کسی که فیلم حاتمی کیا را مغرضانه ، خالی از هنر بداند ... معلوم است چقدر نظر هنرمندانه دارد
ديدار رهبري با كارگردانان و حاشيههاي مهمتر از متن
آرش اشراق
۲۷ خرداد ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۲۰:۳۱ تعداد بازديد: 6366 كد خبر: ۴۰۹۰۲
بازتاب
ديدار هفته گذشته **** انقلاب و جمعي از كارگردانان سينما، از زواياي گوناگوني، مهم و قابل بررسي است. در اين نوشتار، سعي بر آن است كه برخي حاشيههاي اين ديدار، كه كمتر به آنها پرداخته شده است، مورد واكاوي قرار گيرند:
الف) در اين ديدار، طيف گستردهاي از كارگردانان سينماي ايران حضور داشتند، به گونهاي كه به جرأت ميتوان گفت، تمامي جريانهاي مهم سينماي ايران، دستكم يك نماينده و سخنگو در اين جلسه داشتند. بيشك، دعوت و گردآوري گروهي گونهگون از كارگردانان سينما، كه از جواد شمقدري تا تهمينه ميلاني را در بر داشته باشد، نيازمند صبر و حوصله و ظرفيت فراوان است. آنان كه با مجامع هنري ايراني سر و كار دارند، به خوبي ميدانند كه جمعآوري عده زيادي از هنرمندان و به ويژه سينماگران در يك مكان، تقريبا محال است. براي اين واقعيت دلايل فراواني وجود دارد كه از جمله ميتوان به اينها اشاره كرد:
- بسياري از هنرمندان به شدت با همديگر مشكل دارند، به گونهاي كه ـ به قول معروف ـ چشم ديدن هم را ندارند؛ بنابراين، حضور دستهاي از هنرمندان در يك جمع، برابر است با غيبت دستهاي ديگر.
- سينماگران و به ويژه كارگردانان، افراد پرمشغلهاي هستند و به ندرت وقت خالي براي حضور در جلسات و مجامع را دارند.
- بسياري از كارگردانهاي سينما، اغلب اوقات در سفرهاي داخلي و خارجي سر صحنهها و يا جشنوارهها و غيره هستند و ... .
در مورد جلسه با رهبري، ميتوان به اين مشكلات عمومي يك مشكل خاص را نيز اضافه كرد و آن، پرهيز هنرمندان از برچسب «نزديكي به قدرت» و در نتيجه شركت نكردن در چنين جلساتي را ذكر كرد. از ديگر سو، چنانچه با ديدي خشك، بسته و دستكم محتاط به موضوع نگريسته شود، دعوت از كارگرداناني كه علاوه بر ساخت فيلمهايي كه چندان باب طبع حكومت نيست، بعضا حتي سوابق فعاليت در گروههاي خاصي را نيز در كارنامه خود دارند، ميتواند مانعي از سوي نهاد دعوتكننده (دفتر رهبري) در نظر گرفته شود.
برگزاري چنين جلسهاي با چنان كيفيت و آزادي بيان، نشان از آن دارد كه نهاد دفتر رهبري، بيش از پيش، از تعاملي خوب و سطح توقعي فروتنانه برخوردار شده است كه اين موضوع را بايد به فال نيك گرفت و البته بايد گفت، اي كاش چنين جمعي پيشتر از اين گرد هم ميآمدند.
ب) صرفنظر از برخي از كارگردانها كه با جملات خوشامدگويانه و يا ادعاهاي عجيب و غريب، وقت خود، همكاران و صاحب مجلس را گرفتند، بيشتر كارگردانها با راحتي و صراحت، حرفها و انتقادات خود را بيان كردند و اين، از دو جهت خوشحالكننده است؛ نخست اينكه رهبري ـ به عنوان شخص اول حكومت، مقامي كه در ايران در معرض خطر چاپلوسي و استبداد است ـ از درجه نقدپذيري بالايي برخوردار و حتي به گفته خود ايشان، دوستدار نقد و بيان اشكالات نيز هست.
