• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اختلاف بین باور ها و نوشته های یک نویسنده

اختلاف بین باور ها و نوشته های یک نویسنده درسته؟


  • Total voters
    6

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
سلام.روز خوش
چند وقتی هست یک سوال برام پیش اومده.نمیدونم میتونم واضح بیانش کنم یا نه.شاید هم با یک مثال راحت تر بشه گفت موضوع چیه.
به نظر شما یک نویسنده حق داره چیز هایی بنویسه که بهش باور نداره؟
فرض کنید یک شخصی هر روز میتونه یه متن بنویسه که ممکنه با عقاید و باور هاش مطابقت نداشته باشه.ممکنه واقعیتی رو کتمان کنه یا دروغی رو به عنوان واقعیت بزرگ کنه.ولی نمیدونه دیدگاه خودش و بقیه نسبت به نوشته اش چطوره.میترسه که واقعیت های یک فرد رو به اشتباه تغییر بده.
حالا به نظر شما اگر چنین شخصی چیز هایی بنویسه که همه بر عکسش رو اثبات کردند.و با خودخواهی تو نوشته هاش اون موارد رو به شما تحمیل کنه.کار درستی کرده یا نه؟این وسط نقش خواننده و عقل و شعورش چی میشه؟ با این فرض که خواننده میتونه برای خودش استدلالی کنه و بفهمه که این فقط یک داستان بوده نه چیز دیگه ای.فکر میکنید باز هم کار اون نویسنده اشتباهه؟دلیلتون برای این حرف چیه؟
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
خوب اول به خودش دروغ گفته!

یعنی یک نویسنده مجبروه تنها چیز هایی رو بنویسه که باور داره؟
اگر موضوعی پیش بیاد که بدونه میتونه در موردش چیز های قشنگی بنویسه ولی باورش نداره چی؟
مثلا" شخصی ماورالطبیعه رو باور نداره ولی میتونه تشبیهات جالبی در موردش بیان کنه؟
یا مثلا" کسی نقش یک دزد رو جوری بیان کنه که حق رو بهش بدیم؟
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
یعنی یک نویسنده مجبروه تنها چیز هایی رو بنویسه که باور داره؟
اگر موضوعی پیش بیاد که بدونه میتونه در موردش چیز های قشنگی بنویسه ولی باورش نداره چی؟
مثلا" شخصی ماورالطبیعه رو باور نداره ولی میتونه تشبیهات جالبی در موردش بیان کنه؟
یا مثلا" کسی نقش یک دزد رو جوری بیان کنه که حق رو بهش بدیم؟

حسین جان اینکه شخصیت پردازی جوری باشه که شخصیت های منفور اجتماعی رو بتونی بهشون حق بدی فرق می کنه تا باور!
این میشه قدرت شخصیت پردازی
اما من معتقدم اگر دین رو قبول ندارم دلیلی نداره کتاب مذهبی بنویسم و تبلیغ دین کنم
من از این باب عرض کردم وگرنه اکثر نویسندگان اون شخصیت ها و فضاهایی که خلق می کنن نه خودشون هستن و نه دوست دارن باشن بلکه اون شخصیت پردازیشون میشه و قدرت نویسندگیشون رو می رسونه
باور داشتن و نداشتن یک مقوله س
و ایجاد شخصیت هایی که تا الان تابو بودن جوری که بشه بهشون حق داد یک مقوله دیگه س
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
حسین جان اینکه شخصیت پردازی جوری باشه که شخصیت های منفور اجتماعی رو بتونی بهشون حق بدی فرق می کنه تا باور!
این میشه قدرت شخصیت پردازی
اما من معتقدم اگر دین رو قبول ندارم دلیلی نداره کتاب مذهبی بنویسم و تبلیغ دین کنم
من از این باب عرض کردم وگرنه اکثر نویسندگان اون شخصیت ها و فضاهایی که خلق می کنن نه خودشون هستن و نه دوست دارن باشن بلکه اون شخصیت پردازیشون میشه و قدرت نویسندگیشون رو می رسونه
باور داشتن و نداشتن یک مقوله س
و ایجاد شخصیت هایی که تا الان تابو بودن جوری که بشه بهشون حق داد یک مقوله دیگه س

