• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ماشين زمان!

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از Monirzadeh :
زمان هیچگاه منفی نمیشود درحقیقت همون انجماد زمان است
در نهایت به صورت یک محور عمودی در میاد البته این موضوع در سرعتهای بالا تایید نشده
البته من یه بار خوندم که هر چی سرعت سیر و حرکت موجودات بیشتر بشه به همون نسبت گذر زمان کند تر میشه.در واقع انسان به گذشته صرف برنمی گرده بلکه به آینده ای میره که حال کنونی براش گذشته محسوب میشه.
 

..hamid..

Registered User
تاریخ عضویت
6 فوریه 2005
نوشته‌ها
341
لایک‌ها
0
سن
42
بالاخره چی شد؟ به گذشته میشه رفت یا به آینده؟
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
48
به نقل از ..hamid.. :
بالاخره چی شد؟ به گذشته میشه رفت یا به آینده؟
هیچ چیز غیر ممکن نیست ولی الان هنوز کسی نرفته که بدونیم!ولی از لحاظ تئوری میشه
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
48
به نقل از daftarekhaterat :
نه مهرداد جون. همش رو نميخواد توضيح بدي اما كساني كه توي اين تايپيك هستن يه حداقلي از تحصيلات رو دارن. ما براي ياد دادن و ياد گرفتن توي اين تايپيك هستيم. ;)
اخه این حداقل تحصیلات چیه؟ چند نفر از هندسه فضای و سه بعدی درک درستی دارن؟ انهای هم که رشته ریاضی رو خوندند بعید می دونم اون درس رو یا درست یاد نگرفتن یا الان فراموشش کردن! فیزیک رو که جای خود داره! اخه بدون یک سری اطلاعات پایه چجوری میشه در این مورد بحث کرد؟ موضوعات عمومی با این فرق می کنن که همه میتونن داخلش بشن ;) من تجربه این کارها رو دارم ! من تو رشته خودم برای یک پروژه سر پارادوکس برتراند با اینکه هم کلاسی های خودم همه هم رشته و تو ارشد و طبعتا اطلاعات خوبی در مورد امار و ریاضی داشتن به خاطر جنبه ریاضی محض بودن اون )من گرایش آمار ریاضی رو خوندم و علاقه دارم)در طول 4 جلسه (هر راه رو مجبور بودم یک جلسه کامل وقت روش بزارم ) تونستم دلیل این تعدد جوابها و درست بودن همه و دلایل این تفاوت ها رو براشون توضیح بدم!اخرش از 10 جواب 4 تای اون رو سر کلاس و باقیش رو به صورت کتبی به استاد دادم چون به امتحانات پایان ترم دی ماه رسیده بودیم!

توقع چنین بحثهای رو نباید داشته باشی که نظری محض داشته باشی تو فروم ;)
مگه اینکه نظری و روی تئوری نباشه!یعنی مثلا همونطور که مزلوق میگه ! شما بدون توجه به تئوری و صرفا از نظر خودتون بگید که اگه برفرض وجود ماشین زمان ایا چنین چیزی امکان داره از نظر شما یا نه! نه اینکه ما بشینیم روی تئوری نسبیت و ... بحث کنیم چون این فروم امکانات لازم رو نداره و افراد اینجا هم پیش نیازهای لازم برای بحث تئوری رو ندارند
به نظر من بحث تئوری )اونم فیزیک یا ریاضی! من خودم هنوز نتونستم بر مشکل چگونگی فرمول نویسی تو سایتم به صورتی که تو سیستم های دیگه موقع نمایش به هم نبریزه غلبه کنم ) درجز به صورت حضوری و رو در رو نیست
حالا برای خالی نبودن عریضه این تعریف از نسبیت و زمان رو از انشتین فیزیک دان معرو.ف که امسال به خاطر عرضه نظریه نسبیت توسط اون در سال 1905 توسط یونسکو به عنوان سال فیزیک نامگذاری شدی رو میگم
از انشتین می پرسن ! استاد ممکنه نظریه نسبیت رو به زبان بسیار ساده برای من بگین
انشتین هم میگه بله پسر جان فرض کن تورو با این دختر خوشگل کنار دستت رو 10 ساعت در یک اتاق تنها بگزارند ! این 10 ساعت به نظرت 10 ثانیه هم نخواهد امد! اما اگه شلوارت رو دربیاورند و 10 ثانیه ماتحتت رو روی این بخاری ذغال سنگی بگزارند ! این 10 ثانیه از 10 ساعت هم طولانی تر خواهد آمد
:lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:
 

