• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مقالات و اخبار مرتبط با فیلم و سینما

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
«كينگ كونگ» به عنوان بهترين فيلم سال ۲۰۰۵ انتخاب شد.
به نوشته آسوشيتدپرس، اين درام پرخرج صنعت سينما از سوي منتقدان مجله معتبر سينمايي «امپاير» كه در انگلستان منتشر مي شود، لقب بهترين محصول سال ۲۰۰۵ سينما را گرفت. نسخه دوباره سازي شده پيتر جكسن از قصه و فيلم كلاسيك «كينگ كونگ» با شكست دادن رقبايي مثل «تصادف» - كه اسكار بهترين فيلم سال را به خود اختصاص داد- «سين سيتي» ، «جنگ ريناها» و قسمت ششم و آخر «جنگ هاي ستاره اي» توانست به اين موفقيت دست پيدا كند.
اندي سركيس كه در فيلم نقش كينگ كونگ را بازي كرد، در رابطه با اهداي اين جايزه گفت: «ما حقيقتاً به اين جايزه نياز داشتيم، زيرا سال خيلي بدي را از سر گذرانديم. اين فيلم با يك دنيا احساس و عشق ساخته شد و روي فيلمنامه فيلم خيلي كار شد. كينگ كونگ نه فقط يك كار درام و ماجراجويانه كه يك اثر سياسي هم بود. هزينه توليد فيلم هم خيلي بالا بود، به همين دليل همه ما انتظار داشتيم در مراسم اهداي جوايز مختلف سينمايي، اين فيلم بيشتر از اينها مورد توجه قرار بگيرد.
كينگ كونگ كه قصه عشق و دلدادگي يك ميمون عظيم الجثه به يك موجود انساني را به نمايش مي گذارد، هفته قبل موفق به دريافت ۳ جايزه تكنيكي اسكار شد. مجله« امپاير»جاني دپ و تندي نيوتن را براي فيلم هاي «چارلي و كارخانه شكلات سازي »و« تصادف» به عنوان بهترين بازيگر مرد و زن سال انتخاب كرد . استيو باكس و نيك پارك براي انيميشن«دالاس و گروميت: نفرين خرگوش پوش » نيز جايزه بهترين كارگرداني را گرفتند.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
فيلم سينمايي «شاعر زباله ها» به كارگرداني محمد احمدي در جشنواره سينمايي ميلان ايتاليا به نمايش در مي آيد.
خبرگزاري آنسا با اعلام اين خبر نوشت : در اين جشنواره كه قرار است از ۲۹ اسفند تا پنجم فروردين ماه برگزار شود، يكصد فيلم از كشورهاي مختلف جهان شركت دارند.اين جشنواره كه سينماي آفريقا، آسيا و آمريكاي لاتين نام دارد، شانزدهمين دوره خود را با حضور كارگردان هايي از كشورهاي مختلف جهان ازجمله اروگوئه ، ايران ، چين و مراكش برگزار مي كند.
در پايان اين جشنواره قرار است فيلم هاي شركت كننده در ساير شهرهاي ايتاليا نيز نمايش داده شوند.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
ايران با ۱۰ فيلم در جشنواره بين المللي فريبورگ سوئيس شركت كرده است .
در اين جشنواره كه از دو روز پيش در شهر فريبورگ آغاز بكار كرد، فيلم هايي از كارگردانان مطرح ايراني به نمايش درمي آيد.
فيلمهاي بوي پيراهن يوسف و ديده بان به كارگرداني ابراهيم حاتمي كيا، جستجوي دوم به كارگرداني امير نادري ، گيلانه به كارگرداني رخشان بني اعتماد، ليلي با من است به كارگرداني كمال تبريزي ، متولدماه مهر و سرزمين خورشيد به كارگرداني احمدرضا درويش ، فيلم مستندبهشت زهرا به كارگرداني مهران تمدن ، باشو غريبه كوچك به كارگرداني بهرام بيضايي و عروسي خوبان به كارگرداني محسن مخملباف در اين جشنواره بين المللي شركت كرده اند.
بخشي از اين فيلمها به سينماي دفاع مقدس و موضوعات آن اختصاص دارد.
برگزاري اين جشنواره بين المللي تا هفته آينده ادامه دارد و در پايان به فيلمهاي برگزيده نشان افتخار اعطا خواهد شد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
شركت آمازون دات كام در حال انجام راي‌زني نهايي با چند استديوي بزرگ فيلم سازي ‌هاليوود براي ارايه‌ي سرويسي است كه به كمك آن مشتركان بتوانند فيلم‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني مورد علاقه‌ي خود را دانلوود وكپي‌كنند.

به گزارش سرويس فناوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در سه ماهه‌ي چهارم سال ‌٢٠٠٥ سرمايه‌گذاري آمازون در بخش فناوري ‌٧/٥ درصد رشد داشته است.

در ماه فوريه‌ي امسال وب سايت IMDB.COM با ‌١٥ ميليون كاربر به عنوان محبوب ترين سايت آنلاين فيلم جهان مطرح بوده است اما آمازون در نظر دارد با فروش دانلوود فيلم‌ها و كپي كردن آن‌ها بر روي دي وي دي، توجه هواداران فيلم و سينما را به خود معطوف كند .

آمازون مدعي است كه بيش از ‌٥٥ ميليون مشترك فعال دارد .
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
اينك بهشت در شرايطي كه همه اعتقاد داشتند مهم ترين فيلم غيرانگليسي زبان سال است در اسكار ناديده گرفته شد ولي موج جهاني تحسين درباره اين فيلم فلسطيني همچنان ادامه دارد.

