• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مولوي آمريكا را تسخير ميكند

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
به نقل از iranvig :
زرتشت هرگز دين نياورد - زرتشت خودشو يك مصلح اجتماعي ميدونست مثل بودا و كنفسيوس.
دين هم كارش همينه اصلاح اجتماع
 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
56
به نقل از maryam_1000 :
دين هم كارش همينه اصلاح اجتماع
متاسفانه بايد برم ولي انطور تصور ميكنم كه تعريف از عرفان قانعت كرده .
اما دين آره كسي منكر اين نيست كه دين يكي از هدفهاش همينه ولي اين تنها هدف نيست بلكه هدف اصلي رسوندن آدم به خداست.
اما مصلح اجتماعي كاري به خدا نداره(منكرش هم نيست اما به آدم نميگه تو بايد به خدا برسي) فقط ميگه زندگي زيباست و تو بايد بر اساس يه سري روشهايي كه بهش ميگن اخلاق حركت كني تا در جامعه پويايي و نشاط باشه و بشه مردم در كنار هم زندگي كنن.
هدف مصلح خدا نيست بلكه جامعه هست
اما هدف دين خداست.
 

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
به نقل از iranvig :
تعريف عرفــــان

در تعريف عرفان نيز هم چون فلسفه آراي زيادي موجود است، اما در نهايت از همه­ي آنها چنين برمي­آيد كه عرفان برخلاف فلسفه، عقل را در خور رسيدن به حقيقت نمي­داند؛ بلكه اين مهم را به كشف و شهود و اشراق محول مي­كند و براي دست­يابي به آنها نيز شروط و مراتبي قائل مي­شود
عرفان نيز نوعي هستي­شناسي است؛ يعني گونه­اي نگرش به جهان دارد كه مبتني بر كشف و شهود و اشراق است. عرفان جهان­بينيِ شهودي و اشراقي است، از آن جهت كه شهودي و اشراقي است؛ يعني شهود و اشراق فصل مقوم عرفان است.
http://www.bashgah.net/modules.php?name=News&file=article&sid=10541
-------------------------
به زبون ساده در عرفان عقل حق تصميم نداره و فقط دل و الهام و يا بقول معروف كشف شهود هست كه ميتونه تصميم بگيره و نظر بده(چيزي كه جديدا خارجيها بهش علاقمندشدن) كشف شهود رفتن به حالت خلسه و تصميم گيري و حصول نتيجه از قدرت دروني هست شما در عرفان ناب حق نداري بر اساس عقل تصميم بگيري و بايد حتما در حالت خلسه و كاملا ناآگاهانه و فقط از روي الهام درون تصميم بگيري كاري كه مولوي انجام ميداد يعني حتي براي گفتن شعر هم متوسل به الهام دروني ميشد(نواخت موسيقي و رقصيدن سما دور آتش اونو به حالتي ميبرد كه هيچ اراده اي در گفتن اشعار نداشت بلكه خود اشعار بنوعي به اون الهام ميشد براي همينه كه چنين آهنگين و پر جذبه هست) اگه اشعار مولوي رو خونده باشيد بسيار آهنگين و پر طنين و با صلابت هست بخصوص بعضي از اين اشعار براحتي ميشه با ريتم تند خوند.
متاسفانه عرفان محض باعث شد كه عقل كم كم از دور خارج بشه و ايران بجاي رسيدن به عصر خرد ورزي به دوري از خرد روي بياره.
درصورتي كه ايران پيش از اسلام (در جاي جاي شاهنامه ميتوان ديد) خرد بعنوان بهترين هديه خداوند بوده كه به آدمي داده شده .
ايرانيان عرفان رو با خرد همراه داشتند شما در شاهنامه و يا داستانهاي ايراني وقتي نگاه كنيد عارفان ايران همه ار دانشمندان بودند يعني خرد هميشه همراه عرفان بود .
عرفان نخستين بار توسط جمشيد پادشاه ايراني بكار گرفته شد و اين پادشاه گروهي از مردمان(كاتوزيان) را گرد كرد و به كوها و غارها فرستاد تا به تذكيه نفس بپردازند.
جالب بود
اما بازم تعريف كاملي ار عرفان ندادين تصميم گيري بدون دخالت دادن عقل و منطق براي چه هدفيست؟
در عرفان هدف چيست؟درك شهودي انسان رو به چه حقايقي ميرسونه؟ و حقيقت يعني چه؟