daftarekhaterat

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 جولای 2003
نوشته‌ها
4,989
لایک‌ها
58
سن
42
محل سکونت
در قلب پاك او
مهرداد جان، من كه نگفتم فيزيك مدرن رو توضيح بدي!
ببين. تا حالا دهها فيلم سينمايي در زمينه ماشين زمان ساخته شده. هر كدوم از اونها هم براي وجود ماشين خودشون يك منطق خاصي ارائه كردن. اكثرشون هم قابل فهم بوده. من ميگم بيايم روي منطق ها و قوانين به نظر ساده (هرچند ممكنه همشون از لحاظ فيزيك اشتباه باشن) بحث كنيم. اينجوري واسه همه لذت بخش و قابل فهم هست.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
48
به نقل از daftarekhaterat :
مهرداد جان، من كه نگفتم فيزيك مدرن رو توضيح بدي!
ببين. تا حالا دهها فيلم سينمايي در زمينه ماشين زمان ساخته شده. هر كدوم از اونها هم براي وجود ماشين خودشون يك منطق خاصي ارائه كردن. اكثرشون هم قابل فهم بوده. من ميگم بيايم روي منطق ها و قوانين به نظر ساده (هرچند ممكنه همشون از لحاظ فيزيك اشتباه باشن) بحث كنيم. اينجوري واسه همه لذت بخش و قابل فهم هست.
خوب این همونه که مزلوق هم میگه! ولی کاری که نشه به جای رسوندش و براساس قوانین علمی و نتیجه علمی درستی گرفت از نظر من فایده نداره! این تاپیک سرنوشت بهتری از تاپیک الکترونیک نداره چون اون رومیشد ادامه داد و اینو به نظر من! نه!
بدون اینکه از پاییه شروع کنیم یک باره وارد چنین بحثی بشیم رو من درست نمی دونم و دلیل به سرانجام و ادامه نیافتن تاپیکهای علمی رو این می دونم که بدون یک پیش زمینه یک باره شروع میشه!
خوب الان یکی میگه میشه و یکی میگه نمیشه! خوب چی رو بحث کنیم؟
برا همین که بیشتر از این تاپیک منحرف نشه این بحث خودم رو در اینمورد می بندم!
 

daftarekhaterat

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 جولای 2003
نوشته‌ها
4,989
لایک‌ها
58
سن
42
محل سکونت
در قلب پاك او
time1.gif


