• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بیان اتفاقات اخیر کشور به صورت طنز

ESMIGHELE

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2012
نوشته‌ها
8,304
لایک‌ها
10,372
محل سکونت
مِشـــHaD
عمو اشکال نداره اگه کمر ما باعثه شادیشون میشه بزار شادی کنن :دی

راستی عمه
تو با عمه راکی نسبتی داری؟؟

images
 

pari22

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
6 دسامبر 2012
نوشته‌ها
780
لایک‌ها
196
سن
34
محل سکونت
urmia-ghazvin
داداش دلم خالیه نون نداریم بخوریم بعد شوما میری گوشی فوق پیشرفته جی ال ایکس بخری؟
برو بده برنج هندی کیسه 50 تومن بعد بخور سرطان نمیکیری نترس بعدم با پراید 20 تومنی برو مسافرت ایمنیش حرف نداره
چه مسافرتي ادم سر كوچه هم نميتونه بره با اين اشفته بازاري كه ايجاد شده مسافرت حرام است :D

چی 500 میخوای بدی پای یه گوشی به زور از جیب بیرون بیاد
پاشو برو یه جی ال ایکس بخر که راحت از جیب بیرون بیاد
البته اگه پولت نرسید میتونی یه دبه بخری امکاناتش بیشتر هست.
فك كنم دبه بهتر باشه :lol: حالا موندم چند كيلويي شو بخرم
 

myblacksky

Registered User
تاریخ عضویت
10 اکتبر 2012
نوشته‌ها
247
لایک‌ها
12
سلامتی اونایی که منو به خاطر خودم میخوان نه واسه پرایدم .... :))
.
.
.
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﭘﺘﻮي ﺳﻮراخ ﺳﻮراخ اﺧﺘﺮاع ﮐﻨﻦ ﺑﺮاي ﻣﺎﻫﺎﯾﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻣﻤﻮﻧﻪ

وﻟﻲ ﺑدون ﭘﺘﻮ ﺧﻮاﺑﻤﻮن ﻧﻤﯿﺒﺮﻩ :دی

والا :|
.
.
.
شما یادتون نمیاد، یكی از بزرگترین معضلات دبستان این بود كه سر امتحان دیكته،

"صلی علی و آل وسلم" رو بنویسیم یا فقط (ص) بذاریم! :))
.
.
.
یکی دیگه از مرض هایی که دارم ، اینه که نمیتونم رو شیشه بخار گرفته چیزی نکشم :|
.
.
.
یه گروهی هم بینمون هستن که سرکار میرن و از اونجا انلاین فیسبوکن یعنی رسما ادمای

زرنگ به اینا میگن هم کار میکنن هم فیسبوکشونو میرنو کلی سرگرم میشن هم اخر برج

حقوقشون سرجاشونه،هم دنیا رو دارن هم اخرت :))

خلاصه وضعیتشون بهتر از ما ادمیناس والا :|
.
.
.
بابام اومده تو اتاق قاب عکس بچگیامو دیده(3-4 سالگی)بهم میگه:

نره خر ببین قبلنا چه ناز بودی :ا

لا مصب انقد ابراز احساساتش وسیعه که تو حلقم جا نمیشه:ا
.
.
.
تا حالا دقت کردین Google earth این امکان رو به ما میده که بریم و جاهای دیدنی و

دست نیافتنی دنیا رو ببینیم, ولی تنها جایی که ما میریم میبینیم خونه خودمونه :)
.
.
.
یه دوست پسر نداریم زنگ بزنه بگه عزیزم حالت چطوره ما هم با صدای غمگین بگیم

حوصلمون سر رفته بعد اون دلش بسوزه بگه الان میام ببرمت بیرون تو راه که داره با سرعت

میاد تصادف کنه بمیره بعدخبرشو به ما بدن بهو هیجان زده بشیم از این بی حوصلگی در بیایم
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
.
.
.
یه ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﻣﯿﺮﻩ ﭘﺎﺭﮎ. ﺭﻭ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﻋﺰﯾﺰﻡ

ﺍﮔﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﮐﺎﺝ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭼﯽ ﻣﯽﮔﻔﺖ؟

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﺯﺑﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽﮔﻔﺖ :

ﺍﺣﻤﻖ! ﻣﻦ ﭼﻨﺎﺭﻡ ﻧﻪ ﮐﺎﺝ
:))))
.
.
.
بعضــــیام انـــگار اول شکــــست عــشقی بــودن!

