• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

از چـــی بگم !!! از همه چی خبر دار باش دوست من ...

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
تلفن M8 Eye اچ‌تی‌سی با دوربین 13 مگاپیکسلی دوگانه، ماه آینده روانه‌ی بازار می‌شود


تلفن M8 Eye اچ‌تی‌سی با دوربین 13 مگاپیکسلی

اچ‌تی‌سی وان ام۸
اچ‌تی‌سی با عرضه‌ی پرچمدار خود، وان ام ۸ توجه بسیاری را به سمت خود جلب کرد، اما بسیاری از کارشناسان و منتقدین دوربین ۴ مگاپیکسلی این تلفن‌هوشمند را از جمله‌ی نقاط ضعف آن خواندند. حال شایعاتی مبنی بر ارائه‌‌ی وان ام۸ با دوربین ۱۳ مگاپیکسلی دوگانه منتشر شده که حکایت از عرضه‌ی آن به بازار تا پایان ماه اکتبر دارند.


شنیده‌ها حکایت از این دارند که One M8 Eye از نظر سخت‌افزاری مشابه وان ام۸ است، اما اچ‌تی‌سی در پشت دستگاه به‌جای استفاده از دوربین Duo Camera با رزولوشن ۴ مگاپیکسلی و فناوری اولترا پیکسل، از یک سنسور ۱۳ مگاپیکسلی در کنار سنسور مربوط به ثبت عمق تصاویر بهره گرفته است.

همانطور که اشاره کردیم همچنان شاهد استفاده از فناوری ثبت عمق تصاویر در One M8 Eye خواهیم بود، هرچند اچ‌تی‌سی استفاده از قابلیت اولتراپیکسل را کنار گذاشته است که شاید بتوان عمده ضعف وان ام۸ در بخش دوربین را به‌دلیل بهره‌گیری از این فناوری دانست. فناوری اولتراپیکسل در کنار بهره‌گیری از سنسورهایی با رزولوشن پایین، منجر به ضعف دوربین وان ام ۸ دربرابر رقبا شده بود، هرچند اچ‌تی‌سی اعتقاد داشت که استفاده از پیکسل‌های بزرگ‌تر نتیجه‌ی بهتری در مقایسه با پیکسل‌های ریز‌تر و بیشتر دوربین‌های رقبا دارد.

به احتمال زیاد One M8 Eye به‌همراه اندروید ۴.۴.۴ کیت‌کت و رابط‌کاربری سنس ۶ اچ‌تی‌سی همراه خواهد شد. براساس اخبار منتشر شده به‌نظر می‌رسد صفحه‌ی نمایش این نسخه از ۵ اینچ به ۵.۲ اینچ افزایش یافته ولی رزولوشن آن روی 1080p باقی مانده است.

برای اطلاع از صحت اطلاعات منتشر شده، باید به انتظار مراسم ۱۶ مهرماه اچ‌تی‌سی باشیم.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
بازیگران هالیوودی بی اعصاب


لیستی از بازیگران هالیوودی که اخلاق خوبی در کار ندارند و اخلاق بد آنها تبدیل به اتفاقات عجیبی در پشت صحنه فیلم های سینمایی شده است؛ از لجبازی با کارگردان فیلم تا زد و خوردهای خشن!

هفته نامه تماشاگران امروز - سعید یوسفی: چندان به لب های خندان و قلب مهربان ستاره ها مقابل دوربین اعتماد نکنید. اگر روزی با یکی از آنها روبرو شدید سعی کنید تا توصیه های ایمنی را جدی بگیرید. شاید به نظرتان عجیب باشد اما این چهره های مهربان وقتی آن سوی دوربین قرار می گیرند، خیلی عنق تر از آن چیزی می شوند که حتی فکرش را می توانید بکنید. ستاره ها گاه آنقدر بد ادا هستند که کار با آنها تبدیل به یک کابوس می شود. در اینجا لیستی از ستارگان بداخلاق هالیوود را می بینید که کمتر کسی از کار با آنها لذت برده است.

بروس ویلیس؛ به جز او که آدم مزخرفی است!



ویلیس رابطه چندان خوبی با خبرنگاران ندارد و انگار به همه آنها مشکوک است. او در سال 2011 حتی حاضر نشد کنار پوستر فیلمش Cop Out بایستد تا از او عکس بگیرند. «کوین اسمیت» کارگردان فیلم هم در اظهارنظری عجیب همکاری با ویلیس را «نابود کردن روح و روان» نامید و در مراسم اکران عمومی فیلم وقتی پشت تریبون قرار گرفت، گفت: «می خواهم از تمام کسانی که ما را در ساخت این فیلم یاری کردند تشکر کنم، به جز بروس ویلیس که آدم مزخرفی است.»

مارلون براندو؛ گواهی پزشکی برای حساسیت به کارگردان

براندو تنها به این دلیل که دوست نداشت شلوار بپوشد، گروه تصویربرداری فیلم «امتیاز» را وادار کرد تا خیلی از صحنه ها را از کمر به بالا فیلمبرداری کنند. او حتی پا را فراتر هم گذاشت و نامه ای از پزشکش گرفت که در آن گواهی شده بود به «فرانک اوز» کارگردان فیلم حساسیت دارد.



آقای کارگردان مجبور بود در اتاقی دیگر بنشیند و توصیه هایش را از طریق «رابرت دنیرو» به براندو منتقل کند. در سال 2006 هنگام فیلمبرداری «جزیره دکتر مورو» هم براندو به هیچ وجه حاضر نشد کلاه منحصر به فردی را که برای فرار از گرما روی سرش گذاشته بود، بردارد.

استیون سیگال؛ اینجا من رییسم!



اگر سر و کارتان با استیون سیگال افتاد زیادی به او نزدیک نشوید چرا که سیگال به برخوردهای زننده شهرت دارد. جان لگویزامو که در فیلم Executive Decision با سیگال همبازی بود، می گوید: «برای تمرین یکی از صحنه ها رفته بودیم که او شروع کرد به رجزخوانی و جملاتی مثل «اینجا رییس من هستم و قانون چیزی است که من می گویم». بعد ناگهان سراغ من آمد و بدون توجه به اینکه این تنها یک تمرین است با تمام قدرت من را به اینطرف و آنطرف کوبید. حس می کردم تمام استخوان هایم خردشده است.» سیگال یک بار دیگر در تمرین، مچ دست «شون کانری» را هم شکسته است.

جنیفر لوپز؛ من حرف نمی زنم



این خواننده وبازیگر سرشناس در سال 2012، در جریان تصویربرداری فیلم سینمایی «وقتی باردار هستی باید منتظر چه چیزی باشی؟» تصمیم گرفته بود تا در تمام مدت فیلمبرداری پروژه با هیچ کس صحبت نکند. او این تصمیم را عملی کرد و با این کار، کارگردان را حسابی به دردسر انداخت. البته می گویند این رفتار جی لو نشانه اعتراض به سوالات فراوانی بوده که درباره جدایی او و مارک آنتوانی پرسیده اند. با این حساب کسانی که لازم بود حتما با او صحبت کنند باید حرف شان را تنها با محافظ شخصی جنیفر لوپز در میان می گذاشتند.

جولیا رابرتز؛ مشاجره با اسپیلبرگ


جولیا رابرتز یکی دیگر از زنانی است که در این لیست قرار گرفته اند. رابرتز که در سال 1991 تنها 23 سال داشت، از سوی استیون اسپیلبرگ بزرگ برای بازی در فیلم هوک انتخاب شد اما این همکاری چندان خوب پیش نرفت و حتی کار به مشاجره با اسپیلبرگ هم کشیده شد. رسانه های آن زمان دلیل اصلی این رفتار عجیب جولیا را شکست عاطفی می دانستند که او در زندگی شخصی به آن دچار شده بود.

لیندزی لوهان؛ من به کنسرت دوستم می روم



لیندزی لوهان هم یکی از آن بازیگرانی است که اگر حوصله نداشته باشد احتمال اینکه کار پیش برود، بعید است. لوهان که قرار بود در قسمت دوازدهم فصل دوم سریال تلویزیونی «مدیریت خشم» بازی کند، یک روز تمام همه عوامل تهیه را سر کار گذاشت. او که می خواست به کنسرت یکی از دوستانش برود در تمام طول روز هیچ کاری انجام نداد. تمام گروه از این رفتار لوهان کلافه شده بودند اما خوب چاره ای جز تحمل کردنش نداشتند.

وزلی اسنایپس؛ سیگارکشی معترضانه



«پاتون اوسوالت» که در فیلم تیغ با وزلی اسنایپس همبازی بود خاطرات جالبی از او دارد: «در مدت زمان فیلمبرداری، اسنایپس هر روز فقط روی صندلی می نشست و از صبح تا شب سیگار می کشید. او می خواست با این کار اعتراضش را به سبک کارگردان و تهیه کننده فیلم نشان بدهد. اسنایپس معتقد بود که روش آنها درست نیست و باید پول بیشتری به او می دادند.» این بازیگر رنگین پوست هالیوود در سال 2010 به دلیل نپرداختن مالیات ناچار شد تا 3 سال را در زندان بگذراند.

ویترین آنلاین
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
این ستاره ها عادت دارند که ...

بازیگران ایرانی چه شرطی برای تهیه کننده ها دارند؟ اخلاق خاص و جالب آنها سر فیلمبرداری چیست؟

تماشاگران امروز: در مجله های گاسیپ خارجی، همیشه اطلاعات جالبی درباره بازیگران و شرط و شروطشان هنگام عقد قراردادهای سینمایی وجود دارد. اینکه فلان بازیگر چه نظری درباره پوستر فیلم دارد، دیگری باید چه ساعتی قهوه تازه دم بنوشد و آن یکی اسمش در تیتراژ چگونه برده شود.

مثلا دیگر همه می دانند که کریستین بیل شرط می گذارد که روی پوستر فیلم از چشم راستش استفاده شود چون چشم چپش به عقیده خودش خوش فرم نیست یا نیکلاس کیج تاکید دارد که روی پوستر فیلم هایی که در آن بازی می کند، حتما آتش هم استفاده شود اما این ادا و اطوارها فقط برای بازیگران مطرح خارجی نیست. در سینمای خودمان هم بازیگران هر کدام شرط و شروط و عادت هایی دارند که البته جزو رازهای مگوی گروه های سینمایی محسوب می شود. بد نیست شرط و شروط هنرپیشه های ایرانی را بدانید.

1- فرامرز قریبیان

اگرچه قریبیان یکی از بازیگران بزرگ سینمای ایران است اما برای او از همان ابتدا مهم بوده که در کجای تیتراژ جای دارد. او چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب یک شرط برای حضور در یک فیلم به عنوان بازیگر داشت و آن این بود که نامش در تیتراژ، اول از همه بیاید. او این درخواست را فارغ از اندازه و زمان تعلق گرفته به نقش مربوطه داشت و گویا هنوز هم دارد.



2- عزت الله انتظامی

عزت خان از همان ابتدا زندگی سالمی داشته، برای همین هم همه گروه های سینمایی که با او کار کرده اند می دانستند که او شام، باید نان و پنیر و سبزی بخورد و این عادت استاد را رعایت می کردند. انتظامی خودش هم به این موضوع تاکید دارد که اگر سر فیلمبرداری در زمانی حضور داشت که باید شام می خورد، نان و پنیر و سبزی اش باید به راه باشد.

3- فریبرز عرب نیا

گویا او مدت هاست برای پروژه های بلندمدت، یک شرط دارد و آن اینکه هفته ای یک روز تعطیل باشد تا بتواند این زمان را با پسرش بگذراند. البته شنیده می شود چنین شرطی را او برای حضور در فیلم «چ» با تهیه کننده گذاشته بود و ابراهیم حاتمی کیا هم وقتی چنین موردی را فهمید، کلی دلخور شد.

4- آتیلا پسیانی

پسیانی یکی از جدی ترین بازیگران مرد است، شنیده می شود او از همان ابتدا شرط می کند که روزی 12 ساعت کار خواهد کرد و بیشتر از این تایم، سر صحنه نمی ماند حتی اگر گروه همه برای ادامه فیلمبرداری آماده باشند، او لباسش را عوض می کند و می رود.

5- نیکی کریمی

خانم کریمی یک قهوه خور حرفه ای است. می گویند گروه هایی که با او کار می کنند باید بدانند او دقیقا چه نوع قهوه ای را با چه نوع دم کردنی می نوشد و برای او فراهم کنند. گویا او قهوه خاصی مد نظرش است و البته که بچه های تدارکات هم معمولا این را می دانند.



6- بهنوش بختیاری

بختیاری یک دفترچه دارد که همیشه همراهش است. او تمام شوخی ها و تکیه کلام هایی که احساس می کند بامزه هستند در آن یادداشت می کند و می گویند عادت دارد سر صحنه فیلمبرداری به غیر از فیلمنامه گاهی به این دفترچه مراجعه کند و شوخی هایی که دوست دارد، لابلای دیالوگ هایش می گوید و البته نویسنده ها را هم کمی شاکی می کند.

7- کوروش تهامی

تهامی جزو بازیگرانی است که خیلی به تغذیه و **** غذایی خاص خودش پایبند است. او برای حفظ رژیمش و البته برای اینکه گروه هم خیلی به زحمت نیفتند، از همان اول می گوید که هر روز جوجه کباب می خورد تا هم رژیمش را حفظ کند و هم بچه های پشت صحنه مجبور نباشند هر روز برای او غذای خاصش را تدارک ببینند.

8- فتحعلی اویسی

اویسی سر صحنه به متن چندان وفادار نیست. او وقتی جلوی دوربین قرار می گیرد هر آن چیزی که صلاح می داند می گوید و البته اصولا زمانی خیلی بیشتر از آنچه قرار است، دیالوگ می گوید و البته خیلی هم خوشش نمی آید موقع «دیالوگ گویی» کسی کات بدهد یا بازیگر روبرو وسط حرفش بپرد. شاید برای همین اینقدر دیالوگ هایش بامزه است.

9- اکبر عبدی

شنیده می شود بیشتر مواقع راننده جلوی در خانه او می خوابد تا بتواند بالاخره او را به سر صحنه بیاورد. گویا عبدی خیلی هم به سیراب شیردان از یک طباخی قدیمی در جنوب تهران علاقه دارد و بچه های تدارکات اگر سیرابی را برسانند بارک الله دارند.

10- جواد رضویان

این بازیگر سال هاست که گیاهخوار است. به همین دلیل گفته می شود او در صحنه فیلمبرداری لب به غذا نمی زند و همه می دانند باید غذایی متناسب با سبک تغذیه او فراهم کنند. البته شنیده می شود او گاهی خودش غذا همراه می برد تا گروه را به زحمت نیندازد.



11- محمدرضا گلزار

اولا او تنها در صورتی در فیلمی ظاهر می شود که نقش اصلی باشد و بتواند حداقل در 80 درصد فیلم حضور داشته باشد، لباس هایش را هم خودش انتخاب می کند و حاضر نیست بازیگردان داشته باشد. روایت است که سر فیلم «گل یخ» کیومرث پور احمد، گلزار حاضر نشد با گلاب آدینه که بازیگردان این کار بود، همکاری کند.