خواهش ميكنم اگر اشاره اي تاريخي ميكنيد همراه با مدرك باشه
 

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
به نقل از iranvig :
متاسفانه بايد برم ولي انطور تصور ميكنم كه تعريف از عرفان قانعت كرده .
اما دين آره كسي منكر اين نيست كه دين يكي از هدفهاش همينه ولي اين تنها هدف نيست بلكه هدف اصلي رسوندن آدم به خداست.
اما مصلح اجتماعي كاري به خدا نداره(منكرش هم نيست اما به آدم نميگه تو بايد به خدا برسي) فقط ميگه زندگي زيباست و تو بايد بر اساس يه سري روشهايي كه بهش ميگن اخلاق حركت كني تا در جامعه پويايي و نشاط باشه و بشه مردم در كنار هم زندگي كنن.
هدف مصلح خدا نيست بلكه جامعه هست
اما هدف دين خداست.
خيلي زيبا نوشتين
كاملا با شما موافقم
عرفان در اجتماع معني نداره در جامعه بايد با واقعيت رندگي كرد اما در عرفان از واقعيت خارج ميشي و تنها به حقيقت فكر ميكني و حتي جرئي از حقيقت ميشي ( در عرفان ناب)

اما
دين هم هم به دنيا كار داره هم به آخرت
هم بعد مادي هم معنوي
همه چيز در تعادل
دين يعني تعادل
 

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
البته یه چیزی خیلی مهمه و اون اینکه دین هدف نیست
دین هم وسیله است
وسیله ای برای حفظ تعادل
 

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
و تعادل تنها راه رسیدن به تکامل است
 

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
راستش منم الان وقت ندارم ولی تاپیک جالبی رو استارت زدین
من عاشق بحثهای فلسفی و عرفانیم :)
 

Spiro

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2005
نوشته‌ها
854
لایک‌ها
6
خوب خيلي جالب شد
انتظارشو داشتم كه كار به اينجاها بكشه
39.gif
 

hwt

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
11 آگوست 2004
نوشته‌ها
15,954
لایک‌ها
2,415
يه چندتا شعر از مولوي بزارين يكم حال كنيم بابا
 

Spiro

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2005
نوشته‌ها
854
لایک‌ها
6
آدمهاي امروزي با اين همه پيشرفت و غيره بازم بيان عقل رو بذارن كنار و دنبال اين بگردن يكي دستشون رو بگيره و ببره به جايي كه حالا خودشون بايد زحمت بكشن و برسن! چطور ما كه مخلوق هستيم براي استفاده از جديدترين پيشرفتها اينهمه تلاش ميكنيم بعد نوبت خدا كه ميشه يو هويي فيلمون ياد ...ميكنه و برميگرديم به ....سال قبل و همون روشهاي قبلي
درسته :)
 

Spiro

Registered User
تاریخ عضویت
26 مارس 2005
نوشته‌ها
854
لایک‌ها
6
متاسفانه عرفان محض باعث شد كه عقل كم كم از دور خارج بشه و ايران بجاي رسيدن به عصر خرد ورزي به دوري از خرد روي بياره
اينم درسته :)
 

iranvig

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2003
نوشته‌ها
433
لایک‌ها
6
سن
56
تعداد زياد پستها در راستاي افزايش رقم كه نيست
21.gif
1.gif

به نقل از maryam_1000 :
جالب بود
اما بازم تعريف كاملي ار عرفان ندادين تصميم گيري بدون دخالت دادن عقل و منطق براي چه هدفيست؟
در عرفان هدف چيست؟درك شهودي انسان رو به چه حقايقي ميرسونه؟ و حقيقت يعني چه؟

خواهش ميكنم اگر اشاره اي تاريخي ميكنيد همراه با مدرك باشه
براي بحث حقيقت بگم.
چند تا سوال هست كه اگه بشر بدونه جوابشو ديگه دنبال هيچ موضوعي نميره .
1- از كجا آمده ايم
2- كي و چي هستيم
3- به كجا خواهيم رفت
تمام كارهايي كه آدمي انجام ميده فقط و فقط راهيه براي رسيدن به جواب اين سوالها (چه فلسفه و چه رياضيات و چه تاريخ و .... همه اين دانشها راهي هستن براي رسيدن به جواب اين سوالها يا به عبارت ديگه حقيقت)
عرفان هم فقط راه رسيدن به هدف رو عوض كرده ولي در واقع اونم هدف واقعيش كشف حقيقته
درباره تاريخ هم ببخشيد تاريخ دانها بهتره بگن من اگه اشاره تاريخي ميكنم هدفم گفتن تاريخ نيست .

عرفان در اجتماع معني نداره در جامعه بايد با واقعيت رندگي كرد اما در عرفان از واقعيت خارج ميشي و تنها به حقيقت فكر ميكني و حتي جرئي از حقيقت ميشي ( در عرفان ناب)
فكر نميكنم عرفان توي اجتماع بي معني باشه - منظورت رو واضح تر بگو چون عرفان هدفش كشف حقيقته و جامعه هدف اوليش رسيدن به تعاليه كه تعالي در نهايت رسيدن به حقيقت .
خوب حالا شما راجب اين كلمه توضيح بديد "‘عرفان ناب" و اينكه عارف ميشه جزيي از حقيقت ؟؟؟ معني اين كلمه براي من نامفهومه ، مگه ميشه جزيي از حقيقت شد ؟
 

