• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

دانشگاه مجازي ازدواج

a-b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 مارس 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
25
محل سکونت
tehran
[h=1]دلایلی که باعث جدایی زوج ها می شود چیست ؟[/h]



201212263484180a.jpg


دلایل بسیاری وجود دارد که باعث می شود زوجها تصمیم بگیرند از هم جدا شوند.

خیانت :

۱۷ درصد طلاقها بخاطر خیانت یکی از طرفین رخ می دهد اما بسیاری معتقدند که خیانت هرگز دلیل اصلی طلاق نیست بلکه نشان دهنده آن است که یک رابطه مدتهاست از هم پاشیده است و در واقع نتیجه ادامه دادن به یک رابطه مشکل دار و یا بدون عشق است. به هرحال خیانت همسران یکی از دلایل رایج زوجها برای طلاق است .

خشونت :
خشونت های خانگی چه از نوع فیزیکی و چه از نوع روحی روانی یکی دیگر از دلایل اصلی طلاق زوجها محسوب می شوند. معمولا" اثبات خشونتهای روحی بسیار سخت تر است و با نامهایی از قبیل تحقیر ، ناسازگاری توصیف می شود.

ناسازگاری و عدم تفاهم :
برخی از زوجها بخاطر فشارهای والدین و اطرافیان و یا فقط بخاطر احساس تنهایی در ازدواج عجله می کنند و بعد از مدتی متوجه می شوند که با همسر خود تفاهم ندارند و سازگار نیستند.علاوه براین اعتقادات و رفتار آدمها در طول زمان تغییر می کند و ممکن است زوجی که ۱۰ سال بیش باهم تفاهم و سازگاری داشتند در حال حاضر با هم سازگار نباشند.

فقدان ارتباط :
بسیاری از افرادی که از همسرانشان جدا شده اند می گویند هرگز به صحبتهای همسر خود در هنگام دعوا و مشاجره گوش نمی کردند و اهمیت نمی دادند. ارتباط ر ازدواج بسیار مهم است و اگر زوجی احساس کنند که نمی توانند با یکدیگر صحبت کنند مشکلاتشان حل نشده باقی می ماند.

فرزندان :
گاهی فرزندان باعث بروز اختلافات اساسی در میان والدینشان می شوند زیرا برخی از زوجها درباره تصمیماتی که برای فرزندانشان می گیرند و قوانینی که برای آنها وضع می کنند نمی توانند به توافق برسند ، در نتیجه یکی از آنها احساس می کند که دیگری قدرت او را تضعیف می کند و همین باعث بحث و اختلاف نظر آنها می شود.

برآورده نشدن توقعات :
یکی از زوجها و گاهی هردوی آنها ممکن است احساس کنند که ازدواجشان آن چیزی نیست که آنها می خواستند . بعضی ها دوست ندارند که ازدواجشان یک ازدواج معمولی باشد و احساس می کنند که همسرشان توقعات آنها را برآورده نمی کند مخصوصا" اگر آنها فرهنگها و اعتقاد مذهبی متفاوتی داشته باشند.

پول :
اگر نگرش زوجهای جوان به پول و مسائل مالی خیلی متفاوت باشد این موضوع باعث می شود درمورد مسائلی مالی خانه به توافق نرسند ودچار اختلاف شوند. مثلا" اگر یکی از زوجها خسیس باشد و دیگری ولخرج ، اختلافات و درگیریهای زیادی در بین آنها بوجود می آید که ممکن است حتی منجر به طلاق شود.

اعتیاد :
هر نوع اعتیاد باعث بوجود آمدن مشکلات و اختلافات شدید در ازدواج می شود . منظور از اعتیاد فقط اعتیاد به مواد مخدر ، سیگار و الکل نیست ، حتی اعتیاد به قمار ، خرید واینترنت هم می تواند باعث بروز مشکلات جدی در ازدواج شود.


منبع : aftabir.com


 

a-b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 مارس 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
25
محل سکونت
tehran













[h=1]چگونه به همسرمان نشان دهیم که دوستش داریم؟
[/h]

2012122212251370a.jpg

هرگز در جمع ، اشکالات و اشتباهات او را به او گوشزد نکنید ، او را تمسخر و یا طرد نکنید. اگر او مرتکب اشتباهی می شود حتما" بطور خصوصی به او بگویید .




در زندگی متاهلی ، گاهی کار زیاد ، فرزندان و یا حتی فعالیتهای روزمره باعث می شوند که شما زمان بسیار کمی برای نشان دادن عشق خود نسبت به همسرتان داشته باشید . اما لازم نیست کار زیادی انجام دهید و وقت زیادی صرف کنید ، چند روش ساده وجود دارد که با استفاده از آنها می توانید به همسرتان نشان دهید که دوستش دارید.

1 -
همسرتان را در الویت قرار بدهید
اگر با همسرتان طوری رفتار کنید که بفهمد برای شما در الویت است کاملا" می فهمد که چقدر دوستش دارید . برای مثال ، وقتی همسرتان بعد از یک روز کاری به خانه بر می گردد ، آشپزی را متوقف کنید ، اجازه بدهید بچه ها با وسایل خودشان بازی کنند ، کامپیوتر را خاموش کنید و حتی تلویزیون را هم خاموش کنید و فقط به همسرتان و خواسته های او توجه کنید ، با او سلام و احوالپرسی کنید ، او را در آغوش بگیرید ، ببوسید و درباره روزی که پشت سر گذاشته از او سئوال کنید . این توجه خاص حتی اگر چند دقیقه هم باشد کافی است .


2 -
همسرتان را هرگز با دیگران مقایسه نکنید
مردها اصلا" دوست ندارند با دیگران مقایسه شوند.


3 -
همیشه به او احترام بگذارید
هرگز در جمع ، اشکالات و اشتباهات او را به او گوشزد نکنید ، او را تمسخر و یا طرد نکنید. اگر او مرتکب اشتباهی می شود حتما" بطور خصوصی به او بگویید . این کار شما باعث می شود او کاملا" حس کند که شما در هر جمعی پشتیبان او هستید و از او حمایت می کنید. علاوه براین ، هرگز اجازه ندهید که خانواده و دوستان شما به او بی احترامی کنند.


4 -
وقتی با دیگران صحبت می کنید از همسرتان تعریف کنید و سعی کنید همسرتان بشنود که شما در حال تعریف کردن از او هستید

اگر همسرتان کار بسیار خوبی انجام داده و یا کار خاصی برای شما انجام داده است آن را برای دیگران هم تعریف کنید. وقتی همسرتان این ها را می شنود احساس می کند که خیلی مهم است و کارهایش برای شما ارزش دارد.

5 -
برای او یک یادداشت عاشقانه بنویسید و روی میزش و یا روی کیفش بگذارید تا صبح که از خواب بیدار می شود آن را ببیند
این یادداشت محبت آمیز باعث می شود قبل ازاینکه او روزش را آغاز کند به یاد بیاورد که شما عاشقانه او را دوست دارید. مهم نیست که درآن روز چه اتفاقاتی برای او می افتد و چه مشکلاتی در محل کارش برایش پیش می آید ، این یادداشت باعث می شود که او در تمام طول روز به یاد داشته باشد که شما دوستش دارید.




منبع : aftabir.com





 

a-b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 مارس 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
25
محل سکونت
tehran
[h=1]
[/h]
[h=1]کدام ازدواج ها ریسک بالاتری دارند؟[/h]



مشاوران ازدواج معتقدند برخی از ازدواج ها احتمال شکست بیشتری دارند. آنها مراجعان خود را که در مرحله آشنایی یا نامزدی با شکست رو به رو شده اند، بررسی کرده اند و اشتراکاتی بین آنها پیدا کرده اند که کمک می کند دسته بندی مشخصی از ازدواج های پرریسک ارائه دهند.

43225595113854198162361292252318212622114.jpg

این ازدواج ها بر اساس دسته بندی به 7 دسته تقسیم می شوند

دسته اول: ازدواج هایی که قبل از 25 سالگی آقایان و قبل از 23 سالگی خانم ها صورت گرفته
البته بارها گفته ایم که سن به تنهایی نمی تواند ملاک موفقیت یا شکست یک ازدواج باشد. ازدواج های زیادی هستند که در سنین پایین هم موفق اند اما باید بگوییم که در سنین پایین احتمال شکست در ازدواج به مراتب بیشتر است.
با توجه به عدم ثبات معیار های انتخاب همسر، عدم شناخت فردی و شرایط پیرامون، عدم استقلال فکری، مالی و ضعف تصمیم گیری، انتخاب های احساسی و عدم شناخت کافی از جنس مخالف، این دسته از ازدواج ها یکی از پر ریسک ترین نوع ازدواج ها به شمار میرود و افرادی که در این رده سنی تصمیم به ازدواج و طی مراحل آشنایی دارند لازم است آموزشهای لازم را جهت ارتباط و شناخت صحیح کسب نمایند وبا مشاور و راهنمایی خانواده ها نسبت به آن اقدام کنند.

دسته دوم: ازدواج به علت نیاز جنسی
اگر چه بخشی از انگیزه های ازدواج به تامین غریزه جنسی مربوط می شود و این حق عرفی و شرعی افراد است، اما نیاز جنسی نباید تنها دلیل ازدواج باشد چرا که پس ازتامین شدن آن فشارحاصل از شرایط پیرامون زندگی و مسئولیت پذیری و عدم برنامه ریزی می توانند باعث شکست در ازدواج شود.

دسته سوم: ازدواج تحمیلی
ازدواج هایی که به طرفین از سوی خانواده یا بر اساس رسم و رسومات تحمیل می شود و بعضا ازدواج های فامیلی هستند که علاوه بر اینکه درصد شکست در ایندسته از ازدواج ها زیاد است، می تواند باعث گسترش خیانت های جنسی و عاطفی زوجین نسبت به یکدیگر شود همچنین باعث سرخوردگی و ضعف در استقلال فکری و تصمیم گیری افراد شود.

اگر چه همه ما ممکن است مجذوب زیبائی های دیگران شویم اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود،پس توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب



دسته چهارم: ازدواج هایی که به واسطه ظاهر و موقعیت اجتماعی طرفین صورت می گیرد اگر چه همه ما ممکن است مجذوب زیبائی های دیگران شویم اما از آنجایی که ظاهر در ابعاد مختلف در گذر زمان عادی می شود و پس از سایر خصوصیات که اکثرا باطنی هستند نمود می کند. پس با توجه به تجارب مشاوران ازدواج توصیه می شود زیبایی ظاهری در کنار سایر خصوصیات فردی و شخصیتی افراد ملاک انتخاب همسر باشد نه تنها دلیل انتخاب.

دسته پنجم: ازدواج هایی که در آن زن نسبت به مرد برتری دارد
مسئله این نیست که خانم ظرفیت برتری نسبت به آقا را ندارند بلکه یکی از دلایل درونی خانم ها جهت ازدواج نیاز به یک تکیه گاه قوی است. پس در ازدواج شایسته است مرد در چند عامل برتری داشته باشد

63184961767924842797482152435346176114.jpg

دسته ششم: ازدواج های راه دور
اردواج نیاز به شناخت نزدیک و رو در رو دارد. شما باید مدتی طولانی با فرد مورد نظر خود نشست و برخاست کنید که این مدت معمولا در دوران آشنایی، خواستگاری، بله بران، نامزدی و عقد صرف می شود اما اگر فرد مورد نظر شما در دسترس نباشد، نتوانید با او بیرون بروید، نتوانید رفتار او را در خانواده ببینید یا نتوانید در موقعیت های مختلف واکنش های او را بسنجید، چطور می خواهید درباره او اطلاعات جامع و کاملی به دست بیاورید؟


دسته هفتم: ازدواج هایی که دو خانواده دارای دو فرهنگ مختلف هستند
خانواده مهترین نقش در تربیت فرد بازی می کند، اختلافات خانوادگی زمانی بیشتر می شود که دو خانواده آداب و رسوم و فرهنگ مختلفی داشته باشند. معمولا این اختلافات شامل: اختلاف سر مهریه، اختلاف بر سر مراسم، اختلاف در زمینه حد مشارکت یا دخالت های خانوادگی در زندگی تازه عروس و داماد، اختلاف سلیقه و معیارهای روابط اجتماعی و... هستند. همه این ها فشار روحی و استرس زیادتری بر طرفین وارد می کند. بنابراین بهتر است زمینه خانوادگی شما و همسرتان تا حد ممکن شبیه هم باشد.

منبع: تبیان


 

a-b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 مارس 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
25
محل سکونت
tehran
ازدواج ،تمرین محبت است





در این مقاله قصد داریم کمی دقیق تر به ازدواج نگاه کنیم و به چند بعد آن به صورت جزئی تر بپردازیم و از فواید و ضرورتهای آن سخن بگوئیم .

ازدواج ،تمرین محبت است

دراین قسمت به بحث " تغذیه نیاز عاطفی" ، " بزرگ شدن روح " و " تمرین محبّت کردن " می پردازیم و در مقاله ی بعد به دیگر فواید ازدواج مثل : " تمرین در ارتباطات" و " شخصیت مفید و مستقل " خواهیم پرداخت :

تغذیه نیاز عاطفی :

نیازی در وجود انسان هست که جایگزینی دیگر برای پاسخ دادن به آن نیاز جز ازدواج وجود ندارد و آن نیاز ، نیاز عاطفی است .

انسان را از این رو نام انسان نهاده اند که نیاز به انس دارد و ریشه لغوی انسان از انس گرفته شده است ، انسان با مؤانست با دیگران آرام تر می شود ، هر چند که انس حقیقی در انس با محبوب ازلی و ابدی است .

نیاز عاطفی ، نیازی است که انسان پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی و نوجوانی ، وجود آن را ملموس تر احساس می کند و تفاوتی نمی کند که انسان تا قبل از جوانی در فضای محبت آمیزی بزرگ شده باشد یا خیر ، و هر چقدر انسان والدین مهربان و دلسوزی داشته باشد و هر چقدر برادران و خواهران مهربان و هر چقدر دوستان خونگرم و صمیمی داشته باشد ، باز هم احساس می کند هنوز تشنه ی یک نفر دیگر است ، تشنه محبت ورزیدن و مورد محبت قرار گرفتن .

نیاز عاطفی نیازی است که حتی انسان وقتی در میان انسانهای مهربان هم قرار دارد وجود آن را حس می کند ، احساس می کند یکی دیگر باید باشد تا با او راحت تر حرفهای دلش را بزند ،محبتش را عرضه کند و سنگ صبورش باشد. جالب اینجاست که این عطش و نیاز را نسبت به جنس مخالف خود هم می بیند و در این میان ، هیچ چیزی نمی تواند به این نیاز حقیقی و مهم ، به طیبی و طاهری و گوارایی ازدواج ، پاسخ دهد و بواسطه وجود این نیاز است که وقتی انسان در کنار همسر قرارمی گیرد ، به انس و آرامش می رسد و این سکونت و آرامش نه یک امر مجازی و قرار دادی است ، بلکه امری حقیقی و فطری است که بر حسب خلقت ما طرح ریزی شده است .

