zoono
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 16 مارس 2007
- نوشتهها
- 24
- لایکها
- 0
حالا ببینیم در عمل چه پیش می آید. ابتدا جریانی از نوترونهای محرک را به مجموعه مداراگر(آب سنگین یا گرافیت) و اورانیوم می فرستیم. تعدادی از نوترونها اتمهای اورانیوم 235 را می شکافند و نوترونهای اضافی آزاد می کنند. این نوترونها هم بخشی اتمهای 235 دیگری را می شکافند و بخشی نیز به اتمهای غیر از 235 (ناخالصی ها) برخورد می کنند و جذب می شوند و تعدادی نیز از مجموعه فرار می کنند. اما اگر از هر شکافت فقط یک نوترون موجب ایجاد شکافت دیگری شود، واکنش زنجیری آغاز می شود. حال اگر این ضریب (ضریب تکثیر) از 1 بیشتر شود (ولو 1.001) خیلی زود این واکنش به انفجار می رسد که البته برای آزمایش اصلا خوب نیست. پس باید بر عمل تکثیر نظارت کرد. برای این کار می توان از میله هایی همانند کدمیوم (که دارای سطح مقطع زیادی برای جذب نوترون می باشد) استفاده کرد. در عمل گسترش واکنش زنجیری آنقدر سریع است که نمی توان میله ها را به سرعت وارد کرد. خوشبختانه از هر 150 اتم که شکافته می شود، یکی نوترون خود را با تاخیر زیاد (چند دقیقه بعد) صادر می کند که به این ترتیب همین تاخیر باعث می شود تا فرصت لازم بدست آید.
در 1941 آزمایشهای فراوان با مخلوط اورانیوم و گرافیت انجام شد و دانشمندان متوجه شدند اگر اندازه اورانیوم به اندازه کافی بزرگ باشد، حتی با اورانیوم ناخالص نیز واکنش انجام میگیرد. فیزیکدانان تصمیم گرفتند تا در دانشگاه شیکاگو یک واکنش زنجیری با اندازه بحرانی ایجاد کنند. در آن زمان شش تن اورانیوم خالص به دست آمده بود. لایه های اورانیوم و گرافیت را یکی در میان روی هم گذاشتند تا 57 لایه و آنها را برای وارد کردن میله های مراقب کدمیوم سوراخ کردند. و این مجموعه را پیل نامیدند (نامی که بعدا به « واکنشگر هسته ای » تغییر کرد).
پیل شیکاکو در زیر یک استادیوم فوتبال ساخته شده بود و 9 متر عرض و 9.6 متر طول و 6.45 متر ارتفاع داشت و وزن آن 1400 تن بود که شامل 52 تن اورانیوم و فلز اکسید بود. در دوم دسامبر 1942 میله های مراقبت به آرامی بیرون کشیده شدند و در ساعت 3 و 45 دقیقه بعد از ظهر، با رسیدن ضریب تکثیر به 1، بشر پا به « عصر اتم » نهاد. (فیزیکدان مسئول این طرح انریکو فرمی بود و همکار وی یوجین ویگنر با یک بطری شراب ایتالیایی به او تبریک گفت. کمپتن که آنجا بود از راه دور این موضوع را با تلفن به جیمز براینت کننت در هاروارد به این صورت اطلاع داد: « دریانورد ایتالیایی گام به جهان نو نهاد» کنت پرسید: « بومیان چطور بودند؟ » و شنید: « بسیار خوش برخورد ». جالب اینکه اولین دریانورد ایتالیایی جهانی نو را در 1492 کشف کرد و این یکی جهان نو را در 1942 !)
در این اثنا سوخت بهتری پیدا شد. اورانیوم 238 با جذب یک نوترون اورانیوم 239 را بوجود می آورد که به سرعت به نپتونیوم 239 می شکند که به نوبه خود به پلوتونیوم 239 شکسته می شود. اما هسته پلوتونیوم 239 تعدادی فرد (145) نوترون دارد و باید خیلی ناپایا باشد. حدس معقولی به نظر می رسید پلوتونیوم نیز همانند اورانیوم 235 متحمل شکافت شود. در 1941 این امر از راه تجربی آزموده شده بود. فیزیکدانان که هنوز از مساله تهیه اورانیوم اطمینان نداشتند، درصدد بر آمدند تا پلوتونیوم را به میزان زیاد تهیه نمایند.
در 1943 در آوک ریج و همچنین در هنفرد واشنگتن واکنشگر مخصوص برای تهیه پلوتونیوم ساخته شد. مزیت این واکنشگر به پیل شیکاگو این بود که می شد بطور متناوب و به سرعت پلوتونیوم ایجاد شده را از آن خارج کرد. همچنین این واکنشگر ها با آب خنک می شدند ولی پیل شیکاکو با هوا خنک می شد و می بایستی در زمانهای مشخص خاموش می شد.
