• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

درد دل يك نتوركر- حتي تا پاي مرگ!!!

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
قصه من تكراري نيست، ولي قصه مشترك خيلي هاست. خواهش مي‌كنم تا آخرش مطالعه نماييد.
خيلي تلاش كردم، تا در كنكور قبول شوم، امّا موفق نشدم، بسيار سعي كردم تا مثل برخي از آقازاده‌ها خدمت سربازيم را بخرم،‌ اما ... . باز هم سعي كردم خدمتم را بي‌خيال بگذرانم،‌ اما وقتي مي‌ديدم برخي از عزيزكرده‌ها را به نقاط خوش آب و هوا مي برند و ما طبقه‌ي ... را به ... ،‌ باز نشد. با هر سختي بود خدمت را در جنوب گذراندم. دلم خوش بود كه كارت پايان خدمت گرفته‌ام. غافل از اين كه ابتداي بدبختي‌ام. باز هم به فكر كنكور و ادامه تحصيل بودم،‌ اما ذهنم درگير اطراف بود، درگير وضعيتي كه ما ايراني‌ها در سرزمين خود داريم. به هر صورت بايد اين در و آن در مي‌زدم تا كاري بيابم،‌ نا به سلامت ديپلم علوم‌تجربي هم گرفته بودم. اما موفق نشدم،‌ تا اين كه توسط يكي از دوستانم، كارم به دنياي كامپيوتر باز شد. با كلي قرض و قوله،‌ يك كامپيوتر نه چندان پيشرفته گرفتم. روزها كارم شده بود،‌ در اين خدمات كامپيوتري و آن يكي رفتن براي گرفتن كار تايپ و پايان‌نامه و ... . تا چندل غاز پول در بيارم. كماكان به فكر يك كار به درد بخور بودم، چرا كه بابت كار كامپيوتر نيز مرا مي‌چاپيدند. البته باز خدا را شكر مي‌كردم، كه حداقل درآمدي دارم.
يادم رفته بود بگويم،‌ احوال پدرم را به علت بيماري سرطان بگويم، پدري كه عمري نان كارگري و دستان پينه‌بسته خورده بود، حال نان‌ ذلت كميته امداد را كه هزار بامبول داشت و هزار حقارت بايد مي‌خورد،‌ تازه آن هم يكي از آشنايان به واسطه رابطه‌اي كه داشت درست كرده بود. كمرمان زير بار مخارج شيمي درماني و ... خم شده بود. تا اين كه سرانجام دو سال پيش پدرم عمرش را به شما داد.
مسئوليت زندگي بيش از پيش به دوشم افتاد، بايد زندگي مادرم و دو خواهرم را تأمين مي‌كردم. خلاصه اين در آن در زدن‌ها جواب نداد. ديگر از زندگي و مشكلاتش خسته شده بودم،‌ دلم مي‌خواست، دلم مي‌خواست، زمين دهان باز مي‌كرد و مرا مي‌بلعيد و راحتم مي‌كرد.
اما به يك‌باره اتفاق جالبي برايم افتاد،‌ توسط همان دوستي كه مرا با كامپيوتر آشنا كرد،‌ با نت‌ورك ماركتينگ و شركت كوئست‌نت آشنا شدم. حس كردم در جديدي از اميد بر رويم باز شده است. به هر حال از اين كار خوشم آمده بود. با توجه به برخي مطالب منفي رونامه‌ها، روزها با خود سر و كله مي‌زدم كه اين كار سالم است يا نه؟ درآمد آن حلال است يا نه؟ نكند به كشورم خيانت كنم؟
به هر حال تحقيقات زيادي انجام دادم،‌ حتي مجبور شدم كتابي درباره روش استفاده از اينترنت از دوستم بگيرم و به همراه او به سايت‌هاي شركت و ... سر بزنم. كم‌كم ذات كار برايم روشن شد، و فهميدم نت‌ورك ماركتينگ،‌ يك بازاريابي بسيار ساده است،‌ كه در قالب يك شبكه صورت مي‌گيرد. آن جا بود كه تصميم گرفتم وارد اين حرفه شوم.
مشكل از اين جا شروع شد،‌ كه پول ورود به اين شركت را نداشتم. حدود دو ماه سخت كار كردم تا توانستم، تقريباَ يك سوم پول را به دست بياورم ما بقي را هم قرض و قوله و يك وام صدهزارتوماني كه مادرم از صندوق محلي خودشان گرفته بود و ... .
تازه روزنه اميدي در زندگي تيره و تار و نكبت باري كه برخي آقايان براي ما ساخته بودند، باز شده بود. به هر حال وارد اين كار شدم،‌ دوست خوبم هم آموزش‌ها را شروع كرد، طي آموزش‌هايي كه ديدم، تازه معناي زندگي را دريافتم،‌ اين كه چرا اين‌قدر بدبخت بودم،‌ اين كه چرا مردم ايران به اين روز افتاده‌اند. آموزش‌هاي حدوداَ‌ ده روزه چنان تأثيري بر من گذاشت كه حتي ده درصد آن را دوران تحصيلات و آن همه نجواي معلمان زحمت‌كش نداشت.
به هر حال كار را گرفتم، و شروع كردم. خوشبختانه علم كمي از اينترنت پيدا كرده بودم. كه جا دارد از دوست و ليدر عزيزم (آقاي ع.م.) بابت اين قضيه كمال تشكر را داشته باشم. هيچ‌گاه لطف او را فراموش نخواهم كرد، زيرا من سه سال پيش از خدمت سربازي آمده بودم، و در طي اين سه سال موفق نشدم يك كار ثابت و با درآمد خوب پيدا نمايم، از طرفي سرمايه كافي براي راه‌اندازي يك شغل مناسب را هم نداشتم.
هنوز نفسي نكشيده بودم كه تبليغات منفي گسترده‌اي در روزنامه‌ها و تلويزيون شروع شد. انگار يك نفر به آنها دستور داده بود،‌ كه به محض اين كه من وارد اين كار شدم، عليه نت‌ورك ماركتينگ بلوا كنند. ابتدا تهمت كلاهبرداري به شركت زدند،‌ طوري كه انگار ما كلاهبرداري‌هاي‌ خود آقايان در زمينه‌هاي مختلف مانند ورود اتومبيل‌هاي قاچاق توسط عناصر دولتي و شركت مافياي ايران خودرو يا اختلاس‌هاي آنچناني كه همچنان هم ادامه دارد را نمي‌بينيم، و جالب اين جا كه هيچ كس، هيچ برخوردي با آنها نمي كرد. كمي با خودم تأمل كردم،‌ كلاهبرداري چيست؟ كه حتي رئيس جمهور جرأت فاش كردن نام آنها را نيز ندارد؟
فروش پرايد و پيكان با قيمتي چند برابر، به مردم يا خريد ميوه و محصولات كشاورزي از زارعين مخلص و زحمت‌كش با نازلترين قيمت و فروش با چند برابر افزايش توسط عناصر دولتي. خروج بنزين و سيمان در سطح كلان از كشور توسط برخي آقايان به كشورهاي هم‌جوار و فروش با قيمتي چند برابر. جديداَ هم كه در اخبار اعلام شد رتبه چهارم جهان را ورود سيگارهاي آمريكايي داريم. ...
هر ايراني از ثانيه اول بامداد تا آخرين لحظه شامگاه فقط به فكر اين است كه كلاهش در كشور مثلاَ جمهوري اسلامي برداشته نشود،‌ اگر زرنگ باشد شايد برخي افراد سودجو دور و برش كلاه او را برندارند، اما تا به خود مي‌آيد متوجه مي شود كه آقايان چندين كلاه متعدد با گشادي هر چه تمام بر سرش گذاشته‌اند.
وقتي به خود مي‌آيم مي بينم،‌ اي واي سالها كشت و كشتار شد تا انقلاب به ثمر رسيد،‌ فقط و فقط براي اين كه آزاد باشيم و از زير بار ظلم و ستم رها شويم، ناگاه خون هزاران شهيد ديگر را در سالها جنگ با متجاوزان بر روي زمين ديديم،‌ كه چه؟
اكنون مي‌بينم حتي در كشوري كه اين همه تاوان براي آزادي داده‌ايم، حتي حق تجارت نداريم. به بازاريابي تهمت كلاهبرداري هم زدند!