سلام
فکر میکنم تقصیر از من بوده که نتونستم درست بیان کنم.تا حدودی حرف هاتون درسته.
اگر به این سوالات پست اول هم جوابی بدید ممنون میشم :

حالا به نظر شما اگر چنین شخصی چیز هایی بنویسه که همه بر عکسش رو اثبات کردند.و با خودخواهی تو نوشته هاش اون موارد رو به شما تحمیل کنه.کار درستی کرده یا نه؟این وسط نقش خواننده و عقل و شعورش چی میشه؟ با این فرض که خواننده میتونه برای خودش استدلالی کنه و بفهمه که این فقط یک داستان بوده نه چیز دیگه ای.فکر میکنید باز هم کار اون نویسنده اشتباهه؟دلیلتون برای این حرف چیه؟

اگر حرفی از باور زدم تنها به خاطر این یک تکه از سوالاتم هست.
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
39
محل سکونت
اهواز
ببین حسین جان سوالت خیلی کلی هست و باید بیشتر روش فکر کنم
اما این متنی رو نوشتی می خونمش بیشتر گیج میشم:دی

به نظر شما یک نویسنده حق داره چیز هایی بنویسه که بهش باور نداره؟
کلا هر کسی آزاد هست هر جور دلش می خواد بنویسه و فکر کنه
البته بماند که در این دنیا آزادی بیشتر یه دروغه!
فرض کنید یک شخصی هر روز میتونه یه متن بنویسه که ممکنه با عقاید و باور هاش مطابقت نداشته باشه
خوب دو حالت داره
یا این آدم مجبوره بنویسه(اجبار می تونه شغلی،اجتماعی و سیاسی باشه
یا ببخشید ولی خودش مشکل داره!

ممکنه واقعیتی رو کتمان کنه یا دروغی رو به عنوان واقعیت بزرگ کنه
خوب این مصداق دروغگویی ست و هیچ توجیحی نداره!
مثل کسانی که تاریخ رو به راحتی تحریف کردن و می کنند!

ولی نمیدونه دیدگاه خودش و بقیه نسبت به نوشته اش چطوره.میترسه که واقعیت های یک فرد رو به اشتباه تغییر بده
کسی که دیدگاه خودش نسبت به مسئله ای رو نمی دونه،چرا می نویسه؟؟؟
اصولا ما در مورد مواردی حرف می زنیم و می نویسیم که قدری اطلاع داشته باشیم
کسی که می خواد بنویسه باید ترس رو بزاره کنار و بزاره خواننده ش خودش تصمیم بگیره
اگر ما در نوشتمون جوری بنویسیم که خواننده رو مجبور کنیم اون چیزی که ما می خوایم رو باور کنه پس ما اصلا نویسنده خوبی نیستیم چون اصل آزادی رو از خواننده گرفتیم!و چیزی پر از شعار رو به خوردش دادیم!
بهتره واقعیت رو نوشت و قضاوت رو گذاشت به عهده دیگران!
شاید شناخت قبلی غلط بوده

در نوشتن باید ترس رو گذاشت کنار و اول از همه خودمون رو آزاد کنیم از باورهای موروثی اجتماع و اطرافمون

