این بحث ها مدت هاست که شنیده میشه و پارسال هم همین موقع ها من شنیدم که این صحبت ها میشه!
خلاصه که اگه این دوتا رشته رو ببرن ما هم یه نفس راحت از دست شما ها میکشیم!بسکی جمعیتتون زیاده آخه!!!
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
دانشکده فني دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب
- شروع کننده موضوع @gh@m@hdi
- تاریخ شروع
این بحث ها مدت هاست که شنیده میشه و پارسال هم همین موقع ها من شنیدم که این صحبت ها میشه!
خلاصه که اگه این دوتا رشته رو ببرن ما هم یه نفس راحت از دست شما ها میکشیم!بسکی جمعیتتون زیاده آخه!!!
nini-joon
Registered User
- تاریخ عضویت
- 30 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 410
- لایک‌ها
- 0
نمی دونم چه جوری جاتون با حضور ما تنگ شده! ولی چند تیکه شدن یه دانشکده! (دقت کنید، دانشکده!!!) اصلا امر قشنگی نیست و واقعا از استاندارد ها به دوره!!! یعنی در مجموع اگه بیشتر از این بخوان دانشکده رو تیکه پاره کنند، ارزش دانشگاه برای رشته های دیگه هم (از جمله رشته شما) پایین می یاد!!!!
----------------
در مورد دسترسی که می فرمایید، خیلی فاکتور های مهم تر از دسترسی برای دانشکده و دانشگاه وجود داره!!!! و به نظرم دسترسیش در اون حالت بد تره!!! چون از اینی که الان هستیم خیلی بدتر و بی نظم تر میشیم! دروس کارگاه و آزها و تربیت توی فنی، عمومی و پایه توی شکوه، و تخصصی و اصلی ها توی واحد جدید!!! مضحکه!!! مثلا یه سوال داشته باشی از آموزش، باید تا فنی بیای!!!! انتخاب واحدت رو باید خیلی محدود به زمان های خاص کنی!!!
در ضمن دو تا ساختمون هر چقدر هم که بزرگ باشه، اسمشو نمیشه دانشکده گذاشت!!!! ما همین جوریش از استاندارد ها به دوریم!!! چه برسه به اینکه دیگه بریم توی دو تا ساختمون!!!! بدون هیچ امکاناتی!(نمیگم الان امکانات خاصی هست! ولی حداقل حداقلش شبیه دانشگاهه!!! آدم روش میشه بگه من اینجا درس می خونم!!!)
بعد اونوقت با پیام نور از نظر امکانات چه فرقی داریم؟!!!
در آخر، کلا کار غیر اخلاقی ایی هستش!!! چون ما با علم به محدوده مکانی انتخاب دانشکده کردیم! درست نیست این قرار داد دو طرفه رو به هم بزنند!!! اگه می خواستیم، از همون اول تهران غرب شمال یا مرکز می زدیم!!!
Last edited:
zibayeh.penhan
Registered User
لحظه ديدار نزديك است .
باز من ديوانه ام، مستم .
باز مي لرزد، دلم، دستم .
باز گويي در جهان ديگري هستم .
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
آبرويم را نريزي، دل !
- اي نخورده مست -
لحظه ديدار نزديك است.......................
باز من ديوانه ام، مستم .
باز مي لرزد، دلم، دستم .
باز گويي در جهان ديگري هستم .
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
آبرويم را نريزي، دل !
- اي نخورده مست -
لحظه ديدار نزديك است.......................
نمیدونم چرا یاد این شعر سهراب افتادم!
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند زمن آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم
قطره ای کو که به دریا ریزم
صخره ای کو که بدان آویزم
مثل اینست که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریك است
اندکی صبر سحر نزدیک است
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند زمن آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر سحر نزدیک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریک است
خنده ای کو که به دل انگیزم
قطره ای کو که به دریا ریزم
صخره ای کو که بدان آویزم
مثل اینست که شب نمناک است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیک غمی غمناک است
هر دم این بانگ بر آرم از دل
وای این شب چقدر تاریك است
اندکی صبر سحر نزدیک است
راستی آهنگ فوق العاده زیبا (بدون تعصب) و حماسی استاد معین رو هم اگه نگرفتید حتما گوش کنید...
www.musicbaran37.com/5482-Moein---Khone-Siavash
Last edited:
nini-joon
Registered User
- تاریخ عضویت
- 30 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 410
- لایک‌ها
- 0
می دونم خیلی بی ربطه! ولی به خاطر اطلاع رسانیش میگم!
