• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اردلان سرفراز

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
گنجشک های خونه
ای چراغ هر بهانه

از تو روشن از تو روشن

ای که حرفای قشنگت منو آشتی داده با من

من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه

به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه

باز میایم که مثل هر روز

برامون دونه بپاشی

من و گنجشکا می میریم تو اگه خونه نباشی

همیشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام

بس که اسم تو رو خوندم بوی تو داره نفس هام

عطر حرفای قشنگت عطر یک صحرا شقایق

تو همون شرمی که از اون

سرخ گونه های عاشق

شعر من رنگ چشاته

رنگ پاک بی ریایی

بهترین رنگی که دیدم

رنگ زرد کهربایی

من و گنجشکای خونه

دیدنت عادتمونه

به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه
 

dobeyti

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 دسامبر 2012
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
97
محل سکونت
ایران
روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید
در شهر صدا که پر از زمزمه بود
تنها دل من قصه ی مهر تو شنید
چشم تو مرا به شب خاطره برد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید
در سینه ی سردم ، این شهر سکوت
دیوار سکوت به صدای تو شکست
 

Moein TN

Registered User
تاریخ عضویت
26 اکتبر 2017
نوشته‌ها
340
لایک‌ها
52
سن
26
بسیار عالی! سرفراز از موج نوی ترانه ایرانه و قطعا یکی از جریان ساز ترین های این حرفه
 

Dorhato

Registered User
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2019
نوشته‌ها
103
لایک‌ها
15
سن
33
اردلان سرفراز در کتاب از ریشه تا همیشه، پایین این شعر توضیحاتی داده و نوشته است: سوء تفاهمی که ترانه شد!

عسل

میام از شهر عشق و کوله بار من غزل
پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل
کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه
طلوع تازه ی خواستن تو رگ های منه
میام
از شهر عشق و کوله بار من غزل
پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل
عسل مثل گله ، گل بارون زده
به شکل ناب عشق که از خواب اومده
سکوت لحظه هاش هیاهوی غمه
به گلبرگ صداش هجوم شبنمه
نیاز من به او ،‌ ورای خواستنه
نیاز جویبار ، به جاری بودنه
کسی که طعم اسمش
طعم عاشق بودنه
تمام لحظآها مثل خود من با منه
تویی که از تمام عاشقا عاشق تری
منو تا غربت پاییز چشات می بری
کسی که عمق چشماش جای امن بودنه
تویی که با تو بودن بهترین شعر منه
تو مثل خواب گل ،‌ لطیف و ساده ای
مثل من عاشقی به خاک افتاده ای
یه
جنگل رمز و راز یه دریا ساده ای
اسیر عاطفه ،‌ ولی آزاده ای
نیاز من به تو ورای خواستنه
نیاز جویبار به جای بودنه
نیاز من به تو ، ورای خواستنه
نیاز جویبار به جاری بودنه
 
بالا