(( و از نشانه های او این است که برای شما از جنس خودتان جفتی آفرید تا در کنار او آرامش یابید و میان شما مودت و رحمت قرار داد و در این کار نشانه هایی است برای کسانی که تفکر می کنند )) . ( روم / 21 )

همسر ، کسی است که وجود ما را از تک بودن و تنها بودن ، به یک وجود مجموعه دار و کامل تر تبدیل می کند و به واسطه همین تکمیل شدن و ارضاء شدن چند بعدی است که وجود ما آرام تر و تسکین یافته تر می شود .

تحقیقات علمی نیز نشان داده است که متأهلین از لحاظ روحی و روانی دارای ضریب سلامتی بالاتری از افراد مجرد می باشند و میزان مفاسد و جنایتها و همچنین خودکشیها در میان مجرد ها بیشتر از متأهلین است و این ناشی از این حقیقت است که تأهل وجود روانی انسان را سالم تر و آرام تر می کند و جلوی خیلی از مفاسد ـ که ناشی از ناآرامی و اضطراب روحی و روانی است ـ را می گیرد .

بزرگ شدن روح :

یکی از مهمترین نتایجی که در اثر ازدواج حاصل می شود بیرون رفتن فرد از مدار فردیت خود و شکسته شدن نسبی اما قابل توجه حصار نفسانیت انسان است .

ازدواج توأم با توجه به یک فرد دیگر ـ که تا بحال غریبه بوده و یا حکم نامحرم داشته است ـ می باشد و این امری است مهم ، چرا که تا بحال جوان ما به جز وجود خود و آمال و آرزوهای خود فکری دیگر نداشته است ، اما بواسطه ی ازدواج ، یک نفر دیگر نیز در مدار برنامه ریزی و توجه او قرار می گیرد و حاضر است از وجود خود و داشته های خود به دیگری نیز عطا کند و به واسطه ی محبت و دوستی که ایجاد می شود (( من )) وجودی فرد گسترش یافته و از مدار صرف خودبینی خارج می گردد و تلاش برای آسودگی ، رفاه و آسایش یک نفر دیگر حکایت از بزرگ شدن روح فرد می کند ، چرا که وی ، یک نفر دیگر را تحت لطف قرار می دهد و بواسطه ی وی یک نفر دیگر زندگی راحت تری را تجربه می کند .

تمرین محبّت کردن :

در ازدواج یک اتفاق مهم دیگر می افتد و یا بایستی بیفتد و آن صمیمیت و دوستی بین دو نفر است و این یکی از اهداف مهم دین اسلام است که افراد با هم دوست و صمیمی شوند .

خداوند در ازدواج چاشنی یک ارتباط محبت آمیز را با قرار دادن مودت و رحمت بین زوجین قرار داده است ، بنابرین ازدواج یکی از بهترین زمینه ها برای تمرین محبت کردن ـ آن هم یک محبت حلال ، طیب و مهم تر از همه واقعی ـ را فراهم می کند و همین تمرین محبت کردنها کم کم انسان و روحش را بزرگ تر و رئوف تر می کند .



منبع:تبيان

 

a-b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 مارس 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
25
محل سکونت
tehran
آیا عشق فریب است؟


ملت عشق از همه دین‌ها جداست عاشقان را مذهب و ملت خداست


«مثنوی، دفتر اول»


عشق انواع گوناگونی دارد:

عشق والدین، عشق فرزندی، عشق اتکایی، عشق خودشیفته، عشق احساساتی، عشق به خود، عشق به خدا، عشق برای گروه، عشق به مکتب و یا مملکت.

یکی از محققان می‌گوید: عشق یک مفهوم تک بعدی نیست و با توجه به کیفیت روابط می‌توان گونه‌های مختلفی را برای آن قایل شد.

‌طبقه‌بندی عشق:

1- عشق به خدا: یا عشق دینی که در آن خدا به منزله برترین ارزش و مطلوب‌ترین خیر است.

2- عشق‌های واقعی: نخستین شرط خوشبختی در عشق این است که از آغاز بین شرکای عشق هماهنگی جسمی و روحی وجود داشته باشد. هنگامی که این هماهنگی وجود نداشته باشد حتمی است که عشق بیشتر از خوشبختی، موجب بدبختی ما خواهد شد.

3- عشق‌های کاذب: گاهی مواقع حس حقارت و خودبینی و خودخواهی افراد حتی به طور ناخودآگاه در قالب عشق و عواطف تجلی می‌کند و تنها این عشق‌های کاذب‌اند که درون‌شان پر از کینه و خودخواهی است.

4- عشق افسانه‌ای: حالتی است که «پاول هاک» آن را به درستی به عنوان یک تشخیص روان‌پزشکی در نظر می‌گیرد. حالتی که فرد در آن به ترویج روش‌هایی از عشق‌ورزی روی می‌آورد که هدف آن تسخیر معشوق است.

5- عشق احساساتی: اساس این نوع عشق در این حقیقت نهفته است که عشق فقط در خیال وجود دارد، نه در عالم واقع که مشهود و محسوس است. رایج‌ترین نوع این عشق را در کسانی می‌توان دید که از مصرف‌کنندگان فیلم‌های سینمایی، دوستداران داستان‌های عاشقانه مجلات و آوازهای عاشقانه هستند و به واسطه ی آنها، لذت می‌برند.

در زندگی جوامع امروزی که یکی از باز ماندن در خمیردندان می‌نالد، دیگری از افتادن موهای ریش دیگری در دستشویی شکوه می‌کند، حفظ عشق چقدر دشوار و حتی گاهی غیرممکن است!!!

در زندگی روزمره، در عادات فردی و در سلیقه‌های شخصی این نوع طرز برخوردها می‌تواند برای طرفین تنش و حتی کشمکش به ارمغان بیاورد و نه عشق رمانتیک.

برخی مولفان باور ندارند که عشق بتواند با گذشت زمان دوام داشته باشد، چون در زندگی، لحظه‌هایی پیش می‌آید که بین معشوق خیالی و معشوق واقعی جدایی می‌افتد و عاشق به تدریج از معشوق ناراضی می‌شود. این حالت الزاما به تغییر شکل معشوق مربوط نمی‌شود، بلکه احتمال زیاد دارد که از درک بهتر واقعیت معشوق نشات بگیرد.

با تمام این تعاریف و توصیف‌ها آیا می‌توان از عشق صحبت کرد و یا آن را مورد بررسی قرار داد؟؟؟

مولوی معتقد است که نمی‌توان به این مقوله دست یافت و اسرار آن را آشکار کرد.

در نگنجد عشق در گفت و شنود عشق دریایی‌ست، قعرش ناپدید

قطره‌های بحر را نتوان شمرد هفت دریا پیش آن بحری‌ست خرد

«مثنوی، دفتر پنجم»

بنابراین عقل در مقام شرح عشق، عاجز است. اگر چه تفسیرهای عقل می‌تواند تا اندازه‌ای روشنگر باشد ولی عشق بی‌زبان، شفاف‌تر و گویاتر است.

گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بی‌زبان و روشن‌تر است

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

چون سخن در وصف این حالت رسید هم قلم بشکست، هم کاغذ درید

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

«مثنوی، دفتر اول»

اگر انسان عشق را داشته باشد ، می‌تواند آن را ببخشد و اگر آن را نداشته باشد، چیز دیگری برای بخشیدن ندارد.

انسان عاشق همواره در لحظه حال زندگی می‌کند و زیبایی در زمان زیستن را دوست دارد. عاشق بودن تنها یک احساس شدید نیست ، بلکه تصمیم است، قضاوت است، قول است. اگر عشق فقط یک احساس بود، دیگر پایداری این قول که همدیگر را تا ابد دوست خواهیم داشت مفهوم پیدا نمی‌کرد.

منبع:تبيان

 

a-b

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
30 مارس 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
25
محل سکونت
tehran

یک دوراهی: تجرد یا تأهل؟

زمانیکه صحبت از "ترس از تعهد" به میان می آید می توان آن را به زبان ساده به این شکل توصیف کرد:

یک دوراهی: تجرد یا تأهل؟

"نوعی ترس غیر واقعی از پیمان بستن، تعهد دادن و پذیرا شدن التزام برای باقی ماندن در یک ارتباط ثابت و صادقانه در کنار یک شخص دیگر برای همیشه" این در حالی است که بسیاری از افراد مجرد بر این باورند که متعهد شدن یعنی دست کشیدن از تمام آزادی های فردی.

این نوع ترس برای افراد مجرد کاملاً عادی و طبیعی است. بیشتر افراد مجرد تصور می کنند که با ازدواج و قبول تعهد، امنیت و آسایشی که زندگی مجردی به آنها می داده را از دست خواهند داد. به هر حال هر برهه از زندگی مزایای خاص خود را به همراه دارد. دوران مجردی نیز خالی از لطف نیست: شما هر زمان که بخواهید به خانه می آیید و هر موقع که بخواهید خارج می شوید، لباس ها و ظرف های کثیف را تا هر زمانی که بخواهید به حال خود باقی می گذارید، و از وقت و پول خود هر طور که مایل باشید استفاده می کنید. در مقابل دیگران هر طور که بخواهید خودتان را نشان می دهید و می توانید ضعف ها و کاستی هایتان را پنهان کنید.

در اغلب زمینه ها "ترس" به این دلیل در افراد ایجاد می شود که به نحوی آنها را از موقعیت های مخاطره آمیز دور نگه دارد. به عنوان مثال برای یک انسان، کاملاً طبیعی و بجاست که از یک مار، صداهای بلند و مهیب، و یا بوهای ناخوشایند بترسد. او بدین طریق می تواند خود را از موقعیت های خطر آفرین مصون نگه دارد؛ اما برای خلق یک ارتباط اطمینان بخش و صمیمی با شریک زندگی، فرد باید با ترس های مختلفی روبرو شود و خود را پذیرای ریسک های عاطفی نماید.

با موفقیت انجام دادن این هدف نیازمند آن است که: "به چیزی که از دست می دهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای آن بدست می آورید – اعتماد، صمیمیت، نزدیکی – " شما با قرار گرفتن در یک رابطه ی صادقانه و عاشقانه از کلیه ی مزایای آن بهرمند خواهید شد.

حال این کار را چگونه باید انجام دهید؟

گام اول – ابتدا باید مطمئن شوید که می خواهید زندگیتان را با فرد دیگری تقسیم کنید. بسیاری از افراد مجردی که نمی توانند تعهد را قبول کنند دلیلشان این است که نمی توانند تصمیم بگیرند که آیا واقعاً کسی را می خواهند یا خیر. ابتدا باید اهداف زندگی را برای خودتان معین کنید تا بعد بتوانید به آنها دست پیدا کنید. پس باید کار را با تعیین خواسته هایتان شروع کنید.

گام دوم – از ترس هایتان آگاه شوید. ببینید در چه زمینه هایی ترس بر شما غلبه می کند و تشخیص دهید که چه چیزی سبب می شود که از دست یافتن به اهدافتان باز بمانید. باید بدانید که وجود ترس هایی نظیر ترس ازعدم پذیرش، تغییر، و از دست دادن آزادی کاملاً معقول و طبیعی است. اگر از وجود آنها اطلاع داشته باشید، می توانید استراتژی هایی برای فائق آمدن به آنها ایجاد نمایید. یک چنین استراتژی ها و تکنیک هایی را می توانید با کمک گرفتن از یک دوست، مشاور و یا در صورت لزوم یک مربی، گسترش دهید. مربی به شما کمک می کند که فردی صادق باقی بمانید، توجه خود را به رابطه معطوف کنید، و اهدافی را که در سر دارید به راحتی دنبال کنید.

با موفقیت انجام دادن این هدف نیازمند آن است که: "به چیزی که از دست می دهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای آن بدست می آورید – اعتماد، صمیمیت، نزدیکی –
گام سوم – سرعت پیشرفت ارتباط را تنظیم کنید. تعداد زیادی از افراد مجرد در همان مراحل ابتدایی ارتباط و شناخت به دام شهوت و اشتیاق بیش از حد گرفتار می شوند . در حالی که زمان جهت تصمیم گیری برای آینده و ارزیابی و سنجش مناسب است و نباید خود را در این امر محبوس نمود . عده ی دیگری از افراد نیز هستند که آنقدر تعلل و درنگ به خرج می دهند که از نظر نقطه ی تمرکز اصلی و محدوده ی زمانی دچار مشکل می شوند. در حین اینکه آهسته و پیوسته به جلو پیش می روید باید به این مطلب نیز توجه داشته باشید که انجام چه کاری در چه بازه ی زمانی برای شما ثمربخش خواهد بود.

گام چهارم – تصمیم بگیرید که آیا قرار گرفتن در یک ارتباط متعهد، مد نظر شما هست یا خیر. یکی از راههایی که می تواند مهارت های متعهد شدن شما را تقویت کند این است که در مورد اهداف زندگی و آرزوهایی که در سر می پرورانید با هم صحبت کنید. همچنین جنبه های روحی و باطنی و شخصیت درونی خود را برای طرف مقابل آشکار نمایید. انجام این کار موقعیت های نابی برای تجربه ی اعتماد، صمیمیت و نزدیکی فراهم می آورد.

باید بگویم که یک راه قطعی نهایی نیز وجود دارد که اگر شما به مرحله ای رسیدید که احساس کردید باید آنرا انجام دهید، می بایست در انجام آن استمرار ورزید و آن را به تعویق نیاندازید .


