• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ادبیات علمی-تخیلی و فانتزی

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
یک طرز تفکر غلط و بی معنی در ایران , شایع است

که ادبیات علمی-تخیلی و فانتزی برای کودکان و نوجوانان است .

در این تاپیک با این طرز تفکر احمقانه , مبارزه خواهیم کرد.
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
آیا می دانید پدر ادبیات علمی تخیلی و فانتزی( و پلیسی و وحشت) چه کسی است؟


ادگار آلن پو

poe.jpg
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
در واقع اولین کسی که در ژانر های حاشیه ای ( فانتزی, پلیسی, وحشت و ...) داستانهای

کوتاه نوشت , آلن پو بود .


تعدادی از داستانهای او به فارسی ترجمه شده است ولی اگر انگلیسی تان خوب است

توصیه می کنم که آنها را به زبان اصلی بخوانید.


داستانهای کوتاه او, سحرانگیز است.
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
بزرگان ادبیات علمی-تخیلی: آسیموف , برادبری , کلارک و ...

بزرگان ادبیات فانتزی: تالکین , سی اس لوئیس , میشاییل انده و ...


به تدریج این بزرگان را معرفی خواهم کرد.
 

samak ayyar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
3
سلام، من هم تا مدت‌ها فكر مي‌كردم پدر علمي/تخيلي ادگار آلن پو بوده است. اما چند وقت پيش كتاب جذاب اسكندرنامه را نخواندم كه از داستان‌هاي قديمي و فانتزي كشور خودمان است. نكته جالب آن سفر مهتر نسيم عيار به آسمان است كه در آن با دنياي ديگر و همزاد خودش در آن دنيا روبرو مي‌شود؟ و بعدها مي‌فمهند كه در آن دنيا براي هر آدمي در اين دنيا همزادي وجود دارد!

به طور كلي فكر مي‌كنم در ادبيات كهن هر مرز و بومي چنين داستان‌هاي وجود داشته باشد، فرضاً ژاپني‌ها فكر مي‌كنند از نسل مردمان ماه هستند! و ... بنابراين معرفي يك نفر بعنوان پدر علمي/تخيلي مشكل است. اما به نظر من اگر بخواهيم واقعاً افرادي كه اين سبك داستان‌ها را در ادبيات نوين جان تازه‌اي بخشيدن و به طور كاملاً حرفه‌اي به آن پرداخت معرفي كنيم بايد به اچ.جي ولز و به طور حتماً ژول ورن اشاره بكنيم.

اما از همه اين ها گذشته به نظر من در قرن گذشته كسي كه واقعاً روح تازه‌اي به اين ادبيات داد ايزاك اسيموف است.
جالبتر اين است كه آسيموف سر لوحه نسل جديدي از دانشمند-نويسنده‌ها شد كه قبل از آن كه نويسنده باشند، دانشمند هستند. بنابراين داستان‌ها به مراتب بار علمي بيشتر به خود گرفت تا فانتزي.

شاد باشيد
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
به نقل از samak ayyar :
سلام، من هم تا مدت‌ها فكر مي‌كردم پدر علمي/تخيلي ادگار آلن پو بوده است. اما چند وقت پيش كتاب جذاب اسكندرنامه را نخواندم كه از داستان‌هاي قديمي و فانتزي كشور خودمان است. نكته جالب آن سفر مهتر نسيم عيار به آسمان است كه در آن با دنياي ديگر و همزاد خودش در آن دنيا روبرو مي‌شود؟ و بعدها مي‌فمهند كه در آن دنيا براي هر آدمي در اين دنيا همزادي وجود دارد!

