armanfloater
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 26 آپریل 2014
- نوشتهها
- 40
- لایکها
- 5
- سن
- 27
با سلام هدف از ایجاد این تایپک بررسی بیماری چشمی به نام فلوتر (مگس پران) می باشد از اساتید وکاربران محترم در خواست می شود در صورت داشتن اطلاعات از این بیماری این جا با بقیه در اشتراک گذاشته و کسانی هم که این بیماری رو تجربه کردند از تجربه هاشون بگن
با سپاس:general406:
چشم
ساختمان چشم انسان شبیه یک کره است. در قسمت جلوی این کره یک پنجره شفاف به نام قرنیه وجود دارد. نور از محیط خارج وارد قرنیه شده و پس از عبور از مردمک به عدسی میرسد. عدسی نور را به صورت دقیق روی شبکیه متمرکز میکند تا تصویر واضحی بر روی شبکیه ایجاد شود. چشم انسان قادر به تشخیص ۹۰۰میلیون رنگ میباشد.
رتین (شبکیه)
پردهای است لطیف و حساس که میان «مشیمیه» قرار گرفته و چون بیشباهت به پنجره نیست به این نام نامیده شدهاست، شَبَکیه پردهای است عصبی یعنی دنبالههایی است از اعصاب بینایی و بوسیله همان اعصاب به مغز مربوط میشود، و در قسمت عقب آن دو نقطهٔ مشخص وجود دارد یکی نقطهٔ کور که محل ورود عصب بینایی به چشم است و دیگر نقطه زردرنگ بیضیشکلی است بنام لکه زرد که تصویر اشیاء نخست بر روی آن منعکس شده سپس از آنجا به مغز منتقل می شود
پردهٔ شبکیهٔ چشم مرکب از نه لایه جداگانه است که قطر مجموع آنها به اندازه کلفتی یک ورقه کاغذ نازک میباشد؛ در ضخامت این پرده سلولهایی قرار دارند که تحت اثر امواج نورانی تحریک میگردند؛ سلولهای مزبور بصورت شمشها و مخروطها قرار گرفتهاند و تعداد اولی به سی میلیون و تعداد دومی به سه میلیون عدد بالغ میشود این شمشها و مخروطها به تناسب کاملی قرار گرفتهاند.
ویتره (زُجاجیه)
زُجاجیه مادهای است ژلاتینی و شفاف که تمام حفرهٔ درونی کرهٔ چشم را پر میسازد و در عقب عدسی چشم قرار دارد و از هر طرف پوسته شفافی اطراف آنرا فراگرفته است؛ کار این عضو نیز شکست نور است؛ و در تطبیق تصاویر اجسام بر روی لکه زرد تأثیر شایانی دارد.
فلوتر ( مگس پران)
شايعترين علامت غيرطبيعى بودن زجاجيه اجسام شناور در زجاجيه است و بيانگر آگاهى بيمار از يک سايهٔ متحرک بر روى شبکيه ناشى از يک کدورت متحرک در زجاجيه مىباشد. به اين حالت در گذشته muscae Volitantes (واژه لاتين معادل مگس پران) اطلاق مىشد. در افراد مبتلا بعد از اينکه چشم به حال استراحت در مىآيد، اشياء به حرکت خود ادامه مىدهند و از اين رو نام اجسام شناور براى آنها انتخاب شده است. شروع اين علامت مىتواند بىسر و صدا يا حاد، يکطرفه يا دو طرفه باشد. اجسام شناور مرکزى بيش از انواع محيطى براى بينائى مزاحمت ايجاد مىکنند. اجسام شناور در افراد نزديک بين و افراد مبتلا به Syneresis بسيار شايع است. اجسام شناور در زجاجيه مىتواند بهعلت خونريزىهاى زجاجيه (شکل اجسام شناور در خونريزىها با گذشت زمان از حالت رگهرگه، بهصورت نقاط کوچک در مىآيد)، تهاجم گلبولهاى سفيد (در التهاب Pars Plana) و يا ناشى از پيگمان (در دکولمان طول کشيده بهدنبال پارگى شبکيه) باشد. افراد مبتلا بهوجود اجسام شناور در زجاجيه نياز به بررسى دقيق زجاجيه و شبکيه دارند و در غياب روند پاتولوژيک جدى مىتوان به بيمار اطمينان داد که اين حالت بىخطر است
فوتوپسیا (جرقه)
بيمار در غياب منبع نوري، احساس وجود نور، نوار نورانى يا جرقه، براى جزئى از ثانيه در ميدان بينائى مىنمايد، که علامت شايع ارتباط غيرطبيعى بين شبکيه و زجاجيه مىباشد. بيمار معمولاً مىتواند به بخشى از ميدان بينائى که جرقههاى نورانى در آن ديده مىشود، اشاره نمايد. فواصل بين اين حملات مىتواند متغير باشد (از دقايق تا هفتهها). حملات در دو چشم مىتوانند همزمان و يا حتى تا چندين سال از هم فاصله داشته باشند. اين نور فرضى نشانهٔ آگاهى مغز از کشش فيزيکى مىباشد، که زجاجيهٔ غيرطبيعى بر قسمت حسى شبکيه وارد مىنمايد. اين نور فرضى بهطور شايع همراه با کلاپس اخير و دکولمان زجاجيه است. اسکوتوم جرقهاى ميگرن را به کمک شکل و پيشرفت قابل پيشگوئى و همراهى آن با تهوع يا سردرد، مىتوان از حالت اخير افتراق داد. هرچند کشش زجاجيه بر شبکيه (Viteroretinal traction) ممکن است نيازى به درمان نداشته باشد با اين وجود اين کشش مىتواند موجب پارگى شبکيه، دکولمان شبکيه و يا خونريزى زجاجيه گردد، بنابراين هر مورد جديد نياز به بررسى دارد
با سپاس:general406:
چشم
ساختمان چشم انسان شبیه یک کره است. در قسمت جلوی این کره یک پنجره شفاف به نام قرنیه وجود دارد. نور از محیط خارج وارد قرنیه شده و پس از عبور از مردمک به عدسی میرسد. عدسی نور را به صورت دقیق روی شبکیه متمرکز میکند تا تصویر واضحی بر روی شبکیه ایجاد شود. چشم انسان قادر به تشخیص ۹۰۰میلیون رنگ میباشد.
