-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
پایگاه پویای شعر کلاسیک
- شروع کننده موضوع Golzarion
- تاریخ شروع
یا مرو در پیش رویش یا چو رفتی سجده کن .............کان خم ابروی واجب کرده این تعظیم را
فروغی بسطامی
در گرگ نگه مکن که بزغاله برد............ یک روز ببینی که پلنگش بدرد
"سعدی"
دو عاشق را فرار از دل برفتاد.............. نشاط کامرانی در سر افتاد
امیر خسرو دهلوی
نوای چنگ بدانسان زند صلای صبوح ...........که پیر صومعه راه در مغان گیرد
"حافظ"
سرش برتافتم تا عافیت یافت............... سر از من عاقبت بدبخت برتافت
"سعدی"
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین............. در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
"حافظ"
از خلق ز راه تیز گوشی نرهی.............. وز خود ز سر سخن‌فروشی نرهی
زین هر دو بدین دو گر بکوشی نرهی....... از خلق و ز خود جز به خموشی نرهی
"سنایی"
زین هر دو بدین دو گر بکوشی نرهی....... از خلق و ز خود جز به خموشی نرهی
"سنایی"
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
«حافظ»
«حافظ»
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
"شهریار"
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
"شهریار"
می‌کند حافظ دعایی، بشنو آمینی بگو روزی ما باد لعل شکرافشان شما
«حافظ»
«حافظ»
این چه نظر بود که خونم بریخت............. وین چه نمک بود که ریشم بخست
"سعدی"
"سعدی"
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام در کـــــمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم
واعظ ما بوی حق نشنید بشـنو کاین سخن در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم
«حافظ»
واعظ ما بوی حق نشنید بشـنو کاین سخن در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم
«حافظ»