همواره اين سؤال در ذهن بشر مطرح است كه آيا امكان حركت در جهت بعدي فراتر براي انسان ميسر مي باشد؟ و آيا مي توان با حركت در زمان به گذشته يا آينده سفرنمود؟
همانطور كه مي دانيد با ارائه نظريه نسبيت اينشتين، زمان، به عنوان بعدي فراتر شناخته شد. مخروطهاي نوري اينشتين در جهت زمان حركت مي كردند و مي توانستند رويدادهاي گذشته را به زمان حال ربط دهند. در يك مخروط نوري حاصل از يك رويداد، سه منطقه وجود دارد، گذشته، آينده و نقاط خارج از مخروط كه هيچ تأثيري بر رويداد نداشته و نيز تأثيري از آن نمي‌گيرند.
براي رفتن به نقاطي از مخروط كه در آينده قرار دارند، ذرات به زمان احتياج دارند. در واقع، آينده، خود همراه با زمان خواهد آمد و نيازي نيست كه ما كار خاصي انجام دهيم. به همين ترتيب گذشته نيز همراه با زمان از ما دورتر خواهد شد و ما نمي توانيم براي اين مسئله نيز كاري انجام دهيم. لبه‌هاي مخروط نوري را شعاع هاي نور منتشر شده از حادثه تشكيل مي دهند. اين بدان معني است كه اگر ما بخواهيم از تأثيرات حادثه فرار كنيم. ( به نقاط خارج از مخروط نوري سفركنيم) بايد با سرعتي بيش از سرعت نور حركت كنيم و مي توان با جرعت گفت كه لا اقل اين يك كار غير ممكن است.
براي سفر به گذشته بايد به نقاط پايين مخروط دست پيدا كرد. اين كار مي تواند ممكن به نظر برسد. ذره اي كه مي‌تواند در جهت مثبت يك محور حركت كند، مطمئناً بايد بتواند در خلاف جهت (جهت منفي) آن نيز حركت كند. اين مسئله هيچيك از قوانين فيزيك را نقض نمي كند. اما قبل از نتيجه گيري بگذاريد از بعدي ديگر به اين مسئله نگاه كنيم.
فرض كنيد دنيايي دو بعدي در اختيار داريم كه زمان در راستاي بعد سوم آن قرار دارد. در اين دنيا مردم به اين سو و آن سو حركت مي كنند و كل جهان در زمان به جلو حركت مي كند. حال اگر فرض كنيم هر شخص با حركت در زمان ردي در جهت عمودي از خويش برجاي مي گذارد، مثلاً دو شخص (آقاي مربع و آقاي مثلث) را در نظر بگيريد، فرض كنيد آقاي مثلث به طرف آقاي مربع رفته و سپس از وي دور مي شود. اگر به صورت سه بعدي به اين رويداد نگاه كنيم، بافرض بالا، دو كرم را خواهيم ديد كه كرمي كه سطح مقطع آن مثلث است، از وسط به طرف كرم دوم متمايل شده است. حال با فرض اين كه تعداد اين كرمها به اندازه افراد جامعه باشد، مي توان دنيايي را تصور كرد كه تشكيل شده از كرمهاي بسيار بلند و پيچيده‌اي كه در هر لحظه سطح مقطع آنها وضعيت افراد جهان دو بعدي ما را تشكيل مي دهد. و زمان را مي توان به صورت صفحه اي تخت در نظر گرفت كه در جهت عمود به سمت بالا حركت مي كند. حال اگر اين نظريه را قبول كنيم، بايد بپذيريم كه در اين جهان افراد تنها قادرند كاري را بكنند كه كرم آنها به ايشان تحميل مي‌كند. يعني جبر مطلق بر اين سرزمين حاكم است. مثلاً آقاي مثلث چاره اي جز رفتن به سمت آقاي مربع ندارد. حال فرض كنيد به آقاي مثلث حق انتخاب بدهيم. يعني آقاي مثلث شاخه‌هاي مختلفي را در پيش روي داشته باشد و بتواند از ميان آنها يكي را انتخاب كند. بديهي است كه آقاي مثلث فقط مي‌تواند در يكي از اين شاخه ها وارد شود. اما به هر حال حق انتخاب با اوست. با اين فرض دنياي ما پيچيده تر خواهد شد. براي هر عمل چندين شاخه و چندين دنياي مجزا وجود خواهد داشت. مي‌توانيد يك چنين مجموعه‌اي را براي دنياي واقعي خودمان تصور كنيد. مي تواند دنيايي وجود داشته باشد كه در آن شما آدمي كاملاً موفق باشيد. ويا دنيايي كه در آن، شما سالها پيش در اثر حادثه اي جان خود را از دست داده باشيد. ورود به هر شاخه و هر دنيا بستگي به انتخاب و تصميم شما در هرلحظه دارد. درواقع اين تصميمات افراد جهان است كه جهان كنوني را ايجاد مي كند.
برگرديم به مسئله زمان. گفتيم در چنين جهاني زمان به عنوان سطح مقطع عمل مي كند. يعني در هرلحضه از زمان جهان تنها سطح مقطعي است از مجموعه كرمهاي موجود در بعد چهارم و اين بدان معني است كه بدن انسان همواره وجود دارد. يعني شخص X همواره در بعد زمان بصورت يک کرم چهاربعدي وجود دارد و تنها سطح مقطع آن در اين دنيا قابل مشاهده است. اما احساس گذشت زمان كه براي تمام ما وجود دارد چگونه به وجود مي آيد؟ مي توان صفحه زمان را به صورت صفحه‌اي در نظر گرفت كه خودِ آگاه انسان به صورت وجودي نوراني در آن قرار دارد و در زمان به پيش مي رود و به ما احساس گذشت زمان را مي دهد. البته اين تحليل تا حدي بسيار زياد تخيلي به نظر مي رسد و مي توان گفت كه كاملاً غلط است. نظريه ديگر آن است كه در هر لحظه، مكان ما را در زمان خاطرات ما مشخص مي كند. بدين معني كه در هر لحظه مي توانيم با مراجعه به خاطرات گذشته مكان دقيق خود را در زمان مشخص كنيم. مثلاً اگر در مكان خاصي از زمان باشيم در باره رخدادهاي گذشته خواهيم دانست و درباره رويدادهايي كه در زمان آينده اتفاق مي افتند هيچ چيزي نمي‌دانيم. اين همان احساس گذشت زمان است. تغيير خاطرات باعث مي شود كه در زمان سفر كنيم. شما به‌ راحتي مي توانيد به گذشته برگرديد اما با اين كار خاطرات شما نيز تبديل به چيز هايي كه در آن زمان وجود داشته مي شود. و هيچگاه از آينده چيزي را به خاطر نخواهيد آورد. شما مي‌توانيد صدها بار اين سطر را بخوانيد بدون آنكه متوجه شويد. يا مي توانيد هركدام از اتفاقات زندگي خويش را بارها تجربه كنيد و هر بار اينطور به نظر برسد كه براي بار اول با آن حادثه مواجه شده ايد. و بديهي است كه شما هيچگاه نمي توانيد به سالهاي پيش از تولد خويش سفر كنيد زيرا در آن سالها كرم بدن شما در بعد چهارم وجود ندارد. از نظر عقلي نيز اين مسئله كاملاً صحيح به نظر مي‌رسد. فرض كنيد شما در سال 1384 ماشين زماني اختراع مي كنيد كه مي‌تواند شما را به زمان گذشته ببرد. به عنوان مثال شما با اين ماشين به سال 1378 سفر مي كنيد و خود را مي بينيد كه در اتاق كارتان در حال مطالعه بر روي ماشين زمان هستيد. اگر شما با هفت تيري كه در دست داريد خود را در سال 1378 بكشيد ديگر ماشيني ساخته نمي شود و شما نمي توانيد به زمان گذشته باز گرديد و در اين صورت نمي توانيد خود را كشته باشيد و زنده خواهيد ماند. با كمي تفكر در مي‌يابيد كه تنها راه زنده ماندنتان آن است كه بميريد. براي رهايي از چنين پارادوكسهايي نظريه اي كه در بالا مطرح كرديم كاملاً عقلاني به نظر مي رسد. تنها يك نكته مي ماند و آن سفر به آينده است. اگر به مخروط شكل1 دقت كنيد دو راه براي رفتن به آينده وجود دارد. يكي راهي است كه همه ما پيش گرفته‌ايم و آن صبر است، اما راه دوم آن است كه بتوانيم از كنار مخروط ميانبر بزنيم يعني بتوانيم به گونه‌اي به خارج از مخروط رفته و سپس در زمان آينده به آن وارد شويم. و همانطور كه گفته شد، طبق نظريه نسبيت خاص اين نكته به هيچ وجه امكانپذير نمي باشد. زيرا شما هرگز نمي توانيد با سرعتي بالاتر از سرعت نور حركت كنيد.
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
48
خوب برای این فرضتون هم توجه شما رو به فیلم حادثه جویان که دیشب کانال 5 نشون داد جلب می کنم
 

