• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ریچارد باخ

Shredder

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2006
نوشته‌ها
72
لایک‌ها
3
این پست به منظور آشنائی بیشتر و بحث و گفتگو پیرامون تفکرات این نویسنده ارزشمند و مانگار تاسیس شده.:happy:

خیلی خوشحال میشم در این بحث شرکت کنین و امیدوارم از نظرات یکدیگر بهره ببریم.:D
 

Huashan

Registered User
تاریخ عضویت
13 ژانویه 2006
نوشته‌ها
1,108
لایک‌ها
13
محل سکونت
abadan
این پست به منظور آشنائی بیشتر و بحث و گفتگو پیرامون تفکرات این نویسنده ارزشمند و مانگار تاسیس شده.:happy:

خیلی خوشحال میشم در این بحث شرکت کنین و امیدوارم از نظرات یکدیگر بهره ببریم.:D

سلام :happy:

فکر می کنم که برای شروع خوب باشه که چندتا از کتاب های معروف این نویسنده رو معرفی کنین ...

و همچنین یه بیوگرافی مختصر هم می تونه مفید باشه ...

موفق باشید
 

Shredder

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2006
نوشته‌ها
72
لایک‌ها
3
سلام :happy:

فکر می کنم که برای شروع خوب باشه که چندتا از کتاب های معروف این نویسنده رو معرفی کنین ...

و همچنین یه بیوگرافی مختصر هم می تونه مفید باشه ...


ریچار باخ یه نویسنده آمریکائی .با داستانهای با حس آزادی و آزاده گی و پرواز و ...خودش هم یه هواپیمای کوچیک

پرواز میکنه و حسشو بیان میکنه.اونهم شیفته فیزیک و متافیزیک و کوانتوم هست.

از کتابهشم میشه این چند تا رو اسم برد.

1-اوهام

2-جاناتان مرغ دریائی

3-یگانه

4-فرار از سرزمین امن

......

که البته در کانادا و آمریکا جایزه بست سلر رو هم برده.

فعلا باشه ادامش برای پست بعدی.
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
با اجازه ی صاحب تاپیک!

من چون آثار باخ رو دوست دارم یه بیوگرافی کوچیک از این نویسنده که پشت جلد کتاب "یگانه" چاپ شده رو اینجا میگذارم:

ریچارد باخ سال 1936 در اوک پارک ایالت ایلی نویز آمریکا متولد شد. او فرزند رولند هربرت و روث هلن-شاو-باخ است. نسب او به یوهان سباستین باخ آهنگساز سرشناس آلمانی می رسد.

اشتیاق او به نوشتن و پرواز از دوران دبیرستان شکل گرفت و بلاخره از او یک خلبان و سپس یک نویسنده ساخت.تقریبا در تمامی آثار باخ هواپیما حضوری فعال برای انتقال پیام داستانهایش دارد.

آثار:

بیگانه در زمین (1963)
هواپیمای زنده(1966)
هیچ چیز اتفاقی نیست(1969)
جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی(1970)
موهبت پرواز(1974)
دور و بس نزدیک(1976)
اوهام(1977)
پلی به سوی جاودانگی(1984)
یگانه(1988)
گریز از آسودگی(1994)
تاملات من(1999)
 

Shredder

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2006
نوشته‌ها
72
لایک‌ها
3
گذر زمان نشونم داد که همه ی چیز هایی که هست هم انتخاب نیست..!!!!
وقتی شروع کردم به جستجوی خوشبختی، به طریق اولی قبول کردم که تقریبا بد بختم...
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
یکسری تاپیک تو این بخش هست(مثل همین تاپیک) که فقط چند تا پست توشون خورده. به عنوان کسی که نسبتا تازه وارد محسوب میشه خیلی دلم میخواد بدونم چرا این جور تاپیک ها که میتونستن و میتونن بسیار پویا باشن دارن گرد و خاک میخورن و اینکه چرا بخش ادبیات و به خصوص زیربخش داستانش اینقدر کم رونقه در صورتی که من متوجه شدم دوستان علاقمند به این بخش کم نیستن. نمیدونم! شاید برای بعضی ها خنده دار باشه ولی تا اونجایی که در توانم باشه سعی میکنم بیشتر زمان فعالیتم تو پی تی رو به همین تالار ادبیات اختصاص بدم که موضوع مورد علاقه ی خودمم هست. امیدوارم بقیه ی دوستان علاقمند به این بخش هم کمی فعالتر بشن تا هممون بتونیم از تجربیات هم استفاده کنیم.