12- هدیه تهرانی

خانم تهرانی با شرایطی که دارد اجازه نمی دهد خیلی از تهیه کننده ها و کارگردان ها اصلا فکر همکاری به سرشان بزند. در مورد خانم تهرانی می گویند که خیلی وقت ها نسبت به فیلمنامه هم نظر و ایده دارد که معلوم است خیلی از کارگردان ها را خوش نیاید. اقتدار خانم بازیگر در صحنه را هم اگر اضافه کنید، ماجرا دستتان خواهد آمد.

13- افسانه بایگان

می گویند برای بایگان بسیار مهم است که در لوکیشن فیلمبرداری، مکانی تمیز و ساکت به عنوان نمازخانه وجود داشته باشد. او عادت دارد سر اذان نماز بخواند و مناجات کند و معتقد است باید به این شرایط او احترام بگذارند.

14- پولاد کیمیایی

او بیشتر با فیلم های پدرش دیده شده اما گویا طبق عادت همان فیلم ها، علاقه ای ندارد در فیلم ها کتک خور باشد و ترجیح می دهد نمادی از قدرت به نظر برسد. مسعودخان کیمیایی نقش قهرمان های فیلم هایش را به پولاد سپرد و البته حواسش بود که او کتک نخورد و «بدمن» نباشد.

15- الناز شاکردوست

گویا شاکردوست هم خط قرمزهایی دارد. مثلا چندتا بازیگر زن جوان هستند که او ترجیح می دهد با آنها همبازی نشود و البته کارگردان ها و تهیه کنندگانی که سراغ الناز می روند، این را می دانند. در اصل این موضوع، یک شرط نانوشته و ناگفته است.


 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
بازیگران رستوران دار!


کدام بازیگران رستوران دار شده اند؟ کدام شان منصرف شده اند؟

تماشاگران امروز: هنرمندانی که باید فکر و اندیشه مردم را سیر کنند بعضی وقت ها به فکر سیر کردن شکم آنها می افتند. بازیگران و فیلمسازان با افتتاح رستوران و کافی شاپ میزبان طرفدارانی می شوند که می خواهند لذت نشستن در فضای متعلق به یک هنرمند را تجربه کنند.

ستاره ها انگیزه های فراوانی از افتتاح رستوران دارند. برخی به دنبال کسب سود بیشترند و برخی می خواهند از این مسیر ارتباط تنگاتنگی با هوادارانشان داشته باشند؛ برخی هم به جنبه تبلیغاتی ماجرا فکر می کنند و اینکه از این طریق نام شان بر سر زبان ها می افتد.

انگیزه، شرط لازم برای افتتاح یک رستوران هست اما شرط کافی نیست. تجربه نشان داده که خیلی ها از عهده این کار برنمی آیند و به سرعت رستورانشان را واگذار می کنند.

هنرمندان پس از مدتی کار کردن می فهمند که آواز دهل شنیدن از دور خوش است و اداره کردن یک رستوران به این راحتی هم که فکر می کرده اند نیست. در چند ماه گذشته در شبکه های اجتماعی خواندیم که جواد عزتی، سپند امیرسلیمانی و سام درخشانی اقدام به راه اندازی رستوران کرده اند.

جواد عزتی در گفتگو با تماشاگران امروز خبر از تعطیلی رستورانش داد و تاکید کرد که دیگر اداره رستوران «ترنج» را بر عهده ندارد. پس از تماس با روناک یونسی و اشکان خطیبی متوجه شدیم که آنها هم با حرفه رستوران داری خداحافظی کرده اند.



خطیبی قید «رعنا» را زده و یونسی هم بی خیال رستوران داری در کیش شده است. پیش از آنها هم سامان مقدم همزمان با پخش سریال «شمس العماره» رستوران «الف» را افتتاح کرد اما خیلی زود از این کار پر دردسر خسته شد و رستورانش را به فردی به نام سرجیو واگذار کرد. صاحب جدید اسم رستوران را تغییر داد و با نام «سرجیو الف» آن را مجددا راه انداخت. فکر راه اندازی رستوران و کافی شاپ ذهن کدام هنرمندان را قلقلک داد؟ هنرمندان با چه انگیزه ای صاحب رستوران می شوند و در این فضا چه خدمات خاصی ارائه می دهند؟

یک جمله جادویی «سام درخشانی» را رستوران دار کرده است. یکی از دوستانش گفته «چقدر خوب می شود اگر برای یک رستوران، شعار «غذا رو بیاین خونه؛ بیرون نخورید» را انتخاب کنیم.» درخشانی پس از شنیدن این جمله یک رستوران خریده است تا این جمله را عملی کند!

این رستوران اطراف چهار راه جهان کودک تهران واقع شده و غذاهایش همگی خانگی اند. شما چیزهایی را می توانید دراین رستوران نوش جان کنید که در خانه امکان پخت اش وجود ندارد، مثلا انواع غذاهای کبابی (به جز کباب دیگی) در «خونه» تهیه نمی شود چون در حالت عادی کباب را نمی شود در منزل تهیه کرد.

درخشانی درباره رستورانش توضیح می دهد: «این رستوران مثل بچه ای است که تازه به دنیا آمده. من از آن مثل بچه ام نگهداری می کنم. مادرم، آشپزی خوبی دارد و دستپخت آشپز اینجا هم عالیست. بعضی روزها غذاهای مادرم را به رستوران می آورم و از آشپز می خواهم شبیه اش را درست کند.»

جالب است بدانید که این رستوران غذاهای عجیب و غریبی مثل خورشت گوجه سبز و چاقاله بادام را تحویل مشتریانش می دهد. قیمت غذاهای این رستوران از رستوران های عادی بسیار بالاتر است و برای میل کردن هر غذا باید حدودا 30 هزار تومان بپردازید.

ارزان ترین غذاهایش، میرزاقاسمی و کشک بادمجان است که به ترتیب 12 و 15 هزار تومان قیمت دارد. قیمت باقالی پلو با گوشت و سبزی پلو با ماهی هم از مرز 40 هزار تومان عبور می کند. طعم آلبالوپلو و شوید پلوی شیرازی را هم با پرداخت 32 هزار تومان می توانید بچشید.

این رستوران کم کم دارد به پاتوق هنرمندان و چهره ها تبدیل می شود.

یکی از آخرین افرادی که مهمان رستوران شد امیر قلعه نویی سرمربی تیم آبی های پایتخت بود. کارکنان رستوران از بین دانشجویان رشته بازیگری و فیلمسازی انتخاب شده اند. سام درخشانی خودش بعضی از شب ها به رستوران سر می زند و با مشتریان خوش و بش می کند. البته اول به کارهای مدیریتی اش می رسد و بعد به سراغ هوادارانش می رود. فرهاد کاظمی هم رستورانی حوالی میدان تجریش دارد که غذای لبنانی سرو می کند.

1- بازیگری درآمد نداشت، رستوران زدیم!

سپند امیرسلیمانی در فود کورت «علاءالدین» واقع در خیابان ولیعصر، ساندویچ تنوری «3 پند» را افتتاح کرده است. «فودکورت»ها مجموعه رستوران هایی هستند که انواع غذاهای ایرانی و خارجی و فست فود را عرضه می کنند. «برای کسب درآمد رستوران زدم. بازیگری درآمدی ندارد، به همین دلیل خواستم در کنار حرفه بازیگری شغل دیگری داشته باشم تا زندگی خودم را بچرخانم.»

اما آیا او از الان به فکر ایام بازنشستگی است؟ «برای بازنشستگی نه، برای همین الان که دستمزدهایمان را نمی دهند. الان که کار می کنیم پولی نداریم، وای به حال زمان بازنشستگی.»



سپند امیرسلیمانی درباره قیمت ساندویچ هایش توضیح می دهد: «نسبت به رستوران های دیگر نمی دانم که بیشتر است یا کمتر اما نسبت به غذایی که درست می کنم خیلی غیرمنصفانه نیست. یعنی اصولا می گویند در ساندویچی ها 50 یا 70 درصدش سود است اما قیمت ساندویچ های ما خیلی ارزان تر و پایین تر از این حرف هاست. سعی می کنم اندک آبرویی که در این سال ها جمع کرده ام جای دیگری هدر ندهم. نان ساندویچ هایم خاص است و محتویاتش بدون روغن پخت می شود که طبیعتا سالم تر است ولی خیلی پر و پیمان است. ما در منوی ارائه شده نوشته ایم که کلا حق با شماست و همیشه با این شعار سعی کرده ایم پیش برویم و به صورت واقعی حق با مشتری باشد.»

در رستوران «3 پند» مجموعا 3 نفر نیرو مشغول به کار هستند. او به خاطر گرفتاری های تئاتری که داشته تا الان خیلی روی کارش تبلیغات نکرده ولی قصد دارد به زودی تبلیغات گسترده ای را شروع کند. از نظر این بازیگر انگیزه هنرمندان از افتتاح کافی شاپ و رستوران ارتباط رو در رو با مخاطبانشان است. «برخی می پرسند چرا بازیگران فقط کافی شاپ یا رستوران می زنند. باید پاسخ داد چون حرفه ای است که شاید شما می توانید کمتر از بقیه کارها به آن سر بزنید. یعنی خیلی نباید بالای سر کار باشید، ضمن اینکه ارتباط رو در رو و مستقیم با مردم را هم دارید. در مشاغل دیگر در خرید و فروش اگر حواست نباشد، خطرناک است.»

2- هر چی خفن تر، گران تر!

در منوی فست فود سیاوش خیرابی مجموعا 17 نوع ساندویچ و 10 نوع پیتزا دیده می شود. به دلیل اینکه او روی نان هایش کنجد می زند، نام «کنجد» را برای این فست فود انتخاب کرده است. اولین چیزی که در منوی او جلب نظر می کند، اسامی خارجی است که برای غذاهایش انتخاب کرده است. شما تا به حال پیتزا فوکاچیا خورده اید؟ رابطه تان با پیتزا گالینا و کالزونه برگر چطو راست؟ می دانید پیتزا پپینو چه طعمی دارد؟



با اینکه غذاهای این رستوران اسامی عجیب و غریبی دارند ولی قیمت هایشان منطقی است. پیتزاهای ناشناخته حول و حوش 14 هزار تومان قیمت دارند که تقریبا نزدیک به قیمت استاندارد بازار است.

سیاوش خیرابی درباره انگیزه اش از رستوران داری توضیح می دهد: «نداشتن امنیت شغلی باعث شد شغل دیگری برای خودم دست و پا کنم، به همین دلیل رستورانی به نام «کنجد» تاسیس کردم. البته این اتفاق خیلی خوبی نیست چون دغدغه بازیگر، دوتا می شود و با نداشتن یک مدیریت مناسب امکان دارد شغل دوم به حرفه اصلی بازیگر لطمه وارد کند. متاسفانه ما مجبوریم سمت شغل هایی که ربطی به کارمان ندارد، برویم.»

هنرمندان مثل همه صاحبان رستوران ها از کیفیت و سلامت غذاهایشان تعریف می کنند. جالب است بدانید که نادر ******* این شعار را برای رستورانش انتخاب کرده است: «با خیال راحت میل کنید؛ سم ندارد!»

3- پاتوقی برای روشنفکری

حسین پاکدل و عاطفه رضوی زوج پیشکسوت سینمای ایران در گوهردشت کرج «کافه کتاب» راه اندازی کرده اند. کافه کتاب جایی است که شما می توانید در کنار خریدن و خواندن کتاب، نوشیدنی های سرد و گرم مورد علاقه تان را هم سفارش دهید. مهدی پاکدل (برادر آقا حسین) و همسرش (بهنوش طباطبایی) چندی پیش مهمان این کافه کتاب بودند و برای علاقمندان، بخش هایی از یک کتاب را خواندند.



شهاب حسینی هم خیلی وقت ها به کافی شاپ اش در لواسان می رود و قرارهای مصاحبه اش را در آنجا می گذارد. او برخلاف بقیه، شغل دومش را پنهان نمی کند. همسر شهاب حسینی به او در اداره «کافه هنر» کمک می کند. دو فرزند این بازیگر ستاره را هم بیشتر اوقات می توانید در کافه اش ببینید. سال 91 این کافه برای چند روزی پلمپ شد و سپس فعالیت دوباره اش را آغاز کرد.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
بهرام رادان، دوباره علی سنتوری میشه؟


«سنتوری 2» در حالی سر زبان ها افتاده که پیش از این اعلام شده بود مهرجویی قصد دارد یک فیلم طنز بسازد اما گویا موج «سری دوم سازی» به داریوش خان هم رسیده است و «سنتوری 2» در آستانه تولید است.

تماشاگران امروز: بازار «سری دوم سازی» این روزها حسابی داغ است. با آمدن شهر موش ها» بعد از 29 سال روی پرده و البته «آتش بس 2» و استقبال چشمگیری که از این دو فیلم شد، به نظر می رسد کارگردان های دیگر هم به صرافت افتاده اند جستجویی در کارنامه کاری شان کنند و بخت گل سرسبد فیلم هایشان در فروش و اقبال از سوی مخاطبان را یک بار دیگر امتحان کنند.

جالب است که رخشان بنی اعتماد هم در «قصه ها» سراغ سرنوشت امروزی شخصیت های اصلی فیلم هایش رفته تا دوباره خاطراتی را زنده کند که در اذهان سینمایی مردم جا خوش کرده اند.

درست در روزهایی که قسمت های دوم «آتش بس» و «شهر موش ها» روی پرده طنازی می کنند و «قصه ها» در جشنواره های معتبر خارجی خوش درخشیده است، داریوش مهرجویی هم تصمیم گرفته قسمت دوم «سنتوری» را بسازد؛ فیلمی که هیچ وقت اجازه اکران عمومی دریافت نکرد، روی پرده نرفت، خرید سی دی هایش شرعا حرام اعلام شد ولی تماشاچیان بی شماری داشت.

«سنتوری 2» در حالی سر زبان ها افتاده که پیش از این اعلام شده بود مهرجویی قصد دارد یک فیلم طنز بسازد اما گویا موج «سری دوم سازی» به داریوش خان هم رسیده است و «سنتوری 2» در آستانه تولید است، فیلمی که عنوان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرده بود.



در انتظار مجوز ساخت

هنوز هم خیلی ها قصه علی و هانیه را از بر هستند. جوان های عاشق شبیه «علی سنتوری» که قربانی یک خودویرانگری می شوند. «سنتوری» فیلمی بود که در سال 1385 با رویکردی انتقادی ساخته شد. تم اصلی این فیلم تضاد سنت و مدرنیته در جامعه امروز ایران بود. در همان دوره به دلایل نامعلوم «سنتوری» توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توقیف شد و از اکران باز ماند. بازی درخشان «بهرام رادان» در این فیلم و شنیده شدن صدای «محسن چاوشی» برای اولین بار در یک ملودرام اجتماعی، باعث شد این خواننده بیش از پیش مورد توجه رسانه های جمعی قرار بگیرد و «سنتوری» که در میدان ها و گوشه خیابان ها توسط دوره گردها قاچاقی به فروش می رسید، خیلی زود دل مردم ایران را برد.

حالا 8 سال از آن روزها گذشته و مهرجویی قصد دارد دوباره داستان علی سنتوری را از سر بگیرد. مهرجویی در گفتگو با تماشاگران در این باره می گوید: «احساس کردم حالا وقت آن رسیده که از سرگذشت امروز علی باخبر شویم. او هنرمندی بود در جامعه ای که هنر واقعی را برنمی تابید و همین او را به سقوط کشید.»

