باشگاه ما استاد چوب حراج زدن به تمامی سرمایه هاش هست! دقیقا پدیده مونو فروختیم به باشگاه ترک!
اللهیار صیادمنش پدیده فوتبال ایران شد
اللهیار صیادمنش پدیده فوتبال ایران شد
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
کلوب طرفداران استقلال
- شروع کننده موضوع raxtastar
- تاریخ شروع
- وضعیت
روزنامه گاتزتا با انتشار گزارشی تفصیلی به آنچه در جریان دیدار ماشین سازی و استقلال
- «مربی سابق اینتر و ادینزه که اکنون در استقلال تهران حضور دارد، از سوی باشگاه استقلال بدون مترجم رها و بایکوت شد!»
- «در زمان مدیریت موراتی نیمکت اینترمیلان به این مربی پیشنهاد شد و این در حالی رقم خورد که او آمادگی لازم برای هدایت اینتر را نداشت. البته او پیش تر لیگ قهرمانان اروپا در رده جوانان را کسب کرد اما در نهایت کار سرمربی اهل رم به ایران ختم شد؛ یک کابوس واقعی. او بعد از تجربه های فراوان در ایتالیا و بازی مقابل یوونتوس، آخرین تجربه او در استقلال تهران است. این تجربه پس از چالش های سخت در اودینزه، پاناتینایکوس و اسپارتاپراگ روی داده است.»
- «او با قرارداد دو ساله با آپشن سال سوم که می تواند سالیانه 1.5 میلیون یورو حقوق را برایش داشته باشد، به نیمکت باشگاهی رفته که در سال آخر لیگ ایران با 57 امتیاز چهار امتیاز کمتر از پرسپولیس در رده سوم قرار گرفت. این تیم قهرمان 2 دوره لیگ قهرمانان آسیا هست اما در هفته اول لیگ برتر مغلوب ماشین سازی شد. مسئله شوک برانگیز، کنفرانس خبری استراماچونی است که خاطرات تراپاتونی را زنده و یک کابوس واقعی را نمایان می کند.»
- «همه چیز از استعفای علی خطیر (عضو ایرانی سابق فیفا معرفی می شود) شروع شد که اینتر را در زمان استراماچونی دنبال کرده بود. مشکلات بازار نقل و انتقالات خطیر را به سمتی بردند که باشگاه را رها کند و همینطور مربی ایتالیایی را. همانطور که او (استراماچونی) با صدای آشفته از ایران برای ما تعریف کرد.»
- «در ابتدا زمین تمرینی پیشرفته را به استراماچونی نشان داد که باشگاه هیچ وقت آنجا تمرین نکرد. سپس برای جذب مدافع کراوات میلیچ بازیکن سابق فیورنتینا مشکلاتی پیش آمد. باشگاه هزینه بلیت او را پرداخت نکرد و استراماچونی مجبور شد این هزینه را متقبل شود. متاسفانه زمانی که او به ایران رسید، ویزای این بازیکن را رد کردند و مجبور شد در ساعات بامدادی به دوبی بازگردد.»
- «از سرزمین پارس سیگنال های بدی می آید. استراماچونی دو مترجم دارد که یکی برای مسائل زمین است و دیگری که توانایی بیشتری دارد در زمین صحبت می کند. اما زمانی که وارد زمین تبریز شدند برای بازی با ماشین سازی تبریز، هیچ کدام از آن دو تا روی نیمکت حضور نداشتند. برای این که به صورت رسمی از حضورشان روی نیمکت جلوگیری شده بود.
- «متاسفانه هیچ کدام از بازیکنان استقلال مثل آن هایی که روی نیمکت بودند، انگلیسی صحبت نمی کردند و استراماچونی خود را در موقعیتی پیچیده و ناممکن برای انتقال صحبت هایش می دید. سپس متوجه می شود که تیم مقابل 20 بازیکن دارد، اما او 18 بازیکن دارد. چون هیچ کدام از دستیارانش به او نمی گویند که بازیکنان زیر 23 سال جزو سهمیه نیستند. بعد از عصبانیت در کنفرانس خبری، فدراسیون فوتبال ایران ممانعت از ورود مترجم های او را رد کرد و باشگاه نیز تصمیم به سکوت گرفت.
-
- «مشکل اینجاست که استراماچونی زندانی شده. ایجنت رسمی اش پاستورلو تلاش کرد تا این مشکل را حل و قراردادش را بدون پرداخت پول فسخ کند اما پاسخ باشگاه استقلال منفی بود. اگر او بخواهد قراردادش را فسخ کند باید جریمه 3 میلیون یورویی پرداخت کند. پنج شنبه روز دوم لیگ است و استقلال بازی خانگی دارد؛ هواداران پشت استراماچونی هستند اما او آرزو می کند هرچه زودتر از کابوسی که در ایران گرفتارش شده، بیدار شود.»
Last edited:
جواد زرینچه در این باره گفت: ما مشکل ترجمه نداشتیم و در بازی با ماشین سازی هیچ مشکلی از این بابت نداشتیم. آقای ستوده و مهرشاد **** کاملا به زبان انگلیسی مسلط هستند و همه حرف ها را ترجمه کردند.
او در مورد اینکه آیا آنها می توانند اصطلاحات فوتبالی را ترجمه کنند یا نه هم گفت: چرا نمی توانند؟ اصطلاحات فوتبالیکه سخت نیست، می خواهید به بازیکنان بگویید جلو بروید، عقب بروید و این مسائل، این چیزی نیست که ما نتوانیم از پس آن بربیاییم.
بنظرم هر چه زودتر بره هم به نفع خودشه و هم به نفع ما...البته مطمئنا نمیره چون تو چند تا پست بالاتر اومده که در صورت فسخ 3 میلیون یورو باید خسارت بده!
سرمربی ای که تو بازی اول لیگ شاهین طاهرخانی رو بذاره تو قلب دفاع معلومه تو دربی و بازیهای حساس چطور میخواد عمل کنه
روزنامه هدف دیروز تیتر خوبی زده بود: خوش تیپ ولی بد ترکیب! اینو راست گفته!
فیلمشه :general105:
طبیعیه چون با یک مربی غیرحرفه-ای طرف هستیم !
سرمربی-ای که علی خطیر انتخاب کنه بهتر از این نمیشه ...
Last edited:
شرایط پیش فصل امسال خیلی خیلی بهتر از پارسال بود !!
حتی یک بازیکن با نظر کمیته فنی جذب نشد!!
فریبا: استقلال وسط زمین بچه تهرون می خواهد
عضو سابق کمیته فنی استقلال می گوید این کمیته نقشی در جذب بازیکنان این تیم نداشته است.
بهتاش فریبا در این باره به ورزش سه گفت: بعد از این که به شرایط آوردن مربی رسیدیم، کار به جایی رسید که با اعضای کادرفنی صحبت کردیم و فهمیدیم که اشتباه کردیم آمده ایم. مدیران باشگاه بند قرارداد شفر را به ما نگفته بودند که کمیته فنی نمی تواند دخالت کند و وقتی متوجه شدیم ترجیح دادیم استعفا بدهیم چون ماندن ما دیگر فایده ای نداشت. حتی تا سه چهار گزینه آخر مربیگری استقلال را دیدیم، بحث این بود باید مربی کروات بیاوریم ولی وقتی متوجه شدیم باشگاه خودش می خواهد مربی بیاورد دیگر ماندن ما فایده ای نداشت.
او در مورد دخالت کمیته فنی در بسته شدن استقلال هم می گوید: اصلا در جذب یک بازیکن هم دخالتی نداشتیم و باشگاه خودش بازیکن گرفت.
پیکشوت باشگاه استقلال در مورد اینکه گفته می شود استقلال بد بسته شده است هم گفت: ما با پیشکسوت های تیم ملی به اردبیل رفته بودیم و من بازی استقلال را ندیدم. نمی توانم فنی صحبت کنم ولی وقتی ترکیب را خواندم هیچ کدام از بازیکنان جدید در ترکیب نبودند. وقتی تیم پارسال در زمین بود در مورد نفرات جدید نمی شود حرف زد.
فریبا در پایان گفت: مربی جدید شناخت زیادی از فوتبال ما ندارد و به او گفته اند تیمت همین نفرات هستند و می توانی دو سه نفر را اضافه کنی. استراماچونی اردو را به موقع برگزار کرده است، خوب بدنسازی کرده و بازی های تدارکاتی هم انجام داده است. برای استراماچونی همه بازیکنان جدید هستند. از نظر من استقلال بازیکن بزرگ وسط زمین ندارد. بازی برابر بادران را دیدم، آن زمان گفتم تیم خوب است و باید یک بازیکن وسط زمین جذب کند که البته در آن زمان علی کریمی قراردادش را تمدید نکرده بود. علی کریمی ملی پوش است و من حس کردم آن بازیکن پیدا می شود، منظورم فقط بازیکن خوب نیست، منظورم بازیکنانی مثل جواد نکونام، امید ابراهیمی و آندو است که بتوانند مسائل داخل زمین را حل کنند. علی کریمی خیلی بازیکن با شخصیتی است ولی قدرت اینکه که بتواند مسائل داخل زمین را حل کند ندارد. در یک کلام استقلال برای وسط زمین یک بچه تهرون می خواهد.