منبع:تبيان

 

abdolrahim1

Registered User
تاریخ عضویت
18 آگوست 2009
نوشته‌ها
1,579
لایک‌ها
326
الان كه انجمن سبك زندگي موضوع جديد نمي پذيرد و از آنجا كه بحث ازدواج به سلامت فرد و جامعه نيز مربوط مي گردد.
به همين خاطر تصميم گرفتم اين تاپيك را در اينجا مطرح سازم



اين يك پيشنهاد است






دانشگاه مجازي ازدواج :


ما براي خود فرض مي كنيم كه در يك دانشگاه هستيم و پيش نياز ها و واحدهايي در كار است.
شما در صورت تمايل مي توانيد
يش نياز ها و واحدها و مشكلات خود را به اين صورت مطرح سازيد:



1- اگر پيش نياز خواستيد مطرح كنيد:
در اول پست خود كلمه (پيش نياز) را بنويسيد


2 - اگر واحدخواستيد مطرح كنيد :
در اول پست خود كلمه (واحد) را بنويسيد

3 - اگر مشكلات ازدواج خواستيد مطرح كنيد:
در اول پست خود كلمه (مشكلات) را بنويسيد

4- اگر طرح پيشنهاد براي هر سازمان و هر شخصي خواستيد مطرح كنيد:
در اول پست خود كلمه (پيشنهاد ) را بنويسيد





نخستین پیش نیاز ازدواج

حتما شنیده اید که بلوغ اولین شرط ازدواج است. چیزی که دختر و پسر را به این پختگی می رساند که مدیریت یک زندگی را در دست گرفته و بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند. بلوغ جنبه های مختلفی دارد اما اغلب افراد تنها بلوغ جسمی را می شناسند و آن را پیش شرط ازدواج تلقی می کنند. در حالی که گاهی ممکن است ازدواج یک دختر و پسر به ظاهر بالغ، درست همان نتیجه ای را داشته باشد که دو نوجوان نابالغ با همدیگر زیر یک سقف زندگی کنند.

pishniaz01f02.jpg
بلوغ و تکامل لازم برای ازدواج ابعادی دارد که در ادامه مطلب عنوان می کنیم و باید به آنها توجه ویژه داشته باشیم:
در مجموع 9 بلوغ وجود دارد که افراد باید در هنگام ازدواج به وجود آنها در خود و فرد‌ مقابل توجه کنند:
بلوغ جنسی
گذر از دوران کودکی و ورود به دوران بزرگسالی.

بلوغ جنسی معمولاً در دختران بین 9 تا 14 سال و در پسران بین 11 تا 15 سال اتفاق می‌افتد. زمانی که افراد به این بلوغ می‌رسند در رفتارها، خواسته‌ها، نگاه‌ها و جسم‌شان تغییراتی ایجاد می‌شود.
بلوغ عقلی
فردی که به بلوغ عقلی رسیده است، هر حرفی نمی‌زند و هر کاری نمی‌کند.

امام علی (علیه السلام) : انسان عاقل اول فکر می‌کند، بعد سخن می‌گوید و انسان جاهل اول سخن می‌گوید، بعد فکر می‌کند.
فردی که به بلوغ عقلی رسیده، نصیحت پذیر است، توانایی درک شرایط را دارد، به قول و وعده‌هایش عمل می‌کند، نسبت به خود و خانواده‌اش مسئولیت‌پذیر است.
بلوغ نکاح
کسی که دو بلوغ قبلی (جنسی و عقلی) را داشته باشد، به بلوغ نکاح رسیده است.

از این بلوغ در قرآن نام برده شده است.
« وَابْتَلُواْ الْیَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ .... و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافى) یافتید، اموالشان را به آن‌ها بدهید... » (نساء/ 6)
بلوغ عاطفی
فردی که قابلیت برقراری ارتباط عاطفی با دیگران را داشته باشد و بتواند احساسات خود را ابراز و مدیریت کند به بلوغ عاطفی رسیده است.

بلوغ اجتماعی
فردی که خود را در مقابل دیگران، قوانین و دنیای پیرامون خود مسئول بداند، بلوغ اجتماعی دارد.

بلوغ فرهنگی
کسی که به زندگی با نگاهی پر امید می‌نگرد، به بلوغ فرهنگی رسیده است. در مقابل کسی که زمین و زمان را لایق ایراد گرفتن می‌داند، به این بلوغ نرسیده است. اگر در دوران نامزدی، فرد مقابل به غیر از شما از همه چیز و همه کس ایراد ‌گرفت، بفهمید که نگاهش منفی است. فردی که به راحتی همه را زیر سوال می‌برد، در زندگی آینده هم، شما و خانواده‌تان را زیر سوال خواهد برد.

بلوغ اخلاقی
فردی که خوش اخلاق، صادق و راستگوست، اخلاقش را کنترل می‌کند و به دیگران توهین نمی‌کند، به بلوغ اخلاقی رسیده است.

رسول خدا (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله): « بهترین مردان شما کسانی هستند که با تقوا، خوش قلب و باسخاوت هستند. چشمانی پاک دارند و با پدر و مادر خود به نیکی رفتار می‌کنند. آن‌ها با همسر خود طوری رفتار نمی‌کنند که از دستشان به دیگران پناه ببرد.»
بلوغ اقتصادی
فردی که دارای کاری مناسب، آبرومندانه و ثابت است، برنامه‌ریزی اقتصادی و قدرت مدیریت مالی دارد، به بلوغ اقتصادی رسیده است.

بلوغ اشُد
فردی که به تمام بلوغ‌های ذکر شده در بالا رسیده باشد، دارای بلوغ اَشُد است.

از این بلوغ در قرآن نام برده شده است. (کارگاه های آموزشی دکتر فرهنگ)
« وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى‏ آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ؛ هنگامى که (موسى) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم و این‌گونه نیکوکاران را جزا مى‏دهیم.» (قصص/14)

منبع: تبیان

[h=1]حدود آشنایی پیش از ازدواج[/h]
[h=1][/h]
تا چندی پیش، روال بر این بود که دختر و پسری که به اصطلاح دم‌بخت بودند و قصد واقعی آن‌ها ازدواج و تشکیل خانواده بود از طریق والدین، اقوام، آشنایان یا همسایگان به یکدیگر معرفی می‌شدند. پس از تماسی تلفنی با خانواده دختر و طرح چند سوال کلیدی در مورد سن، تحصیلات، طبقه فرهنگی، عقاید و... قرار جلسه اول گذاشته می‌شد.
20121017200.jpg


طی جلسه اول آشنایی که خواستگاری نام می‌گرفت، دختر و پسر یکدیگر را می‌دیدند و پس از توافق اولیه، با نظارت والدین مراحل آشنایی با ضوابط خاصی انجام می‌گرفت، اما در جامعه کنونی ما تعدادی از ازدواج‌های نسل جوان بر پایه آشنایی قبل از خواستگاری شکل می‌گیرد و خیلی‌ها این نوع آشنایی را ملاکی برای انتخاب همسر ایده‌آل خود می‌دانند، اما سوال اینجاست آشنایی قبل از ازدواج تا چه حد تضمین‌کننده یک زندگی مشترک موفق خواهد بود و چه حد و مرزهایی باید در آن رعایت شود؟

مراحل ازدواج
ازدواج در سه مرحله شکل می‌گیرد: آشنایی، نامزدی و عقد. به طور معمول و سنتی، آشنایی از طریق خواستگاری آغاز می‌شود. در این روش پدر، مادر یا خواهر پسری که قصد ازدواج دارد با توجه به خصوصیات خانوادگی، اخلاقی، فرهنگی، مذهبی و... دختری را انتخاب می‌کنند. البته این انتخاب با نظر و موافقت پسر همراه است و اغلب این نوع خواستگاری‌ها به ازدواجی موفق ختم می‌شود.

آشنایی بی‌ضابطه، رابطه‌ای بی‌سمت و سو
حال اگر این آشنایی از طریق خود پسر یا دختر، قبل از مراسم خواستگاری صورت گیرد، نه‌ تنها صحیح و پسندیده نیست، بلکه در اغلب موارد مفید و موفق هم نخواهد بود. آشنایی قبل از خواستگاری رابطه‌ای بدون تعهد، سطحی، ظاهری و بدون سمت و سو است و روابط حاکم در این نوع آشنایی‌ها اغلب رویایی، فانتزی و براساس احساسات و هیجانات عاطفی دختر و پسر شکل می‌گیرد و هرچند که برای دو جنس مخالف دلنشین و شیرین است، اما مبتنی بر واقعیت نبوده و کاذب است. در این روابط، عشقی مجازی حکمفرماست که واقعیت خارجی ندارد. در این نوع آشنایی‌ها اغلب پسرها قصد ازدواج نداشته و معمولا از دادن تعهد ازدواج طفره می‌روند. این افراد بیشتر به فکر کامروایی هستند و برای رسیدن به آن آشنایی را طولانی کرده و نمی‌گذارند رابطه از آشنایی فراتر رود. اگر این نوع آشنایی‌ها به ازدواج ختم شود اغلب ناموفق بوده و با طلاق به شکست منتهی می‌شود.

20121017201.jpg

آشنایی با ضابطه، دوران شناخت اولیه
پس از خواستگاری، دوران آشنایی شروع می‌شود. این دوران، نباید از سه یا چهار جلسه بیشتر به طول انجامد. طی این جلسات دختر و پسر و خانواده‌هایشان تا حدودی با لایه‌های سطحی شخصیت یکدیگر آشنا می‌شوند.
این آشنایی نوعی شناخت اولیه و پیش‌زمینه دوران نامزدی است. این دوران اگرچه به قصد ازدواج شروع می‌شود، اما به این معنی نیست که الزاماً به وعده ازدواج و نامزدی ختم شود. چرا که گاهی در همین چند جلسه خانواده‌ها پی به حقایقی برده و حاضر به ادامه این رابطه نیستند. بنابراین آشنایی بین دختر و پسر باید ارتباطی هدف دار و با اطلاع خانواده‌ها باشد. طبق احکام شرعی دختر و پسر در این دوران می‌توانند برای یک‌بار بدون حجاب ضروری به مشاهده اندام و ظواهر یکدیگر پرداخته تا نداشتن آگاهی در این مورد، منجر به نارضایتی زوجین در آینده نشود.

نامزدی، آشنایی را عمیق‌تر می‌کند

زمانی که دختر و پسر در چارچوب خانواده قدری باهم آشنا و مصمم به ازدواج شدند، دوران نامزدی شروع می‌شود. دوران نامزدی با وعده ازدواج شروع و با عقد به پایان می‌رسد و حداقل خانواده دختر و پسر از آن آگاه هستند. در این دوران تعهد افراد به یکدیگر زیادتر، ارتباطات بیشتر و شناخت‌ها عمیق‌تر شده و افراد خانواده، فامیل و دوستان در این رابطه وارد می‌شوند.
در این دوره می‌توانیم با نمونه‌ای از زندگی مشترک و آینده خود روبه‌رو شویم و درستی و نادرستی تصورات و ذهنیات خود را از یکدیگر اصلاح کنیم. به طور میانگین 4 تا 6 ماه فرصت مناسبی است که دختر و پسر و خانواده‌هایشان باهم آشنا شوند. این دوران نباید طولانی شود، چرا که یا موجب وابستگی کاذب و غیرمنطقی شده یا اغلب موجب دلزدگی می‌گردد.
بنابراین اگر خانواده‌ها در این مدت شش ماه متوجه شدند نظرها و اعتقاداتشان از هم دور است، باید هرچه زودتر قبل از هرگونه وابستگی عاطفی بین دختر و پسر به این دوران خاتمه دهند.
برخی افراد بر این باورند که شش ماه فرصت بسیار کوتاهی برای شناخت شخصیت واقعی افراد است، اما روان‌شناسان می‌گویند: چه تضمینی وجود دارد که پس از یک سال یا بیشتر شناخت طرفین از هم کامل شود؟ گاهی گذر زمان چیزی را عوض نکرده و فقط وابستگی عاطفی کاذب به وجود می‌آورد. نوعی وابستگی که موجب نادیده گرفتن تضادها و تفاوت‌های شخصیتی دو طرف خواهد شد. دوران نامزدی باید با نظارت همان افرادی که از نامزدی باخبرند، یعنی پدر و مادر دو طرف صورت گیرد.
شناخت‌های عمیقی که در دوران نامزدی تجربه می‌شود برای دختر و پسر این فرصت و امکان را فراهم می‌کند که اگر متوجه نبود تفاهم یا تضادی در یکدیگر شدند، قبل از وقوع عقد و وارد شدن نام آن‌ها در شناسنامه یکدیگر، وعده ازدواج را منتفی کنند


ترس از نامزدی ممنوع
برخی خانواده‌ها با این عقیده که چون نامزدی رسمیت ندارد و ممکن است پسر، دختر را رها کند یا اسم روی دختر بماند، دوران نامزدی را به بعد از عقد رسمی موکول کرده و این دوران را درفاصله بین عقد و عروسی قرار می‌دهند، اما شناختی که در دوره آشنایی، نامزدی یا عقد به دست می‌آید با یکدیگر متفاوت بوده و باید برای داشتن یک ازدواج موفق، هرکدام از این مراحل را در مدت زمان توصیه شده طی کرد.
در واقع شناخت‌های عمیقی که در دوران نامزدی تجربه می‌شود برای دختر و پسر این فرصت و امکان را فراهم می‌کند که اگر متوجه نبود تفاهم یا تضادی در یکدیگر شدند، قبل از وقوع عقد و وارد شدن نام آن‌ها در شناسنامه یکدیگر، وعده ازدواج را منتفی کنند. نامزدی یک فرصت است و نباید از این فرصت ترسید. هزینه‌های عاطفی، اقتصادی و اجتماعی جدایی در نامزدی بسیار کمتر از جدایی پس از عقد است.

20121017202.jpg

حدود نظارت در دوران نامزدی
دوران نامزدی باید با نظارت همان افرادی که از نامزدی باخبرند، یعنی پدر و مادر دو طرف صورت گیرد. مهم‌ترین حریم نامزدی رابطه جنسی است که اگر برقرار شود، فضای نامزدی از حالت طبیعی خارج و جدایی سخت می‌شود. در این دوران نباید هیچ‌گونه ارتباط جسمانی و پنهانی برقرار شود.
در دوران نامزدی، دختر و پسر تحت نظر و با توافق خانواده‌ها با حفظ ادب و مراعات ارزش‌های اخلاقی می‌توانند با خانواده‌های یکدیگر رفت و آمد کرده و در حد و مرز مشخصی با هم صحبت کنند یا بیرون بروند تا یکدیگر را بشناسند. در این دوران به جای ایجاد روابط احساسی و هیجانی باید به تحلیل ملاک‌های اصلی زندگی پرداخت و از نظرات یکدیگر باخبر شد.

از مشاور ازدواج کمک بگیرید
مشاوره با کارشناسان دینی، دختر و پسر را به وظایف شرعی خود در قبال همسر و فرزند در طول زندگی مشترک آگاه می‌کند و شرکت در کلاس‌های آموزشی ازدواج می‌تواند زوجین را در برقراری یک ارتباط عاطفی و روابط صحیح زناشویی هدایت کند. گفت‌وگو در مورد سنجش میزان تمایلات جنسی در دوران نامزدی به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج، نه ‌تنها جایز نیست، بلکه ملاک درستی برای سنجش تمایلات نخواهد بود.
دختر و پسری که هنوز وارد زندگی زناشویی نشده‌اند و تجربه و شناخت کاملی از تمایلات جسمی و عاطفی خود ندارند، نمی‌توانند در مورد میزان یا شدت این نوع تمایلات تصمیم‌گیری کنند. در این زمینه مراجعه به کلاس‌های آموزشی و مشاوران خانواده کارساز خواهد بود.