مهرجویی می گوید که چند روز پیش فیلمنامه این فیلم را در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت کرده است تا اولین قدم برای «سنتوری 2» برداشته شود. مهرجویی می گوید این روزها درگیر دریافت مجوز ساخت این فیلم از وزارت ارشاد است و به محض دریافت آن، کارش را آغاز خواهد کرد.



علی دیگر معتاد نیست

مهرجویی فیلمنامه «سنتوری» را با همراهی همسرش وحیده محمدی فر نوشته بود. این فیلمنامه جزو اولین همکاری های این زوج بود. حالا او برای «سنتوری 2» هم با محمدی فر همکاری می کند.

او در این باره به تماشاگران می گوید: «فیلمنامه اولیه را با خانم محمدی فر نوشته ایم و آن را ثبت کرده ایم. البته این نسخه اولیه است و ممکن است تغییراتی در آن اعمال شود.»

مهرجویی درباره داستان این فیلم هم توضیح می دهد: «ما در سنتوری 2 صرفا سراغ تم اصلی نمی رویم بلکه داستان را با همان شخصیت ها پیش برده ایم. ما در این فیلم زندگی کنونی علی را خواهیم دید.»

او درباره حضور هانیه با بازی گلشیفته فراهانی (؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟) هم می گوید: «هانیه ای در کار نیست. هانیه که همان موقع هم علی را ول کرد و رفت. الان هم هانیه دیگر در داستان وجود ندارد.»

داستان سنتوری 2، قصه علی شخصیت اصلی داستان سنتوری است که بعد از ترک اعتیاد، از آسایشگاه مرخص شده و به دنبال کارهای موسیقی خود درگیر اتفاقاتی تازه می شود. به گفته مهرجویی، شخصیت های دیگری هم به داستان اضافه شده اند.



بهرام رادان، دوباره علی سنتوری

وقتی قرار باشد داستان، داستان علی سنتوری باشد، طبیعتا باید بازیگر ایفاگر این نقش در قسمت اول، دوباره جلوی دوربین مهرجویی برود. خود مهرجویی هم این را تایید می کند و می گوید: «برای بازی در نقش علی، سراغ بهرام رادان رفته ایم. حضور او در این فیلم قطعی است.»

خیلی ها معتقدند بهرام رادان در «سنتوری» یکی از بهترین بازی هایش را به نمایش گذاشته است. موهای بلند و ظاهر ژولیده او همراه با شکستی که در عشق و موسیقی می خورد، از علی سنتوری، کاراکتری به یادماندنی در سینمای ایران به جای گذاشت. رادان برای بازی در «سنتوری» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره بیست و پنجم فجر دریافت کرد.



تولد علی سنتوری

یکی دیگر از ارکان اصلی «سنتوری»، محسن چاوشی بود که با این فیلم، خیلی گل کرد و البته صدایش هم روی صورت بهرام رادان به خوبی نشسته بود. به گفته مهرجویی حضور محسن چاوشی به عنوان خواننده و آهنگساز در «سنتوری 2» قطعی شده است و او این روزها مشغول اتود زدن برای این فیلم سینمایی است.

چاوشی در زمان «سنتوری» بی مهری های زیادی دید. او در یکی از معدود گفتگوهایش به نقل از خاطره ای از روز اکران خصوصی این فیلم در سینما فلسطین پرداخته بود: «اولین اکران فیلم در سینما فلسطین بود و من همراه همسرم رفتیم که فیلم را ببینیم. من جزو آخرین افرادی بودم که وارد سالن شدم. اصلا جا نبود و خیلی سخت توانستیم بنشینیم. آقای فرازمند و آقای شایسته هم بودند. تا آخر فیلم نشستم و تماشا کردم. فیلم تمام شد و همه در حال ترک سالن بودند ولی من هنوز سر جایم نشسته بودم. فقط می خواستم ببینم اسمم در تیتراژ هست یا نه. اسمم مجوز گرفته بودیا نه؟ تیتراژ تمام شد و اسمم نبود. ننوشته بودند و دلیلش را هم هیچ وقت نفهمیدم...»

او همچنین درباره خلق قطعات به یادماندنی «سنتوری» گفته بود: «... چاره ای جز این نداشتم که در خانه و در یکی از اتاق هایمان کار ضبط را انجام بدهم. به کمک مادرم یک پتو را با میخ جلوی پنجره زدیم و دیوارها را هم با پتو پوشانیدم تا صدا نپیچد. مادرم از اتاق بیرون رفت و با یک پتو از بیرون، در اتاق را پوشاند. خودم هم از این طرف در یک پتو آویزان کردم تا بتوانم در نهایت فضایی را در اختیار داشته باشم که در آن بشود وکال گرفت.

بعد از همه این ماجراها، پتو را کشیدم روی سرم و در همان شرایط خواندم و همه وکال را ضبط کردم. از زیر پتو که بیرون آمدم، «علی سنتوری» به دنیا آمده بود. همان نسخه هم نهایی و پخش شد...» باید دید بازگشت مهرجویی، رادان و چاوشی با اقبال دوباره مواجه خواهد شد یا نه.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
مهم ترین قربانیان اسیدپاشی در ایران... (18+)


پرونده‌های اسیدپاشی را می‌توان از حساس‌ترین پرونده‌های قضایی محسوب کرد که بازتاب گسترده‌ای در جامعه دارند.

خبرگزاری ایسنا - الهام رئیسی: پرونده‌های اسیدپاشی را می‌توان از حساس‌ترین پرونده‌های قضایی محسوب کرد که بازتاب گسترده‌ای در جامعه دارند. برخی از صاحب‌نظران حقوقی معتقدند که برای رسیدگی به این پرونده‌ها با خلاء قانونی مواجه هستیم و بر لزوم بازنگری در قوانین مربوط به اسیدپاشی تاکید دارند. از سوی دیگر برخی بر این عقیده‌اند که قانون نحوه برخورد با این جرم را بی‌پاسخ نگذاشته است و در عین حال بر جنبه بازدارندگی مجازات تاکید می‌کنند.

در این میان هستند کارشناسانی که محدودیت در خرید و فروش اسید را به عنوان وسیله ارتکاب جرم پیشنهاد می‌دهند و بر این نکته تاکید می‌کنند که اسید نباید به‌راحتی در اختیار مردم قرار گیرد. در نقطه مقابل چنین مطرح می‌شود که آیا ما به دلیل اینکه توانایی حل یک مشکل را در جامعه نداریم باید از خرید و فروش کالایی جلوگیری کنیم. به عبارتی وسایل ارتکاب جرم دلیل وقوع پدیده مجرمانه نیست و اگر فرد با اسید نتواند مرتکب جرم شود با وسیله دیگری این کار را انجام می‌دهد.

سابقه تقنینی در مورد جرم «اسیدپاشی» در کشور به اسفند سال 1337 که لایحه‌ای تحت عنوان «لایحه قانونی مربوط به مجازات پاشیدن اسید» که در مجلس به تصویب رسید، بازمی‌گردد. در مجموع در قوانین قصاص، حبس و دیه برای این جرم پیش‌بینی شده است.

باید توجه داشت که مجازات قصاص در مورد نقص عضو حاصل از پاشیدن اسید به وجود می‌آید و با توجه به اینکه اجرای قصاص در اینگونه موارد غالبا با اشکالات پزشکی روبروست و مطرح می‌شود که وقتی اسیدپاشی می‌شود نمی‌توان به همان نسبت و درصد اسیدپاشی را در مورد اعضای بدن مرتکب انجام داد، عملا امکان قصاص عضو هم وجود ندارد. ضعف قانون، اجرای نادرست قوانین و ... مشکل کجاست؟ البته نباید از نظر دور داشت که اسیدپاشی یک نوع انتقام تلقی می‌شود و مجرم در زمان ارتکاب جرم به مجازات فکر نمی‌کند. در اینجا چند پرونده مطرح اسیدپاشی را مرور می‌کنیم.

آمنه چشمان خواستگار سابقش را به او بخشید

پرونده «آمنه» از جنجالی‌ترین پرونده‌های اسیدپاشی شناخته می‌شود. دختری که تاوان «نه» گفتن به خواستگارش را با از دست دادن زیبایی، دست و پنجه نرم کردن با ناراحتی‌های روحی و فشار مالی برای درمان خود داد.



آمنه به عنوان یک قربانی اسید‌پاشی کینه‌جویانه با گذشت از قصاص مجید که او را کور کرده ‌بود، تحسین همگان را برانگیخت. وی در مورد علت رضایتش چنین گفت «رضایت دادم تا نام کشورم به‌عنوان کشوری با مردم بخشنده بر سر زبان‌ها بیفتد و مردم خوشحال باشند»، اما این اتفاق در پاییز سال 83 چگونه رخ داد...

آمنه در شکایت خود اعلام کرد: چند ماه قبل وقتی در دانشکده‌ برق مشغول تحصیل بودم متوجه شدم که یکی از دانشجویان به اسم مجید به من علاقه‌مند شده است. چند بار مادرش با منزل ما تماس گرفت اما مادر من به دلیل تفاوت‌های زیاد سنی، فرهنگی و خانوادگی ما پاسخ منفی داد که البته جواب خودم نیز منفی بود تا این‌که یکی از دوستانم پیشنهاد داد برای تمام کردن موضوع، یک بار رودررو پاسخ قطعی خود را به او بدهم. به همین دلیل یک روز که بعد از ایجاد مزاحمت‌های فراوان و تماس‌های گاه و بی‌گاه به محل کارم آمد، به او گفتم که با فردی عقد کرده‌ام و دیگر سراغ من را نگیرد.

این دختر جوان ادامه داد: مجید در مقابل این ادعای من خواست که از همسرم طلاق بگیرم و اظهار کرد که در صورت عدم جدایی از همسرم مرا خواهد کشت. من تهدیدهای او را جدی گرفتم و همان روز به پلیس اطلاع دادم، اما پلیس گفت تا زمانی که جرمی واقع نشده نمی‌توان وارد عمل شد و او را بازداشت کرد. با گذشت دو روز از این ماجرا عصر روز حادثه زمانی که از محل کارم خارج شدم ناگهان فردی مثل سایه از پشت به من نزدیک شد و بعد روبرویم ایستاد.

سپس ظرفی سرخ‌رنگ را جلو آورد و مایع به شدت سوزاننده‌ داخل آن را روی صورتم پاشید. اول تصور کردم که آب‌ جوش است، اما وقتی مرا به چند بیمارستان بردند، فهمیدم اسید بوده و همان ابتدا چشم چپم از بین رفت. پزشکان اقدام به تخلیه‌ چشم چپم کردند و گفتند که چشم راستم نیز در شرف نابینایی است و به این ترتیب چشم دیگر خود را هم از دست دادم.

با صدور قرار مجرمیت برای متهم، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و قضات شعبه ‌71 دادگاه کیفری، در آذر ماه سال ‌87 پس از اخذ اظهارات متهم و شاکی، حکم قصاص دو چشم به شیوه‌ مورد درخواست شاکی یعنی ریختن اسید در چشم متهم و پرداخت دیه‌ جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی شاکی را صادر کردند.

این پرونده پس از تایید رای صادره از سوی دادگاه توسط دیوان عالی کشور، روز ‌21 اسفندماه ‌87 به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.

پس از ناکامی پزشکان در درمان آمنه وی و خانواده‌اش بار دیگر بر اجرای حکم قصاص تاکید کردند و به این ترتیب پرونده در آستانه اجرای حکم قرار گرفت.

آمنه که قرار بود صبح روز یک‌شنبه 9 مرداد 1390 چشمان «مجید» را قصاص کند، از قصاص وی گذشت.

بخشش از قصاص در مقابل حضانت فرزند

معصومه عطایی در شهریور سال 89 از سوی پدر شوهر سابقش مورد اسیدپاشی واقع شد. علت اسیدپاشی مخالفت معصومه در مقابل اصرار پدرشوهر برای بازگشت به زندگی سابق بود. با شکایت معصومه پرونده‌ای تشکیل و جلسه رسیدگی به آن در بهمن ماه 1390 در شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد.



شعبه مذکور متهم را به قصاص چشم و پرداخت یک دوم از 72 درصد دیه کامل بابت ارش سوختگی صورت، اندام‌های فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم کرد. پس از صدور حکم، معصومه عطایی به میزان دیه در نظر گرفته شده اعتراض داشت و محکوم‌علیه نیز معتقد بود که معصومه نابینا نشده و به همین دلیل پرونده با اعتراض طرفین به دیوان عالی کشور رفت. دیوان عالی کشور نیز با رسیدگی به این پرونده، رای شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان را به علت نقص تحقیقات نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی مجدد به دادگاه بدوی ارجاع کرد.

شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان بار دیگر پدر شوهر سابق معصومه عطایی را به قصاص چشم و پرداخت دیه اعضا به عروس سابقش محکوم کرد.

مهر ماه سال جاری بود که وکیل‌مدافع معصومه عطایی از گذشت موکلش از اجرای حکم قصاص که دادگاه برای متهم صادر کرده بود، خبر داد. این اعلام گذشت از اجرای حکم قصاص در برابر این بود که شوهر معصومه در مقابل حضانت فرزندشان هیچ گونه ادعایی نداشته باشد و حضانت فرزند به معصومه عطایی واگذار شود.

نمی‌دانم برای چه قربانی اسیدپاشی شدم؟

اعظم یکی دیگر از قربانیان اسیدپاشی است که با گذشت بیش از 9 سال از وقوع حادثه هنوز که هنوز است نمی‌داند برای چه و از سوی چه کسی مورد اسیدپاشی قرار گرفته است. وی در توضیح چگونگی وقوع این حادثه گفت: بهار سال 84 بود که برای شرکت در مراسم عروسی برادرم از شهرستان به تهران آمده بودیم که یک روز پیش از حادثه در حالی که قصد داشتم برای خرید به بیرون بروم با باز کردن در خانه، یک دست را دیدم که لیوانی از اسید را روی صورتم ریخت.



اعظم ادامه داد: پس از آن به بیمارستان منتقل شده و تحقیقات پلیس برای شناسایی متهم آغاز شد، اما تحقیقات نتیجه‌ای در بر نداشت و تاکنون نمی‌دانم که چه کسی روی صورتم اسید ریخت.

وی با اشاره به انجام عمل‌های جراحی روی صورت و گردنش برای ترمیم چهره‌اش گفت: هزینه‌های درمان برای قربانیان اسیدپاشی سرسام‌آور است و تاکنون بیش از 30 عمل جراحی در این رابطه انجام داده‌ام.

سوءتفاهم همکار دلیلی برای اسیدپاشی

فروردین سال 91 محسن قربانی دیگر اسیدپاشی از سوی یکی از همکارانش با سه لیتر اسید مورد حمله قرار گرفت و از ناحیه چشم راست، گوش و بینی دچار آسیب‌دیدگی شدید و حتی چشم راست وی به طور کامل تخلیه شد.



جلسه اول رسیدگی به این پرونده در شعبه 1041 دادگاه عمومی و جزایی شهید قدوسی به ریاست قاضی علوی برگزار شد که قاضی به دلیل عدم صلاحیت دادگاه عمومی و درخواست قصاص شاکی،‌ پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داد.

پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران مطرح و شعبه مذکور در بهمن ماه سال 92 تشکیل جلسه داد. محسن همچنان در دادگاه بر قصاص عضو تاکید داشت. پس از صدور رای از سوی شعبه رسیدگی‌کننده، متهم به قصاص چشم راست، گوش راست و پرداخت مبلغ 600 میلیون تومان دیه محکوم شد.

با اعتراض شاکی به رای صادره، پرونده برای فرجام‌خواهی به دیوان عالی کشور ارسال و به تازگی اعلام شد که حکم قصاص عضو متهم تایید شده، اما هنوز زمانی برای اجرای حکم تعیین نشده است.

قربانی رابطه همسرم با زن دیگری شدم

طاهره زن جوان 26 ساله همدانی در آغازین ساعات روز 15 اردیبهشت ماه سال 89 با شنیدن صدای زنگ حیاط منزلش به همراه دختر 3 ساله‌اش به سمت حیاط می‌رود. پس از بازکردن در حیاط با زن ناشناس و بلندقامتی روبرو می‌شود که دستکشی بر دست و سطل‌آبی رنگی به همراه داشت و این زن با بیان اینکه شیره انگور از طرف مادرشوهرش برای او آورده است از طاهره می‌خواهد که برای آوردن ظرف بزرگتر به خانه‌اش برود.



هنگامی که طاهره برای برداشتن ظرف بزرگتر به داخل خانه‌اش رفت، «مونا» این زن‌ناشناس از فرصت استفاده کرده و به طور ناگهانی وارد خانه شد به گونه‌ای که هنگامی که طاهره از آشپزخانه خارج می‌شود زن ناشناس در فرصتی مناسب با آچاری که به همراه داشت، ضربات متعددی به سر طاهره می‌کوبد.

پس از آنکه طاهره بی حال بر روی دو زانوی خود قرار می‌گیرد، مونا، چهار لیتر اسیدسولفوریک را که در سطل آبی رنگ به همراه داشت را بر روی بدن طاهره می‌ریزد و این در حالیست که کودک طاهره که پشت مادر پناه گرفته بود نیز از این جنایت مصون نماند و قسمتی از صورت و بدنش در اسید می‌سوزد. مونا در اعترافات خود بیان کرد که با همسر طاهره (جعفر) رابطه داشته و برای انتقام‌جویی از طاهره اقدام به اسیدپاشی کرده است.

با شکایت طاهره پرونده‌ای در دادگاه کیفری استان همدان تشکیل شد. طاهره بر قصاص اصرار داشت. دادگاه کیفری در نهایت حکم به قصاص متهم صادر شد. پرونده به دلیل تجدیدنظرخواهی به دیوان عالی کشور ارسال شد.

آبان ماه سال 90 مقامات پزشکی قانونی اعلام کردند که مونا متهم این در زندان همدان خودکشی کرده است.

این موارد نمونه‌ای از خروار پرونده اسیدپاشی است که علاوه بر صدور رای قصاص عضو که شدیدترین مجازات در این رابطه تلقی می‌شود، به مرحله اجرای حکم نرسیده‌اند. حال باید دید که آیا برخورد، تشدید مجازات‌ها‌ برای جلوگیری از ارتکاب جرایمی همچون اسیدپاشی و اعمال محدودیت برای خرید و فروش اسید موثر است؟ هیچ زمان مجازات به‌تنهایی جواب مناسبی نبوده؛ چرا که در این مدت نه‌تنها جرم اسیدپاشی در کشور مهار نشده بلکه روند رو به رشدی داشته است.

دکتر علی نجفی‌توانا حقوقدان و وکیل دادگستری در اظهارنظری در این رابطه بیان کرده که برای مقابله با جرم اسیدپاشی باید همانند جرایم جنسی امکان مطالعه جامعه‌شناختی و جرم‌شناختی فراهم آید و با شناخت انگیزه‌های ضد اجتماعی روش‌های علمی مورد استفاده قرار گیرد و دست از اعمال مجازات به تنهایی برداریم.

بهمن کشاورز حقوقدان و رییس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا) بر این عقیده است که در مورد جرم خاص «اسید پاشی» به نظر می‌رسد از یک‌سو با افکار و اذهان و سرشت جنایتکارانه و ضداجتماعی روبه‌رو هستیم و از سوی دیگر افرادی با این ویژگی‌ها با دقت و زیرکی منفی ابزار جرم را به نحوی انتخاب می‌کنند که حداقل ضایعه را برای خودشان و حداکثر را برای قربانی در پی داشته باشد؛ لذا شدت مجازات برای این جرم خاص خبیثانه توصیه می‌شود.

دکتر ایرج گلدوزیان استاد برجسته حقوق جزا و جرم‌شناسی نیز با بیان اینکه تشدید مجازات‌ برای جلوگیری از ارتکاب جرایمی همچون اسیدپاشی موثر نخواهد بود، گفت:‌ فرهنگ‌سازی تنها راه‌ حل کار است که اشخاص برای موجودیت یکدیگر احترام قائل شوند.

حال باید به پیشگیری از وقوع چنین جرمی اندیشید، اگرچه مطابق قانون اساسی، پیشگیری از وقوع جرم از وظایف قوه قضاییه است ولی با این وجود قوه قضاییه به تنهایی نمی‌تواند از عهده این کار برآید چرا که این کار نیازمند همکاری قوای سه‌گانه، حقوقدانان، ‌روانشناسان و جامعه‌شناسان است.
 

shahin11

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2014
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
1
سن
43
علی و زهرا حاتمی تا 3 ماه بعد از عقدشان با هیچ نشریه ای گفتگو نکردند. با اینکه خبر ازدواجشان در روزنامه ها و مجله های آن روزها مثل بمب ترکیده بود، هیچ کسی خبر موثقی از ماجرا نداشت. به خصوص اینکه در مراسم ازدواج شان هم چهره های سینمایی و تلویزیونی حضور چندانی نداشتند و همین هم باعث شده بود مراسم خیلی سری باقی بماند اما بالاخره بعد از 3 ماه علی حاتمی با روزنامه ها صحبت کرد و گفت زندگی شان ساده تر و بی دردسرتر از آنچه فکر می کردند شروع شده و از این به بعد هم مثل سابق به کارهایشان می رسند؛
بنظر من عاشقی هنر می خواد. یادپیری فنون عاشقی را در سایت آموزش دوست یابی و همسریابی
یادگیری زبان انگلیسی و learning Persian
 

shahin11

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2014
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
1
سن
43
ستارگان سینما و عشق خواننده شدن


از جمله بازیگرانی که سراغ خوانندگی رفته‌اند و آلبومی منتشر کرده‌اند می‌توان به مهران مدیری، بهرام رادان، حامد بهداد و شهاب حسینی اشاره کرد.

خبر آنلاین: از جمله بازیگرانی که سراغ خوانندگی رفته‌اند و آلبومی منتشر کرده‌اند می‌توان به مهران مدیری، بهرام رادان، حامد بهداد و شهاب حسینی اشاره کرد. علاوه بر این‌ها امین حیایی، حمید گودرزی، امین زندگی و امیرحسین مدرس، محمدرضا هدایتی، هم تجربیاتی در این عرصه دارند. و حالا نوبت فروتن است که با انتشار آلبوم موسیقی‌اش در پاییز امسال خود را در معرض اظهارنظرهای منتقدان عرصه موسیقی قرار دهد.

مهران مدیری
یکی از موفق‌ترین خواننده - بازیگران، مهران مدیری است. او البته وارد هر عرصه‌ای که شده، کمتر پیش آمده که ناموفق باشد،‌ چه وقتی برای تلویزیون در آیتم‌های کوتاه بازی می‌کرد و چه زمانی که سریال‌های شبانه برای شبکه 3 می‌ساخت و چه وقتی پشت دوربین مجموعه‌های مناسبتی نوروزی قرار می‌گرفت و چه در این سال‌ها که مجموعه‌هایش را برای شبکه نمایش خانگی کارگردانی می‌کند. مدیری در فیلم‌های سینمایی نیز حضوری نسبتا موفق داشته است. عملا می‌توان گفت کارهای مدیری هیچ‌گاه به طور کامل شکست نمی‌خورند، گاهی خیلی موفق‌اند، گاهی کمتر و این نتیجه‌ای است که تصور می‌شود در دیدگاه موافقان و مخالفانش مشترک باشد.


یکی از تجربیات مدیری در این سال‌ها که البته از وجه تجربه و گذشته به عنوان یکی از فعالیت‌های همیشگی این هنرمند محسوب می‌شود، خوانندگی است. او آلبوم «از روی سادگی» طی همکاری با زنده‌یاد بابک بیات و فردین خلعتبری در سال 1379 عرضه کرد و همچنین در زمینه خوانندگی، کاستی برای کودکان به کارگرانی بهروز غریب‌پور، دکلمه کاست «دلتنگی‌ها» در سال 1378، خوانندگی تیتراژ سریال‌های «هم‌نفس»، «مهر و ماه»، «شب‌های برره»، «باغ مظفر» و «قهوه تلخ» را در کارنامه دارد و همچنین در آلبوم «دارکوب» گروهی با همین نام، یک تک آهنگ را اجرا کرده است.

محبوبیت صدای مدیری به اندازه‌ای است که لینک دانلود اجرای او روی تیتراژ مجموعه‌هایش در فضای مجازی با مراجعه‌کنندگان بالایی مواجه می‌شود.

بهرام رادان
با وجود آنکه یافتن فیلمی پرفروش در کارنامه کاری بهرام رادان کار ساده‌ای نیست، اما همچنان او در میان ستارگان سینمای ایران جای دارد. رادان در سال 1391 دست به تجربه‌ای جدید زد، یک آلبوم موسیقی با عنوان «روی دیگر» از این بازیگر منتشر شد؛ «روی دیگر» وجهی دیگر از علاقمندی‌های بازیگر شناخته شده سینما را نشان داد. این آلبوم هرچند که با برخی حاشیه‌سازی‌ها روبرو شد و تعابیر مختلفی از آن به عمل آمد، اما از نگاه برخی منتقدان و کارشناسان حوزه موسیقی نیز به صورت فنی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت.

مهدی رفعتی یک کارشناس ارشد و مدرس موسیقی همان سال در نقدی که برای سایت موسیقی ما نوشت، بعد از بیان برخی نکات علمی در زمینه موسیقی در مورد خواندن رادان در این آلبوم نوشت: «تنظیم قطعات با دقت و سلیقه انجام شده است و نمی‌توان به آن خرده گرفت اما در بخش آهنگسازی چه از حیث نوشتن ملودی‌ها و چه از نظر انتخاب گام مناسب برای خواننده اثر دچار ضعف است. چرا که در قطعاتی که بیشتر ملودی مطرح بوده مانند قطعه ماه سیاه کوچولو، یا تو رفتی کنترل نت‌هایی که در قفسه سینه بیشتر تاثیر دارند و خواننده باید کوک این نت‌ها را در سینه خود کنترل کند، به دلیل دقت نکردن آهنگساز، در انتخاب گام دچار مشکل شده، چه بسا اگر همین آهنگ هانیم یا یک پرده بالا‌تر نوشته می‌شدند از محدوده صدایی خواننده خارج نبود. اما کنترل کوک برای خواننده آسان‌تر می‌شد یعنی نت‌های بم به نوعی از نظر کوک درست شنیده نمی‌شوند و در بسیاری از قطعات کوک آن کلمه خارج است و این دقت آهنگساز را می‌طلبد.»


نگاه تحلیلی دیگری هم به این آلبوم از سوی ابوالحسن مختاباد صورت گرفت و او هم نوشت: «...امكان دارد كار آقاي رادان براي برخي جوانان در لحظاتي خاص جذاب باشد، به‌خصوص آناني كه در لحظاتي تعيين‌كننده از زندگي‌اند و ساعاتي خاص و منحصربه‌فرد را در زندگي خود تجربه مي‌كنند، (مثل عروسي‌ها و عقد‌ها يا نخستين آشنايي‌ها و دوستي‌ها و قهر و آشتي‌ها) اما اينكه اين اثر بتواند روي نسل‌هاي بعد هم تاثير بگذارد و به كاري ماندگار تبديل شود، طبيعي است كه چنين نخواهد شد. دليل هم اين است كه ذات كار ارتفاعي ندارد بلكه تنها در پيوند با برخي عوامل بيرون‌موسيقايي تداعي‌گر برخي لحظات و خاطرات مي‌شود. صداي آقاي رادان شخصيت مستقلي ندارد. شخصيت مستقل يعني اينكه شناسنامه و مهر و تمبر خاص خودش را داشته باشد...»

بهرام رادان پیش از آنکه سراغ خوانندگی برود، برای بازی در فیلم سینمایی «گاوخونی» به کارگردانی بهروز افخمی، تمرین بیان طولانی‌مدت داشت. او در این فیلم داستان جعفر مدرس صادقی را باید می‌خواند و تمام طول فیلم غیر از 15 دقیقه پایانی نریشنی با صدای رادان پخش می‌شد. تفاوت صدای رادن بعد از آن فیلم در حضورهای بعدی‌اش در سینما واضح بود. بعد از این تجربیات رادان در نسخه‌ای از فیلم «سنتوری» ترانه‌هایی که محسن چاووشی خوانده بود دوباره اجرا کرد. البته در نسخه‌ای که به صورت غیرمجاز از این فیلم در سطح شهر پخش شد، خواننده قطعات محسن چاووشی بود.

با وجود تجربیاتی که رادان در زمینه خوانندگی داشت، پس از «روی دیگر»، فعلا دیگر سراغ خوانندگی نیامده است.

شهاب حسینی
شاید شهاب حسینی چندان از اینکه او را به عنوان خواننده به خاطر آورند، رضایت نداشته باشد و به وضوح در پانزدهمین جشن سینمای ایران این نظر خود را به دیگران القا کند، اما سابقه او در زمینه خوانندگی باقی است و اتفاقا در این عرصه علاقمندان و دوستدارانی هم دارد.

حسینی با گروه «هفت» همکار داشت، گروهی که امیرحسین مدرس، حمید گودرزی و امین زندگانی هم در آن عضویت داشتند. حسینی در آلبوم یک و دو این گروه دکلمه کرده و درآلبوم سه و چهار خوانندگی کرده است.


حامد بهداد
نخستین بار حامد بهداد با خواندن تیتراژ سریال تلویزیونی «غریبه» خوانندگی را تجربه کرد و در ادامه به صورت جدی‌تر وارد این عرصه شد. او با گروه دارکوب همکاری داشت و همچنین با رضا یزدانی نیز در آلبوم «ساعت 25» همکاری کرده بود. بهداد آموزش دوست یابی و همسریابی به عنوان خواننده نتوانسته به میزان محبوبیتش در زمینه بازیگری دست پیدا کند، اما حضورش در این عرصه هم برای او واکنش‌هایی مثبت به همراه داشته است.


محمدرضا فروتن
پاییز امسال، محمدرضا فروتن نخستین آلبوم موسیقی خود را منتشر می‌کند. او اواخر سال ۹۰ کار بر روی این آلبوم را آغاز کرد و این آلبوم مهر یا آبان ۹۳ منتشر خواهد شد.

