برگزیده های پرشین تولز

یـــــــــغـــــمـــــا گــــــــلــــــرویــــــ ـــی

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
... نام ترانه : طلسم خواب ...
... از دفتر : تنها برای تو می نویسم ، بی بی باران ...

www.roozgozar.com-2199.gif

تو رُ دیدم ! تو رُ دیدم ،
توی پسکوچه ی خواب !
من سوارِ اسب اَبلَق ،
تو پریزادِ کتاب !
خونه مون یه قصرِ مَرمَر ،
وسطش حوض بلور !
غول شب اسیرِ بطری ،
تَه اقیانوس دور !
دنیا مُفتم نمی ارزه بدون طلسم خواب !
کاش من تو قصه بودیم توی برگای کتاب !
توی خواب نگاه تو
چه مهربونه ، خوب من !
واسه این دلم می خواد ،
تو خواب بمونه ، خوب من !
توی خوابم تو رُ دارم ،
این برای من بَسه !
توی رؤیا نفس ت ،
با نفسم همنفسه !
دنیا مُفتم نمی ارزه بدون طلسم خواب !
کاش من تو قصه بودیم توی برگای کتاب !

 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
نام ترانه :غیرِمجاز
از دفتر : تنها برای تو می نویسم ، بی بی باران

57.gif


تو کی هستی که نگاهت مثه قصه پُرِ رازه ؟
تو کی هستی که تو این شب ، نفس ت غیرِمجازه ؟

تو کی هستی که با اسم ت ، پُشت سایه ها می لرزه ؟
تو کی هستی که حضورت ، واسه من تنها نیازه ؟

با منی مثل خودِ من ! مثل تن ! مثل یه پیرهن !
اما بین دستای ما ، فاصله دورُ درازه !

بذار از تو گُر بگیرم ! بذار آفتابی بمیرم !
آخه این کولی یه عُمره ، واسه تو ترانه سازه !

با تو فردا رُ می بینم ! سیب خورشیدُ می چینم !
با تو من صدتا کتابم ، پُرم از شعرای تازه !

چه نگاه بی نقابی ! چه ترانه های نابی !
انگاری تموم دنیا ، توی اون چشمای نازه !

صدتا مِی خونه ی بسته ، پُشت پِلک تو نشسته !
چرا چشمات می بندی ؟ بگو کی مِی خونه بازه ؟

دل بده به زخمه ی درد ! که صِدام نقطه چین کرد !
انگاری تو خَتم آواز ، صدای گریه ی سازه !
 

ShaghayeghOF

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 آپریل 2012
نوشته‌ها
35
لایک‌ها
69
اتاقک یه تاکسی کرایه کش دربستی
اینه همون فضای آزادی که می خواستی؟!


تو تاکسی که می شینیم، همه یه پا رستمیم.


می بریم و می دوزیم، شهرو به هم می زنیم.


یک سره حرف می زنیم، حرفای صدتا یه غاز.

جمله های فلسفی، حرفای غیرِ مجاز:

«ـ گوجه فرنگی شده کیلویی رؤیا تومن!»

«ـ می گن تو این هفته باز ماهواره جمع می کنن!»

«ـ حراجِ آبِ خزر چاره ی مشکل بوده!»

«ـ می گن یه دانشجو هم بینِ اراذل بوده!»

«ـ شنیدم که چهارتا ویلا توی کیش داره!»

«ـ آقا! این حرفا بسه... راننده تَه ریش داره...»


اتاقکِ یه تاکسی، کرایه کش، دربستی...
اینه همون فضای آزادی که می خواستی؟!

چونه هامون گرم می شه، تو تاکسی که می شینیم.
چه حرفایی می زنیم، چه خوابایی می بینیم.
گلایه ها می کنیم، همیشه از این و اون
جوکای تازه می گیم واسه از ما بهترون:
«ـ کاشکی منم یه آدم توی فلسطین بودم!»
«ـ دیشب سه ساعت و نیم تو صفِ بنزین بودم!»
«ـ توی میدون دنبالِ آستین کوتاه می گردن!»
«ـ باید آقازاده بود واسه پول پارو کردن!»
«ـ من شنیدم که حتا بن لادنم همین جاس!»
«ـ بازم مثلِ همیشه، کار کارِ انگلیساس...»

اتاقکِ یه تاکسی، کرایه کش، دربستی...
اینه همون فضای آزادی که می خواستی؟!

 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
کهرُبا ٭باز هم برای تو نوشتم ُ این آخرین ترانه نیست!

بی تو اَم اما از تو سرشارم!
بی تو در خواب ُ با تو بیدارم!
رنگِ چشمانت، رنگِ دلتنگی!
خسته ای از این آدمک سنگی!
کهربایی تو، من پَری در باد!
تو همه شعری، من همه فریاد!

آخرین بانو! سایه را بشکن!
شوق ِ بودن را، زنده کن در من!
آخرین بانو! رنگ ِ رؤیا باش!
بهترین فصل ِ قصه ی ما باش!

از نگاه ِ من، بهترین نامی!
خسته از راه ِ بی سرانجامی!
آخرین عاشق، آخرین همراه!
از شب ِ یلدا، پُل بزن تا ماه!
حجم ِ آغوشت، وسعت ِ دریاست!
بی تو این عاشق، قایقی تنهاست!