مواد مخدر،‌ انواع داروهاي مضر از جمله قرص اكس، مشروبات،‌ سيگار آمريكايي و ... را چه كسي در اين سطح كلان وارد ايران مي‌كند.
از همه بدتر خود دولت كه با توليد سيگار يا واردات آن جوانان را به كام مرگ مي‌كشد! چرا؟ چون درآمد دارد! تجارت مرگ در لباسي زيبا، اين‌ها كه كلاهبرداري نيست!!! بلكه كلاه‌گذاري است؟
همه آشنايان با نت‌ورك ماركتينگ به روش باينري مي‌دانند كه اين كار تجارتي جديد و كاملاً سالم است. و هيچ وجه تشابهي به دسيسه‌هاي هرمي ندارد. شركت‌هاي معتبري كه از اين روش براي فروش محصولات خود استفاده مي‌كنند،‌ صرفاً قصد فروش بيشتر و در عين حال سود رساندن به مشتريهاي قبلي را دارند. اما اينجا در ايران به آنها تهمت هم زده مي‌شود!!! من مي‌خواهم بدانم آيا نت‌ورك هم‌وطن (وست ويژن) قصد فعاليت در خارج از كشور را ندارد و نمي‌خواهد صادرات انجام دهد. چطور انتظار داريم اين شركت خارج از ايران موفق باشد، وقتي ما نت‌ورك ماركتينگ را كلاهبرداري مي دانيم. اگر قرار باشد ساير كشورها با بازاريابي شبكه‌اي همانند مجلس ايران رفتار كنند. پس كار وست‌ويژن و امثالهم هم بسيار سخت خواهد بود. و اصلاً ايراني‌ها نبايد به فكر ايجاد نت‌ورك در دنيا باشند. به قول يكي از نت‌وركرهاي موفق،‌ كسي كه كاري را در حياط خانه خود نمي‌تواند انجام دهد،‌ چگونه مي خواهد در حياط خانه همسايه انجام دهد.
به هر حال كلاهبرداري مصداق ما نيست. بلكه مصداق برخي از ...
برخي از آقايان مي‌گويند محصولات نت‌ورك فاقد ارزش هستند. به آنها پيشنهاد مي‌كنم حتماً به توليد محصولات با ارزش خودشان مانند اتومبيل پرايد و پژوهاي از رده خارج، سكه بهار آزادي، سيگار با ارزش بهمن و ... !!!!! ادامه دهند. حداقل بورس تهران‌تان را حفظ كنيد كه تعطيل نشود.
برخي از آقايان مي‌گويند در گلدكوئيست از سيستم هرمي استفاده مي شود،‌ لازم مي‌دانم اين آقايان ابتدا واژه گلدكوئست را درست تلفظ كنند زيرا اين نشان از تحقيقات بسيار زياد آنها دارد!!!!!!!!
قصد داشتم روده درازي نكنم،‌ اما خيلي از دلم زيادي كرده بود، برگرديم سر اصل قضيه:
با تمام منفي بافي‌ها به خاطر اهدافي كه داشتم كارم را جدي گرفتم و ادامه دادم، زيرا آموزش‌هاي اين كار زندگي من و خانواده‌ام را دگرگون كرد! سرانجام پس از يك ماه تلاش سخت توانستم دو نفر را به سيستم معرفي نمايم. زيرا در اين كار بسيار جدي و با هدف بودم، آموزش هاي لازم را نيز به آنها دادم و در اوج منفي بافي‌ها، آنها نيز اقدام به بازاريابي نمودند،‌ از روز اول تصميم گرفته بودم تمام هم‌سري‌هاي خودم در محله را كه بيكار بودند به اين كار وارد نمايم. اكنون كه پس از حدود يازده ماه داراي تعادل 51 به 62 امتياز هستم، توانستم 13 نفر از آنها را وارد سيستم كنم كه حتي بي‌استعداد‌ترين آنها تا كنون 750 دلار درآمد داشته است. همه آنها نيز حتي در اين شرايط از من تشكر مي‌كنند كه آنها را وارد يك كار سالم و پردرآمد كردم، چرا كه دولت و نمايندگان دلسوز و محترم حتي نتوانسته بودند كاري با حداقل درآمد براي آنها ايجاد كنند.
برخي از آنها مي‌گويند اگر تو نبودي معلوم نبود اكنون ما چه سرنوشتي داشتيم و به كدام مصيبت دچار شده بوديم. اما تو حداقل چيزي كه به ما دادي اين بود كه فهميديم سرنوشت ما دست خودمان است!!!
البته دو نفر هم وارد مجموعه من شدند كه متأسفانه توانايي و استعداد اين كار را نداشتند و فعلاً مجموعه آنها رشد نداشته،‌ بلكه بتوانم در اولين فرصت آنها را ياري دهم.
البته هميشه اين طرز تفكر را داشتم كه افراد بايد آزادي انتخاب داشته باشند،‌ زيرا كشور ما نياز به مهندس، پزشك، مدير، كارمند، معلم، كارگر،‌ نانوا، بقال و حتي كارگران عزيز زحمت‌كش شهرداري نيز دارد. پس انتظار نداشتم تمام افرادي كه كار را به آنها معرفي مي‌كنم وارد اين حرفه شوند. اميدوارم هر كسي در هر حرفه‌اي كه هست موفق باشند. اما به هر حال حرفه من بازاريابي براي شركت كوئست‌نت است و به آن افتخار مي‌كنم. بيشترين لذت را هم زماني مي‌برم كه يك نفر را آموزش مي‌دهم و او به من مي‌گويد: «تو زندگي مرا دگرگون كردي. من تازه متوجه اشتباهات خود در زندگي شده‌ام!!!»
اكنون، روي سخنم با برخي از مسئولين و نمايندگان منتخب مردم،‌ آنها كه يا از نهاد مردم نبوده‌اند و يا جاي قبلي خود را فراموش كرده‌اند، شما نه تنها به فكر كار براي جوانان اين مرز و بوم نيستيد، بلكه كار آنها را نيز از آنها مي‌گيريد. همه و همه به دليل كوته فكري و عدم آينده‌نگري خودتان.
روي سخنم با مراجع گرانقدر است: اگر خداي ناكرده روزي شما يك سكته قلبي بزنيد چه برخوردي با شما مي‌شود؟ بله شما را بر سر مي‌گيرند و همه و همه براي شما دعا مي‌كنند، بهترين بيمارستان را براي شما در نظر مي‌گيرند و ... اما من نوعي به خاطر نداشتن فقط 100 هزار تومان حتي در بيمارستان پذيرش نمي‌شوم و بايد بميرم.
جاي تعجبي نيست كه برخي‌ها واقعيت‌ها را نبينند و آنها را حس نكنند يا در مورد آنها تحقيق نكنند.
بازي كه شما با نت‌ورك ماركتينگ مي‌كنيد،‌ همان بازي است كه آمريكا با انرژي هسته‌اي در ايران مي‌كند.
اكنون مجلس، (مجلس با اين همه نماينده يعني فقط امثال كاتوزيان) به جاي ساخت زيربنايي محكم براي تجارت و كار جوانان و قانونمند كردن اين نوع ****‌هاي تجاري، به جاي اصلاح سياست خارجي، به جاي نشان دادن وجه‌اي خوب از يك كشور اسلامي، همانند دانش‌آموزي (نمايندگان مجلس) كه از روي بغل‌دستي خود (كاتوزيان) تقلب (تقليد) مي‌كند، مرا متهم مي‌كند، مرا از انجام كاري كه روزي حلالم را با آن در مي‌آورم، منع مي‌كند، غافل از اين كه شايد او، فقط كمي مرا محدود كند،‌ و گرنه من هرگز دست از اهداف مقدسم برنخواهم داشت. من در زندان هم به كارم ادامه خواهم داد.
در طول تاريخ بزرگان زيادي در زندان زندگي كردند، اما هميشه آزاده بودند. جايي كه امامان شيعه را به خاطر فرياد آزادي به زندان انداختند،‌ خاك پاي آنها چه بگويد!!!
من آزاده‌ام و دست از آمال نيكم برنخواهم داشت!!! حتي تا پاي مرگ!!!