در 1945 مقدار کافی اورانیوم 235 و پلوتونیوم 239 برای ساختن بمب اتمی جمع شده بود. از اینجا به بعد در شهر سری دیگری در لوس آلاموس در نیومکزیکو و به سرپرستی « رابرت اوپنهایمر» انجام می شد. برای بهبود انفجار، مداراگرها حذف شدند تا فاصله شکافتها کمتر شود. همچنین بمب در پوشش بسیار ضخیمی قرار گرفت تا اورانیوم را مدت بیشتری در خود نگه دارد تا متحمل شکافت بیشتری گردد. آزمودن چنین سیستمی در مقیاس کوچک امکان پذیر نبود. بمب یا باید بالای اندازه بحرانی باشد و یا اصلا بمب نیست. در نتهایت اینکه بمب هسته ای یا بهتر از آن « شکافت هسته ای » در ساعت پنج و نیم صبح روز 16 ژوئیه 1945 (25 تیرماه 1324) در آلاگوردو (نیو مکزیکو) منفجر شد. نیروی انفجار آن معادل 20،000 تن تی ان تی بود. کسی از رابی (فیزیکدان) که شاهد ماجرا بود پرسید که چه دیده. وی با اندوه فراوان گفت: نمی توانم بگویم. فقط انتظار نداشته باشید با مرگ طبیعی از دنیا بروید. (اتفاقا شخص مورد نظر چند سال بعد با مرگ طبیعی مرد!)
دو بمب شکافتی دیگر هم تهیه شد. یکی بمب اورانیوم به نام « پسرک » با 3 متر طول و 60 سانتیمتر عرض به وزن 4.5 تن. که در 6 اوت 1945 - نه آنطور که پیش بینی می شد بر آلمان بلکه - روی هیروشیما انداخته شد. این بمب با امواج رادیویی به کار افتاد. چند روز بعد بمب پلوتونیوم 3.3 متر در 1.5 متر به وزن 5 تن و به اسم مرد فربه بر ناگاساکی فرو افتاد. هردو با هم قدرت انفجاری برابر 35،000 تن تی ان تی داشتند. جهان یکباره متوجه عظمت و قدرت ذاتی اتم شد. برای چهار سال آمریکائیان تصور می کردند اگر شرایط صحیح امنیتی را رعایت کنند، راز ساخت بمب اتم را می توان از جهان پوشیده نگه داشت. اما در واقع از سالها قبل (1939) تئوریهای مربوط به ساخت بمب اتم کاملا همه گیر شده بود و اتحاد شوروی از سال 1940 به سختی درگیر ساخت آن شده بود. البته جنگ جهانی دوم اتحاد شوروی را به شدت ضعیف کرده بود و در نتیجه این کشور اولین بمب اتمی خود را به سال 1949 (22 سپتامبر) منفجر ساخت و آمریکائیان را (بی جهت) دستخوش بیم و وحشت ساخت. این بمب 6 برابر قوی تر از بمب هیروشیما بود. در سوم اکتبر 1952 بریتانیا با منفجر ساختن بمب آزمایشی خود سومین قدرت اتمی جهان شد و در 13 فوریه 1960 فرانسه چهارمین عضو « باشگاه اتمی » جهان گردید. در 16 اکتبر 1964 نیز جمهوری چین انفجار بمبی اتمی را اعلام کرد و پنجمین عضو باشگاه شد.
ادامه دارد ...
در 1941 آزمایشهای فراوان با مخلوط اورانیوم و گرافیت انجام شد و دانشمندان متوجه شدند اگر اندازه اورانیوم به اندازه کافی بزرگ باشد، حتی با اورانیوم ناخالص نیز واکنش انجام میگیرد. فیزیکدانان تصمیم گرفتند تا در دانشگاه شیکاگو یک واکنش زنجیری با اندازه بحرانی ایجاد کنند. در آن زمان شش تن اورانیوم خالص به دست آمده بود. لایه های اورانیوم و گرافیت را یکی در میان روی هم گذاشتند تا 57 لایه و آنها را برای وارد کردن میله های مراقب کدمیوم سوراخ کردند. و این مجموعه را پیل نامیدند (نامی که بعدا به « واکنشگر هسته ای » تغییر کرد).
پیل شیکاکو در زیر یک استادیوم فوتبال ساخته شده بود و 9 متر عرض و 9.6 متر طول و 6.45 متر ارتفاع داشت و وزن آن 1400 تن بود که شامل 52 تن اورانیوم و فلز اکسید بود. در دوم دسامبر 1942 میله های مراقبت به آرامی بیرون کشیده شدند و در ساعت 3 و 45 دقیقه بعد از ظهر، با رسیدن ضریب تکثیر به 1، بشر پا به « عصر اتم » نهاد. (فیزیکدان مسئول این طرح انریکو فرمی بود و همکار وی یوجین ویگنر با یک بطری شراب ایتالیایی به او تبریک گفت. کمپتن که آنجا بود از راه دور این موضوع را با تلفن به جیمز براینت کننت در هاروارد به این صورت اطلاع داد: « دریانورد ایتالیایی گام به جهان نو نهاد» کنت پرسید: « بومیان چطور بودند؟ » و شنید: « بسیار خوش برخورد ». جالب اینکه اولین دریانورد ایتالیایی جهانی نو را در 1492 کشف کرد و این یکی جهان نو را در 1942 !)