_______________________________


خب دوباره از اول!


148.jpg


ریچارد باخ (متولد 23 ژوئن 1936) نویسنده‌ی امریکایی آثارِ متعدد داستانی و غیرداستانی که از مشهورترین‌شان می‌توان اشاره کرد به جاناتان مرغ دریایی (1970)، توهمات (1977)، یگانه (1989)، خارج از ذهنم (1999). اکثر آثار او به خودزندگی‌نامه یا اتوبیوگرافی نزدیک یوده و از اتفاقاتی که بسیاری‌شان واقعی هستند برای تصویر کردن فلسفه‌اش استفاده می‌کند.

ریچارد باخ متولد اوُک پارک در ایالت ایلینوی است و نام پدر و مادر او به‌ترتیب عبارت است از رولند رابرت و روت هلن (شاو) باخ؛ او یکی از نوادگان دور آهنگساز بزرگ، یوهان سباستین باخ، است. باخ در سال 1955 وارد کالج لانگ‌ بیچ استیت شد که بعدها به دانشگاه ایالتی کالیفرنیا تغییر نام داد.

باخ زمانی خلبان ذخیره‌ی ارتش بود و بعدها به سیاحت در روستاها پرداخت. تقریباً تمام آثار او به‌نحوی شامل مقوله‌ی پرواز است؛ از نخستین آثارش که مستقیماً درمورد پرواز با هواپیماست تا آثار نهایی‌اش که پرواز استعاره‌ی فلسفی پیچیده‌ای است. باخ با نوشتن کتاب جاناتان مرغ دریایی موفقیت زیادی کسب کرد که داستانی است درمورد مرغی دریایی که به‌صرف پرواز کردن پرواز را می‌آموزد و نه به‌خاطر کسب غذا. هرچند آثار او دیگر مقبولیتی تا این حد به دست نیاورد، هنوز هم طرفداران زیادی دارد.

باخ و همسر اولش، بت باخ، شش فرزند دارند. همسر دومش لزلی پریش بازیگر بود که در جریان ساخت فیلم جاناتان مرغ دریایی با او آشنا شده بود. ریچارد باخ کتاب پُلی برفراز همیشه را درباره‌ی رابطه‌ی عاشقانه‌ی خود با او نوشت. هرچند در سال 1999 از او جدا شد.

****************************************

درباره ی "جاناتان مرغ دریایی"

ریچارد باخ جاناتان را در سال 1970 نوشت، داستان مرغ دریایی ای که نمی خواهد مثل بقیه ی مرغان دریایی زندگی کند، می خواهد تندتر و بالاتر پرواز کند. اما همنوعانش تغییر را دوست ندارند و او را از جمع خود می رانند. اما به راستی، جاناتان تنها مانده است یا مرغانی که او را راندند؟ سرگذشت این مرغ دریایی بلند پرواز، نزدیک چهل سال است که میلیون ها نفر را مسحور خود کرده است.

ادامه دارد...!
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
يادداشتي بر «جوناتان، مرغ دريايي» نوشته ريچارد باخ: پرواز را به خاطر بسپار


