آه از این زشتان که مه رو مینمایند از نقاب
از درون سو کاه تاب و از برون سو ماهتاب
چنگ دجال از درون و رنگ ابدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب
بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید
بچنین مجلس و بر کر و فرش باید رید
به حقیقت گر عدل در این بام و در است
به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید
آنکه بگرفته از او تا کمر ایران گه
به مکافات الی تا کمرش باید رید
پدر ملت ایران اگر این بی پدر است
بر چنین ملت و روح پدرش باید رید
به مدرس نتوان کرد جسارت اما
آنقدر هست که بر ریش خرش باید رید
این حرارت که به خود احمد آذر دارد
تا که خاموش شود بر شررش باید رید
شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد
غفرالله کنون بر اثرش باید رید
آن دهستانی بی مدرک تحصیلی لر
از توک پاش الی مغز سرش باید رید
گر ندارد ضرر و نفع مشیرالدوله
بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید
ار رَود موتمنالملک به مجلس گاهی
احتراماٌ به سر رهگذرش باید رید
میرزاده ی عشقی
(ببخشید بی ادبیه ولی خیلی مشهوره مال یک قرن پیشه شعر)