منبع:تبیان

[h=1]موضوعات مهم قبل از ازدواج[/h]

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

235161108228607917225162353952163779251.jpg

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنایی پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.

دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت

محاسن خانواده‌ها؛ محور اول
هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.

معایب خانواده‌ها؛ محور دوم
هریک از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید که آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترک با همسر آینده‌اش مشکل‌ساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشکل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟) همچنین صادقانه بگوید که افکار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟). سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید که آیا می‌تواند با چنین روحیاتی کنار بیاید یا نه؟
911382524314921160491231662297143172150240.jpg

زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را زودتر کنار می‌گذارند.
در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.
اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.

تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم
ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند. حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد. پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.

تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است. شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست. در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.

درهرحال دو چیز را از یاد مبرید. اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید. دوم این‌که؛ از ماجراهای گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشته‌ی یکدیگر بیش از این جست‌وجو نکنید


دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد. ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید. این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌ اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید: اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید. دوم این‌که؛ از ماجراهای گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشته‌ی یکدیگر بیش از این جست‌وجو نکنید.

خرج کردن؛ محور هفتم
از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟ ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید. مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد. یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید. نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟
5522184220116378913516918340591819332168.jpg

پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟ آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟ نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا...؟

اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم
به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟ امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچه‌ها و... ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟
مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟
چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟
آیا...؟

صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟ آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟




منبع: تبیان

[h=1]قبل از ازدواج تکلیف این 8 مساله را روشن کنید[/h]
دختر و پسرها قبل از ازدواج باید 8 موضوع را برای زندگی مشترک خود در نظر گرفته و برایشان مهم باشد.

به گزارش برنا، دختر و پسر قبل از ازدواج باید تکلیف یک سری از شرایط و ملاک‌ها را به صورت قاطعانه روشن کنند. «مهدی دوایی» دکترای روانشناسی و عضوهیات علمی پژوهشکده علوم شناختی در این‌باره به برنا می‌گوید: دختر و پسرها قبل از ازدواج باید ۸ موضوع برای زندگی مشترک خود در نظر گرفته و برایشان مهم باشد.


۱- حس برتری طلبی و مدیریت
باید قدرت مدیریت و تصمیم‌گیری بین دختر و پسر کاملا مشخص و واضح باشد. اگر دختر و پسر بعد از ازدواج، بخواهند دست به کار مهم بزنند، صمیمانه و بسیار منطقی با همدیگر مشورت کرده و تصمیم گیری کنند، باید مشخص شود که در نهایت چگونه می‌خواهند جمع بندی کنند و مدیریت برعهده کیست. گاهی اتفاق می‌افتد که صمیمانه و منطقی با همدیگر بحث می‌کنند، اما نمی‌توانند در آن شرایط همدیگر را قانع کرده و تصمیم‌گیری کنند. در اصل باید بدانند که چه زمانی باید مسوولیت را برعهده همدیگر بگذارند.

۲- مسوولیت پذیری
مسوولانه برخوردکردن بین زوجین بسیار مهم است و باید قبل از ازدواج مشخص شود. مسوولیت پذیری یعنی چسبندگی داشتن به کار. آیا کارهای نصفه دارند یا خیر؟ یعنی از آن دسته افرادی هستند که کارها را نصفه رها کرده و یا آنها را به نتیجه می‌رساند. آیا کاری که برعهده آنهاست، تا انتها انجام می‌دهند یا خیر؟ دختر و پسر خیلی راحت می‌توانند به مسوولیت پذیری افراد پی ببرند، مثلا دختر و یا پسر، کتابش را نیمه مطالعه کرده و به حال خود رها کرده است و یا از خیاطی و بافتنی نیمه تمام گذاشته است. داشتن حس مسوولیت پذیری و مسوولانه برخورد کردن بسیار مهم است.

۳- ثبات عاطفی
دختر و پسر باید قبل از ازدواج از ثبات عاطفی همدیگر باخبر شوند. یعنی آنها وقتی عصبانی می‌شوند، چطور خود را کنترل کرده و نحوه بروز ناراحتی و خشم‌ها چطور است؛ زیرا برخی از افراد از ثبات عاطفی برخوردار نیستند، امروز عاشق هستند، اما فردا متنفر. افرادی که از ثبات عاطفی برخوردار نیستند، زندگی با آنها بسیار دشوار است. دختر و پسر باید از روحیات همدیگر باخبر شده و بدانند که طرف مقابلشان احساساتش را چطور ابراز می‌کند.

۴- اجتماع پذیری
برخی افراد هیچ تمایلی ندارند در جمع قرار بگیرند، اما برخی برعکس، برخی دیگر ترجیح می‌دهند درمسافرت‌ها، جشن‌ها و یا مهمانی‌ها را در کنار خانواده و یا جمع باشند. این موضوع باید قبل از ازدواج مشخص شود. مرد تمایل دارد در کنار خانواده و یا اجتماع باشد، اما خانم هیچ تمایلی ندارد و ترجیح می‌دهد همراه همسرش به مسافرت برود و یا برعکس. این رفتارها بسیار مهم است که دختر و پسر قبل از ازدواج باید به آن توجه کرده و تکلیف خود را روشن کنند، زیرا عدم تفاهم در این مقوله، باعث اختلاف می‌شود.

۵- قدرت ریسک پذیری
معمولا افرادی وجود دارند که قدرت ریسک پذیری بسیار بالایی دارند، اما با دختر و یا پسری ازدواج می‌کنند که کاملا محتاط است و تحمل هیچ گونه ریسکی در زندگی خود ندارند. دختر و پسر قبل از ازدواج باید بدانند که طرف مقابلشان چقدر قدرت ریسک پذیری دارد. مثلا ممکن است یکی از زوجین شبانه هوس کند که به شمال برود، اما طرف مقابل چنین در نظر دارد که باید از قبل همه چیز فراهم باشد و با برنامه‌ریزی و هماهنگی هتل و تمام شرایط مهیا باشد، در نتیجه این اختلاف نظر به مرور مشکل ساز شده و باعث اختلاف می‌شود. و یا حتی می‌توان مثالی از نظر قدرت ریسک‌پذیری حتی از لحاظ مالی و اقتصادی، زد. یکی از زوجین امکان دارد تمام پس‌انداز خود را صرف یک معامله‌ای که نتیجه آن مشخص نیست، کند و طرف مقابل با چنین کار موافق نباشد.

۶- درک کردن
دختر و پسر باید از لحاظ درک و تحصیلات و فرهنگ با هم همخونی داشته باشند و حرف همدیگر را بفهمند و همدیگر را درک کنند.

۷- استاندارد سازی
برخی افراد سعی دارند که طرف مقابل خود را تحت استانداردهای خود قرار داده و طبق آن رفتار کنند. باید مشخص شود که این افراد چقدر اصرار دارند که طرف مقابلشان را وارد استانداردهای خود کنند و یا چقدر آمادگی این را دارند که طرف مقابل را هرچی که هست بپذیرند. باید مشخص کنند که دقیقا چه ملاک‌هایی را باید رعایت کرده و با طرف مقابلش زندگی کند. ملاک‌هایی مانند اینکه چطور لباس بپوشد؟ چطور برخورد کند؟ سرکار برود یا خیر؟ این ملاک‌ها بسیار مهم است و اگر قبل از ازدواج مشخص نشود، مشکل‌ساز خواهد شد.

۸- میزان خستگی ناپذیری
برخی افراد سرشار از انرژی هستند، اما برخی برعکس. مثلا ممکن است یکی از همسران روز خود را اینطور به پایان برساند؛ مثلا ساعت ۵صبح به کوه برود، بعد از آن به سرکار رفته و بعد کلاس و بعد مهمانی و بعد قدم زدن در پارک را ترجیح دهد؛ اما طرف مقابلش دوست دارد، تا ۱۲ظهر بخوابد. زوجین معمولاً ترجیح می‌دهند در کنار همسر خود اوقات فراغت را بگذرانند. اگر میزان انرژی در آنها متفاوت باشد، به مشکل برمی‌خورند.

افکارنیوز


[h=1]از کجا بفهمیم برای ازدواج آماده ایم؟[/h]


برای ازدواج لازم است یک مرد به سه بنیه در خود توجه جدی داشته باشد. بنیه جسمانی، بنیه عقل معاش، بنیه عقل اجتماعی.

20128206590.jpg

منظور از بنیه جسمانی فقط قوت جنسی نیست بلکه شامل ضعف و قوت عمومی بدن هم می شود. جوانی که دچار مشکلات جسمانی مهمی همچون بیماریهای گوارشی، قند و چربی زیاد، نقص و عیب عضو، صرع، چاقی مفرط و از این دست می باشد هرچند توانایی جنسی داشته باشد اما برای ازدواج یا باید به معالجه پرداخته، یا ضعف جسمانی خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارد. از آنجا که در مورد این بنیه آگاهی لازم وجود دارد خیلی به آن نمی پردازیم.



عقل معاش
در مورد بنیه دوم که عقل معاش است نیز باید گفت منظور از عقل معاش صرفا درآمد بیشتر از نیاز یا مصرف در ماه نیست. اجازه بدهید تا با کمی توضیح به تعریف این بنیه برسیم.
شخصی را فرض بگیرید که توانسته است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد، آیا می توان در مورد بنیه دوم او قضاوت کرد؟ خیر، بلکه اولا باید پرسید آیا شغل و حرفه ای که ایشان دارند مطابق علایق خود بوده و ایشان بطور کامل توانسته است در شغل خود یک متخصص باشد؟
اگر او یک متخصص باشد در صورت از بین رفتن زمینه شغلی مثلا شرکتی که در آن کار می کرد، می تواند دنبال زمینه های دیگری باشد اما اگر از سر رفاقت وارد آن کار شده و هیچ وقت دنبال تخصص نبوده دیگر اینطور نخواهد بود. دقت داشته باشید که در همه کارها می توان متخصص بود و بنده اصلا منظورم خود آن کار نیست، یک نفر در لوله کشی ساختمان متخصص است و نفر دیگر در جراحی و پزشکی، منظور من دقیقا حرفه ای شدن شخص است و الا آمار پزشکان بیکار در جامعه ما کم نیست.
پس اولین شاخصه کسی که به عقل معاش دست یافته حرفه ای شدن در شغل خود است یا تلاش برای حرفه ای شدن در او دیده می شود. البته کسی که برای ازدواج اقدام می کند قاعدتا در اول مسیر است و نباید انتظار درآمدهای بالا از او داشت بلکه همین تلاش او برای کسب مدارج عالی در کار و شغلش نشان از عقل معاش اوست.
دومین شاخصه عقل معاش در چگونگی مصرف است. اینکه شخص بتواند بین درآمد و مصرفش توازن ایجاد کند. در زندگی نه تنها دست تنگ نیست بلکه ولخرجی هم نمی کند. با حساب خرج می کند و از قیمتها خبر دارد. به راحتی فریب نمی خورد و در داد وستد اهل چانه زنی است. حال با این توضیح عقل معاش یعنی توانایی کسب درآمد و مصرف معقولانه. مردی که بتواند درآمد و خرجش را مطابق هم کند و در مصرف خود اسراف، ولخرجی و دست تنگی نداشته و و اعتدال را رعایت کند. عقل معاش همان چیزی است که امام باقر علیه السلام در روایتی با عنوان تقدیر معیشت نام برده و آنرا جزء کمال انسان معرفی می کند.

امام باقر علیه السلام میفرماید: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة»(الکافی، ج‏1 ص32) (کمال انسان و نهایت کمالش دانشمند شدن در دین و صبر در بلا و اقتصاد در زندگی است.) اقتصاد یعنی رعایت توازن در درآمد و مصرف که از سوی مرد خانواده صورت می گیرد و البته زن هم در خانواده باید به فکر نگهداری از مال شوهر بوده و در مخارج مراقب فشار برروی مرد باشد و این در حقیقت عقل معاش زن خواهد بود.
البته در دنیای امروز با مسئله جدیدی مواجهیم و آن اشتغال زنان و درآمدهای کسب شده بوسیله خود ایشان است. آنچه که در خرج و مصرف خانواده معلوم است از ناحیه شوهر تامین می شود و البته زنان می توانند خرج اضافی مازاد بر نیاز خانواده را از درآمد خود داشته باشند که توصیه می شود در این مورد با شوهر خویش مشورت داشته باشد. این مطلب در قسمتهای بعدی که مربوط به رفتار در خانواده است بیشتر توضیح داده می شود.
اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را حق خود و دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد


عقل اجتماعی بنیه سوم، عقل اجتماعی است. در زندگی خود گاها با افرادی برخورد کردید که نمی توانند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند، هنوز از سرگرمی های مخصوص کودکان بهره می برند، تا مورد سوال واقع نشوند لب به سخن نمی گشایند، معمولا در گوشه و کنار مجالس نشسته و از توجه جمع دوری می کنند، اگر ظلمی در حق ایشان شود نمی توانند حقوق خود را بازستانند و کمتر تمایلی به چانه زنی در خریدهای خود دارند.
افرادی که دارای این شاخص ها هستند از عقل اجتماعی بهره ای نبرده اند که البته نمی توانند مشکلات و سختیهای زندگی را تحمل کرده و راهبردهای مهمی در تصمیم گیریهای خود داشته باشند. شاید ویژگی دوم کمال هر شخص در روایت امام باقر علیه السلام « الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ» از ثمرات همین عقل اجتماعی باشد.
20128206591.jpg

برای پسر یا دختری که تصمیم به ازدواج دارد تفکر کردن در مورد داشتن چنین بنیه ای بشدت توصیه می شود. اگر یک جوان سرگرمی های دوره کودکی و نوجوانی اش را ترک کرده و با آنها لذت نمی برد، اگر براحتی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند و به هیچ وجه ظلم را چه درحق خود و چه در حق دیگران تحمل نمی کند، نقش خود را در زندگی دنیا یافته و برای سعادت و خوشبختی خود برنامه ریزی کرده است، در تصمیم گیریهای زندگی با تعقل و مشورت گام برمی دارد می تواند در برخورداری از این بنیه تا هفتاد در صد مطمئن باشد.
برای اطمینان کامل نیز می تواند به نظرات نزدیکان خود مراجعه کند، مادر و پدری که سادگی و ناپختگی دوران نوجوانی را در جوان خود مشاهده نمی کنند لازم است از این رشد او اظهار رضایت کرده و هر از چند گاهی در جلوی فامیل و دوستان به شوخی مسئله ازدواجش را مطرح کنند. به عبارت دیگر برای درک عقل اجتماعی به این شاخصها توجه می کنیم: سرگرمی ها، ارتباط با دیگران، استیفای حق، برنامه ریزی برای آینده، قوت در تصمیم گیری ها.
با توجه به این سه بنیه می توانیم به مسائل دیگری هم که در ازدواج شرط می دانیم توجه کنیم همچون: سن، میزان تحصیلات، شغل، برخورداری از امکانات مادی که البته در بحثهای آینده این شرایط را با همین سه بنیه توضیح داده که با این توضیحات شرایط ازدواج و دغدغه های طرفین در انتخاب عروس یا داماد بسیاری از معیارهای ما تفاوت خواهد کرد.