برای اینکه ماهی گلی هاتون چند سال زندگی کنند، این دو تا کار کوچیک رو انجام بدید.
هر چند روز یه بار یه تیکه خیلی کوچولو مرغ پخته شده و ترجیحا شسته شده که سس و رب نداشته باشه! رو بندازید توی تنگ.
به تنگشون ضربه نزنید، چون سکته می کنند!
این جوری می تونید این بندگان خدا رو برای چند سال زنده نگه دارید!
برای اینکه ماهی گلی هاتون چند سال زندگی کنند، این دو تا کار کوچیک رو انجام بدید.
هر چند روز یه بار یه تیکه خیلی کوچولو مرغ پخته شده و ترجیحا شسته شده که سس و رب نداشته باشه! رو بندازید توی تنگ.
به تنگشون ضربه نزنید، چون سکته می کنند!
این جوری می تونید این بندگان خدا رو برای چند سال زنده نگه دارید!
zibayeh.penhan
Registered User
واي اقاي dma دقيقا امشب ميخواستم همين شعري كه شما گذاشتيد رو بذارم
قصد داشتم روي قسمت (( ديگران را هم غم هست به دل ... غم من ليك غمي غمناك است )) تاكيد زيادي كنم كه شما زحمتش رو كشيديد ....
zibayeh.penhan
Registered User
پست امشب تقديم به انانكه غمي در دل دارند .....
نی لبک دردی به دل دارم بیا
سینه ای از غم کسل دارم بیا
آتش ار خواهی به جانم بر زنی
هیمه هایی مشتعل دارم بیا
نی لبک هرگز چو باران تر شدی؟
رانده چون من از در دلبر شدی؟
نی لبک آتش به جانم گشته غم
هرگز آیا زنده خاکستر شدی؟
نی لبک همدرد این هجران تویی
محرم اسرار عشاقان تویی
نی لبک با من نگو کاری کنم
یا ز نای و ناله خود داری کنم
می پسندی بار دیگر تا که من
خون دل از دیده ام جاری کنم
من گدایی ها ز باران کرده ام
خواهش از مرغان پران کرده ام
تا گلی پر پر شد اندر گوشه ای
اشک خود را وقف گلدان کرده ام
هر شبی با اشک وبا آهی دگر
نی لبک بیدار بودم تا سحر
با نسیم هر شب دویدم تا به دشت
تا مگر بویی رساند یا خبر
از سیاهی تا سپیدی گشته ام
آن طرف تا نا امیدی گشته ام
گوشه ای پنهان نگشت از چشم من
گر چه دیدی یا ندیدی گشته ام
لیکن جایی اسمی از یاران نبود
پرسشی از بزم می خواران نبود
جایی ار هم صحبت خاکی شدم
آشنا با نم نم باران نبود
نی لبک امشب که هم پایم تویی
هم نفس با ناله ونایم تویی
داری آیا طاقت این غصه را
شاهد یک لحظه غوقایم تویی
من نمیخواهم که سامانم دهی
یا بهاری در زمستانم دهی
سینه تنها خالی از غم کرده ام
له کن تا خرج چشمانم دهی
نی لبک در بند درمانم نباش
در خم چشمان گریانم مباش
قلب من خو کرده با زندان غم
در غم تاریک زندانم نباش
بی گمان درد دلم فهمیده ای
کین چنین در زیرو بم لرزیده ای
از تو می خواهم به سازی بر زنی
آنچه را کز دشت چشمم دیده ای
سینه ای از غم کسل دارم بیا
آتش ار خواهی به جانم بر زنی
هیمه هایی مشتعل دارم بیا
نی لبک هرگز چو باران تر شدی؟
رانده چون من از در دلبر شدی؟
نی لبک آتش به جانم گشته غم
هرگز آیا زنده خاکستر شدی؟
نی لبک همدرد این هجران تویی
محرم اسرار عشاقان تویی
نی لبک با من نگو کاری کنم
یا ز نای و ناله خود داری کنم
می پسندی بار دیگر تا که من
خون دل از دیده ام جاری کنم
من گدایی ها ز باران کرده ام
خواهش از مرغان پران کرده ام
تا گلی پر پر شد اندر گوشه ای
اشک خود را وقف گلدان کرده ام
هر شبی با اشک وبا آهی دگر
نی لبک بیدار بودم تا سحر
