سلام دوست عزيز
مشكل من اينه نسبت به دوست دخترم خيلي شكاكم حدود 4 ساله باهاشم اين سال اخر خيلي بهش شك ميكنم يه سري كارهاي بيخود ميكنم بعدش ضايع ميشم
طرز فكرم طوري عوض شده كه اصلا به زن نميتونم اعتماد كنم به نظرم همشون خيانت ميكنن
دوست عزيز... آيا شما تا به حال شده در اين مدت اخير در لحظاتي عشق زيادي به اون بورزيد و اينكه احساس كنيد علاقهي متقابل نميگيريد؟ آيا شما واقعا اونقدرها هم عاشقش هستيد نوعي كه خودتون احساس كنيد هيچ دختري بيشترش دوست نداريد.(چون قاعدتا رابطهي 4ساله عاشقانه بايد باشه و مثل روابط 2ماهه بدون عشق نيست)
آيا شما احساس ميكنيد با بقيهي پسرها از جمله دوستهاي شما رابطه داره؟
يه سوال ديگهاي كه دارم اينه كه چه چيزي باعث شده اينقدر فكرتون طرف خيانت بره؟
كلا اگه در اين روابط دوستي هر دو احساس كنيد بسيار زياد طرفتون شما را دوست داره به اين فكر نميافتيد. شما سعي كنيد اينو به خودتون ثابت كنيد كه اون عاشق شماست. اينو ميتونيد امتحان كنيد.(گاه با سوال و گاه با يك عمل) ولي توصيهاي بهتون دارم و اون اينه كه سعي نكنيد بفهميد اون خيانت ميكنه به نوعي كه در زماني كه داريد ميفهميد اون هم مشكوك بشه كه شما بهش مشكوك شديد. دخترها احساسات لطيفي دارند و اگه اين شك شما را بفهمند ديگه مثل سابق دوستتون ندارند و كلا بيشتر احساسي هستند تا منطقي براي همين اگه زياد ناراحت بشن ممكنه واقعا اين كار را بكنند.
ميخوام بدونم شما نسبت به اون احساس كمبودي ميكنيد؟ مثلا از لحاظ درسي، موقعيت اجتماعي و ...
آيا تا به حال رابطهي جنسي با اون داشتيد و نوعي هست كه الآن فكر كنيد ديگه كشش قبل را نداره توي رابطه؟
من پاسخ اين سوالات را ميخوام تا بتونم كمك خوبي به شما بكنم. بعضي از سوالات كمي خصوصي هستند و به ميل خودتون ميتونيد توي pm قسمتي از پاسخ من را بديد.
موفق باشيد!