حالا به نظر شما اگر چنین شخصی چیز هایی بنویسه که همه بر عکسش رو اثبات کردند.و با خودخواهی تو نوشته هاش اون موارد رو به شما تحمیل کنه.کار درستی کرده یا نه؟
یه استاد داشتم یه حرف خوبی می زد با اینکه حرفش در مورد طراحی و رشته خودم بود(معماری) اما حرفش تو همه زندگی معنی میشه
میگفت قرار نیست اون چیزی که روال عادی و همیشگی هستش چیز درستی باشه!
پس اگر کسی چیزی نوشت خلاف جهت آب باید در موردش فکر کرد نه اینکه سریع محکومش کرد
مثلا اگر کسی بگه عشق وجود نداره و همه دنیا می گن عشق وجود داره من ترجیح میدم در موردش قدری فکر کنم و اگر مثالی زده بخونم تا اینکه سریع کتابش رو ببندم و بگم چرت میگه!
اما خود خواهی!!
نمی دونم
الان حضور ذهن ندارم که نوشته ی خودخواهانه خونده باشم!گرچند حتما هست
کسانی که خودخواهانه می نویسن و می خوان چیزی رو بهت تحمیل کنن حتما نویسنده موفقی نیستن و نمی تونن در تمام تاریخ اسمشون رو بدرخشونن
شاملو اگر بزرگه چون آزادی رو در خوندن شعرش بهت یاد میده
هدایت اگر بزرگه برای اینه که خودش رو میگه و می نویسه و تو رو مجبور به دنیای وهمش نمی کنه!اما تو وقتی می خونیش درگیر دنیاش می شی نه اینکه اون مجبورت کرده بلکه تو خواستی

این وسط نقش خواننده و عقل و شعورش چی میشه؟ با این فرض که خواننده میتونه برای خودش استدلالی کنه و بفهمه که این فقط یک داستان بوده نه چیز دیگه ای.فکر میکنید باز هم کار اون نویسنده اشتباهه؟دلیلتون برای این حرف چیه؟
خواننده باید حتما عقل و شعور خودش رو به کار ببره و گرنه همون بهتر که چیزی نخونه
ما کتاب می خونیم تا عقل و شعورمون رو آزاد کنیم و بهش گسترش بدیم اگر قرار باشه مثل همیشه هر چیزی که بهمون می گن ولو درست یا غلط ما بدون استدلال قبول کنیم پس دیگه چرا کتاب می خونیم و وقت خودمون رو تلف می کنیم؟
هر نوشته ای می تونه یک داستان خیالی باشه که هیچی به ما اضافه نکنه و برای وقت گذرونی خونده باشیمیش مثل سینما رفتن که ممکنه برای وقت گذرونی بریم و بخندیم و گریه کنیم بعدش هم فراموش کنیم!
اما همه چیز این قدر سطحی نیست ما باید بتونیم یاد بگیریم ،تجزیه تحلیل کنیم و حتی نقد کنیم(البته منصفانه)
عده ای کتاب و فیلم و موسیقی رو فقط برای وقت گذرونی می خوان
عده ای برای لذت و یاد گرفتن
قاعدتا کسانی که از گروه دوم هستن و می خوان باشن سعی می کنن همه چیز رو چشم و گوش بسته قبول نکنند

ببخشید پر حرفی کردم
امیدوارم نظرات مفیدی داده باشم دوست من
 

ehsanrf

کاربر حرفه ای نرم افزار
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
19 ژوئن 2006
نوشته‌ها
2,181
لایک‌ها
810
محل سکونت
خوزستان
بله به راحتی میتونه
من خودم سرمقاله برای نشریه ای که حتی از ریختش هم بدم میاد و از موضوع و محتواش مینویسم...
و همچنین برای خودم و علاقه کاری خودم همین کار رو با لذت انجام میدم...
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
ممنونم از توضیحاتت مرجان عزیز.به نوعی من سردرگم بودم که چگونه بتونم بیانش کنم ولی توضیحات شما کامل ترش کرد.
این سوال از وقتی برای من پیش اومد که (همین الان بگم که ایشو نرو تازه شناختم و باعث شرمساری هست فکر هایی که در مرود داستان هاشون میکردم :دی ) مصاحبه ها و گفت و گو های خود بورخس یا افراد دیگه رو در موردش میخوندم.بورخس به راحتی حرف هایی رو که قبلا" زده (نه فقط تو داستان هاش و بلکه تو گفت و گو هاش هم همین طور بوده ) نقض میکنه.و میگه این حرف رو من نزدم.بورخس دیگه ای زده.یعنی مدام شخصیتش تو گفت و گو ها تغییر میکرده.
--------------------
خوشحال میشم اگر بقیه هم نظرات خودشون رو بگند
 