منبع : http://www.qi-iran.blogfa.com/
 

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
من هم با چنين شخصي موافقم.
تمام اين مطالبي كه تويه روزنامه ها مي نويسند دروغي بيش نيست.
تا زماني كه هدفي نداريد وارد چنين كارهائي نشويد!
 

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
خود اقاي كاتوزيان كه اصلا نمي دانند نتورك ماركتينگ سرش بالاست يا پائينه خودش مدير بازاريابي
شبكه اي BIC هستش !
 

princekin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2005
نوشته‌ها
361
لایک‌ها
0
سن
49
محل سکونت
Internet
اون قسمت حرفش در مورد افرادی که .... خیلی درسته

اقایون خودشون سر سفره هفت رنگ نشستن خبر از بقیه ندارن
فراموش نکرده ایم که حجاریان را از اون دنیا برگردوند و نشوندند رو صندلی البته در این مسئله فرقی بین چپ و راست و میانه نیست
این بهترین مثالی بود که به ذهن من رسید یا بردن آقای سیستانی به لندن برای معالجه

حال به نظر شما با چه پولی بهترین دکترهای مغز واعصاب یکشبه از امریکا به ایران آمدند برای معالجه حضرت آقا
یا با چه پولی حضرت آیت الله رفتند لندن برای معالجه

من نمگم نکنن نه منظورم اصلا این نیست نخبگان هر کشور یا آیینی باید اینچنین رسیدگی شوند ولی خوب بفرمایید اگه کسانی چون من نوعی نیاز به عملی پیدا کنیم که ابتدا باید زیاد نگم 5 میلیون یا حتی 3 میلیون واریز کنیم تا زندگیمنو نجات بدیم یا لااقل دچار فلج مادالعمر نشیم کی بهمون پول قرض میده یا با پول کارمندی و کارگری چنین امکانی مهیا است بماند بقیه اش

