بخش سوم Spoil سریBerserk
Vol-20 :
گاتس و همراهانش دارن دنبال
کاسکا می گردن ... اون قلپ (!!) گنده خون هم همینطور می کشه و میره جلو ... در همین حال ، mozgus ( یارو
شکنجه گره ) ، با دستیاراش عقب نشینی کردن به عبادتگاه توی برج و قلپ خون هم داره بهشون نزدیک میشه ... mozgus هنوز
ایمان مذهبی داره ... حالا دوباره تیم
گاتس رو می بینیم که ناگهان روی پله ها با mozgus و دستیاراش مواجه میشن که اولا :
بال دراوردن !!! و دوما :
کاسکا رو گروگان گرفتن ... ( بعدا می فهمین بال رو کی داده بهشون )
راستی توی تمام این یکی دو فصل ، یه اتفاق دیگه هم میفته ...
یه جفت چشم می بینیم که به همه این اتفاقات نگاه می کنه ... ولی الان نمی فهمیم کیه ( چند خط جلوتر میگم ! ) ...
بعد تصادفا
لوکا ( دختره که از
کاسکا مواظبت می کنه ) پرت میشه از برج پایین .. اما
شوالیه اسکلتی میاد و نجاتش میده ... در همین حال
گاتس داره با دستیارای mozgus که حالا دم درآوردن ( ببخشید ! بال درآوردن !! ) و قوی تر شدن ، می جنگه ... در اعماق برج ، میرسن به یه جایی که پر لاشه انسانه : گور دسته جمعی همه اونایی که اینجا مردن ... همونجا با صاحب دو جفت چشم آشنا میشن :
یه behelit !!! که در واقع یه آدم مطرود بوده که تصمیم می گیره با godhand معامله کنه :
دنیایی که می شناخته ( یعنی برج سایه و مردم اطرافش ) رو قربانی کنه و در عوض یه ناجی بیاد تا دنیا رو از پلیدی پاک کنه ( = یعنی گریفیث تناسخ یافته ) ...
اگه می دونستید فهمیدن این دو خط بالایی ( یعنی هدف این تخم مرغه ! ) چه
فسفری از من سوزوند ، اشک شوق تو چشماتون جمع می شد .. راستی این تخم مرغه ، بعدا
بچه ناقص کاسکا رو هم می بلعه ( از روی همدردی البته !! ) ... و ضمنا بال رو هم همین موجود به mozgus و دستیاراش داد ...
Behelit ( که در واقع یکی از apostle هاس )
در همین حال ،
گاتس هم داره تکی با دستیارای mozgus می جنگه ... تعریفش سخته طبیعتا !! ... ولی نکته اش اینه که مثلا نگرش آدمی مثل
فارنزه به
گاتس عوض میشه که بعدا نقش مهمی توی داستان داره ...
کم کم اوضاع خراب تر میشه ... مردم دور برج جمع میشن .. قلپ خون داره همه جا را می گیره .. ارواح مردگان دارن بلند میشن و همه آدما رو تسخیر می کنن ...زلزله میشه و برج شروع می کنه به ریختن و تبدیل میشه به همون دست گنده که توی انیمه هم دیدید .. همه اینا یعنی :
کسوف بعدی داره شروع میشه !!!
گاتس موفق میشه اکثر دستیارا رو شکست بده .. mozgus در میره ( = پرواز می کنه ) ... مردم با دیدنش فکر می کنن معجزه شده و دوباره غلظت ایمان خونشون (!!) میره بالا ... قرار میشه که
کاسکا رو بسوزونن ... اینجا یه جمله قشنگی که
شوالیه اسکلتی قبلا گفته بود ، معنی پیدا می کنه : "
آیا میری که بجنگی یا میری که ( کاسکا رو ) نجات بدی " ... و
گاتس میبینه که باید یکی از این دوتا رو انتخاب کنه ...
-------------
Vol-21 :
گاتس گیر افتاده وسط شیاطین ... اما Isidoro ( پسر کوچیکه ) با کمک جروم و بقیه ، کاسکا رو به موقع نجات میدن ... mozgus شاکی میشه و میاد سمتشون ، اما گاتس سر می رسه و شروع می کنه به نبرد باهاش ... دوتا از دستیارای mozgus که باقی موندن هم با بقیه گروه درگیر میشن ...
Mozgus تبدیل میشه به حالت خفن یه apostle ( مثل
زاد نامیرا که وقتی عصبانی می شد ، تبدیل میشد ... اصلا همه apostle ها ، اینطورین ) ... اما
گاتس واقعا قویه و مثل شیر می جنگه ... در همین حال ، پایین برج ، همه مردم ( =
قربانی های کسوف ) دارن تبدیل میشن به حالت اهریمنی ، یا توسط قلپ (!!) بلعیده میشن ...
لوکا ( که شوالیه اسکلتی نجاتش داد ) میاد زیر برج و نینا رو می بینه که گم شده ... هردوتاشون قایم میشن ...
