بزرگانه

[roje_aria79]

آنگاه مردم را درست می ببینی که در بلندیهای سر به آسمان کشیده حضور داشته باشی و نیز در منزلگاههای دور . جبران خلیل جبران

 

[roje_aria79]

توان آدمیان را، با آرزوهایشان می شود سنجید.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

آنکه برنامه ها را از پایان به آغاز ، مورد گفتگو و ارزیابی قرار می دهد بر راستی در حال سرپوش گذاری بر روی چیزی است . ارد بزرگ

 

[roje_aria79]

گفتگو با آدمیان ترسو ، خواری بدنبال دارد.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

دوستان فراوان نشان دهنده کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان ، به گونه ای گسترده است.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

آدمی می تواند بارها و بارها به شیوه های گوناگون قهرمان شود .
ارد بزرگ

 

[roje_aria79]

اگر دست تقدیر و سرنوشت را فراموش کنیم پس از پیشرفت نیز افسرده و رنجور خواهیم شد .
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

آنکه پیاپی سخنتان را می برد ، دلخوش به شنیدن سخن شما نیست .
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بیشتر به کشور آسیب می رسانند.
ارد بزرگ

 

[roje_aria79]

مردانی که بیشتر از حقوق و هنجار زنان پشتیبانی می کنند خود بیشتر از دیگران به نهاد زن می تازند .
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

دشمن ابزار نابود ساختن آدمی را ، در درون سرای او جست و جو می کند .
ارد بزرگ

 

[roje_aria79]

خنده فراوان و بلند و پیگیر ، نفیر فرا رسیدن هنگامه رنج و سختی است.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

اگر آغاز زندگی ات با سپیده دم و روز همزاد گشت همواره در جست و جوی چراغ و پناهگاهی برای شبانگاهان باش ، و اگر درشب و سیاهی آغاز شد از امید در خود چراغی بیافروز که پگاه خوشبختی نزدیک است.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

گاهی تنها راه درمان روانهای پریشان ، فراموشی است.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

اهل خرد ، پیشتاز روزگار خویش اند .
ارد بزرگ

 

[roje_aria79]

نقد و ارزیابی بی کینه ، پاداشی است که ارزش آن را باید دانست .
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

مردمان توانمند در خواب نیز ، رهسپار جاده پیشرفتند .
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

آنکه دیگران را ابزار پرش خویش می سازد ، تنها خواهد ماند .
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

بزرگترین کارخانه نابودی توانمندیها ، آیین آموزشی نادرست است.
اُرد بزرگ

 

[roje_aria79]

هم رنگ دیگر کسان شدن ، باور هیچ کدام از بزرگان نبوده است .
ارد بزرگ