اگه حتی فقط بخشی از مواردی که فرمودید صحیح باشه ، باید منتظر یک دوران طولانی رکود مطلق و همه گیر در بیشتر بخشی های اقتصادی و صنعتی و ... باشیم.
در مورد عدم تبعیت قیمت کالاها و خدمات از کاهش قیمت ارز هم اگه نکته ای به نظرتون میرسه خوشحال میشم بدونم چون همونطور که میدونید طی این هفته و هفته گذشته ، قیمت بسیاری از کالاها مسیری بر خلاف حرکت قیمت ارز طی کرده و نه تنها کاهش نداشته ، بلکه ثابت هم نمونده و افزایش داشته!
زمانیکه دلار از مرز هفت الی هشت تومن رشد و در یک زمان کوتاه به رقمهای هفده الی هجده هزار تومن رسید، اولین اثری که گذاشت بروی واردکننده و تاجر بود که نمیتوانست برای آینده خودش برنامه ریزی کنه که قیمت تمام شده کاهایی که میخواست وارد کنه را در زمان رسیدن به انبار محاسبه کنه. به همین دلیل واردکننده شروع به محاسبه میانگین نوسان قیمت ارز کرد و قیمتهای خودش برحسب آینده نگری خودش افزایش داد. نتیجه این شد که اکثر قیمتهایی که درحال حاضر در بخش کالاهای اسای (همانند لولزم خانگی) میبینیم بر حسب دلار حدودا یازده الی دوازده هزارتومن هستند. دلار تا مرزهای هجده هزارتومن بالا رفت ولی تنها اثری که گذاشت اثر روانی و فکری بروی مصرف کننده و وارد کننده بابت گرانی و افزایش قیمت در اینده بود. اما قیمت تمام شده کالاهای وارداتی بر اساس دلار بین دوازده الی سیزده تومن یا یازده تومن محاسبه شدند. بنابراین دربخش کالاهای خارجی وارداتی کاهش قیمت نخواهیم داشت چون قیمتهایی که محاسبه شدند همگی بر اساس قیمتهای پایین تر دلار بودند و اگر امروز دلار در کانال دوازده هزار تومن هست ، تازه رسیدیم به قیمت دلاری که کالاهای خارجی وارداتی در چند ماه پیش در نوسانات قیمت دلار، قیمتگذاری شدند. بنابراین نباید انتظار کاهش قیمت داشته باشیم. اثبات این امر هم بسیار ساده هست، قیمت یک محصول خارجی بیایید در دلار پانزده هزارتومن یا سیزده هزارتومن ضرب کنید میبینید که قیمت همان محصول در داخل کشور ارزان تر از خارج کشور میشود! چرا؟ چون قیمتهای داخل کشور بر اساس قیمت دلار پایین تر( کانال دوازده هزارتومن) تثبیت شدند. به همین خاطر هست که مسافران ایرانی که به خارج میروند دست بروی اکثر محصولات مصرفی که میگذارند میبیننند در داخل کشورهمان محصول ارزانتر هست!
نکته بعدی عدم موجودی در بازار هست، اگر واردات بسیاری از محصولات همچنان برقرار بود در اینصورت با کاهش قیمت دلار ،کاهش نسبی در همین قیمتهای امروزی محصولات خارجی میتونستیم ببینیم ولی وقی انبارها دارای موجودی محدود و واردات ممنوع یا بسیار طاقتفرسا شده بنابراین بدلیل کمبود محصول قیمت ها با کاهش قیمت دلار کاهش پیدا نمیکنند. در سال گذشته هر فروشگاه کامپیوتری و هر شرکت بازرگانی میتوانست با استفاده از کارت بازرگانی دیگران اقدام به واردات محصولات کامپیوتری کنه و براحتی مبلغ محصول از طریق صرافی به فروشنده خارجی ارسال میکرد و در اینجا هم بصورت قانونی توسط کارت بازرگانی فرد دیگری از گمرک ترخیص میکرد ولی حالا گمرک برای ترخیص کالا منبع تامین ارز از واردکننده طلب میکنه!!!! یعنی واردات بشدت طاقتفرسا و سخت شده بنابراین تامین درخواست نیاز بازار سخت و در مواردی غیر ممکن شده پس کمبود محصولات ایجاد میشه و هرجا کمبود کالایی پیش بیاد قیمت محصول افزایش پیدا میکنه حتی اگر عامل اصلی که قیمت ارز باشه در جهت خلاف حرکت کنه.