اينك بهشت فيلم تازه هاني ابواسد فيلمساز مطرح فلسطيني چند ماهي است چشم ها را به خود خيره كرده. فيلم داستان 48 ساعت آخر زندگي دو جوان فلسطيني است كه مي خواستند در يك عمليات انتحاري شركت كنند. اينك بهشت خيلي زود سر و صدا كرد و نخستين نمايش هاي عمومي فيلم كه آغاز پاييز امسال اتفاق افتاد، نام ابواسد را در رأس اخبار قرار داد و پخش جهاني فيلم را كمپاني برادران وارنر برعهده گرفت. فيلم در سال 2004 در نابلس فيلمبرداري شد. به عنوان برنامة افتتاحيه جشنواره برلين 2005 نمايش داده شد و موفق به دريافت سه جايزة اصلي اين جشنواره هم شد. ابواسد يك فلسطيني است؛ با اينكه در هلند بزرگ شده و هنوز هم خودش را كاملاً يك فلسطيني مي داند. حرف هاي او درباره فيلم و شكل ساخته شدنش شايد بهترين معرفي براي اينك بهشت باشد...
ايده فيلم چطور به ذهنت رسيد؟
هر روز در روزنامه ها خبرهايي درباره حملات انتحاري مي خوانيم. من هم مثل هر كس ديگري شروع كردم به فكر كردن به اين كه چطور چنين كاري را انجام مي دهند و چه چيزي آنها را براي انجام چنين حملاتي تحريك مي كند. احساس مي كردم كه ما همه قصه را نمي شنويم. چطور اين آدم ها مي توانند عمل خود را توجيه كنند؟ نه فقط براي خانواده شان، بلكه براي خودشان و به اين نتيجه رسيدم كه بايد علتي وجود داشته باشد.
چه چيز وادارت كرد كه فيلمي راجع به حملات انتحاري بسازي؛ به ويژه در آن مقطع كه فيلمنامه را
مي نوشتي - اوايل سال۲۰۰۰- و هنوز چنين بمب گذاري هايي اتفاق نيفتاده بود؟
من هم مثل فيلمسازهاي ديگر هميشه دنبال داستان هستم. به همين دليل نسبت به اين پديده هم نگاه داستاني داشتم. در اين فاصله زماني، من موقعيت هاي زيادي تجربه كردم كه باعث شد ترس و احساسات را كنار بگذارم و از يك فيلم قابل پيش بيني دور شوم.
بعد از دومين انتفاضه در اكتبر 2000، عمليات انتحاري فلسطيني ها از سر گرفته شد. واكنشت در برابر اين واقعه چه بود؟
با چشم خودم واقعيت ها را مي ديدم. مثل شخصيت هاي يك درام كه متحول مي شوند. من سعي كردم اين درام را به زبان فيلم برگردانم. اين فاصله گذاري به ما امكان مي دهد تا پديده اي مثل كشتن و كشته شدن همزمان را درك كنيم.
چطور در اين مورد تحقيق كردي؟
من گزارش بازجويي ها و اعتراف هاي بمب گذاراني كه در كارشان ناموفق بودند و زنده مانده اند را خواندم. گزارش هاي رسمي اسراييل را هم مطالعه كردم. شخصاً با دوستان، خانواده ها و مادران كساني كه عمليات انتحاري انجام داده بودند صحبت كردم و نتيجه اي كه گرفتم اين بود كه هيچ كدام از اين قصه ها به هم شبيه نيستند.
عوامل فيلم را چطور جمع كردي؟
گروه ما از مليت هاي مختلفي شامل فلسطيني، هلندي، آلماني، فرانسوي ، بلژيكي، اسراييلي و انگليسي تشكيل شده بود. گروه فلسطيني شامل هنرپيشه ها و اعضاي گروه فيلمبرداري، حدود 50 نفر بودند. گروه آلماني 14 نفر، گروه فرانسوي 4 نفر شامل آنتوان اوبرله فيلمبردار فيلم، 3 نفر هلندي، لوبانا آزبال بازيگر نقش سوها تبعه بلژيك است و يكي از اعضاي گروه هم انگليسي و براي فيلمبرداري در تل آويو هم از 10 اسراييلي كمك گرفتيم.
سه بازيگر نقش اول فيلم را چطور پيدا كردي؟ آيا آنها توانستند چيزي را كه دنبالش بودي شكل دهند؟
جلسات زيادي براي انتخاب هنرپيشه داشتيم. جلسه اول بيشتر شبيه مصاحبه هاي شغلي با 200 هنرپيشه بود. سعي كردم شخصيت آنها را بشناسم و جذابيت هاي وجودي آنها را كشف كنم. هنرپيشه هايي كه پيدا كردم خيلي به شخصيت هاي داستانم نزديك بودند، بنابر اين از آنها خواستم صحنه هايي از فيلم را با هم تمرين كنيم. يكي از چيزهايي كه به من اجازه داد تا لايه هاي بيشتري به شخصيت ها بدهم، بازيگرهايي بودند كه انتخاب شان كرده بودم. براي قطعي كردن انتخابم از آنها خواستم كه در كنار هم بازي كنند تا ببينم روي پرده با هم هماهنگي دارند يا نه.
چرا اصرار داشتي در نابلس، شهري كه خشونت هر روز در آن جريان داشت و حكومت نظامي هم برقرار بود، فيلمبرداري كني؟
مي خواستم يك فيلم داستاني بسازم كه بر واقعيت ها استوار باشد. اين به معني فيلمبرداري در محلي بود كه قصه ما در آن اتفاق مي افتاد. اولين انتخاب ما غزه بود، ولي خيلي زود منصرف شديم. چون آنجا تبديل شده بود به يك زندان بزرگ كه ورود و خروج به آن بسيار سخت بود. در آن زمان اسراييل هر روز غزه را با موشك مورد حمله قرار مي داد. ولي در كرانه غربي به مدت شش ماه هيچ خبري نبود. ارتش اسراييل هر روز به نابلس حمله مي كرد، ولي در آنجا ما از جهت حملات موشكي نگراني نداشتيم. تو در آن جا موشكي نمي بيني، ولي تانك هاي اسراييلي هستند و تو فرصت كافي داري كه سنگر بگيري.
ولي پيش بيني هايت اشتباه از آب در آمد!
در بيستمين روز فيلمبرداري يك موشك اسراييلي در نزديكي ما منفجر شد. اولين واكنش من خيلي احمقانه و خودخواهانه بود. مثل ناخدايي بودم كه دور از بندر كشتي اش در حال غرق شدن است و برگشتن غير ممكن، اما به جلو رفتن ادامه مي دهد. شش نفر از اعضاي آلماني گروه ما را ترك كردند. آنها را به خاطر رفتارشان سرزنش نمي كنم چون زندگي مهم تر از سينماست. بعد ما هم آنجا را ترك كرديم و براي فيلمبرداري به ناصريه رفتيم.
فيلمبرداري در نابلس، ناصريه و تل آويو چند روز طول كشيد؟
در نابلس، سه ماه پيش توليد داشتيم و در اين مدت هنرپيشه ها و گروه محلي و همچنين لوكيشن هاي فيلم را بايد پيدا مي كرديم و يا در صورت لزوم مي ساختيم. هنرپيشه هاي اصلي فيلم هم صبح زود سر كار حاضر
مي شدند و به گروه تداركات فيلم كمك مي كردند. فيلمبرداري ما در نابلس 25 روز طول كشيد و بعد از آن مجبور به جابجايي شديم. به ناصريه رفتيم و 15 روز هم در آنجا فيلمبرداري كرديم. بيشتر صحنه هاي داخلي و اتومبيل را در آنجا گرفتيم، مثل صحنه خالد و ابوكرم در ستاد فرماندهي و جايي كه بعد از رفتن به گورستان در آنجا جمع مي شوند، سعيد و سوها در اتومبيل درباره پدرش صحبت مي كنند، نماهاي شبانه گورستان، جايي كه سعيد در دستشويي عرق زير كمربند انفجاري را تميز
مي كند، صحبت هاي سعيد در تاكسي، صحنه هاي بازرسي مرزي و باغ هاي زيتون.
بعضي از صحنه ها دقيقا شبيه آنچه در نابلس بود ساخته شدند؛ مثل نماهاي خارجي خانه سعيد، خانه اصلي در اردوگاه پناهندگان قرار داشت، يا نماهاي خالد جايي كه سعيد دنبالش مي آيد. طراح صحنه ما، اليويه ميدينگر در مدت زماني كوتاه واقعاً كار فوق العاده اي انجام داد. فيلمبرداري با دو روز و نيم كار در تل آويو به پايان رسيد.
آيا براي تو و اعضاي گروه در حين فيلمبرداري حادثه اي كه سلامتي تان را به خطر بيندازد، پيش آمد؟ چطور موفق شديد امنيت چنين گروه بزرگي را در اين شرايط تامين كنيد؟
ما برنامه منظم و دقيقي نداشتيم چون مي دانستيم كه چنين چيزي در نابلس غيرممكن است، ولي يك گروه امنيتي داشتيم كه با آنها درباره اين كه كي و كجا فيلمبرداري كنيم، مشورت مي كرديم. ما خيلي خوش شانس بوديم كه همكاران شريف و شجاعي نصيب مان شد. آنها به ما اطلاع مي دادند كه بهترين امكانات موجود چيست و ما بهترين واكنش را انجام مي داديم. لحظاتي كه در موقعيت خطرناكي قرار
مي گرفتيم، واكنش بازيگران و اعضاي گروه تا حد امكان شجاعانه بود.
آنهافكر مي كردند كه در فيلمي مشغول كار هستند كه ارزش شجاعت را دارد. فيلمبرداري در آن موقعيت زماني و مكاني ديوانگي بود. هر روز با يك مشكل جديد روبرو مي شديم. اسراييلي ها و فلسطيني ها، هر دو طرف از ما مي خواستند كه از گروه كوچك تري استفاده كنيم. ولي با يك گروه كوچك تر امكان نداشت تا بتوانيم به فيلمبرداري ادامه بدهيم. ما يك اكيپ 70 نفره و 30 وسيله نقليه داشتيم كه امكان نداشت به راحتي آنها را جابجا يا مخفي بكنيم. بعضي از فلسطيني ها فكر
مي كردند فيلمي عليه آنها مي سازيم و بعضي از فلسطيني ها از فيلم حمايت مي كردند چون معتقد بودند ما براي آزادي و دموكراسي مي جنگيم. گروه مسلحي هم با اين تصور كه ما نگاه درستي به قضيه بمب گذاري هاي انتحاري نداريم، آمدند و از ما خواستند تا فيلمبرداري را متوقف كنيم. با اين حال حتي يك روز هم فيلمبرداري را متوقف نكرديم. ما فقط زماني كه تيراندازي وجود داشت تا زمان خاتمه آن صبر
مي كرديم و سپس ادامه مي داديم. براي اينكه بتواني وارد نابلس شوي بايد تاييد نظامي هاي اسرائيلي را بگيري و براي اينكه بتواني در آنجا زنده بماني بايد با فلسطيني ها همكاري كني و اين يعني دو كار متضاد. خيلي از فلسطيني ها به ما مظنون بودند كه چطور توانسته ايم اين همه آدم و وسيله را وارد نابلس كنيم. همه مي خواستند فيلمنامه را بخوانند و خيلي از آنها نمي توانستند درك كنند براي چه تلاش مي كنيم و برداشت متفاوتي از كار ما داشتند. در نابلس، نظامي هاي اسراييلي تقريبا هر روز به شهر حمله مي كردند و هر فلسطيني مشكوكي را دستگير مي كردند. هر روز صبح با به راه افتادن تانك ها، شليك گلوله و حملات موشك آغاز مي شود و شب ها هم در شهر حكومت نظامي برقرار است. بنابر اين مجبور بوديم گزارشي از وضعيت مان به گروههاي فلسطيني ها ارائه دهيم. بدون اينكه اسراييلي ها از رابطه ما بويي ببرند. براي اينكه بيرون رفتن يا ماندن در نابلس، سخت تر از آني مي شد كه بود. بدتر از همه اينها، اختلافي بود كه بين گروه هاي فلسطيني وجود داشت. عده اي از آنها ما را تهديد مي كردند و گروهي ديگري تاييدمان مي كردند. اين شايعه كه فيلم عليه بمب گذاران انتحاري است خيلي زود در شهر پيچيد و يكي از گروه هاي فلسطيني حسن تيتي - مدير صحنه فيلم - را دزديدند و از ما خواستند نابلس را ترك كنيم. همان روز يك موشك اسراييلي نزديك اتومبيل ما خورد و نظامي ها به ما دستور دادند تا آنجا را ترك كنيم. مرگ در يك قدمي ما بود و وضعيت با گذشت زمان بدتر مي شد. واقعا وحشتناك بود. هر يك از اين مسائل خود به تنهايي دليل موجهي براي تعطيلي كار بودند و ما مشكلات زيادي داشتيم كه بايد حل شان مي كرديم؛ چطور
مي توانستم مدير صحنه ام را آزاد كنم؟ چطور مي توانستم ارتباط خودم را با گروه هاي مختلف فلسطيني بدون اين كه اسرائيلي ها بفهمند و مرا يكي از آنها قلمداد كنند، حفظ كنم؟ با خطر حملات موشكي چه بايد مي كردم؟ چطور شش آدم حرفه اي را در كوتاه ترين زمان پيدا كنم و اين كه چطور به آنها علت ترك افراد قبلي را توضيح بدهم؟ بنابر اين تصميم گرفتم با ياسر عرفات تماس برقرار كنم، البته موفق به ديدنش نشدم. مي دانستم كه عرفات اهل سينما و فيلم ديدن نيست، ولي با اين وجود به ما كمك كرد كه مدير صحنه مان را آزاد كنيم. حسن دو ساعت بعد برگشت. بعد با يك مشكل تازه روبرو شديم. اين كه آيا بايد در نابلس بمانيم يا آنجا را ترك كنيم؟ اگر مي رفتيم بايد با اين شايعه كه خائن هستيم كنار مي آمديم، البته حسن و اعضاي محلي گروه را هم بايستي پشت سرمان جا مي گذاشتيم و گروه هاي فلسطيني حامي مان را هم دچار مشكل مي كرديم. اگر مي مانديم بايد در يك منطقه جنگي به كار ادامه مي داديم. اين تنها گزينه منطقي بود، ولي به بروز يك مشكل ديگر منتهي شد؛ بيرو به ير تهيه كننده فيلم مي خواست ما را ترك كند. بعد از يك مشاجره طولاني به بيرو گفتم كه شروع به يك مبارزه اساسي مي كنم تا شايعاتي را كه در شهر جريان دارد، متوقف كنم. همزمان خبرنگاران محلي و خارجي مي خواستند خبر دزديده شدن مدير صحنه فيلم را به تمام خبرگزاري ها مخابره كنند. از آنها خواستم تا دست نگهدارند، به خاطر اين كه مي ترسيدم مبادا اتفاق بدتري رخ بدهد. گروه هاي فلسطيني مخالف ما شروع به پخش يك جزوه عليه مان كردند با اين مضمون كه ما جزو يك توطئه اسپانيايي-آمريكايي هستيم. با اين كار عملاً ما صاحب يك وجهه غير قانوني شديم. هر قدمي كه به جلو بر مي داشتيم، مجبور مي شديم دو قدم به عقب برگرديم. تمام برنامه هاي ما براي فيلمبرداري مختل شد. بعد از سه هفته وقفه، دوباره شروع به كار كرديم. البته بايستي مشكلات جزيي مالي را هم كه با اين كار ايجاد شده بود، حل مي كرديم. شش عضو جديد به گروه اضافه كرديم و زير فشار عصبي شديد و ترس به كار ادامه داديم. پنج روز بعد يك مين در سيصد متري جايي كه مشغول فيلمبرداري بوديم، منفجر شد. به سرعت خودمان را به آنجا رسانديم. سه مرد جوان در جايي كه شب قبل فيلمبرداري
مي كرديم، كشته شده بودند. لوبانا آزبال، هنرپيشه نقش اول زن فيلم، با ديدن اين صحنه غش كرد. ما مي خواستيم به خاطر اصالت فيلم، هر طور شده فيلمبرداري را در نابلس ادامه دهيم، اما مجبور به فرار شديم. چاره ديگري نداشتيم، بايد آنجا را ترك مي كرديم. تصميم گرفتيم تا به زادگاه من، ناصريه برويم و نابلس را با تمام خوبي هايي كه داشت، ترك كنيم. ما تمام اين خطرهاي احمقانه را پذيرفته بوديم تا فيلم در حد امكان به واقعيت نزديك تر باشد. نگاه و حسي اصيل داشته باشد. من درك مي كنم كه چرا گروه فلسطيني اين كار را پذيرفتند، اما اين كه چطور گروه خارجي ما پذيرفتند تا زندگي خودشان را در معرض خطر قرار بدهند، مرا به حيرت مي اندازد.