بابا مردم تو پول پیش اجاره کردن خونه سال بعدشون موندن یکی به اینها بگه صدای ما که به گوششون نمیرسه
 

andromeda

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2003
نوشته‌ها
194
لایک‌ها
0
من بايد بگم به هيچ عنوان حرفهاي دوستمون رو قبول ندارم البته ميدونم وضع خرابه چون خودمم گرفتار همين اوضاعم ولي اين كه اين كار درسته چيزيه كه اصلا قبول ندارم هر كي كه از رياضي اقتصاد هم سر در بياره نميتونه اين كا رو قبول داشته باشه دوستاني هستن از بچه هايدانشگاه شريف كه روي اين موضوع كار كردن و مقاله جالبي در اين باره نوشتن يكي از اونها رو من اينجا ميذارم .
چرا گلدکوئست مضر است؟
۱. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که همه مشتریان آن ضرر می‌کنند؟

خیر، همیشه درصدی هر چند اندک وجود دارند که از این راه به نفع مادی می‌رسند.

۲. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که ریسک آن بالاست؟

هر چند ریسک موفقیت مادی در گلدکوئست بسیار بالاست ولی جواب این سوال نیز منفی است؛ ممکن است کاری با وجود ریسک بالا مفید و سودمند باشد. آیا اگر ریسک کاری تولیدی بالا باشد، آن کار مضر محسوب می‌شود؟ واضح است که خیر.

۳. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که ممکن است بازار آن به سرعت اشباع شود؟

خیر. البته بسته به وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه ممکن است بازار گلدکوئست با سرعت‌های مختلف اشباع گردد ولی در هر صورت این موضوع مستقیماً دلیل مضر بودن گلدکوئست نیست و هدف از بررسی این سرعت آن است که نشان داده شود ادعاهای مبلغان گلدکوئست تا چه اندازه نامعقول است.

۴. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که این کار نوعی بازاریابی است و بازاریابی کاری بی‌فایده است؟

خیر، زیرا نه این بازی بازاریابی است و نه بازاریابی کاری بی‌فایده. به طور خلاصه، می‌توان گفت مبلغان این سیستم طعمه خود را لزوماً از بین کسانی که مایل به خریدن جنسی مانند سکه طلا هستند انتخاب نمی‌کنند و آن چه تبلیغ می‌کنند، برتری جنس عرضه شده نیست، بلکه در واقع افراد را به طمع پول‌دار شدن جذب این سیستم می‌کنند.

۵. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که باعث خروج ارز از کشور می‌شود؟

هر چند یکی از نتایج رواج کار با این شرکت در حال حاضر خروج ارز از کشور بدون وارد شدن چیزی معادل آن است ولی این موضوع نیز دلیل اصلی مضر بودن گلدکوئست نیست زیرا حتی اگر شرکتی داخلی جایگزین گلدکوئست شود، وجود این شرکت نیز مضر خواهد بود.

۶. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که این شرکت به تعهداتش عمل نخواهد کرد؟

خیر، این شرکت با کمال میل به تعهداتش عمل خواهد کرد و با این وجود مضر است.

۷. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که ما هنوز به اقتصاد جهانی نپیوسته‌ایم؟

خیر، حتی اگر همه دنیا به اقتصاد کهکشانی (!) نیز بپیوندند باز هم این نوع فعالیت مضر است.

۸. آیا دلیل مضر بودن گلدکوئست این است که به دولت مالیات نمی‌دهد؟

خیر، حتی اگر روزی چنین شرکتی دولتی هم شود، که امیدوارم هیچ وقت چنین نشود، باز هم مضر خواهد بود.

پس دلیل مضر بودن گلدکوئست چیست؟

در هر به اصلاح بازاریابی زنجیره‌ای مانند گلدکوئست، در هر مقطع زمانی درصدی از افراد هستند که در انتهای شبکه درختی قرار دارند و در حالی که پولشان را از دست داده‌اند امید به آن دارند که در آینده ضررشان جبران شود و به سود مادی نیز برسند. این در حالی است که این افراد به آرزویشان نمی‌رسند مگر این که جمعیتی چند برابر خود را با خود جایگزین کنند.

به عنوان مثال اگر در بازی گلدکوئست گرفتن حتی یک پورسانت را هم رسیدن به سود بدانیم تعداد کل افراد آلوده بیش از چهار برابر افراد سودکرده است؛ یعنی ٪۷۵ آلوده‌شدگان، در هر مقطع زمانی، افرادی هستند که ضرر کرده‌اند. حال این افراد به پورسانت اول خود نمی‌رسند مگر این که تعداد کل افراد آلوده چهار برابر گردد و این روند همچنان ادامه پیدا خواهد کرد تا این که یا جامعه علاقمندان به این بازی همگی آلوده شوند و یا به دلیلی دیگر بازی متوقف گردد.

این وضعیت از دید کلی مانند این است که برای مداوای سلول‌های سرطانی یک بیمار لازم باشد چندین برابر تعداد سلول‌های سرطانی، سلول‌های سالم شخص را آلوده کنیم! با این کار تعدادی از سلول‌ها بهبود یافته‌اند ولی سرطان گسترش بیش‌تری یافته است.

این نکته نیز دارای اهمیت است که این فعالیت نه تنها هیچ سودی به حال جامعه ندارد بلکه با گسترش فرهنگی منفی، اثرات اجتماعی بسیار مضری از خود به جای می‌گذارد؛ آن‌ها که از این راه به مال و منالی رسیده‌اند لقمه‌ای ناپاک برای سفره خود تهیه کرده‌اند. لقمه‌ای که برای به دست آوردنش نه تنها سودی به جامعه نرسانده‌اند که باعث متضرر شدن افراد بسیاری نیز شده‌اند. آن‌هایی که آلوده این بازی شده‌اند ولی به آرزوهایشان نرسیده‌اند در حسرت رسیدن به جایگاه گروه قبل، مترصد فرصتی جدید هستند. گروهی نیز هستند که هر چند آلوده نشده‌اند ولی دیده‌اند که عده‌ای بی آن که علم و هنری غیر از چرب‌زبانی و کلاه‌برداری داشته باشند به رفاه مادی رسیده‌اند و این موضوع، آن‌ها در انجام کارهای مفید به حال جامعه که قادر نیست انسان را یک شبه متمول و ثروتمند گرداند سست و کم‌انگیزه می‌کند.
 