اشتباه دانشگر مترجم می‌خواست؟
به گزارش خبرورزشی، استقلال فصل جدید را با ناکامی شروع کرد تا آسمان تیم ابری شود. همه چیز در دقایق تلف شده رقم خورد و گویی دنیا بر سر آبی‌ها خراب شد. با یک باخت دنیا به آخر نمی‌رسد، ولی برای استراماچونی خیلی چیز‌ها خراب شد. سرمربی استقلال جمعه شب پس از پایان بازی به شدت بابت نبودن مترجم عصبانی شد و یک جنجال رسانه‌ای وسیع راه انداخت. جنجالی که البته مسئولان و بازیکنان برای حفظ آرامش تیم ترجیح دادند به آن دامن نزنند، ولی آنها هم دقیقاً مثل مدیران باشگاه اصلاً از اتخاذ چنین سیاستی توسط سرمربی خود راضی نیستند. این گزارش در واقع نگاهی اجمالی به وقایع و حرف‌هایی است که حد فاصل ورزشگاه بنیان‌دیزل تبریز تا فرودگاه مهرآباد تهران بر زبان آورده شد و البته قسمتی از آن هم مربوط به حرف‌های خصوصی مدیران باشگاه در تهران است. حرف‌هایی که توپ شکست را به زمین سرمربی انداخت و بس.
بهانه ترجمه
استقلالی‌ها تأکید دارند مترجم مسئله مهمی است، اما دلیل اصلی شکست تیم نبوده و به نوعی بهانه تلقی می‌شود، چون تیم مشکلات فنی داشت. آنها در توجیه ادعای خود مدعی بودند حتی اگر تیم مترجم ایتالیایی نداشته باشد، آندره‌آ استراماچونی به زبان انگلیسی مسلط است و می‌توانست حداقل به صورت موقت افکارش را از این طریق به تیم منتقل کند، چون علی کریمی که جمعه فیکس بازی کرد به زبان انگلیسی مسلط است و از سوی دیگر دکتر‌های تیم (ستوده و ****) نیز کاملاً بر این زبان تسلط دارند. به این موارد باید جواد زرینچه را هم افزود که به واسطه زندگی در آمریکا انگلیسی می‌داند، ولی استراماچونی از هیچ‌کدام کمک نگرفت.
مترجم و دانشگر
انتقاد دیگری که صبح دیروز شنیدیم مربوط به صحنه اخراج محمد دانشگر بود. مدیران استقلال با اشاره به کارت قرمزی که مدافع میانی این تیم گرفت، می‌گفتند: اخراج دانشگر و گلی که خوردیم هیچ ربطی به مترجم نداشت، چون مسئله به ساختار تاکتیکی و تمرینات پیش فصل تیم برمی‌گشت و در آن مقطع نیز تیم مترجم داشت. آنها معتقدند طبق اصول فوتبال، یک مدافع باید طوری جاگیری کند که از آخرین مهاجم حریف یا فوروارد مستقیم خود حداقل ۳ متر عقب‌تر باشد تا اگر توپ رسید و خطر ایجاد شد بتواند توپ را دفع کرده و یا حداقل یار مقابلش را چند متر دورتر از دروازه بزند تا خطر کمتری ایجاد شود، ولی دانشگر اصل فوق را رعایت نکرد و در بهترین نقطه کاشته داد تا توپ گل شود و البته مسئله هیچ ربطی به مترجم نداشت و استراماچونی باید از قبل این مسئله را به مدافعانش آموزش می‌داد.
اگر می‌بردیم هم جنجال می‌کرد؟
استقلالی‌ها جمعه شب روی یک مسئله دیگر هم انگشت گذاشته بودند و آن رفتار استراماچونی بود. به زعم آنها آیا اگر استقلال به جای باخت، مسابقه را می‌برد و به طور مثال ۲ بر یک برنده بیرون می‌آمد، باز هم استراماچونی داد و فریاد راه می‌انداخت و همه چیز را گردن نبودن مترجم می‌انداخت؟ استقلالی‌ها می‌گویند غیبت مترجم البته قطعاً مهم است، ولی با توجه به استارت لیگ در ناکامی، چنین رفتاری در واقع نوعی فرار رو به جلو و فرافکنی تلقی می‌شود که اتفاقاً جواب هم داد، چون الان همه نگاه‌ها معطوف به فقدان مترجم شده و کسی به ضعف‌های تاکتیکی تیم اشاره نمی‌کند که عامل اصلی باخت آبی‌ها بود.
به گزارش خبرورزشی، استقلال فصل جدید را با ناکامی شروع کرد تا آسمان تیم ابری شود. همه چیز در دقایق تلف شده رقم خورد و گویی دنیا بر سر آبی‌ها خراب شد. با یک باخت دنیا به آخر نمی‌رسد، ولی برای استراماچونی خیلی چیز‌ها خراب شد. سرمربی استقلال جمعه شب پس از پایان بازی به شدت بابت نبودن مترجم عصبانی شد و یک جنجال رسانه‌ای وسیع راه انداخت. جنجالی که البته مسئولان و بازیکنان برای حفظ آرامش تیم ترجیح دادند به آن دامن نزنند، ولی آنها هم دقیقاً مثل مدیران باشگاه اصلاً از اتخاذ چنین سیاستی توسط سرمربی خود راضی نیستند. این گزارش در واقع نگاهی اجمالی به وقایع و حرف‌هایی است که حد فاصل ورزشگاه بنیان‌دیزل تبریز تا فرودگاه مهرآباد تهران بر زبان آورده شد و البته قسمتی از آن هم مربوط به حرف‌های خصوصی مدیران باشگاه در تهران است. حرف‌هایی که توپ شکست را به زمین سرمربی انداخت و بس.
بهانه ترجمه
استقلالی‌ها تأکید دارند مترجم مسئله مهمی است، اما دلیل اصلی شکست تیم نبوده و به نوعی بهانه تلقی می‌شود، چون تیم مشکلات فنی داشت. آنها در توجیه ادعای خود مدعی بودند حتی اگر تیم مترجم ایتالیایی نداشته باشد، آندره‌آ استراماچونی به زبان انگلیسی مسلط است و می‌توانست حداقل به صورت موقت افکارش را از این طریق به تیم منتقل کند، چون علی کریمی که جمعه فیکس بازی کرد به زبان انگلیسی مسلط است و از سوی دیگر دکتر‌های تیم (ستوده و ****) نیز کاملاً بر این زبان تسلط دارند. به این موارد باید جواد زرینچه را هم افزود که به واسطه زندگی در آمریکا انگلیسی می‌داند، ولی استراماچونی از هیچ‌کدام کمک نگرفت.
مترجم و دانشگر
انتقاد دیگری که صبح دیروز شنیدیم مربوط به صحنه اخراج محمد دانشگر بود. مدیران استقلال با اشاره به کارت قرمزی که مدافع میانی این تیم گرفت، می‌گفتند: اخراج دانشگر و گلی که خوردیم هیچ ربطی به مترجم نداشت، چون مسئله به ساختار تاکتیکی و تمرینات پیش فصل تیم برمی‌گشت و در آن مقطع نیز تیم مترجم داشت. آنها معتقدند طبق اصول فوتبال، یک مدافع باید طوری جاگیری کند که از آخرین مهاجم حریف یا فوروارد مستقیم خود حداقل ۳ متر عقب‌تر باشد تا اگر توپ رسید و خطر ایجاد شد بتواند توپ را دفع کرده و یا حداقل یار مقابلش را چند متر دورتر از دروازه بزند تا خطر کمتری ایجاد شود، ولی دانشگر اصل فوق را رعایت نکرد و در بهترین نقطه کاشته داد تا توپ گل شود و البته مسئله هیچ ربطی به مترجم نداشت و استراماچونی باید از قبل این مسئله را به مدافعانش آموزش می‌داد.
اگر می‌بردیم هم جنجال می‌کرد؟
استقلالی‌ها جمعه شب روی یک مسئله دیگر هم انگشت گذاشته بودند و آن رفتار استراماچونی بود. به زعم آنها آیا اگر استقلال به جای باخت، مسابقه را می‌برد و به طور مثال ۲ بر یک برنده بیرون می‌آمد، باز هم استراماچونی داد و فریاد راه می‌انداخت و همه چیز را گردن نبودن مترجم می‌انداخت؟ استقلالی‌ها می‌گویند غیبت مترجم البته قطعاً مهم است، ولی با توجه به استارت لیگ در ناکامی، چنین رفتاری در واقع نوعی فرار رو به جلو و فرافکنی تلقی می‌شود که اتفاقاً جواب هم داد، چون الان همه نگاه‌ها معطوف به فقدان مترجم شده و کسی به ضعف‌های تاکتیکی تیم اشاره نمی‌کند که عامل اصلی باخت آبی‌ها بود.
