کتاب خواندن مثلِ اندیشیدن است ؛ مثلِ دعا کردن، مثلِ صحبتی با یک دوست، مثلِ ابرازِ عقیده، مثلِ گوش دادن به عقیده ی دیگران، مثلِ گوش سپردن به موسیقی، مثلِ تماشایِ یک منظره است و مثلِ قدم زدنی در ساحلِ دریا.
در یک جا اخلاق تو آن چنان لطیف و رقیق و آن چنان نازک است که نسیم از لطافت این اخلاق، شرمسار است، و آن چنان شجاعت و تهاجم و روح مجاهده اى دارى که سنگها و جمادات و فلزات در برابر آن، آب مى شوند. روح تو آن نسیم لطیف است یا این قدرت و صلابت و قوت؟ تو چگونه موجودى هستى؟! "جبران خلیل جبران"
علی بن ابیطالب، بزرگ بزرگان، یگانه نسخهای است که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است. "شبلي شميل"
چه میشد بر تو ای دنیا، اگر نیروهای خود را جمع میکردی و در هر زمانی یک علی میآوردی با عقلش و قلبش و با زبان و ذوالفقارش. "جرج جرداق"
هر گاه کسی بخواهد بیماری روح و روان خود را درمان کند، باید به گفتار امام علی در نهج البلاغه روی آورد و راه و روش زندگی را در پرتو این کتاب ارزشمند بیاموزد. "امین نخله"
علی مولود حوادث نبود، بلکه حوادث را او به وجود آورده بود، اعمال او مخلوق فکر وعاطفه و مخیله خود اوست، پهلوانی بود که درعین دلیری، دلسوز و رقیق القلب، و شهسواری بود که در هنگام رزم آرایی، زاهد از دنیا گذشته بود. به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت و در حقیقت، جان خود را فدا نمود. روحی بسیار عمیق داشت که ریشه آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی آن را فرا گرفته بود. "بارون کاردایفو"
پهلواني امام (عليه السلام) تنها در ميدان جنگ نبود بلکه او در روشنبيني، پاکدلي، بلاغت، سحر بيان ، اخلاق فاضله ، شور ايمان، بلندي همت ، ياري ستمديدگان و نااميدان، متابعت حق و راستي و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زيادي از حضور او گذشته، اما هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيکو و سعادتمندي را بگذاريم بايد به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگيريم "ميخائيل نعيمه"
براي عظمت علي اين بس که تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه ميگيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علي مستند دارند چه گفتار او حجيت قطعي داشت، او باب مدينه علم بود و با روح کلي پيوستگي تام داشت. "لامنس"
علي (عليه السلام) تا سرحد شور و عشق پاي بند دين، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولياءالله در وجودش جمع بود. "پطروشفسکي"
از کساني مباش که عيب ظاهري و واضح خود را نمي بيند ولي کوچکترين عيب ديگري برايش بزرگ است و نيز از کساني مباش که گناه بسيار خويش را ناچيز مي شمارد و اندک گناه ديگري در چشمان او بسيار است. "حضرت امیر (ع)"