نويسنده: محسن حکيم معاني


هنوز دانشجو بودم و داغ- داغ تر از امروز- که براي اولين بار« جوناتان، مرغ دريايي» را خواندم. به توصيه کسي بود، يا در کتابفروشي يي ديده بودمش و از طرحش، نامش، تصاويرش خوشم آمده بود، يا به خاطر بهاي اندک پشت جلدش بود يادم نيست: ولي خريدمش و از معدود کتاب هايي بود که همان روز اول خواندمش، اما تمامش نکردم، هنوز هم تمامش نکرده ام. هر بار که از آن پس خواندمش تمامش نکردم، يادم هست بد جوري درگيرش بودم آنقدر که جوناتان درگير پرواز. فرداي آن روز روي سکوهاي سنگي دانشکده ادبيات در جمع چند تا دوستي که دور هم نشسته بودند، چاي مي خورديم و سيگار مي کشيديم که پراندم: «جوناتان مرغ دريايي رو کي خونده؟» يکي دو تا سر به تاييد و يکي دو تا سر به علامت انکار جنبيد تا يکي از سرها به صحبت درآمد که «ول کن بابا، يه کتاب احساساتي شعاريً بازاريً کم عمق...» بدجوري خورد توي ذوقم. همان شب دوباره خواندمش اما نفهميدم. صد بار ديگر هم اگر مي خواندم نمي فهميدم صفت هايي را که آن دوست به کتاب ريچارد باخ نسبت داده بود. تا اينکه يک بار که نمي دانم کي بود، دقيقاً فهميدم پس پشت آن توصيف ها چه بوده و چرا بوده. فهميدم که رمان کم عمق است، اصلاً بي عمق است. عمق کجا بود وقتي صحبت از پرواز است، پرواز يعني اوج، يعني آسمان و اين مفاهيم را با عمق چه کار؟ عمق مستقيم مي رود تا اعماق، تا تاريکي و سکوت. اينها کجا و نور بسيطي که جوناتان را احاطه کرده؟، و دريافتم که شوق پرواز در بال هاي خسته و خوابزده آن دوست نبود که دل خوش کرده به ريزه هاي خوان دريا و غافل از آسمان بي انتهاي فراز آن است. «جوناتان، مرغ دريايي» حديث بي قراري بال هاي مشتاق پرواز است. بال هايي که پرواز را نه براي يافتن طعمه و خرده غذاي پس مانده قايق هاي ماهيگيري، که به خاطر خود پرواز، به خاطر عشق به دنياهاي ديگر و تجربه هاي نوين و ساحت هاي رنگ رنگ و بديع انديشه مي خواهند. سهم ريزه خواران دريا همان است که خود را و گله شان را محروم کنند از وجود جوناتان ها و آنها را طرد کنند تا مبادا دنياي آسودگي پوشالي شان را توفان بال بال زدن يک مرغ دريايي آشفته کند. تا مبادا سنت هاي آبا و اجدادي مرغان دريايي با چشم بر هم زدني محو شود در اوج پرواز و طلب کمال: «شگفتا آنان که از ترس دشواري سفر، کمال يافتن را خوار مي شمارند به هيچ جا نمي رسند، اما آنان که دشواري سفر را به اميد کمال يافتن ناديده مي انگارند، در دمي به همه جا مي رسند.» ص 62

داستان سه بخش است و اين هم خود نکته يي است. بخش نخست، اشتياق جوناتان به پرواز است و کوشش هاي او براي تجربه کردن و آزمودن و سپس طرد او از دسته مرغان دريايي. بخش دوم يافتن مامن و ماواي مرغان دريايي طرد شده که گرد هم آمده اند و در راه کمال پرواز سعي مي کنند و شگفتا که بخش سوم شرح بازگشت جوناتان به گله مرغان دريايي است و سعي در تعليم مشتاقان جوان و تازه مطرودان. و چه زيبا است وقتي کشف مي کني که ريچارد باخ آلماني زبان همدل و هم راي عرفان اسلامي سه مرحله از سلوک عرفاني را به تصوير مي کشد. از سفر سالک از خلق به حق تا غوطه خوردنش در حق و سفر من الحق الي الخلق و اينجا است که عشق شکل مي گيرد. نه عشق به کمال شخصي و اوج پرواز بال هايت، که عشق به کساني که تکفيرت کرده اند و مفسدت شناخته اند و طردت کرده اند. عشق به بال هايي که بسته اند اما نديده اند چه شوري است در پرواز تا بيکران ها. تنها تلنگري مي خواهند تا قلب بال هاي شان دوباره بتپد و ببينند آنچه را که ديدني است: «بايد تجربه کني و مرغ راستين را ببيني، آن نيکي يي را که در درون همه آنان مي زيد: و ياري شان کني تا آن را در خود بيابند. اين است مفهومي که من از عشق دارم. دريافتن آن بس زيبا است.» ص 95