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
من حرف شما در بعضي قسمت ها قبول دارم ودر بعضي قسمت ها نه !
 

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
در اينكار شما بايد هدفمند باشيد و زحمت خيلي بيشتر از هر كاري بكشيد ولي درامد خوبي براي شما خواهد داشت

و از كساني كه شما را پرزنت مي كند ببينيد كه ايا شما را پشتيباني ميكنند يا نه!

دوستان زيادي به اين سيستم ها وارد مي شوند كه زمان پرزنت به انها مي گويند ما يك دست شما را مي بريم پائين

و شما بشين تويه خونه لم بده در حالي كه همه ان دروغي بيش نيست ( من خودم ديدم)

من در اينكارها تجربه اي كسب كردم كه دوست دارم به كساني كه ميخواهند در سيستم هاي باينري و غيره عضو شوند موارد زير را در نظر بگيرند :

1- پشتيباني در اين كار 19%

2- اموزش به شما 80%

3-پرزنت 1%


يعني دنبال اشخاصي برويد كه براي شما زحمت بكشند و اموزش بدند (البته 100% اول بايد خودتان بخواهيد)

در اخر بگم اگر واقعا مي خواهيد كار بكنيد و زحمت بكشيد و به هدفتان برسيد وارد چنين سيستم هائي بشيد در غير

اينصورت چيزي جز ضرر براي شما ندارد

با تشكر:) :) :cool:
 

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
خوشبختي هاي بزرگ در پشت لحظه هاي کوچک

امرسون مي گويد : "مردان بزرگ ، کساني هستند که مي دانند انديشه ها برجهان فرمان مي رانند."

انديشه هاي ما سرنوشت ما را رقم مي زنند . آن چه امروز هستيم ، ثمره انديشه هاي ديروز ماست و فردا چيزي جز

انديشه هاي امروز ما نيست .شادي و خوشبختي ما ، امکانات و توانايي هاي ما و حتي ميزان موجودي بانکي ما به

نوع تفکر ما بستگي دارد .و بدانيد که در بزرگ انديشي و خوش بيني ؛ افسوني نهفته است ! براي رسيدن به هر چيز

، نيازمند ابزاري هستيم و براي موفقيت ، به انديشه هاي استوار نيازمنديم . پس ، از همين حالا شروع کنيد !بزرگ

بينديشيد تا بزرگ زندگي کنيد . بزرگي زندگي ، در خوشحالي و کاميابي است .

ادموند اسپنسر مي گويد : "اين ذهن ماست که ما را شاد يا ناشاد ، بدبخت يا سعادتمند و غني يا فقير مي سازد."

هرگز خود را دست کم نگيريد و از همه توان خود براي رسيدن به موفقيت استفاده کنيد.

به اين سخن ژرف بينديشيد که : "زندگي کوتاه تر از آن است که بخواهد دست کم گرفته شود."

مردم غالبا اين حقيقت بزرگ را از ياد مي برند که براي رسيدن بايد اولين قدم را بردارند و سپس خود را براي برداشتن

قدم هاي بعدي آماده کنند .

يک روانشناس سوئدي مي گويد : "موفقيت هاي بزرگ هنگامي نصيب ما مي شوند که از شروع هاي کوچک راضي باشيم."

همواره بايد به ياد داشته باشيم که :همه راه ها از نخستين گام آغاز مي شود .و اين گام اول است که دشوار است .

و در واقع کسي که به پشت در رسيده است ، تقريبا نيمه سخت سفر را پشت سر گذاشته است.

مشکل اساسي اين است که ما از حد آرزو کردن فراتر نمي رويم و اکثرا در برداشتن اولين گام دچار ترديد هستيم بي

آن که بدانيم چه فسوني در همين گام نخست نهفته است .مساله اينجاست که بيشتر مردم از برداشتن اولين گام

پروا دارند و اين بزرگترين خطاي آنهاست .

آنتوني رابينز در کتاب به سوي کاميابي معتقد است : "ساختمان مغز و اعصاب افراد بشر کم و بيش شبيه به هم

هستند ، پس اگر کسي در نقطه اي از دنيا توانسته است کاري بزرگ انجام دهد ، ديگري هم که داراي مغز و اعصاب

مشابه اوست مي تواند عينا همان کار را انجام دهد و به همان نتيجه برسد ، به شرط آن که ؛ دقيقا از همان راهي که

او رفته ، برود و طرز فکر و رفتارش شبيه به او باشد و اين همان مشاهده الگوهاي موفق است."


در مسير رسيدن به موفقيت هرگز نبايد آرزو کردن را با اعتقاد داشتن اشتباه گرفت . آرزو نمي تواند جاي ايمان را بگيرد .

يک روان شناس مي گويد : "همواره سعي کنيد آرمان هاي بزرگ داشته باشيد ، نه آرزوهاي بزرگ."

مسلما کسي که معتقد است نمي توان به اين آرزوها رسيد ،قادر نخواهد بود پله هايي را که به اوج موفقيت مي

رسند کشف کند .انديشه و رفتار چنين افرادي ، از حد رفتار و انديشه هاي افراد متوسط فراتر نمي رود .

انديشه مثبت و خلاق ، نخستين گام براي رسيدن به موفقيت است و هيچ کس ادعا نمي کند که به صرف انديشيدن

يا آرزو کردن همه چيزهاي ناممکن ، ممکن مي گردند . اما بزرگ ترين گام براي رسيدن به موفقيت هاي عظيم ،

کشف اين حقيقت است که "ايمان قادر است کوه را از جا بلند کند."ايمان در دوران ما حتي مي تواند کارهايي عظيم تر

از جابه جايي کوه ها انجام دهد .اگر دانشمندان ما شهامت ، علاقه و ايمان به فتح فضا را نداشتند ،هنوز ماه تسخير نشده بود .

