هنوز یک جام به پرسپولیس بدهکاری جادوگر
) حتي اگر پرسپوليسيها هر 24 ساعت يك بار، يك ستاره تراز اول فوتبال ايران را به استخدام دربياورند، حتي اگر نمايندگي مرسدسبنز مستقر در اين باشگاه چپ و راست محصولاتش را هزينه جذب بازيكنان گرانقيمت و پر ادا كند و حتي اگر رويانيان و شركا فهرست تيمملي را جلوي رويشان بگذارند و از اول تا آخر تمام عناصرش – از كاپيتان نمايشي تيم تا سرمربي نامدار پرتغالياش – همه را به اردوگاه خودشان بكشانند، باز هم اين اظهار نظر چند كلمهاي علي كريمي در مورد آيندهاش در جمع سرخپوشان است كه ميتواند به بزرگترين بمب خبري بازار نقل و انتقالات تبديل شود و همه فعل و انفعالات اين حوزه را شديدا تحت تاثير قرار بدهد.
كاپيتان محبوب پرسپوليسيها كه سال گذشته در يك نظرسنجي ميليوني موفق شد عنوان مهمترين خريد فصل را به خودش اختصاص بدهد و بعد با تصاحب عنوان دومين فوتباليست تاثيرگذار ليگ دوازدهم از اين عنوانش دفاع كند، اين روزها در برزخ ماندن و رفتن از پرسپوليس به سر ميبرد. در شرايطي كه به نظر ميرسيد مشكلات موجود در راه ادامه همكاري او و باشگاه مورد علاقهاش رفع شده و جادوگر قرمزپوش خواهد ماند، آقاي شماره هشت به فاصله يك ماه پس از بازي با الهلال، در پايان ديدار با تيمملي قطر دوباره اظهار نظر جنجالياش پيرامون جدايي از پرسپوليس را مطرح كرد تا شهر به هم بريزد. پس از اين اتفاق بود كه مسوولان باشگاه بيانيه دادند و ضمن تكريم شخصيت كريمي، از عزم جزمشان براي حفظ او سخن گفتند. پس از اين اتفاق، لحن جادوگر هم ملايمتر شد، اما كماكان در مورد ماندن يا نماندن كريمي گمانهزنيهاي ضد و نقيضي به عمل ميآيد؛ به ويژه حالا كه الاهلي برايش لهله ميزند، سپاهانيها به منظور پاتك زدن به تكهاي پرسپوليس به او پيشنهاد دادهاند و هدايتي هم ملوان را خريده است. سرانجام اين قصه كجاست؛ جادوي سرخ ميماند يا ميرود؟
2) عدهاي ميگويند علي كريمي براي باقي ماندن در پرسپوليس، بسته شدن يك تيم قدرتمند و نيز بقاي برخي از دوستان نزديكش به ويژه مازيار زارع را شرط كرده است. كاپيتان اما، اين موضوع را به شدت تكذيب ميكند. افكار عمومي هم شايد ترجيح بدهند موضوع را باور نكنند. علي كريمي كه در تمام طول سالهاي خدمتگذارياش به پرسپوليس هرگز چيزي را براي خودش نخواسته، نميتواند امروز به بهانه يك رفاقت ساده، رويه ستودنياش را نقض كند و ساز مخالف بزند. او كسي است كه ابتداي دهه هشتاد، چهار ماه رايگان و بدون قرارداد براي پرسپوليس توپ زد تا اين تيم از گير ودار مسابقات آسيايي فارغ شود، او كسي است كه در ابتداي ليگ هشتم به عنوان ارزانترين بازيكن وقت فوتبال ايران و بدون هيچ قيد و شرطي به پرسپوليس بازگشت و البته او كسي است كه پس از پايان محروميت نانوشته دوسالهاش از حضور در اين تيم، دوباره سرخپوش شد و شگفتا كه زير سقف كذايي قرارداد نيز باقي ماند.
در رابطه دوسويه پرسپوليس و كريمي، جادوگر «تقريبا» هرگز چيزي براي پرسپوليس كم نگذاشته و حالا هم مخاطبان فوتبال ايران دلشان نميخواهد باور كنند چنين كاراكتري، مشغول خرج كردن خودش به سود يكي از ضعيفترين بازيكنان فصل قبل پرسپوليس است. در اين ميان اما، برخي نيز بر اين باورند كه آنچه باعث دلخوري جادوگر شده، اولويت قائل شدن باشگاه براي خريد بازيكنان ديگر با قيمتهاي ميلياردي بوده و به عبارتي پس از اينكه به همه كارهايشان رسيدهاند، سراغ كريمي آمدهاند. حق با جادوگر است؛ اگر دريافتي يكي مثل محسن بنگر يا محمد قاضي نزديك به يك ميليارد تومان باشد، حداقل پنج برابر اين رقم را بايد به كريمي بپردازند تا حق مطلب ادا شود. حلقه مفقوده ماجرا اما، «تفسير» اين تفاوت است. اگر باشگاه شاه ماهياش را موقتا رها ميكند تا در گرداب نقل و انتقالات سرمايه و انرژياش را صرف صيدهاي بهمراتب كوچكتر كند، دليلش بيش از هرچيز ديگري اهليت پرسپوليسي كريمي است.