athar

Registered User
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
968
لایک‌ها
8
محل سکونت
In the waves
من یه مشکلی میبینم.
وقتی ما به سرعت نور نزدیک میشیم زمان برای ما کند میگذره؟
راستش من هر جا دیدم و شنیدم این بود که توی سرعت های بالا زمان برای انسان زود میگذره و به همین خاطر انسان خودش رو نصبت به بقیه جوون تر میبینه.
در ضمن
همیشه موقعی سرعت مفهوم پیدا میکنه که حرکت اون در کنار چیزی که ساکن باشه سنجیده بشه.
شما میدونین الان با چه سرعتی در حرکت هستین؟
فکر نمیکنم بدونین.
یه نقطه دنیا رو نقطه صفر قرار بدید. زمین در حال حرکت هست. هم دور خودش و هم دور خورشید. منظومه شمسی هم به نوبه خودش توی کهکشان راه شیری در حرکت هست.
پس شما در حال حاظر با یک سرعتی در حال حرکت هستید. این سرعت گذر زمان رو براتون تعیین میکنه. یعنی اگه چنین چیزی نبود و همه این اجسام ساکن بودن زمان برای شما صفر بود. حالا اگه بتونین این سرعت رو بیشتر کنین زمان زودتر میگذره.
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.
البته این نظریه و فقط و فقط خودم برای خودم و در حال حاظر برای شما گفتم و اون رو نه از کسی شنیدم و نه از کسی نقل کردم.
شاید مفهوم زمان به این شکل که گفتم باشه.
نظرتون رو بگین.
البته نکته دیگه این هست که من نه فیزیک سرم میشه و نه زیاضی. ریاضی 6 و فیزیک مکانیک دانشگاه رو هم توی ترم 3 نتونستم پاس کنم.
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
هدف اين مبحث (كه منحرف شد) و مبحث بينهايت اين بود كه شما بتونين استدلالهايي كه ظاهر منطقي و درست ولي باطن غيرمعتبر دارن رو تشخيص بدين. اين نوع معماها يا سوالها (كه بهشون پارادوكس گفته ميشه) در حوزه فلسفه قرار ميگيره نه علم. مبناي همشون هم اينه كه : اگر p آنگاه q به نقيض p منجر ميشه
آيا هيچ تفاوت ماهوي بين پارادوكس پدربزگ و مسافرت در زمان با پارادوكس زير ميبينيد:
ميدونيم كه خدا قادر به انجام هر كاري هست پس ميتونه سنگي بسازه كه خودش هم قادر به حركتش نباشه پس قادر به انجام هر كاري نيست!
در فلسفه اعتبار دانسته ها بر اساس متدولوژي علمي بدست نمياد بنابراين فلسفه هاي كاملا متضاد و متناقض هميشه همزمان با هم مطرحه و هر كدوم هم پيروان خودش رو داره ولي اين فلسفه ها بود و نبودشون هيچ تاثيري در علوم نداره. فلسفه متاثر از اعتقادات شخصي هم هست. در همين مساله حركت در زمان اگر اعتقاد شخصي يا مذهبي شما بر اين اساس باشه كه قضا و قدر از قبل مشخص شده ، شايد مساله حركت در زمان رو قبول كنين ولي تاثير در گذشته رو محاله قبول كنين چون با اعتقادات شما متناقض هست.
البته در حوزه علوم هم فرضيات متفاوت يا متناقض در مورد يك پديده علمي ممكنه مطرح بشه ولي اين امر بدليل نبود اطلاعات كافي در مورد اون پديده هست و دانشمندان براي قسمتهاي مجهول اون حدسهايي ميزنن كه به نتايج متفاوت منجر ميشه ولي در عين حال اصول علمي رو رعايت ميكنن. با گذشت زمان كه نكات بيشتري روشن ميشه فرضيات متفاوت هم بيشتر بهم نزديك ميشن.
به هر حال توصيه ميكنم كه مساله حركت در زمان رو كه خيلي هم جالبه در يك تاپيك جدا بحث كنيم (خدا كنه دعوا نشه و سعي در تزريق و القاي اجباري باورهامون نداشته بشيم) و اين مبحث رو فقط به پيدا كردن نكته انحرافي اين پارادوكس اختصاص بديم .
مازولاق
 