این آلبوم هشت قطعه دارد و ترانه‌های آن را افشین یداللهی سروده است. ترانه‌هایی با مضامین عاشقانه که بابک زرین آهنگسازی آن را برعهده داشته و به صورت ارکسترال کار شده است. در این اثر ملودی‌هایی از سیروان خسروی نیز به کار گرفته شده است.

فروتن پیش از اینکه سراغ انتشار این آلبوم برود، در فیلم سینمایی «شب یلدا» تجربه‌ای نه چندان جدی در زمینه خوانندگی داشت. باید تا پاییز منتظر ماند و دید که خوانندگی فروتن با استقبال مخاطبان روبرو می‌شود یا نه.



ویترین آنلاین



 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
8 ویژگی اندروید آبنبات چوبی که iOS 8 ندارد


امسال هر دو پلتفرم پرطرفدار دنیای موبایل یعنی اندروید آبنبات چوبی و iOS 8 از الگوی مشابهی برای انتشار پیروی کردند.
زومیت - حسین خلیلی صفا: امسال هر دو پلتفرم پرطرفدار دنیای موبایل یعنی اندروید آبنبات چوبی و iOS 8 از الگوی مشابهی برای انتشار پیروی کردند، بطوریکه اپل و گوگل به‌ترتیب در جریان برگزاری کنفرانس توسعه‌دهندگان خود از نسخه‌ی بتای iOS 8 و اندروید آبنبات چوبی که در آن زمان اندروید L نام گرفته بود، پرده برداشتند. نسخه‌ی جدید هر دو سیستم‌عامل همراه با ویژگی‌ها و قابلیت‌های کاربردی فراوانی همراه هستند. در ادامه به بررسی ۸ قابلیت اندروید آبنبات چوبی خواهیم پرداخت که iOS فاقد آن‌ها است.

هر دو سیستم‌عامل اندروید آبنبات چوبی و iOS در حال حاضر تثبیت شده‌اند، از این‌رو توسعه دهندگان دو کمپانی اپل و گوگل تمام نیروی خود را برای تقویت هرچه بیشتر و ارائه‌ی خدمات بهتری در مقایسه با رقبا مترکز کرده‌اند. نمی‌توان از نظر کاربردی تفاوت عمده‌ای را بین این دوسیستم‌عامل یافت و هر دو سیستم‌عامل امکانات و قابلیت‌های خوب و کاربردی را در اختیار کاربران قرار می‌دهد، هرچند بازهم می‌توان قابلیت‌هایی را یافت که یکی از پلتفرم‌ها فاقد آن است. گوگل با انتشار اندروید کیت‌کت نشان داد که درصدد ایجاد تغییرات بنیادی در سیستم‌عامل اندروید است که معرفی طراحی متریال مهر تاییدی بر شایعات مطرح شده بود. علاوه بر تغییرات ظاهری، نسخه‌ی جدید سیستم‌عامل گوگل با بهینه‌سازی‌های نیز در مصرف باتری و همچنین تقویت قابلیت‌های امنیتی همراه شده است.

در ادامه به بررسی ۸ ویژگی کاربردی موجود در اندروید آبنبات چوبی خواهیم پرداخت که iOS 8 فاقد آن است. البته باید به این نکته اشاره کرد که اپل نیز بیکار ننشسته و قابلیت‌های خوبی را در سیستم‌عامل iOS 8 گنجانده است.

۱. امکان تعریف حساب‌های کاربری مهمان

اپل تلفن‌های‌هوشمند و تبلت‌ها را از جمله‌ی ابزار‌های شخصی هر کاربری عنوان می‌کند، اما به‌واقع در مورد تبلت‌ها نمی‌توان چنین ادعایی داشت و گاها شاهد استفاده از تبلت‌ها به‌عنوان یک گجت عمومی هستیم که توسط تمام اعضای خانواده مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. با توجه به اهمیت حریم خصوصی و همچنین جلوگیری از اختلال اطلاعات، گوگل در اندروید آبنبات چوبی امکان تعریف حساب‌های کاربری مختلف را امکان‌پذیر ساخته است. با توجه به اینکه امروزه کودکان نیز به کار با گجت‌ها علاقمند شده‌اند، پاک شدن اطلاعات و از بین رفتن داده‌های حساس نیز از جمله‌ی مواردی است که اهمیت فراوانی دارد.



اما در مقابل iOS اپل فاقد این قابلیت است. iOS حتی قابلیت فعال کردن حالت Guest Mode را نیز ندارد، اما به‌نظر می‌رسد در آینده شاهد اضافه شدن این ویژگی به iOS ‌خواهیم بود. البته باید به قابلیت اشتراک‌گذاری کتاب‌ها، موزیک و داده‌های دیگر حداکثر بین ۶ نفر در iOS 8 اشاره کرد.

۲. قابلیت فعال کردن حالت ذخیره‌ی باتری

گوگل در اندروید آبنبات چوبی قابلیت ذخیره‌ی انرژی باتری را فعال کرده که می‌توان با استفاده از آن زمان باتری‌دهی را حداکثر تا ۹۰ دقیقه افزایش داد که این امر از طریق غیرفعال کردن برخی از قابلیت‌های گوشی چون قطع ارتباط گوشی با شبکه‌های بی‌سیم و دیتا، کاهش قدرت پردازشی، غیرفعال کردن ویژگی‌هایی چون ویبره و برخی از کارها که می‌تواند انرژی بیشتری را ذخیره کند، ممکن می‌شود. به لطف توسعه‌ی پروژه‌ی Volta و بهره‌گیری از دستاوردهای آن، گوگل در اندروید ۵ توانسته تا استفاده‌ی سیستم‌عامل و سایر سخت‌افزار‌ها را بسیار کاهش دهد، بطوریکه نسخه‌ی نهایی پیش‌نمایش اندروید آبنبات چوبی روی نکسوس ۵ گوگل توانسته تا عمرباتری در این محصول را تا ۷۵ دقیقه افزایش دهد.



در مورد iOS اپل باید این نکته را متذکر شد که این سیستم‌عامل فاقد چنین ویژگی است.

۳. قفل هوشمند برای بالابردن امنیت

در حال حاضر اندروید تنها سیستم‌عاملی است که امکان کنترل امنیت تلفن‌هوشمند یا تبلت را با استفاده از جفت‌شدن با سایر گجت‌ها چون تلفن‌های‌هوشمند، تبلت‌ها، گجت‌های پوشیدنی و حتی خودروهای مجهز به سیستم‌عامل ممکن می‌کند. کاربران اندروید می‌توانند از پنج مکانیزم مختلف برای باز کردن قفل ابزار اندرویی خود استفاده کنند که از جمله‌ی آن می‌توان به باز کردن قفل از طریق Face Unlock و همچنین الگوی‌های محبوب اندروید اشاره کرد.



iOS امکان باز کردن قفل از طریق جفت شدن با سایر ابزار‌ها را نداشته و همچنین تنوع انتخاب روش قفل‌گذاری نیز تنها محدود به سه حالت بازکردن قفل از طریق اثر انگشت، وارد کردن کد چهاررقمی و همچنین کشیدن نشانگر به سمت راست محدود شده است.

۴. دسترسی به حافظه‌ی گوشی از طریق اتصال USB

هفت سال از زمان معرفی اولین نسل از آیفون می‌گذرد و علی‌رغم انتقادات فراوان کاربران مبنی بر عدم دسترسی به حافظه‌ی داخلی گوشی در زمان اتصال به کامپیوتر ویندوزی، همچنان شاهد آن هستیم که فقط می‌توان به تصاویر ثبت شده با دوربین دسترسی پیدا کرد. در حالی که ابزار‌های اندروید با اتصال به یک کامپیوتر ویندوزی همچون یک حافظه‌ی جانبی عمل می‌کنند که می‌توان انواع فایل‌ها را به موبایل انتقال داد. شاید برخی امنیت پایین این روش را یک نکته‌ی منفی عنوان کنند، اما در مقابل انتقال تمامی فایل‌ها از طریق آیتیونز نیز تا حدودی ایجاد زحمت می‌کند. همچنین قابلیت افزایش حافظه‌ی جانبی را نیز باید به‌عنوان یک نکته‌ی مثبت برای اندروید در نظر گرفت، امری که در iOS ممکن نیست.



۵. مدیریت اپلیکیشن‌ها

تمامی کارهایی که می‌توان در یک ابزار مبتنی بر iOS انجام داد، در نصب و حذف اپلیکیشن خلاصه شده است و سهولت کاربری در آن لحاظ شده است، اما در اندروید در کنار امکان حذف و نصب اپلیکیشن‌ها، تنها با یک بار لمس می‌توان اپلیکیشن را بصورت کامل حذف کرد. همچنین امکان حذف آخرین بروزرسانی‌های نصب شده روی سیستم نیز وجود دارد. همچنین اندروید امکان تبدیل هر اپلیکیشنی را به اپلیکیشن پیش‌فرض در اختیار کاربر قرار می‌دهد که این موضوع شامل اپلیکیشن ایمیل، پیام‌کوتاه، مرورگر، ویرایش‌گر تصاویر، پخش‌کننده ویدئو و موزیک و هر جنبه از اجرای انواع فایل‌ها و دریافت سرویس‌ها است. اما در iOS کاملا برعکس است و برای مثال نمی‌توان یک مرورگر دیگر را به‌جای سافاری به‌صورت پیش‌فرض مورد استفاده قرار داد.



همچنین اندروید امکان مخفی کردن اپلیکیشن‌ها را نیز در اختیار کاربران قرار می‌دهد.

۶. پشتیبانی از انواع کاربرد NFC

تلفن‌های‌هوشمند ویندوزفون، بلک‌بری و اندروید از چندین سال پیش از فناوری NFC پشتیبانی می‌کنند، در حالی که این موضوع در مورد آیفون‌های اپل صادق نیست و این کمپانی پس از ایجاد بستر لازم برای بهره‌برداری اقتصادی از این قابلیت، آن را در تلفن‌هوشمند خود گنجاند. برخلاف اندروید که می‌توان از NFC در کاربردهای مختلفی استفاده کرد، این امکان در آیفون و به‌بیان بهتر iOS تنها به امکان خرید از طریق سیستم Apple pay محدود شده است؛ یعنی نمی‌توان از قابلیت ارتباطی NFC برای تبادل فایل‌ها، خواندن اطلاعات تگ‌ها و کاربردهای دیگر استفاده کرد. پیش از اپل نیز سیستم‌های پرداخت دیگری مبتنی بر NFC روانه‌ی بازار شدند، اما بنا به دلایلی که پیش‌تر در زومیت به آن‌ها پرداختیم، این سیستم‌ها موفقیت چندانی به دست نیاودند. حال باید به انتظار سیستم پرداخت Apple Pay باشیم.



۷. امکان نصب اپلیکیشن‌ها از منابع مختلف

در سیستم‌عامل اندروید می‌توان اپلیکیشن‌ها را از منابع بیشمار موجود در فضای بی‌کران اینترنت نصب کرد، در حالی که این موضوع در مورد iOS صادق نیست و در صورتی که آیفون و آیپد مورد نظر جیلبریک نشده باشد، نمی‌توان اپلیکیشن‌ها را از منابع دیگری نصب کرد.



۸. پشتیبانی از فرمت RAW DNG در اندروید آبنبات چوبی

گوگل در اندروید آبنبات چوبی امکان ثبت تصاویر بصورت RAW DNG را پیش‌بینی کرده است. مزیت استفاده از این نوع تصاویر قابلیت ویرایش تصویر پس از ثبت آن است. همچنین باید به در اختیار گرفتن کنترل بیشتر روی فاکتورهای اصلی دوربین همچون حساسیت سنسور و سرعت شاتر نیز اشاره کرد که در اینصورت دوربین‌ تلفن‌های‌هوشمند مبتنی بر اندروید آبنبات چوبی بسیار پیشرفته‌تر از رقبا عمل خواهند کرد. مضاف بر این باید به امکانات پیش‌فرض موجود برای کنترل و ثبت ویدئوها با رزولوشن 4K نیز اشاره کرد.



ویترین آنلاین
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
همه فیلم های بهرام رادان؛ از آواز قو تا آتش بس


اغلب بازیگران توانمند و قابل، این ویژگی را دارند که در فیلمی ضعیف یا متوسط به پایین، بازی چشمگیر و درخشانی از خود به نمایش بگذارند؛ در این حد که فیلم را نجات دهند یا لااقل لحظاتی از آن را تماشایی کنند.

همشهری جوان - سید احسان عمادی: اغلب بازیگران توانمند و قابل، این ویژگی را دارند که در فیلمی ضعیف یا متوسط به پایین، بازی چشمگیر و درخشانی از خود به نمایش بگذارند؛ در این حد که فیلم را نجات دهند یا لااقل لحظاتی از آن را تماشایی کنند. مثال هایش در سینمای ایران و جهان کم نیست. از نمونه های اخیر و داخلی مثلا می توان به بازی های ترانه علیدوستی در «انتهای خیابان هشتم» و «پذیرایی ساده»، بازی لیلا حاتمی در «سر به مهر»، بازی حامد بهداد در «زندگی جای دیگری است» و مجموعه ای از نقش آفرینی های اکبر عبدی اشاره کرد.



اینجا اما ضمن مرور آثار سینمایی بهرام رادان، نشان داده ایم که او در هیچ فیلم بدی، نتوانسته بازی خوب و ماندگاری از خود به جا بگذارد و هرگز کیفیت بازی اش از امتیاز کلی فیلمی که برایش جلوی دوربین حاضر شده، فراتر نرفته است. آیا این خصوصیت، تنها یک ویژگی در بازی های بهرام رادان است یا باید آن را به حساب ضعف و اشکالش گذاشت؟

1379 - شور عشق

فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد

خیلی ها اسم نادر مقدس را هم نشنیده اند اما او با فیلم دومش، کاشف دوتا از ستاره های دهه 80 سینمای ایران شد؛ بهرام رادان و مهناز افشار، در عاشقانه ای که به یادماندنی ترین تصویرش دو کفتر دل خسته در شن کش کامیون بود!

بازی رادان در این فیلم (که به گفته خودش آن موقع فقط دو سه هفته کلاس بازیگری رفته بود) کاملا تحت الشعاع بازیگر نقش مقابلش قرار گرفت؛ جوری که بیشتر مخاطبان، منتظر ادامه مسیر حرفه ای افشار بودند تا رادان. فیلم برنده تنها «زرشک طلایی» تاریخ سینمای ایران شد و بعدها رادان در شب شیشه ای گفت دلش می خواسته کاندیدای زرشک زرین بازیگری هم می شده تا از شکستش درس پیروزی بگیرد.

1379 - آواز قو

جایزه: نامزد جایزه نقش اول مرد در جشن خانه سینما

فیلمنامه پر اوج و فرود پیمان معادی و کارگردانی شسته رفته سعید اسدی، تجربه موفقی را در سینمای بدنه رقم زد. رادان در دومین تجربه سینمایی اش، به نسبت خوش درخشید. جوان اول عصیانگر فیم را از آب و گل درآورده و نقش مهمی در دیده شدن فیلم داشت.

بازی او در صحنه های پایانی وقتی با جمشید هاشم پور کل کل می کند را به یاد بیاورید که چگونه جلوی سوپر استار کارکشته آن زمان کم نمی آورد و ضعف نشان نمی دهد. نقش اول زن این فیلم، ساره آرین به سرعت از یادها رفت و دیگر در هیچ اثر سینمایی حاضر نشد. بلایی که می توانست سر رادان هم بیاید اما او خودش جلوی آن را گرفت.