دکتر بهنام غفاري مي گويد : "در مورد نيروي انگيزشي ايمان مي توان گفت که همه چيز از انديشه ها و باورهاي ما

ناشي مي شود و برزبان ما جاري مي گردد. بنابراين بايد ذهن و زبان خود را هدايت کنيم زيرا انديشه ، زيربناي عمل است."


متاسفانه بسياري از مردم گرايش ناخودآگاهي به شکست دارند ؛ آنها دوست دارند خود را فرسوده ببينند و نشان

دهند که به هر دري زده اند و نيرو و انرژي خود را به پايان رسانده اند .طوري حرف مي زنند که گويي از خود دست

کشيده اند .اما کافي است نگرش خود را اصلاح کنند و شروع به بهره برداري از امکانات و توانايي هايشان نمايند .در

واقع با تغيير نگرش و خودباوري ، به يک ذخيره انرژي استخراج نشده مي رسند ؛ گويي به يک پس انداز دست نخورده و عظيم دست مي يابند .

مثبت نگري و خوش بيني ، بهترين و ارزان ترين سرگرمي و درعين حال مهمترين ابزار براي رسيدن به موفقيت

است .هرگز اجازه ندهيد افکارتان عليه شما به کار افتد ! اجازه ندهيد زبان شما به زيان شما بچرخد ! نيروهاي خود به

ويژه ذهن و زبان خود را به خدمت بگيريد و از هرانديشه و هر کلام ، پله اي براي تعالي و پيشرفت خود بسازيد .ذهن

انسان کارگاه انديشه است ، کارگاهي که کارش توليد انديشه است .کافي است اسير ياس شويد و با کلمات منفي ،

دمار از روزگار خود درآوريد به جاي آن که بگوييد :"امروز ، روز بدي است." بگوييد :" معرکه است و من امروز مي توانم

چند کار عقب مانده را جلو بيندازم." بدانيد که ؛ نخستين ايستگاه انديشه ، ايمان داشتن به توانايي هاي خويشتن

است . به خود بگوييد که شخص منحصر به فردي هستيد و خود را باور داشته باشيد.چون اگر شما خودتان را باور نکنيد

، براي ديگران نيز مشکل است که شما را آن طور که شايسته است باور داشته باشند .افکار اميد بخش را جايگزين

انديشه هاي ياس آور نماييد .وقتي فرصتي به شما روي آورد ، به خود بگوييد :"مي توانم انجامش دهم ." فراموش

نکنيد که ايده ها و نقشه هاي بزرگ ، گاه آسانتر از نقشه هاي کوچک هستند!

و نکته آخر اينکه : اين شماييد که بايد از فرصت ها بهره مند شويد و هنر تماشا کردن و ديدن را بياموزيد .متاسفانه اکثر

مردم تماشاگران خوبي نيستند . در حالي که از مشاهده اطراف خود ، درس هاي ارزنده اي خواهيد آموخت .


فرانک تايگر مي گويد :" هنر گوش دادن را فرابگيريد ؛ فرصت ها گاه به آهستگي در مي زنند."

همانا خوشبختي بزرگ را بايد پشت لحظه هاي کوچک زندگي صيد کرد .اصول موفقيت را به صورت عادت درآوريد هر چه بيشتر آن ها را تمرين کنيد .

مردم معمولا به پرورش گل و گياه علاقه دارند ، اما هيچ چيز لذتبخش تر از آن نيست که انسان روند رشد خود را طي

يک برنامه منظم ببيند و شاهد شکوفايي جوانه هاي اعتماد به نفس و خوش بيني خود باشد.و به راستي هيچ چيز در

دنيا لذت بخش تر از آن نيست که دريابيد در مسير موفقيت و سعادت خويش گام برمي داريد.:) :) :lol: :happy:
 

princekin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2005
نوشته‌ها
361
لایک‌ها
0
سن
49
محل سکونت
Internet
به نقل از moonomid :
در اينكار شما بايد هدفمند باشيد و زحمت خيلي بيشتر از هر كاري بكشيد ولي درامد خوبي براي شما خواهد داشت

و از كساني كه شما را پرزنت مي كند ببينيد كه ايا شما را پشتيباني ميكنند يا نه!

دوستان زيادي به اين سيستم ها وارد مي شوند كه زمان پرزنت به انها مي گويند ما يك دست شما را مي بريم پائين

و شما بشين تويه خونه لم بده در حالي كه همه ان دروغي بيش نيست ( من خودم ديدم)

من در اينكارها تجربه اي كسب كردم كه دوست دارم به كساني كه ميخواهند در سيستم هاي باينري و غيره عضو شوند موارد زير را در نظر بگيرند :

1- پشتيباني در اين كار 19%

2- اموزش به شما 80%

3-پرزنت 1%


يعني دنبال اشخاصي برويد كه براي شما زحمت بكشند و اموزش بدند (البته 100% اول بايد خودتان بخواهيد)

در اخر بگم اگر واقعا مي خواهيد كار بكنيد و زحمت بكشيد و به هدفتان برسيد وارد چنين سيستم هائي بشيد در غير

اينصورت چيزي جز ضرر براي شما ندارد

با تشكر:) :) :cool:

این دقیقا کاری است که ما در رابطه به ای.ان.تی.ماتریکس شروع کرده ایم
سایت پشتیبانی کننده ما سایت www.house-gold.com می باشد
من یک نکته دیگر را هم اضافه و آن انتخاب سیستمی است که به بهترین وجه بتواند شما را زودتر به هدفتان برساند

حرف دوستمون را هم میتونم رد کنم همونطور که میدونید این شبکه ها با سرعت نور حرکت نمی کنند که بخواهند با سرعت نور نیز به حد اشباع برسند

به فرض فکر می کنید در جامعه 60 میلیون بخش بر 10 (منظور افرادی هستند که می توانند سرمایه گذاری کنند در چنین کاری) چند نفر با این سیستمها آشنا شده اند ووارد شده اند