PHA

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2005
نوشته‌ها
806
لایک‌ها
5
قبلا یه سری کتابهایی بود به نام چرا و چگونه که بعضی از کتاباش واقعا عالی بود و مسائل خیلی پیچیده رو به زبان ساده شرح میداد. یکی از کتاباش "فیزیک نوین" بود که فقط در مورد مسئله نسبیت و پیامدهای آن و چند مسئله دیگر در همین راستا بحث می کرد . اگه بتونین این کتاب رو پیدا کنین و بخونین خیلی از ابهامات رو در مورد مسئله نسبیت برطرف میکنه.
راستی خوبه بدونین غیر از انحنای زمان انحنای مکان هم هست که خیلی بنظرم جالبتره. یعنی روی یه سیاره نترونی (که البته یه تئوریه) شما میتونی دستت رو به سمت جلو دراز کنی و پشت سر خودت رو بخارونی !
 

SherlockHolmes

کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 می 2004
نوشته‌ها
3,068
لایک‌ها
825
به نظر من خيلي هم اين مسئله پيچيده نيست!!(هوم , هوم):happy:

بعضي از ستاره ها انرژي بسياري رو توي خودشون نهفته دارن و باعث جاذبه بسيار شديدي ميشند!اين جاذبه اونقدر زياده

كه حتي بر روي نور هم تاثير ميزاره بنا براين نور رو درون خودش نگه ميداره!!(يعني در حقيقت شما وقتي اون ستاره رو ميبينيد داريد

گذشته اش رو ميبينيد) اين جاذبه حتي بر روي زمان هم تاثير ميزاره!يعني زمان رو درون خودش نگه ميداره!بنا براين اين چيزيه كه بهش ميگن سياه چال فضايي!!كه همهچيز درش متوقف هست!

اگه سرگذشت كساني كه توسط آدم فضايي ها دزديده شدن(!) رو خونده باشيد!اونا ميگن كه بعد از چند دقيقه اي كه در فضا بودن به زمين برگردونده شدن!!متوجه شدن سالها از دوران ربوده شدنشون گذشته!!

حالا شما چي نتيجه ميگيريد از بحثهاي بالا؟

پينوشت:اين نظرياتي كه توسط بنده صادر شد مربوط به مطالعات كمابيش بنده هست و بنده هيچ مسئوليتي در قبال صحت اين مطالب ندارم!
 

rax

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2004
نوشته‌ها
10,526
لایک‌ها
2,351
محل سکونت
تهران
به نقل از SherlockHolmes :
به نظر من خيلي هم اين مسئله پيچيده نيست!!(هوم , هوم):happy:

بعضي از ستاره ها انرژي بسياري رو توي خودشون نهفته دارن و باعث جاذبه بسيار شديدي ميشند!اين جاذبه اونقدر زياده

كه حتي بر روي نور هم تاثير ميزاره بنا براين نور رو درون خودش نگه ميداره!!(يعني در حقيقت شما وقتي اون ستاره رو ميبينيد داريد

گذشته اش رو ميبينيد) اين جاذبه حتي بر روي زمان هم تاثير ميزاره!يعني زمان رو درون خودش نگه ميداره!بنا براين اين چيزيه كه بهش ميگن سياه چال فضايي!!كه همهچيز درش متوقف هست!

