مشاعره!!!

[wonnin]

در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست

چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست

 

[imanbaraty]

در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست
چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی ؟
تو طبیب همه بودی زچه بیمار شدی ؟

 

[manuela89]

یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد.............. که ازو خصم بدام آمد و معشوقه بکام​

 

[wonnin]

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

حافظ

 

[ghalandar66]

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست

کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم

 

[ibest]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم

 

[Obaydok]

من سر نمی نهم مگر آنجا که پای یار...

 

[goldenboy_erfan]

رسم دو رنگی آیین ما نیست یکرنگ باشد شب و روز من

رهی معیری

 

[wonnin]

ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را

دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را

 

[ibest]

از تو سکوت مانده و از من،صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو

حرفی که خالی ام کند از سال ها سکوت
حسّی که باز پُر کنَدَم از هوای تو

این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه می روم و پا به پای تو...

در خواب...حرف می زنم و گریه می کنم
بیدار می کنند مرا دستهای تو

 

[L.i.o.N]

ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست

 

[wonnin]

تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود

 

[L.i.o.N]

دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر

 

[benyamin1000]

راز پنهانی که دارم در دل روشن، چو آب .................... بی‌تامل می‌توان خواند از خط پیشانیم

 

[L.i.o.N]

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم
همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم
بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

 

[M.Graph]

من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد

 

[L.i.o.N]

دل به رغبت می‌سپارد جان به چشم مست یار
گر چه هشیاران ندادند اختیار خود به کس

 

[M.Graph]

سر مکش حافظ ز آه نیمه شب
تا چو صحبت آیینه رخشان کنند

 

[L.i.o.N]

در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
استاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم

 

[M.Graph]

مومنی گفت آن جهان را چه کنم
من بی تو هر دو جهان را چه کنم

صد پرسید که بی عشق چه کنم
من بی تو دل بی نام و نشان را چه کنم