اما از نظر ريچارد باخ نهايت ماجرا همين نيست که گفتيم. داستان او قرار است داستان کمال باشد و در اين ميان پرواز تنها طلب است و طلب قدم اول. چنان که جوناتان نخست شيفته پرواز و اوج و سرعت است اما کمي بعد در مي يابد که مرغ دريايي هر جا متوقف شود، پايان راه او است: نه پايان راه، که راه کمال بي انتها است: «جوناتان، چنين جايي )بهشت( وجود ندارد. بهشت در زمان و مکان نيست، بهشت کمال يافتن است.» ص 59

«و اين پرواز، پروازي با سرعت هزار ميل در ساعت يا يک ميليون، يا پرواز با سرعت نور نيست زيرا که هر عددي حدي را مي نماياند، حال آنکه کمال را مرزي نيست.» )همان صفحه( و اين گونه است که براي مرغان دريايي جهان هايي است بي انتها که در انتظار جوناتان ها مي تپند براي کشف شدن. و مگر نه آنکه جوناتان خام پرواز تا به اينجا سه جهان را پشت سر گذاشته؟ چه دليلي است که جهان هايي ديگر در انتظار بال هاي درخشان او نباشد؟ اما گويي ادامه مسير ابزار ديگري مي طلبد. چشم دل باز بايد کرد تا جان هويدا شود: «چيزي را که چشمانت به تو مي گويند باور مکن. تمام چيزي را که به تو مي نمايانند، بندهايي بر بال و پر تواند. با چشم خرد بنگر، چيزي را که فرا گرفته يي درياب، و آن زمان خواهي توانست راه به پرواز درآمدن را بشناسي.» ص 96 و اين گونه است که واپسين جمله کتاب تازه آغاز راه است. پرواز که تعطيل بردار نيست، حد و مرز ندارد. فراموش کردن پرواز حتي يک لحظه يعني سقوط، يعني مرگ، پايان راه. هر لحظه اين راه آغاز است. آغاز طلب، آغاز مسير فنا است و آغاز بقاي ابدي. و آنچه در اين ميان براي يک مرغ دريايي مهم است اينکه خود را به دست طلب بسپارد و نينديشد از طعن طاعنان و سختي مسير و اکتفا نکند به داشته ها و دانسته هاي اندکش .



محسن حکيم معاني

روزنامه اعتماد، شماره 1429 به تاريخ 9/4/86، صفحه 11 (كتاب)

ادامه دارد...!
 

Kasandra

کاربر افتخاری و فعال خاطرات
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
2,876
لایک‌ها
5,889
محل سکونت
Among the untrodden ways...
شاید برای بعضی ها خنده دار باشه ولی تا اونجایی که در توانم باشه سعی میکنم بیشتر زمان فعالیتم تو پی تی رو به همین تالار ادبیات اختصاص بدم که موضوع مورد علاقه ی خودمم هست.
_______________________________

درود

موضوع فعاليت شما نه تنها خنده دار نيست بلكه باعث مي شود كه ديگران شما را بيش از پيش تحسين كنند چون اين فعاليتهاي ارزشمند بي ترديد نشان از سواد و ميزان مطالعه بالاي شما دارد. البته بايد بگويم كه تا چند وقت پيش گمان مي كردم مايل باشيد بيشتر در تاپيكهاي بخش موسيقي فعاليت كنيد اما با خواندن نوشته هاي بسيار جالب شما در ادبيات هم نظرم عوض شد. :blush:


ریچارد باخ سال 1936 در اوک پارک ایالت ایلی نویز آمریکا متولد شد. او فرزند رولند هربرت و روث هلن-شاو-باخ است. نسب او به یوهان سباستین باخ آهنگساز سرشناس آلمانی می رسد.

