• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

دعوا بر سر خال

خرداد

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
24 اکتبر 2005
نوشته‌ها
1,094
لایک‌ها
82
محل سکونت
زیر این آبی آرام بلند
دعوا بر سر خال
حکایت دعوا بر سر < خال > از زمان خواجه حافظ شیرازی آغاز گردید و تا زمان معاصر ما کشیده شد ! داستان با بیتی از اشعار حافظ شروع گردید . سپس صایب تبریزی در سالهایی بعد بگونه ای انتقادی و با الگو برداری از اصل شعر حافظ را محکوم به اشتباهش کرد و نهایتا شهریار پاسخی زیبا و شنیدنی برای صایب تبریزی سرود

حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ----- به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صایب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ---- به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد ---- نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را


شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را---- به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد----- نه چون صایب که می بخشد سرو دست و تن و پا را
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند---- نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را


البته موارد بالا بصورت رسمی و از قول شاعران شناخته شده بود . بهرحال داستان به اینجا ختم نشد و در گوشه کنار اشعاری را با مضامینی مشابه داریم
مثلا
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ----- فدای مقدمش سازم سرودست و تن و پا را
من آن چیزی که خود دارم نصیب دوست گردانم----- نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را

ویا در جایی دگر کمی طنزآلود
آگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را ---- به خال هندویش بخشم یه من کشک و دو من قارا
سر و دست و تن و پا را ز خاک گور میدانیم---- زمال غیر میدانیم سمرقند و بخارا را
و عزراییل ز ما گیرد تمام روح اجزا را---- چه خوشترمیتوان باشد؟؟ زآن کشک و دو من قارا

اما داستان باز هم ادامه یافت
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را---- به خال هندویش بخشم سریر روح ارواح را
مگر آن ترک شیرازی طمع کار است و بی چیز است؟ ---- که حافظ بخشدش او را سمرقند و بخارا را
کسی که دل بدست آرد که محتاج بدنها نیست---- که صایب بخشدش او را سرو دست و تن و پا را

و نهایتا به این شعر میرسیم که با کمی تغییر در وزن. حافظ را مسؤل تمام این دعاوی میداند

چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را---- که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را
از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ---- میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را
وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون---- ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را

منبع اصلي: نامشخص!

خوب حالا من چرا این تایپیک رو باز کردم
از دوستان هر کی دوست داشت یه چند بیت تو این مضمون بنویسه و بزاره اینجا و به اشعار این بزرگان اضافه کنه هم فاله هم تماشا (لازم هم نیست تمام قواعد شعر رو رعایت بکنید شعر نو هم قبوله) نظرتون چیه؟
 

Romain_Gary

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2005
نوشته‌ها
1,801
لایک‌ها
6
سن
39
جالبه ، باید یکم فکر کنم ، ولی خیلی جالب بود :)
 

Mahmoud58

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2005
نوشته‌ها
882
لایک‌ها
7

چنان بخشیده حافظ جان! سمرقند و بخارا را---- که نتوانسته تا اکنون کسی پس گیرد آنها را
از آن پس بر سر پاسخ به این ولخرجی حافظ---- میان شاعران بنگر فغان و جیغ دعوا را
وجود او معمایی است پر از افسانه او افسون---- ببین! خود با چنین بخشش معما در معما را



این خیلی باحال بود ! :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
ايده قشنگي بود!
يادم هست راجع به همين موضوع يه چيزايي داشتم بگردام پيداش كنم ميذارم اينجا
 
بالا