1379 - آبی

نه هدیه تهرانی، نه حمید لبخنده، نه عاشقانه فیلم و نه اسمش که آدم را یاد فیلم موفق جیرانی می انداخت، هیچ کدام آبی را از شکست نجات ندادند. رادان در این فیلم نقش جوانی سرکش و عاشقی نجیب و ساده را بازی می کرد و انفعال شخصیتش در کنار بازی کم اعتماد به نفسش باعث شد در کنار نقش پیچیده تر و جذاب تر هدیه تهرانی به چشم نیاید. هر چند در نهایت و با گذر زمان هم، نه آبی فیلم مهمی شد و نه خاطره ای از بازیگرانش در ذهن کسی باقی ماند.

1381 - گاوخونی

جایزه: برنده تندیس حافظ

نقش عجیبی که مسیر حرفه ای بازیگری رادان را به کلی عوض کرد و او را به عنوان بازیگری که در فیلم های متفاوت با کارگردان های سرشناس هم می تواند بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد، شناساند. (هر چند تندیس «حافظ» را با توجه به تهیه کنندگی علی معلم در فیلم، خیلی ها جدی نگرفتند)

در بیش از نیمی از زمان فیلم، ما چهره رادان را نمی بینیم و تنها صدایش را حین قرائت متن مدرس صادقی می شنویم که انصافا هم تاثیر مهمی در ساختن فضای مالیخولیاوار و مریض فیلم دارد. هر چند بعد از رونمایی چهره اش هم نگاه خسته، پریشان و مستاصل او همچنان در تداوم حسی است که از قبل ساخته. تصویر او که پتوی کلفتی بر سر کشیده، تبدیل به شمایل یکی از مهمترین فیلم های افخمی در اقتباسی از یکی از بهترین داستان های معاصر شد. افخمی بعدها گفت که می خواهد قیصر 2 را با بازی رادان بسازد؛ وعده ای که هیچ گاه عملی نشد و گاوخونی را آخرین همکاری این دو نفر کرد.




1381 - عطش

فیلم دیگری از سینمای بدنه، که انگار نشان می داد هنوز کشش و گرایش رادان به آثاری از این دست بیش از فیلم های «هنری» از قبیل گاوخونی است. او نقش جوانکی خلافکار، کمی مشنگ و با آرزوهای محال را بازی می کرد که برای سرقت از جواهرفروشی عضو یک باند گانگستری شد. «کوکو جامبو» خواندن های او، چندان زیر نقش محکم فریبرز عرب نیا که رییس و مغز متفکر گروه بود به چشم نمی آمد و منتقدان و مخاطبان هم بازی اش را مثل نقشش در باند، خیلی جدی نگرفتند.

1381 - رز زرد

«داوود» فیلم، شخصیتی ضعیف و ترسو بود اما انگار رادان ضعف و ترس نقش را با ضعف و ترس بازی اش اشتباه گرفته بود. نتیجه یکی از بزرگترین شکست های رادان را در ابتدای کارنامه کاری اش رقم زد که بعدها خودش هم در تلویزیون به آن اعتراف کرد. اینکه بازی رادان در هیچ فیلمی نمی تواند از عیار خود فیلم بالاتر برود را شاید می شد از همین رز فهمید. بازی امین حیایی در فیلم را با نقش آفرینی او مقایسه کنید تا مسئله را بهتر متوجه شوید.




1382 - شمعی در باد

جایزه: برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد

سیمرغ در 24 سالگی، بعد از هشت فیلم بلند بالاخره به رادان رسید. در نقشی که البته قبلا شبیه اش را در آواز قو تجربه کرده بود. جوانی عاصی و جسور و به ته خط رسیده که جرأتش به مراتب بیشتر شده و به جای مهاجرت آن فیلم، اینجا اعتیاد را تجربه می کرد.

معصومیت چهره و نگاه بی گناه رادان، بُعدی به این شخصیت می داد که با کلیشه های رایج پیش از آن تفاوت داشت. ترکیبی که سه سال بعدتر، در سنتوری به اوج بلوغ و پختگی رسید و مهمترین بازی رادان را ساخت.

1382 - سربازهای جمعه

فروش: سومین فیلم پرفروش سال شد

وقتی محمدرضا فروتن و پژمان بازغی و پولاد کیمیایی و حتی بیژن امکانیان آن فیلم را کسی یادش نیست، بر بهرام رادان چه خرده ای می توان گرفت؟ سربازهای جمعه در کارنامه عجیب و غریب کیمیایی در دو دهه اخیر، قطعا یکی از بدترین هاست؛ با شخصیت هایی به غایت بی معنی، سردرگم، ناشناخته و محیرالعقول که طبعا نمی توانست رادان را با این انتخاب به جایی برساند.

تنها امتیاز فیلم از لحاظ بازیگری، معرفی اندیشه فولادوند در نقش «نقره» بود که تازه او هم بیش از بازی خودش، به خاطر گریم، کاراکتر هیستریک و دیالوگ های عجیبش معروف شد. رادان البته بعدها بارها از مرام و معرفت کاری کیمیایی با احترام و ستایش سخن گفت و نشان داد که با حرمت نمک آشناست.




1383 - گیلانه

«جوان چشم آبی و رعنا»یی که احتمالا یادآوری آن در برنامه هفت چند هفته قبل، خشم حاتمی کیا را برانگیخت، همین اسماعیل گیلانه بود؛ سرباز رشیدی که در دفاع مقدس، به شکلی ناجوانمردانه و تاثرانگیز مجروح و معلول شده بود و توان کوچترین حرکتی نداشت.

تلاش رادان برای نمایش این عجز و ضعف، مهمترین چالشی بود که تا آن لحظه در بازیگری پیش روی خود می دید و از این آزمون موفق بیرون آمد. او در این فیلم باز کنار یکی دیگر از بازیگران بزرگ سینمای ما یعنی فاطمه معتمد آریا قرار گرفت و با بده بستان هایش پارتنر خوبی برای این هنرمند شد.

1383 - رستگاری در هشت و بیست دقیقه

فیلم ضعیفی که با سپردن نقش قهرمان عاصی اش به رادان، نتوانست نقطه مهمی در کارنامه او شود و جز تکرار آشفته ای از معصومیت ها و طغیان های گذشته، چیز دیگری برای او نداشت. هر چند بازی شهاب حسینی، در نقش متعصب خشک مغز و افراطی همین فیلم، ممکن است در ذهن بعضی مخاطبانش مانده باشد. انگار ضعف بازی رادان در فیلم ها، کم کم در روند حرفه ای اش در حال تثبیت بود.




1383 - ازدواج صورتی

سیمرغ بلورین، همکاری با بهروز افخمی، رخشان بنی اعتماد و مسعود کیمیایی. این خط چطور می توانست از ازدواج صورتی منوچهر مصیری بگذرد؟ خودش آن زمان گفت دوست دارد سینمای بدنه و سینمای هنری را در کنار هم داشته باشد (نقل به مضمون)؛ اما بعدتر در شب شیشه ای از بازی در این فیلم ابراز پشیمانی کرد؛ آن هم در حالی که هم فاطمه گودرزی، هم خدابیامرز خسرو شکییبایی بازی شیرینی در این فیلم از خود نشان دادند.

1384 - حکم

راجع به خود فیلم که حرف نزنیم بهتر است اما شکیبایی نازنین با آن کاراکتری که تا آن موقع هنوز از او ندیده بودیم، با آن «جون» گفتن های مشمئزکننده و نفرت انگیز، هنوز از آن فیلم در ذهن مان مانده. تلاش عزت الله انتظامی (با اصرارش بر سر «رویت کردن زردی تخم مرغ در نیمرو») و لیلا حاتمی برای نمایش چهره ای متفاوت از خودش را هم ستود؛ اما بهرام رادان... صحنه ای که پشت رل نشسته و در جواب سخنرانی طولانی انتظامی از او تعریف می کند، قطعا جزو بدترین لحظات تاریخ بازیگری او جلوی دوربین است!




1384 - تقاطع

یک بازی معمولی در یک فیلم معمولی. بعد از عطش و رز زرد، سومین «آدم بد»ی بودکه رادان بازی اش می کرد؛ خبیث تر و بدذات تر از آن دوتا، که اثری از ضعف و سادگی هم با خود نداشت و آخر نامردی و بی معرفتی بود. نتیجه اما در نهایت چیزی نشد که در خاطر کسی بماند؛ برخلاف بازی های سروش صحت و باران کوثری در همین فیلم.

1385 - سنتوری

جایزه: برنده سیمرغ بلورین نقش اول مرد

طبعا بهترین بازی رادان طی 15 سال فعالیتش است. شخصیتی معصوم، مظلوم، قربانی و به شدت نیازمند کمک که از هیچ کس به اندازه خودش ضربه نخورده است. صدایی که رادان برای دوران اعتیاد این نقش ساخت و مضراب زدنی که با سنتور یاد گرفت، از چالش های مهم پیش روی او برای جان بخشیدن به کاراکتر علی سنتوری بود.

او باید در روند فیلم، سه چهار حس مختلف را از پی هم درمی آورد؛ شور و انرژی و عاشقی جوانی، عصبیت و خستگی ناشی از ناکامی و اعتیاد، استیصال و فروپاشی به دلیل غرق شدن در فساد، و در نهایت بازگشتی آرام و پردرد به زندگی؛ و تقریبا در نمایش تمام این احساس ها موفق بود.

مهرجویی در گفتگو با مانی حقیقی گفته یکی از ماندنی ترین دیالوگ های فیلم را از حرف های خود رادان گرفته و در آن گذاشته.

سنتوری جزو بازی هایی بود که برای تاییدش نیاز به سیمرغ نداشت، گرچه شاید وسوسه خوندن با آن صدای عجیب را از همان زمان به دل رادان انداخت. اکران نشدن فیلم ضربه بدی در کارنامه حرفه ای رادان بود؛ سکوی پرشی که زیر پای شناگرش شکست.




1385 - چهار انگشتی

بازی در فیلمی عجیب و غریب از سعید سهیلی، در دو نقش مجزا (فواد و فرزاد) که یکی شان بیش از حد کافی متفاوت (!) بود، نشان می داد که رادان که هنوز به سی سالگی هم نرسیده، دنبال تجربه های تازه جلوی دوربین است و دوست دارد خودش را در معرض امتحان های سخت تری بگذارد. گرچه در نهایت، نه فیلم چیز به دردبخوری از کار درآمد، نه بازی های رادان در یاد کسی ماند.

1386 - کنعان

کنعان فیلم سکوت ها و نگفتن ها بود. بازیگرها دیالوگ های زیادی برای بیان احساسات شان نداشتند و بیشتر باید با اتکا بر میمک صورت و حالت نگاه و بازی در سکوت ها، حس هایشان را به بیننده منتقل می کردند. همگی هم کم و بیش از پس این مسئولیت خطیر برآمدند و فیلم را دیدنی کردند. ترانه علیدوستی و افسانه بایگان بیشتر، محمدرضا فروتن و بهرام رادان کمتر.

البته شخصیت علی در فیلم، رازی بود که باید تا پایان ناگشوده باقی می ماند و تماشاچی را به نتیجه ای قطعی نمی رساند، و همین تا اندازه ای کار او را نسبت به بقیه ساده تر می کرد.




1386 - بی پولی

شوخ شنگ ترین نقشی که رادان - تا قبل از «آتش بس 2» - بازی کرده بود. فیلم پر انرژی و خل مشنگ نعمت الله، نیاز به بازی هایی از همین جنس داشت و با توان و تجربه ذاتی کارگردان در بازی گرفتن - که قبلا حتی در «بوتیک» و همکاری با گلزار هم نشانش داده بود - نتیجه جذاب و تماشایی از کار درآمد.

لیلا حاتمی، سیامک انصاری، بابک حمیدیان و حبیب رضایی هر کدام یکی از بهترین بازی هایشان را در این فیلم انجام دادند. بهرام رادان هم فاز اتمسفر دیوانه فیلم را به خوبی گرفته بود؛ به خصوص در بعضی صحنه ها - مثل نشستن روی صندلی آرایشگاه یا حرف زدنش از «به دست گرفتن عرضه» یا شکوه، یا اوجش وقتی زنش را به خاطر رفتن سر قبر سهراب سپهری سرزنش می کند - لحظات ماندگاری را جلوی دوربین خلق کرد.

1387 - تهران 1500

تهران 1500 را بیشتر باید به حساب میل رادان به بازیگوشی و تجربه گرایی گذاشت، تا اینکه بخواهیم درباره کیفیت کارش قضاوت کنیم. او مثل مهران مدیری و هدیه تهرانی، تنها صداپیشه فیلمش است و ... خب دیگر چه می شود گفت؟!

دیالوگ هایش را سینک و به موقع ادا می کند! اصولا وقتی انیمیشن بلندسازی در کشور ما سابقه ای ندارد، نمی شود مثل صداسازی های دنزل واشنگتن برای «شرک» یا رابرت دنیرو برای «داستان کوسه» از بازیگرهایمان توقع داشته باشیم.




1387 - تردید

سال پر کار رادان می توانست پایان خوشی داشته باشد. همه چیز برای گرفتن و ترکاندن «تردید» آماده بود؛ واروژ کریم مسیحی بعد سال ها برای دومین بار پشت دوربین رفته بود تا داستان هملت را بسازد. تیم بازیگری هم حرفه ای و زبده به نظر می رسیدند اما حاصل کار، واقعا ناامیدکننده بود و حتی ترانه علیدوستی هم بعدا نسبت به آن واکنش منفی نشان داد.

بعد از «گاوخونی» رادان یک بار دیگر به نقشی پریشان و خسته و مستاصل رسیده بود که رگه هایی از مالیخولیا و خودآزاری روانی با خود داشت؛ اما دیگر عادت کرده بودیم وقتی فیلم بد است، توقعی از او نداشته بایم. به این ترتیب، رادان غیر از سر و وضع آشفته و چشم های کمی هراسان، چیز دیگری از آن تردید با خود به همراه نداشت؛ اتفاقی که به شکلی عجیب، برای حامد کمیلی نیفتاد و او فراتر از انتظار، در فیلم بازی قابل قبولی از خود به نمایش گذاشت.

1389 - راه آبی ابریشم

باز هم تلاش رادان برای قرار دادن خود در مسیر چالشی تازه؛ بازی در یک نقش تاریخی در یک «پروژه فاخر» که شرایط تولیدش اصلا آسان نبود؛ آن هم با کارگردانی که ید طولایی در ساخت فیلم های روی آب داشت؛ بزرگ نیا که از «کشتی آنجلیکا» و «جنگ نفت کش ها»یش خاطرات خوشی داریم اما راه آبی ابریشم، فیلم بدی شد که نه منتقدان تحویلش گرفتند، نه مردم به تماشایش نشستند.

بازی رادان هم اتفاق مهمی در کارنامه اش به حساب نیامد و کسی سر درنیاورد بازی کردن او در هیات یک شخصیت تاریخی، چه تفاوت هایی با یک کاراکتر معاصر می تواند داشته باشد؛ هر چند احتمالا عکس هایی با گریم متفاوت و لباس های قدیمی را به آلبوم رادان اضافه کرد.




