پایگاه پویای شعر کلاسیک

[آرامش]

ای که صبر از من طمع داری و هوش
بار سنگین می نهی بر لاغری

"سعدی"

 

[Spring's Girl]

یکدل همی‌چرند کنون آهوان ............... با شیر و با پلنگ به یک مرغزار

"فرخی"

 

[آرامش]

راه دانا دگر و مذهب عاشق دگر است
ای خردمند که عیب من مدهوش کنی

"سعدی"

 

[Spring's Girl]

یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب..............کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

"حافظ"

 

[Moostafa]

تو مگر بر لب آبي به هوس بنشيني .......ور نه هر فتنه که بيني همه از خود بيني

حافظ

 

[آرامش]

یار آن حریف نیست که از در درآیدم
عشق آن حدیث نیست که از دل برون شود

دم درکش از ملامتم ای دوست زینهار
کاین درد عشق به ملامت فزون شود

"سعدی"

 

[Farhad49]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز .... چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

حافظ

 

[آرامش]

دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست

"سعدی"

 

[پرنیان]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم.
"حافظ"

 

[drramin]

منم آن مست دهلزن که شدم مست به میدان
دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم

مولوی

 

[Spring's Girl]

من او را دهم دختر خویش را............... سپارم بدو لشکر خویش را

"دقیقی"

 

[پرنیان]

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
"حافظ"

 

[آرامش]

دیوار دل به سنگ تعنت خراب گشت
رخت سرای عقل به یغما کنون شود

"سعدی"

 

[Spring's Girl]

در قیمت دهانت نقد روان سپردم................ یعنی به هیچ دادم جان گران‌بها را

"فروغی"

 

[پرنیان]

امید است که زودت به بخت نیک بینم
تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی.
"حافظ"

 

[Spring's Girl]

یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند ................ تا هرچه غیر اوست، به یک سو نمی‌کند

"بهایی"

 

[پرنیان]

دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست.
"حافظ"

 

[Spring's Girl]

تاکی به تمنای وصال تو یگانه .............. اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟.... ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
..................جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه ................

"بهایی"

 

[آرامش]

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

"حافظ"

 

[Spring's Girl]

تو را من دوست می‌دارم چو بلبل مر گلستان را ............... مرا دشمن چرا داری چو کودک مر دبستان را

"سیف فرغانی"