منبع : سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی

[h=1]دوستی قبل از ازدواج[/h]
ازدواج - مشکلات ازدواج - دوستی فبل از ازدواج
عشق اصیل و حقیقی و به قول قرآن «مودت» و «رحمت» لازمه آغاز و استمرار زندگی خانوادگی و مایه نشاط جسمی و عاطفی و روحی است.

اگر زن و مرد، پروانه های شمع عشق باشند، زیباترین زندگی را به تصویر می کشند اما برخی عشق در زندگی را با دوستی ها خیابانی ... اشتباه گرفته اند، عشق مافوق نیازهای جسمی و مادی است زیرا نیاز مادی و شهوانی، چیزی جز یک نیاز موقت بدنی نیست که به مجرد تخیله انرژی فشرده جنسی به پایان می رسد. اما شور عشق همیشه باقی است. به اعتراف دانشمندان اروپایی در جوامع آزاد که جاذبه های ظاهری و شوق جنسی حاکم است، عشق اولین قربانی است. دراین صورت، عشق های برخاسته از نهاد و درون به افسانه تبدیل شده جز مدعیان دروغین کسی یافت نمی شود زیرا پسری که هر روز با دختری می گردد و هر دم که نگاه می کند عده ای را در حال جلوه گری می بیند دیگر تنوع طلبی در او حاکم شده و از عشق به دور است. جوانی که دنبال چشم چرانی است و در کوی و خیابان و بیابان ... دل به عشق بازی این و آن سپرده است، آیا چیزی جز شهوت و هوس می داند؟ استاد مطهری می گوید: «در مورد غریز جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود در عشق به مفهوم واقعی را می میراند و طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند، در این مورد هر چه عرضه بیش تر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می یابد». «موریس مترلینگ» می گوید: «عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد ... بعضی آن را منحرف می کنند و ندانسته به صورت تمتع از لذت، مصرف می نمایند و هیچ از حقیقت آن برخودار نمی شوند». آری! هر که خود را رایگان و ارزان به این و آن بفروشد، معلوم می شود از بازار قیمت انسان بی خبر است. هر کسی هم که زود عاشق شود و مرتب معشوق عوض کند، معلوم است که عشق را به بازی گرفته یا خودش بازیچه هوس شده است. بازی گری و بازیچه بودن، هر دو مایه شرمساری است. باید درباره مرز میان عشق و هوس بیش تر اندیشید. «کارن هرنای» می گوید: «فرق بین عشق و نیاز به جلب محبت آن است که درعشق احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است. در حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدماست. بسیاری از این نوع روابط بین انسان ها گرچه اساسش سودجویانه است. مع ذالک ماسک عشق و دل بستگی به چهره می زنند ... به همین جهت یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبت می باشد». بنابراین عشق جنسی و دوستی های خیابانی که با تشرح غدد جنسی آغاز و با ارضای زودگذر جسمانی پایان می یابد، نابودکننده عشق حقیقی و واقعی است. و عشق اصلی را به افسانه تبدیل می کند. جوانی که با نامه و یا sms های «فدایت شوم» و «برایت می میرم» و «اگر تو نباشی من هیچم» و «دوستت دارم» خود را می بازد و همچون پر کاهی به این سو و آن در حرکت است، همیشه در حال هیجانات روحی و التهاب جنسی به سر می برد خصوصا برای جوانانی که زمینه ارضاء غرائز جنسی فراهم نیست، این گونه افراد به شدت دچار کم خوابی، بی اشتهایی و عصبانیت هستند و به دنبال آن به شدت دچار بیماری های جسمانی می شوند. روانشناسان بر این عقیده اند که امراضی از قبیل زخم معده، کمبود ویتامین ها، رماتیسم، و بیماری های روانی و اعصاب و ... از هیجان و التهاب سرچشمه می گیرد، «ویل کارنگی» به نقل از دکتری می گوید: «آنچه می خورید، باعث زخم معده نمی شود، بلکه آن چه که شما را می خورد (هیجان) موجب پیدایش این زخم می شود». عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد ... بعضی آن را منحرف می کنند و ندانسته به صورت تمتع از لذت، مصرف می نمایند و هیچ از حقیقت آن برخودار نمی شوند استاد مطهری می گوید: «(این نوع روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد ... با توجه به این که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیی روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقت های هوس آلود» سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد که امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.» هرگونه ارتباط و دوستی دختر و پسر تا زمانیکه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است. از مراجع عظام پرسیده شده است که «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و ... چه حکمی دارد؟ فرموده اند: جایز نیست و از هر کاری که موجب مفسده است اجتناب شود. این گونه روابط خلاف تقوا و ایمان و معنویت را نابود می کند. علی(ع) فرمود: «لا یجتمع الشهوة و الحکمة؛ شهوت و حکمت و در جای دیگر تصریح کرد که «قرین الشهوة مریض النفس معلول العقل؛ کسی که با شهوت همراه شود جان و عقلش بیمار می شود». استاد مطهری می نویسد: «جوانی که از دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود می لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می پیچد، باید بداند جز جریان مادی جوانی در کار نیست. این گونه عشق ها به سرعت می آید و به سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناک و فضیلت کُش است تنها با کمک عفاف و تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می برد ... ».
منبع:تبيان

[h=1]دوراندیشی و حسابگری قبل از ازدواج[/h]
ازدواج - مشکلات ازدواج - دوراندیشی و حسابگری قبل از ازدواج
این که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست و از تو حرکت از خدا برکت، به جای خود. اما قرار نیست برای ازدواج کردن بی گدار به آب بزنید و فقط به امید اتفاقات آینده پیش بروید. وگرنه حکایت شما، می شود حکایت همان کسی که حساب بانکی باز نکرده بود و دعا می کرد در قرعه کشی برنده شود!



ezdevaj04k14.jpg


کافیست فکر کنید که ازدواج چیزی مثل بندبازی است که برای درست انجام دادن آن نه تنها باید به خدا توکل کنید، بلکه باید توانایی های خودتان را هم در نظر بگیرید و تا جایی که می توانید، وظیفه تان را خوب انجام دهید. در غیراین صورت اگر با کله به زمین نیفتید، قطعا لحظه های سختی را معلق بین زمین و آسمان خواهید ماند!

نباید فراموش کنید که بی کاری و چشم به کمک پدر و مادر داشتن، با گذشت زمان می تواند آسیب های جدی به خانواده وارد کند و استقلالی را که باید یک خانواده کوچک در یکی دو سال اول به دست بیاورد، خدشه دار کند. تجربه نشان داده که اگرچه نداشتن مشکل اقتصادی هیچ وقت ضامن سعادت خانواده نیست، اما داشتن آن می تواند منجر به بروز معضلات جدی و حتی بحران در خانواده شود. پس بهتر است تا وقتی به قول معروف دست تان توی جیب خودتان نرفته، برای ازدواج پیش قدم نشوید. حتی اگر همسر خود را انتخاب کرده اید، باز کمی دندان روی جگر بگذارید. این به معنی آن نیست که آنقدر برای پول جمع کردن و توانمندی مالی تان صبر کنید تا موهایتان رنگ دندان هایتان شود؛ بلکه فقط نباید فراموش کنید که بی کاری و چشم به کمک پدر و مادر داشتن، با گذشت زمان می تواند آسیب های جدی به خانواده وارد کند و استقلالی را که باید یک خانواده کوچک در یکی دو سال اول به دست بیاورد، خدشه دار کند. کمی حساب کتاب کردن این طور جاها بد نیست. ناسلامتی دیگر بزرگ شده اید. قبل از آنکه بله را از عروس خانم بگیرید و پای سفره عقد بنشینید، یک حساب سرانگشتی کنید و ببینید متوسط خرج ماهیانه شما و همسرتان (شامل اجاره خانه، خورد و خوراک، ایاب و ذهاب، آب و برق و گاز و تلفن، تفریحات سالم و...) چه قدر است. لازم نیست همه چیز را دست بالا بگیرید، فقط حساب کنید این هزینه ها در حد یک زندگی دو نفره متوسط چقدر خواهد بود. بعد حساب کنید تنهایی یا دو تایی (بسته به این که تمایل و شرایط کار برای عروس خانم، بعد از ازدواج وجود داشته باشد یا نه) چه طور و چه قدر می توانید در ماه درآمد داشته باشید. ضمناً بیمه و پس انداز را هم فراموش نکنید. این طوری تصویر نسبتاً واضحی از چاله های احتمالی خواهید داشت و می توانید از الان به فکر پر کردنش باشید. در عین حال باز هم می شود روی کمک خانواده ها حساب کرد. بالاخره کسی باید زیر پر و بال این دو نوگل نوشکفته را بگیرد تا بتوانند روی پایشان بایستند. اما حواستان باشد که سعی کنید زود یاد بگیرید چطور اگر دستتان را هم ول کردند، زمین نخورید!
منبع:تبيان

پیشنهادهای سازنده برای ازدواج


ازدواج تنها راه مشروع و سالم تشکیل خانواده است. همه مکاتب و ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را توصیه نموده اند. ازدواج به زن و مرد آرامش می بخشد و آنان را از انحراف و رفتارهای جنسی پرخطر و غیر اخلاقی باز می دارد...




