گفتگوی مفصل با محمدعلی آهنگر، کارگردان فيلم "فرزند خاك"
"فرزند خاک" تصویری غیرشعاری از واقعیتهای پنهان جنگ است
بیان ناگفتههای پنهان جنگ و دفاع مقدس مهمترین شاخصه فیلم تحسینشده "فرزند خاک" به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر است که فیلمساز آن را اثری غیرشعاری در ژانر فیلمهای جنگی سینمای ایران میداند.
در حالی فیلمی با موضوع دفاع مقدس ساختهاید که این ژانر در سالهای اخیر با افت و خیزهای بسیار همراه بوده است. به اعتقاد خودتان چه حرفی تازه در فیلمتان بود که لازم دانستید تجربهای در سینمای دفاع مقدس داشته باشید؟
28 سال از شروع جنگ تحمیلی میگذرد و در این سالها انواع فیلمهای جنگی در سینمای ایران تولید شده است. در سالهای اولیه جنگ کارکرد فیلمهایی که با این موضوع ساخته میشد، ایجاد هیجان در مخاطب بود. البته در آن شرایط فیلمهایی نیز ساخته شد که چندان باکیفیت و واقعگرایانه نبود و همین ضعف عمده آنها بود.
با این وجود چند فیلم مانند "کانی مانگا" یا "افق" تا سالها الگوی دیگر فیلمسازان بود و این دو فیلم توانستند وظیفه خود را خوب انجام بدهند که همان ایجاد هیجان بود. فیلمهایی که برای تهییج تماشاگر ساخته میشد، به خاطر تازگی در آن دوره تماشاگر خود را داشت و مخاطب را جذب میکرد.
پس از گذشت هفت هشت سال دیگر فیلمهایی که در سالهای اول ساخته میشد چندان جذاب نبود و باید نوع جدید آثار به نمایش درمیآمد. آن زمان به دلیل التهابهای شدید در جامعه شاهد رکود جدی سینمای دفاع مقدس بودیم. این سینما روح تازه نیاز داشت و به واسطه نقد فیلمهای جنگی از سوی فیلمسازان این عرصه و منتقدان، یک خانهتکانی اساسی در سینمای دفاع مقدس به وجود آمد.
دیگر حاجیهای سالهای قبل نه برای تماشاگر نه برای خود فیلمسازان باورپذیر نبودند و مخاطب به دنبال واقعیتهای موجود در جنگ بود، اما خانهتکانی در این مقطع کمی طولانی شد و دلیل آن هم سیاستهای مسئولان درباره سینمای جنگ بود. در مقطعی مدیران تمایلی به ساخته شدن فیلمهای جنگی نداشتند و فیلمهایی با موضوعهای تکراری درباره جنگ ساخته میشد.
فیلمهای پرخرج تولید شده نیز نتوانست نکتهای تازه به مخاطب ارائه بدهد. حتی گاهی اغراقهایی در این فیلمها به واسطه استفاده از امکانات بالا صورت میگرفت که واقعیت موجود در جنگ را زیر سئوال میبرد. البته همین فیلمها در مقطعی میتوانست مخاطب را راضی نگه دارد، اما غافل شدن از شخصیتهایی که نقش اصلی را در جنگ داشتند، ضعف عمده این فیلمها بود.
رزمندگان ما با توجه به ویژگیهای اخلاقی خود میتوانستند مناسبترین سوژه برای فیلمها باشند. بارها ایرانیان بخشهای مختلف از خاک عراق را به دست آورند، اما حتی یک مورد هم خبری از تعارض ایرانیان به غیرنظامیها مخابره نشد، اما زمانی که سرزمین ما به دست عراقیها میافتاد بیشترین نگرانی بچههای ما تعارض دشمن به ناموس، جان و مال ایرانیان بود.
