یه شب که بارون میومد توی تهران - سه راه تهرانپارس یکی که ایرادی هم تو ظاهرش نیست میاد میگه :
"آقا من اتفاقی پول همراهم کمه و نمیتونم کرایه ماشین بدم . بعد میای هزار تومن میدی میگه دمت گرم و میره. روز بعد زیرآفتاب دوباره میبینی
داره همین کارو میکنه!!!"خیلی ریختم بهم...
امشب زیر بارون تو سه راه تهرانپارس یکی که ایرادی هم تو ظاهرش نبود اومد گفت:
"آقا من پول همراهم کمه نمیتونم کرایه ماشینو بدم . بعد بهش میگم تا اونجایی که پول نداری رو پیاده برو بقیه اش رو سوار ماشین شو! "
من سوار تاکسی شدم و رفتم و رسیدم مقصد. بعد از 45 دقیقه کارم تموم شد و اومدم بیرون و هنوز داشت بارون میود.از دور همون جوونو
دیدم که داره کل مسیرو پیاده میاد و اعصابشم به هم ریخته! منم از خجالت فقط خودمو قایم کردم...
چی داره عوض میشه؟
داریم به چه سمتی میریم؟
چیرو داریم از دست میدیم؟
یکی برای من ادم بودنو تعریف کنه؟
مقصر و کاری ندارم , چیکار باید بکنیم...؟