از طرفی بدلیل اینکه رشد این سیستمها به سالها وقت نیاز دارد و اگر به صورت نمونه بگیریم ما هر سال حدود یک و نیم میلیون دانش آموز داریم که از دبیرستان فارغ میشوند و در واقع وارد بازار میشوند در واقع ما در هر سال تعدادی را داریم که وارد این گونه سیستم ها میشوند پس تا زمانی که انسان زاد ولد دارد به شرط حضور این سیستمها می توانند حضور داشته باشند بدون ایجاد اشباع مسئله اشباع بیشتر بدلیل برخورد دولتهاست نه چیز دیگر

از طرفی رشد این شبکه ها مطابق مسائل ریاضی نیست به عنوان مثال در همین ای.ان.تی ماتریکس درسته که هر نفر 4 زیرمجموعه می تواند داشته باشد ولی همیشه این چهار نفر پر نمیشود گاهی 1 نفر میاد و او 1 نفر دو نفر و باز به همین شکل تا پایین فرد اول سود خود را خواهد برد ولی همینطور که می بییند سیستم اون پهنای اصل مسئله ریاضی رو بدست نمی آورد پس تا اون مرحله ای که این دوست ما گفت برسد کار بسیار دارد و تازه اون موقع تعداد نفرات بیشتری باز وارد شده اند

نمیدونم تونستم منظورم خوب بیان کنم یا نه اگر نه ببخشید.
 

andromeda

Registered User
تاریخ عضویت
18 نوامبر 2003
نوشته‌ها
194
لایک‌ها
0
این روند افزایش افراد در این شرکت ها است ...
2
4
8
16
32
64
128
256
512
1024
2048
4096
8192
16384
32768
65536
131072
مي بيني تعداد 10 درصدي رو كه ميگيد كجا پر ميكنه .
بهتر در مورد رشد جمعيت گاهي به مقاله زير بندازين .
منظور از اشباع بازار این است که مدت لازم برای پیدا کردن دو مشتری جدید آن‌قدر زیاد شود که دیگر فعالیت در شبکه کم و بیش متوقف شود و اعضاء از ادامه فعالیت منصرف شوند. در این مقاله ثابت می‌شود که هر سیستم بازاریابی شبکه‌ای، مانند گلدکوئست، اشباع خواهد شد در جواب استدلال شبهه‌ای به این شکل مطرح می‌شود «همیشه افرادی به دلایل مختلف موفق به رشد زیرمجموعه خود نمی‌شوند، پس اشباع رخ نمی‌دهد!» در ادامه مقاله به این شبهه نیز پاسخ داده خواهد شد.



چرا بازار بازاریابی شبکه‌ای اشباع می‌شود؟



منظور از اشباع بازار این است که مدت لازم برای پیدا کردن دو مشتری جدید آن‌قدر زیاد شود که دیگر فعالیت در شبکه کم و بیش متوقف شود و اعضاء از ادامه فعالیت منصرف شوند. به عنوان مثال بازاریابان گلدکوئست طعمه‌های خود را امیدوار می‌کنند که در صورت فعالیت در مدت یک ماه می‌توانند دو نفر زیرشاخه خود را پیدا کنند. فرض می‌کنیم این وعده راست باشد و با گذشت زمان نیز راست بماند. اگر شبکه تنها با یک نفر شروع شده باشد، پس از یک مرحله دو نفر جدید به شبکه اضافه می‌شوند و پس از یک مرحله دیگر شبکه باید چهار نفر عضو جدید داشته باشد. به همین ترتیب، هر مرحله دو برابر مرحله قبل عضو دارد. در مرحله دهم، 2 به توان 10 عضو یعنی 1024 عضو، در مرحله بیستم، 2 به توان 20 عضو یعنی بیش از یک میلیون عضو، و در مرحله سی و چهارم 2 به توان 34 عضو یعنی بیش از 17 میلیارد عضو باید وارد شبکه شوند! اگر هر مرحله یک ماه طول بکشد پس از سه سال شبکه باید چندین برابر جمعیت کره زمین ورودی داشته باشد! پس در واقع چه رخ می‌دهد؟ استدلال بالا نمی‌گوید که پس از سه سال همه انسان‌های کره زمین عضو گلدکوئستند، بلکه نشان می‌دهد وعده پیدا کردن دو عضو جدید در مدت یک ماه حقیقت ندارد. واقعیت این است که یافتن دو زیرشاخه در آغاز ممکن است ساده باشد ولی با گذشت زمان و گسترش شبکه این کار سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود تا آن‌جا که ممکن است افراد ده‌ها ماه تلاش کنند و موفق نشوند. آمارها نشان می‌دهد که جمعیت کره زمین پس از هر 48 سال تقریباً دو برابر می‌شود و این نشان می‌دهد که سرعت رشد شبکه دودویی تنها زمانی از سرعت رشد جمعیت کم‌تر است که مدت زمان یافتن دو عضو جدید به طور متوسط از 48 سال بیش‌تر باشد!



یک شبهه: همیشه افرادی به دلایل مختلف موفق به رشد زیرمجموعه خود نمی‌شوند، پس اشباع رخ نمی‌دهد!



در جواب باید گفت آیا تشویق کردن کسی به عضویت در شبکه در حالی که توانایی پیدا کردن دو نفر زیرمجموعه را ندارد، فریب آن شخص نیست؟! و آیا این شبهه به این معنی نیت که راز بقای این شبکه‌ها این است که انسان‌های ناتوان را هم وارد شبکه کنند؟ با این حال می‌توانیم فرض کنیم برخی اعضاء ناخواسته کسانی را که توانایی نداشته‌اند تشویق به عضویت کرده‌اند. مثلاً 25 درصد افرادی که عضو شده‌اند، ذاتاً ناوان از توسعه زیرمجموعه خود باشند. 25 درصد خطای بسیار بالایی محسوب می‌شود. تعداد ورودی‌های شبکه دودویی با 25 درصد تلفات در هر مرحله، 2 ضرب در 75/0 یعنی 5/1 برابر مرحله قبل است. پس از 12 مرحله تعداد ورودی‌ها 5/1به توان 12 برابر یعنی بیش از 129 برابر می‌شود و پس از 60 مرحله، 36 میلیارد برابر! اگر فرض کنیم هر مرحله یک ماه طول می‌کشد پس از 5 سال تعداد ورودی گلدکوئست چندین برابر جمعیت کره زمین خواهد بود! و اگر هر مرحله را دو ماه فرض کنیم این اتفاق بعد از 10 سال رخ خواهد داد. استدلال اخیر نشان می‌دهد بازار گلدکوئست دیر یا زود اشباع خواهد شد.
 