جای پرداختن به این ویژگیهای بچههای ما در جنگ در اغلب فیلمهای جنگی آن دوره کاملا احساس میشد. این مقطع هم گذشت و تماشاگر از فیلمهایی که واقعیت را تحریف میکرد، فاصله گرفت. در این زمان بود که خود سازندگان فیلمهای جنگی اقدامی جدی انجام دادند و پنبه سینمای دفاع مقدس آن دوره را زدند تا فضا برای تولید آثاری به وجود بیاید که از واقعیتها میگوید.
خانهتکانی در سینمای دفاع مقدس اتفاق افتاد و خودمان خودمان را به نقد کشیدیم و این جریان میبایست ادامه مییافت، چون در صورت توقف این سیدها و حاجیهای غیرواقعی بودند که سکان سینمای دفاع مقدس را در دست میگرفتند. فیلمهایی که از سیدها و حاجیهای غیرواقعی میگفتند دیگر نه برای تماشاگر دوستداشتنی بودند نه برای فیلمساز نه سیاستگذار.
از همین رو نسل آن نوع سینمای جنگی در ایران منقرض شد و فضا برای ساخت فیلمهایی به وجود آمد که شعاری نیستند. در همین راستا من برای ساخت یکی از همین فیلمهای غیرشعاری لازم دانستم "فرزند خاک" را بسازم.
چه ویژگیهایی در کارتان باعث میشود تصور کنید این فیلم غیرشعاری است؟
برای ساخت این فیلم سالها تحقیق انجام دادم و از آنجا که تلاش کردم غیر از واقعیت چیزی در آن نباشد معتقدم فیلم غیرشعاری است. برای ساخت این فیلم بیش از دو سال و نیم به همراه محمدرضا گوهری در مناطق مختلف جنوب و غرب ایران تحقیق و حاصل تحقیقاتمان را در قالب فیلمنامهای 10 اپیزودی در سال 79 آماده کردیم.
فیلمنامه در اختیار معاونت سینمایی وقت قرار گرفت و از این 10 اثر فقط یکی مجوز گرفت که آن هم یک هفته پیش از کلید خوردن توقیف شد. با توقیف آن اثر، پروژه کاملاً مسکوت ماند تا اینکه بالاخره سال قبل شرایط تولید "فرزند خاک" به وجود آمد.
گفتید تحقیقات طولانی برای نگارش فیلمنامه انجام دادید. حاصل این تحقیقات را در فیلم چطور میتوان مشاهده کرد؟
تحقیقات ما برای این فیلم هیچ شباهتی به تحقیقاتی نداشت که میتوان درباره موضوعهای علمی و اجتماعی انجام داد. ما فقط با کمی اطلاعات راهی کردستان شدیم تا به جزئیات و نکات مهم در مورد جنگ پی ببریم. قبل از هر چیز باید به این پی میبردیم که افراد کمیته تفحص در چه بندهایی مشغول به کار هستند.
ما در مقطعی در حال تحقیق درباره تفحص بودیم که کسی حتی کلمهای مربوط به تفحص ادا نمیکرد و اینها جزو مسائل طبقهبندی شده نظامی بود. در ادامه تحقیقات متوجه شدم برخلاف تصور ما اغلب کار تفحص در آن سوی مرزها و در عراق اتفاق میافتد. پیدا کردن رگههای مختلف تفحص زمان بسیار از ما گرفت و سختیهای فراوان داشت.
دراین جا ما با هیچ منبع مکتوب یا تصویری مواجه نبودیم و تمام دادههای ما از طرف افرادی به دست میآمد که تمایل چندان به حرف زدن در مورد این موضوع نداشتند. اطلاعات را به صورت قطرهای و اندک اندک کنار هم میگذاشتیم تا به نتیجه برسیم و فردی را پیدا کنیم که بتواند بیشتر به ما کمک کند. ما به جزئیات بسیار توجه میکردیم.