در این اثنا سوخت بهتری پیدا شد. اورانیوم 238 با جذب یک نوترون اورانیوم 239 را بوجود می آورد که به سرعت به نپتونیوم 239 می شکند که به نوبه خود به پلوتونیوم 239 شکسته می شود. اما هسته پلوتونیوم 239 تعدادی فرد (145) نوترون دارد و باید خیلی ناپایا باشد. حدس معقولی به نظر می رسید پلوتونیوم نیز همانند اورانیوم 235 متحمل شکافت شود. در 1941 این امر از راه تجربی آزموده شده بود. فیزیکدانان که هنوز از مساله تهیه اورانیوم اطمینان نداشتند، درصدد بر آمدند تا پلوتونیوم را به میزان زیاد تهیه نمایند.
در 1943 در آوک ریج و همچنین در هنفرد واشنگتن واکنشگر مخصوص برای تهیه پلوتونیوم ساخته شد. مزیت این واکنشگر به پیل شیکاگو این بود که می شد بطور متناوب و به سرعت پلوتونیوم ایجاد شده را از آن خارج کرد. همچنین این واکنشگر ها با آب خنک می شدند ولی پیل شیکاکو با هوا خنک می شد و می بایستی در زمانهای مشخص خاموش می شد.
در 1945 مقدار کافی اورانیوم 235 و پلوتونیوم 239 برای ساختن بمب اتمی جمع شده بود. از اینجا به بعد در شهر سری دیگری در لوس آلاموس در نیومکزیکو و به سرپرستی « رابرت اوپنهایمر» انجام می شد. برای بهبود انفجار، مداراگرها حذف شدند تا فاصله شکافتها کمتر شود. همچنین بمب در پوشش بسیار ضخیمی قرار گرفت تا اورانیوم را مدت بیشتری در خود نگه دارد تا متحمل شکافت بیشتری گردد. آزمودن چنین سیستمی در مقیاس کوچک امکان پذیر نبود. بمب یا باید بالای اندازه بحرانی باشد و یا اصلا بمب نیست. در نتهایت اینکه بمب هسته ای یا بهتر از آن « شکافت هسته ای » در ساعت پنج و نیم صبح روز 16 ژوئیه 1945 (25 تیرماه 1324) در آلاگوردو (نیو مکزیکو) منفجر شد. نیروی انفجار آن معادل 20،000 تن تی ان تی بود. کسی از رابی (فیزیکدان) که شاهد ماجرا بود پرسید که چه دیده. وی با اندوه فراوان گفت: نمی توانم بگویم. فقط انتظار نداشته باشید با مرگ طبیعی از دنیا بروید. (اتفاقا شخص مورد نظر چند سال بعد با مرگ طبیعی مرد!)
دو بمب شکافتی دیگر هم تهیه شد. یکی بمب اورانیوم به نام « پسرک » با 3 متر طول و 60 سانتیمتر عرض به وزن 4.5 تن. که در 6 اوت 1945 - نه آنطور که پیش بینی می شد بر آلمان بلکه - روی هیروشیما انداخته شد. این بمب با امواج رادیویی به کار افتاد. چند روز بعد بمب پلوتونیوم 3.3 متر در 1.5 متر به وزن 5 تن و به اسم مرد فربه بر ناگاساکی فرو افتاد. هردو با هم قدرت انفجاری برابر 35،000 تن تی ان تی داشتند. جهان یکباره متوجه عظمت و قدرت ذاتی اتم شد. برای چهار سال آمریکائیان تصور می کردند اگر شرایط صحیح امنیتی را رعایت کنند، راز ساخت بمب اتم را می توان از جهان پوشیده نگه داشت. اما در واقع از سالها قبل (1939) تئوریهای مربوط به ساخت بمب اتم کاملا همه گیر شده بود و اتحاد شوروی از سال 1940 به سختی درگیر ساخت آن شده بود. البته جنگ جهانی دوم اتحاد شوروی را به شدت ضعیف کرده بود و در نتیجه این کشور اولین بمب اتمی خود را به سال 1949 (22 سپتامبر) منفجر ساخت و آمریکائیان را (بی جهت) دستخوش بیم و وحشت ساخت. این بمب 6 برابر قوی تر از بمب هیروشیما بود. در سوم اکتبر 1952 بریتانیا با منفجر ساختن بمب آزمایشی خود سومین قدرت اتمی جهان شد و در 13 فوریه 1960 فرانسه چهارمین عضو « باشگاه اتمی » جهان گردید. در 16 اکتبر 1964 نیز جمهوری چین انفجار بمبی اتمی را اعلام کرد و پنجمین عضو باشگاه شد.
ادامه دارد ...