hoorsa

کاربر ویژه گفتگوی آزاد
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,505
لایک‌ها
1,705
به نظرمن یه نویسنده میتونه هر چیزیو بنویسه و این اشنباهه که فکر کنیم ممکنه این باور شخصیش باشه درست مثل هنرپیشه ها که ممکنه هر نقشیو بازی کنن که با شخصیت خودشون تشابهی نداشته باشه یا مثل ژول ورن که کسایی که میخوندن شاید فکرهای عجیب غریبی میکردن راحع بهش .
ببخشید نتونستم نظرات بقیرو بخونم اگه تکراری بود بخشید
 

maya61

Registered User
تاریخ عضویت
20 مارس 2012
نوشته‌ها
48
لایک‌ها
207
محل سکونت
tehran
ببین حسین جان سوالت خیلی کلی هست و باید بیشتر روش فکر کنم
اما این متنی رو نوشتی می خونمش بیشتر گیج میشم:دی


کلا هر کسی آزاد هست هر جور دلش می خواد بنویسه و فکر کنه
البته بماند که در این دنیا آزادی بیشتر یه دروغه!

خوب دو حالت داره
یا این آدم مجبوره بنویسه(اجبار می تونه شغلی،اجتماعی و سیاسی باشه
یا ببخشید ولی خودش مشکل داره!


خوب این مصداق دروغگویی ست و هیچ توجیحی نداره!
مثل کسانی که تاریخ رو به راحتی تحریف کردن و می کنند!


کسی که دیدگاه خودش نسبت به مسئله ای رو نمی دونه،چرا می نویسه؟؟؟
اصولا ما در مورد مواردی حرف می زنیم و می نویسیم که قدری اطلاع داشته باشیم
کسی که می خواد بنویسه باید ترس رو بزاره کنار و بزاره خواننده ش خودش تصمیم بگیره
اگر ما در نوشتمون جوری بنویسیم که خواننده رو مجبور کنیم اون چیزی که ما می خوایم رو باور کنه پس ما اصلا نویسنده خوبی نیستیم چون اصل آزادی رو از خواننده گرفتیم!و چیزی پر از شعار رو به خوردش دادیم!
بهتره واقعیت رو نوشت و قضاوت رو گذاشت به عهده دیگران!
شاید شناخت قبلی غلط بوده

در نوشتن باید ترس رو گذاشت کنار و اول از همه خودمون رو آزاد کنیم از باورهای موروثی اجتماع و اطرافمون


یه استاد داشتم یه حرف خوبی می زد با اینکه حرفش در مورد طراحی و رشته خودم بود(معماری) اما حرفش تو همه زندگی معنی میشه
میگفت قرار نیست اون چیزی که روال عادی و همیشگی هستش چیز درستی باشه!
پس اگر کسی چیزی نوشت خلاف جهت آب باید در موردش فکر کرد نه اینکه سریع محکومش کرد
مثلا اگر کسی بگه عشق وجود نداره و همه دنیا می گن عشق وجود داره من ترجیح میدم در موردش قدری فکر کنم و اگر مثالی زده بخونم تا اینکه سریع کتابش رو ببندم و بگم چرت میگه!
اما خود خواهی!!
نمی دونم
الان حضور ذهن ندارم که نوشته ی خودخواهانه خونده باشم!گرچند حتما هست
کسانی که خودخواهانه می نویسن و می خوان چیزی رو بهت تحمیل کنن حتما نویسنده موفقی نیستن و نمی تونن در تمام تاریخ اسمشون رو بدرخشونن
شاملو اگر بزرگه چون آزادی رو در خوندن شعرش بهت یاد میده
هدایت اگر بزرگه برای اینه که خودش رو میگه و می نویسه و تو رو مجبور به دنیای وهمش نمی کنه!اما تو وقتی می خونیش درگیر دنیاش می شی نه اینکه اون مجبورت کرده بلکه تو خواستی