arosi2m7.jpg

● در چه سنی باید ازدواج کرد؟
برای ازدواج علاوه بر نیاز به رشد جسمی و جنسی ، رشد روانی و اجتماعی نیز مورد نیاز است. در اواخر دوره نوجوانی رشد جنسی تقریبا کامل می شود و فرد توانایی تولید مثل پیدا می کند. در اواخر سنین نوجوانی اغلب دختران به فکر ازدواج می افتند، در حالیکه پسران در این سنین خواهان ازدواج نیستند. گرچه ازدواج تنها راه مشروع و سالم تأمین نیازهای جسمی و روانی نوجوانان است، ولی برای یک ازدواج موفق، آمادگی زیستی، روانی، مادی و اجتماعی لازم است. به همین جهت، متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.
در صورت داشتن ازدواج زودهنگام، بهتر است داشتن فرزند تا پس از ۲۰ سالگی به تعویق بیفتد. برای این منظور لازم است که زوجین با روش های صحیح تنظیم خانواده آشنا باشند.
● معیارهای یک ازدواج موفق چیست ؟
انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. جوان می بایستی بر اساس معیارهای اصولی، منطقی همسر آینده خود را شناسایی و انتخاب نماید و آنگاه به انجام پیوند زناشویی اقدام کند. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است
در زیر به چند عامل برای یک ازدواج موفق اشاره می شود:
۱) سلامت جسمی و روانی
انسان سالم، خانواده سالم ایجاد می کند. برخی از بیماریها ممکن است تهدیدی جدی برای سلامت انسان و همسر آینده او باشد. در این زمینه مراجعه به مراکز درمانی برای تشخیص و درمان زودرس و مشاوره قبل از ازدواج در مراکز مشاوره وزارت بهداشت توصیه می گردد.
۲) منبع درآمد و شغل مناسب
برای یک ازدواج موفق و زندگی سعادتمند، مسأله شغل می بایستی جدی گرفته شود. با داشتن کار و شغل، عشق و محبت زوجین در منزل رونق و تداوم می یابد.
با وجودیکه داشتن شغل و درآمد لازمه خوشبختی خانواده است، باید توجه داشت که امکانات مالی به تنهایی نمی تواند حل کننده همه مشکلات یک خانواده و متضمن خوشبختی باشد و اهمیت آن تنها بایستی در کنار سایر عوامل ارزیابی شود
۳) داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده
هر یک از زوجین باید با دید باز و با رضایت خود اقدام به تشکیل خانواده نمایند. ازدواج نباید به عنوان راه حلی برای دوری از مشکلات خانوادگی جوان در خانواده در نظر گرفته شود، بلکه ازدواج زمانی موفق خواهد بود که با هدف تشکیل خانواده و تعالی روحی زوجین درنظر گرفته شود. با وجودیکه والدین در راهنمایی جوانان در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای دارند، این نقش باید به صورت مشاوره ای باشد و نباید بصورت تحمیلی و سلب اختیار جوان در تعیین شریک زندگی آینده اش باشد
۴) سن مناسب و اختلاف سنی مناسب برای ازدواج
همانگونه که گفته شد، برای موفقیت در ازدواج، رعایت سن مناسب ازدواج بسیار مهم است. متخصصان سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود
۵) مسئولیت پذیری و پاسخگویی به نیازهای جسمی روحی و عاطفی همسر
زوجین باید متوجه باشند که با تشکیل خانواده، نقشهای جدیدی برای آنان بوجود می آید که می بایستی در مقابل آن مسئولیت پذیر باشند. زن و مرد متأهل نسبت به یکدیگر متعهد هستند و می بایستی با تمام وجود سعی در ایفای وظایف نمایند. یکی از اساسی ترین پایه های موفقیت یک زندگی زناشویی، شناخت دقیق نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی همسر و تلاش مستمر و دائم در پاسخ به این نیازهاست . زوجین می بایستی در این جهت به یکدیگر کمک رسانند و مشوق و همکار یکدیگر باشند. همچنین لازم است تا از توقعات خارج از توانایی همسر اجتناب گردد. به عبارت دیگر زوجین باید تلاش کنند تا در کنار یکدیگر باشند و نه در مقابل هم.
علاوه بر این، هر یک از زوجین می بایستی مسئولیت تنظیم خانواده را بپذیرند و تعداد فرزندان و فاصله مناسب تولد آنان را رعایت نمایند.
۶) یک عشق یک همسر
این اصل متضمن دوام و خوشبختی یک خانواده است. وفاداری به همسر، وفاداری به عشق را به ارمغان می آورد
۷) به همسر خود احترام بگذارید و گذشت داشته باشید
زوجین می بایستی در همه حال و در هر شرایطی به همسر خود احترام بگذارند. نزدیکی زوجین هیچگاه حق توهین و تحقیر یکدیگر را به آنان نمی دهد. با اولین توهین به همسر، اولین گام برای فروریختن بنای خانواده برداشته شده است و اصالت خانواده زیر سؤال می رود. هیچ خطایی از طرف همسر، شما را محق به توهین به او نمی کند. گذشت لازمه هر رابطه طولانی مدت است. انسان در طول زندگی مرتکب خطاهایی می گردد و گذشت و راهنمایی دوستانه همسر، زمینه پیشگیری از وقوع مجدد آن خطا را فراهم می کند، احساس صمیمیت را تقویت می کند و زندگی را به کام زوجین شیرین می سازد
۸) معنویات
دین داری ، تقویت معنویات و توجه به دستورات مذهبی که به زیبایی در دین مبین اسلام و سایر ادیان الهی به آن پرداخته شده است، همچون چراغی روشن در راه تعالی بشریت است. زوجین باید به تقویت معنویات در یکدیگر یاری رسانند و در این صورت است که عطر و طراوت ایمان، فضای خانوادگیشان را صفا می بخشد
۹) زمان مناسب بچه دار شدن
توجه داشته باشید که از نظر جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی صلاح نیست که یک زوج بلافاصله پس از ازدواج بچه دار شوند و حداقل در دو سال اول زندگی می بایستی از یک روش های پیشگیری از بارداری استفاده نمود. بهترین سن حاملگی برای زن بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. حاملگی پیش یا پس از این سنین، احتمال خطرات برای سلامتی جنین و مادر را می افزاید. همچنین فاصله کمتر از ۳ سال بین دو زایمان برای مادر و کودک، هر دو، خطرناک است. امروزه به دلایل متعددی بیش از دو حاملگی توصیه نمی شود.
● هدف اصلی ازدواج و تشکیل خانواده چیست ؟
متاسفانه %۸۰ ازدواجها از انگیزه های غلط و خود خواهانه نشات میگیرند تعدادی از انگیزه های ازدواج به شرح زیر است :
▪ فشار اطرافیان:
تـاثیراتی است که دوستان،خانواده، جـامـعـه و حتی عقاید شما بر شما تحـــمیـــل مـی کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: ”تو باید در یک رابـطه بـا جــنس مخــــالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابــطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تـو وجــود دارد.” در جــامعه فـــشار زیادی به افراد مجرد تـحمـــیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را بـه حـــــال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کــرده و ارج نـهـــیم.هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.
▪ رهایی از تنهایی و افسردگی:
بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.
▪ عطش جنسی:
برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.
▪ گریختن از واقعیات زندگی خود:
بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.
▪ گریختن از رشد و بالندگی:
اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند.
اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:
ـ ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.
ـ در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.
ـ ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.
▪ احساس گناه:
برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.
▪ پر کردن خلاء احساسی و معنوی:
اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.
▪ پذیرش اجتماعی:
جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: ”ورود افراد مجرد ممنوع” و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.
▪ تامین مخارج زندگی:
اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.
▪ اعتماد بنفس پایین:
برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)
▪ اخذ تابعیت کشور دیگر:
اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.
▪ بی ارزش شمردن ارزش خود:
اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.
به خاطر داشته باشید بسیاری از محققین سن مناسب ازدواج را برای دختران ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند. معمولا اختلاف سن ۲ تا ۶ سال بین دختر و پسر برای ازدواج توصیه می شود.
بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید.
همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل ۲ سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.
بدون شک، خالق بزرگ هستی خواهان تداوم زندگی انسان روی کره خاکی است و تنها راه تداوم نسل بشر، آمیزش جنسی است. خداوند کششی بین دو جنس مخالف (نر و ماده) برقرار ساخت، که اگر این کشش میان نر و ماده نبود، آمیزشی میان دو جنس مخالف صورت نمی گرفت، و اگر آمیزش در کار نبود نسل بشر منقرض می گشت.
قوی ترین نیرویی که زن و مرد را به یکدیگر می کشاند، غریزه جنسی است. در حقیقت، جاذبه جنسی بین زن و مرد علت محدثه خانواده و علت مبقیه آن است؛ ولی هدف اصلی ازدواج، ارضای غریزه جنسی نیست، بلکه عاملی ورای این عامل شهوانی و تمتعات جنسی است که عبارت است از تولید نسل.
بهترین دلیلی که می توان بر این مدعا که هدف اصلی از ازدواج صرف تلذذ و تمتع جنسی بردن نیست جدائی مردان از زنان نازا و زنان از مردان عقیم آن هم با وجود تلذذ جنسی در حد ارضاء و وجود اقتصاد سالم و وضع معیشتی مناسب در خانه است.
مولر لیر، جامعه شناس جامعه شناس آلمانی می نویسد:
سه عامل مهم افراد را به طرف ازدواج و تشکیل خانواده سوق می دهد: نیاز اقتصادی، میل به فرزند و عشق. میل به فرزند که همان علاقمندی به بقای نسل و حفظ نوع می باشد، عشق یا لذت جنسی یا نیازهای اقتصادی به عنوان مقدمات وصول به این هدفند. بنابر نظریه کینک، جامعه شناس آمریکایی، از لحاظ جهان شناسی، وظیفه خانواده (زن و مرد) تنها امتداد نسل است و نیازهای اقتصادی یا شهوانی به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به این هدف بزرگند.
● مزایای ازدواج سالم و موفق چیست ؟
موفقیت در ازدواج تنها در تامین مادیات خلاصه نمی شود . تحقیقات گویای این مطلب هستند که تمام افراد خانواده در یک زندگی مشترک سالم سعادتمند و کامل از مزایای آن بهره مند خواهند شد همه ما می دانیم که خداوند به مزایای زندگی مشترک آگاه است و به همین دلیل بوده که زن ها و مرد ها را تشویق به ازدواج کرده و نتیجه این تحقیقات چیزی جز سخنان خداوند نیست.
▪ مزایای ازدواج موفق برای کودکان و نوجوانان آن خانواده :
تحقیقات نشان می دهد که کودکانی که در آغوش گرم خانواده بزرگ می شوند برتری های بیشتر ی نسبت به سایرین دارند. از آن جمله می توان موارد زیر اشاره کرد.
- احتمال ورود آنها به مدارج بالاتر علمی بیشتر است.
- از نظر آکادمیک بچه های موفق تری هستند.
- از نظر جسمی سالم تر هستند.
- از نظر عاطفی سالم تر هستند
- احتمال خودکشی در آنها کمتر است
- ناآرامی های کمتری را در مدرسه از خود نشان می دهند.
- احتمال کمتری وجود دارد که قربانی سو استفاده جنسی شوند
- کمتر از الکل و مواد مخدر استفاده می کنند
- کمتر مرتکب جنایت می شوند
ـ ارتباط بهتری با پدر و مادر خود دارند
- وقتی ازدواج کردند. احتمال طلاق کمتر است
- در ففر بزرگ نمی شوند
▪ مزایای ازدواج سالم برای خانم ها:
تحقیقات نشان می دهد که خانم هایی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به خانم هایی که از ازدواج نا موفق هستند نسبت به خانم هایی که در ازدواج ناموفق هستند مزایای بیشتری دارند از جمله:
- از ارتباط خود راضی هستند
- از نظر احساسی سالم تر هستند
- از نظر مالی غنی تر هستند
- کمتر قربانی خشونت سو استفاده های جنسی و یا سایر جرم ها می شوند
- تلاش کمتری برای خودکشی انجام می دهند.
- از الکل و مواد مخدر استفاده نمی کنند
- زیر خط فقر به سر نمی برند
- با فرزندان خود ارتباط بهتری برقرار می کنند
- از نظر جسمانی سالم تر هستند
▪ مزایای ازدواج سالم برای مردها:
تحقیقات مزایای بسیار زیادی را در مورد مردانی که در یک ازدواج سالم هستند نسبت به سایر آقایان پیدا کرده است به نمونه زیر توجه کنید
- عمر طولانی سلامت جسمانی تامین مالی اشتغال بلند مدت
- دستمزد بالا ریسک کمتر در روی آوردن به مواد مخدر مشروبات الکلی داشتن ارتباط بهتر با فرزندان احتمال کمتر به ارتکاب به جرم و جنایت. احتمال کمتر در خودکشی
▪ مزایای ازدواج سالام برای اجتماع:
زمانی که در جامعه درصد افرادی که در یک ازدواج سالم هستند بیشتر شود مزایای بی شماری به همراه آنها با اجتماع وارد می شود .
- داشتن شهروندان سالم از نظر فیزیکی
ـ دارا بودن شهروندان سالم از نظر احساسی
ـ بالا رفتن درصد افراد تحصیلکرده
ـ کاهش خشونت های خانوادگی
ـ کاهش امار جرم و جنایت
ـ کاهش میان ارتکاب به جرم در نوجوانان و حوانان
ـ کاهش میزان مهاجرت
ـ افزایش ارزش دارایی های افراد
ـ کاهش نیاز به خدمت مشاوره خانوادگی
● زمان مناسب برای پیشنهاد ازدواج دادن و پیشنهاد ازدواج را چگونه مطرح کنیم ؟
پیشنهاد ازدواج دادن بی شک یکی از مهمترین و بزرگترین گامهایی میباشد که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هـستـید که در آن لحظه همه چیز عالی و بـه بـهتـریـن نحو پیش رود و از آن مهمتر که میخواهید پاسخ وی مثبت بـاشـد! ایـن نکـات را هــنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
۱) مطمئن گردید که فرد مناسبی را برگزیده اید:
واضح است نه! امــا حـقـیقت امر آن است که ازدواج چیزی نیست که بخواهید بـخاطـر انــگیــزه هــای آنــی وارد آن گردید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید اما اگر هــمسرتان خواهان فرزند باشد اما شما نه، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد و یا آنکه ارزشهای شما با ارزشهای همسرتان متفاوت باشد. اگر در مورد فردی که میخواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیاندیشید.
۲) مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:
پیـش از آنـکه پیـشنهاد ازدواج دهید درباره آن که در زندگی بدنبال چه اهدافی میباشید، حتــی اهداف ۵۰ سال آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هر چه بیشتر بــا یـکدیگر در مــورد آن چـه بــرای شـما حائز اهمیت میباشد گفتگو کنید بیشتر متوجه آن میگردید که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگــاری داریـد یــا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستــیـد کــه مخارج خود را تامین کنید، بهتر است نامزدی خود را به تعویق بیاندازید.
۳) از پدر و مادر وی اجازه بگیریـد:
شما ابـتـدا باید بدانید که آیا اگر پـیش از ازدواج با پدر و مادر وی مشورت کرده و اجازه بخواهید، آنها را خوشنود میسازد یا خیر. ایـن نـکته شـایـد عـجیـب بـــنظر آید اما شما که نمی خـواهید پـدر زن و مادر همسر آیـنـده خود را برنجانید؟ این عمل برای آنکه دلشان را بدست بیاورید بسیار موثر خواهد بود.
۴) بطریقی پیشنهاد بدهید که خوشایند وی باشد:
به پیـشنهاد ازدواج هـمچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را بـطریقـی طـرح ریزی کنید که باب میل و سلیقه وی بوده و مطابق با شخصیتش باشد. آیا وی رومـانتـیـک اسـت و یـا اهـل تـفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد بطور محرمانه از وی خواستـگـاری کنـیـد و یا روی دیــوار درخـواست خود را بنوسید؟
۵) در باره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:
بـرای دختـرهـا و زنـان هیچ چیز مبهوت کننده تر از یک هدیه غیر منتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نمی بـاشد. امـا اگـر تـوان مالی شما اجازه این کار را به شما نمیدهد، برای یک حلقه مناسب بودجه شما کفایت میکند. اما حتما پیش از آنکه حلقه را خریداری کنید از نوع سلیـقه وی اطلاع یابـید. ایـن کار را میتوانید با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یـا مشـاهـده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند انجام دهید. اما بسیاری از دختران تـمایـل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. بهرحال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
۶) مطمئن گردید پاسخ وی مثبت میباشد:
هنگامیکه پیشنهاد ازدواج میدهید، بـاید مطمئن باشید که پاسخ وی ”بله” خواهد بود. شما میباست از قبـل در مــورد ازدواج بـه انــدازه کافی صحبت کرده و کــامـــلا از آن چه طرف مقابل از یک شریک زندگی بلند مدت انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است که میخواهید پیشنهاد ازدواج شــما برای او سورپریز باشد اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.
۷) افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:
شـما مـمکن اسـت وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید. امـا عـاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا ازدوستان و یا نزدیکان صمیـمــی خود در میان گذاشته و به آنها اطمینان داشته باشید که رازدار و محرم اسرار شما میباشند.
۸) پیشنهاد خود را از حفظ نکنید:
صرفنـظر از آنـکه کـجـا و چــگـونــه پــیشنهاد ازدواج می دهــید، باید آن با نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبـت بـه وی هـمــراه باشد. از قبل در مورد حرفهایی که میخواهید به او بـزنــید یادداشت بردارید اما دقیقا آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یـک فرد استـثـنایی بـوده و چـرا شما خواهان آن میباشید که باقی عمر خود را با وی سپری کنید. بـایـد جملات شما از دلتان برآید او میخواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک ربات!
۹) مکان و زمان مناسب را بیابید:
مکانی کـه پیـشـنهاد ازدواج مـی دهـید می تواند: رسـتوران، پارک، سینما و یا لب دریا باشد.اما بهتر است مکانی انتخاب گردد کــه بــرای هر دوی شما خاطره انگیز بوده و شما را به یاد خاطرات گذشته بیندازد. فـاکتور زمان نیز بسیار مهم می بـاشــد اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود میباشد و یا آنکه از دست کسی عصبـانـی اسـت، زمان مناسبی برای این کار نمیباشد.
۱۰ او را دستپاچه نکنید:
شما ممکن است بخواهیـد پیـشنـهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! امـا مـراقب باشیـد اشـتـیاق بـی حد شما کار دستتان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آن که مـرکز تـوجـه دیـگـران واقع گردید بیزار میباشد، بهتر است این کار را بطور خصوصی با وی در میان بگذارید.
۱۱) انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:
صـرفنـظر از هـمـه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور میکردید پیـش نرود. خود را برای واکنشهای احتمالی آماده کنید.او مـمکن است دستپـاچـه شـده و یا هیجان زده گـردد و یـا آن که کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. وی ممکن است بگوید: ”بله-خیـر” و یــا ”شاید”. شمـا مـمکن است تصور کنید وی را کاملا می شناسید امـا از پـیـش داوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید چون ممکن است مایوس گردید.
۱۲) اگر پاسخ وی منفی بود مایوس نشوید:
هـمـواره احـتـمال آن کـه وی ”نه”بگوید وجود دارد. اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عــدم آمـادگـی وی را جـویا گردید. وی ممکن است تـنـها بـه زمـان بـیشتـری نـیـاز داشتـه بـاشـد و یا آن کـه اصلا وی دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد بهتر است همین حالا پی بـه آن بـبـرید تا آنکه پس از ازدواج.
۱۳) زمـان معـیـنـی برای پیشنـهاد ازدواج وجود ندارد اما بهتر است پس از تنها گذشت ۲ هفته از آشنایی خـود بـا وی پـیشـنــهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنـهاد ازدواج هنـگامی اسـت کـه شـمـا بـــرای مــدتــی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین زیاد وقت را تلف نکنید شجاع باشید و حـرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی هم کمرو می باشید، می تـوانـید پیــشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.

