shockley
Registered User
- تاریخ عضویت
- 28 نوامبر 2005
- نوشتهها
- 287
- لایکها
- 4
سلام. در مورد بحث رياضيات در مهندسي نکته اي به نظرم رسيد و چون هنر الکترونيک جان گفته بودن که تو تاپيکشون بحث فلسفي نکنيم اينجا مطرح کردم. :happy:
به نظرتون تاکيد روي روابط و ابزارهاي رياضي ما رو بيش از حد از اصل دور نمي کنه؟ منظورم اينه که رياضيات با هدف مدلسازي و دسته بندي راحتتر مفاهيم فيزيکي توسعه داده شده نه براي اين که ما صرفا با آشنايي با توصيف رياضي اين رفتارها خودمون رو از درک واقعيات محروم کنيم. مثلا انتگرال به عنوان يک ابزار به آناليز يک پديده ي فيزيکي مثل رابطه ي جريان و ولتاژ يک سلف يا خازن کمک مي کنه ولي نبايد اين رو از نظر دور داشته باشيم که ابتدا اين واقعيت فيزيکي وجود داشته و سپس رياضيات به عنوان زبان پديده هاي فيزيکي توسعه داده شده، اين در حاليست که ما معمولا ابتدا رابطه ي رياضي رو مطالعه مي کنيم و بعد از اون احتمالا (!) کمي در مورد واقعيت مربوط به آن فکر مي کنيم. مثالي که زدم يک مورد ساده بود ولي تصور کنيد که چند درصد از دانشجويان و حتي استادان ما مفاهيم فيزيکي مربوط به نظريه ي سيگنال ها و يا تبديلات (فوريه، لاپلاس، ... ) رو به درستي درک کرده اند؟ ممکنه که يه کم سخت باشه ولي مطمئنا موندگار تره، شايد يک عمر!
به نظرتون تاکيد روي روابط و ابزارهاي رياضي ما رو بيش از حد از اصل دور نمي کنه؟ منظورم اينه که رياضيات با هدف مدلسازي و دسته بندي راحتتر مفاهيم فيزيکي توسعه داده شده نه براي اين که ما صرفا با آشنايي با توصيف رياضي اين رفتارها خودمون رو از درک واقعيات محروم کنيم. مثلا انتگرال به عنوان يک ابزار به آناليز يک پديده ي فيزيکي مثل رابطه ي جريان و ولتاژ يک سلف يا خازن کمک مي کنه ولي نبايد اين رو از نظر دور داشته باشيم که ابتدا اين واقعيت فيزيکي وجود داشته و سپس رياضيات به عنوان زبان پديده هاي فيزيکي توسعه داده شده، اين در حاليست که ما معمولا ابتدا رابطه ي رياضي رو مطالعه مي کنيم و بعد از اون احتمالا (!) کمي در مورد واقعيت مربوط به آن فکر مي کنيم. مثالي که زدم يک مورد ساده بود ولي تصور کنيد که چند درصد از دانشجويان و حتي استادان ما مفاهيم فيزيکي مربوط به نظريه ي سيگنال ها و يا تبديلات (فوريه، لاپلاس، ... ) رو به درستي درک کرده اند؟ ممکنه که يه کم سخت باشه ولي مطمئنا موندگار تره، شايد يک عمر!