خواننده باید حتما عقل و شعور خودش رو به کار ببره و گرنه همون بهتر که چیزی نخونه
ما کتاب می خونیم تا عقل و شعورمون رو آزاد کنیم و بهش گسترش بدیم اگر قرار باشه مثل همیشه هر چیزی که بهمون می گن ولو درست یا غلط ما بدون استدلال قبول کنیم پس دیگه چرا کتاب می خونیم و وقت خودمون رو تلف می کنیم؟
هر نوشته ای می تونه یک داستان خیالی باشه که هیچی به ما اضافه نکنه و برای وقت گذرونی خونده باشیمیش مثل سینما رفتن که ممکنه برای وقت گذرونی بریم و بخندیم و گریه کنیم بعدش هم فراموش کنیم!
اما همه چیز این قدر سطحی نیست ما باید بتونیم یاد بگیریم ،تجزیه تحلیل کنیم و حتی نقد کنیم(البته منصفانه)
عده ای کتاب و فیلم و موسیقی رو فقط برای وقت گذرونی می خوان
عده ای برای لذت و یاد گرفتن
قاعدتا کسانی که از گروه دوم هستن و می خوان باشن سعی می کنن همه چیز رو چشم و گوش بسته قبول نکنند

ببخشید پر حرفی کردم
امیدوارم نظرات مفیدی داده باشم دوست من


بسیار عالی بود پاسخی که دادید استفاده کردم ممنون
 

yalda.h

Registered User
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
142
لایک‌ها
168
محل سکونت
:eek:
نوشته های بچه هارو یه سریو واقعا قبول داشتم...نظره خودم رو هم می نویسم...
نویسندگی یه جایی شغله...یه جایی علاقه...
وقتی علاقه باشه،بر اساس باورها و ارزوها و حتی ارمان های شخص متن نوشته میشه.
ولی وقتی که شغل باشه مطمئنا اجبار ها و الزاماتی هم درش هست.
مثلا کسی که شغلش نویسندگیه و از راه فروشه رمانش چرخه زندگیش میچرخه...یه جاهایی ممکنه از یکسری عناصر استفاده کنه که در واقع اونارو قبول هم نداره!
اما باید دید هدف از نوشتنش چیه...بعضی ها علاوه بر این که میخوان شغلی در این زمینه داشته باشن...یه سری اهدافی رو هم دنبال می کنن...
ممکنه این هدف در گروئه جایی باشه که مشغول به کارن...
یکسری هم از به چالش کشیدنه بقیه خوششون میاد...البته اینجوری نوشته های بیشتر ضد عقاید مردمیه تا ضد عقاید خودشون.در کل نویسنده های ازادی که در اختیاره خودشون هستند در مورده چیزی می نویسن که بهش اعتقاد دارن.
جز این که جزو اون دسته ای باشن که به نوعی دنبال تایید بقیه و کسب درآمدن
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود حسین عزیز

منظورت از نوشته ، داستانه ، و یا مطالب دیگه مثل شعر ، مقالات مختلف (اجتماعی ، فرهنگی ، هنری و ...) ؟

اگر منظورت نوشته های داستانی باشه که من فکر می کنم ذهن نویسنده این قدر باید رها باشه تا بتونه بدون پیش داوری ، کاراکترهای مختلف با عقاید مختلف خلق کنه و خواننده آخرش هم متوجه نشه که عقاید خود نویسنده در قالب افکار و بیان کدوم یکی از شخصیت های داستانش گنجونده شده ، و یا اصلا نویسنده از دیدگاه خودش در داستان بهره برده یا نه .

