با وجود خری که روغن موتور فومن شیمی را در حلق خود ریخته و بدون توجه به تابلو محل عبور هری قاطر مثل گاو دارد از خط عابر پیاده می گذرد راهی برای آدم ها نمانده .
من و بقيه بيمارهاي ساديسمي رو بردن شهر بازي ، سوار قطار شهربازي شديم... از اونجايي كه هممون ساديسم داشتيم با يك دو سه يكي از بچه ها همه با هم تف انداختيم رو شيرينيه واگن پشت سري !!!!
خانوم منشی بدون در زدن وارد محل کارم شد و بلافاصله روی زمین غش کرد ، فوری چایی نبات رو با انگشت هم زدم و ریختم تو حلقش ،میدونم این لارجر باکس آخرش کار دست من میده
عجب دوره زمونه ای شده کلاغه توی زورخونه ابوعطا میخونه یک لحظه به صداش توجه کردم شبیه صدای یکی از هنرپیشه های فیلم دونکیشوته گوش کنید..... واقعا شبیه نیست؟!!!!.....لول