گاتس موفق میشه mozgus رو از بین ببره .. دستیاراش هم نابود میشن و گاتس موفق میشه بالاخره
کاسکا رو در آغوش بگیره ( چقدر شیرین و رمانتیک !! ) ...
حالا گاتس و تیمش تنها بازمانده های کل آدمای داخل و خارج برج هستن و دارن می جنگن ... ( گاتس به فارنزه میگه : "
دعا نکن ... چون وقتی دستات رو بهم گره می کنی ، نمی تونی بجنگی !!" ... واقعا جمله قشنگیه
) ..
و کمی بعد : کسوف تموم میشه ... آسمان صاف میشه .. اثری از شیاطین و اهریمن باقی نمونده ... اما در عوض
کوشانی ها بهشون حمله می کنن ... اما یه دفعه
زاد نامیرا میاد و همه کوشانی ها رو دور می کنه ، بعدش
موجود تناسخ یافته ، یعنی گریفیث رو سوار کولش می کنه و میره ...
گریفیث جدید (
شاهین روشنایی ) که طی
دومین کسوف به دنیا میاد
نهایتا نینا و اون پسر ترسوه با هم همراه میشن و از بقیه خداحافظی می کنن ...
فارنزه هم به گاتس
ایمان میاره وتصمیم می گیره دنبالش بره تا به جواب سوالاتی که ذهنشه برسه ( البته نه همین حالا ) ... isidoro هم میره ، البته موقتا ...
-----------
با تموم شدن این vol ، بخش سوم سری ، به اسم "
مکافات ( کیفر ) " ، تموم میشه و بخش چهارم به اسم "
شاهین هزاره " شروع میشه .. ( بخش دوم سری هم که همه اش رو توی انیمه دیدید و اسمش بود : "
band of hawks " )
------------
Vol-22 :
گاتس و کاسکا برمی گردن پیش
آهنگر ... اما می فهمن که مرده ( مرگ طبیعی ) ... اما :
گریفیث رو می بینن که داره با
ریکت صحبت می کنه ... آخه می خواد یه
band of hawks جدید تشکیل بده ... گاتس می خواد بهش حمله کنه ، اما
زاد نامیرا ( که از این به بعد ، بادی گارد گریفیثه ) ، جلوش رو می گیره ...
گریفیث توضیح میده که الان به عنوان یکی از godhand ها ، هیچ احساسی نداره و حتی گاتس هم نمی تونه قلبش رو بلرزونه ( در حالیکه قبلا
گاتس ، تنها کسی بود که می تونست این کارو بکنه ) ...
گاتس که حالا خیلی قوی تر شده می تونه
حالت اول زاد نامیرا رو شکست بده ، اما هنوز از پس حالت دومش برنمیاد ... طبیعتا دعوا ناتمام می مونه ... چون گریفیث تصمیم می گیره که بره ...
گاتس تصمیم می گیره که
کاسکا رو ببره یه جای امن .. اما کجا ؟ ...
پاک ( درسته اسمش رو نمیارم ، ولی بعد از گاتس ، بیشترین نقش و دیالوگ رو داره ، البته بیشتر در حد تیکه و اینا .. ولی خیلی نمکه ! ) میگه که ببریمش
elfhelm که ظاهرا محل زندگی elf هاس ...
حالا موقتا اینا رو ول می کنیم و می ریم سراغ
midland که شدیدا زیر حملات
کوشانه ... اما
گریفیث با نیروهاش وارد میشه ... دیگه خودتون حدس بزنید که منظور از " نیروهاش " ، یعنی :
زادنامیرا ... بعد از اینکه حریف رو له می کنن ... اعضای جدید band of hawks هم کم کم خودشون رو نشون میدن ...
بعضی از اعضای تیم جدید گریفیث ( همه دارای قدرت های ویژه هستن )
حالا میریم سراغ
فارنزه که دنبال گاتس می گرده و
سرپیکو هم همراهشه ...
فلاش بک سرپیکو رو می بینم که رابطه شون رو توضیح میده :
سرپیکو ، برادر ناتنی فارنزه اس ( از یه مادر دیگه ) ، اما خود فارنزه نمی دونه ... فارنزه از بچگی فوق العاده لوس بوده .. چون پدر و مادرش هیچ وقت بالای سرش نبودن ... در نتیجه "
عقده کم توجهی " ( A.D.D ) داره ( حتی قصر رو آتیش میزنه ، بچه تخس !!) ... و تنها کسی که می تونه آرومش کنه ،
سرپیکو هستش که از بچگی محافظ و همدم فارنزه بوده ... مشخص نیست که آیا رابطه رمانتیکی بینشون وجود داره یا نه ( تا اخرین قسمتی که منتشر شده ، هیج خبری نیست ، خیالتون راحت !! ) ... بهرحال از طریق فلاش بک متوجه میشیم که فارنزه حاضر به ازدواج نشده و در نتیجه میاد و رئیس تیم شوالیه های کلیسا میشه و بقیه اش رو هم که خودتون می دونید ( مسوول تعقیب گاتس میشه و .... )
( پایان vol-22 )