یه مثال خیلی بارز بزنم ؛

تولستوی دو شاهکار جهانی داره به اسم "جنگ و صلح" و "آنا کارنینا". این دو داستان هنگامی خلق شدن که تولستوی فارغ از اون دیدگاهی بوده که بعدها موجب شد که نقش پیامبرگونه ی خودش رو داستان های آینده ش در پیش بگیره. حتی با وجودی که بعدها خود تولستوی این دو داستان رو به نوعی تکفیر کرد و تصمیم گرفت که برای طبقات اجتماعی پایین تر بنویسه ، این دو شاهکار ،همچنان شاهکار موندن، چون خواننده ها اون ها رو شاهکار می دونستن. توی این دو داستان ، شما به زحمت رد عقاید نویسنده رو می تونید پیدا کنید و یا اصلا شاید نتونید ! داستان چیزی رو به شما تحمیل نمی کنه. حتی گاهی با قهرمانان داستان که نقش منفی دارن ، ممکنه همدردی هم بکنید! این دو داستان پر از کاراکترهاییه که هر کدوم افکار و عقاید خودشون دارن. و هر خواننده ای ممکنه با یکی از کاراکترها هم ذات پنداری کنه.
کلا تو این جور داستان ها ، نویسنده با صداقت کار خودش رو انجام می ده و قضاوت رو به خواننده می سپره.

در مورد سایر مقوله ها مثل شعر ،و مطالب غیر داستانی و مقاله ها ، فکر می کنم برای وفادار موندن به حرمت قلم ، بهتره که نویسنده از داشته های خودش استفاده کنه.
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
نوشته های بچه هارو یه سریو واقعا قبول داشتم...نظره خودم رو هم می نویسم...
نویسندگی یه جایی شغله...یه جایی علاقه...
وقتی علاقه باشه،بر اساس باورها و ارزوها و حتی ارمان های شخص متن نوشته میشه.
ولی وقتی که شغل باشه مطمئنا اجبار ها و الزاماتی هم درش هست.
مثلا کسی که شغلش نویسندگیه و از راه فروشه رمانش چرخه زندگیش میچرخه...یه جاهایی ممکنه از یکسری عناصر استفاده کنه که در واقع اونارو قبول هم نداره!
اما باید دید هدف از نوشتنش چیه...بعضی ها علاوه بر این که میخوان شغلی در این زمینه داشته باشن...یه سری اهدافی رو هم دنبال می کنن...
ممکنه این هدف در گروئه جایی باشه که مشغول به کارن...
یکسری هم از به چالش کشیدنه بقیه خوششون میاد...البته اینجوری نوشته های بیشتر ضد عقاید مردمیه تا ضد عقاید خودشون.در کل نویسنده های ازادی که در اختیاره خودشون هستند در مورده چیزی می نویسن که بهش اعتقاد دارن.
جز این که جزو اون دسته ای باشن که به نوعی دنبال تایید بقیه و کسب درآمدن

من منظورم اشتغال به نویسندگی نبود.فکر کنید شخصی قدرت این رو داره که هر چیزی به ذهنش خطور کنه در موردش بنویسه.بحث شخصیت پردازی هم نیست.چون ممکنه نوشته هاش اصلا" شکل داستان به خودش نگیره و فقط یک متن ادبی باشه.همراه با توصیفاتی که خواننده رو به فکر بی اندازه.
یه مثالی هم که چند وقت پیش بهش برخوردم.البته فقط در مورد خودم بود:
تو کتاب "پدر،مادر، ما متهمیم" از دکتر شریعتی.کل نوشته ها دو قسمت هست: قسمت اول که به دید یک جوان خسته از دلیل تراشی بقیه هست(به خاطر مذهبی که دارند و کارهایی که بر اساس اون مذهب میکنند) و قسمت دومش دلایلی که خود دکتر آورده تا اون نوشته ای اول رو نقض کنه.یعنی جوری روایت شده که ابتدا یک نظر مخالف رو بیان میکنه و بعد بر اساس دلیل تراشی خودش برای ما میگه که فلسفه ی اون کارها چیزی نیست که ما فکر میکنیم.
من این کتاب رو چند وقت پیش به پیشنهاد یکی از دوستانم به صورت صوتی گوش دادم.منتها دلایل قسمت اول برام منطقی تر بود تا قسمت دوم.در صورتی که اون سخنرانی یا نوشته منظورش قسمت دوم بود.
یا همون طور که قبلا" هم گفتم با علاقه ای که به بورخس پیدا کردم بعضی از داستان ها و گفت و گو هاش رو خوندم.منتها ممکنه حرفی رو قبل از اون زده باشه و بعد از اون بگه که حرف الان من اینه.یعنی با استناد که حرف های قبلی اش زیبا بوده منتها الان باور نداره هنوز هم اون نوشته ها (بر خلاف باور نویسنده) داره خونده میشه و در موردش نتیجه گیری میشه.در صورتی که ممکنه یک سال بعد همه ی اون ها نقض بشه

