پایگاه پویای شعر کلاسیک

[Moostafa]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها ................ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

حافظ

 

[my7xN]

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست...هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

 

[Moostafa]

شکرفروش که عمرش دراز باد چرا...................... تفقدی نکند طوطی شکرخا را

 

[Farhad49]

آراسته آمد و چه آراستنی
دل خواست به عشوه و چه دل خواستنی
بنشست به می خوردن و برخاست برقص
به به چه نشستنی چه برخاستنی

مسیب خان تکلو

 

[my7xN]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح .... هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

"حافظ"

 

[Moostafa]

اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است ............... به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است

حافظ

 

[King Cyrus]

تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست .............. بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست

مولانا

 

[Moostafa]

تو را که صورت جسم تو را هیولایی است ................. چو جوهر ملکی در لباس انسانی

حاقظ

 

[Farhad49]

یار آمد و گفت : خسته میدار دلت
دایم به امید ، بسته میدار دلت
مار را به شکستگان نظرها باشد
ما را خواهی ، شکسته میدار دلت

ابوسعید ابوالخیر

 

[Moostafa]

تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت ............ از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت

امیر خسرو دهلوی

 

[Farhad49]

تا نهادیم به کوی تو صنم روی نیاز .... پشت پا بر حرم و دیر و کلیسا زده ایم

همای شیرازی

 

[Moostafa]

مقدسی که ز هر پاکیی که بتوان گفت .............. منزه است از آن وصف و پاک و بی‌همتا

عطار

 

[manuela89]

امروز شوخ چشمان آسوده خاطرند.........................من شوخ چشم نيستم اي كاش هستمي

خاقانی

 

[my7xN]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت ..................... بازآید و برهاندم از بند ملامت

حافظ

 

[Moostafa]

تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت ............ تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت

صائب تبریزی

 

[Farhad49]

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را .... تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

مولوی

 

[Moostafa]

اشک دیده‌ست از فراق تو دوان............ آه آهست از میان جان روان

مولوی

 

[Farhad49]

نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست .... که خیال رخش از خاطر فرهاد رود

جامی

 

[Moostafa]

در نجاست مشک بویی، زان چه سود .............. پیش مستان نکته گویی، زان چه سود

عطار

 

[King Cyrus]

در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش .......... حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش

«حافظ»