجود دارد كه احتمال وجود حيات در آن شايد بيشتر از مريخ هم باشد؛ قمر اروپا يكي از 4 قمر معروف گاليلهاي سياره غول پيكر مشتري است.
آنجا دنيايي يخ زده و زمهرير است اما نزديكي به مشتري باعث شده است تا اثرات كشندي و جزر و مدي اين سياره باعث گرم شدن لايههاي زيرين اين قمر شوند. بررسيهايي كه از روي زمين و از مدار اين قمر صورت گرفته است نشان ميدهد كه زير لايه ضخيمي از يخ در اين سياره اقيانوس عظيمي از آب وجود دارد. جالب آنكه اين آب محتوي اكسيژن است و بدين ترتيب احتمال وجود حيات در آن سرزمين دور دست بسيار بالا است.
نكته جالب اينكه زماني كه روي سياره خودمان به جاهايي نگاه ميكنيم كه شرايطي مشابه اقيانوسهاي اروپا را دارد ميتوانيم نمونههاي پيشرفتهاي از حيات را پيدا كنيم اما مشكل اينجاست كه براي پيدا كردن چنين حياتي بايد روي سرزميني بسيار دوردست به حفاري عميقي بزنيم ماموريتي فضايي بايد به شكل روباتيك لايه چند كيلومتري از يخ را حفر كند و تعدادي روبات كاوشگر به درون اين درياي عميق و تاريك بفرستد تا شايد بتواند نمونههايي از اين موجودات زنده را ببيند.
متاسفانه چنين برنامهاي در دستور كار آژانسهاي فضايي قرار ندارد و تا وقتي چنين موجودي را در محل نبينيم نميتوانيم از وجود آن مطمئن شويم. چنين مشكلي براي پيدا كردن هر نوع موجود زنده غيرهوشمند وجود دارد. چرا كه اين موجودات تغييرات بسيار اندكي در محيط اطراف خود ايجاد ميكنند؛ تغييراتي كه چندان قابل تشخيص نيست.
اگرچه هيچ ضرورتي ندارد كه حيات تنها به اشكالي كه ما ميشناسيم در ديگر نقاط جهان تكامل يافته باشد اما براي پيدا كردن نوعي از حيات كه شبيه ما است راحتتر است.
ممكن است در دل خورشيد يا در ميانه غبارهاي فضايي گونههايي از موجودات زنده وجود داشته باشند اما ما چطور خواهيم توانست چنين گونههاي نا آشنايي را تشخيص دهيم، وقتي براي تشخيص موجودات غير هوشمندي كه احتمالا شبيه ما هم هستند با مشكل مواجهيم.
به همين دليل است كه بسياري معتقدند شانس پيدا كردن موجودات هوشمند داراي فناوري ارتباطي بسيار بيشتر است. ما به عنوان گونهاي متمدن كه داراي فناوري ارتباطي هستيم مدتها است كه اثر انگشت خود را در فضا به جاي گذاشتهايم. امواج الكترومغناطيسي توليد شده روي زمين در فضا پراكنده شدهاند و با سرعت نور در حال حركت به اعماق فضا است. به همين دليل شايد گوش كردن به فضا بتواند ما را در شرايطي قرار دهد كه آثار ديگر تمدنها را بشنويم. آيا چنين كاري خردمندانه است؟ آيا هيچ اميدي وجود دارد كه در آن بيرون گونهاي حيات هوشمند و مايل به برقراري ارتباط وجود داشته باشد؟
پاسخ اين سوال را تنها به كمك احتمالات ميتوان داد.رابطهاي احتمالاتي كه به رابطه دراك معروف است با قرار دادن پارامترها و شروطي تعداد تخميني چنين تمدنهايي را بيان ميكند. اين رابطه بهطور خلاصه بيان ميكند كه فرض كنيد از بين همه ستارههايي كه ميشناسيم، كسر كوچكي داراي منظومه سيارهاي و كسر كوچكي از اين تعداد داراي سياره زمين مانند و كسري از آنها داراي حيات و كسري از آنها داراي حيات هوشمند و كسري از آنها داراي فناوري ارتباطي و مايل به برقراري ارتباطي باشند.
واقعيت اين است كه حاصل چنين احتمالاتي بسيار پايين به نظر ميرسد اما اگر به عدد تعداد ستارههاي كهكشان نگاه كنيد ميبينيد حاصل اين كسر ميتواند به جواب معني داري برسد. در كهكشان ما بيش از 150 ميليارد ستاره وجود دارد، قرار دادن چنين عددي در رابطه فوق باعث ميشود حتي با بدبينترين ديدگاهها هم تعداد چنين تمدنهايي به نيم دوجين برسد.
اگر وجود چنين تمدنهايي ممكن است آيا ميتوان حدس زد كه ميان ما و آنها تماسي برقرار شود؟ شايد روزي فرابرسد كه اين بزرگترين روياي بشر به واقعيت بدل شود، اما آيا دعوت به چنين ملاقاتي هوشمندانه است؟
اينجاست كه هاوكينگ ابراز نگراني ميكند از اين كه مبادا اين ملاقات به فاجعه بينجامد. او ميگويد شايد ما هنوز براي اين ملاقات آمادگي نداريم. خوشبينها به هاوكينگ انتقاد كردهاند كه چرا چنين رويدادي را خطرناك توصيف ميكند اما اگر نگاهي به تاريخ زمين بيندازيم شايد قبول كنيم كه حق با او است. اگر فضاييها به ديدار ما بيايند احتمالا به اين معني است كه آنها هوشمندتر و متمدنتر از ما هستند.
فناوري پيشرفتهتر و رشد چشمگيرتر تكنولوژي اما آيا به معني افزايش اخلاقيات در آن جامعه خواهد بود؟ ما روي زمين نشان دادهايم كه اين طور نيست. هاوكينگ به سفر كريستف كلمب به آمريكا اشاره ميكند، سفري كه نتيجهاش براي بوميان چندان خوش آيند نبود. آيا در صورت چنين ملاقاتي ما نقش بوميان را براي فضاييها بازي نخواهيم كرد؟ شايد هم ما استثنايي بد در تاريخ عالم باشيم. شايد ديگر تمدنها يا با پيشرفت فني متواضعتر شده باشند. اما هنوز هم سوالهاي مهمي در پيش خواهد بود. اگر اين ملاقات صورت بگيرد چه كسي يا چه سازماني حق دارد از طرف بشر سخن بگويد؟
آيا بايد اين كار را به سازمان ملل واگذار كرد؟ سازماني كه در نقاطي بحراني مانند اجلاس زيست محيطي كپنهاگ حتي نتوانست كشورها را به اجماعي مناسب براي مقابله با گرمايش زمين برساند. آيا بايد فرماندهان نظامي به ديدار آنها بروند؟ آيا ما به مرحلهاي رسيدهايم كه خود را يك نژاد ساكن در يك سياره بدانيم و بتوانيم سخنگويي براي نژاد خود انتخاب كنيم؟ حتي اگر فضاييها مهربان باشند بهتر است تا زماني كه به چنين جايگاهي نرسيدهايم از اين ملاقات اجتناب كنيم.
منبع: جام جم
پ.ن: اینجا انجمن علم و دانش است و کسی اصرار ندارد علی رغم حال نداشتن بخوانید!