به طور كلي فكر مي‌كنم در ادبيات كهن هر مرز و بومي چنين داستان‌هاي وجود داشته باشد، فرضاً ژاپني‌ها فكر مي‌كنند از نسل مردمان ماه هستند! و ... بنابراين معرفي يك نفر بعنوان پدر علمي/تخيلي مشكل است. اما به نظر من اگر بخواهيم واقعاً افرادي كه اين سبك داستان‌ها را در ادبيات نوين جان تازه‌اي بخشيدن و به طور كاملاً حرفه‌اي به آن پرداخت معرفي كنيم بايد به اچ.جي ولز و به طور حتماً ژول ورن اشاره بكنيم.

اما از همه اين ها گذشته به نظر من در قرن گذشته كسي كه واقعاً روح تازه‌اي به اين ادبيات داد ايزاك اسيموف است.
جالبتر اين است كه آسيموف سر لوحه نسل جديدي از دانشمند-نويسنده‌ها شد كه قبل از آن كه نويسنده باشند، دانشمند هستند. بنابراين داستان‌ها به مراتب بار علمي بيشتر به خود گرفت تا فانتزي.

شاد باشيد

آنها حکایت هستند و داستان نیستند.

پدر داستان همان آلن پو است.
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
واژه روبوت اولین بار توسط کارل چاپک( نویسنده چک) در سال 1920 ( سال تولد آسیموف )

در نمایشنامه R.U.R به کار رفت . این واژه ماخوذ از فعل robotovat به معنی بیگاری کردن است.


honda_asimo_robot.jpg
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
آسیموف داستانهای کوتاه و بلند روبوتی متعددی نوشت که در همه آن داستانها , روبوتها از

سه قانون تبعیت می کنند :


قانون اول: روبوت نباید به انسان آسیب برساند یا با بی تفاوت ماندن باعث آسیب انسان شود.

قانون دوم: روبوت باید فرمانهای انسان را اطاعت کند مگر آنکه در تضاد با قانون اول باشد.

قانون سوم: روبوت باید در حفظ موجودیت خود بکوشد مگر آنکه در تضاد با قانون اول یا دوم باشد.


082704-asimov.jpg
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
یک خاطره از کتابهای روبوتی آسیموف:


چد سال پیش, یک روز من کتاب امپراتوری روبوت های آسیموف دستم بود , یکی از دوستانم

آن را دید ( زمانی بود که تازه تب مسابقات روبوکاپ در ایران بالا گرفته بود) چون او مثل اکثر ایرانی ها

کتاب غیر درسی کم خوانده بود , فکر کرد که این یک کتاب آموزشی است و من می خواهم در

رویوکاپ شرکت کنم.:lol:

شروع کرد به توضیح دادن که باید زبان لیسپ یاد بگیری و .....


من به او توضیح دادم که اصلا به روبوکاپ علاقه ای ندارم و هدفم

بیشتر بررسی جنبه اخلاقی و فلسفی و تخیلی , روبوتیک است.

و به خصوص جنبه فلسفی روبوتیک.
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
به نقل از oggy :
آنها حکایت هستند و داستان نیستند.

پدر داستان همان آلن پو است.


تایید می شود تعریف داستان کاملا متفاوت است و اصولا داستان پدیده جدیدی است.
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
به نقل از oggy :
آسیموف داستانهای کوتاه و بلند روبوتی متعددی نوشت که در همه آن داستانها , روبوتها از

سه قانون تبعیت می کنند :


قانون اول: روبوت نباید به انسان آسیب برساند یا با بی تفاوت ماندن باعث آسیب انسان شود.

قانون دوم: روبوت باید فرمانهای انسان را اطاعت کند مگر آنکه در تضاد با قانون اول باشد.

قانون سوم: روبوت باید در حفظ موجودیت خود بکوشد مگر آنکه در تضاد با قانون اول یا دوم باشد.
مخصوصا کتاب " من ، ربات " اش از این نظر شاهکاره
74.gif
... یعنی برداشته و واقعا روی نقاط ضعف و قوت ، و حالات خاص این قانون ها بحث کرده ...
181.gif
 

samak ayyar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
3
سلام،

به نقل از oggy :
آسیموف داستانهای کوتاه و بلند روبوتی متعددی نوشت که در همه آن داستانها , روبوتها از

سه قانون تبعیت می کنند :


قانون اول: روبوت نباید به انسان آسیب برساند یا با بی تفاوت ماندن باعث آسیب انسان شود.