Erfan_Buffon
مدیر بازنشسته
چیزی که آدم رو متعجب میکنه اینه که تیم هنوز یک بازی کرده تاکید میکنم یک بازی!!! اونم خارج خانه که پنالتی مون رو هم نگرفتن و میزبان با خوش شانسی گل زد...
واقعا الان چی شده مگه؟! همه جبهه گرفتن
حداقل بزارید نیم فصل برسه
واقعا الان چی شده مگه؟! همه جبهه گرفتن
حداقل بزارید نیم فصل برسه
2 ماه ژستهای توخالی جناب استرا ...
این تیم بدون سرمربی هم قادر به ارائه چنین بازی-ای بود ...
Erfan_Buffon
مدیر بازنشسته
شخصا متوجه نمیشم چی میگید و یا میخواید چی بگید؟!
یعنی چی ژست؟! همچین بازی مگه 5تا گل خوردیم؟!
درباره استراماچونی؛ استاد قراردادهای یک‌طرفه
۸ خرداد ۱۳۹۸
آندره آ استراماچونی، جدی‌ترین گزینه هدایت استقلال برای فصل جدید به‌شمار می‌رود. سرمربی 43 ساله‌ای که کارنامه کاری‌اش بر کسی پوشیده نیست و در این یک هفته که نام او به آبی‌پوشان تهرانی لینک شده؛ عملکردش مورد بحث و بررسی فراوان قرار گرفته است. با این حال هنوز زوایای پنهانی از استراماچونی و شخصیت او هست که چندان دیده نشده و به آن پرداخته نشده است و به‌نظر می‌رسد مدیران باشگاه باید جوانب احتیاط را در‌این‌باره رعایت کنند و مراقب باشند مشکلات تیم‌های قبلی «استرا» برای آنها تکرار نشود.
دستیاران پرتعداد و خریدهای نامرغوب
استراماچونی پس از اخراج‌شدن از تیم‌های پاناتینایکوس و اسپارتاپراگ اثرات ماتاخر خود را همچنان در این تیم‌ها نگه داشت. او به هنگام حضور در آتن و پراگ، دستیاران پرتعدادی را با خود برد و همچنین چند بازیکن خارجی را برای این دو تیم به خدمت گرفت. بازیکنان مدنظر نتوانستند کارایی لازم را داشته باشند و دستیاران استرا هم همراه او از تیم کنار گذاشته شدند و کلی بدهی روی دست پاناتینایکوس و اسپارتاپراگ جای گذاشتند و حتی تراز مالی این دو باشگاه را با نوسانات فراوانی روبه‌رو کردند. باشگاه‌های مذکور برای اینکه بتوانند خسارت‌های وارده را جبران کنند، اعلام کردند به دو، سه سال زمان نیاز دارند. جالب است بدانید قرارداد آندره آ با اسپارتاپراگ به‌گونه‌ای است که آنها تا ژوئن 2019 باید ماهیانه پنج میلیون چک به این سرمربی پرداخت کنند.
استقلال بین استرا و خانواده‌اش جدایی می‌اندازد یا...؟
خانواده استراماچونی چهار نفره است. او به همراه همسرش دالیلا، دو فرزند به نام‌های اِلنا و گوئیلیو دارند و معمولا در تمام کشورهایی که آندره آ مربیگری کند، خانواده‌اش نیز همراه او می‌آیند. جالب است که اخراج استراماچونی از اسپارتا هم باعث نشد پراگ را ترک کند. همسرش در این باره گفت: «پراگ شهر فوق‌العاده زیبایی است و ما از حضور در اینجا خوشحال هستیم.» این اتفاق در حالی رخ داده که طرفداران تیم چکی اصلا بابت حضور استرا و خانواده‌اش در شهرشان خوشحال نیستند. آنها بر این باورند که خانواده استراماچونی با هزینه باشگاه در یکی از مجلل‌ترین آپارتمان‌های شهر سکونت دارند. باید دید استراماچونی در صورت قطعی‌شدن قراردادش با استقلال خانواده‌اش را نیز به تهران می‌آورد یا برای اولین‌بار باید از آنها جدا باشد.
هواداران ویلا او را راه ندادند و لیگ برتری شدند!
استراماچونی در یک سال گذشته دو پیشنهاد جدی داشته است. یکی از استون‌ویلای انگلیس و دیگری روبین‌کازان روسیه که هیچ‌کدام نهایی نشد. باشگاه انگلیسی سال قبل تا امضای قرارداد با استرا فاصله‌ای نداشت اما به یک باره همه‌چیز خراب شد. ویلایی‌ها از نتایج به‌دست آمده توسط استیو بروس رضایت نداشتند و می‌خواستند در فصل جدید استراماچونی را جایگزین کنند، اما فشار هواداران و رسانه‌های محلی مبنی‌بر اینکه این سرمربی ایتالیایی، یک شکست خورده بزرگ است، باعث شد قرارداد بسته نشود و دیان اسمیت به‌عنوان سرمربی به ویلاپارک برود. همین سرمربی دو روز قبل موفق شد استون‌ویلا را به لیگ برتر انگلیس بازگرداند. یکی از رسانه‌های انگلیسی در آن زمان در گزارشی به مهم‌ترین ضعف‌های استراماچونی اشاره داشت. یکی از مهم‌ترین اشکالات استرا از دید این رسانه، دید تاکتیکی نه‌چندان بالای او و همچنین ایجاد تغییرات ناگهانی و بیش از حد هنگام شرایط دشوار بود.
فرشته نجات یا بدترین آدم روی زمین؟
با این حال نباید از این نکته هم غافل شد که فارغ‌التحصیل دانشگاه لاساپینزای رم در رشته حقوق، یک فوتبالیست را از نابود‌شدن نجات داده است. 9 سال قبل وقتی که متئو پولیتانو، ستاره کنونی اینتر و تیم‌ملی ایتالیا در آکادمی رم مشغول بود، اسیر مشکلاتی شد که می‌خواست فوتبال را کنار بگذارد. او یک سال در مستطیل سبز حاضر نشده بود، اما با صحبت‌ها و تلاش‌های استراماچونی این بازیکن به فوتبال برگشت. خود پولیتانو در این باره می‌گوید: «من زندگی‌ام را مدیون استرا هستم. اگر او نبود من فوتبال را کنار می‌گذاشتم و حالا شاید یک مکانیک بودم.» چند سال بعد البته آنتونیو کاسانو با استراماچونی، سرمربی وقت اینتر دچار مشکل شد و او را بدترین آدمی توصیف کرد که تا به حال دیده است. البته گزینه سرمربیگری استقلال پاسخ او را داد و کاسانو را یک انسان «حقه‌باز» خواند. هر چه هست شواهد نشان می‌دهد استقلال سراغ شخصی رفته که استاد قراردادهای یک‌طرفه است و تجربه هم نشان داده که تیم‌های ایرانی در قرارداد با خارجی‌ها همیشه سخاوتمند بوده‌اند!
فرهیختگان
۸ خرداد ۱۳۹۸
آندره آ استراماچونی، جدی‌ترین گزینه هدایت استقلال برای فصل جدید به‌شمار می‌رود. سرمربی 43 ساله‌ای که کارنامه کاری‌اش بر کسی پوشیده نیست و در این یک هفته که نام او به آبی‌پوشان تهرانی لینک شده؛ عملکردش مورد بحث و بررسی فراوان قرار گرفته است. با این حال هنوز زوایای پنهانی از استراماچونی و شخصیت او هست که چندان دیده نشده و به آن پرداخته نشده است و به‌نظر می‌رسد مدیران باشگاه باید جوانب احتیاط را در‌این‌باره رعایت کنند و مراقب باشند مشکلات تیم‌های قبلی «استرا» برای آنها تکرار نشود.
دستیاران پرتعداد و خریدهای نامرغوب
استراماچونی پس از اخراج‌شدن از تیم‌های پاناتینایکوس و اسپارتاپراگ اثرات ماتاخر خود را همچنان در این تیم‌ها نگه داشت. او به هنگام حضور در آتن و پراگ، دستیاران پرتعدادی را با خود برد و همچنین چند بازیکن خارجی را برای این دو تیم به خدمت گرفت. بازیکنان مدنظر نتوانستند کارایی لازم را داشته باشند و دستیاران استرا هم همراه او از تیم کنار گذاشته شدند و کلی بدهی روی دست پاناتینایکوس و اسپارتاپراگ جای گذاشتند و حتی تراز مالی این دو باشگاه را با نوسانات فراوانی روبه‌رو کردند. باشگاه‌های مذکور برای اینکه بتوانند خسارت‌های وارده را جبران کنند، اعلام کردند به دو، سه سال زمان نیاز دارند. جالب است بدانید قرارداد آندره آ با اسپارتاپراگ به‌گونه‌ای است که آنها تا ژوئن 2019 باید ماهیانه پنج میلیون چک به این سرمربی پرداخت کنند.