گذشته از اين، برخوردهاي راحت و صادقانه كارگردانان نيز نشان از آن دارد كه آنان «حكومت و قدرت» را نه امري ترسناك و نفوذناپذير كه يك جايگاه قابل گفتوگو ميدانند. اظهارات صريح و نسبتا تند خانم ميلاني يا پيراهن آستينكوتاه آقاي حاتميكيا را مقايسه كنيد با «شرفيابي» هنرمندان «فراكپوشيده» براي «دستبوسي»هاي آنچناني چند دهه پيش!
ج) بسياري از پادشاهان و سلاطين ايران به زبان و عليالظاهر «عدالتپرور»، «حامي محرومان»، «نوكر ابيعبدالله»، «خدمتگزار» و... بودهاند، اما هميشه تاريخ مردمان اين سرزمين از استبداد و خودكامگي پادشاهان و سلاطين رنج بردهاند، چراكه «به عمل كار برآيد، به سخنراني نيست»!
آنان هيچگاه سخن زيردستان را نفي يا تأييد نميكردهاند، بلكه اگر سخن را خوش نداشتند، صاحب سخن را سياست ميكردند و اگر چنين نبود، آن رأي به ذهن ملوكانه خودشان قبلا رسيده بود(!) عباس ميلاني در كتاب «معماي هويدا»، يكي از رموز موفقيت اميرعباس هويدا، نخستوزير شاه را در اين ميداند كه او يا نظري نميداد و يا اگر نظري داشت، طوري مطرح ميكرد كه انگار اين نظر و رأي خود اعلي حضرت بوده است.
همينطور ميلاني خاطرهاي بسيار خواندني و عبرتآموز را نقل ميكند، از يك كنفرانس بسيار مهم اقتصادي كه پس از چند سال مرارت جمعي از دانشمندان و اقتصاددانان ـ و البته پس از موافقت ملوكانه! ـ درباره چشمانداز اقتصاد ايران، در تهران برگزار ميشود، اما شاه حتي حاضر نميشود كه چكيده بسيار مختصر آن را مطالعه كند و وقتي كه هويدا در آخرين تلاش خود، سعي ميكند كه خلاصه چكيده را در عرض «چند دقيقه به سمع اعليحضرت» برساند، شاه خشمگين ميشود و ميگويد: «ما شاه اين مملكتيم، خودمان بهتر ميدانيم صلاح اقتصاد ايران در چيست» (نقل به مضمون از كتاب).
رفتار فروتنانه آيتالله *****اي كه بيش از آنكه در سخن آمده باشد در يادداشتبرداري ايشان در هنگام سخنان كارگردانان نمود داشت، نشاندهنده خضوع ايشان و از سوي ديگر، اهميت داشتن حرفهاي حاضر در جلسه براي **** انقلاب بود. چنين رفتاري را مقايسه كنيد با رويكرد مديران دستچندم فرهنگي كه معمولا به محض پايان سخنرانيشان (كه هميشه در اوايل جلسه است!) سالن را ترك ميكنند... .
د) كساني كه سر و كار دايمي با تيپ مديران و مقامات جاافتاده ايراني دارند ـ به ويژه خبرنگاران ـ شاهد اين نكته به كرات هستند كه مديران، مسئولان و صاحب مقامات ما، اصولا طرفدار كليگويي هستند و از ريز شدن در جزييات و پرداختن به مصاديق مشخص ميپرهيزند.
اين امر ريشه در دو علت دارد: نخست اينكه اين افراد عموما اطلاع درست و دقيقي از حوزهاي كه ميخواهند در مورد آن حرف بزنند ندارند و به همين خاطر، ترجيح ميدهند با كليگويي و تعارفها و بازيهاي كماهميت زباني و كلامي، مسئله را به خير و خوشي تمام كنند و حتيالامكان بر «پرت بودن» خود سرپوش بگذارند.
دوم آنكه بنا بر يك قاعده نانوشته، بسته به ميزان خوي خودكامگي و تفرعني كه در يك مقام وجود دارد، به همان ميزان، دور از شأن وي است كه در جزئيات و مصاديق ريز شده و «شخصيت» خود را تا حد يك رأي خاص و يك شخص معين پايين بياورد.
با اين حال، در اين جلسه، ضمن اينكه آقاي *****اي خود را «حداكثر يك روحاني كه بيننده فيلم خوبي است» توصيف كردند، اما موارد خاص و معيني نيز مطرح كردند. حتي در جايي، رهبري نظر خود مخالف يك شخص خاص (آقاي رئيسيان) برشمردند.