قانون دوم: روبوت باید فرمانهای انسان را اطاعت کند مگر آنکه در تضاد با قانون اول باشد.

قانون سوم: روبوت باید در حفظ موجودیت خود بکوشد مگر آنکه در تضاد با قانون اول یا دوم باشد.


082704-asimov.jpg

البته در يكي از كتاب‌هايش (فكر كنم روبوتهاي سپيده دم) آر.دانيل روبوت محبوب آسيموف به يك قانون صفري هم رسيد كه آن قانون و اصلاح شده آن عبارت است از اينكه:
قانون صفر: روبوت نبايد به بشريت آسيب برساند و يا با بي تفاوتي ماندن باعث آسيب به بشريت بشود.
قانون اول: روبوت نباید به انسان آسیب برساند یا با بی تفاوت ماندن باعث آسیب انسان شود مگر آنکه در تضاد با قانون صفر باشد.
 

samak ayyar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
3
به نقل از easter :
تایید می شود تعریف داستان کاملا متفاوت است و اصولا داستان پدیده جدیدی است.

خوب با وجود اينكه كتاب‌هاي زيادي خواندم، اما فرق حكايت و داستان را نمي‌دانم. اگر يكي از دوستان زحمت بكشه و برايم توضيح بدهد خوشحال مي‌شوم.

اما به طور كلي منظور من اين است كه نبايد همه چيز را با خط كشهاي غربي اندازه بگيريم. هر چند در حال حاضر كل دنيا تحت تاثير تمدن غرب هست. اما يادمان باشد كه ما و ديگران نيز در زمان خودمان تمد‌نهاي باشكوهي داشته‌ايم. به طور كلي تمدن چيزي نيست كه هميشه در اختيار يك محدوده باقي بماند و معمولاً بعد يك دوره‌ 500 ساله دارد! (بگذريم - مي‌بخشيد كه من زياد حاشيه مي‌رم)

موقعيت جغرافياي ايران واقعاً از نظر ادبي نيز كمك شايان به آن كرده است ما از شرق با تمدن‌هاي چين و هند، از شمال با اقوام ماورالنحر و قفقاز از جنوب با اعراب، مصر و آفريقا و از غرب با تمدن‌هاي شرقي مديترانه، يونان و روم در ارتباط ادبي بوده‌ايم و بده بستان ادبي زيادي كرده‌ايم. اما جالبترين چيز اين است كه شما فقط در ميان حكايات و داستان‌هاي ايراني مي‌بينيد كه قهرمان داستان به مكان‌هاي دور نزديك مانند هند، چين، ماچين (همان كره فعلي)، سرانديب، آفريقا، مصر، يمن، عربستان، يونان، روم و ... سفر مي‌كند!!

در هر صورت به نظر من حتي اگر اين داستان‌ها جنبه علمي نداشته باشند / جنبه تخيلي بسيار قوي دارند و اگر دوستان علاقمند باشند مي‌توانيم در مورد آنها و مقايسه آنها با داستان‌هاي تخيلي جديد و قديم غربي بحث بكنيم.

تا نظر ديگر دوستان چي باشد.

شاد و كتاب‌خوان باشيد
 

samak ayyar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 جولای 2006
نوشته‌ها
31
لایک‌ها
3
با درود،

به تازگي كتاب جديدي از آسيموف به نام «پايان ابديت» خواندم گفتم به بقيه اطلاع بدهم كه تا تموم نشده بخرند. هر چند توي اين يكي خبري از روبوت‌ها نيست (شايد هم به طور مخفي باشد چون من به اون خانومه بسيار مشكوكم) اما در نوع خودش جالب است. بحث ، بحث سفر در زمان مي‌باشد و پدر سالاري اقليتي بر ديگران كه در نهايت به ضرر همه مي‌شود.