استقلال بین استرا و خانواده‌اش جدایی می‌اندازد یا...؟
خانواده استراماچونی چهار نفره است. او به همراه همسرش دالیلا، دو فرزند به نام‌های اِلنا و گوئیلیو دارند و معمولا در تمام کشورهایی که آندره آ مربیگری کند، خانواده‌اش نیز همراه او می‌آیند. جالب است که اخراج استراماچونی از اسپارتا هم باعث نشد پراگ را ترک کند. همسرش در این باره گفت: «پراگ شهر فوق‌العاده زیبایی است و ما از حضور در اینجا خوشحال هستیم.» این اتفاق در حالی رخ داده که طرفداران تیم چکی اصلا بابت حضور استرا و خانواده‌اش در شهرشان خوشحال نیستند. آنها بر این باورند که خانواده استراماچونی با هزینه باشگاه در یکی از مجلل‌ترین آپارتمان‌های شهر سکونت دارند. باید دید استراماچونی در صورت قطعی‌شدن قراردادش با استقلال خانواده‌اش را نیز به تهران می‌آورد یا برای اولین‌بار باید از آنها جدا باشد.
هواداران ویلا او را راه ندادند و لیگ برتری شدند!
استراماچونی در یک سال گذشته دو پیشنهاد جدی داشته است. یکی از استون‌ویلای انگلیس و دیگری روبین‌کازان روسیه که هیچ‌کدام نهایی نشد. باشگاه انگلیسی سال قبل تا امضای قرارداد با استرا فاصله‌ای نداشت اما به یک باره همه‌چیز خراب شد. ویلایی‌ها از نتایج به‌دست آمده توسط استیو بروس رضایت نداشتند و می‌خواستند در فصل جدید استراماچونی را جایگزین کنند، اما فشار هواداران و رسانه‌های محلی مبنی‌بر اینکه این سرمربی ایتالیایی، یک شکست خورده بزرگ است، باعث شد قرارداد بسته نشود و دیان اسمیت به‌عنوان سرمربی به ویلاپارک برود. همین سرمربی دو روز قبل موفق شد استون‌ویلا را به لیگ برتر انگلیس بازگرداند. یکی از رسانه‌های انگلیسی در آن زمان در گزارشی به مهم‌ترین ضعف‌های استراماچونی اشاره داشت. یکی از مهم‌ترین اشکالات استرا از دید این رسانه، دید تاکتیکی نه‌چندان بالای او و همچنین ایجاد تغییرات ناگهانی و بیش از حد هنگام شرایط دشوار بود.
فرشته نجات یا بدترین آدم روی زمین؟
با این حال نباید از این نکته هم غافل شد که فارغ‌التحصیل دانشگاه لاساپینزای رم در رشته حقوق، یک فوتبالیست را از نابود‌شدن نجات داده است. 9 سال قبل وقتی که متئو پولیتانو، ستاره کنونی اینتر و تیم‌ملی ایتالیا در آکادمی رم مشغول بود، اسیر مشکلاتی شد که می‌خواست فوتبال را کنار بگذارد. او یک سال در مستطیل سبز حاضر نشده بود، اما با صحبت‌ها و تلاش‌های استراماچونی این بازیکن به فوتبال برگشت. خود پولیتانو در این باره می‌گوید: «من زندگی‌ام را مدیون استرا هستم. اگر او نبود من فوتبال را کنار می‌گذاشتم و حالا شاید یک مکانیک بودم.» چند سال بعد البته آنتونیو کاسانو با استراماچونی، سرمربی وقت اینتر دچار مشکل شد و او را بدترین آدمی توصیف کرد که تا به حال دیده است. البته گزینه سرمربیگری استقلال پاسخ او را داد و کاسانو را یک انسان «حقه‌باز» خواند. هر چه هست شواهد نشان می‌دهد استقلال سراغ شخصی رفته که استاد قراردادهای یک‌طرفه است و تجربه هم نشان داده که تیم‌های ایرانی در قرارداد با خارجی‌ها همیشه سخاوتمند بوده‌اند!
فرهیختگان
استراماچونی و آینده استقلال
استقلال روز سیاهی را در تبریز نداشت که از آن یک بحران بسازد. شکست در دقیقه آخر بازی هر وقت ممکن است اتفاق بیفتد اما استقلال در جریان بازی نشانه‌های امیدوارکننده فنی داشت و حتی می‌توانست تیم برنده در هفته اول باشد. سرمربی جدید و بازیکنان جدید تیم تازه‌ای برای استقلال ساخته‌اند که برای نتیجه‌گیری‌اش زمان لازم است و این بدیهیات را هر کسی می‌داند.
استراماچونی اما در پایان بازی در اندازه‌ای عجیب عصبانی بود، عصبانیت توأم با پرخاش و رفتارهای تند بعد از شکست. اگرچه بدیهی است که او باید در جریان بازی مترجم می‌داشت اما ترجمه حرف‌های سرمربی در جریان بازی با دایره واژ‌گان کوچک، برای چند نفر روی نیمکت استقلال هم مقدور بود و به گفته جواد زرینچه حتی استراماچونی در جریان بازی تقاضای ترجمه و انتقال حرف‌هایش به بازیکنان را نداشت. ترجمه حرف‌های ساده یک مربی روی نیمکت که خودش هم تسلط چندانی به زبان انگلیسی ندارد، «به سوی فانوس دریایی» اثر ویرجینیا وولف نیست که با جریان سیال ذهن، مترجمان از ترجمه‌اش عاجز شوند. او در رختکن و جلسه پیش از بازی مترجم داشت و احتمالاً اگر از جریان‌های بیرونی باشگاه ذهنش را خالی می‌کرد، درباره مترجم نیز می‌توانست مدتها پیش با باشگاه به توافق برسد.
عصبانیت استراماچونی هم عجیب نبود و بعد از شکست اول یک مربی می‌تواند عصبانی باشد، اگرچه حق ندارد صندلی را هنگام رفتن از سالن کنفرانس پرت کند اما استراماچونی و باشگاه استقلال در مدت اخیر هرگز شفاف درباره انتخاب مترجم حرف نزده بودند و این موضوع به بحران بازی اول از نگاه استراماچونی تبدیل شد اما فارغ از مسأله مترجم که به سادگی قابل حل بود، باید پرسید که آیا فتحی و استراماچونی آنچنان از هم دور هستند که مسائلی پیش پا افتاده بین آنها به بحران تبدیل شود؟ مسأله کلیدی باشگاه استقلال که در بازی اول بروز کرد، همین دوری کلیدی‌ترین پستهای باشگاه از یکدیگر است.
بعد از این اتفاقات در تبریز، گزارش گاتزتا هشدار دوباره‌ای برای باشگاه استقلال بود. رسانه ایتالیایی درباره زندانی بودن استراماچونی در ایران و علاقه او و مدیربرنامه‌هایش به فسخ قرارداد نوشت و اینکه استراماچونی باید غرامت ۳ میلیون یورویی پرداخت کند و به همین دلیل نتوانسته از زندان فرار کند. بدیهی است که اطلاعات این گزارش از طریق استراماچونی یا مدیربرنامه‌های او به گاتزتا رسیده و اگر برداشت استراماچونی از وضعیت خود این است که در زندان گرفتار شده، چگونه می‌تواند در ادامه راه مربی موفقی برای استقلال باشد؟
استراماچونی بعد از شکست مقابل ماشین‌سازی گفت که می‌جنگد و ادامه می‌دهد اما آنچه در گاتزتا نوشته شده با آنچه سرمربی استقلال در کنفرانس گفت تفاوت در معنا دارد. میل به جنگیدن و گرفتار شدن در زندان تفاوت دارد. اولی اشتیاق به موفقیت است و دومی در بند افتادن. درباره استراماچونی چطور فکر کنیم؟ مردی که می‌خواهد بجنگد یا مردی که به بند افتاده؟ شاید هم هر دو. مردی که به بند افتاده و می‌جنگد. این دومین بار است که باشگاه استقلال باید درباره مربی خود از رسانه‌های ایتالیایی اطلاعات بگیرد. اولین بار خبر تهدید به استعفای استراماچونی از ایتالیا آمد و بازنشر آن توسط استراماچونی به معنای تأییدش بود و بار دوم خبری درباره زندانی شدن استراماچونی رسید. استقلال آیا هر بار می‌خواهد منتظر بنشیند و ببیند مربی‌اش از ایتالیا چه پیامی به باشگاه می‌دهد؟
استقلال در آینده نیز می‌تواند هر بار دچار بحران‌های جدی باشد، چون مربی‌اش انگار عادت دارد مثلاً در لیگ ایران شکست بخورد و در ایتالیا توجیه کند. این شاید سرمایه‌گذاری رسانه‌ای برای کاری در اروپا باشد، نه فقط پیام‌های هشدارآمیز به مدیریت باشگاه استقلال اما هر چه هست، از دل این بازی‌ها یک تیم موفق ظهور نمی‌کند. کنایه آخر را باید به استراماچونی زد که اقتدار و ادای اقتدار قابل تشخیص‌اند.