اگه سرگذشت كساني كه توسط آدم فضايي ها دزديده شدن(!) رو خونده باشيد!اونا ميگن كه بعد از چند دقيقه اي كه در فضا بودن به زمين برگردونده شدن!!متوجه شدن سالها از دوران ربوده شدنشون گذشته!!

حالا شما چي نتيجه ميگيريد از بحثهاي بالا؟

پينوشت:اين نظرياتي كه توسط بنده صادر شد مربوط به مطالعات كمابيش بنده هست و بنده هيچ مسئوليتي در قبال صحت اين مطالب ندارم!

شرلوك جان اون نظريه كند شدن زمان منسوخ شده ...
الان نظريه معتبر نظريه انحراف صفحه فضا زمانه كه فكر كنم مازولق جان بايد بياد و حرفاي منو تكميل كنه :D
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
به نقل از rax :
شرلوك جان اون نظريه كند شدن زمان منسوخ شده ...
الان نظريه معتبر نظريه انحراف صفحه فضا زمانه كه فكر كنم مازولق جان بايد بياد و حرفاي منو تكميل كنه :D
من به فيلمهاي تخيلي در مورد سفر در زمان بيشتر از مباني علميش علاقه دارم (نميدونم كدوميكي از شما سريال تونل زمان رو كه يك زماني از تلويزيون پخش ميشد ديده).
علتش هم اينه كه وارد شدن به اين حيطه بار علمي بالا ميخواد. ولي از نظر خودم (كه مسلما برمبناي هيچ تئوري يا اصل علمي نيست و فقط يك نظر شخصي است) برگشت به گذشته غيرممكنه ولي ممكنه بشه به آينده سفر كرد.
 

rax

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2004
نوشته‌ها
10,526
لایک‌ها
2,351
محل سکونت
تهران
به نقل از mazoolagh :
من به فيلمهاي تخيلي در مورد سفر در زمان بيشتر از مباني علميش علاقه دارم (نميدونم كدوميكي از شما سريال تونل زمان رو كه يك زماني از تلويزيون پخش ميشد ديده).
علتش هم اينه كه وارد شدن به اين حيطه بار علمي بالا ميخواد. ولي از نظر خودم (كه مسلما برمبناي هيچ تئوري يا اصل علمي نيست و فقط يك نظر شخصي است) برگشت به گذشته غيرممكنه ولي ممكنه بشه به آينده سفر كرد.

ايول... :D
من اصلا كلا عاشق فيلماي ×مي تخيليم...مخصوصا از نوع زمان...
البته من با سه نفر مشگل دارم در مورد تخيل:ارتور سي كلارك..ايزاك اسيموف...استيون اسپيبلرگ...

در مورد سفر به اينده يا كند شدن زمان از ديدگاه ناظر زميني خواب ديدن ثال خوبيه چون ما مثلا يكساعت ميخوايم ..
از اين يك ساعت كمتر از نيم ساعت تو رويا هستيم ولي مدت رويامون حدود 5 ساعت ميشه كه خودش باعث
تاييد دو مطلب بالاست...

راستي مازولق جان شما نمايشگاه نميتوني بياي...من ميخوام چند تا از كتاباي كريستوفر تي لاين رو بخرم ببينم
توش چي نوشته..شما ازش چيزي خوندي...
 

mazoolagh

Registered User
تاریخ عضویت
10 آپریل 2004
نوشته‌ها
2,938
لایک‌ها
7
به نقل از rax :
ايول... :D
من اصلا كلا عاشق فيلماي ×مي تخيليم...مخصوصا از نوع زمان...
البته من با سه نفر مشگل دارم در مورد تخيل:ارتور سي كلارك..ايزاك اسيموف...استيون اسپيبلرگ...

در مورد سفر به اينده يا كند شدن زمان از ديدگاه ناظر زميني خواب ديدن ثال خوبيه چون ما مثلا يكساعت ميخوايم ..
از اين يك ساعت كمتر از نيم ساعت تو رويا هستيم ولي مدت رويامون حدود 5 ساعت ميشه كه خودش باعث
تاييد دو مطلب بالاست...