شاد و كتاب‌خوان باشيد
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
بعد از شش هفت سال که هیچ کتاب داستانی جدیدی از آسیموف به فارسی چاپ نشده بود انتشارات
جوانه رشد , یک کتاب جدید از آسیموف چاپ کرد.


85120029.jpg



الته این کتاب گویا سالها پیش ترجمه شده بود ولی به هر علتی تابحال چاپ نشده
بود.


نام کتاب: پايان ابديت
پديدآورنده: آسيموف، آيزاك
مترجم :اسماعيليان، پيمان
ناشر :جوانه رشد
کد کنگره 2پ9پ/PS3551
ISBN 964-7475-39-X
رده ديوئي 813.54
تعداد صفحات 280
نوبت چاپ 1
قيمت 30000
 

Dong Fang BuBai

Registered User
تاریخ عضویت
8 ژانویه 2006
نوشته‌ها
886
لایک‌ها
13
خوب با وجود اينكه كتاب‌هاي زيادي خواندم، اما فرق حكايت و داستان را نمي‌دانم. اگر يكي از دوستان زحمت بكشه و برايم توضيح بدهد خوشحال مي‌شوم

حکایت بیشتر بر گرفته از واقعیت رخ داده ای است.....

با اینحال حکایت های خیلی قدیمی میتوانند به داستان تبدیل شوند...

و صد البته داستان پدیده جدیدی نیست....

داستان های تخیلی از قدیم الایام موجود بوده ...فقط صورت آن متناسب با مقتضیات زمان عوض شده است..

تاپیک خوبی است oggy جان
 

oggy

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
13 فوریه 2006
نوشته‌ها
149
لایک‌ها
0
به نقل از samak ayyar :
خوب با وجود اينكه كتاب‌هاي زيادي خواندم، اما فرق حكايت و داستان را نمي‌دانم. اگر يكي از دوستان زحمت بكشه و برايم توضيح بدهد خوشحال مي‌شوم.

سلام

این بحث فوق العاده مفصل است ولی من به طور خیلی خلاصه چند ویژگی را می گویم.

حکایت, پیرنگ Plot چندان قوی ندارد ولی داستان معمولا پیرنگ محکمی دارد.

در حکایت حادثه ها محور هستند ولی در داستان شخصیت ها .

حکایت ضرب آهنگ بسیار سریعی دارد ولی داستان کندتر است.

شخصیت ها در حکایت سیاه وسفید هستند ولی در داستان خاکستری

( مثلا سمک عیار , نهایت جوانمردی و دوستی است) .


و چند ویژگی دیگر ...
 

easter

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 می 2006
نوشته‌ها
108
لایک‌ها
4
به نقل از oggy :
سلام

این بحث فوق العاده مفصل است ولی من به طور خیلی خلاصه چند ویژگی را می گویم.

حکایت, پیرنگ Plot چندان قوی ندارد ولی داستان معمولا پیرنگ محکمی دارد.

در حکایت حادثه ها محور هستند ولی در داستان شخصیت ها .

حکایت ضرب آهنگ بسیار سریعی دارد ولی داستان کندتر است.

شخصیت ها در حکایت سیاه وسفید هستند ولی در داستان خاکستری

( مثلا سمک عیار , نهایت جوانمردی و دوستی است) .


و چند ویژگی دیگر ...


و یک ویژگی مهمتر:

در حکایت عامل شانس خیلی مهم است و مدام در حکایت دیده می شود

ولی داستان اینگونه نیست.


یک مثال برای فهم بهتر:

نسبت حکایت به داستان مثل فیلم هندی است به فیلم آمریکایی
:lol:
 
بالا