گروه هفتاد نفره فيلمبرداري در كجا ساكن بودند؟
ما يك هتل واقعاً زيبا گيرمان آمد. براي من باور نكردني بود كه چطور فلسطيني ها زير فشار اسراييلي ها توانسته اند چنين جايي را حفظ كنند. بچه ها هر روز به مدرسه مي رفتند، به استثناي روزهايي كه حكومت نظامي بود يا حمله اي صورت مي گرفت. مغازه ها باز بودند. عروسي ها برگزار مي شد و مردم جوك مي گفتند و مي خنديدند. با اين حال تو مي توانستي همزمان نشانه هاي ناراحت كننده يك جامعه را هم ببيني. در آنجا پليسي وجود نداشت و گروه هاي مسلح افراطي هر روز بانك ها را غارت مي كردند. كرانه غربي مثل غرب وحشي بود.
... و فيلم تو هم تبديل شده بود به تكه استخواني ميان گروه هاي مسلح كه در حال مشاجره بودند!
يكي از گروه ها از لحظه شروع فيلمبرداري مي خواست كه كارمان را متوقف كنيم. آنها فيلم را ضد فلسطيني ارزيابي مي كردند. چون خشونت اسراييلي ها در سرزمين هاي اشغالي را نشان نمي داد. گروه دوم ما را قبول داشتند، چون به آزادي بيان مصرانه اعتقاد داشتند و با سلاح هايشان از ما حمايت مي كردند. خوشبختانه هرگز موردي براي استفاده از آنها پيش نيامد.
فيلمنامه را خوانده بودند يا از طريق ديگري با داستان فيلم آشنا شدند؟
همه ساكنان نابلس، شايعاتي درباره فيلمنامه شنيده بودند و هر كدام نظري درباره فيلم داشتند. فيلم تبديل شده بود به موضوع اصلي گفت وگوهاي مردم، حتي خود من هم مجبور بودم زماني كه براي خريد به خواربارفروشي مي روم درباره فيلم صحبت كنم. همزمان براي هر كار كوچكي مثل گرفتن اجازه ورود يا خروج يك هنرپيشه از شهر، مجبور بوديم با سربازان هم مذاكره كنيم.
تقريبا تمام هنرپيشه هاي فيلم، فلسطيني هايي هستند كه در فلسطين زندگي نمي كنند. بازيگر نقش اول زن فيلم لوبانا آزبال متولد بلژيك است. رابطه افراد با لوبانا يا اعضاي غير فلسطيني گروه با ساكنين نابلس چطور بود؟
آنها خيلي به ما اعتماد داشتند و هر جا كه مي رفتيم از ما استقبال مي كردند. آنها از اين كه ما مي خواستيم از تجارب دست اول و خطرهايي كه هر روز با آنها دست و پنجه نرم مي كنند، صحبت كنيم، تشكر مي كردند. يك بار وقتي براي خريد كفش رفته بودم، خانم فروشنده وقتي فهميد من كي هستم مي خواست كفش ها را به من هديه كند.
خيلي از اروپايي ها از تو خواستند حملات انتحاري را محكوم كني اما چنين نكردي. موضعت عوض نشده؟
من مخالف كشتار آدم ها هستم و مي خواهم كه اين كار متوقف شود ولي مهاجمين انتحاري را محكوم نمي كنم. به نظر من اين يك واكنش انساني در برابر يك شرايط حاد است.
فيلم با انفجار بمب در يك اتوبوس اسراييلي تمام مي شود. چرا اجساد خونين و متلاشي شده كشته شدگان اسراييلي را نشان ندادي؟
پاياني كه من انتخاب كرده ام بسيار قوي است. ما مي دانيم كه بعد چه اتفاقي مي افتد، چون بارها از رسانه هاي عمومي تصاوير بعد از حملات انتحاري را ديده ايم؛ ولي هرگز تصاوير قبل از حمله نشان داده نشده.
فيلم ممكن است در اسراييل هم نمايش داده شود. نظرت در اين باره چيست؟
خيلي خوشحال مي شوم كه اسراييلي ها فيلم را ببينند چون به عقيده آنها، فلسطيني ها يا تروريستند و يا اصلا به حساب نمي آيند. سعي خواهم كرد كه فيلم را در كرانه غربي هم نمايش دهم...