رتین (شبکیه)
پردهای است لطیف و حساس که میان «مشیمیه» قرار گرفته و چون بیشباهت به پنجره نیست به این نام نامیده شدهاست، شَبَکیه پردهای است عصبی یعنی دنبالههایی است از اعصاب بینایی و بوسیله همان اعصاب به مغز مربوط میشود، و در قسمت عقب آن دو نقطهٔ مشخص وجود دارد یکی نقطهٔ کور که محل ورود عصب بینایی به چشم است و دیگر نقطه زردرنگ بیضیشکلی است بنام لکه زرد که تصویر اشیاء نخست بر روی آن منعکس شده سپس از آنجا به مغز منتقل می شود
پردهٔ شبکیهٔ چشم مرکب از نه لایه جداگانه است که قطر مجموع آنها به اندازه کلفتی یک ورقه کاغذ نازک میباشد؛ در ضخامت این پرده سلولهایی قرار دارند که تحت اثر امواج نورانی تحریک میگردند؛ سلولهای مزبور بصورت شمشها و مخروطها قرار گرفتهاند و تعداد اولی به سی میلیون و تعداد دومی به سه میلیون عدد بالغ میشود این شمشها و مخروطها به تناسب کاملی قرار گرفتهاند.
ویتره (زُجاجیه)
زُجاجیه مادهای است ژلاتینی و شفاف که تمام حفرهٔ درونی کرهٔ چشم را پر میسازد و در عقب عدسی چشم قرار دارد و از هر طرف پوسته شفافی اطراف آنرا فراگرفته است؛ کار این عضو نیز شکست نور است؛ و در تطبیق تصاویر اجسام بر روی لکه زرد تأثیر شایانی دارد.
فلوتر ( مگس پران)
شايعترين علامت غيرطبيعى بودن زجاجيه اجسام شناور در زجاجيه است و بيانگر آگاهى بيمار از يک سايهٔ متحرک بر روى شبکيه ناشى از يک کدورت متحرک در زجاجيه مىباشد. به اين حالت در گذشته muscae Volitantes (واژه لاتين معادل مگس پران) اطلاق مىشد. در افراد مبتلا بعد از اينکه چشم به حال استراحت در مىآيد، اشياء به حرکت خود ادامه مىدهند و از اين رو نام اجسام شناور براى آنها انتخاب شده است. شروع اين علامت مىتواند بىسر و صدا يا حاد، يکطرفه يا دو طرفه باشد. اجسام شناور مرکزى بيش از انواع محيطى براى بينائى مزاحمت ايجاد مىکنند. اجسام شناور در افراد نزديک بين و افراد مبتلا به Syneresis بسيار شايع است. اجسام شناور در زجاجيه مىتواند بهعلت خونريزىهاى زجاجيه (شکل اجسام شناور در خونريزىها با گذشت زمان از حالت رگهرگه، بهصورت نقاط کوچک در مىآيد)، تهاجم گلبولهاى سفيد (در التهاب Pars Plana) و يا ناشى از پيگمان (در دکولمان طول کشيده بهدنبال پارگى شبکيه) باشد. افراد مبتلا بهوجود اجسام شناور در زجاجيه نياز به بررسى دقيق زجاجيه و شبکيه دارند و در غياب روند پاتولوژيک جدى مىتوان به بيمار اطمينان داد که اين حالت بىخطر است
فوتوپسیا (جرقه)
بيمار در غياب منبع نوري، احساس وجود نور، نوار نورانى يا جرقه، براى جزئى از ثانيه در ميدان بينائى مىنمايد، که علامت شايع ارتباط غيرطبيعى بين شبکيه و زجاجيه مىباشد. بيمار معمولاً مىتواند به بخشى از ميدان بينائى که جرقههاى نورانى در آن ديده مىشود، اشاره نمايد. فواصل بين اين حملات مىتواند متغير باشد (از دقايق تا هفتهها). حملات در دو چشم مىتوانند همزمان و يا حتى تا چندين سال از هم فاصله داشته باشند. اين نور فرضى نشانهٔ آگاهى مغز از کشش فيزيکى مىباشد، که زجاجيهٔ غيرطبيعى بر قسمت حسى شبکيه وارد مىنمايد. اين نور فرضى بهطور شايع همراه با کلاپس اخير و دکولمان زجاجيه است. اسکوتوم جرقهاى ميگرن را به کمک شکل و پيشرفت قابل پيشگوئى و همراهى آن با تهوع يا سردرد، مىتوان از حالت اخير افتراق داد. هرچند کشش زجاجيه بر شبکيه (Viteroretinal traction) ممکن است نيازى به درمان نداشته باشد با اين وجود اين کشش مىتواند موجب پارگى شبکيه، دکولمان شبکيه و يا خونريزى زجاجيه گردد، بنابراين هر مورد جديد نياز به بررسى دارد