استقلال روز سیاهی را در تبریز نداشت که از آن یک بحران بسازد. شکست در دقیقه آخر بازی هر وقت ممکن است اتفاق بیفتد اما استقلال در جریان بازی نشانه‌های امیدوارکننده فنی داشت و حتی می‌توانست تیم برنده در هفته اول باشد. سرمربی جدید و بازیکنان جدید تیم تازه‌ای برای استقلال ساخته‌اند که برای نتیجه‌گیری‌اش زمان لازم است و این بدیهیات را هر کسی می‌داند.
استراماچونی اما در پایان بازی در اندازه‌ای عجیب عصبانی بود، عصبانیت توأم با پرخاش و رفتارهای تند بعد از شکست. اگرچه بدیهی است که او باید در جریان بازی مترجم می‌داشت اما ترجمه حرف‌های سرمربی در جریان بازی با دایره واژ‌گان کوچک، برای چند نفر روی نیمکت استقلال هم مقدور بود و به گفته جواد زرینچه حتی استراماچونی در جریان بازی تقاضای ترجمه و انتقال حرف‌هایش به بازیکنان را نداشت. ترجمه حرف‌های ساده یک مربی روی نیمکت که خودش هم تسلط چندانی به زبان انگلیسی ندارد، «به سوی فانوس دریایی» اثر ویرجینیا وولف نیست که با جریان سیال ذهن، مترجمان از ترجمه‌اش عاجز شوند. او در رختکن و جلسه پیش از بازی مترجم داشت و احتمالاً اگر از جریان‌های بیرونی باشگاه ذهنش را خالی می‌کرد، درباره مترجم نیز می‌توانست مدتها پیش با باشگاه به توافق برسد.
عصبانیت استراماچونی هم عجیب نبود و بعد از شکست اول یک مربی می‌تواند عصبانی باشد، اگرچه حق ندارد صندلی را هنگام رفتن از سالن کنفرانس پرت کند اما استراماچونی و باشگاه استقلال در مدت اخیر هرگز شفاف درباره انتخاب مترجم حرف نزده بودند و این موضوع به بحران بازی اول از نگاه استراماچونی تبدیل شد اما فارغ از مسأله مترجم که به سادگی قابل حل بود، باید پرسید که آیا فتحی و استراماچونی آنچنان از هم دور هستند که مسائلی پیش پا افتاده بین آنها به بحران تبدیل شود؟ مسأله کلیدی باشگاه استقلال که در بازی اول بروز کرد، همین دوری کلیدی‌ترین پستهای باشگاه از یکدیگر است.
بعد از این اتفاقات در تبریز، گزارش گاتزتا هشدار دوباره‌ای برای باشگاه استقلال بود. رسانه ایتالیایی درباره زندانی بودن استراماچونی در ایران و علاقه او و مدیربرنامه‌هایش به فسخ قرارداد نوشت و اینکه استراماچونی باید غرامت ۳ میلیون یورویی پرداخت کند و به همین دلیل نتوانسته از زندان فرار کند. بدیهی است که اطلاعات این گزارش از طریق استراماچونی یا مدیربرنامه‌های او به گاتزتا رسیده و اگر برداشت استراماچونی از وضعیت خود این است که در زندان گرفتار شده، چگونه می‌تواند در ادامه راه مربی موفقی برای استقلال باشد؟
استراماچونی بعد از شکست مقابل ماشین‌سازی گفت که می‌جنگد و ادامه می‌دهد اما آنچه در گاتزتا نوشته شده با آنچه سرمربی استقلال در کنفرانس گفت تفاوت در معنا دارد. میل به جنگیدن و گرفتار شدن در زندان تفاوت دارد. اولی اشتیاق به موفقیت است و دومی در بند افتادن. درباره استراماچونی چطور فکر کنیم؟ مردی که می‌خواهد بجنگد یا مردی که به بند افتاده؟ شاید هم هر دو. مردی که به بند افتاده و می‌جنگد. این دومین بار است که باشگاه استقلال باید درباره مربی خود از رسانه‌های ایتالیایی اطلاعات بگیرد. اولین بار خبر تهدید به استعفای استراماچونی از ایتالیا آمد و بازنشر آن توسط استراماچونی به معنای تأییدش بود و بار دوم خبری درباره زندانی شدن استراماچونی رسید. استقلال آیا هر بار می‌خواهد منتظر بنشیند و ببیند مربی‌اش از ایتالیا چه پیامی به باشگاه می‌دهد؟
استقلال در آینده نیز می‌تواند هر بار دچار بحران‌های جدی باشد، چون مربی‌اش انگار عادت دارد مثلاً در لیگ ایران شکست بخورد و در ایتالیا توجیه کند. این شاید سرمایه‌گذاری رسانه‌ای برای کاری در اروپا باشد، نه فقط پیام‌های هشدارآمیز به مدیریت باشگاه استقلال اما هر چه هست، از دل این بازی‌ها یک تیم موفق ظهور نمی‌کند. کنایه آخر را باید به استراماچونی زد که اقتدار و ادای اقتدار قابل تشخیص‌اند.
پستهای بالا رو بخون تا متوجه بشی ...
آقای خطیر بیا و پاسخگو باش !
۴ شهریور ۱۳۹۸
آی‌اسپورت- فصل جدید فوتبال برای استقلال با یک شکست تلخ شروع شد. به جز شکست در برابر ماشین سازی (که با هیچ معیاری در حد و اندازه های تیم های مدعی لیگ نیست)، استقلال دقیقاً از لحظه ای که سوت پایان بازی به صدا درآمد درگیر حاشیه های پیچیده ای شده که پای آن به روزنامه های معتبر ایتالیایی هم باز شد. بازوهای رسانه ای استراماچونی، استقلال را به زندان تشبیه می کنند! و انگار مربی ایتالیایی منتظر فرصتی است که از این زندان فرار کند.
استقلال خیلی زود به وضعیت بحرانی نزدیک شده و برای اینکه بدانیم چرا به این حال و روز گرفتار شده، باید چند ماه به عقب برگردیم. به روزهایی که علی خطیر، مرد همه کاره استقلال در فصل نقل و انتقالات بود. به روزهایی که خطیر تعیین می کرد، کدام بازیکن باشد و چه کسی نباشد. به روزهایی که به دلیل مبهم و نامشخص، اصرار عجیبی داشت که استقلال حتماً باید مربی ایتالیایی داشته باشد.
امروز خطیر در باشگاه استقلال مسئولیتی ندارد ولی باید به پاسخگوی سوالاتی باشد و مسئولیت تصمیم هایی که گرفته را به عهده بگیرد. در ادامه چند پرسش را با معاون ورزشی سابق استقلال مطرح می کنیم که شاید بد نباشد برای آن ها جواب منطقی داشته باشد:
۱-خطیر خیلی علاقه دارد که از او با لقب "عضو ایرانی فیفا" یاد شود. از عضو ایرانی فیفا می پرسیم با کدام صلاحیت فنی تشخیص دادی که استراماچونی برای استقلال گزینه مناسبی است؟ مربی‌ای که هیچ وقت در آسیا کار نکرده، هیچ شناختی از فوتبال این منطقه ندارد، در باشگاه هایی کار کرده که امکانات پنج ستاره داشته اند، برخلاف مربیان خارجی مسنی که به ایران آمده اند بدون همسرش نمی تواند زندگی کند و از همه مهم تر، کارنامه کاری اش یک شیب تند نزولی داشته. از اینترمیلان به اودینزه و بعد یونان و چک و اخراج و خانه نشینی. کدام ویژگی استراماچونی مناسب استقلال بود که بعد از دو ماه دلتنگ اروپا شود و بخواهد از این زندان؟! فرار کند.
۲- استقلال سال پیش به جام نرسید ولی صاحب رکورد بهترین خط دفاع تاریخ لیگ شد. با چه استدلالی مهم ترین اجزای خط دفاعی استقلال از تیم بیرون رانده شدند؟ این نهایت بی تجربگی مسئولی است که قبل از استقلال، هیچ تجربه ای در تیم بستن نداشته و تصورش از فوتبال، بازی پلی استیشنی است. خطیر نمی داند بازیکنی که در تیم جا افتاده را نباید مفت از دست داد. خطیر در روزهایی که استقلال نیاز به ترمیم نقاط ضعف خودش داشت، مشغول دعوا با این و آن بود و فکر می کرد فوتبال به همین سادگی است: اگر حسن رفت، حسین را می آوریم!