منبع:ویستا

بهترین وقت ازدواج از دید کارشناس


از تنهایی وحشت داشت و خوب می دانست که آرزوی پدر و مادر پیرش را تنها او می تواند برآورده سازد. ازهم سن و سالانش تقریباً تنها او مانده بود. دیگر هیچ بهانه ای نداشت، زیرا دوران سربازی اش را به اتمام رسانده بود و با درآمدی که داشت می توانست به راحتی خرج یک زندگی را بدهد. یکی از مهمترین دلایلش این بود که دلش نمی خواست اختلاف سنی اش با بچه هایش زیاد باشد. دلش می خواست مستقل شود و از طرفی از دست حرف و حدیث مردم راحت شود. به تازگی شنیده بود که اداره به متأهلها خانه یا زمین می دهد...

arosi5m7.jpg
اینها همگی بخشی از معیارهای ناپخته اما قدرتمندی است که در جامعه امروز اصل انتخاب آگاهانه و هوشمندانه را کمرنگ کرده است. به راستی آیا می توان با قوانین از پیش تعیین شده، وارد سرنوشت و روحیات و خلقیات انسان دیگری شد؟ مگر نه این است که انسان از روحی بزرگ و نامحدود به وجود آمده است، پس چگونه می توان قوانین این روح نامحدود را با قوانین محدود و شرعی شده قیاس کرد و بر مبنای آن مهمترین و جدی ترین تصمیم زندگی را گرفت.
ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن قانون و فرمول تعیین کرد و همه را وادار به رعایت این قانون کرد. بر این اساس، سن ازدواج را هم شرایط روحی و آمادگی و نیاز درونی هر فرد مشخص می کند. این که بخواهیم بدون در نظر گرفتن شرایط و آمادگی روحی و روانی، ازدواج کنیم به تبع آن باید شاهد هر گونه اتفاق و رویداد ناخوشایندی هم در زندگی مان باشیم.اگر به آمار طلاق و عوامل جدایی ها توجه کنیم، می بینیم که اکثر این ازدواجهای بی سرانجام با ظاهری ترین شباهتها و یا تفاهم بر مبناهای سست و در بعضی موارد، توهمی شکل گرفته است که پس از مدت زمانی کوتاه سطح شکافته و زوجین به عمق حقیقت وجودی فرد مقابل پی خواهند برد و متأسفانه در اکثر مواقع این شناخت زمانی اتفاق می افتد که تقریباً کار از کار گذشته است.همکلاس بودن، همکار بودن، هم رشته بودن، هم زبان و هم فرهنگ بودن، هم سطح و هم مذهب بودن، تنها رضایت داشتن خانواده ها و هزاران دلیل ریز و درشتی که همگی بر پایه ای از شرطی شدگی های ذهن بنا شده است، می تواند نمونه ای از معیارهایی باشد که تنها در سطح مانده است، اما آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که هدف نهایی از ازدواج چیست و چرا انسانها ازدواج می کنند؟
قرآن می فرماید: که ما زن و مرد را مایه آرامش هم قرار داده ایم تا در کنار هم آرامش یابند، اما آیا اصلاً چگونه می توان به آن آرامش دست یافت؟ این آرامش در کجای زندگی یافت می شود؟
در کنار موهبتهای بی انتهای خداوند، ازدواج کردن هم یکی از این نعمتهای بی شماری است که به جرأت می توان گفت، از مهمترین و اساسی ترین و حتی سرنوشت سازترین انتخابهای انسان است.
ازدواج یعنی پیوند دو روح که در دو جسم زندگی می کنند. ژرف اندیشان، ازدواج را تجربه یگانگی و یکی شدن دو فرد دانسته اند، بهتر است بگوییم یکی شدن دو روح و زمانی این آرامش به معنای حقیقی خود می رسد، که این یگانگی با تمام وجود اتفاق افتاده باشد.
یگانگی اتفاق نمی افتد جز با انتخاب هوشیارانه و همذات پنداری. اما این هوشیاری چه زمانی رخ می دهد و چگونه می توان با درایت و تیزبینی تن به ازدواج داد؟ عده ای معتقدند تا زمانی که زیر یک سقف زندگی نکنیم، نخواهیم توانست طرف مقابل را بشناسیم و دیده شده که بسیاری از زوجها زودتر از احساس نیاز به ازدواج، ازدواج کرده اند. البته منظور از نیاز، چیزی فراسوی نیازهای مادی و جسمانی شرطی شده است. کی و چه وقت ازدواج کردن، موضوعی است که افراد زیادی از جمله متخصصان تلاش کرده اند تا در این زمینه به یک جواب روشن و قاطع درباره سن ازدواج برسند. جوابی که برای همه کاربرد داشته باشد. چیزی شبیه یک فرمول یا معادله که بی قید و شرط برای همه یکسان باشد. حال در این میلان اصلاً فرقی نمی کند که کسی میل و نیاز به ازدواج را در خود احساس می کند و یا اینکه فردی دیگر اصلاً حس نمی کند، اما به محض اینکه سنش به فرمول معادله نزدیکتر شد، تحت فشار اطرافیان، مجبور است که تن به ازدواج بدهد و یا آنقدر ذهنش در دامهای شرطی شده گیر کرده است که در خیالات خود دچار خودفریبی می شود. اما در حقیقت ازدواج به سن و سال نیست، بلکه به حس و حال درونی است، به احساسی فرای احساسات زمینی. ازدواج تکامل یافتن و تعالی یافتن است. حال اگر این انتخاب آگاهانه و هوشیارانه صورت گیرد، می توان تقریباً به همان آرامشی رسید که قرآن کریم از آن یاد کرده است. زمانی که روح، آمادگی لازم را برای ازدواج کردن مشاهده کرد و این نیاز درونی آشکار شد، دیگر به هیچ قیمتی بیرون راندنی نیست؛ حتی اگر با آن بجنگی و بخواهی از فکرش رهایی یابی، زیرا دیگر جزیی از خودت می باشد...
چه کسی می تواند بگوید که دامنه و عمق تأثیر ازدواج و گستره دگرگونی و تغییری که می تواند در زندگی افراد ایجاد کند تا چه مرزهایی کشیده می شود؟ !پس بهتر است عمیقاً مراقب و هوشیار بود. زیرا به جز خودمان هیچ کس دیگری حاضر نیست تاوان سنگین بزرگترین و جدی ترین تصمیم زندگیمان را بدهد.

منبع:ویستا

ازدواج نکنید اگر...


1) اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید.( تنبلی و بی مسئولیتی)


2) اگرپدر، مادر، برادر و خواهر خود( که به نظر شما غیرمنطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید.(عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)


3) اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.(عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)


4) اگر تصور می کنید; افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید.(خطای شناختی)


5) اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید.(خطای شناختی)


6) اگر در پی کسب لذت و علائق خود، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد.(اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)


7) اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران نیستید.(واکنش دفاعی و خود میان بینی)


8) اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید.(عدم خودآگاهی)


9) اگر تاکنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتارهای شما ایجاد نشده است.(عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)


10) اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده(خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگی تان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد.(مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)


11) اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید(حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب، خشک و غیرقابل انعطاف هستید.( عدم انعطاف پذیری لازم)


12) اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید.(عدم اگاهی اجتماعی)


13) اگر بیشتر به جای گوش کردن، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند.(عدم مدیریت رابطه)


14) اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفا، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید.(هوش هیجانی پائین)


15) اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.(رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)


16) اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آن ها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست.(پاسخ اجتنابی به رویدادها)


17) اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی(کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید.(اختلال شخصیت)


18) اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.(خطای شناختی، عدم کنترل احساس، هوش هیجانی ضعیف)


19) اگر بدون اینکه خود را دقیقا ارزیابی کنید و بشناسید، دنبال همسر مناسب می گردید.( عدم شناخت خود)


20) اگر وضعیت فعلی تان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت، اقدام به ازدواج می کنید.(مشکل در شیوه حل مسئله)

منبع:تبيان




استرس قبل از ازدواج !؟

دانشمندان آلمانی کشف کردند که مردان نگران و دارای استرس در انتخاب همسر خود روش غیر معمولی در پیش می‌گیرند.


دانشمندان در تحقیقات خود متوجه شدند مردانی که زیر فشار روانی و استرس هستند بیش‌تر به زنانی تمایل پیدا می‌کنند که چهره ای متفاوت با خودشان دارند. و مردانی که آرامش بیشتری دارند بیش‌تر جذب زنانی می‌شوند که خصوصیات مشترک بیش‌تری با آن‌ها دارند.

تحقیقات قبلی نشان داده بود که زنان و مردانی که به یکدیگر علاقه مند می‌شوند تمایل دارند در بسیاری از خصوصیات به یکدیگر شبیه شوند و این تمایل خصوصا در خصوصیات چهره نمود بسیار زیادی پیدا می‌کند. پژوهشگران معتقدند استرس روی معیارهای انتخاب شریک زندگی تاثیر می‌گذارد. افرادی که استرس ندارند به دنبال اولویت‌هایی بر اساس شباهت هستند ، اما افراد نگران و دارای استرس افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می‌کنند که شباهت زیادی با خودشان ندارند. اشخاصی که از نحوه انتخاب همسر و کیفیت معیار ها و ملاک های صحیح آگاهی دارند و می دانند چه کسی را به عنوان همسر برگزینند با تسلط بیشتری مسیر انتخاب را طی می کنند و با آرامش بالاتری می توانند گزینش داشته باشند . تحقیقات نشان می‌دهد استرس می‌تواند معیار انتخاب همسر را در انسان‌ها دچار تغییر کند و می‌تواند انسان‌ها را به انتخاب فردی غیر مشابه با خودشان از نظر دسته گوناگونی از خصوصیات سوق دهد. دانشمندان تصمیم گرفتند بررسی کنند آیا در زمانی که مردان دچار استرس هستند ممکن است در برابر زنان پاسخ متفاوتی بدهند یا خیر.بر این اساس محققان تحقیقاتی را روی 50 دانشجوی سالم انجام داده و آن‌ها را به دو گروه تقسیم کردند. از این دانشجویان خواسته شد به تصادف دست خود را در آب یخ یا آب گرم قرار دهند.سپس میزان استرس آن‌ها را با انجام آزمایشاتی روی بزاق دهان ، ضربان قلب و آزمایش فشار خون بررسی کردند. به تمام این دانشجویان الکترودهایی متصل شد که حرکات بسیار جزئی اطراف چشم را تشخیص می‌داد.در زمانی که انسان‌ها نسبت به چیزی توجه نشان می‌دهند ماهیچه‌های اطراف چشم واکنش‌هایی نشان می‌دهند که می‌توان از طریق این الکترودها این حرکات بسیار جزئی را مشخص کرد.سپس به این دانشجویان تصاویر 40 زن با ظاهر گوناگون نشان داده شد. در این تحقیقات مشخص شد مردانی که استرس نداشتند زنانی را انتخاب می‌کردند که شباهت زیادی با خودشان دارند ، اما در عوض مردانی که استرس دارند زنانی را انتخاب می‌کنند که شباهت‌های بسیار کمتری با خودشان دارند. تحقیقات قبلی نشان داده است انسان‌ها در پیدا کردن همسر به دنبال چهره‌های مشابه با خودشان هستند و آن‌ها را قابل اعتمادتر می‌دانند. دقیقا به همین دلیل است که بعضی از مردان که با زنانی مشابه با خودشان ازدواج می‌کنند روابط بهتر و طولانی‌تری دارند.
اما در عوض مردان دارای استرس معمولا زمان کوتاه تری را در زندگی مشترک باقی می مانند. درست است که ازدواج افراد را با تحول روبرو می کند و زندگی را در مرحله جدیدی به پیش می برد اما باید احتیاط کنیم و اجازه ندهیم تا این تغییر و تحول استرس و اضطراب خاص و شدیدی را بر ما وارد کند . اشخاصی که از نحوه انتخاب همسر و کیفیت معیار ها و ملاک های صحیح آگاهی دارند و می دانند چه کسی را به عنوان همسر برگزینند با تسلط بیشتری مسیر انتخاب را طی می کنند و با آرامش بالاتری می توانند گزینش داشته باشند . بنابراین استفاده از خدمات مشاوره و روان شناسی در این راستا می تواند برای جوانان راهگشا بوده و ضمن رهنمودهای سازنده به عنوان یک یاریگر آنها را آرامش بخشد . استرس روی معیارهای انتخاب شریک زندگی تاثیر می‌گذارد. افرادی که استرس ندارند به دنبال اولویت‌هایی بر اساس شباهت هستند ، اما افراد نگران و دارای استرس افرادی را به عنوان شریک زندگی انتخاب می‌کنند که شباهت زیادی با خودشان ندارند. بازوی دیگری که می تواند به عنوان مساعدت در امر ازدواج آرامش بخش باشد وجود خانواده ای حمایت گر است. خانواده با شناخت معیارهای جوان خود می تواند در زمینه شناسایی گزینه مناسب و تشخیص خوب از بد او را یاری کند . همچنین دارا بودن یک اهرم کمک می تواند حس خوبی را بابت داشتن یک پشتوانه و حامی ایجاد کند . مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از : 1 - تشابه اعتقادات مذهبی 2 - تشابه علایق و طرز تفکر 3 - رشد عاطفی و فکری 4 - تشابه تحصیلی و طبقاتی 5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی 6 - تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها و خوش بینی 7 - رابطه با خانواده همسر در نظر داشته باشید که شخصی که رشد عاطفی کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند . او به پیشرفت های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ،‌ عشق ، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری می نگرد.
منبع:تبيان

ازدواج از خیال تا واقعیت!


خیال پردازی هایی درباره ازدواج
دخترو پسرهایی که به دنبال ازدواج هستید باید بدانید تصورات بسیاری که زندگی تان را احاطه کرده می تواند موجب بوجود آمدن انتظاراتی غیر واقعی گردد. مطمئنا اگردائما به دنبال یک زندگی سیندرلایی تا ابد شاد باشید ، ناامید خواهید شد.