راستي مازولق جان شما نمايشگاه نميتوني بياي...من ميخوام چند تا از كتاباي كريستوفر تي لاين رو بخرم ببينم
توش چي نوشته..شما ازش چيزي خوندي...
اون سه نفر كه خيلي معركه ان - چه مشكلي باهاشون داري؟
اين كريستوفر تي لاين راستش رو بخواي اسمش رو هم نشنيدم!
 

rax

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2004
نوشته‌ها
10,526
لایک‌ها
2,351
محل سکونت
تهران
به نقل از mazoolagh :
اون سه نفر كه خيلي معركه ان - چه مشكلي باهاشون داري؟
اين كريستوفر تي لاين راستش رو بخواي اسمش رو هم نشنيدم!

مشگلم اينه كه زيادي مغرورن و حرف هيشكي رو قبول نميكردن...
البته دو تاشون كه مردن و به رحمت خدا رفتن...

يادم يه بار تو يه برنامه زنده تلوزيوني اسيموف به اسپيبلرگ واسه ساختن برخورد نزديك از نوع سوم توهين كرد :D
همون موقع ارتور داش از فيلم حمايت ميكرد... :blink:
 

Ajabshirkhan

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,354
لایک‌ها
8
.طبق نظريه نسبيت كه در واقع كليه معادلات و نتايج ان از ثابت بودن سرعت نور براي تمام چارچوبهاي مرجع لخت نتيجه ميشود فاصله زماني بين دو رويداد كه در يك مكان اتفاق مي افتند يا مدت زمان يك رويداد كه مدت زماني به طول ميانجامد براي دو ناظر كه سرعت هاي متفاوت دارند فرق ميكند.اگر t زمان شخصي كه در سفينه هست و t’ زمان شخص روي زمين باشد رابطه بين فاصله زماني دو رويداد براي دو ناظر از اين رابطه بدست ميايد.



f1.gif





از اين رابطه كه در ان v سرعت سفينه است نتيجه ميشود اگر سفينه سرعتي قابل مقايسه با سرعت نور داشته باشد زمان رخ دادن رويدادي كه در زمين رخ ميدهد براي او كوتاهتر از افراد زميني خواهد بود.البته در سرعتهاي عادي اين اثر قابل مشاهده نيست چون اختلاف بين اين فاصله هاي زماني كه دو شخص مشاهده ميكنند بقدري ناچيز است كه قابل اندازه گيري نيست.هرچه سرعت سفينه بالاتر باشد اين اختلاف مشخصتر ميشود و در واقع زمان بر روي زمين از نظر شخص داخل سفينه سريعتر ميگذرد.محدوديتي كه براي رسيدن به اين سرعتهاي بالا وجود دارد نياز به انرژي بسيار زياد براي رسيدن به اين سرعتها هست بخصوص كه با توجه به رابطه







f2.gif




هر چه سرعت سفينه بيشتر شود جرم ان هم افزايش ميابد و در واقع در سرعت نور اين مقدار به بينهايت ميرسد يعني انرژي بينهايت براي رسيدن اجسام مادي به سرعت نور لازم است بنابراين اجسام مادي نميتوانند به سرعت نور برسند و فقط امواج يا ذرات بدون جرم ميتوانند به اين سرعت برسند.




در مورد كند شدن زمان در نزديكي اجرام بزرگ اين اثري است كه در اثر نيروي گرانش بوجود ميايد و با مساله قبلي متفاوت است.همينطور در مورد مساله خميده شدن فضا با يك مثال ساده ميتوان موضوع را توضيح داد.براي سادگي يك دنياي دوبعدي را در نظر ميگيريم اين دنيا بدون وجود اجرام و نيروي گرانشي مانند يك صفحه تخت است با وجود جرم و در نتيجه نيروي گرانش ناشي از انها خميدگيهايي در اين صفحه به وجود مي ايد كه در اين صورت ممكن است اين خميدگيها قابل ملاحظه نباشند مثل كروي بودن زمين كه قابل ملاحظه نيست و در واقع مانند يك صفحه تخت بنظر ميرسد اما اثار ان قابل مشاهده خواهند بود و طبيعتا در اين فضا ديگر قوانين هندسه اقليدسي برقرار نخواهند بود.مثلا اينكه كوتاهترين فاصله بين دو نقطه خط راست هست يا اينكه دو خط موازي همديگر را قطع نميكنند.در چنين وضعيتي بايد از هندسه مربوط به فضاهاي خميده و حساب تانسوري استفاده كرد.در فضاي سه بعدي اين مساله قابل درك شهودي نيست چون با خميده شدن فضاي سه بعدي در واقع يك بعد به فضا اضافه ميشود يعني فضاي 4 بعدي كه براي موجود سه بعدي قابل درك نيست و صرفا با رياضيات و معادلات پيچيده ميتوان مسايل را توضيح داد.


