خوب منم بازم خير مقدم ميگم خدمتتون . دوست عزيزم اول از همه بگم که براي تنظيمات دوربين کاتالوگ دوربينتو دقيق بخون (چون کار خنده داريه ادم کاتالوگ دوربينشو نخونه) . عکس خوشگل و مشکل رو بايد تمرين کني ،حتما" به همين زودي ها ميتوني . (يه توضيح هم در مورد اماتور بدم که ديگه اشتباه کسي استفاده نکنه ،آماتور به کسي ميگن که در زمينه يه کاري تخصص داره و اطلاعات خوبي هم براي خودش کسب کرده ولي از اون کار به عنوان دلخوشي استفاده ميکنه و نه بعنوان منبع درامد ،پس آماتور عکاسي يعني يه فرد متخصص که عاشق عکاسيه و از جون براي اينکار مايه ميذاره ، به کسي که تازه شروع کرده مبتدي ميگن).
شروع ميکنيم به حل دادن ببينم حل خورت خوبه يا نه !!!
is or iso speed : به ميزان حساسيت سلولاي نوري در برابر نور ميگن که هر چه مقدار اين عدد بيشتر باشه ميزان حساسيت به نور هم بيشتره . مزايا: استفاده از ايزو اين امکان رو به ما ميده که در شرايطي که نميتونيم به تنظيمات شاتر و ديافراگمون دست بزنيم ولي از لحاظ نوري مشکل داريم ، ميتونيم از ايزو براي افزايش ميزان روشنايي از ايزوي بالاتر استفاده کنيم . معايب: استفاده از ايزو باعث ايجاد نويز در تصوير ميشه که بسته به نوع و سايز سنسور در دوربينهاي مختلف متفاوت هست . مقادير استاندارد ايزو هم به شرح زيره.
40،50،80،100،200،400،800،1600،3200 که در هر نوع دوربين متفاوت هست . به ايزو بالاتر از 400 هم ايزو اسپيد گفته ميشه که براي کارهاي سريع استفاده ميشن مثلا" عکاسي ورزشي و يا تصاويري که ميزان زمان فريز کردن اجسام در حال حرکت در کسر ثانيه زياد باشه. مثلا" بخواهيم با سرعت 1/4000 يا 1/2000 عکاسي کنيم ،چون سرعت شاتر بالاست نور در زمان خيلي کمي به سنسور ميرسه که باعث تاريکي عکس ميشه براي حل مشکل ميايم و از ايزو بالا براي بالابردن حساسيت سلولهاي نوري استفاده ميکنيم.
تو اين عکس ميزان نويز و تاثير ايزو رو روي عکس متوجه ميشي.
shuter speed: کسري از ثانيه که به سنسور نور ميرسه .شاتر رو يه پرده فرض کن که مابين ديافراگم و سنسور قرار داده و با کنار رفتنش نور از دريچه دياف ميگذره و به سنسور ميافتده و باعث ميشه که يه فريم عکس گرفته بشه . حالا هر چه سرعت رفت و برگشت اين پرده بالاتر باشه نور زمان کمتري براي تابيدن به سنسور داره و تصوير تاريک تر ميشه . براي کارهاي سريع مثل عکاسي از پرندگان و حيوانات و حشرات و کارهايي چون عکاسي ورزشي مثل فوتبال و ماشينسواري و .... که سرعت و حرکت سوژه در زمان خيلي کمي انجام ميشه از سرعت شاتر زياد استفاده ميکنن . برعکس سرعت شاتر بالا سرعتهاي شاتر پايين هم هست که براي بيشتر نور ديدن سنسور ازش استفاده ميشه مثل عکاسي نجومي و يا عکاسي از مناظر در شب. معايب: در سرعتهاي پايين با عث بلور شدن تصوير ميشه و همينطور در هم پاشيدگي رنگها و نياز به سه پايه هست براي بدست اوردن عکسهاي واضح .
به حد فاصل قبل و بعد از سوژه اصلي که ما رو اون فوکاس رو انجام ميديم ، عمق ميدان گفته ميشه . به مناطقي که يک نقطه در تصوير دقيقا" شکل يه نقطه هستش و اين نقطه رنگش پاشيده نشده . در واقع در مناطقي که ما وضوح تصوير نداريم و رنگها در هم اميخته شده است ما عمق ميدان رو از دست داديم. خوب حالا اين عمق ميدان ب چه کار مياد و کي بدرد ميخوره و کي بدرد نميخوره . بايد بگم براي يه سري از عکسها مثل عکاسي از مناظر و يا عکاسي صنعتي بايد عمق ميدان در بالاترين حد خودش باشه . اما تو موضوع هايي چون عکاسي ماکرو (از گياهان،گلها، حشرات ،حيوانات و اجسام بيجان ) هر چه ميزان عمق ميدان کم باشه باعث ميشه عوامل اغتشاش در عکس از بين بره و تصوير بهتري رو براي ما نتيجه بده . وقتي عمق ميدان کم ميشه در واقع سوژه از پس زمينه (back grand) جدا ميشه و بيشتر جلوه ميکنه . تو عکاسي پرتره اين روش خيلي کاربرد داره . اما روشهاي ديگه اي براي از بين بردن عمق ميدان وجود داره عمق ميدان زماني کم ميشه که فاصله کانوني ما ( اميدوارم فاصله کانوني رو بدونيد در پ.ن اوردم) ما زياد باشه يا در واقع ما از لنزهاي زوم يا لنزهاي تله استفاده ميکنيم عمق ميدان ما کم و کمتر ميشه و بلعکس هرچه لنز ما وايدتر باشه عمق ميدان بيشتر خواهد بود .
به فاصله خروج تصوير از عدسي اول لنز و تصويري که روي شاتر و يا حسگر ميافته فاصله کانوني ميگن که هرچه اين فاصله کانوني بلندتر باشه تصوير بسته ترو و در واقع زوم بيشتري خواهد بود ، هر چه ميزان اين فاصله کم باشد تصوير وايدتري رو روي حسگر خواهيم داشت.
اينا مال همين مقاله اي بود که داشت اماده ميشد . اميدوارم نونسته باشم کمکتون کنم.