با نسیم هر شب دویدم تا به دشت
تا مگر بویی رساند یا خبر
از سیاهی تا سپیدی گشته ام
آن طرف تا نا امیدی گشته ام
گوشه ای پنهان نگشت از چشم من
گر چه دیدی یا ندیدی گشته ام
لیکن جایی اسمی از یاران نبود
پرسشی از بزم می خواران نبود
جایی ار هم صحبت خاکی شدم
آشنا با نم نم باران نبود
نی لبک امشب که هم پایم تویی
هم نفس با ناله ونایم تویی
داری آیا طاقت این غصه را
شاهد یک لحظه غوقایم تویی
من نمیخواهم که سامانم دهی
یا بهاری در زمستانم دهی
سینه تنها خالی از غم کرده ام
له کن تا خرج چشمانم دهی
نی لبک در بند درمانم نباش
در خم چشمان گریانم مباش
قلب من خو کرده با زندان غم
در غم تاریک زندانم نباش
بی گمان درد دلم فهمیده ای
کین چنین در زیرو بم لرزیده ای
از تو می خواهم به سازی بر زنی
آنچه را کز دشت چشمم دیده ای
Last edited:
nini-joon
Registered User
- تاریخ عضویت
- 30 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 410
- لایک‌ها
- 0
واي اقاي dma دقيقا امشب ميخواستم همين شعري كه شما گذاشتيد رو بذارم
قشنگند! ولی چرا انقدر غمگین می نویسید همیشه؟!
همین جوری خودمون غصه داریم! دیگه به نظرم با این شعرا بدتر میشه! البته هر جور که راحتید!---------------------------
راستی پدر یکی از بچه های اینجا که بیشتر خواننده پستا هست، توی عید فوت کردن! خواستید براشون فاتحه ایی بفرستید!
امروز داشتم اتاقمو مرتب می‌کردم،به چندتا چیز برخوردم که دیگه به دردم نمیخورن.اگه شماها میخواین،یا کسیو میشناسین که نیاز داره،بگید تا بهتون بدم:
سوالای فیزیک ترمای گذشته با جواب(فیزیک۲)
جزوه مدار۱ استاد هادی
کتاب آزمایشگاه فیزیک۱ و فیزیک۲(مال خود دانشگاه)
کتاب ریاضی پیش قرآن نویس
کتاب ریاضی۱ شیدفر
جزوه آزمایشگاه مدار۱ گروه
سوالای فیزیک ترمای گذشته با جواب(فیزیک۲)
جزوه مدار۱ استاد هادی
کتاب آزمایشگاه فیزیک۱ و فیزیک۲(مال خود دانشگاه)
کتاب ریاضی پیش قرآن نویس
کتاب ریاضی۱ شیدفر
جزوه آزمایشگاه مدار۱ گروه
Last edited:
nini-joon
Registered User
- تاریخ عضویت
- 30 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 410
- لایک‌ها
- 0
*طبق آیین نامه* :
ماده 20: چنانچه دانشجو در یک نیمسال یا دوره تابستان برای فراغت از تحصیل حداکثر دو درس نظری به ارزش حداکثر 4 واحد باقی مانده داشته باشد می تواند برای یکبار خارج از تقویم دانشگاهی انتخاب واحد نموده و در فرصتی که از طرف گروه آموزشی مربوط تعیین می شود درس یا دروس مزبور را از طریق معرفی به استاد حداکثر در همان نیمسال یا آن دوره تابستانی بگذراند و در صورت عدم موفقیت در هر درس، نمره آن حذف (بلااثر) می گرددو بدون نیاز به انتخاب واحد مجدد می تواند در پایان آن نیمسال با سایر دانشجویان امتحان دهد.
تا 6 واحد نظری معرفی به استاد میدن اگه ترم آخرت تابستون باشه 7 واحد هم میدن .
فروم که دکمه تشکر نداره!!!در نتیجه :
متشکرم اٍ لات!
شاید خواستم رکورد بزنم و ترم دیگه درسم رو تموم کنم.(90 واحد تو 4 ترم و یک تابستون)
smfgol
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژوئن 2010
- نوشته‌ها
- 842
- لایک‌ها
- 36
مطمئنی؟ اگه اینطور باشه من کلی جلو میفتما:lol:دوتا 20