۳- در روزهایی که عشق دوربین و مصاحبه علی خطیر را رها نمی کرد و مشغول افشاگری درباره رقم قرارداد بازیکنان بود، او از یک طرف به استراماچونی وعده می داد که احسان حاج صفی را جذب می کنم و از طرف دیگر مشغول فراری دادن بازیکنانی بود که به درد استقلال می خوردند. امید نورافکن که همین هفته دو پاس گل داد و ستاره هفته اول بود، به خاطر اختلاف با ایجنتش به بلژیک بازگردانده شد. آرمین سهرابیان که در دو پست دفاع قابلیت بازی داشت و حتی به اردوی تیم ملی هم رسیده بود، به سادگی کنار گذاشته شد. از مهدی رحمتی و روزبه چشمی و پژمان منتظری که چیزی نگوییم بهتر است. به خروجی های استقلال در همین هفته اول نگاه کنید. تقریباً همه آن ها در تیم های بالانشین پارسال، فیکس شده اند. محمدی مهر پاس گل می دهد، روح اله باقری یکی از قشنگ ترین گل های هفته را می زند. میثم تیموری در تراکتور فیکس می شود. آقای خطیر! بیا و پاسخگو باش و بگو با کدام استراتژی این همه بازیکن موثر را حراج کردی؟ به چیزی فکر می کردی؟ با کدام صلاحیت فنی تشخیص دادی که باید ۱۷ بازیکن از استقلال جدا شوند؟
۴- در همان روزهایی که رسانه نزدیک به خطیر تبدیل به مرجع خبری استقلال شده بود، در استقلال به استراماچونی قول داده شده بود که چهار بازیکن مورد نظر مربی ایتالیایی (و البته بازیکنان ایجنتش) را به استقلال بیاورد. با این حساب، باید خارجی های استقلال از تیم جدا می شدند. طارق همام، هافبک فیکس تیم ملی عراق که دو سال از قراردادش باقی مانده بود، به سادگی فسخ کرد و رفت. پاتوسی هم که می خواست بماند، سر از امارات و تیم شفر درآورد. منشا و ایسما هم به ترتیبی دیگر جارو شدند. همه این اتفاقات برای این است که جا برای میلیچ، مدافع نیمکت نشین دسته دو ایتالیا باز شود. اینها همه ناشی از بی تجربگی مدیری است که آسان به سمت های مدیریتی در استقلال رسیده بود.
۵- حسینی، وریا، زکی پور، طاهرخانی، دانشگر، علی کریمی، باقری، فرشید اسماعیلی، شجاعیان، تبریزی و محسن کریمی. این ترکیب استقلال در اولین بازی فصل بود. نکته ای برای شما جلب توجه نمی‌کند؟ همه این ۱۱ نفر فصل پیش هم عضو باشگاه استقلال بوده‌اند! در واقع استقلال تنها تیم لیگ برتری است که در هفته اول از هیچ خرید جدیدش استفاده نکرده. چرا؟ چون خریدهای جدید به اندازه ای خوب نیستند که بتوانند خودشان را به تیم تحمیل کنند. این شاهکار مدیریتی مدیری است که در فصل نقل و انتقالات، ملی پوشان را از تیم کنار گذاشته و یک خروار بازیکن متوسط که حتی خواب اردوی تیم ملی را هم ندیده اند، به تیم آورده.
حال و روز امروز استقلال، نتیجه آن چیزی است که خطیر بی‌تجربه با مشاوران کارنابلدش در فصل نقل و انتقالات رقم زدند.
راستی چه کسی به خطیر این همه اختیار داد که استقلال به این وضعیت بیافتد؟
۴ شهریور ۱۳۹۸
آی‌اسپورت- فصل جدید فوتبال برای استقلال با یک شکست تلخ شروع شد. به جز شکست در برابر ماشین سازی (که با هیچ معیاری در حد و اندازه های تیم های مدعی لیگ نیست)، استقلال دقیقاً از لحظه ای که سوت پایان بازی به صدا درآمد درگیر حاشیه های پیچیده ای شده که پای آن به روزنامه های معتبر ایتالیایی هم باز شد. بازوهای رسانه ای استراماچونی، استقلال را به زندان تشبیه می کنند! و انگار مربی ایتالیایی منتظر فرصتی است که از این زندان فرار کند.
استقلال خیلی زود به وضعیت بحرانی نزدیک شده و برای اینکه بدانیم چرا به این حال و روز گرفتار شده، باید چند ماه به عقب برگردیم. به روزهایی که علی خطیر، مرد همه کاره استقلال در فصل نقل و انتقالات بود. به روزهایی که خطیر تعیین می کرد، کدام بازیکن باشد و چه کسی نباشد. به روزهایی که به دلیل مبهم و نامشخص، اصرار عجیبی داشت که استقلال حتماً باید مربی ایتالیایی داشته باشد.
امروز خطیر در باشگاه استقلال مسئولیتی ندارد ولی باید به پاسخگوی سوالاتی باشد و مسئولیت تصمیم هایی که گرفته را به عهده بگیرد. در ادامه چند پرسش را با معاون ورزشی سابق استقلال مطرح می کنیم که شاید بد نباشد برای آن ها جواب منطقی داشته باشد:
۱-خطیر خیلی علاقه دارد که از او با لقب "عضو ایرانی فیفا" یاد شود. از عضو ایرانی فیفا می پرسیم با کدام صلاحیت فنی تشخیص دادی که استراماچونی برای استقلال گزینه مناسبی است؟ مربی‌ای که هیچ وقت در آسیا کار نکرده، هیچ شناختی از فوتبال این منطقه ندارد، در باشگاه هایی کار کرده که امکانات پنج ستاره داشته اند، برخلاف مربیان خارجی مسنی که به ایران آمده اند بدون همسرش نمی تواند زندگی کند و از همه مهم تر، کارنامه کاری اش یک شیب تند نزولی داشته. از اینترمیلان به اودینزه و بعد یونان و چک و اخراج و خانه نشینی. کدام ویژگی استراماچونی مناسب استقلال بود که بعد از دو ماه دلتنگ اروپا شود و بخواهد از این زندان؟! فرار کند.
۲- استقلال سال پیش به جام نرسید ولی صاحب رکورد بهترین خط دفاع تاریخ لیگ شد. با چه استدلالی مهم ترین اجزای خط دفاعی استقلال از تیم بیرون رانده شدند؟ این نهایت بی تجربگی مسئولی است که قبل از استقلال، هیچ تجربه ای در تیم بستن نداشته و تصورش از فوتبال، بازی پلی استیشنی است. خطیر نمی داند بازیکنی که در تیم جا افتاده را نباید مفت از دست داد. خطیر در روزهایی که استقلال نیاز به ترمیم نقاط ضعف خودش داشت، مشغول دعوا با این و آن بود و فکر می کرد فوتبال به همین سادگی است: اگر حسن رفت، حسین را می آوریم!
۳- در روزهایی که عشق دوربین و مصاحبه علی خطیر را رها نمی کرد و مشغول افشاگری درباره رقم قرارداد بازیکنان بود، او از یک طرف به استراماچونی وعده می داد که احسان حاج صفی را جذب می کنم و از طرف دیگر مشغول فراری دادن بازیکنانی بود که به درد استقلال می خوردند. امید نورافکن که همین هفته دو پاس گل داد و ستاره هفته اول بود، به خاطر اختلاف با ایجنتش به بلژیک بازگردانده شد. آرمین سهرابیان که در دو پست دفاع قابلیت بازی داشت و حتی به اردوی تیم ملی هم رسیده بود، به سادگی کنار گذاشته شد. از مهدی رحمتی و روزبه چشمی و پژمان منتظری که چیزی نگوییم بهتر است. به خروجی های استقلال در همین هفته اول نگاه کنید. تقریباً همه آن ها در تیم های بالانشین پارسال، فیکس شده اند. محمدی مهر پاس گل می دهد، روح اله باقری یکی از قشنگ ترین گل های هفته را می زند. میثم تیموری در تراکتور فیکس می شود. آقای خطیر! بیا و پاسخگو باش و بگو با کدام استراتژی این همه بازیکن موثر را حراج کردی؟ به چیزی فکر می کردی؟ با کدام صلاحیت فنی تشخیص دادی که باید ۱۷ بازیکن از استقلال جدا شوند؟
۴- در همان روزهایی که رسانه نزدیک به خطیر تبدیل به مرجع خبری استقلال شده بود، در استقلال به استراماچونی قول داده شده بود که چهار بازیکن مورد نظر مربی ایتالیایی (و البته بازیکنان ایجنتش) را به استقلال بیاورد. با این حساب، باید خارجی های استقلال از تیم جدا می شدند. طارق همام، هافبک فیکس تیم ملی عراق که دو سال از قراردادش باقی مانده بود، به سادگی فسخ کرد و رفت. پاتوسی هم که می خواست بماند، سر از امارات و تیم شفر درآورد. منشا و ایسما هم به ترتیبی دیگر جارو شدند. همه این اتفاقات برای این است که جا برای میلیچ، مدافع نیمکت نشین دسته دو ایتالیا باز شود. اینها همه ناشی از بی تجربگی مدیری است که آسان به سمت های مدیریتی در استقلال رسیده بود.