برای ما اهمیت داشت بفهمیم شهدایی که حتی پلاکی از آنها نیست به چه شکل تشخیص هویت میشوند و اصلاً چطور پی میبرند این شهید ایرانی است یا عراقی. تمام این اطلاعاتی که با سختی زیاد جمعآوری شد، در جای جای فیلم گنجانده شده و شاید همین مسئله پاسخ دقیق شما باشد. من از نکاتی در "فرزند خاک" گفتم که سالها واقعیتهای پنهان بود و بالاخره باید گفته میشد.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید این سوژه کاملاً حساسیتبرانگیز است. چطور اجازه یافتید به چنین سوژهای نزدیک شوید؟
من برای رسیدن به این هدف مسیری سخت را طی کردم. طرح من نزدیک به 10 سال در معاونت سینمایی مانده بود و اجازه ساخت فیلم صادر نمیشد. خیلیها بابت آنچه قرار بود در این فیلم مطرح کنم نگران بودند و من هم البته به بخشی از نگرانی آنها حق میدهم. من حتی نمیدانستم خانواده شهدا وقتی حرف از خرید و فروش استخوانهای شهید میشود چه واکنشی نشان میدهند.
در مقطعی NGO زنان تصمیم گرفت در تولید فیلم مشارکت کند، اما وقتی به مضمون کار پی برد خود را کنار کشید و اعلام کرد حتی در مقابل ساخت فیلم میایستد. من برای ساخت فیلم مشکلات بسیاری پشت سر گذاشتم. به خصوص دوره تحقیقات که بسیار سخت بود و هنوز هم برایم عجیب است که ما از دوران جنگ تحمیلی، اسامی رزمندهها و اطلاعات آنها هیچ چیز نداریم.
در حالی برای سوژههای مربوط به دفاع مقدس مانعتراشی میشود که باید اعتراف کنم حتی منابع شفاهی جنگ ما یا در حال از بین رفتن هستند یا دیگر حوصله و حافظهای برای بیان آنچه در جنگ اتفاق افتاد ندارند. از همین رو تا 10 سال دیگر واقعا بسیاری از آنچه در جنگ گذشت، فراموش خواهد شد.
خانواده شهدا چه واکنشی نسبت به فیلم شما نشان دادند؟
آنها هیچ واکنش منفی نشان ندادند و معتقدم زوح مصطفی و خلبانی که داستان آنها در فیلم مطرح میشود تاثیر بسیار مثبت بر فیلم داشت. خانواده شهدا با آرامش سینما را ترک میکردند و حتی سرداری که زمانی به من گفته بود اگر این فیلم را بسازم من را راهی اوین میکند پس از تمام شدن فیلم گریان از سالن خارج شد.
از حاصل کار بازیگران فیلم راضی هستید؟ درباره نقش مینا با وجود نقشآفرینی خوب شبنم مقدمی، به نظر میرسد مثلا بازیگری مانند پریوش نظریه میتوانست آن را دلچسبتر ایفا کند. مقدمی به چه دلیل انتخاب شد؟
من فیلمنامه را برای چند بازیگر که به اعتقاد من میتوانستند این نقش را ایفا کنند فرستادم، اما از میان آنها مقدمی انتخاب شد. این انتخاب هم دلایل متعدد داشت، از جمله اینکه تعدادی از بازیگران حاضر نبودند از تهران خارج شوند و برخی دیگر نمیخواستند گریم کار دیگر خود را به هم بزنند.
این عوامل و البته تواناییهای مقدمی در بازی مرا بر آن داشت ایفای این نقش را بر عهده او بگذارم. شاید هر بازیگر دیگر از جمله خانم نظریه میتوانست این نقش را به گونهای متفاوت ایفا کند. با این حال معتقدم مقدمی در کار خود خوب عمل کرده و دیدگاههای دیگر ناشی از تفاوت سلیقههاست.
اما بازی مقدمی و مهتاب نصیرپور یکدست نیست؟
به هر حال نقش مهتاب نصیرپور بسیار خاص بود. در حالی که مقدمی میبایست همه درونیات خود را فقط به واسطه نگاه منتقل میکرد، اما نصیرپور حرکت بسیار داشت. بیش از آنکه فکر کنم بازی این دو یکدست نیست معتقدم این دو نقش کاملا نقطه مقابل هم هستند و همین باعث میشود تصور یکدست نبودن بازیها به وجود آید.