درود حسین عزیز

منظورت از نوشته ، داستانه ، و یا مطالب دیگه مثل شعر ، مقالات مختلف (اجتماعی ، فرهنگی ، هنری و ...) ؟

اگر منظورت نوشته های داستانی باشه که من فکر می کنم ذهن نویسنده این قدر باید رها باشه تا بتونه بدون پیش داوری ، کاراکترهای مختلف با عقاید مختلف خلق کنه و خواننده آخرش هم متوجه نشه که عقاید خود نویسنده در قالب افکار و بیان کدوم یکی از شخصیت های داستانش گنجونده شده ، و یا اصلا نویسنده از دیدگاه خودش در داستان بهره برده یا نه .

یه مثال خیلی بارز بزنم ؛

تولستوی دو شاهکار جهانی داره به اسم "جنگ و صلح" و "آنا کارنینا". این دو داستان هنگامی خلق شدن که تولستوی فارغ از اون دیدگاهی بوده که بعدها موجب شد که نقش پیامبرگونه ی خودش رو داستان های آینده ش در پیش بگیره. حتی با وجودی که بعدها خود تولستوی این دو داستان رو به نوعی تکفیر کرد و تصمیم گرفت که برای طبقات اجتماعی پایین تر بنویسه ، این دو شاهکار ،همچنان شاهکار موندن، چون خواننده ها اون ها رو شاهکار می دونستن. توی این دو داستان ، شما به زحمت رد عقاید نویسنده رو می تونید پیدا کنید و یا اصلا شاید نتونید ! داستان چیزی رو به شما تحمیل نمی کنه. حتی گاهی با قهرمانان داستان که نقش منفی دارن ، ممکنه همدردی هم بکنید! این دو داستان پر از کاراکترهاییه که هر کدوم افکار و عقاید خودشون دارن. و هر خواننده ای ممکنه با یکی از کاراکترها هم ذات پنداری کنه.
کلا تو این جور داستان ها ، نویسنده با صداقت کار خودش رو انجام می ده و قضاوت رو به خواننده می سپره.

در مورد سایر مقوله ها مثل شعر ،و مطالب غیر داستانی و مقاله ها ، فکر می کنم برای وفادار موندن به حرمت قلم ، بهتره که نویسنده از داشته های خودش استفاده کنه.

سلام لیلی عزیز
راستش من منظورم بیشتر در مورد با داستان یا به نوعی یک متن ادبی هست.
توضیحاتتون خوب بود.ممنون.
من بیشتر حرفم در مورد این قسمت بود:

اگر منظورت نوشته های داستانی باشه که من فکر می کنم ذهن نویسنده این قدر باید رها باشه تا بتونه بدون پیش داوری ، کاراکترهای مختلف با عقاید مختلف خلق کنه و خواننده آخرش هم متوجه نشه که عقاید خود نویسنده در قالب افکار و بیان کدوم یکی از شخصیت های داستانش گنجونده شده ، و یا اصلا نویسنده از دیدگاه خودش در داستان بهره برده یا نه .