و) حقيقت آن است كه بيشتر كارگردانان بنام ايراني و اجتماعي به اصلاحطلبان نزديكترند و به همين خاطر نيز برخي از ايشان، مورد طعن و حتي لعن برخي از تريبونهايي كه خود را مدافع «اصول» و «ولايت» ميدانند، ميشوند. اين در حالي است كه برخي از هنرمندان كه بيشترين اصطكاك را با جمهوري اسلامي دارند، نه تنها به اين جلسه دعوت شدند كه حتي مجال سخن گفتن مستقيم با **** انقلاب را نيز يافتند و اين گفتوگوي دوجانبه از شبكه ملي كشور نيز پخش شد و البته رهبري هم در اين جلسه گفتماني مستقيم پرداختن به ارزشهاي ديني، ملي و انساني را مطالبه نمود.
از اين رو، به نظر ميرسد كه برخي از مديران رسانههاي مدافع يا حتي منسوب به رهبري، از اين پس، از برخوردهاي تند و قهرآميز با اين قبيل هنرمندان بپرهيزند، حتي اگر آن شخص، سابقه عضويت در برخي سازمانهاي بدسابقه را داشته باشد. گويا به زور هم كه شده، چشمها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد. ايران، خانه همه هنرمندان ايراني است و آنان انسانهايي محترم و مهم هستند؛ رفتار رهبري چيزي جز اين نشان داد؟!
نظرات کاربران :
# بله برخورد مقام معظم ***** کاملا فروتنانه و متواضعانه بود ولی این دیگرانند که عرصه را به هنرمندان تنگ نموده اند . آیا در ید قدرت مقام ***** نیست که با چنان افرادی برخورد جدی داشته باشند تا همه چیز به نام ایشان و انقلاب تمام نشود .؟ من فکر می کنم بسیاری از کارگردانها حرف ناگفته زیاد دارند ولی چه فایده از گفتن . امروز تلویویزن با آقای جوزانی مصاحبه ای داشتند که فکر میکنم برای این بود که بگویند ما راهمان را عوض کرده ایم . و برخوردمان با هنرمندان من بعد از این درست خواهد بود . اما هنرمندان خواسته اصلی شان برچیده شدن بوروکراسی و باند بازی و رسیدگی واقعی به وضعیتشان است . به امید آن روز.
# ضمن ارج نهادن به مطلب جالب و ظرايفي كه به آن پرداخته ايد؛ كاش خود شما اولين نفري ميشديد كه به گفته هايتان جامعه عمل مي پوشانديد و (در بند 2) تعدادي از كارگردانان محترم را متهم به چاپلوسي يا طرح ادعاهاي عجيب و غريب نميكرديد؛ چراكه شايد نظر شما اينگونه باشد در حالي كه اصلا آن كارگردان چنين منظور و مقصودي نداشته است؛ به هر حال وقتي سخن از احترام به اصحاب هنر ميزنيم بهتر آنست كه همين اندك بي احترامي هم از خود ما سر نزند.
# تحلیلی بجا وارزشمند بود ومناسب است ستاد مدیریت فرهنگی **** نیز با همین نگاه با اصحاب فکر مراوده بنماید
# آيا وزير ارشاد هم يادداشت برداشتن بلد هست؟ گوش دادن چطور؟
در نمايشگاه كتاب امسال وزير ارشاد و رئيس مجلس براي اختتاميه به نمايشگاه آمده بودند و در سالن مبنا من توفيق آن را داشتم كه اين بزرگواران را از نزديك زيارت كنم. وقتي خواستم با آقاي وزير چند مورد انتقاد خودم را در ميان بگذارم. خطاب كردم "آقاي وزير!" عكس العملي نشنيدم... باز هم صدا كردم و جوابي نشنيدم ! من توصيه مي كنم چنين وزيراني لااقل يك گوش الكي به همراه داشته باشند كه امسال من وقتي يك انتقادي بيان مي كنند لااقل با ديدن اين گوش نا اميد نشويم.
28ساله - دانشجوي دكتري دانشگاه تربيت مدرس