aaber_piade

Registered User
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2002
نوشته‌ها
1,660
لایک‌ها
25
سن
41
محل سکونت
Tehran
موضوع جالبي است. با اينکه عرفان نزد ايرانيان است و بس به هيچ وجه موافق نيستم، عرفان به نظر من هدف معيني نداره، واژه عرفان يعني شناخت، همين .. يعني شناخت يک سري موارد يه سري چيز ها يه سري نکته ها.. مي تونه بسته به تمايلات عارف به خدا مربوط باشه و مي تونه هم نباشه، مي تونه به عشق مربوط باشه، به زندگي مربوط باشه و خيلي قصه ها و حکايت هاي ديگه، عرفان الزاما توي مثنوي خلاصه نشده ولي اگر خيلي به مثنوي (مثل خود من) علاقه دارين بگين که فرضا داستان پادشاه و کنيزک چه ربط مستقيمي به شناخت و ادراک خداوند داره؟ البته بي ربط هم نيست، شاه مجبور ميشه با اون پزشک عجیب غريب آشنا بشه و براي حل مشکل کنيزک با اون حکيم دمخور بشه و :

گفت معشوقم تو بودستی نه آن --- ليک، کار از کار خيزد در جهان..
 

mehrdad1355

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
2 فوریه 2004
نوشته‌ها
3,971
لایک‌ها
30
سن
48
به نقل از aaber_piade :
موضوع جالبي است. با اينکه عرفان نزد ايرانيان است و بس به هيچ وجه موافق نيستم، عرفان به نظر من هدف معيني نداره، واژه عرفان يعني شناخت، همين .. يعني شناخت يک سري موارد يه سري چيز ها يه سري نکته ها.. مي تونه بسته به تمايلات عارف به خدا مربوط باشه و مي تونه هم نباشه، مي تونه به عشق مربوط باشه، به زندگي مربوط باشه و خيلي قصه ها و حکايت هاي ديگه، عرفان الزاما توي مثنوي خلاصه نشده ولي اگر خيلي به مثنوي (مثل خود من) علاقه دارين بگين که فرضا داستان پادشاه و کنيزک چه ربط مستقيمي به شناخت و ادراک خداوند داره؟ البته بي ربط هم نيست، شاه مجبور ميشه با اون پزشک عجیب غريب آشنا بشه و براي حل مشکل کنيزک با اون حکيم دمخور بشه و :

گفت معشوقم تو بودستی نه آن --- ليک، کار از کار خيزد در جهان..
به نظر من ایرانیا فلسفه یونان رو با اسلام پیوند زدند و ازش عرفان درست کردن
سر همین هم اکثرا اینا تکفیر میشدند
 

maryam_1000

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 فوریه 2005
نوشته‌ها
57
لایک‌ها
2
به نقل از iranvig :
تعداد زياد پستها در راستاي افزايش رقم كه نيست
21.gif
1.gif
مگه فايده اي هم داره؟

براي بحث حقيقت بگم.
چند تا سوال هست كه اگه بشر بدونه جوابشو ديگه دنبال هيچ موضوعي نميره .
1- از كجا آمده ايم
2- كي و چي هستيم
3- به كجا خواهيم رفت
تمام كارهايي كه آدمي انجام ميده فقط و فقط راهيه براي رسيدن به جواب اين سوالها (چه فلسفه و چه رياضيات و چه تاريخ و .... همه اين دانشها راهي هستن براي رسيدن به جواب اين سوالها يا به عبارت ديگه حقيقت)
عرفان هم فقط راه رسيدن به هدف رو عوض كرده ولي در واقع اونم هدف واقعيش كشف حقيقته
موافقم عرفان يك راه متفاوته هدف يكيست اما اينكه عرفان چه راهيه و چطور راهيه بحثه
درباره تاريخ هم ببخشيد تاريخ دانها بهتره بگن من اگه اشاره تاريخي ميكنم هدفم گفتن تاريخ نيست .
خيلي زرنگي
ولي اگه اشاره تاريخي بكني بايد مدرك ارائه بدي وگرنه نبايد توقع داشته باشي حرفتو باور كنن


فكر نميكنم عرفان توي اجتماع بي معني باشه - منظورت رو واضح تر بگو چون عرفان هدفش كشف حقيقته و جامعه هدف اوليش رسيدن به تعاليه كه تعالي در نهايت رسيدن به حقيقت .
توي جامعه بايد واقعگرا بود نه آرمانگراي محض
در واقع عرفان دري براي خروج از واقعيات و اين دنياست

خوب حالا شما راجب اين كلمه توضيح بديد "‘عرفان ناب" و اينكه عارف ميشه جزيي از حقيقت ؟؟؟ معني اين كلمه براي من نامفهومه ، مگه ميشه جزيي از حقيقت شد ؟
عرفان ناب يعني خالي از هرگونه آثار ماده!
بله عارف جزئي از محبوب ميشه و محبوب يعني حقيقت( در رابطه عارفانه)
 
بالا