البته براي سفر به اينده اثرات سرعت بالا بر بدن انسان را هم بايد در نظر گرفت.در كل سفر به اينده از نظر تئوري ممكن است ولي سفر به گذشته اگر از نظر بعضي تئوريهاي جديد ممكن باشد از نظر منطقي غير ممكن است.مثلا شخص ميتواند به گذشته برود و جلوي ازدواج پدر و مادرش را بگيرد در اين صورت ممكن است بگوييم دو دنياي كاملا مجزاو مشابه بدون اينكه با هم برهمكنش داشته باشند به وجود ميايد كه در يكي ان شخص حذف ميشود و دنيا بدون تغيير پيش ميرود و در ديگري دنيا با تغييراتي كه ان شخص در ان بوجود مياورد (حداقل تغيير وجود خود شخص در گذشته هست.)به مسير خود ادامه ميدهد در اين صورت اگر شخص به اينده برود دنياي تغيير يافته را خواهد ديد و حتي اگر جلوي ازدواج پدر و مادرش را نگرفته باشد شخصي مانند خودش را هم ميتواند ملاقات كند.براين نظريه ها اشكالات فلسفي ميتوان گرفت مثلا مساله ماهيت وجودي شخص و يگانه بودن شخصيت فرد زير سوال ميرود و همينطور زندگي يك نفر در دو دنياي متفاوت و اينكه ايا ميتوان اين دو را يك نفر دانست يا خير و اگر از ديدگاه مذهبي به موضوع نگاه كنيم اين مساله پيش مي ايد كه چگونه روح يك شخص ميتواند همزمان در دو بدن باشد با توجه به اينكه اين روح است كه شخصيت و هويت شخص را مشخص ميكند و اعمال او را كنترل ميكند و چگونه شخص مسئول اعمال و رفتار خودش است دردنياي ديگر است در حاليكه نميتواند كنترلي بر انها داشته باشد يا همان مساله ملاقات شخص با خودش و اينكه ايا ميتوان ان دو شخص را يك نفر دانست يا خير و تناقضهاي ديگري كه ممكن است بتوان مطرح كرد.

در نهايت به نظر ميرسد اين امكان وجود دارد كه دراينده دور با پيشرفت تكنولوژي و علم

بتوان به اينده سفر كرد.





 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
56
طبق نظریه انیشتن با افزایش سرعت زمان کند میشه ولی هرگز کسی نمیتونه از سرعت نور تجاوز کنه-و اگر به سرعت نور برسم به فرض طمان برای من متوقف میشه.
از طرف دیگه اجرامی تو آسمون هستن بهشون میگن سیاه چاله که زمان روی سطح اونها نیز متوقفه هست و اگر بخوایی وارد بشی به اونها هرچی نزدیک تر بشی زمان کند تر میشه.
نزدیکی این اجرام منطقه ای هست که بهش میگن افق دید این منطقه آخرین مکانی هست که شما میتونی وارد بشی و در نهایت خارج بشی یعنی اگه از افق دید رد بشی دیگه ممکن نیست بتونی از دام اون جرم فرار کنی(حتی با سرعت نور) .
فرض کن تو وارد افق دید شدی و زمان برات کند شده این کندی زمان بحدی هست که اگه تو محاسبات مربوط به فرمول زیر بزاری سرعتی مثلا معادل سه چهارم سرعت نور رو پیدا میکنی .
f1.gif

حالا فرض کن تو توی افق دید هستی و سرعت خودت هم به تنهایی معادل دو سوم سرعت نور هست پس حالا تو دو تا سرعت داری یکی سه چهارم سرعت نور و دیگری دو سوم سرعت نور جمع این دو سرعت میشه
کد:
3/4 + 2/3 = 17/12
يعني سرعت شما معادل 17 دوازدم سرعت نور هست يعني معادل 5 دوازدم سرعت نور بيشتر از سرعت نور.
يعني شما از نظر سرعت از نور رد شدي پس اگر هرچي سرعت اضافه بشه زمان كند بشه بايد وقتي سرعت از نور كه زمان توش متوقف هست رد بشه بايد شما به عقب برگشت كني.

البته اينها همه تئوري هست و عملا هنوز زمان زيادي هست تا بشه نتيجه گرفت.
 

Ajabshirkhan

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,354
لایک‌ها
8
اين استدلال اشتباه هست چون كندي زمان از اختلاف سرعت دو چارچوب مرجع بوجود مي ايد.نه اينكه كندي زمان باعث سرعت گرفتن شخص بشود بلكه سرعت اوست كه باعث كند شدن زمان او از ديد ناظر زميني و نه از ديد خود شخص ميشود.كندي زمان در سياهچاله از اثرات نسبيت عام و گرانش است كه با ان فرمول كه مربوط به نسبيت خاص هست قابل محاسبه نيست.
 
بالا