اينك بهشت
كارگردان: هاني ابو اسد. فيلمنامه: هاني ابو اسد، برو بير، پي ير هادجسون. مدير فيلمبرداري: آنتوان اوبرله. تدوين: ساندر ووس. موسيقي: جينا سومدي. طراح صحنه: اليويه ميدينگر. بازيگران:علي سليمان(خالد)، قيس ناشف(سعيد)، لوبنا آزبال(سوها)، عامر حلحال(جمال)، هيام عباس(مادر سعيد)، اشرف برهوم(ابوكرم)، محمد بوستامي(ابو سليم).90 دقيقه. محصول 2005 فرانسه، آلمان، اسراييل، هلند.
اينك بهشت داستان دو جوان فلسطيني در آخرين چهل و هشت ساعت زندگي شان است. فيلم در نابلس مي گذرد. روزي هم چون روزهاي ديگر كه زندگي اهالي به دليل حملات هر روز اسراييلي ها در تهديد است. سعيد و خالد دو دوست كه از كودكي با هم بزرگ شده اند، اوقاتشان را با كار در تعميرگاه، نوشيدن چاي و كشيدن قليان مي گذرانند. سعيد به تازگي با سوها آشنا شده و احتمال ازدواجشان وجود دارد. يك روز فرستاده اي برايشان خبر
مي آورد كه براي انجام يك عمليات شهادت طلبانه در تل آويو برگزيده شده اند. آن دو كه آرزو داشته اند شهيد شوند، مردن در كنار همديگر - بهترين دوست خود را برگزيده اند. پس از آخرين ديدار با اعضاي خانواده و ديدار سعيد با سوها، سفر آغاز مي شود اما وقتي در شرايطي ناخواسته دو دوست مجبور به جدايي از هم مي شوند، زمان تصميم گيري هم فرا مي رسد. مرگ براي وطن يا بازگشت به زندگي روزمره...
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
برنامه هاي نوروزي از شبكه هاي پنج گانه تلويزيون اعلام شد. اگر شهروندان تهراني تعطيلات نوروزي را در خانه بمانند چندان ضرر نكرده اند. نزديك به ۸۰ فيلم سينمايي در طول ۱۳ روز تعطيلي از تلويزيون پخش خواهد شد. برخي از اين فيلم سينمايي ها محصول سال هاي اخير سينماي هاليوود و اروپا است كه با تلاش مسئولان صدا و سيما به سرعت دوبله شده تا براي عيد ميهمان خانه هاي مردم باشد.
شبكه يك هر روز خود را از ۲۷ اسفند با يك فيلم سينمايي شروع مي كند. اين فيلم ها در ساعت ۳۰/۱۰ براي بينندگان آماده پخش است.
شبكه دوم سيما نوروز سريال جذاب «بله آقاي نخست وزير» را پخش مي كند. موضوع اين سريال طنز در رابطه با يكي از اعضاي كابينه نخست وزيري انگلستان است كه درصدد تغيير و تحول در سيستم اداري خشك و سنتي انگلستان است. علاقه مندان مي توانند اين مجموعه را در ساعت ۴۵/۱۹ از شبكه دو تماشا كنند.اين شبكه نيز هر روز با يك فيلم سينمايي پذيراي علاقه مندان خواهد بود. فيلم هاي سينمايي از ساعت ۳۰/۲۰ از شبكه۲ پخش خواهد شد.
شبكه سوم سيما ويژه برنامه هاي جالبي را براي تعطيلات تدارك ديده است. يكي از جالب ترين اين فيلم ها «زاداورا» نام دارد كه جان فاوريو كارگرداني آن را برعهده دارد. اين فيلم داستان دو برادر ۱۰ و ۶ ساله است كه با يكديگر رقابت دارند و داستانهاي جالبي را به وجود مي آورند.
فيلم ديگر «وقايع نگاري نادينا» است كه اندروآدامسون آن را كارگرداني كرده است. ماجرا فرار يك زن به منطقه اي روستايي است تا بچه هايش را از حملات هوايي آلمانها در امان نگه دارد... يكي از بهترين فيلم هاي نوروزي شبكه سه، فيلم سينمايي «نقشه پرواز» رابرت شوون كي است. جودي فاستر و پيتر سارس گارد در آن بازي مي كنند.جودي فاستر مهندس هواپيماست. شوهرش در برلين از پشت بام سقوط مي كند و او قصد دارد تابوت همسرش را به آمريكا ببرد، اما در هواپيما درگير يك هواپيما ربايي مي شود. اين فيلم محصول ۲۰۰۵ آمريكاست.
«شانگهاي جو» به كارگرداني ماريو كايانو محصول مشترك هنگ كنگ و آمريكاست. اين فيلم نيز محصول سال هاي اخير هاليوود است. شبكه چهار پخش آثار سينماي جهان و تله تئاتر را به عنوان برنامه هاي نوروزي در نظر دارد.در پوست شير، بازپرس وارد مي شود، خانه عروسك، اندروماك، سوءتفاهم، دست هاي آلوده و دشمن مردم، قطار ارواح و همه پسران من، جملگي اين تله تئاترها هستند كه قبلاً نيز از اين شبكه پخش شده است.
فيلم هاي سينمايي اين شبكه به طور روزانه از ۲۷ اسفند ماه پخش خواهد شد كه برترين هاي سينماي جهان است. سه گانه ماتريكس از سال ۱۹۹۹ ساخته شد كه در رديف سينماي معناگراي جهان قرار مي گيرد. كيونو ريوز در اين فيلم به زيبايي به ايفاي نقش پرداخته است. مكبث، اسپارتان، دختري با گوشواره مرواريد، خوشدل، خداحافظ رفيق، رقص در غبار و بوسه زندگي از جمله فيلم هايي است كه دفتر تأمين شبكه چهار آنها را آماده كرده است.
رژه پنگوئن ها، مستند برتر مراسم اسكار ۲۰۰۶ نيز براي بار دوم در نوروز از شبكه۴ پخش خواهد شد.
واحد تأمين برنامه شبكه تهران نيز در ايام نوروز فيلم ها و سريال هاي ديدني را براي پخش آماده كرده است. پخش ۱۴ فيلم سينمايي (۴ فيلم ايراني۲، فيلم آلماني۲، فيلم فرانسوي، ۱ فيلم ايتاليايي و۵ فيلم آمريكايي) در دستور كار اين شبكه قرار دارد. سريال ريشه ها به كارگرداني ماروين چامسكي محصول ۱۹۷۷ نيز در ۱۰قسمت ۲۵ دقيقه اي هر شب ساعت ۴۵/۲۳ دقيقه پخش خواهد شد. اين سريال از روي رمان مشهور ريشه ها به نويسندگي آلكس هيلي اقتباس شده است. داستان، زندگي چند نسل از سياهپوستان آمريكاست. جوان ۱۵ ساله اي به نام گينيته اواسط قرن هجدهم توسط سفيد پوستان ربوده شده و به غرب وحشي برده مي شود.... نوروز امسال را حتي اگر در خانه بمانيد با سيماي ملي خودمان سرگرم خواهيد
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
هنر هفتم شايد زيباترين هنر باشد، چرا كه انسان را با خود به فراسوي دوردست ها سوق مي دهد. فيلم هاي معمول در سينماها ۲ بعدي و گاه ۳ بعدي هستند كه قوه تخيل ما را به دوردست ها مي برند. حال تصور كنيد كه اين بار كه به سينما رفتيد با سينمايي نه سه بعدي و نه حتي چهار بعدي، بلكه با سينماي ۵ بعدي روبه رو شويد.
شركت غول پيكر سينماهاي زنجيره اي آلمان موسوم به «cinestar» به تازگي و در كاري بس تازه اولين سينماي ۵ بعدي را در شهر برلين افتتاح كرد. سالن اين سينما از هر نظر با سالن سينماهاي معمولي تفاوت دارد و در اين سينما، تماشاگران نه فقط تصاوير و صدا را به صورت ۳ بعدي ديده و مي شنوند، بلكه با استشمام بو و حركت همزمان صندلي هايشان كه بسته به صحنه هاي فيلم و در زمان هاي مشخص رخ مي دهد شاهد بي نظيرترين نوع سينما يعني سينماي ۵بعدي خواهند بود. صندلي هاي اين سالن سينما با استفاده از رايانه هايي قدرتمند به دستگاهي مجهز شده اند كه با افشاندن مايعي در فضا، بوي صحنه هاي مختلف فيلم را به بيننده منتقل مي كنند. اين تركيب از تصوير، صدا، حركت و بو همگي مجموعه اي را تشكيل مي دهند كه از اتاق كنترل سينما و توسط چندين رايانه قدرتمند و بسيار پيشرفته، تنظيم و براي نمايش آماده مي شوند.
لازم به توضيح است كه فكر ساخت اين گونه سينماهاي ۵ بعدي براي اولين بار توسط يك گروه اتريشي و در شهر وين پايتخت اتريش صورت گرفت كه وقتي شركت آلماني Cinestar اين استقبال را مشاهده كرد دست به كار شد و سينماي ۵ بعدي بسيار مجهزي را ساخت كه تكامل يافته سيستم پخش اتريشي ها بود.
آقاي دانيل سايبر، سخنگوي سينه استار در همين رابطه گفت: «سينماي ۵ بعدي باعث شده كه تمامي كاركنان هيجان زده شوند و با اشتياق بيشتري كار كنند چه رسد به بينندگان، ما همه روزه شاهد آن هستيم كه مردم در صف هاي سينما مي ايستند تا اين سينماي جديد را نيز تجربه كنند.»
منبع: DW.COM
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
مقامات شرکت اپل اولين فيلم بلند سينمايي را براي بارگذاري در فروشگاه اينترنتي خود موسوم به iTunes قرار دادند.
اين فيلم 90 دقيقه اي که از محصولات شرکت والت ديسني است، High School Musical نام دارد و قبلا از کانال هاي تلويزيوني مختلفي پخش شده است. علاقمندان براي بارگذاري اين فيلم بايد 9.99 دلار بپردازند.
گفتني است اپل از ماه اکتبر فروش قطعات کوتاه ويدئويي را در iTunes شروع کرده بود.جالب آنکه استيو جابز رييس شرکت اپل از ماه ژانويه به عضويت هيات مديره والت ديسني درآمده ولذا فروش فيلم هاي والت ديسني از طريق iTunes قابل پيش بيني بود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
فيلم پنهان (Hidden- Cache) در سال 2005 از سوی آکادمی فيلم اروپا به عنوان فيلم برتر اروپا دست يافت. اين فيلم که ساخته ميشل هانه-که، کارگردانی اتريشی است در بيست و چهارمين جشنواره فيلم فجر در تهران به نمايش در آمد.
داستان فيلم: ژرژ يک مجری برنامه های ادبی تلويزيون فرانسه، بسته مرموزی را که حاوی يک نوار ويدئويی در باره او و خانواده اش است، دريافت می کند. اين نوار نشان می دهد که خانه آنها و ورود و خروجشان از خانه توسط کسی که آنها را زير نظر دارد، کنترل می شود.

ژرژ چيزی درباره فرستنده نوارها نمی داند. اما حدس می زند که او ممکن است يکی از مهاجران الجزايری باشد که در زمان کودکی با خانواده آنها زندگی می کرده و ژرژ رفتار تحقيرآميزی با او داشته است.

ميشل هانه-که فيلمش را با يک تصوير ويديويی شروع می کند. نمای افتتاحيه، يک پلان – سکانس طولانی و غافلگيرکننده است. نمای ثابتی از يک خيابان باريک و تنگ که هر از گاهی عابری يا دوچرخه سواری وارد کادر شده و يا از آن خارج می شود.

همينطور صداهايی خارج از کادر به گوش می رسد. آن گاه تصوير به صورت حرکت سريع (Fast Forward) جلو می رود و تازه ما می فهمیِم که سرگرم تماشای يک نوار ويدئويی هستيم که در واقع ژرژ و همسرش در حال تماشای آن هستند و از ديدنش به وحشت افتاده اند.

به اين ترتيب فيلم با نمايش عنصری مزاحم و تهدیِد کننده شروع می شود که آرامش و تعادل زندگی يک خانواده مرفه و به ظاهر خوشبخت فرانسوی را به هم می ريزد.

ژرژ مجری يک برنامه تلويزيونی است و زندگی اش به وسيله يک دوربين مخفی تحت کنترل است و تهديد می شود. او مطمئن نِيست که چه کسی آنها را زير نظر دارد. اما از محتوای چيزهايی که برايش فرستاده می شود احساس می کند که عامل تهديد کننده را می شناسد.

استفاده از نوار ويدئويی به عنوان يک عامل مزاحم و تهديد آميز برای کانون گرم خانوادگی را پيش از اين در بزرگراه گمشده ديويد لينچ ديده بوديم.

اما ميشل هانه-که در فيلم پنهان قصد ندارد جهانی سورئاليستی، وهمناک و سردرگم کننده ای شبيه دنيای لينچ بسازد بلکه با استفاده از دوربين ناظر و سوبژکتيو که از ديد يک ناشناس مخفیانه به حريم خصوصی يک مجری تلويزيونی خيره شده است، به روانکاوی شخصيت های اصلی فيلم و ياد آوری هويت فردی و اجتماعی شان و موقعيت تاريخی متزلزل آنها می پردازد.