۵- حسینی، وریا، زکی پور، طاهرخانی، دانشگر، علی کریمی، باقری، فرشید اسماعیلی، شجاعیان، تبریزی و محسن کریمی. این ترکیب استقلال در اولین بازی فصل بود. نکته ای برای شما جلب توجه نمی‌کند؟ همه این ۱۱ نفر فصل پیش هم عضو باشگاه استقلال بوده‌اند! در واقع استقلال تنها تیم لیگ برتری است که در هفته اول از هیچ خرید جدیدش استفاده نکرده. چرا؟ چون خریدهای جدید به اندازه ای خوب نیستند که بتوانند خودشان را به تیم تحمیل کنند. این شاهکار مدیریتی مدیری است که در فصل نقل و انتقالات، ملی پوشان را از تیم کنار گذاشته و یک خروار بازیکن متوسط که حتی خواب اردوی تیم ملی را هم ندیده اند، به تیم آورده.
حال و روز امروز استقلال، نتیجه آن چیزی است که خطیر بی‌تجربه با مشاوران کارنابلدش در فصل نقل و انتقالات رقم زدند.
راستی چه کسی به خطیر این همه اختیار داد که استقلال به این وضعیت بیافتد؟
saeed_taj
همکار بازنشسته
- تاریخ عضویت
- 17 جولای 2011
- نوشته‌ها
- 4,239
- لایک‌ها
- 5,787
در انتظار طوفان استراماچونی
جام جم/ پرده دوم استراماچونی را دیدیم. هنر عصبانی کردن مردان آرام در دست مدیران باشگاهی در ایران است و بس. مردی که تا پیش از این در فوتبال هیچ حاشیهای نداشت در کمتر از یک ماه در ایران دو حاشیه بزرگ رقم زد. ابتدا طغیان علیه باشگاه به دلیل برآورده نشدن خواستههایش و تهدید به ترک استقلال پیش از شروع فصل جدید و حالا خشم در نخستین نشست خبری تیم در آغاز لیگ. اما درد او دیگر مترجم نیست.
استراماچونی نشان داده که وقتی عصبانی شود عواقب متعددی در انتظار باشگاه استقلال خواهد بود. حالا تصویری که از او در ذهن هواداران استقلال شکل گرفته عصبانیتی است که بعد از شکست تیمش مقابل ماشین سازی تبریز در هفته نخست لیگ برتر فوتبال ایران از خود نشان داد، گلایهاش از نداشتن مترجم و مردی که با چشمان وحشت زده و ظاهری کاملا مضطرب کنار او نشست تا حرف‌هایش را ترجمه کند و اکثر ترجمههایش هم اشتباه بود. واکنش استراماچونی را پس از اینکه متوجه شد چقدر حرف‌هایش اشتباه ترجمه شده را نمی دانیم اما قطعا بر ناامیدی او افزوده است و باعث شده او تصمیمات جدیدی در ذهن خود آماده کند تا در صورت رخ دادن یک اتفاق غیرمنطقی دیگر آن را به همه بگوید. به هر حال نبود مترجم در کنار دست استراماچونی آن هم پس از پایان نخستین مسابقه لیگ برتر را هنوز کسی بر عهده نگرفته است، نه روابط عمومی و نه مدیرعامل باشگاه. البته دیگر کسی دنبال تقصیر نیست. آنچه که اهمیت دارد اتفاقات پیش روی آبیهای پایتخت خواهد بود. استراماچونی تا به حال دو بار طغیان کرده، یکی قبل از لیگ و یکی در هفته نخست. بار اول به دلیل دیپورت شدن بازیکن مورد نظرِ خارجیاش از فرودگاه بود و بار دوم به دلیل نداشتن مترجم. بار سوم چه زمانی طغیان میکند؟ گویا طغیان کرده است و خبر نداریم! استراماچونی اکنون ناراحتتر از آن است که فکر کنیم قضیه هفته اول لیگ برتر و البته قبلتر از آن فراموش شده است. واقعیت این است که حرف و حدیثهای جدیدی به گوش می‌رسد، حرف و حدیثی که ممکن است استقلال را در همین هفتههای ابتدایی لیگ زمینگیر کند. به نظر می‌رسد چه با استراماچونی و چه بدون او روزهای سختی در انتظار استقلال است به خصوص اکنون که آبی پوشان نخستین مسابقه لیگ را با شکست پشت سر گذاشتند.
مصاحبه طوفانی آندره‌آ
روزنامه گازتا دلو اسپور ایتالیا یکی از جنجالیترین روزنامههای ورزشی شناخته می‌شود و در کنار روزنامههایی چون توتو اسپورت، کوریره دلو اسپورت، گورین اسپورتیوو، گازتا دل سود و گازتا مودنا تیراژ بسیار بالایی دارد. این روزنامه ایتالیایی پر است از خبرهای حاشیهای درباره بازیکنان فوتبال و زندگیهای شخصی شان. میزان حاشیه سازی گازتا دلو اسپور ایتالیا آنچنان بالاست که یکی از خانمان براندازترین روزنامههای ایتالیایی قلمداد می‌شود به حدی که اگر اشاره کند کمر یک فوتبالیست و یا یک مربی را زیر بار سنگینی از حاشیه و رسوایی خم میکند. کافی است یک بازیکن به صورت سری و مخفیانه به یک کلوب شبانه برود اما از بداقبالیاش عکسهای او ثبت شود. آنگاه این روزنامه ایتالیایی بدون اینکه کوچکترین رحمی به این بازیکن بکند و بدون تار کردن صورت او فردایش این عکسها را در صفحه نخست به چاپ میرساند. این فوتبالیست بخت برگشته نیز تا مدتهای طولانی از شر حواشی مربوط به این اتفاق رهایی نخواهد داشت. این روزنامه در تمام ساله‌ای اخیر جنجالهای فراوانی در فوتبال ایتالیا رقم زده و داستانهای زردی را منتشر کرده است. از ارتباط الکساندر پاتو بازیکن بزریلی با دختر برلوسکونی مالک سابق میلان گرفته تا طلاق بوفون و اختلافات فرانچسکو توتی با همسرش و کلی داستان عامه پسند دیگر که البته گاهی اوقات با شکایتهای سفت و سخت هم روبرو می‌شود.
حالا این روزنامه چه ارتباطی با استراماچونی دارد؟ ارتباطش این است که خبرهای عجیبی روز گذشته شنیدیم. گفته می‌شود آندره‌آ استراماچونی گفت و گویی با این روزنامه ایتالیایی انجام داده که در آن از شرایط بد خود در ایران، بینظمیهای شدید و موجود در باشگاه استقلال و پشیمانی خود از پذیرفتن سرمربیگری این تیم گفته و تاکید کرده است تمایل زیادی دارد تا در نخستین فرصت از سرمربیگری آبیهای پایتخت ایران استعفا بدهد و برود. بر اساس آخرین اطلاعات دریافتی گویا او می‌خواهد خیلی زود یعنی کمتر از 10 روز ایران را ترک کند. البته این مصاحبه هنوز منتشر نشده است و نمیدانیم که آیا اصلا چنین مصاحبهای وجود خارجی دارد یا نه. اما منابع آگاه می گویند استراماچونی عصبانیتر از آن است که حتی با عذرخواهی رسمی بالاترین مقام باشگاه استقلال از او بابت نداشتن مترجم در هفته نخست لیگ برتر همه چیز را فراموش کند و بدون ناراحتی و عصبانیت به استقبال هفتههای برود. در واقع خبرهای جدیدی در راه است. استراماچونی در حالی که فقط یک هفته از لیگ برتر فوتبال ایران گذشته کاملا به تنگ آمده و دیگر نمیخواهد شرایط موجود در باشگاه را تحمل کند. او به اطرافیانش هم گفته در صورت به وجود آمدن مشکل دیگری تاب نمیآورد و به سرعت از ایران می‌رود. شاید مصاحبه احتمالی او با روزنامه گازتا دلواسپور ایتالیا ضربه آخر او به میخ باشد.
نکته دیگر اینکه حتی اگر مصاحبهای هم با این روزنامه ایتالیایی در کار نباشد باز هم نمیتوان عصبانیت استراماچونی را تکذیب کرد. او عصبانی است و ناراحت و البته ناامید. اینها را کنار هم قرار بدهید متوجه میشوید هر اتفاقی می‌تواند بیفتد. طغیان یکباره و ترک ناگهانی باشگاه در اعتراض به بینظمیهای بیپایان باشگاه و سوءمدیریتهای شدید.