1390 - پل چوبی

فروش: ششمین فیلم پرفروش سال

پل چوبی فیلم خوبی نیست و یکی از بزرگترین ضربه هایش را از بازی رادان خورده. در واقع شاید این تنها نقطه کارنامه حرفه ای او باشد که حضورش نه تنها کمکی به فیلم نکرده بلکه یکی از پاشنه آشیل های اصلی آن هم به حساب می آید.

خط داستانی سانتی مانتال و به نسبت شعاری پل چوبی، می توانست با نقش آفرینی بهتر او، قابل اغماض به نظر برسد اما بازی های بدش در لحظاتی مثل بیل زدن زیر باران، ناخن کشیدن روی میز، فشار دادن قوطی فلزی در دست و بخصوص سکانس مهم نهایی فیلم - که لابد قرار است تحول درونی شخصیت امیر را صرفا از روی تغییر نگاه ها و حالت چهره رادان بفهمیم - تیر خلاص را به پل چوبی شلیک کرده.

1393 - آتش بس 2

فیلم قرار است روی بازی ها و دیالوگ های دو ستاره اش اوج بگیرد و با همین امکانات و سابقه (بازی موفق گلزار و افشار در نسخه اول همین فیلم) آتش بس را از آیتم های معمولی برنامه های خانواده تلویزیون بالاتر بکشد اما هر جا نیاز به حضور و درخشش رادان است، کمیت فیلم لنگ می زند.

هر قدر میترا حجار، با استفاده از میمک صورت و اغراق بجا در بازی اش، نقش را جان می دهد و مخاطب را همراه می کند، بازی معمولی رادان باعث می شود که کاراکتر خسرو باور نشود. برای این نقش پر از اغراق، او دوباره نوعی عصا قورت دادگی دارد یا به جای اغراق، بیشتر لوس بازی در می آورد تا کفه ترازو به نفع ستاره زن سنگینی کند.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
فعال‌سازی جست‌وجوی صوتی در کروم


مرورگر کروم، کاملا قدرتمند، امن و سریع است. در میان همه ویژگی‌های خوب آن، بخصوص Sync شدن اطلاعات در حساب کاربری گوگل، شاید یکی از ویژگی‌های بسیار جالب آن، جست‌وجوی صدا در موتور جستجوگر گوگل است.

مرورگر کروم، کاملا قدرتمند، امن و سریع است. در میان همه ویژگی‌های خوب آن، بخصوص Sync شدن اطلاعات در حساب کاربری گوگل، شاید یکی از ویژگی‌های بسیار جالب آن، جست‌وجوی صدا در موتور جستجوگر گوگل است.

شما با استفاده از یک میکروفون، می‌توانید که با گفتن عبارت مورد نظر خود، در گوگل جستجو کنید. اما این کار بصورتی انجام میگیرد که شما بر روی آیکون میکروفون کلیک کرده و سپس شروع به صحبت کردن کنید. اما گوگل قابلیتی دارد که تنها با گفتن عبارت «OK Google» می‌توانید جستجوی صوتی را فعال کرده و شروع به صحبت کردن کنید. برای فعال سازی، قدم‌های زیر را طی کنید:

قدم اول:

در صفحه مرورگر کروم، از طریق منوی بالا، وارد صفحه Settings شوید. می‌توانید عبارت chrome://settings را نیز در آدرس‌بار وارد نمایید.



قدم دوم:

به پایین صفحه بروید و روی Show advanced settings… کلیک کنید.



قدم سوم:

در بخش Privacy، گزینه Enable Ok Google” to start a voice search را فعال کنید.



قدم چهارم:

حال صفحه Settings را ببندید؛ یک تب جدید باز کرده، میکروفون را بدست بگیرید و بگویید: OK Google!

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
چهره ها در شبکه‌های اجتماعی (ویژه عاشورا)


در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستارگان و چهره های هر جامعه ای نیز این صفحات را برای ارتباط بهتر با طرفداران خود و مردم انتخاب کرده اند.

برترین ها - امیررضا شاهین نیا: در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستارگان و چهره های هر جامعه ای نیز این صفحات را برای ارتباط بهتر با طرفداران خود و مردم انتخاب کرده اند.

چهره های جامعه ما نیز از این قضیه مستثنی نیستند و بسیاری از ستارگان سینما، موسیقی، ورزش، سیاست و ... ما با داشتن یک یا چند صفحه در شبکه های اجتماعی مختلف قصد در ارتباط مستمر و دوطرفه با مردم دارند.

در این سری مطالب ما تصمیم گرفته‎ایم گزیده ای از فعالیت چهره های ایرانی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و ... در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم.

در این شماره از سری مطالب «چهره ها در شبکه های اجتماعی»، گزیده ای از فعالیت چهره ها در ایام محرم و پست های عاشورایی آن ها را برایتان انتخاب کرده ایم.

*******
میلاد کی‌مرام


تینا آخوند تبار

مهرداد صدیقیان

علیرضا عصار

بهنوش طباطبایی

پوریا پورسرخ و علیرضا نیکبخت

رز رضوی

پوریا فیاضی، بازیکن تیم ملی والیبال کشورمان.

علی ضیا

مهدی ماهانی

محمد علیزاده و عماد طالب‌زاده در شب عاشورا بر بالین مرتضی پاشایی. التماس دعا برای مرتضی عزیز.

هانیه توسلی

روزبه نعمت‌اللهی

سحر ولدبیگی

سحر قریشی

عباس غزالی

علیرضا نیکبخت
پیام صادقیان
سید احمد *****.

شهام شهابی

مصطفی زمانی

امید حاجیلی

آزاده نامداری

مژده لواسانی

بهنوش بختیاری

گلاره عباسی

پژمان بازغی و دخترش، روز عاشورا در روستای پدری پژمان.

نفیسه روشن.

شهرزاد کمال‎زاده

و در پایان تصویری زیبا از بارانا، دختر دوست داشتنی بنیامین بهادری.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
صبح تا شب علی دایی چگونه می گذرد؟


استراحت و دوری از اخبار فوتبال اولین برنامه شهریار بود. علی دایی که بعد از عقد قرارداد مجدد با پرسپولیس مدت زیادی برای خانواده وقت نگذاشته بود، تصمیم گرفت هم از حواشی دور باشد و هم برای دخترش پدری کند.

همشهری جوان - مهدی شادمانی: «برای آرامش پرسپولیس سکوت می کنم.» این آخرین جمله ای است که خبرنگاران از علی دایی شنیده اند؛ یعنی دیگر خبری از او ندارند. سرمربی سابق پرسپولیس 19 شهریور برکنار شده و در نزدیک به دو ماه گذشته، نه پست فوتبالی قبول کرده، نه مصاحبه کرده و نه در جایی حاضر شده که بخواهد پاسخگوی خبرنگاران باشد.



البته در این بین پیشنهادهای تیم های فوتبالی سبب شده که نام علی دایی دو بار سر زبان ها بیفتند اما از خودش خبری نیست. حتی خبرنگاران حوزه پرسپولیس که معمولا از جیک و پیک سرمربی باخبر هستند هم خبر ویژه ای از او ندارند. یکی شان می گوید: «بعدازظهرها به کارهایش می رسد.»

اما اینکه کارهایش چیست و چرا بعدازظهرها و این حرف ها را خبر ندارد. او نمی داند دایی در این چند روز چه کار کرده اما می گوید که به زودی یک مصاحبه جنجالی از سرمربی پرسپولیس خواهد گرفت. این تمام اطلاعاتی است که از دایی وجود دارد. برای باقی اش باید همه جا را زیر و رو کرد.




روز چهارشنبه دایی برکنار شد. او این برکناری را هر چند نپذیرفت اما برای گرفتن نامه رسمی برکناری پنج شنبه هم به محل تمرین رفت. او رختکن درفشی فر را برای خداحافظی با بازیکنانش انتخاب کرد. دایی آنجا بغش ترکید، بازیکنانش را به پرسپولیس متعهد کرد و بعد از روبوسی با تک تک بازیکنان محل تمرین را ترک کرد. این آخرین تصاویر رسانه ای از علی دایی است. این همان اتفاقی است که بعدش را کسی نمی داند.

رامسر، بدون ترمز

استراحت و دوری از اخبار فوتبال اولین برنامه شهریار بود. علی دایی که بعد از عقد قرارداد مجدد با پرسپولیس مدت زیادی برای خانواده وقت نگذاشته بود، تصمیم گرفت هم از حواشی دور باشد و هم برای دخترش پدری کند. او دو ویلا در شمال دارد؛ یکی در نوشهر و دیگری در نزدیکی رامسر. اینطور که شنیده می شود، دایی مثل چند وقت اخیر ویلای رامسر را به ویلایش در روستای «چلک» ترجیح داده؛ ویلایی که شایعه شده او به صورت مبله از جواد نکونام خریده.



اینطور که گفته می شود او معمولا عادت به مسافرت های خانوادگی دارد و برادرهایش را هم همراه برده. 10 روز پایانی شهریور و حتی روزهای ابتدایی مهر ماه برای علی دایی در ویلای شمال گذشته.

سفر اروپا؟ شاید

دایی چند روز گمشده دارد. یعنی از روزهای اول مهر تا ششم مهر حدود یک هفته هیچ خبری از علی دایی نیست. یکی از نزدیکانش می گوید می داند دایی یک بار شمال رفته و برگشته اما از دفعه دوم خبری ندارد. اشخاص دیگر هم اگر می دانند دایی چه کار می کرده، خیلی در موردش حرف نمی زنند اما شایعه شده که او در این روزهای گمشده در مسافرت اروپایی بوده، هر چند که دوست نزدیک دایی فقط به این جمله ها بسنده می کند: «دروغ چرا، خبر ندارم. می دانم بعد از ماجرای پرسپولیس رفت شمال اما بعدش را نمی دانم. شاید دوباره شمال رفته باشد، شاید هم ... اروپا؟ نمی دانم... بعید است، بعید هم نیست. خبر ندارم.»

اسپانیا جایی است که قبل تر علی دایی به آنجا رفت و آمد داشته اما کسی خبر دقیق ندارد که آیا دایی و خانواده به اسپانیا رفته اند یا خیر.



آمریکا؟ هرگز!

دیگر همه می دانند که علی دایی گرین کارت دارد و ظاهرا آنجا دست به کارهای تجاری هم زده و به همین دلیل باید هر سال سفری به آمریکا داشته باشد. البته که مسافرت به آمریکا پروسه ای نیست که به این راحتی و در مدت زمان کوتاهی انجام شود. علی دایی حسابی اهل برنامه ریزی است؛ مضاف به همه اینها سرمربی قرمزها قبل از شروع فصل، سفر آمریکایش را رفته و کارهایش را انجام داده بود؛ پس علی القاعده نمی تواند در این چند روز خالی به آمریکا رفته باشد.

شما احتمال مسافرت علی دایی به اروپا را هم کم در نظر بگیرید. به نظر می رسد دایی بیش از یک هفته را در شمال گذرانده و اگر اوایل مهر به تهران بازگشته، لابد دوباره به شمال رفته و استراحت کرده. او البته ممکن است قسمت دوم مسافرت را در ویلای نوشهر گذرانده باشد؛ مخصوصا اگر قرار باشد ماشین جدید وارد کند، به خاطر روابط خوبش با مسئولان محلی عجیب نیست که سراغ ویلای دیگری هم در نوشهر رفته و مدتی را در آنجا گذرانده باشد. خلاصه که اینها فقط احتمال است؛ چیزی که ما به دست آورده ایم، چند روز بدون خبر در برنامه دایی است.

بازگشت به اخبار رسمی



خبرنگار فارس در روز شش مهر از علی دایی مصاحبه گرفته و این نشان می دهد که سرمربی پرسپولیس بالاخره موبایلش را روی خبرنگاران باز کرده. این بازگشت از بی خبری دایی همراه است با پاسخ به شایعاتی که در موردش شنیده می شد.

در روزهای غیبت دایی شایعه شده بود که او به خاطر مطالباتش از پرسپولیس شکایت می کند اما او در این مصاحبه هرگونه شایعه ای در این مورد را رد می کند. البته مصاحبه کردن دایی در روز ششم تایید حضورش در تهران نیست اما نشان می دهد که سرمربی سابق پرسپولیس برای جلوگیری از جوسازی ها هر جا که بوده، پاسخ تلفن را داده و مصاحبه کرده.

افتتاح مغازه در نیاوران

همزمان با بازی پرسپولیس و سپاهان، علی دایی در نیاوران مشغول افتتاح مغازه جدیدش بود؛ مغازه ای که نمایندگی ریبوک را در اختیار دارد. مغازه علی دایی در نیاوران سه راه یاسر است؛ جایی که روز یازدهم حسابی پر سروصدا و شلوغ بود. دایی در روز شکست پرسپولیس درگیر افتتاح مغازه اش بود و حتی بازی قرمزها را هم ندید. ماجرای سکوت به خاطر پرسپولیس از همانجا کلیدخورد.



یکی از کسانی که در محل افتتاح مغازه حضور داشته تعریف می کند: «مردم دور و برش را گرفته بودند و مدام در مورد شرایط پرسپولیس می پرسیدند. می گفتند چرا اذیتت کردند و چرا اینطور برکنار شدی و ... اما دایی هیچ چیزی نمی گفت. کلا تعجب کردم که چرا به مردم جواب نمی دهد چون مصاحبه یک چیز است، حرف زدن با مردم یک چیز دیگر اما دایی مدام از مردم می خواست که پرسپولیس را حمایت کنند و می گفت دوست ندارد با حرف هایش پرسپولیس را به هم بریزد.»

افتتاح مغازه دایی در روز یازدهم مهر به بی خبری از او پایان داد. سرمربی سابق پرسپولیس اینطور دوباره به اخبار بازگشت؛ هر چندکه هیچ خبرنگاری را به صورت رسمی به افتتاحیه دعوت نکرده بود و عملا نیازی به تبلیغ با این شکل برای مغازه اش نمی دید.

خانه، مغازه، خانه

سرکشی به مغازه ها یکی از برنامه های هر روز شهریار برای زمان هایی است که در تهران حضور دارد. او معمولا بعدازظهرها به مغازه اش در خیابان یوسف آباد می رود و گاهی می شود او را در مغازه اش در منیریه یا حتی شهرک قدس پیدا کرد. این سبک زندگی مربوط به حداقل دو سال گذشته دایی است. سرمربی سابق پرسپولیس در روزهایی که در تهران می گذراند، حتما بعدازظهرها سراغ مغازه هایش می رود. البته با توجه به افتتاح مغازه اش در نیاوران اصلا عجیب نیست که بیشتر به آنجا سر بزند.



سالگرد پدر در اردبیل

پدر علی دایی روز 14 مهر و زمانی که او برای تیم ملی در بازی های آسیایی بوسان بازی می کرد، از دنیا رفت. از همان روز به بعد علی دایی هر جایی که باشد، برای برگزاری مراسم سالگرد پدر به اردبیل می رود. او و برادرهایش مثل هر سال روز 14 مهر در اردبیل بودند و مراسم سالگرد را برگزار کردند. دایی در اردبیل یک رستوران فست فود «پدر خوب» دارد که در این سفر اردبیل به آنجا هم سر زده. اینطور که گفته می شود، دایی برای مراسم دوازدهم تهران را به سوی اردبیل ترک کرده و البته روز پانزدهم هم به تهران بازگشته.