در واقع هانه-که به طور استعاری و غير مستقِيم به موقعيت رسانه در جامعه امروز غرب نظر دارد. اينکه رسانه ها تا چه حد حقيقت را تحريف می کنند و تا چه حد می توانند تهديد کننده باشند.

نوار ويدئو تمثيلی از يک نيروی مهاجم و در واقع هشدار دهنده است که در واقع دارد به جامعه غربی اعلام می کند که من هستم و نمی توانيد مرا ناديده بگيريد چون بخشی از تاريخ، هويت و گذشته شما هستم.

همه چيز ظاهرا دريک سطح کوچک خانوادگی جريان دارد اما درواقع بازتابی از يک مسئله پيچيده و بغرنج اجتماعی است که فرانسه و شايد تمام اروپای امروز با آن مواجه و درگير است. فيلم جامعه ای را به تصوير می کشد که مردمانش همه چيز را از هم پنهان می کنند.

خانواده ژرژ و روابط بين آنها نمادی از جامعه پنهانکار غرب است که با اين که در معرض ديد انواع دوربين های تلويزيونی قرار دارد و ظاهرا هيچ چيزی برای پنهان کردن ندارد، اما رسانه هايش همه حقيقت را نمی گويند.

هانه-که خود می گويد "اين فيلم چشمهای ما را به روی انواع تحريف های رسانه ای باز می کند." از سوی ديگر پنهان را می توان يک فيلم پسا استعماری دانست که به تاثير پيامدهای ويرانگرانه استعمار در جوامع غربی می پردازد.

اين که چگونه انسان های غربی سعی می کنند با ناديده گرفتن حضور قربانيان استعمار در کنارشان و راندن خاطرات گذشته به پس ذهنشان، بخشی از تاريخ و گذشته خود را فراموش يا انکار کنند.

در واقع هانه-که از طريق به پرسش کشيدن وجدان فردی شخصيت محوری اش، وجدان جمعی مردم فرانسه را به چالش می طلبد.

به نظر می رسد که فرانسه امروز نسبت به جمعيت مهاجرش بی اعتنا و بی تفاوت است. فرانسه هرگز گذشته استعماری اش را نقد نکرده و مرتکب گناهی شده است که فيلم هانه-که می خواهد آن را به او ياد آوری کند.

رفتار ژرژ و حدس و گمانهايش نسبت به متهم (مردالجزايری) تمثيلی از رفتار غالب فرانسوی ها نسبت به الجزايری ها و به طور کلی تمثيلی از رفتار استعمارگر نسبت به استعمارشده است.


هانه-که خود می گويد "اين فيلم چشمهای ما را به روی انواع تحريف های رسانه ای باز می کند." از سوی ديگر پنهان را می توان يک فيلم پسا استعماری دانست که به تاثير پيامدهای ويرانگرانه استعمار در جوامع غربی می پردازد.



مجيد (مرد الجزايری) در ديدار با ژرژ از حادثه ای حرف می زند که در ۱۹۶۱ اتفاق افتاد و در آن تظاهرات طرفداران استقلال الجزاير در خيابانهای پاريس توسط نيروهای فرانسوی به خون کشيده شد و طی آن ۲۰۰ الجزايری به قتل رسيده و جنازه هايشان به رودخانه سن افکنده شد و خانواده مجيد نيز جزو قربانيان اين حادثه بودند.

يکی از تکان دهنده ترين صحنه های فيلم زمانی است که مجيد ژرژ را به آپارتمانش دعوت می کند و در يک حرکت غافلگيرکننده و شوک آور، رگ گردنش را جلوی چشمان او با تيغ می زند.

در فلاش بک مربوط به دوران کودکی ژرژ نيز مجيد را می بينيم که با خشونت و بی رحمی حيرت آوری سر يک خروس را با تبر قطع می کند. اين تصاوير خشونت بار فورا ذهن ژرژ وهمراه با او ذهن تماشاگر را معطوف نقاشی های تهديد آميزی می سازد که همراه نوارهای ويدئويی برای ژرژ فرستاده می شود. آيا واقعا مجيد فرستنده آنها بوده است؟ هيچ نشانه قطعی و روشنی در دست نيست.

فيلم لايه های متعددی دارد و تنها بر تضادهای قومی و نژادی در جوامع مدرن غرب تکيه نمی کند بلکه به مناسبات فردی و بحران های زندگی زناشويی در دنيای مدرن امروز نيز نظر دارد.

هانه-که تنش بين يک زوج و فرزندشان را نشان می دهد اما اين تنش از نوع معمول فيلم های ژانر ملودرام خانوادگی نيست بلکه شکل عميق تر و پيچيده تری دارد.

ظاهرا اتفاق مهمی در فيلم نمی افتد اما فيلم به گونه ای پيش می رود که تماشاگر هر لحظه منتظر وقوع يک فاجعه است.

ژرژ با ديدن تصاوير نوارهای ويديويی و طرح های به ظاهر ساده و کودکانه تهديد آميز، شوکه شده و به دنبال حدس زدن و به ياد آوردن است. او به جای ريشه يابی مسائل دچار پارانويا می شود و به فکر متهم ساختن ديگران است. آيا تنها اوست که تجربه تلخ و ناراحت کننده ای در گذشته دارد و با وجدانی معذب زندگی می کند يا همسر او نيز از حقيقتی آگاه است که ما از آن بی خبريم ؟

ساختار دراماتيک فيلم و شکل ارائه اطلاعات به گونه ای است که تماشاگر را در موقعيت شخصيت های داستان قرار می دهد تا با آنها بترسد، دچار ترديد شود، به همه شک کند و باديدن برخی صحنه ها بلرزد. تم

اشاگر در عين حال که ناظر است، اما يک ناظر منفعل نيست بلکه در موضع يک جستجوگر نيز قرار دارد و سعی می کند همانند ژرژ با چيدن تصاوير مختلف در کنار هم، به نتيجه ای روشن در باره حقيقت ماجرا برسد.

اگر چه تا پايان فيلم نيز نه برای او و نه برای ژرژ مشخص نمی شود که ارسال کننده آن نوارها چه کسی است و اصلا علت واقعی جذابيت فيلم در همين رازهای ناگشوده و پنهان است.

تصاوير واقعی و تصاوير ويدئويی فرد ناشناس، چنان درهم تنيده شده اند که گاهی تمايز ميان آنها برای تماشاگردشوار می شود. همينطور تغيير زاويه ديد که شکل پيچيده ای به روايت هانه-که بخشيده است.