بخش دوم کالاها تولید داخل هستند که قیمت اونها بستگی به قیمت تمام شده مواد اولیه داره که همانند داستان بالا بدلیل شرایط سخت تامین مواد اولیه و ایجاد رانتهای وارداتی خاص بعد از قانون "مشخص بودن منبع تامین ارز محصول وارداتی" ، قیمت مواد اولیه هم بالا رفته و سبب شده محصولات مصرفی و محصولات تولیدی داخلی همگی همراه با محصولات ورداتی خارجی افزایش قیمت داشته باشند.
تحمیل افزایش هزینه های زندگی ( اجاره خانه، مایحتاج روزمره زندگی و ...) یکی از عوامل افزایش قیمتها در محصولات مصرفی و داخلی بوده .
در نتیجه با یک اقتصاد تحریم شده داخلی ( ممنوعیت واردات) و تحریم شده خارجی ( خروج و عدم همکاری شرکتهای خارجی از ترس تحریم های آمریکا) مواجه هستیم که دیگر قواعد استاندارد اقتصادی بروی آن قابل محاسبه نیست. به همین دلیل میبینیم که اقتصاد دارذای روند حرکتی متاثر از تحریمها هست و روند حرکتی تقویت ارزش پول ملی بدلیل قدرت کمتر نسبت به واقعیت (تحریمهای جهانی) نتوانسته اثری بروی اقتصاد بگذاره و هر روز اقتصاد ضعیفتر میشود.
شرایط فعلی یک ویترین تزئین شده هست که واقیعیت را نشان نمیدهد تنها چشم ها نوازش میدهد،برای اصلاح وضعیت موجود اگر دلار وارد کانال هشت هزارتومن هم شود هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد چرا که خودمان برای خودمان تحریمهای بسیار سنگینی ( ممنوعیت واردات کالاها) ایجاد کردیم که بتوانیم بحران ارزی مدیریت کنیم ولی از این نکته غافل شدیم که این ممنوعیت های خودخواسته همین اثر گرانی و سخت شدن زندگی ها را دربرخواهند داشت.
نکته آخر، ما هیمشه وضعیت از دید خودمان بررسی میکنیم باید بیاییم در جایگاه تصمیمگیر سرنوشت کشور و ببینیم برای حفظ ثبات کلی کشور چه باید کرد.یک مثال بزنم،برای حفظ زندگی یک فرد مجبور هستیم یک عضو اصلی او را قطع کنیم مثلا دست یا پا خب چه میکنیم؟ میگوییم نه صبر میکنیم شاید بتوان درمان کرد یا تصمیم سنگین تری میگیرم که عضو قطع شود ولی فرد به حیت خودش بصورت مطمئن تر ادامه دهد. ممنوعیت واردات همان تصمیمی بود و بسیاری از تصیم های دیگر همان تصمیم هایی هستند که بازیگردان باید میگرفت تا ثبات کشور حفظ شود حتی به بهای سخت شدن زندگی مردم و نارضایتی عمومی که ایجاد شده. پس باید به تصمیمات سرنوشت ساز احترام بگذاریم ( چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید، چه خودمان با رفاه مردمان کشورهای هم تراز مقایسه کنیم چه نکنیم) اینجا مساله بسیار کلان تر از رضایت نسبی جامعه هست مساله بر سر ثبات کشور هست که شوخی بردار نیست.