تغییر نامها
واقعیت در رابطه با مدیران باشگاه استقلال در ساله‌ای همین بوده است: فقط نامها عوض میشوند و گرنه عملکرد همان بوده است. اما بهتر است امیرحسین فتحی در رابطه با عملکرد خود حتی بیشتر هم فکر کند. از ماجرای دیپورت شدن میلوویچ از فرودگاه به دلیل نداشتن ویزا تا فقدان مترجم کنار دست استراماچونی در هفته نخست رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران. تصور اینکه بعد از کنار رفتن استراماچونی چه دردسرهایی برای استقلال و مدیرانش پدید میآید بسیار سخت خواهد بود و کشتی طوفان زده آبی‌ها اینبار با دردسر جدیدترین روبرو می‌شود. به هر حال به نظر می‌رسد طوفانی برای استقلال در راه باشد، طوفانی از طرف سینیور آندره‌آ استراماچونی.
فرستاده شده از MI 8 Liteِ من با Tapatalk
جام جم/ پرده دوم استراماچونی را دیدیم. هنر عصبانی کردن مردان آرام در دست مدیران باشگاهی در ایران است و بس. مردی که تا پیش از این در فوتبال هیچ حاشیهای نداشت در کمتر از یک ماه در ایران دو حاشیه بزرگ رقم زد. ابتدا طغیان علیه باشگاه به دلیل برآورده نشدن خواستههایش و تهدید به ترک استقلال پیش از شروع فصل جدید و حالا خشم در نخستین نشست خبری تیم در آغاز لیگ. اما درد او دیگر مترجم نیست.
استراماچونی نشان داده که وقتی عصبانی شود عواقب متعددی در انتظار باشگاه استقلال خواهد بود. حالا تصویری که از او در ذهن هواداران استقلال شکل گرفته عصبانیتی است که بعد از شکست تیمش مقابل ماشین سازی تبریز در هفته نخست لیگ برتر فوتبال ایران از خود نشان داد، گلایهاش از نداشتن مترجم و مردی که با چشمان وحشت زده و ظاهری کاملا مضطرب کنار او نشست تا حرف‌هایش را ترجمه کند و اکثر ترجمههایش هم اشتباه بود. واکنش استراماچونی را پس از اینکه متوجه شد چقدر حرف‌هایش اشتباه ترجمه شده را نمی دانیم اما قطعا بر ناامیدی او افزوده است و باعث شده او تصمیمات جدیدی در ذهن خود آماده کند تا در صورت رخ دادن یک اتفاق غیرمنطقی دیگر آن را به همه بگوید. به هر حال نبود مترجم در کنار دست استراماچونی آن هم پس از پایان نخستین مسابقه لیگ برتر را هنوز کسی بر عهده نگرفته است، نه روابط عمومی و نه مدیرعامل باشگاه. البته دیگر کسی دنبال تقصیر نیست. آنچه که اهمیت دارد اتفاقات پیش روی آبیهای پایتخت خواهد بود. استراماچونی تا به حال دو بار طغیان کرده، یکی قبل از لیگ و یکی در هفته نخست. بار اول به دلیل دیپورت شدن بازیکن مورد نظرِ خارجیاش از فرودگاه بود و بار دوم به دلیل نداشتن مترجم. بار سوم چه زمانی طغیان میکند؟ گویا طغیان کرده است و خبر نداریم! استراماچونی اکنون ناراحتتر از آن است که فکر کنیم قضیه هفته اول لیگ برتر و البته قبلتر از آن فراموش شده است. واقعیت این است که حرف و حدیثهای جدیدی به گوش می‌رسد، حرف و حدیثی که ممکن است استقلال را در همین هفتههای ابتدایی لیگ زمینگیر کند. به نظر می‌رسد چه با استراماچونی و چه بدون او روزهای سختی در انتظار استقلال است به خصوص اکنون که آبی پوشان نخستین مسابقه لیگ را با شکست پشت سر گذاشتند.
مصاحبه طوفانی آندره‌آ
روزنامه گازتا دلو اسپور ایتالیا یکی از جنجالیترین روزنامههای ورزشی شناخته می‌شود و در کنار روزنامههایی چون توتو اسپورت، کوریره دلو اسپورت، گورین اسپورتیوو، گازتا دل سود و گازتا مودنا تیراژ بسیار بالایی دارد. این روزنامه ایتالیایی پر است از خبرهای حاشیهای درباره بازیکنان فوتبال و زندگیهای شخصی شان. میزان حاشیه سازی گازتا دلو اسپور ایتالیا آنچنان بالاست که یکی از خانمان براندازترین روزنامههای ایتالیایی قلمداد می‌شود به حدی که اگر اشاره کند کمر یک فوتبالیست و یا یک مربی را زیر بار سنگینی از حاشیه و رسوایی خم میکند. کافی است یک بازیکن به صورت سری و مخفیانه به یک کلوب شبانه برود اما از بداقبالیاش عکسهای او ثبت شود. آنگاه این روزنامه ایتالیایی بدون اینکه کوچکترین رحمی به این بازیکن بکند و بدون تار کردن صورت او فردایش این عکسها را در صفحه نخست به چاپ میرساند. این فوتبالیست بخت برگشته نیز تا مدتهای طولانی از شر حواشی مربوط به این اتفاق رهایی نخواهد داشت. این روزنامه در تمام ساله‌ای اخیر جنجالهای فراوانی در فوتبال ایتالیا رقم زده و داستانهای زردی را منتشر کرده است. از ارتباط الکساندر پاتو بازیکن بزریلی با دختر برلوسکونی مالک سابق میلان گرفته تا طلاق بوفون و اختلافات فرانچسکو توتی با همسرش و کلی داستان عامه پسند دیگر که البته گاهی اوقات با شکایتهای سفت و سخت هم روبرو می‌شود.
حالا این روزنامه چه ارتباطی با استراماچونی دارد؟ ارتباطش این است که خبرهای عجیبی روز گذشته شنیدیم. گفته می‌شود آندره‌آ استراماچونی گفت و گویی با این روزنامه ایتالیایی انجام داده که در آن از شرایط بد خود در ایران، بینظمیهای شدید و موجود در باشگاه استقلال و پشیمانی خود از پذیرفتن سرمربیگری این تیم گفته و تاکید کرده است تمایل زیادی دارد تا در نخستین فرصت از سرمربیگری آبیهای پایتخت ایران استعفا بدهد و برود. بر اساس آخرین اطلاعات دریافتی گویا او می‌خواهد خیلی زود یعنی کمتر از 10 روز ایران را ترک کند. البته این مصاحبه هنوز منتشر نشده است و نمیدانیم که آیا اصلا چنین مصاحبهای وجود خارجی دارد یا نه. اما منابع آگاه می گویند استراماچونی عصبانیتر از آن است که حتی با عذرخواهی رسمی بالاترین مقام باشگاه استقلال از او بابت نداشتن مترجم در هفته نخست لیگ برتر همه چیز را فراموش کند و بدون ناراحتی و عصبانیت به استقبال هفتههای برود. در واقع خبرهای جدیدی در راه است. استراماچونی در حالی که فقط یک هفته از لیگ برتر فوتبال ایران گذشته کاملا به تنگ آمده و دیگر نمیخواهد شرایط موجود در باشگاه را تحمل کند. او به اطرافیانش هم گفته در صورت به وجود آمدن مشکل دیگری تاب نمیآورد و به سرعت از ایران می‌رود. شاید مصاحبه احتمالی او با روزنامه گازتا دلواسپور ایتالیا ضربه آخر او به میخ باشد.
نکته دیگر اینکه حتی اگر مصاحبهای هم با این روزنامه ایتالیایی در کار نباشد باز هم نمیتوان عصبانیت استراماچونی را تکذیب کرد. او عصبانی است و ناراحت و البته ناامید. اینها را کنار هم قرار بدهید متوجه میشوید هر اتفاقی می‌تواند بیفتد. طغیان یکباره و ترک ناگهانی باشگاه در اعتراض به بینظمیهای بیپایان باشگاه و سوءمدیریتهای شدید.
تغییر نامها
واقعیت در رابطه با مدیران باشگاه استقلال در ساله‌ای همین بوده است: فقط نامها عوض میشوند و گرنه عملکرد همان بوده است. اما بهتر است امیرحسین فتحی در رابطه با عملکرد خود حتی بیشتر هم فکر کند. از ماجرای دیپورت شدن میلوویچ از فرودگاه به دلیل نداشتن ویزا تا فقدان مترجم کنار دست استراماچونی در هفته نخست رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران. تصور اینکه بعد از کنار رفتن استراماچونی چه دردسرهایی برای استقلال و مدیرانش پدید میآید بسیار سخت خواهد بود و کشتی طوفان زده آبی‌ها اینبار با دردسر جدیدترین روبرو می‌شود. به هر حال به نظر می‌رسد طوفانی برای استقلال در راه باشد، طوفانی از طرف سینیور آندره‌آ استراماچونی.
فرستاده شده از MI 8 Liteِ من با Tapatalk
- وضعیت