مرفه بی درد :دی
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
گپ و گفتگوی طرفداران عکس و عکاسی!
- شروع کننده موضوع lilyrose
- تاریخ شروع
مرفه بی درد :دی
- تاریخ عضویت
- 25 فوریه 2011
- نوشته‌ها
- 5,666
- لایک‌ها
- 6,608
- سن
- 34
خاطر خواه خودتم امیر جان
- تاریخ عضویت
- 25 فوریه 2011
- نوشته‌ها
- 5,666
- لایک‌ها
- 6,608
- سن
- 34
عجیجمیچه خبرا؟ خوش میگذره؟
سلامتی
فعلا که دارم روزها رو سریعابه شب میرسونم :دی
تو چه خبر؟
HoP
همکار بازنشسته
- تاریخ عضویت
- 15 اکتبر 2010
- نوشته‌ها
- 2,135
- لایک‌ها
- 2,422
هیچی جان میتی دستم به پست نمیره اصلا
اصن یه وعضی شده
پ.ن:این میتی معلوم نی کدوم گوریه.دلم واسه اسپماش تنگ شدهمشاهده پیوست 119130
hossein137
مدیر بازنشسته
شرمنده برای اسپم.راستش وقتی دیدم شما پست اخر رو زدید حدس میزدم که همین عکس رو بذارید.
واقعا" جالبه.یکی از عکس هایی که من هیچ وقت یادم نمیره :دی
واقعا" جالبه.یکی از عکس هایی که من هیچ وقت یادم نمیره :دی
my7xN
Registered User
- تاریخ عضویت
- 24 می 2009
- نوشته‌ها
- 3,354
- لایک‌ها
- 1,343
منم یه اسپم بکنم سریع در میرم
حسین چه محله با صفایی دارین...!
والا ما که یه عمر با درخت سر و کار داشتیم هر چی فکر میکنم و میگردم میبینم از درخت عکسی ننداختم :دی
چند تا عکس خوب هست که خب عکاسش من نبودم
ولی یه عکسی بود که یه سال پیش انداختم و پیداش نمیکنم
حالا حداقل تعریف کنم :دی
تو گلخونه بودیم و بابای من هم داشت بید مجنون پیوند میزد
منم داشتم آب پاشی میکردم
یهو دیدم یکی میگه ای وایییییییییییی
نگو بابام با وجود پا درد و زانو درد برای گرفتن شاخه پیوند میره بالای درخت بید مجنونی که روی زمین کاشته بودیم :دی و اون بالا پاهاش خواب میره و گیر میکنه
شاید خود داستان زیاد خنده دار نباشه اما اون لحظه و اون صدا و اون موقعیت برای من خیلی خنده دار بود
به جای اینکه برم کمکش موبایلم رو در اوردم و از اون صحنه یه عکس انداختم
ولی متاسفانه با اینکه مطمئن هستم عکس رو روی هاردم دارم اما پیداش نکردم
چند تا عکس خوب هست که خب عکاسش من نبودم
ولی یه عکسی بود که یه سال پیش انداختم و پیداش نمیکنم
حالا حداقل تعریف کنم :دی
تو گلخونه بودیم و بابای من هم داشت بید مجنون پیوند میزد
منم داشتم آب پاشی میکردم
یهو دیدم یکی میگه ای وایییییییییییی
نگو بابام با وجود پا درد و زانو درد برای گرفتن شاخه پیوند میره بالای درخت بید مجنونی که روی زمین کاشته بودیم :دی و اون بالا پاهاش خواب میره و گیر میکنه
شاید خود داستان زیاد خنده دار نباشه اما اون لحظه و اون صدا و اون موقعیت برای من خیلی خنده دار بود
به جای اینکه برم کمکش موبایلم رو در اوردم و از اون صحنه یه عکس انداختم
ولی متاسفانه با اینکه مطمئن هستم عکس رو روی هاردم دارم اما پیداش نکردم
hossein137
مدیر بازنشسته
منم یه اسپم بکنم سریع در میرم، این ایده سشوار هم از یکی بود یادم نیست کی گفت شاید خودت بودی :دی
:دی
تا لیلی نیومده سراغمون باید بگم که اون شخص من نبودم.حسین seveda بود.ولی من هم اون جا حضور داشتم
اسمایلش رو هم گذاشته بود :دی
حسین چه محله با صفایی دارین...!
سلام کاوه جان.مشکل این جاست که آدم هاش خیلی بیش از حد با صفا اند :دی
البته این مال دور و بر خونه ی خواهرمه.خونه ما حدود 1 کیلو متر اونطرف تره.
باید بیای و خیابون ها و کوچه هاش رو از نزدیک ببینی :wacko:
سید SMH تو تاپیک عکس میگفتم اسپم بود
اما خداییش طبیعتت تو حقلم
جدا جای قشنگیه
من کویر رو خیلی دوست دارم واقعا میگم یه ابهت خاص داره
چطور مطورین برو بچ؟
اما خداییش طبیعتت تو حقلم
جدا جای قشنگیه
من کویر رو خیلی دوست دارم واقعا میگم یه ابهت خاص داره
چطور مطورین برو بچ؟