اگر شب ها تا دیر وقت تلویزیون نگاه می کنید و به فیلم های کلاسیک علاقه مندید، اگر آهنگهای عاشقانه گوش می دهید یا اگر رمان های عاشقانه می خوانید، بنابراین شاید تصویری از ازدواج در ذهن خود بسازید که با واقعیت درتعارض باشد. شاید برخی از این فیلم های کلاسیک را دیده باشید. به این موضوع فکرکنید که تقریبا تمامی خانواده ها در این فیلم ها، خانواده های سنتی هستند. آنها ظاهرا با مشکلات جدی ای روبرو نیستند، چرا که موضوعاتی از قبیل ازدواج زود هنگام، مشکلات فرزندان با نامادری و ناپدری ها، فقدان رابطه جنسی، مشکلات روزمره، سوء استفاده های جنسی، خیانت، شرب خمر، مواد مخدر، اخراج از مدرسه، مناقشات سیاسی، سرکشی های اجتماعی، بیکاری، مشکلات سخت اقتصادی ، تهدیدات و حتی طلاق محور داستان قرار نمی گرفتند. پدر نان آور خانه بود و مادر خانواده را تر و خشک می کرد. شاید این فیلم ها این فکر را به شما القا کند که زندگی همیشه عالی بوده و تمامی نیازهایتان می بایست توسط همسرتان برآورده شود، با آمدن بچه ها زندگی بهتر می شود( بچه ها شیرینی زندگی اند)، ازدواج تمام مشکلاتتان را حل می کند و از این پس با شادی زندگی خواهید کرد.
تصورات و واقعیات ازدواج


تصور: با ازدواج درد تنهایی مرتفع می شود. واقعیت: بسیاری از متأهل ها هستند که هنوز هم احساس تنهایی می کنند.


تصور: استدلال غلط تکامل، که موجب می شود باور کنید با ازدواج یک انسان کامل می شوید. واقعیت: یک زوج می توانند مکمل یکدیگر باشند، اما شاید در تکامل فردی هم تاثیری نداشته باشد. ناسازگاری در هر ازدواجی وجود دارد. سعی کنید عاقلانه و در جهت بهبود رابطه تان با آن برخورد کنید. مبارزه سالم با این تنش ها این است که در آن تنها به فکر برنده شدن نباشید.

تصور: عشق همیشه در زندگی پا برجا خواهد ماند.

واقعیت: تقریبا تمامی افراد در روابط های خود پستی و بلندی هایی را تجربه می کنند. مشکلات و سختی های روزمره ی زندگی مشترک اغلب، احساسات عاشقانه را تحت الشعاع قرار می دهد و این، درست وقتی اتفاق می افتد که قصد دارید به عشق اهمیت دهید. نمی توانید انتظار داشته باشید که همسرتان برای شما منبع شادی باشد. شادی درون باید از خود شما نشأت بگیرد.

تصور: ازدواج موجب شادی فرد می شود.

واقعیت: نمی توانید انتظار داشته باشید که همسرتان برای شما منبع شادی باشد. شادی درون باید از خود شما نشأت بگیرد. شاید ازدواج، قسمتی از شادی فردیتان را پر کند، اما نمی تواند منبع اصلی شادمانی باشد.


تصور: اگرواقعا عاشق هم باشید، هیچ مشکل اساسی ای نخواهید داشت. واقعیت: یک ازدواج موفق بدون مراقبت، تعهد و تلاش و صرفا با عشق بدست نمی آید.


تصور: همسرم باید تمام نیازهای مرا بدون بازگو کردن من بشناسد. واقعیت: حال، چون ازدواج کرده اید بدین معنا نیست که بتوانید ذهن ها را بخوانید. باید به همسر خود بگوئید که نیازهای شما چیست.


تصور: هرنوع ناسازگاری و کشمکش نشان دهنده ی فقدان عشق است. واقعیت: ناسازگاری در هر ازدواجی وجود دارد. سعی کنید عاقلانه و در جهت بهبود رابطه تان با آن برخورد کنید. مبارزه سالم با این تنش ها این است که در آن تنها به فکر برنده شدن نباشید.


ازدواج شما برای موفقیت نیاز به عشق، حمایت، شکیبایی، ارتباط متقابل، انتظارات معقول، مراقبت و نگهداری و کمی هم حس شوخ طبعی دارد.

منبع:تبيان




[h=1]
[/h]
دوازده قدم تا دنیای تاهل

ازدواج با تمام اتفاقات مثبتی که به زندگی شما سرازیر می کند، گاهی سردرگمی هایی را به وجود می آورد که هیچ وقت در دوران تجرد با آن مواجه نشده بودید.
این که چطور با کسی که قرار است نزدیک ترین فرد در زندگی شما باشد، برخورد کنید؟
چقدر به او نزدیک شوید؟
چطور پایه های زندگی تان را محکم کنید؟




پاسخ برخي از این سوال ها را وقتی می گیرید که زندگی تان را زیر یک سقف شروع کنید و بی پرده با خصوصیات رفتاری هم آشنا شوید، اما بخش مهمی از آن را باید در دوران نامزدی و حتی قبل از آن یاد بگیرید:


1- خوب ببینید:
همیشه نسبت به همسرتان نگرشی متکی بر سه عنصر مثبت داشته باشید:
1) او را به عنوان فردی با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بپذیرید. 2) او را فردی مستعد کمال و تحول بدانید. 3) علاقه مند به پیشرفت و ترقی او باشید. با چنین بینشی، درهای روی نوآوری و رشد را به زندگی تان باز کرده اید و می توانید امیدوار باشید که در آینده زندگی پرتکاپو و سرزنده ای خواهید داشت.


2- مثبت باشید:
زندگی مشترک کاری ندارد که شما تازه عروس و داماد هستید یا به اندازه پدر و مادرتان تجربه دارید. مشکلاتی که پیش روی هر دو شما قرار می گیرد به یک اندازه است. بنابراین سعی کنید همیشه با نگاه مثبت جلو بروید تا بتوانید مشکلات را پشت سر بگذارید.


3- به هم توجه کنید:
در رفتارهای همسرتان دقیق شوید تا بتوانید در مدت کوتاهی فهرستی از علایق و تمایلات او را به دست آورید. با این کار هم می توانید به همسرتان نزدیک تر شوید و هم موضوعات بیشتری برای ابراز علاقه به او پیدا کنید.


4- مهربان باشید:
سعی کنید به راه های مختلف علاقه خود را به همسرتان نشان دهید و البته مراقب باشید این ابراز علاقه شکل تکراری به خود نگیرد. برای این کار دو راه پیش رو دارید؛ ابراز علاقه کلامی و عملی. با گفتن کلمات محبت آمیز، تحسین او در جمع و در خلوت، تشویق و اعتماد به نفس دادن به او و... علاوه بر این می توانید با محبت فیزیکی، خرید هدیه، وقت گذاشتن برای او، تفریح های دو نفره و ... به شیوه عملی محبتتان را نشان دهید.


5- مقایسه ممنوع!
به محض این که تصمیم گرفتید با کسی ازدواج کنید، دیگر تمام گزینه های ازدواج قبلی و گزینه های آینده را از ذهنتان دور کنید و به هیچ عنوان به کسی به جز همسرتان فکر نکنید. هرگز او را با دیگران مقایسه نکنید و سعی نکنید ایرادهایش را با مثال زدن از افراد دور و بر، دوستانش و زنان و مردان دیگر به او یادآوری کنید.


6- خوب بشنوید:
در گفتگو با همسرتان سراپا گوش باشید، کاری به جز گوش دادن انجام ندهید، خنثی نباشید و به گفته هایش عکس العمل نشان دهید تا متوجه شود که برایتان اهمیت دارد.


7- حق من، حق تو:
تصمیم گیری در زندگی مشترک یک اتفاق دو طرفه است. بنابراین برای او حق مشورت، حق انتخاب و حق تاثیرگذاری قائل شوید.

8- راز دار باشید:
همسر شما قرار است نزدیک ترین شخص دنیا به شما باشد. بنابراین باید بتواند روی رازداری شما حساب کند. مطمئن باشد که مسائل و مشکلات زندگی تان جایی درز نمی کند و اتفاقات مهم زندگی بین خودتان دو نفر حل و فصل می شود.


9- سکوی پرتاب:
بال پرواز همسرتان باشید. لازم نیست جور او را بکشید اما می توانید در فعالیت هایی که دارد طوری عمل کنید که حس کند به پیشرفتش علاقه مندید و اگر لازم باشد سکوی پرتاب او می شوید.


10- با خانواده او باشید :
بخشی از برنامه های خود را به خانواده همسرتان اختصاص دهید. به آنها سر بزنید، از آنها احوالپرسی کنید و نشان دهید که برایشان احترام و ارزش قائلید.


11- بند نشوید:
به جای آن که در صدد تملک کامل همسرتان باشید، به محبت سالم و منطقی اکتفا کنید. نگذارید همسرتان حس کند با ازدواج با شما فضای شخصیش را از دست داده است.


12- همکار باشید :
پشت همسرتان را خالی نکنید و با تقسیم بندی کارها به زنانه و مردانه سعی نکنید که او را در انجام کارها تنها رها کنید. حداقل می توانید یک گوشه کوچک از کار را بگیرید تا احساس کند همیشه در کنارش هستید.



منبع:تبيان




یک دوراهی: تجرد یا تأهل؟

زمانیکه صحبت از "ترس از تعهد" به میان می آید می توان آن را به زبان ساده به این شکل توصیف کرد:

یک دوراهی: تجرد یا تأهل؟

"نوعی ترس غیر واقعی از پیمان بستن، تعهد دادن و پذیرا شدن التزام برای باقی ماندن در یک ارتباط ثابت و صادقانه در کنار یک شخص دیگر برای همیشه" این در حالی است که بسیاری از افراد مجرد بر این باورند که متعهد شدن یعنی دست کشیدن از تمام آزادی های فردی.

این نوع ترس برای افراد مجرد کاملاً عادی و طبیعی است. بیشتر افراد مجرد تصور می کنند که با ازدواج و قبول تعهد، امنیت و آسایشی که زندگی مجردی به آنها می داده را از دست خواهند داد. به هر حال هر برهه از زندگی مزایای خاص خود را به همراه دارد. دوران مجردی نیز خالی از لطف نیست: شما هر زمان که بخواهید به خانه می آیید و هر موقع که بخواهید خارج می شوید، لباس ها و ظرف های کثیف را تا هر زمانی که بخواهید به حال خود باقی می گذارید، و از وقت و پول خود هر طور که مایل باشید استفاده می کنید. در مقابل دیگران هر طور که بخواهید خودتان را نشان می دهید و می توانید ضعف ها و کاستی هایتان را پنهان کنید.

در اغلب زمینه ها "ترس" به این دلیل در افراد ایجاد می شود که به نحوی آنها را از موقعیت های مخاطره آمیز دور نگه دارد. به عنوان مثال برای یک انسان، کاملاً طبیعی و بجاست که از یک مار، صداهای بلند و مهیب، و یا بوهای ناخوشایند بترسد. او بدین طریق می تواند خود را از موقعیت های خطر آفرین مصون نگه دارد؛ اما برای خلق یک ارتباط اطمینان بخش و صمیمی با شریک زندگی، فرد باید با ترس های مختلفی روبرو شود و خود را پذیرای ریسک های عاطفی نماید.

با موفقیت انجام دادن این هدف نیازمند آن است که: "به چیزی که از دست می دهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای آن بدست می آورید – اعتماد، صمیمیت، نزدیکی – " شما با قرار گرفتن در یک رابطه ی صادقانه و عاشقانه از کلیه ی مزایای آن بهرمند خواهید شد.

حال این کار را چگونه باید انجام دهید؟

گام اول – ابتدا باید مطمئن شوید که می خواهید زندگیتان را با فرد دیگری تقسیم کنید. بسیاری از افراد مجردی که نمی توانند تعهد را قبول کنند دلیلشان این است که نمی توانند تصمیم بگیرند که آیا واقعاً کسی را می خواهند یا خیر. ابتدا باید اهداف زندگی را برای خودتان معین کنید تا بعد بتوانید به آنها دست پیدا کنید. پس باید کار را با تعیین خواسته هایتان شروع کنید.

گام دوم – از ترس هایتان آگاه شوید. ببینید در چه زمینه هایی ترس بر شما غلبه می کند و تشخیص دهید که چه چیزی سبب می شود که از دست یافتن به اهدافتان باز بمانید. باید بدانید که وجود ترس هایی نظیر ترس ازعدم پذیرش، تغییر، و از دست دادن آزادی کاملاً معقول و طبیعی است. اگر از وجود آنها اطلاع داشته باشید، می توانید استراتژی هایی برای فائق آمدن به آنها ایجاد نمایید. یک چنین استراتژی ها و تکنیک هایی را می توانید با کمک گرفتن از یک دوست، مشاور و یا در صورت لزوم یک مربی، گسترش دهید. مربی به شما کمک می کند که فردی صادق باقی بمانید، توجه خود را به رابطه معطوف کنید، و اهدافی را که در سر دارید به راحتی دنبال کنید.

با موفقیت انجام دادن این هدف نیازمند آن است که: "به چیزی که از دست می دهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای آن بدست می آورید – اعتماد، صمیمیت، نزدیکی –
گام سوم – سرعت پیشرفت ارتباط را تنظیم کنید. تعداد زیادی از افراد مجرد در همان مراحل ابتدایی ارتباط و شناخت به دام شهوت و اشتیاق بیش از حد گرفتار می شوند . در حالی که زمان جهت تصمیم گیری برای آینده و ارزیابی و سنجش مناسب است و نباید خود را در این امر محبوس نمود . عده ی دیگری از افراد نیز هستند که آنقدر تعلل و درنگ به خرج می دهند که از نظر نقطه ی تمرکز اصلی و محدوده ی زمانی دچار مشکل می شوند. در حین اینکه آهسته و پیوسته به جلو پیش می روید باید به این مطلب نیز توجه داشته باشید که انجام چه کاری در چه بازه ی زمانی برای شما ثمربخش خواهد بود.

گام چهارم – تصمیم بگیرید که آیا قرار گرفتن در یک ارتباط متعهد، مد نظر شما هست یا خیر. یکی از راههایی که می تواند مهارت های متعهد شدن شما را تقویت کند این است که در مورد اهداف زندگی و آرزوهایی که در سر می پرورانید با هم صحبت کنید. همچنین جنبه های روحی و باطنی و شخصیت درونی خود را برای طرف مقابل آشکار نمایید. انجام این کار موقعیت های نابی برای تجربه ی اعتماد، صمیمیت و نزدیکی فراهم می آورد.

باید بگویم که یک راه قطعی نهایی نیز وجود دارد که اگر شما به مرحله ای رسیدید که احساس کردید باید آنرا انجام دهید، می بایست در انجام آن استمرار ورزید و آن را به تعویق نیاندازید .


منبع:تبيان


خلاصه؟
 
بالا