بـــعــــد دســـت و پـــــا در اوردن
.
.
.
دیروز قصد کردم تو افق محو بشم یهو ایرانسل اس داد بهم:

با خرید سیمکارت طرح افق ایرانسل 1000000000 تومان شارژ هدیه بگیرید

ویک سیم کارت رایگان طرح محو جایزه بگیرید!!!!

این یعنی قبل از ما ایرانسل اونجا بوده

باید یه جای دیگه پیدا کنیم
.
.
.
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭوزنامه میخوندیم خدا صفحه،ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺭوزنامه ﮐﻪ ﺳﻬﻠﻪ

ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺳﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ۵ ﺧﻂ ﺑﺎﺷﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﻧﯿﻢ :))
.
.
.
تو دوران تحصیلم مهتابي 50 درصد کلاسهایی که توش بودم صداي تراكتور انژكتوري ميداد!

واسه شما هم پیش اومده عایا؟! :دی
.
.
.
بعضی آدمام هستن شبیه مزه ی ساندویچ کالباس های قدیمی هستن که تو سینما

قبل رفتن تو سالن یا از بوفه ی مدرسه می خریدیم!

نه تکرار می شن نه فراموش!

به سلامتیشون ♥
.
.
.
روزی مریدان مناظره همی کردندی که اپل بهتر بودندی یا گلکسی که ناگاه شیخ بر فراز

فرو آمدندی و مریدان از ترس گوشی هارا در خشتک فرو بردندی.شیخ گفت نترسید

در بیاورید همه خشتک بدریدندی و گوشی و تبلت ها را با مکافات درآوردندی.

شیخ خندیدندی و glx را راحت از جیب در آوردندی و در افق محو شدندندی!
=))
.
.
.
ﺑﺰﻭﺩﯼ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻣﯽﺷﻪ ﺳﯽ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ،ﻣﺎﺷﯿﻨﻤو ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ

ﻭﻋﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﻘﻖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺴﺘﻀﻌﻔﺎﻥ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ :))
.
.
.
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺷﻤﺎﻡ ﻣﻮﻗﻊ SMS ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻟﺤﻨﺸﻮﻥ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﻣﯿﺸﻪ؟

ﻣﺜﻠﻦ : ﺳﻼﻡ ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺎﻥ ﺑﺨﺮ؟ :))
 

-Arash-

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2011
نوشته‌ها
3,124
لایک‌ها
2,060
محل سکونت
North Korea
شما یادتون نمیاد، یكی از بزرگترین معضلات دبستان این بود كه سر امتحان دیكته،

"صلی علی و آل وسلم" رو بنویسیم یا فقط (ص) بذاریم! )

:D

ما با (ع) و (س) هم دوشواری داشتیم :)
 

saeed engine

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
11 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1,357
لایک‌ها
300
جالب بود

خنده های ما هزاران بار از گریه هایمان تلخ تر است
 

myblacksky

Registered User
تاریخ عضویت
10 اکتبر 2012
نوشته‌ها
247
لایک‌ها
12
روزگار، ما را به جايي رسانده كه به پرايد نامه بنويسيم. (فكر كن!) پرايد عزيزم، شنيده‌ام مرز هجده ميليون تومان را رد كرده‌اي.‌اي قشنگ‌تر از پريا از اين به بعد، انصافا، تنها تو كوچه نريا. چون با اين وضعيت زورگيري، اختلاس و... كلا بچه‌هاي محل دزدن و خداي نكرده زبانم لال يكجا تو رو مي‌دزدند.

پرايد خوبم، انژكتورت را قربان، ‌اي لاستيكت تو حلقم، ‌اي فداي برجستگي صندوق عقب تو، ‌اي دور رينگت بگردم، فكر مي‌كردي يك زمان به مدد تلاش شبانه روزي مسوولان هجده ميليون تومان بشوي؟!

