مشاعره!!!

[M a h S h i D]

تو نیســــتی و دلم چکه چکه خون شده اسـت
مکیده اند مـرا قطـــره قطــــره زالـو هـــا

 

[payamb]

آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا
از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا

صایب تبریزی

 

[Nike10R]

آواره ی نجـابت چشمان شرجــــی ات
توریستهای نقشه به دست بلوند و بور

Sent from my LG-P880 using Tapatalk 4 Beta

 

[m6969]

رواق منظر چشم من آشيانه توست
كرم نما و فرودآ كه خانه خانه توست

 

[sara.n]

رواق منظر چشم من آشيانه توست
كرم نما و فرودآ كه خانه خانه توست

تاکنون در پرده بود این رازهاودرها بسته بود
زاهد از بوی سخن هشیارشد خاموش باش!

 

[s.reza]

شهریارا اگر آئین محبت باشد
جاودان زی که چه دنیای بهشت آئینی

 

[Nike10R]

تاکنون در پرده بود این رازهاودرها بسته بود
زاهد از بوی سخن هشیارشد خاموش باش!

ما را که این گونه در خاطر است:

تاکنون در پرده بود این راز و درها بسته بود
زاهد از بوی سخن هشیار شد خاموش شو

 

[Nike10R]

شهریارا اگر آئین محبت باشد
جاودان زی که چه دنیای بهشت آئینی

یا عبادالله تعالوا اشربوا هذا الرحیق
یا عبادالله تعالوا مبتغاکم عندنا

 

[m6969]

اگر دشنام فرمايى وگر نفرين دعا گويم
جواب تلخ مى زيبد لب لعل شكرخا را

 

[Nike10R]

امر فرمائی بخاموشی و خودگوئی سخن
شرح کتمان سخن طومار شد خاموش شو

 

[m6969]

وراى طاعت ديوانگان زما مطلب
كه شيخ مذهب ما عاقلى گنه دانست

 

[Nike10R]

تو شهی و کشور جان تو را ، تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را ، که نظر به حال گدا کنی

 

[m6969]

يك روز ز بند عالم آزاد نيم
يك دمزدن از وجود خود شاد نيم

 

[M a h S h i D]

مثــل عکس رخ مهــتاب که افتــاده در آب
در دلــم هستی ُ بین من ُ تــو فــ ا صـ لـ ه هــــــــاست

 

[s.reza]

تا كي به تمناي وصاله تو يگانه
اشكم شود ار هر مژه چون سيل روانه​

 

[Nike10R]

هـرگــــــاه حین گپ زدنت خنده می کنی
انگار "ذوالفنون" زده از "اصفهان" به "شور"

 

[payamb]

روزی ترش است و دیده‌ی ابرتر است
این گریه برای خنده‌ی برگ و بر است
آن بازی کودکان و خندید نشان
از گریه‌ی مادر است و قبض پدر است

مولوی

 

[Nike10R]

تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم

 

[s.reza]

من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم​

 

[somayeh60]

محو اسلیمی گیسوی تو می شد هر چشم
دل مان در قدمت آینه کاری می شد