AMD 99
Registered User
نیزه ی نم باد شرجی ، وسط دشت تابستون ..... تازیانه های رگبار ، توی چله ی زمستون
نتونستن ، نتونستن ، جلوی من و بگیرن ...... از من خسته ی خسته ، شوق رفتن و بگیرن
حالا که رسیدم اینجا ، پر قصه برا گفتن ..... پر نیاز تو برای ، آه کشیدن و شنفتن
مسافر اثر استاد Ghomayshi
نتونستن ، نتونستن ، جلوی من و بگیرن ...... از من خسته ی خسته ، شوق رفتن و بگیرن
حالا که رسیدم اینجا ، پر قصه برا گفتن ..... پر نیاز تو برای ، آه کشیدن و شنفتن
مسافر اثر استاد Ghomayshi