بازی دانيل اتوی در نقش شخصيت درمانده و ترحم برانگيز ژرژ قابل تحسين است و هرچه فيلم جلوترمی رود شخصيت او رقت انگيزتر و درمانده تر می شود. همينطور بازی درونی، خونسرد و کنترل شده ژوليت بينوش در نقش همسر ژرژ به يادماندنی است.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
«ديزي» پربيننده ترين فيلم هفته در كره جنوبي شد.
به نوشته سايت اينترنتي كونگ فو سينما، اين درام جوان پسند خانوادگي توانست طي هفته گذشته نزديك به ۱۲۲ هزار نفر تماشاچي را به داخل سالن سينماها بكشاند. فيلم كه از ۹ مارس روي پرده سينماهاي اين كشور آسياي جنوب شرقي است، تا بحال ۶۰۶ هزار بيننده داشته است. «ديزي» در ۳۸۱ سالن سينماي كره جنوبي روي پرده است.
آندرو لائو كارگردان سرشناس هنگ كنگي كارگرداني فيلم را انجام داده و نقش هاي اصلي آن را جيون جي هيون و جيونگ دو سونگ بازي كرده اند. اين دو بازيگر در حال حاضر جزء مطرح ترين بازيگران سينماي كره جنوبي هستند. به گفته منتقدين سينمايي، قصه رومانتيك فيلم در كنار صحنه پردازي هاي زيباي آن از عوامل اصلي موفقيت «ديزي» در بين تماشاگران بوده اند. از سوي ديگر نگاه سياه و تيره فيلم هاي هنگ كنگي كه سايه خود را بر سر اين فيلم انداخته، باعث خشنودي زياد بينندگان آن شده است.
«شاه و دلقك» هنوز هم محبوب تماشاگران كره اي است. فيلم طي هفته گذشته ۴۰هزار تماشاچي داشت. اين فيلم با فروش بيش از ۱۰ميليون دلار، توانسته ركورد فروش فيلم ها را در اين كشور بشكند، «روي خط راه برو» با بازي يواكين فونيكس و ريس ويترزپون _ كه براي اين فيلم اسكار بهترين بازيگر زن سال را گرفت _ تا بحال ۱۱۰هزار بيننده داشته است. اين فيلم هم مثل «ديزي» از ۹ مارس در كره جنوبي به روي پرده رفته است.«كوهستان بروك بك» كه براي آنگ لي تايواني تبار جايزه اسكار بهترين كارگرداني را به همراه داشت، نتوانسته مثل بقيه فيلم ها در كره با موفقيت مالي روبه رو شود.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
بهترين هاي سال ۲۰۰۵ سينماي كانادا انتخاب و معرفي شدند.
به نوشته خبرگزاري رويتر، «مراسم جوايز فيلم جني» -كه به اسكار كانادايي معروف است _ جوايز اصلي خود را به فيلم «ديوانه» داد. اين فيلم كه در كل ۱۰ جايزه مراسم را گرفت، موفق شد به طور همزمان جوايز بهترين فيلم و كارگردان را از آن خود كند. فيلم كه به زبان فرانسوي تهيه شده، قصه يك خانواده پرجمعيت كاتوليك را به زباني كمدي درام تعريف مي كند. ژان مارك والي كارگردان فيلم كه اهل كبك است، براي كار نگارش فيلمنامه فيلم جايزه بهترين فيلمنامه اريژينال را نيز دريافت كرد.
ميشل كوته براي همين فيلم به عنوان بهترين بازيگر مرد انتخاب شد. دانيله پرولكس هم جايزه بهترين بازيگر زن نقش مكمل را گرفت. فيلم كه در ۱۲ رشته نامزد دريافت جايزه شده بود، چند جايزه فرعي ديگر را نيز دريافت كرد. والي فيلم خود را با هزينه ۶ ميليون دلاري تهيه كرد. «ديوانه» سال گذشته ميلادي لقب پرفروش ترين فيلم سال سينمايي كانادا را به خود اختصاص داد. اين فيلم تا به حال موفق به دريافت جوايزي از جشنواره هاي بين المللي فيلم تورنتو، آتلانتيك و لس آنجلس شده است.
نزديكترين رقيب «ديوانه» كار تازه ديپا مهتا به نام «آب» بود. اين فيلم هندي زبان درام كه در باره زنان بيوه هندي است جوايز بهترين بازيگر جوان (براي سيما بيسواس)، فيلمبرداري و موسيقي را دريافت كرد.
جايزه بهترين بازيگر مرد نقش مكمل هم به دنيس برنارد براي درام «آزمون صدا» داده شد. جايزه بهترين فيلمنامه اقتباسي را هم «جايي كه حقيقت نهفته است» آتوم اگويان گرفت.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
«تپه ها چشم دارند» صدر نشين جدول هفتگي سينماهاي انگلستان شد. اين فيلم ترسناك دلهره آور با يك فروش ۲ميليون دلاري اين مقام را به خود اختصاص داد. به نوشته نشريه ورايتي، تحليلگران اقتصادي سينما عقيده دارند كه وضعيت مالي جدول گيشه سينماهاي انگليس در هفته اي كه گذشت، خيلي خوب نبود و تماشاگران استقبال زيادي از فيلم هاي روي پرده نكردند. فروش كم «تپه ها چشم دارند» هم بر همين موضوع دلالت مي كند.
«تپه ها چشم دارند» نسخه دوباره سازي يك محصول سال ۱۹۷۷ است كه هنگام نمايش عمومي، هم فروش بالايي كرد و هم سبك تازه اي از ژانر سينماي وحشت را معرفي كرد. وس كريون كارگردان نسخه اصلي، يكي از تهيه كنندگان نسخه جديد است. نسخه تازه كه بازيگر مشهوري ندارد توسط آلكساندر آجا فيلمساز فرانسوي كارگرداني شده و قصه سفر جاده اي يك خانواده متوسط آمريكايي به نيومكزيكو را تعريف مي كند. ماشين اين خانواده در صحرا و در نزديكي يك پايگاه نظامي متروكه خراب مي شود. به زودي اعضاي خانواده در دام يك گروه آدمخوار مي افتند و بايد راهي براي نجات و فرار پيدا كنند. اين آدمخوارها كارگران يك معدن بوده اند كه در اثر تشعشعات يك آزمايش محرمانه اتمي، به اين حال و روز افتاده اند.
به رغم آنكه منتقدين سينمايي نسبت به صحنه هاي خشن و خونريزي فيلم هشدار داده بودند، اما مثل اينكه تماشاگران توجه چنداني به اين هشدار نشان ندادند.
«تپه ها چشم دارند» اين هفته، در اولين هفته نمايش خود در آمريكا با يك فروش ۱۶ميليون دلاري، مقام سوم جدول فروش را به خود اختصاص داد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
بهار ۱۳۸۵ براى سينماى ايران سالى پرتوليد خواهد بود. چندين نفر از كارگردان هاى سينما تصميم گرفته اند فيلم هاى خود را در اين فصل جلوى دوربين ببرند. بيشتر آنها كارهاى پيش توليد را هم انجام داده اند و بلافاصله بعد از اتمام تعطيلات نوروز فيلم ها را كليد خواهند زد.
نخستين نام اين فهرست رسول ملاقلى پور است كه فيلمبردارى «ميم مثل مادر» جديدترين ساخته اش را از هفتم فروردين ماه در تهران آغاز مى كند.
به دليل اهميت نقش موسيقى در اين فيلم، كارهاى ضبط و تمرين آن از چندى پيش شروع شده و به محض بازگشت گلشيفته فراهانى _ كه هم اكنون براى بازى در فيلم نيوه مانگ بهمن قبادى _ در كردستان است، ملاقلى پور كارش را آغاز مى كند. علاوه بر فراهانى، حسين يارى، جمشيد هاشم پور، مرضيه برومند و ... ديگر بازيگران فيلم هستند و منوچهر محمدى ميم مثل مادر را تهيه مى كند.
پوران درخشنده هم پروانه ساخت فيلم جديدش را اسفندماه دريافت كرد و سعى دارد آن را به زودى جلوى دوربين ببرد.
سيروس الوند هم قصد دارد فيلمنامه اى از ايرج افشار را جلوى دوربين ببرد كه «تله» نام دارد. تله يك فيلم خيابانى است كه حضور بازيگرانى چون امين حيايى، سحر ذكريا و ... در آن قطعى شده است. الوند تقريباً با گروه فنى ثابت خود همكارى دارد و تهيه كننده فيلمش حسن توكل نياست. فريدون جيرانى كه چهره پركار سال ۸۴ با نمايش يك فيلم و ساخت ۳ فيلم سينمايى به شمار مى آيد نيز اين روزها مشغول بازنويسى نهايى فيلمنامه اى است كه استخر نام دارد و پروانه ساخت خود را نيز دريافت كرده است.
يدالله شهيدى، تهيه كننده فيلم شام آخر جيرانى تهيه فيلم را بر عهده خواهد داشت و بازيگران اين فيلم كه ظاهراً داستانى در ژانر وحشت را پيگيرى مى كند از بين علاقه مندان به بازيگرى برگزيده خواهند شد. ايرج طهماسب هم كه پيشتر با نگارش فيلمنامه فيلم خوابگاه دختران در زمينه سينماى وحشت طبع آزمايى كرده بود، فيلمنامه بچه ننه را به عنوان دومين تجربه براساس اين ژانر نگاشته و قصد دارد خود آن را كارگردانى كند. طهماسب نيز احتمالاً با گروه بازيگران ثابت خود يعنى حميد جبلى و فاطمه معتمدآريا كار مى كند و تهيه فيلم را نيز صحرافيلم بر عهده خواهد داشت.
سعيد اسدى كه آخرين ساخته اش آواز قو با اقبال مخاطبين عام روبرو شد مدت ها بود قصد داشت فيلمى را به نام آشوب در مؤسسه سبحان فيلم جلوى دوربين ببرد. اما ساخت اين فيلم حاصل نداشت و ظاهراً اسدى تصميم گرفته فيلمى ديگر را با تهيه كنندگان آواز قو يعنى دفتر پويافيلم جلوى دوربين ببرد.
فرزاد مؤتمن نيز كه سال گذشته قصد ساخت آفتاب پرست ها را براساس فيلمنامه اى از شادمهر راستين داشت، ظاهراً فصل نخست اين فيلم هزينه اى سنگين داشت و محمدرضا تخت كشيان تهيه كننده آن را به زمانى ديگر واگذاشت. اما مؤتمن تا ساخت اين فيلم تصميم گرفت پروژه اى جمع و جورتر مثل ديگر ساخته اش شب هاى روشن را تجربه كند. فيلم فضايى معنوى دارد و محمد خزاعى آن را تهيه مى كند.
يكى از اتفاقات ديگر فصل بهار براى سينماى ايران ساخته شدن فيلمى براساس رمان مصطفى مستور است. محمد رحمانيان كارگردان صاحبنام تئاتر قصد دارد به عنوان اولين ساخته سينمايى خود فيلمى را براساس يكى از نوشته هاى مستور به عنوان استخوان هاى خوك و دست هاى جذامى كارگردانى كند. منوچهر محمدى تهيه كننده اين فيلم زمان فيلمبردارى را خرداد ۸۵ پيش بينى كرده است.
دكتر على رفيعى نيز كه امسال اولين ساخته تحسين شده اش ماهى ها عاشق مى شوند را بر پرده داشت در تكاپوست دومين فيلم بلندش را در سال ۸۵ جلوى دوربين ببرد. او هم اكنون مشغول رتوش نهايى فيلمنامه است. امير شهاب رضويان نيز رنگ هاى خاطره را فروردين ماه جلوى دوربين مى برد. حضور عزت الله انتظامى به عنوان بازيگر در اين فيلم قطعى شده و فيلمبردارى در كشور آلمان و شهر بم در ايران انجام مى شود.
مسعود كيميايى هم مقدمات ساخته جديد خود رئيس را مهيا مى كند. شنيده مى شد قرار است زمستان ۸۴ فيلمبردارى شروع شود كه كيميايى ساخت آن را به بهار ۸۵ موكول كرد. حضور پولاد كيميايى و ليلا حاتمى در فيلم رئيس قطعى شده است. پرويز شهبازى نيز فيلم خود را خرداد ماه در فرانكفورت آلمان مى سازد.
به هر حال شايد فيلمسازان ديگرى هم قصد توليد فيلم خود را در سال جديد داشته باشند، اما همه چيز در حد حدس و گمان است. از آن ميان مى توان به محمدمهدى عسگرپور، بيژن ميرباقرى شهرام مكرى ، پريسا بخت آور، مانى حقيقى و... اشاره كرد.
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
نايجل بلاگ فيلمبردار فيلم نيوه مانگ جديد ترين ساخته بهمن قبادى گروه راترك گفت تا كرايتون پت كار او را ادامه دهد. بلاگ كه از آغاز فيلمبردارى اين فيلم را بر عهده داشت به دليل قرارداد ديگرى كه با يك فيلم استراليايى عقد كرده بود كردستان ايران را ترك گفت و كار را به يكى از دوستان خود واگذاشت. بلاگ از گروه فيلمبرداران فيلم ارباب حلقه ها بوده كه در هاليوود مشغول كار است. قبادى هم اكنون واپسين روزهاى فيلمبردارى تازه ترين اثرش را در كردستان و مناطق مرزى پشت سر مى گذارد. هديه تهرانى حسن پور شيرازى و گلشيفته فراهانى بازيگران فيلم هستند. نيوه مانگ به دليل سالگرد تولد موتزارت به سفارش كشور اتريش جلوى دوربين رفته است.
 

