• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

کیــکاووس یاکیــــده

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
بالاپوش کهنه ام
گرم است
آنگاه که خیال تو
می گذرد.


---------

اگر خورشید
با مرگ برود
تمام درختان، شکل من خواهند بود.
بی خورشید
بی بانو...
 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
آویخته ام
از جایی که نمی دانم چیست
آویخته ام
از جایی تا بیداری
یا خواب
یا آب
تنها فریادی، فاصله است.
در آغاز ِ عشق
شاید
ایستاده ام!
بانو!
 

Atiiyeh

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
17 آگوست 2012
نوشته‌ها
41
لایک‌ها
282
پــاشنــه آشیــل را یــافتــه‌ام!

تمــام شــد، تنهــایــی!


کــافــی‌ســت،

پلــک‌هــایــم را ببنــدم!


راستی بــانــو!

آنهــا را نــدیــده‌ای؟!

جــایــی، میــان راه تــو نبــود . . .


++++++++++++++++++++++++++++++++

ايــن بــار هــم کــه

تــاول پــاهــايــم خشــک شــود،

دوبــاره عاشقــت مي‌شــوم!

دوبــاره راه مــي‌افتــم!


دوبــاره

گــم مــي‌شــوم . . .


+++++++++++++++++++++

زمستــان بــال گستــرده اســت!

گنجشکــان

و مــن،

پشــت تمــام پنجــره هــا،

تــو را مي جــوييــم . . .


++++++++++++++++++++++++
پــا بــرهنــه تــا کجــا دويــده اي کــه

ايــن همــه گــل

شکفتــه اســت؟!


++++++++++++++++++++++++++++++++=

پيچــک نگــاه
پيچــک نگــاهــم

دزدانــه تــا پشــت پنجــره ي

اتــاق تــو بــالا آمــده!


بــه کجــا خيــره شــده‌اي؟!

بــاران کــه بگيــرد

تمــام پنجــره پــر از پيچــک خــواهــد بــود . . .


++++++++++++++++++++++++++++++++

زمستــان آمــده اســت!

خستــه ام!

مــي خــوابــم!

بهــار کــه آمــد،

پيلــه ام را مــي شکــافــم

تــا بــا پــرهــاي خيــس،

دوبــاره

عــاشقــت شــوم . . .


+++++++++++++++++++++++++++++++


آسمــانــي ِ مــن!

در گِــل نشستــه،

دستــي کــه پيمــانــه ي گــونــه هــايــت بــود!

دريــايــي بيــاور . . .


+++++++++++++++++++++

دســت کــودکــي ام را رهــا نکنــي

کــه يــک چــنار نشــانــه ي خــوبــي

بــراي رسيــدن بــه خــانــه نيســت!

تنــها يــک درخــت را نشــان کــرده ام!


هــاي چنــار!

مــا گــم شــده ايــم!

دســت تنــهايــي ام را رهــا نکنــي

کــه يــک نگــاه نشــانــه ي خــوبــي

بــراي رسيــدن بــه بــانــو نيســت!

تنــها يــک نگــاه را نشــان کــرده ام!



++++++++++++++++++++


چــقدر دزديــدنِ نگــاه ِ تــو

از چشــمان ِ تــو

لــذت بخــش اســت!

گــويــي تيــله اي

از چشــمم بــه دلــم مــي افتــد!

بـــانـــو!

بــا مــردي کــه تيــله هــاي

بسيــار دارد،

مــي آيــي؟

++++++++++++++++++++++++++


ميــان اينــهمــه راه

کــه بــه تــو نمــي رســد،

چــه سخــت اســت

راه ِ تــو را گــم کــردن ...

+++++++++++++++++++++++

کسي را مي شناسي که

شيشه ي شکسته ي پنجره اي را بَند بزند


پيش از آن که بروي

پيش از آن که بشکند؟



++++++++++++++++++++++++

ای بانو

بیا حواسمان را پرت کنیم

مال هرکس دورتر افتاد

عاشق تر است



اول خودم

حواسم را بده تا پرت کنم ...
 
بالا