در مجموع تا چه حد از نقشآفرینیها راضی هستید؟
در سینما هیچگاه حد کمال وجود ندارد. اگر فکر کنم بازی در نقش مینا تمامی توانایی بازیگر آن است به بیراهه رفتهام. وقتی بازی او را با شرایط موجود در پروژه میسنجم، احساس میکنم حاصل تمامی تواناییاش در آن دوره است.
فیلمبرداری علیرضا زریندست از ویژگیهای شاخص فیلم است. حاصل کار چقدر ناشی از ایدههای این فیلمبردار متبحر سینمای ایران است و تا چه حد بر اساس گفتههای شما اتفاق افتاد؟
زریندست روی قله فیلمبرداری سینمای ایران قرار دارد و من نمیتوانم بگویم نکتهای به او گفتهام. همکاری با وی برایم افتخار بود، هر چند در کار با هم تعامل داشتیم. او هیچگاه حرکت دوربین را پیش از تعیین نحوه حضور بازیگران مشخص نمیکرد و دیگر نکته قابل توجه این بود که دوربین را در طول و عرض همزمان حرکت میداد و به این شکل تصاویر تصنعی نبود.
استفاده از موسیقی به خصوص در ابتدای فیلم بسیار زیاد از حد به نظر میرسد و کلا کیفیت موسیقی از سطح کارهای آریا عظیمینژاد پائینتر است.
چهار ماه قبل از اینکه فیلم برای جشنواره ارسال شود پیشنهاد ساخت موسیقی را با عظیمینژاد مطرح کردم. او بسیار مشغله داشت، اما بالاخره توانست موسیقی فیلم را هم بسازد. فرصت کم برای ساخت موسیقی باعث شد حاصل کار به گفته خود او تا حدودی شتابزده باشد. قرار ما این بود پس از جشنواره برای اکران روی موسیقی کار کنیم که فرصت آن هم به وجود نیامد.
* "فرزند خاک" فیلمی جنجالی است. قصد دارید فیلمسازی در این فضا را ادامه دهید؟
"داود و رخشانه" فیلمنامهای بود که سال 79 ساخت آن را آغاز کردم، اما به دلیل ممانعت معاونت سینمایی پیش از تولید متوقف شد. این کار را برای دومین بار بهمنماه پارسال به دست تهیهکننده دادم تا مجوز تولید آن را دریافت کند، اما مجوز تا چند هفته قبل صادر نشد و من هم تصمیم گرفتم فیلمنامه را به تهیهکنندهای دیگر بسپرم.
با توجه به اینکه پس از شش ماه انتظار همچنان برای تولید "داود و رخشانه" به نتیجه نرسیدهام، احساس میکنم شاید نباید این فیلم را بسازم و مدتی است با محمدرضا گوهری تحقیقات برای نگارش فیلمنامهای دیگر را در آبادان آغاز کردهایم.
* * *
فیلم سینمایی "فرزند خاک" که از نهم مرداد در گروه سینمایی استقلال روی پرده رفته، محصول سازمان توسعه سینمایی سوره حوزه هنری است و داستان زنی را به تصویر میکشد که معتقد است همسر مفقودالاثرش در دیاری غریب چشم به راه اوست. در این فیلم مهتاب نصیرپور، شبنم مقدمی، حمید ابراهیمی، قاسم زارع، حسین آهنگر و ... به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم از آثار تحسینشده جشنواره فیلم فجر سال گذشته است که موفق به دریافت سیمرغ زرین نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. سیمرغ بلورین فیلمنامه بخش معناگرای سینمای بینالملل و لوح تقدیر مسابقه راه انبیا دیگر جوایز این فیلم است. "فرزند خاک" سومین فیلم باشهآهنگر پس از "نیمه گمشده" و "نبات داغ" است.