cybamin

Registered User
تاریخ عضویت
31 آگوست 2003
نوشته‌ها
1,559
لایک‌ها
138
محل سکونت
اصفهان
هیییییییی! من هنوز سریال "دنیای شیرین دریا" را که پوپک گلدره توش بازی میکرد رو یادم نمیره.
واقعا "کما" حال آدم رو بهم میزنه ، یه جور بلاتکلیفیه.
ایشالا که برگرده...
 

esfandiyar2002

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
5 آپریل 2004
نوشته‌ها
8,484
لایک‌ها
7
محل سکونت
TABRIZ
تماشاي فيلم هاي سينمايي خارجي، مخصوصا از نوع هاليوودي اش، دو وجه دارد: يكي آن احساس لذتي است كه مي توانيم راحت توي خانه مان لم بدهيم و آخرين آثار سينمايي آن ور آبي ها را با بهترين كيفيت از صفحه كوچك تلويزيون مان نگاه كنيم و ديگري اينكه اين نسخه پخش شده، با دوبله و تدوين مجددش، چقدر احترام نسخه اوليه را نگاه داشته و چقدر به آن فيلم مربوط بوده است. اما با اين حال، حتي اگر از عاشقان سينه چاك سينما باشيد نمي توانيد آن لذت اوليه را انكار كنيد.
ارباب جنگ؛ برگ برنده شبكه اول
مهم ترين عنواني كه در ميان فيلم هاي انتخابي شبكه يك به چشم مي خورد فيلمي ا ست با عنوان ارباب جنگ . اين فيلم را اندرو نيكول در سال 2005 و با حضور نيكلاس كيج در نقش اصلي اش كارگرداني كرده و ماجراي تاجر اسلحه اي است كه توسط يك مامور پليس بين الملل تعقيب مي شود. اما اين لايه رويي داستان است و در واقع اندرو نيكول با قرار دادن شخصيتش در اين مخمصه، او را متوجه وجه اخلاقي كاري كه انجام مي دهد، مي كند. فيلم يكي از آثار ضد جنگ پرشماري ا ست كه در اين سال ها عليه سياست هاي جنگي رييس جمهور آمريكا تهيه شده اند، اما ارباب جنگ نه در گيشه توانست موفقيت زيادي كسب كند و نه منتقدان سخت گير را راضي كرد. فيلم در نسخه اصلي اش زماني در حدود دو ساعت دارد كه به خاطر درجه R آن بدون شك در مدت زمان كوتاه تري براي پخش آماده شده است. در فيلم علاوه بر كيج، بازيگران ديگري همچون ايتن هاوك، بريجت مويناهان و جارد ليتو نيز حضور دارند. براي آنهايي هم كه نام اندرو نيكول را به خاطر نمي آورند بد نيست بگويم او همان كارگرداني است كه دو سال پيش فيلم ناموفق سيمون را با حضور آل پاچينو روانه سينماها كرد.
شبكه دو
شبكه دويي ها هرقدر در انتخاب فيلم هاي هفتگي شان در طول سال كج سليقگي مي كنند، در تعطيلات نوروز فيلم هاي سرگرم كننده اي را انتخاب مي كنند. در ميان فيلم هاي اين شبكه مي توان نام هايي همچون افسانه زورو ، اسپايدرمن 2 ، كوهستان سرد ، مرد باراني و مجموعه وقايع ناگوار لموني اسنيكت را پيدا كرد.
افسانه زورو
افسانه زورو درواقع قسمت دوم همان فيلم موفق نقاب زورو است كه چند سال پيش با حضور آنتونيو بندراس، كاترين زيتاجونز و آنتوني هاپكينز ساخته شد. اما قسمت دوم نه تنها فروغ قسمت اول را نداشت بلكه طرفداران فيلم اول معتقد بودند كه اين قسمت خاطره خوش قسمت پيشين را خراب كرده است. داستان فيلم از جايي شروع مي شود كه زورو پس از اتفاق هاي داستان قبل، با النا ازدواج كرده و حالا چند سالي از شروع زندگي مشترك شان مي گذرد. النا به قهرمان داستان خرده مي گيرد كه به فكر خانواده و سرنوشت كودك خردسال شان نيست و بيشتر دنبال ماجراچويي هاي شخصي اش است. حدس زدن از اينجا به بعدش هم چندان سخت نيست. اين قسمت را هم مارتين كمپبل همچون قسمت پيش كارگرداني كرده و از ميان ستاره هاي آن فيلم تنها جاي آنتوني هاپكينز در آن خالي ا ست. فيلم در نسخه اصلي اش زماني حدود دو ساعت و۵ دقيقه دارد و از نگاه منتقدان نمره چندان بالايي نگرفته است. اما به عنوان يك فيلم سرگرم كننده گزينه مناسبي براي روزهاي آغازين سال نو است مخصوصا كه فيلم اول را هم ديده باشيد و دل تان هم براي قهرمان محبوب دوران كودكي مان تنگ شده باشد. آنتونيو بندراس هم كه بهترين گزينه است براي بازي كردن زورو.
اسپايدرمن۲
اسپايدرمن۲ يا به قول بعضي ها مرد عنكبوتي۲ هم دنباله اي ا ست بر فيلم موفق اسپايدرمن كه چند سال پيش روانه سينماها شد و هم در گيشه موفق بود و هم منتقدان آن را تحويل گرفتند. بزرگ ترين دليل اين موفقيت هم در كارگرداني سم ريمي بود كه هم ارج و قرب كاميك بوك ها را حفظ كرده بود و هم احترام سينما و مخاطبش را نگاه داشته بود. براي آنهايي هم كه از داستان اسپايدرمن چيزي نشنيده اند بد نيست بگويم كه ماجراي پسري معمولي به نام پيتر پاركر است كه با عمه و شوهرعمه اش زندگي مي كند و يك روز در اثر نيش يك عنكبوت، قابليت هاي ويژه اي پيدا مي كند. پس از كشته شدن شوهرعمه اش توسط يك دزد او تصميم مي گيرد با استفاده از قابليت هايش آن دزد را به سزاي عملش برساند و از اين جاست كه اسپايدرمن زاده مي شود. در قسمت دوم هم قهرمان داستان مان باز با يك دانشمند عجيب و تبهكار روبه رو مي شود كه هيچ هماوردي جز اسپايدرمن ندارد. در اين فيلم هم همچون قسمت اول توبي مگواير نقش پيتر پاركر را دارد و در كنار او كرستن دانست و آلفرد مولينا نيز در فيلم بازي كرده اند. فيلم محصول سال 2004 سينماي آمريكاست و اين روزها فيلمبرداري سومين قسمت آن با همان عوامل دو قسمت پيشين، آغاز شده است.
كوهستان سرد
كوهستان سرد داستان سربازي زخمي به نام اينمان ا ست كه تصميم مي گيرد در پايان جنگ شمال و جنوب آمريكا به خانه و پيش نامزدش بازگردد. فيلم توسط آنتوني مينگلا و براساس داستان معروفي به همين نام نوشته چارلز فريزر ساخته شده است و در آن سه بازيگر پر سر و صداي اين سال هاي هاليوود، نيكول كيدمن، رني زل وگر و جود لاو بازي كرده اند. تخصص و شهرت مينگلا به ساخت اقتباس هاي ادبي باز مي گردد و او پيش از اين با ساخت آثار تحسين شده اي همچون آقاي ريپلي با استعداد و بيمار انگليسي نشان داده است كه به خوبي مي تواند ادبيات و سينما را در كنار هم قرار دهد. كوهستان سرد اگرچه فروش چندان بالايي در گيشه نداشت، اما هم منتقدان را راضي كرد و هم آنهايي كه به تماشاي فيلم رفته اند، ناراضي برنگشته اند. فيلم زماني حدود دو ساعت و 35 دقيقه دارد و در هنگام نمايش با درجه R بر روي پرده سينماهاي آمريكا رفته است.
مرد باراني
اگر داستين هافمن را بشناسيد و قبول داشته باشيد كه او يكي از بهترين بازيگرهاي نسل پيش سينماي آمريكاست، بدون شك مرد باراني را از دست نخواهيد داد؛ چون اين همان فيلمي ا ست كه هافمن يكي از دو اسكارش را براي نقش آفريني در آن كسب كرده است. علاوه بر اين جايزه، مرد باراني سه اسكار ديگر هم براي بهترين كارگرداني، بهترين فيلم نامه غيراقتباسي و بهترين فيلم برده است. داستان فيلم درباره دو برادر است كه بعد از فوت پدرشان بايد سه ميليون دلار باقي مانده از او را ميان خود تقسيم كنند. اما برادر جوان تر (با بازي تام كروز) سعي مي كند سهم برادر بزرگ خود را كه در مركز مراقبت از بيماران ذهني زندگي مي كند، بردارد. آن دو با هم راهي سفري مي شوند و در طي اين مسير، يكديگر را بهتر مي شناسند. فيلم را بري لوينسون در سال 1988 كارگرداني كرده و مدت زماني حدود 2 ساعت و۲۰دقيقه دارد. نكته جالب فيلم هم علاوه بر نقش آفريني درخشان هافمن، حضور تام كروز است كه در آن سال ها هنوز به قامت يك فوق ستاره در نيامده بود.
لموني اسنيكت
فيلم ديگري هم كه از ميان فيلم هاي شبكه دو ارزش تماشا كردن دارد و توصيه مي كنم از دستش ندهيد فيلم مجموعه وقايع ناگوار لموني اسنيكت است كه گويا قرار است با عنوان لموني اسنيكت از تلويزيون پخش شود. فيلم براساس سه كتاب اول مجموعه داستاني به همين نام ساخته شده و داستان سه كودك يتيم است كه چون هيچ فاميل نزديكي ندارند، سرپرستي شان برعهده كنت اولاف مي افتد. اما مشكل اين جاست كه كنت اولاف چندان فاميل مهرباني نيست و علاوه بر اينكه از آنها حسابي كار مي كشد، سعي مي كند ارثيه آنها را هم تصاحب كند. فيلم را براد سايبرلينگ با حضور جيم كري و مريل استريپ كارگرداني كرده است. لموني اسنيكت كه كتاب هايش هم به فارسي ترجمه شده، بيشتر مخاطب گروه سني كودكان است و تنها به خاطر چند صحنه ترسناكش با درجه PG به روي پرده رفت. مهم ترين دليلي هم كه مي توان به خاطرش ديدن آن را توصيه كرد گريم و نقش متفاوت جيم كري است كه هيچ شباهتي با آن سيماي شوخ و شنگ و هميشگي او ندارد. از اينها گذشته فيلم يك نقش آفريني جذاب هم از مريل استريپ دارد، بازيگري كه خيلي ها او را بهترين بازيگر زن حال حاضر سينما آمريكا مي دانند.
نقشه پرواز در شبكه سه
در ميان آثار سينمايي شبكه سه جذاب ترين گزينه اي كه به چشم مي خورد فيلم نقشه پرواز است. يك فيلم هيچكاكي تمام عيار كه سال گذشته تقريبا همه منتقدهاي آمريكايي آن را تحويل گرفتند. از طرف ديگر يك بازگشت شكوهمندانه براي جودي فاستر، ستاره كم فروغ سال هاي اخير هاليوود است كه با اين فيلم دوباره خودش را در ميان ستاره هاي پرطرفدار سينماي آمريكا قرار داد. ماجراي فيلم از اين قرار است كه زني همراه دخترش سوار هواپيما مي شوند اما در ميانه هاي سفر، دخترك گم مي شود و هر چه مادرش دنبال او مي گردد نشاني از او پيدا نمي كند. او اين مساله را به اطلاع مسئولان هواپيما مي رساند اما مشكل اين جاست كه هيچ كس از مسافران و خدمه پرواز به خاطر نمي آورند كه دختربچه اي همراه اين زن سوار هواپيما شده باشد. فيلم را رابرت شوئنك كارگرداني كرده و علاوه بر فاستر كه نقش اول فيلم را برعهده دارد، پيتر سارسگارد و شان بين هم در فيلم بازي كرده اند. مدت زمان نقشه پرواز هم حدود يك ساعت و 33 دقيقه است كه بعيد مي دانم با زمان قابل پخش اش تفاوت چنداني داشته باشد. فيلم براي نمايش در سينماهاي آمريكا درجه PG-13 گرفته است كه به والدين توصيه مي كند كودكان زير 13 سال شان را در تماشاي فيلم همراهي كنند. بزرگ ترين دليلي هم كه مي توان براي تماشاي نقشه پرواز آورد، جدا از نقش آفريني درخشان جودي فاستر، تعليق و فضاي هيچكاكي داستان است كه تا انتها تماشاگر را با خودش همراه مي كند و تا آخرين لحظه هم مشتش را براي او باز نمي كند.
سه گانه ماتريكس در شبكه چهار
در ميان فيلم هاي سينمايي شبكه چهار احتمالا جذاب ترين گزينه براي تماشاگران نه چندان سخت گير، سه گانه ماتريكس است. بعيد مي دانم نام ماتريكس به گوش تان نخورده باشد و حداقل قسمت اول آن را نديده باشيد، اما براي آنها كه چندان اهل سينما نيستند بد نيست بگويم كه ماجراي فيلم درباره جوانكي به نام نيو است كه از ميان انسان ها برگزيده مي شود تا به مبارزه با ماشين ها بپردازد. در واقع او از ميان ما برمي خيزد و از اين دنياي مجازي به دنياي واقعي مي رود تا دخل ماشين ها را بياورد و ما را از بردگي آنها نجات دهد. قسمت اول فيلم در سال 99 ساخته شد و بزرگ ترين عاملي هم كه باعث سروصداي آن شد جلوه هاي ويژه بديع و درخشان آن بود كه سازندگانش حسابي براي آنها عرق ريخته بودند. اما طرفداران جدي تر فيلم علاقه زيادي دارند تا فيلم را در گونه فلسفي ( يا به سياق اين سال ها؛ معناگرا) قرار دهند و از محتواي آن، فراتر از تكنيك و فرم به كار رفته در ساختش سخن بگويند. دو قسمت بعدي اين سه گانه به طور هم زمان و در سال 2003 ساخته شدند كه چندان راضي كننده از آب در نيامدند. اين مجموعه را برادران واچوفسكي كارگرداني كرده اند كه همين روزها فيلم جديد شان نيز به روي پرده خواهد رفت. كيانو ريوز، لارنس فيشبرن، كري آن ماس، مونيكا بلوچي و هوگو ويوينگ از بازيگراني هستند كه در اين سه گانه حضور دارند.
دختري با گوشواره مرواريد
براي طرفداران ادبيات هم در شبكه چهار گزينه جذابي وجود دارد با عنوان دختري با گوشواره مرواريد . فيلم براساس داستان معروفي به همين نام نوشته تريسي شواليه ساخته شده و پيتر وبر آن را كارگرداني كرده است. داستانش هم درباره دختر خدمتكاري ست كه در قرن هفدهم ميلادي در يك خانه اشرافي در هلند كار مي كند و اتفاق ها و روابطي كه در اثر حضور آن دختر شكل مي گيرد. نقش اصلي فيلم را ستاره نوظهور اين سال هاي هاليوود، اسكارلت يوهانسون بازي كرده است و در كنار او كالين فرث و تام ويلكينسون نيز حضور دارند. فيلم محصول سال 2003 سينماي آمريكاست و در مدت زماني حدود يك ساعت و 39 دقيقه داستانش را روايت مي كند.
آقا و خانم اسميت در شبكه تهران
اگر از طرفداران سينماي هاليوودي- با تعريف درست و دقيق آن- باشيد بدون شك آقا و خانم اسميت را از دست نخواهيد داد. در اين فيلم كه به خاطر حضور دو ستاره پرطرفدار و جنجالي سال گذشته، براد پيت و آنجلينا جولي، حسابي پرطرفدار شده داستان زن و شوهري روايت مي شود كه هر دو به دور از چشم ديگري مشغول به شغل شريف آدم كشي هستند و از قضا هردوي شان هم جزو آدم هاي خبره اين رشته به حساب مي آيند. اما ماجرا وقتي جالب مي شود كه اين دو به هويت هم پي مي برند و از طرفي روساي شان هم به هر كدام دستور مي دهند ديگري را از بين ببرند. فيلم يك اكشن پر زرق و برق هاليوودي ست مهم ترين نكته اش در همين حضور هم زمان آنجلينا جولي و براد پيت خلاصه مي شود. آقا و خانم اسميت را داگ ليمان كارگرداني كرده كه پيش از اين فيلم موفق هويت بورن را روانه سينماها كرده بود. به همين خاطر توصيه مي كنم اگر به يك فيلم سرگرم كننده با دو ستاره آمريكايي نياز داريد، اين فيلم را از دست ندهيد، هرچند كه احتمالا نسبت به يك ساعت و۵۲دقيقه نسخه اصلي، زمان خيلي كمتري داشته باشد. حواس تان هم باشد كه اين فيلم را شبكه تهران نمايش مي دهد.
شاه آرتور
اگر هم از تماشاي آثار تاريخي لذت مي بريد پيشنهاد مي كنم شاه آرتور را از همين شبكه تهران تماشا كنيد. فيلم را آنتونيو فوكوا كارگرداني كرده و در آن كلايو اوون و كرا نايتلي حضور دارند. شاه آرتور محصول سال 2004 سينماي آمريكاست و زماني در حدود دو ساعت و۶دقيقه دارد. در نمايش عمومي اش هم چندان نتوانست منتقدان و مخاطبان سخت گيرتر را راضي نگه دارد.
 

