• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

زیباترین اشعار عاشقانه

عرفان 13

Registered User
تاریخ عضویت
20 نوامبر 2013
نوشته‌ها
1,778
لایک‌ها
3,494
ما راست سری خم شده سوی نیزه


افتاده به خاک پیش روی نیزه


باید که سری میان سرها باشی


هر سر که نمی رود به روی نیزه
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
من هنوز در چشمانت گم شده هستم.
24.gif

24.gif
تو در تمام ضربان هاي قلبم حضور داري
24.gif
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
کلماتم را
در جوی سحر می شويم
لحظه هايم را
در روشنی بارانها
تا برای تو شعری بسرايم روشن
تا که بی دغدغه
بی ابهام
سخنانم را
در حضور باد
-اين سالک دشت وهامون-
با تو بی پرده بگويم
که تو را
دوست ميدارم تا مرز جنون۰
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دعوتم کن به یه بوسه گوشه ی دنج یه رویا

من میخوام با تو بمونم از الان تا ته دنیا

دعوتم کن به یه لبخند عاشق و ساده صمیمی

دوباره قرار دیدار تو همون خواب قدیمی

من میخوام تو حس چشمات تو همین رویا بمیرم

من میخوام بمیرم اما دستا تو تو دست بگیرم

واسه ی به تو رسیدن اینهمه شب و دویدم

خسته از طلوع فردا شب به شب خوابتو دیدم

دست به دست من و تو با هم توی کوچه های رویا

تو رو دارم تورو دارم بی خیال همه دنیا

من میخوام تو حس چشمات تو همین رویا بمیرم

من میخوام بمیرم اما دستا تو تو دست بگیرم
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ننوازی به سرانگشت مرا ساز خموشم
زخمه بر تار دلم زن که در آری به خروشم...

من زمین گیر گیاهم، تو سبک سیر نسیمی
که به زنجیر وفایت نکشم هرچه بکوشم...

تو و آن الفت دیرین، من و این بوسه شیرین
به خدا باده پرستی، به خدا باده فروشم.



سیمین بهبهانی
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سیمین بهبهانی


چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، ‌نهان شده در جسم پر ملال منی

چنین که می‌گذری تلخ بر من، از سر قهر
گمان برم که غم‌انگیز ماه و سال منی

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام
لطیف و دور گریزی، مگر خیال منی ..
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
33
محل سکونت
ارومیه
هوایت که به سرم می زند‎
سرد می شوم‎،از تنها بودنم‎
پر می کشم‎،برای آغوشت‎
جان می دهم‎،برای یک لحظه لمس دست هایت
آهنگ انتظار‎،هنوز ترانه ای ست که می شنوم‎
به سینه‎ می تپد،‎قلبم‎
هزار بار به امید دوستت دارم های تو‎
خدا کند ‎بیایی و ‎آرام بگیریم من و دل‎
 

farshad10

کاربر فعال بازیهای کامپیوتری
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
5,817
لایک‌ها
4,842
سن
33
محل سکونت
ارومیه
مسافری خسته ام ‎
پرازدردورنج روزگار‎
پرازعاشقانه های مدفون شده‎
پرازبغض فروخورده‎
من آبستن هزاررنجم‎
وتو فرشته منی که آمدی‎
تا روحی دوباره به تن این خسته بدمی‎
مرهمی شوی برزخمهای گذشته ام ‎
چگونه بگویم تو نه سایه ای نه باد‎
توخود خود عشقی‎
خود خود زندگی‎
توهمه کس منی‎‎
 

one king love

Registered User
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2014
نوشته‌ها
204
لایک‌ها
321
کوچه را دیدی به وقت شب چه تنها می شود؟!

بی تــــــو از آن کوچه هم تنها ترم...
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
شبی دارم چراغانی، شبی تابیدنی امشب
دلی نیلوفری دارم، پری بالیدنی امشب

شبی دیگر، شبی شب‌تر، شبی از روز روشن‌تر
شبی پرتاب‌وتب دارم، تبی تابیدنی امشب

نه در خوابم، نه بیدارم، سراپا چشم دیدارم
که می‌آید به دیدارم، زنی نادیدنی امشب

مشام شب پر از بوی خوش محبوبه‌های شب
شبی شبدر، شبی شب بو، شبی بوییدنی امشب

زنی با رقصی آتش باد، از این ویرانه خاک آباد
می‌آید گردباد آسا، به خود پیچیدنی امشب

زنی با مویی از شب شب‌تر و رویی ز شبنم تر
میان خواب و بیداری، چو رؤیا دیدنی امشب

برایش سفره‌ی تنگ دلم را می‌گشایم باز
بساطی گل به گل رنگین، بساطی چیدنی امشب



قیصر امین پور
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم، خاکسترم آتش گرفت