که خوب شما در موردش مثال زدید و توضیح هم دادید.
ممنونم به خاطر وقتی که گذاشتید.
راستش من منظورم رو درست نمیتون بیان کنم.مثال بارز حرف های من میتونه در تاپیکی که تو امضام هست باشه.هر چند ممکنه که اشتباه فکر کنم
 

Damn

Registered User
تاریخ عضویت
8 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
3,428
لایک‌ها
630
محل سکونت
In Lousy time
خب این هم مثل بقیه رفتار های ادم بستگی به موارد متعددی داره
البته من سوالت واضح متوجه نشدم که این توانستن مورد نظر شما بنابر چارچوب های اخلاقی عنوان شده یا کلا قابلیت اجراش
اگر مورد اخلاقی هست که به قول بزرگواری راهیکی است و ان هم راستی
اما خوب با این اوضاع و احوال ممکنه تحت شرایط سیا سی و .. یک سری موارد قابل توجیه باشه
ولی اگر منظورت شخصی هست
خوب اون مستقیما برمیگرده به شخص نویسنده
اینکه چه جور شخصیتی داشته باشه
با صحبت لیلی هم مخالفم ( رها بودن ذهن و خلاقیت و ...)
بنظر من حتی سرگرم کننده ترین مسایل هم جهت دار هستند
کلا نویسندگی بنظر من ناشی از سه تا مسئله هست
یا جلب توجه و سود اوری و کلا استفاده شخصی
یا دغدغه های فکری و اجتماعی و سعی در افزایش اگاهی عمومی و ..
یا داغون بودن یه ادم که این فشار رو کاغذ میشکنه
اولی همجور چاشنی به آشش اضافه میکنه
دومی یه هدفی تداعی میکنه و پیرامون اون مسیر میکشه درست و غلطش مهم نیست چون تقدس هدف براش اعتبار بیشتری داره
و سومی هم شامل گفته های پراکنده و ضد و نقیض هست
اما سراسر صادقانه و کامل بسته به جایگاه و نگاه نویسنده هست
اینه که اون تناقض ها هم پیش میاد
 

hossein137

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 جولای 2009
نوشته‌ها
9,400
لایک‌ها
10,757
سن
35
محل سکونت
Isfahan
خب این هم مثل بقیه رفتار های ادم بستگی به موارد متعددی داره
البته من سوالت واضح متوجه نشدم که این توانستن مورد نظر شما بنابر چارچوب های اخلاقی عنوان شده یا کلا قابلیت اجراش
اگر مورد اخلاقی هست که به قول بزرگواری راهیکی است و ان هم راستی
اما خوب با این اوضاع و احوال ممکنه تحت شرایط سیا سی و .. یک سری موارد قابل توجیه باشه
ولی اگر منظورت شخصی هست
خوب اون مستقیما برمیگرده به شخص نویسنده
اینکه چه جور شخصیتی داشته باشه
با صحبت لیلی هم مخالفم ( رها بودن ذهن و خلاقیت و ...)
بنظر من حتی سرگرم کننده ترین مسایل هم جهت دار هستند
کلا نویسندگی بنظر من ناشی از سه تا مسئله هست
یا جلب توجه و سود اوری و کلا استفاده شخصی
یا دغدغه های فکری و اجتماعی و سعی در افزایش اگاهی عمومی و ..
یا داغون بودن یه ادم که این فشار رو کاغذ میشکنه
اولی همجور چاشنی به آشش اضافه میکنه
دومی یه هدفی تداعی میکنه و پیرامون اون مسیر میکشه درست و غلطش مهم نیست چون تقدس هدف براش اعتبار بیشتری داره
و سومی هم شامل گفته های پراکنده و ضد و نقیض هست
اما سراسر صادقانه و کامل بسته به جایگاه و نگاه نویسنده هست
اینه که اون تناقض ها هم پیش میاد

من منظورم رعایت کردن چهار چوب اخلاقی اش بود.یعنی قابلیت اجرای این کار و دید بقیه
و بیشتر هم حرف های من مربوط میشه به مورد سوم نویسندگی :دی
 
بالا