سایت گل - زیدان آسیا.نماد مبارزه با بی عدالتی در باشگاه ها.تضمین قهرمانی و هزار اسم دهن پر کن دیگر.اما نه.مجتبی جباری سمبل هیچ کدام نیست.لااقل امروز با قاطعیت میتوان گفت نیست.
چرا ؟
فرض کنید میخواهید به نوجوانی که تازه آمده فوتبال یاد بگیرد جباری را به عنوان الگو معرفی کنید.به او چه می گویید؟
مثل او تمرین کنید؟
او بعد از مصدومت های مداوم تقریبا تما پیش فصل ها را بدنسازی نمیکند.خود مربی و بازیکن و همه کاره پیش فصل است.تصمیم میگیرد کی بیاید.کی برود و کی قرارداد ببندد.
مثل او به مربی تان احترام بگذارید؟
بیچاره پرویز مظلومی.او می تواند بگوید نه.جباری الگوی خوبی برای این کار نیست. او تیم را فقط با نگاه خودش میخواهد.در برابر تمام دوربین های تلوزیونی مربی را مقصر باخت قلمداد میکند.از نوع تمرین ایراد میگیرد.حتی قلعه نویی هم میتواند بگوید تعویضش کرده و بعد چطور جباری اعتراض کرده است.احترامش فراگیر نیست.جز کی روش.که البته از جباری بزرگتر است.
مثل او به باشگاه احترام بگذارید؟
می گویید استقلالی ناب بود؟بخاطر استقلال در سپاهان تاب نیاورد؟ او حالا در قطر ، به زندگی ادامه می دهد ، درحالی که همه امسال به دعوای او و مدیر باشگاه گذشته است
مثل او به فوتبال عشق بورزید؟
شوخی خوبی نیست.مجیدی نزدیک 40 سال را با جباری مقایسه کنید.بعد میفهمید عشق یعنی چه.یک روز آقا میخواهد فوتبال را کنار بگذارد یک روز طاقت تمرین ندارد .شوق در نگاه سرد کانتونا پیدا میشود اما در رفتار آقا هر چه گشتیم نبود.
حرف آخر
جباری باز هم فرار کرد.این بار نه از تمرین که از خودش.از تصمیمش.کسی که روزی برای استقلال میلیونی تصمیم میگرفت زود فهمید کرانچار و رحیمی با بی نظمی هایش مماشات نمیک نند.
جباری ذات فوتبالش فکورانه و زیباست.اما هر قدر هم فوتبال ایران بی هویت و بی فرهنگ باشد او کدخدایش نیست.برای همه تعین تکلیف میکند.تیم هایش را به حاشیه میبرد.هم تیمی را مورد مواخذه قرار میدهد و مدیر عامل را میزند!(ما هم البته فقط شنیده ایم)بعد استقلال که نتیجه نگرفت یکی از ما ها کنج ورزشگاه بلند میشویم و فریاد میزنیم.فلانی یادت باشه مجتبی باید باشه.بنر میزنیم زیدان آسیا را برگردانید!
کمی هم عزت نفس خوب است.قهرمانی را به هر قیمتی خواستن باعث کدخدا شدن امثال جباری شده است.بگذارید جباری طبق گفته خودش در لیگ حرفه ای قطر بدرخشد.آقایان مدیر از شماست که بر ماست.اگر زیدان آسیا رفت الاهلی.نترسید.برمیگردد.او هم طاقت دوری ندارد.ما چقدر جرات رجوع به تاریخ را داریم؟تجربه میگوید کم.مدیریت بازگشت هست