سلفی دایی، روناک و بهاره

روناک یوسفی با عکسی که در اینستاگرامش گذاشته، محل حضور دایی در روز پانزدهم مهر را مشخص کرده. شهریار برای بازدید از پشت صحنه سریال «آخرین سلطان» به غرب تهران رفت. آخرین سلطان سریال سعید سهیلی زاده که به ماجراهای فوتبالی مربوط است و قبل از دایی، علی پروین هم در پشت صحنه اش حاضر شده. دایی در پشت صحنه این سریال هم با امیرحسین رستمی عکس سلفی گرفته، هم با روناک یونسی و بهاره افشاری، روناک یونسی در شرح عکسش کنار دایی نوشته: «آقای گل دنیا، افتخار فوتبال ایران».



به پرسپولیس کمک می کنم

شانزدهم مهر دومین مصاحبه دایی منتشر شد، مصاحبه ای که با خبر ورزشی انجام گرفت. مصاحبه ای کوتاه در دفاع از بازیکنانش. حمید درخشان در چند روز متوالی از ضعف بازیکنان صحبت کرده و همین سبب عکس العمل دایی شد. سرمربی پرسپولیس از بازیکنانش تمام قد دفاع کرد و گفت که به همه آنها برای نتیجه گرفتن ایمان داشته اما بیشتر از این حرف نزد: «با حرف نزدنم به پرسپولیس کمک می کنم.» البته او وعده داده که در فرصت مناسب جواب این حرف ها را بدهد.

شانس، مراقب دایی

یک نفر مراقبش است. هر باری که دایی از فوتبال دور می ماند AFC یا FIFA مراسمی برگزار و از دایی تقدیر می کنند. این بار در جشن AFC از او و همایون بهزادی به عنوان اسطوره ایران تقدیر خواهد شد. این آخرین خبری است که فعلا از دایی منتشر شده. سرمربی سابق پرسپولیس این روزها فرصت بیشتری برای خانواده دارد و زمان زیادی را برای نورا صرف می کند. کنار رفتن او از پرسپولیس هر کسی را ناراحت کرده باشد، حتما خانواده اش را خوشحال کرده. آنها زمان بیشتری شهریار را در کنارشان دارند.



سرمربی پرسپولیس در دو ماه اخیر حداقل 6 پیشنهاد را رد کرده

پیشنهادهایی از کرج تا آنکارا

تنها اسم علی دایی کافی است که مدیران فوتبال بتوانند مدت ها حضورشان روی صندلی مدیریت را بیمه کنند. آنهایی که در فوتبال حضور دارند، به خوبی می دانند که علی دایی یکی از بهترین گزینه های سرمربیگری برای لیگ برتر است. مدیر می تواند او را بالای سر تیمش بگذارد و خیالش راحت باشد که در پروسه ای دو ساله جایگاه تیمش را بهتر می کند. دایی البته مربی گران و پرهزینه ای است اما به هر حال اسم دهان پرکنی است که همه مدیران لیگ برتری دوست دارند او را در کنار خود داشته باشند.

اولین پیشنهاد به سرمربی سابق پرسپولیس از طرف یک باشگاه تهرانی داده شد. باشگاه پیکان علاقه زیادی داشت تا شهریار را روی نیمکت خود ببیند. آنها که در شروع فصل تیم قدرتمند و پرستاره ای داشتند، با مربیگری منصور ابراهیم زاده به نتیجه دلخواه نرسیده و به همین دلیل دنبال جذب دایی بودند. یکی از دوستان دایی می گوید: «در مذاکره با پیکان، دایی اصرار زیادی داشت که مدیران به مربی خودشان اعتماد کنند. البته که خودش هم نیاز به استراحت داشت.»



دایی در مصاحبه های رسمی بارها تاکید کرده که نیاز به استراحت دارد اما تیم دیگری که به سرمربی پرسپولیس پیشنهاد کار داده بود، تیم گسترش فولاد است؛ تیمی که به تازگی سرمربی اش را تغییر داده و فراز کمالوند را به تبریز آورده.

ملوان هم آخرین تیم لیگ برتری ایران بود که به دایی پیشنهاد همکاری داد؛ هر چند سرمربی گرانقیمت ایرانی زیر بار کار کردن تا پایان فصل نمی رود.

علی دایی ظاهرا در روزهایی که در شمال کشور بوده با پیشنهاد ملوان بندرانزلی مواجه شده. پیشنهاد دیگر دایی در این روزها مدیرعاملی در تیم لیگ یکی بود. یکی از تیم های متمول دسته یکی برنامه داشت از علی دایی به عنوان مدیرعامل استفاده کند که جوابی بهتر از سایرین دریافت نکرد.

سرمربی قرمزها البته دو پیشنهاد هم خارج از ایران داشته؛ اولی پیشنهادی از یک تیم آذربایجانی است. یکی از تیم های دسته اول آذربایجان پیش از شروع فصل به دایی پیشنهاد همکاری داده بود که این پیشنهاد پس از برکناری اش از پرسپولیس دوباره مطرح شد.

تیمی در لیگ برتر ترکیه هم دنبال جذب دایی بود. تیمی که در اردوی ترکیه پیشنهادی به دست دایی رسانده و از همان زمان پیشنهاد همکاری برای دایی روی میز است. تیم ترک تبار حتی برای سال بعد هم پیشنهادش را حفظ می کند و اصلا بعید نیست که دایی سال بعد روی نیمکت آن تیم ترک تبار بنشیند.
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
بسته بندی های خلاقانه محصولات +عکس


بارها دیده شده که مصرف کننده داخلی پس از باز کردن بسته بندی آنچنان مبهوت کیفیت و خلاقیت بکار رفته در بسته بندی شده که حتی دلش نمی خواهد آنرا به سطل زباله بیاندازد!

پول‌ نیوز - مازیار دانیالی: در میدان رقابت بین المللی تولیدکنندگان، یکی از مهمترین عوامل موفقیت بسته بندی است. بله به همین سادگی! بسته بندی کالا آنچنان اهمینت بالایی دارد که بعضا لزوم توجه به آن مهمتر از کیفیت کالای تولیدی هم می شود!

این یک حقیقت است: اگر شما به عنوان تولیدکننده کالا؛ بهترین کیفیت جهان! را دریک بسته بندی نامناسب قرار دهید، شک نداشته باشید رغبتی برای خرید آن وجود ندارد. در اینگونه موارد شما با استدلال سیمانی و غیرقابل تغییر مشتریان مواجه خواهید بود. آنها با خود می گویند: تولیدکننده ای که ظاهر محصولات خود را اینچنین نامناسب عرضه می کند حتما در باطن نیز حرفی برای گفتن ندارد و به همین راحتی کالای شما مشتری خود را از دست می دهد.



از این رو بسته بندی (البته به عنوان یک صنعت مجزا) در روند تولید جایگاه ممتازی دارد. امروزه با پیشرفت تکنولوژیک در مراحل تولید کالا، صنعت بسته بندی نیز در مسیر پیشرفت و نوآوری قرار گرفته و حتی گوی سبقت را نیز ربوده و موفقیت هایی فوق العاده ای را کسب کرده است.



پل ارتباطی

اگر از مساله تبلیغات صرف نظر کنیم، اولین پل ارتباطی مشتری با کالای تولیدی ما همان ظاهر و بسته بندی محصول خواهد بود. پس بر اساس آموزه های علم تجارت کالا، باید در همین زمین اول موفقیت را از آن خود کنیم و این مهم تنها از مسیر توجه کافی تولیدکننده به کیفیت مناسب و جذاب بسته بندی حاصل خواهد شد.

در راستای دستیابی به این منظور، پیشنهادهایی برای شما تولیدکننده محترم داریم:

1.در شرایطی که رعایت کیفیت مناسب محصول وظیفه اصلی شما محسوب می شود اما باید بدانید بسته بندی مناسب نیز یکی از قوانین احترام به مصرف کننده محسوب می شود. رعایت موارد مذکور هم برای مصرف کننده و هم برای تولیدکننده مفید و سودآور خواهد بود.




2. بسته بندی را نباید فدای کاهش قیمت محصول کرد. این یک معادله بسیار نادرست است و در فرهنگ سازی نیز اثر بالایی دارد. به عبارت دیگر؛ زمانیکه تمامی تولیدکنندگان کالا استانداردهای روز بسته بندی را رعایت کنند به همان مقدار انتظار و سطح فرهنگ مصرف کننده نیز به روز رسانی خواهد شد. زمانی که مشتری با پرداخت هزینه یک محصول مناسب از بسته بندی تا کیفیت محتوای آن را در اختیار داشته باشد هیچگاه افسوس هزینه پرداختی را نخواهد داشت.



3.به تجربیات جهانی در این زمینه توجه و احترام بگذاریم. متاسفانه بارها دیده شده که مصرف کننده داخلی پس از باز کردن بسته بندی آنچنان مبهوت کیفیت و خلاقیت بکار رفته در بسته بندی شده که حتی دلش نمی خواهد آنرا به سطل زباله بیاندازد. ما باید به نمونه های موفق جهانی توجه داشته و اینگونه کیفیت را وارد چرخه تولید تا عرضه کالا بنمائیم.



4.خلاقیت و استفاده آسان. این مورد بسیار با اهمیت است و آنرا با یک مثال ساده بیان می کنیم. اگر شما ماکارونی یا چیپس خریده اید قطعا با بسته بندی های رایج یا باید آن را یکباره مصرف کنید یا داخل ظرفی منتقل کنید و قطعا نمی توان آنها را براحتی روی کابینت آشپزخانه یا میز اتاق نشیمن قرار داد. اما تولیدکنندگان باهوش به گونه ای در قسمت بسته بندی مانور می دهند که مشتری را وادار می کنند تا آن بسته بندی زیبا را بدون واسطه روی کابینت آشپزخانه یا میز اتاق نشیمن قرار دهد و چه تبلیغاتی بهتر از این؟!



5. در این مرحله نیازمند همراهی با پیشرفت های جهانی هستیم. به عبارت دیگر هر زمان که تکنولوژی بسته بندی روز جهان را در اختیار داشتیم نباید تا 100 سال! آینده با آن سیستم خودمان را مشغول کنیم بلکه باید با تلاش و تحقیق خود را همپا با تغییرات زمان به روز رسانی کنیم. برای مثال هم اکنون در حوزه صنایع غذایی، بسته بندی به سمت تولید محصولات سالم تر، نگهداری ارگانیک و ضایعات کمتر پیش می رود و ما نیز باید در همان مسیر پیش برویم.

 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
شباهت چهره های ایرانی با چهره های جهانی


در سینمای ایران به جز حسام نواب صفوی بازیگران دیگری هم هستند که شباهت زیادی به ستاره ها و چهره های مشهور در سراسر جهان دارند. این عکس ها را ببینید و خودتان قضاوت کنید.

همشهری سرنخ: در سینمای ایران به جز حسام نواب صفوی بازیگران دیگری هم هستند که شباهت زیادی به ستاره ها و چهره های مشهور در سراسر جهان دارند. این عکس ها را ببینید و خودتان قضاوت کنید.

لیلا حاتمی

شما فکر می کنید لیلا حاتمی شباهتی به بازیگرهای هالیوودی دارد؟ بله، خیلی ها معتقد هستند که لیلا حاتمی بازیگر فیلم هایی چون «چهل سالگی» و «جدایی نادر از سیمین» شباهت زیادی به نیکول کیدمن بازیگر مشهور هالیوودی دارد.







رضا کیانیان

رضا کیانیان را می توان به آل پاچینوی معروف شبیه دانست هر چند که ممکن است خود او هیچ وقت درباره این شباهت فکر نکرده باشد.







سحر دولتشاهی

سحر دولتشاهی که با بازی در تئاتر «دور همی زنان شکسپیر» سروصدای زیادی به پا کرده است را می توان شبیه به کلر دانس برنده گوی طلایی بهترین بازیگر زن درام تلویزیونی در سال 2012 دانست.







پژمان بازغی

خیلی ها بر این باورند که پژمان بازغی شبیه ترین فرد در جهان به کیوانج تاتلیتوک بازیگر و مدل ترکیه ای است.







لیلا اوتادی

همان زمان که لیلا اوتادی برای اولین بار مقابل دوربین رفت، بیشتر کارشناسان و اهالی سینما او را شبیه به ستاره فیلم های وودی آلن می دانستند. با گذشت سال ها، لیلا اوتادی جزو معروف ترین بازیگران سینمای ایران شد اما خیلی ها هنوز هم که او را می بینند یاد اسکارلت جوهانسون می افتند. البته عده ای هم تا او را می دیدند یاد آماندا سیفرید می افتادند.







الناز شاکردوست

برخی از علاقمندان سینما می گویند الناز شاکردوست شباهت زیادی به آنجلینا جولی دارد. البته برخی خانم کتایون ریاحی را هم شبیه به آنجلینا می دانند.







شبنم قلی خانی

نیکولینا کنستانتینوا دوبروا را می شناسید؟ اگر بیننده سریال خون آشام باشید حتما با چهره او آشنا هستید. درست حدس زدید؛ منظورمان همان نینا دوبرو است، بازیگر کانادایی محبوب این روزها. خیلی ها شبنم قلی خانی را به او شبیه می دانند.







تینا آخوندتبار

آشواریا رای از مشهورترین بازیگران بالیوودی است. می گویند تینا آخوندتبار بی شباهت به این بازیگر نیست. خودتان به عکس ها نگاه کنید، قضاوت با شما؛ البته آخوندتبار می گوید که خودش هم این شباهت ظاهری را حس کرده و قبول دارد.

 

PG co

Registered User
تاریخ عضویت
24 جولای 2013
نوشته‌ها
523
لایک‌ها
660
این شباهت ها اتفاقی نیست
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
ویترین آنلاین
مرتضی پاشایی در 23آبان 1393 در گذشت. همین جمله ی 3 کلمه ای موجی از مردم عاشق را از صبح جلوی بیمارستان بهمن جمع کرده تا برای آخرین بار با خواننده خوش احساسشان وداع کنند. هنرمندی که صدایش یک بغض همیشگی، توام با آرامش محض داشت. هنرمندی که تا اخرین لحطه ای که توان ایستادن روی پاهایش را داشت، خواند و عشق ورزید.

سال 90 بود، روز هایی که مرتضی تازه داشت با صدایش نامی میان خواننده ها برای خود دست و پا میکرد. مصاحبه ای از او در گوشه و کنار یک روزنامه به چشمم خورد. با این عنوان که آرزو دارم مانند ناصر خان حجازی بمیرم. با عزت، با نام خوش و پر از عشق مردم. گویا خدا صدایش را شنیده بود

393390_896.jpg



الناز حبیبی
393449_824.jpg


مهران مدیری
393450_135.jpg


فرزاد حسنی
393451_535.jpg
 

shirazi.66

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2014
نوشته‌ها
136
لایک‌ها
84
سن
37
هادی عقیلی
393392_188.jpg


رامبد جوان
393393_466.jpg


دانیال عبادی
393394_578.jpg


آرش برهانی
393395_339.jpg


سحر دولتشاهی
393396_543.jpg


سعید عرب
393397_478.jpg


فرهاد مجیدی
393398_762.jpg


روناک یونسی
393399_574.jpg
 
بالا