princekin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2005
نوشته‌ها
361
لایک‌ها
0
سن
49
محل سکونت
Internet
همانطور که حدس میزدم درست متوجه منظور من نشدید

ببینید یک نفر میتواند دو نفر بیاورد ولی موفق نمیشود و یک نفر می آورد و آن یک نفر دو نفر دیگر

حالا شما بدین شکل فرض کنید خودتان حساب کنید من نمی گویم کسی که توانایی آوردن ندارد موجب موفقیت میشود بلکه بسته شدن دو نفر از چهارنفر یا یک نفر از دو نفر یا دو نفر از سه نفر این امکان را به بقیه میدهد که بتوانند ادامه بدهند.

نمیدونم تونستم منظورم رو خوب برسونم یا نه

اون افرادی که نمیتونن زیرمجموعه بیاورن قبل از ورود باید خودشان بدانند و از ورود به این مجموعه ها خودداری کنند.
من به عنوان یک نتورکر هرگز راضی نیستم موفقیتم مدیون ضرر افرادی شود به هیچ وجه و به همین جهت همیشه دنبال افرادی میگردم که خود آنها توانایی جمع کردن زیرمجموعه را داشته باشند شعار سایت ما این است هیچ کس را به اجبار در این شرکتها عضو نکنید چرا که باعث کندی کار میشوند بگذارید افراد با تمایل خود وارد شوند.
 

princekin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2005
نوشته‌ها
361
لایک‌ها
0
سن
49
محل سکونت
Internet
مطلب دیگر که یادم رفت اینکه خود نوعی ام را می گویم از بین تمام نتورکهای موجود نتورکی را انتخاب کرده ام که غیر از پورسانت دهی به اعضای خودش سود نیز میدهد و این سود حتی اگر زیرمجموعه هم نیاورد پول افراد را بهشون برمیگردونه در پلان طلایی ماهیانه بین 40 - 10 و در نقره ای 1 - 4 دلار حق عضویت طلایی 200 و نقره ای 20 می باشد

به نظر من نتورکهایی که دارای تعادل هستند به معنای واقعی کلمه کلاهبردارند.
توصیه میکنم صفحه اول این سایت را مطالعه کنید بعد در مورد این نتورک اظهار نظر کنید intmatrix
 

Benyaminj

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
24 آگوست 2005
نوشته‌ها
4,530
لایک‌ها
1,888
محل سکونت
Tehran
اين کار آموزش پرورش و آموزشات عالی ما رو گلد کوئست داره
انجام میده...کسايی که نيمدن نميدونن بايد انتقاد کنن....من
کسانيرو ديدم که لاته محلهو شهرشون بودن..ولی از وقتی وارد سيستم شدن
به يه آدمه بسيار ايده ال و با شخصيت تبديل شدن و هرکی میديد باورش نمیشد
پسره میگفت من فقط امدم تو سيستم 1.5 مليون پول دادم آدم شدم
همين برام بسه...به نظر من يکی از مشکل ترين کارها همين کاره
 

princekin

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 جولای 2005
نوشته‌ها
361
لایک‌ها
0
سن
49
محل سکونت
Internet
کاملا تایید میشه یکی دو نفر از زیرمجموعه های منهم از وقتی وارد سیتسم شدن برای پیدا کردن زیرمجموعه از اینرو به انرو شدن اخلاق و رفتارشون کاملا عوض شده جالب این که تکه کلامهای زشت و حرف زدن جاهلانه رو هم کنار گذاشتند خلاصه شدن یه بچه با ادب و مودب و نازنازی:D :D :D :rolleyes:
 

moonomid

کاربر فعال علم و دانش
کاربر فعال
تاریخ عضویت
15 اکتبر 2004
نوشته‌ها
1,437
لایک‌ها
4
به نقل از princekin :
همانطور که حدس میزدم درست متوجه منظور من نشدید

ببینید یک نفر میتواند دو نفر بیاورد ولی موفق نمیشود و یک نفر می آورد و آن یک نفر دو نفر دیگر

حالا شما بدین شکل فرض کنید خودتان حساب کنید من نمی گویم کسی که توانایی آوردن ندارد موجب موفقیت میشود بلکه بسته شدن دو نفر از چهارنفر یا یک نفر از دو نفر یا دو نفر از سه نفر این امکان را به بقیه میدهد که بتوانند ادامه بدهند.

نمیدونم تونستم منظورم رو خوب برسونم یا نه

اون افرادی که نمیتونن زیرمجموعه بیاورن قبل از ورود باید خودشان بدانند و از ورود به این مجموعه ها خودداری کنند.
من به عنوان یک نتورکر هرگز راضی نیستم موفقیتم مدیون ضرر افرادی شود به هیچ وجه و به همین جهت همیشه دنبال افرادی میگردم که خود آنها توانایی جمع کردن زیرمجموعه را داشته باشند شعار سایت ما این است هیچ کس را به اجبار در این شرکتها عضو نکنید چرا که باعث کندی کار میشوند بگذارید افراد با تمایل خود وارد شوند.

با سلام

در اين كار كسي ضرر مي كند كه هدف ندارد

و اكثر كساني كه در اين حرفه شكست خوردند فكر مي كنند راه سريعي براي پولدار شدن است در صورتي كه اين طور نيست

اونهائي كه نمي تونند زير مجموعه بيارند چون نمي خواهند

و اكثر دوستان زورشان مي ايد كه اموزش ببينند و در جلسات اموزشي شركت كنند

چون اموزش 80% در اينكار اهميت دارد
 

hamedsullivan

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
16 دسامبر 2005
نوشته‌ها
6,664
لایک‌ها
137
سن
45
محل سکونت
on the road
به نظر من فرق نمیکنه چه کاری انجام میدید مهم هدفه .هیچ وقت کار ی که تهش باشه نیست باید از یه جایی شروع کرد حالا نتورک باشه یا ...!!
 
بالا