امثال سيدجلال، كريم انصاريفر و خلعتبري، پول پرسپوليسي نبودنشان را دريافت ميكنند. آنها صرفا فوتباليستهاي نسبتا به درد بخوري هستند كه مطلقا پاداش مهارتشان را ميگيرند و هيچ هويت غيرفني جداگانهاي نيز نخواهند داشت؛ امروز كارگر يك تيماند و فردا كارمند باشگاهي ديگر كه لابد پول بيشتري ميدهد. سالها بعد، به ندرت كسي زير آسمان اين شهر به ياد خواهد آورد ستارههايي مثل جلال حسيني و هادي عقيلي كه بودند و چگونه يك دهه در تيم ملي بازي كردند. با اين وجود اما، تا اسم پرسپوليس در دنيا باقي باشد، نام، آوازه و محبوبيت علي كريمي هم پابرجا خواهد بود. او شايد يكي از حداكثر پنج نفري باشد كه از آنها به عنوان عصاره پرسپوليس و مالكان بيگفتوگوي اين خانواده چند ده ميليوني ياد ميشود؛ چنين موهبتي آيا به مراتب جاويدتر و ارزشمندتر از صفرهاي پرشمار قراردادهايي نيست كه اين روزها در پرسپوليس منعقد ميشوند؟
3) شايد به نفع همه- و البته كتاب فوتبال ايران- باشد كه علي كريمي با محدود باقي گذاشتن خودش در قالب يك بازيكن، همچنان در پرسپوليس بماند و به چشمنوازيها و خاطرهسازيهايش ادامه بدهد. شماره هشت را شايد بتوان جديترين ستاره تاريخ اين فوتبال دانست كه البته سايه بداقبالي هرگز از فراز سرش دور نشد. كيفيت فني ممتاز و بيبديل علي، به ندرت با دستاوردها و افتخارات عيني و ملموس توام شد. اوج درخشش جادوگر در جام ملتهاي 2004 با بدبياري و ناداوري عليه تيم ملي ايران عقيم ماند. بعدتر مصدوميت نابههنگام، سريال رخنماييهايش در جمع باواراييهاي شهير را ناكام گذاشت و بدقلقليهاي خودش، جامجهاني آلمان را از كفش ربود.
جوانياش را عربهاي باديهنشين به شكلي شيك و محترمانه به سرقت بردند و در اغلب سالهاي حضورش در ايران نيز - به غير از اواخر دهه 70- ميراثدار و غمخوار تيمهاي ورشكسته و بحرانزدهاي شد كه صد جادوي كريمي هم نميتوانست بناي كج و معوجشان را به سامان كند. او تا اينجاي كار، سوپراستار بديمن اين فوتبال بوده كه بيشتر از لذت بردنش، تصاوير حسرت خوردنش در حافظه دوربين عكاسها جا مانده است. ما از اين نبوغ محض، از اين استعداد شگفتانگيز و از اين رباعي سحرآميز فوتبالي، تقريبا هيچ قاب درخشاني نداريم كه به يادگار نگهاش داريم و گاهي با تماشاي دوبارهاش ياد گذشتهها بيفتيم. آرشيو ذهني حقيقي و مجازي همه ما، پر است از دريبلها و گلها و اعجازهاي كريمي. اين وسط اما، جاي چيزي خالي است؛ شايد جاي قابي كه در آن، جادوگر يك جام قهرماني را بالاي سر ميبرد. پرسپوليس امسال، چه بسا بتواند به كريمي كمك كند تا اين بدهي معنوياش را به تيم محبوبش بپردازد.
4) اين بار ديگر بازگشتي در كار نخواهد بود و هيچ صد هزار نفري نميتوانند براي استقبال از ستارهشان گردهم جمع شوند. كاش كريمي اگر قصد رفتن دارد، به اين هم بينديشد؛ به خداحافظي غريبانه در يك لباس ديگر. تحريمي كه اين مرتبه و با اين تصميم او را از پرسپوليس دور ميكند، يك حرمت عقلاني قابل قبول است كه نميتوان نفياش كرد؛ ممنوعيتي از جنس سالخوردگي و بازنشستگي. اين هواداران، طلبشان را ميخواهند آقاي كريمي.
مشاهده پیوست 160142