اي پرايد، ‌اي نازنين، ‌اي ماكسيما مخفي، ‌اي طرح ژنريك بنز، ‌اي پرادو مينيمال تو الان در شرايطي هستي كه مي‌توان لنت‌هايت را طوطياي چشم كرد. تو الان در موقعيتي هستي كه دود اگزوزت صد مرتبه از هواي فرحزاد مصفي‌تر است! تو چنان مقام و منزلتي داري كه مردم عاشق جيب چاك تو هستند. يعني قيمتت جيب جر مي‌دهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت كه سايپا سر در كارخانه‌اش بيلبورد بزند «اين ور پرايد اوفينا/ اون ور پرايد اوفينا».

اي تراول چك متحرك، ‌اي هر دور لاستيك تو شيش ماه كار كردن من، ‌اي كه ديروز در حد غضنفر بودي و امروز اما يك پا «ارزو» شدي. همينطور كه در خيابان‌ها حركت مي‌كني و از مردم دل مي‌بري به جان مسوولان با بالا گرفتن برف پاك‌كن‌هايت دعا كن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد كيمياگري بلد بودند، كه توانستند نه مس، كه لگني مانند تو را طلا كنند؛ طلاي هجده عيار! باز من نمي‌دانم چرا اين مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد مي‌كنند. قيمت پرايد امروز، قيمت زانتياي يك سال پيش است. آيا اين امر به راحتي به دست مي‌آيد؟ اين دوستان ناممكن‌ها را براي ما ممكن كرده‌اند. ‌اي الهي آخ و همينطور بچه‌ها متشكريم از بيخ
 

myblacksky

Registered User
تاریخ عضویت
10 اکتبر 2012
نوشته‌ها
247
لایک‌ها
12
یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان حمله کنن سمت من. بعدش تو ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که
صدای گرگ دربیارن تو افق…….

*

*

*

یکی از فـانـتزیام اینه کــه
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ،
کلی آدم بیگناه اینجا هست !

*

*

*

توهم در حد سراب های بیابان های ۱۰۰ درجه آمازون …

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که با مخاطب خاصم دعوا کنم بعد که ازش ناراحت شدم سیگارمو روشن کنم و وقتی دارم تو غروب ناپدید میشم ماشین بزنه لهم کنه بعد مخاطب خاصم ببینه و “چیریک چیریک چیریک”(صدای کفششه!) بدووه بیاد پیشم بگه آه خدای من ! تو نباید منو تنها بزاری … منم بهش بگم دیگه دیره و بعدش دوتا سرفه کنم و بمیرم … پسره هم از نبود من خودکشی کنه !!!

*



یکی از فانتزیام اینه که…
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم…
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم…
منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد…
برو از خدا بترس….

*

*

*

از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۲ سال زنده میمونی ! منم ۲۳ماه با این راز تو سینم زندگی کنم تا اینکه یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن این راز رو فاش کنم و همه تو بهت و حیرت به هم نگاه کنن و زبونشون بند بیاد … منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک کنم و در نور محو بشم و هرچی صدام کنن و دنبالم بیان بهم نرسن و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن کصـافـطــا !!!
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم :
بعد که ۲سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده ؛ بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان هندی

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!

*

*

*

یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه
واسه امتحانا درس بخونم

*

*

*

یکی از فانتزیامم اینه که:
.
.
با لحن جدی و خسته
به یه دکتر بگم:
لطفا حاشیه نرو دکتر!!
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یکی داره تو فانتزیش توی گرد غبار یا دود محو میشه
از اون طرف دودا بگم پخخخخخخخخخخخخخخ بعد سکته ناقص بزنه بعد بمیره
بعد منم تو چاهی که از فرط خنده حفر کردم سقوط کنم
بعد اون دنیا یقمو بگیره از پل صراط پرتم کنه پائین!

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم :

*

*

*

“مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگیری مَردی
بعد برگه رو تحویل بدم برم!!!
ما همچین آدمی هستیم….
 
بالا