سپاس فراوان به خاطر بيان اين نكته. به هر حال بي ترديد تشابه دو نام پرسشهايي را در ذهن درباره اصل و نسب اين نويسنده به وجود مي آورد.
 

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
33
میشه بگین بهترین ترجمه ی جاناتان مرغ دریایی مال کدوم مترجمِ؟
 

lilyrose

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
24 جولای 2010
نوشته‌ها
4,270
لایک‌ها
8,207
محل سکونت
My Sweet Home
درود

موضوع فعاليت شما نه تنها خنده دار نيست بلكه باعث مي شود كه ديگران شما را بيش از پيش تحسين كنند چون اين فعاليتهاي ارزشمند بي ترديد نشان از سواد و ميزان مطالعه بالاي شما دارد. البته بايد بگويم كه تا چند وقت پيش گمان مي كردم مايل باشيد بيشتر در تاپيكهاي بخش موسيقي فعاليت كنيد اما با خواندن نوشته هاي بسيار جالب شما در ادبيات هم نظرم عوض شد. :blush:

سپاس فراوان به خاطر بيان اين نكته. به هر حال بي ترديد تشابه دو نام پرسشهايي را در ذهن درباره اصل و نسب اين نويسنده به وجود مي آورد.

کاساندرای نازنین , من فقط به ادبیات علاقمندم همین .اصلا و ابدا هم سوادم در اون حدی که شما میگید نیست و جدا ازتون خواهش میکنم بیشتر از این منو شرمنده نکنید. با اینکه عاشق موسیقی و بخصوص ساز خودم هستم ولی لذت خوندن یک کتاب خوب برام خیلی بیشتره.اگر بخوام دقیقی تر بگم اول کتاب و بعد موسیقی!

میشه بگین بهترین ترجمه ی جاناتان مرغ دریایی مال کدوم مترجمِ؟

پیمان عزیز ,من فقط ترجمه ی خانم لادن جهانسوز رو خوندم و به نظرم خوب بود. در مورد سایر ترجمه ها اگر دوستان دیگه نظر بدن ممنون میشیم!



3778-j.jpg
 

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
33
کاساندرای نازنین , من فقط به ادبیات علاقمندم همین .اصلا و ابدا هم سوادم در اون حدی که شما میگید نیست و جدا ازتون خواهش میکنم بیشتر از این منو شرمنده نکنید. با اینکه عاشق موسیقی و بخصوص ساز خودم هستم ولی لذت خوندن یک کتاب خوب برام خیلی بیشتره.اگر بخوام دقیقی تر بگم اول کتاب و بعد موسیقی!



پیمان عزیز ,من فقط ترجمه ی خانم لادن جهانسوز رو خوندم و به نظرم خوب بود. در مورد سایر ترجمه ها اگر دوستان دیگه نظر بدن ممنون میشیم!



3778-j.jpg

راجب این کتاب قبلا یه پست گذاشتم.

هر 2 ترجمه از نظر من خوب هستند

ممنون از هر دو عزیز
 

Shredder

Registered User
تاریخ عضویت
18 دسامبر 2006
نوشته‌ها
72
لایک‌ها
3
من دانشجوی فیزیک بودم..کلی نگری، دیدن از بالا و... بخشی از کارهای ما بود..
کتاب یگانه رو اگه خونده باشین اصلا با مطرح کردن چندتا از جذابیتهای فیزیک شروع میشه و بعد از اون کلا بستر داستان بر اساس مکانیک کوانتومی پیش میره و ...
به همین دلیل ها تو کلاسها گاهی بهش اشاره هم میکردیم...

همیشه در مورد یه خاصی صحبت میشه که تنهاس و تنها دلخوشیه اون موجود خاص اینه که بیشتر از بقیه میفهمه شایدم دلخوشی نباشه ولی تنها چیزیه که روش حساب میکنه همونه..همیشه تنهاست و دست آخر هم به طریقی با عالم بالا مربوط میشه و دیگه هیچی..

ولی جزو خواص بودن و فکر کردن همیشه هم خوب نیست..
 
بالا