royalcaptain

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 می 2005
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
0
esfandiyar in filmaye hollywood i ro bikhial nashodi aziz ?baba biya tu khate filmaye urupayi :cool:
 

royalcaptain

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 می 2005
نوشته‌ها
15
لایک‌ها
0
:) shakhsan az mohsen makhmalbaf chandan khsoham nemiyad vali chan vaght pish in filmesho didam tu sinema vaghean filme mahshari bud va adamo tahte tassir gharar mide

tosiye mikonam hatman in filmo peyda konin va bebinin

SEX va FALSAFE
mahsule moshtarake iran faranse va tajikestan

linke imdb :) http://www.imdb.com/title/tt0478260
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
47
محل سکونت
Tehran
دوست عزيز

در اين فروم امكاناتي فراهم شده است كه شما به راحتي فارسي بنويسيد .
لطفا مطالب خود را به صورت فارسي بيان كنيد تا دوستان ديگر هم رغبتي براي خواندن مطالب كنند .
موفق باشيد .
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
47
محل سکونت
Tehran
ایسکانیوز ـ سینمای حرفه ای در نوروز به بررسی آثار برجسته جهان می پردازد.

به گزارش سرویس فرهنگی هنری ایسکانیوز، سینمای حرفه ای عنوان برنامه ای جذاب و پربیننده ازشبکه دو سیما است که در چند سال اخیر به بررسی پشت صحنه فیلمهای مطرح جهان پرداخته است.
این برنامه در ویژه برنامه نوروزی خود به بررسی دیگر آثار برجسته جهان چون پدرخوانده، سرگذشت ناگوار، سه کله پوک و روح می پردازد .
این برنامه در ایام نوروز از ساعت 13 تا 15 و تکرار آن در ساعات پایانی شب پخش خواهد شد.
پیش از این نیز فیلمهایی چون ارباب حلقه ها، مرد عنکبوتی نیز در این برنامه مورد بررسی قرار گرفته بود.
 
بالا