حافظ شناسي؟

[buf]

منظورت از فلسفه چيه كه مي گي حافظ فلسفه نداره؟ كدوم شعر خوبي مي تونه فلسفه نداشته باشه؟؟!
اتفاقا حافظ خيلي تحت تاثير خيام بوده و چندتا از شعراش دقيقا بازگويي رباعي هاي خيامه. مثل همين مثالي كه آوردي:

خيز و در كاسه زر آب تربناك انداز
پيشتر زانكه شود كاسه سر خاك انداز

كه دقيقا شبيه اشعار خيامه و بازي با خاك شدن اعضاي بدن و اينا...

مقدمه صادق هدايت بر رباعيات خيام رو اگه نخوندين حتما بخونين. معادل هاي دقيق رو پيداكرده و مقايسه كرده.

 

[SherlockHolmes]

منظورت از فلسفه چيه كه مي گي حافظ فلسفه نداره؟ كدوم شعر خوبي مي تونه فلسفه نداشته باشه؟؟!
اتفاقا حافظ خيلي تحت تاثير خيام بوده و چندتا از شعراش دقيقا بازگويي رباعي هاي خيامه. مثل همين مثالي كه آوردي:


كه دقيقا شبيه اشعار خيامه و بازي با خاك شدن اعضاي بدن و اينا...

مقدمه صادق هدايت بر رباعيات خيام رو اگه نخوندين حتما بخونين. معادل هاي دقيق رو پيداكرده و مقايسه كرده.

دقيقا!
مثلا به اين بيت حافظ دقت كنيد :
آنگه كه چرخ از گل ما كوزه ها كند............زنهار!كاسه سر مرا پر شراب كن!
هممون ميدونيم كه كوزه يكي از تشبيهات مورد علاقه خيام بوده!

 

[daftarekhaterat]

چيزي كه خيلي به نظر من مهمه اينه كه حافظ توي اشعارش حتي يك بار از كلمه دختر به معني واقي دختر يا زن استفاده نكرده! جالب نيست؟! :happy:

 

[SherlockHolmes]

اتفاقا برعكس در بسيار از مواقع كلمه معشوق و شراب در شعر همون معني واقعي رو ميده!
نه معاني معنوي!

 

[daftarekhaterat]

اتفاقا برعكس در بسيار از مواقع كلمه معشوق و شراب در شعر همون معني واقعي رو ميده!
نه معاني معنوي!

و جالبه كه كلمه دختر رز رو هم به جاي شراب به كار برده! عجب مارمولكيه ها...

 

[SherlockHolmes]

همچنين بنت العنب و ام الخبائث!!
بيت شعرش يادم نمياد برم بگردم ببينم عين بيت رو گير ميارم!

 

[iranvig]

منظورم از فلسفه (اشتباه كردم تو تايپ) منظور منطق هست -(حالا نزن بابا يه ديقه صبر كن بعد) حافظ شعرش پر از احساس هست و ته زيباييه - و نگاهش هم به زندگي دقيقا روي احساس ميچرخه اما خيام حرفش حرف رياضياته حرف منطق دو دوتا ميشه 4 تا. روي احساس حرف نميزنه -دقيقا خودت هم گفتي

ولي اشعار حافظ به خيام بسيار نزديكه با اين تفاوت كه آخر تمام رباعيات خيام به نيستي ختم ميشه
ولي حافظ غزليات مربوتش معمولا به بي خبري و نا آگاهي از عاقبت ختم ميشه

آره حرف حافظ آخرش اينه كه من نميدونم پس بيخيال فعلا دم رو بچسب ولي خيام ميگه نه آخرش هيچه و هيچ پس دم رو داشته باش. دومي بهت ميگه واقعا بايد دم رو داشت چون فقط همينه و ديگه نيست.
من اجحاف به كسي هم نكردم فقط نظر دادم كه اين نظر اگه اجحاف هست پس بايد گفت حافظ خيلي كوچيكه كه با نظر من يه نفر بهش اجحاف ميشه.
درباره شعر هم من فكر نميكنم اينطوري كه شما ميگي باشه چون حافظ وقتي خيلي بهش فشار ميومد بيپرده حرف ميزد دقيقا خودت هم گفتي حتي عالم بعدي رو هم به سخره ميگيره.
حافظ خيلي بي پرده تر از اينها حرف ميزنه .
مثلا ميگه : منو انكار شراب اين چه حكايت باشد -- غالبن اينقدرم عقل كفايت باشد.
درباره خوندن تاپيك و ... تا جايي كه تونستم خوندم(شايد هم به قول تو همش رو نخونده باشم يا اصلا نخونده باشم) و در حد برداشت خودم حرف زدم بقيش رو هم كاري ندارم.

 

[خوبی کن]

http://www.farhangsara.com/fhafez.htm