منو همش تحقیر و سرزنش کردن خجالتی شدم
گفتن بی عرضه و به درد نخور بهم
به این بهانه حقم خوردن
کل مردم اذیتم کردن با همه که نمیتونم بجنگم
اگر کمکی بلدی بگو
خوب نذاشتنم اصلا به زبون بیام همه جا
نذاشتن مسولیت یا تجربه یا نظری بدم
نذاشتن بخدا
مثل که تو بخواب از خستگی بشینی یا اب بخوری نذارنت
من همینجوری
هر جا رفتم بهم حمله کردن
مردم مثل حیون وحشی که فقط به ادم حمله میکنند
هیچ جا راهم ندادن
هیچ دختری هم دوستم نشد بهم گفتن بی عرضه
مردم چرا بهم گیر میدن ؟
هیچ کس کمکم نکرده
والا با این رفتار بدی با هم.کردن معجزهس دزد و قاتل حرفه ای نشدم
ملت ایران مثل حیون نزنی تو سرشون میزنن تو سرت
ملت ایران مثل جنگل هر چی وحشی تر بی رحم تر باشی جای
جای بهتر بهت میدن
هر کی قدرتمند باشه جلوش تعظیم میکنن حتی اگر حون ناموسشون نابود کنه
ولی ادم ضعیف اذیت میکنن
حق مظاوم میخورن
اگر قاتل دزد شده بودم خیلی موفق تر میشدم
اول از همه چیز..
هرکی رو باش حال نمیکنی خط بزن..
حتی خانوااده..اصلا بخصوص خانواده..
بعدا میفهمی که تو اینی که فکر میکنی نیستی..
فقط اسیر یه خانواده بد افتادی و اون بیرون همه چی خوبه و همه با هم خوبن..
فقط بخاطر خانواده تو زخمی شدی و حالا بعضی ها که میبینن آسیب پذیری میخوان بهت حمله کنن..
پس اصلا دیگه خانوادت رو نبین..
قیدشون رو برای همیشه بزن..
نافت رو ازشون ببر..
و برو دنیا و اطرافیان جدیدت رو اون بیرون برای خودت بساز و پیدا کن..
فقط برای خواب و استراحت بیا خونه..
دنیات رو بیرون از این میدون جنگ بساز..
بیرون که رفتی اول کمی گیجی.. نمیدونی کجا بری چوار کنی و با کی دمخور بشی ...
عب نداره طبیعیه..و البته گذرا..
قطع رابطه احساسی و روانی و اصلا دیالوگ با خانوادت دو چیز داره..
یکی اینکه کلی فشار روانی بی خود رو برای همیشه از سر خودت بر میداری و راحت میشی..
دوم اینکه تاره آغاز ریکاوری خودت استارت میخوره و قفل ها پشت سر هم یکی یکی باز میشن..
میری بیرون ، برو تو یه اکیپ یا محیطی که هم سن خودت باشن..
یا پارک..یا باشگاه ورزشی..یا هر گروه دیگه یی..
برای بازگردانی توانایی هات باید با نر های هم سن خودت در معاشرت باشی.. بزرگتر باشه نمیشه.. .کوچکتر هم باشه باز چالشی برات نداره..
ولی هم سن خودت برای پیشرفت خوبه..
نه دشمن قویه که زورت بهش نرسه.. نه دشمن ضعیفیه که غلبه کردن بهش برات بی ارزش باشه..
حالا همون هم سن ها دسته دسته دارن..
نیازی نیست بری با خلافکار ها معاشرت کنی..
با هم فازای خودت..
منظورمم از تقابل و چالش با هم سن،دعوا کردن نیست ..
یه چالش هایی مثل اینکه توی بحث کی حرفشو به کرسی مینشونه (گروه شخصیتی و اجتماعی دوستای خودت).. بعد خودکار حس میکتی میدونت رو پیدا کردی..کم کم توی همون رشد میکنی و بعد تصاعدی میای بالا.. فقط دو نکته..
دوستات (چه دوستای الان چه دوستای بعدی) فاز منفی و بی حوصله نباشن..
و دوم اینکه توی دوستی ها دنبال رقابت باش..
نه رقابت روی پول درآوردن یا فیلم دیدن یا چیزای دیگه..
رقابت روی چونه بیشتر زدن با مغازه دار..
رقابت روی تجربه یه حرکت جدید..
رقابت روی دوست کله خر بازی و ...
کلا برو تو همین فازا..
ولگردی و ماجراجویی..
بعد مدت کوتاهی این دوستا برات تکراری میشن و خودکار میری سراغ جمع ها و افراد حرفه یی تر..
پس یادت نره. اول خودتو دوست داشته باش و با خودت عشق کن و بعد برو دنبال ناحراجویی تو دنیای خودت و وسعت دادن بهش..