چشم وا کردم، سکوتم آب شد
چشم بستم، بسترم آتش گرفت

در زدم، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم، بال و پرم آتش گرفت

از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت

حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم، دفترم آتش گرفت



قیصر امین پور
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
تو قلۀ خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیرممکن و تفسیر تو محال

عنقای بی نشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال

بیچارۀ دچار تو را چاره جز تو چیست؟
چون مرگ، ناگزیری و تدبیر تو محال

ای عشق، ای سرشت من، ای سرنوشت من!
تقدیر من غم تو تغییر تو محال



قیصر امین پور
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
تا دل مسکین من در کار تست
آرزوی جـــــان مـــن دیــــدار تسـت
جــان و دل در کـــار تــــــو کـــردم فـــدا
کــــار مـن ایـــن بــود دیگـــر کــــار تست
با تـــو نتـــوان کــــرد دســـــت انــدر کمــر
هـــرچه خــواهی کـن که دولت یار تست
دل تــــــرا دادم وگــــر جـــان بایـــدت
هـــم فـــدای لعـــل شکـــربار تســت
شایدم گر جان و دل از دست رفت
ایمنـم دادی که در زنهار تست
انوری
 

sepidar300

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2013
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
601
محل سکونت
اصفهان- همدان
تو باشی و هوای بهار...
و من قدم به قدم فدایت می شوم!
تو باشی از تمام لحظه های دلتنگی جلو میزنم!
به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم!
به بن بست ها به خیابان هایی همه با یک نام...
دوست دارم تو باشی و من نشانی ها را گم کنم...!
راه خانه را هم ندانم!
تاهمه بفهمند برای من کم حواس
خانه آنجاست که تو باشی
و من قدم به قدم فدایت شوم.....
 

sepidar300

Registered User
تاریخ عضویت
21 آپریل 2013
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
601
محل سکونت
اصفهان- همدان
به قبله ام
ﮐﻪ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥِ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮﺳﺖ ﻗﺴﻢ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ
ﺑﻪ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ
ﺣﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﺑﺮﻡ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺍﺕ
ﻭ ﺍﺯ ﺁﯾﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻫﺰﺍﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ!
........!!!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
سوره ی چشم خرابت حکم تحریم شراب
سِفر تکوین نگاهت مژده ی اهل کتاب

روز و شب در چشم تو تصویر موعود من است
گرگ و میش از چشمه ی چشم تو می نوشند آب

شهر شب با داغیاد تو پریشان شد ولی
حالیا در سوگ چشمت حال آبادی خراب

صبح خون می ریخت از پرهای بالش چون که شب
آخرین تصویر پرواز تو را دیدم به خواب

در نگاهت نقطه ی ابهام گنگی بود خاک
ذره بین کوچکی در دست هایت آفتاب

پرسشی دارم زتو: آن سوی این دیوار چیست؟
ای سوال روشن ما را نگاه تو جواب!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
باز، با دلِ گرفته در هوای تو
شعر تازه‌ای سروده‌ام برای تو

باز هم به یاد خنده‌های ساده‌ات
باز هم به یاد اشک بی‌ریای تو،

رو به روی آسمان نشسته‌ام، تهی‌ست
بی‌نوازش صدای آشنای تو

مثل لحظه‌ای که رفته‌ای و بعد از آن
مانده روی برفِ کوچه، جای پای تو

من دلم هنوز بوی عشق می‌دهد
عطر ساده و صمیمی صدای تو

گرچه قلبم از هجوم غصه‌ها پُر است
گرچه نیستند هیچ‌یک، سزای تو،

غصه‌های تو تمامشان از آن من
شعرهای من، تمامشان برای تو
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
ن تو مطلع تابان روشنایی هاست
اگر روان تو زیباست از تن زیباست
شگفت حادثه ای نادر ست معجزه طبع
که در سراچه ی ترکیب چون تویی آراست
نه تاب تن که برون می زند ز پیراهن
که از زلال تنت جان روشنت پیداست
که این چراغ در ایینه ی تو روشن کرد؟
که آسمان و زمین غرق نور آن سیماست
ز باغ روی تو صد سرخ گل چرا ندمد
که آب و رنگ بهارت روانه در رگ هاست
مگر ز جان غزل آفریده اند تنت
که طبع تازه پرستم چنین بر او شیداست
نه چشم و دل که فرومانده در گریبانت
که روح شیفته ی آن دو مصرع شیواست
نگاه من ز میانت فرو نمی اید
هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
حریف وسعت عشق تو سینه ی سایه ست
چو آفتاب که ایینه دار او دریاست
 
بالا