آخرین بانو! سایه را بشکن!
شوق ِ بودن را، زنده کن در من!
آخرین بانو! رنگ ِ رؤیا باش!
بهترین فصل ِ قصه ی ما باش!●
 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
کــَم رنگ ٭تو خوش رنگی خوش آهنگ!

نگاهم کن که کم رنگم!
نگاهت بهترین رنگه!
گره کن مشت ِ آوازُ،
صدای تو خوش آهنگه!

بخون با من که بیزارم،
از این اذکار ِ تکراری!
بیا بی قصه خوابم کن!
شکنجه گاه ِ بیداری!

غزل ْ خاتون ِ دریا دل! ببر من ر ُ تو از ساحل!
که این عاشق ترین قایق، نشسته تا گلو در گل!

بدُزد این رخت ِ پُر خارُ!
من ُ عریون کن از وحشت!
تو چتر ِ چل گیس ِ تُ وا کن!
زیر ِ رگبار این نفرت!

بتاب از روزن ِ فانوس!
شب ِ یلدا ر ُ رسوا کن!
رو این دیوار ِ دل مرده،
هزار تا پنجره وا کن!

غزل خاتون ِ‌دریا دل! ببر من ر ُ تو از ساحل!
که این عاشق ترین قایق، نشسته تا گلو در گِل!●
 

T!NA

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
19 جولای 2012
نوشته‌ها
4
لایک‌ها
6

دوچـرخه سـه تفنــگی

*:: از دفتـــر : تنهـا بـرای تـو می نویسـم بی بی بــاران ::*
2444944fsr56livq0.gif

دفترِ سفیدِ کاهی ! جعبه ی مدادِ رنگی !
فصلِ نابِ قَدکشیدن ، توی اون خونه کلنگی !

پشه بندِ پُر ستاره ، خوابا رؤیای دوباره ،
ظهرِ تابستونِ تهران ، یه دوچرخه سه تفنگی!

من امیرِ قصه بودم ، تو پریزادِ ترانه !
اسبِ ما همون دوچرخه ، بوسه هامون محرمانه !

ترکِ زینِ اون دوچرخه ، تو نشسته بودی ، اون روز !
تَك چراغِ کوچه مونُ ، تو شکسته بودی ، اون روز !

نفست پُشتِ سَرَم بود ! دستای تو روی شونه م !
موهات ُ با سنجاقای نقره بسته بودی، اون روز !

من امیرِ قصه بودم ، تو پریزادِ ترانه !
اسبِ ما همون دوچرخه ، بوسه هامون محرمانه !

بگو اون اسبِ قشنگ به کدوم گریه فروختیم ؟
تو حریقِ زشت تقویم ، از کدوم زبانه سوختیم ؟

اشتباه ما کجا بود ؟ ما کدوم چاهُ ندیدیم ؟
به کدوم کرباسِ کهنه ، پولَکای رنگی دوختیم ؟

من امیرِ قصه بودم ، تو پریزادِ ترانه !
اسبِ ما همون دوچرخه ، بوسه هامون محرمانه !

broad18.gif

 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
نگاه برفی

پیش نگاه سردت
دست ودلم می لرزه
سردی این زمستون
به دیدنت می ارزه
یخ می زنه وجودم
پیش نگاه سردت
غزال پر غروری
نمی رسم به گردت
خاتون سرد قصه
با من می مونی یا نه ؟
کتاب روزگار
با من می خونی یا نه ؟
تو او نگاه برفی
قطب شمال نشسته
بگو که فصل سرد رو
تحویل سال شکسته
بیا و مهربون باش
یخ دلت رو آب کن
نگاهت رو جواب
سوال بی جواب کن
خاتون سرد قصه
با من می مونی یا نه ؟
کتاب روزگار رو
با من می خونی یا نه ؟
 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
آخرین خدانگهدار

گریه کردم ‚ گریه کردم اما دردم نگفتم
تکیه دادم به غرورم ‚ تا دیگه از پا نیفتم
چه ترانهبی اثر بود ‚ مثل مش زدن به دیوار
اولین فصل شکستن ‚ آخرین خدانگهدار
دس تسلامد دادن آخر توی اون کوچه ی خلوت
بغض بی وقفه ی آواز ‚ واژه های بی مروت
بوته ی یاس دیگه اون
عطری که دوس داشتی نداد
کوچه ی آشتی کنونم
دلا رو آشتی نداد
من به قله می رسیدم ‚ اگه همترانه بودی
صد تا سد رو می شکستم ‚ اگه تو بهانه بودی
با تو پیسوز ترانه یه چراغ شعله ور بود
لحظه ها چه عاشقانه ‚ قاصدک چه خوش خبر بود
کوچه ها بدون بن بست آسمون پر از ستاره
شبا بی هراس خنجر ‚ واژه ها شعر دوباره
بوته ی یاس دیگه اون
عطری که دوس داشتی نداد
کوچه ی آشتی کنونم
دلا رو آشتی نداد
 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!
من رؤیایی دارم، رؤیای آزادی
رؤیای یک رقصِ بی‌وقفه از شادی

من رؤیایی دارم، از جنسِ بیداری
رؤیای تسکینِ این دردِ تکراری

دردِ جهانی که از عشق تهی می‌شه
دردِ درختی که می‌خشکه از ریشه

دردِ یه کودک که تو چرخه‌ی کاره
یا دردِ اون زنِ که محکومِ آزاره

تعبیرِ این رؤیا درمونِ دردامه
درمونِ این دردا تعبیرِ رؤیامه
رؤیای من اینه: دنیای بی‌کینه
دنیای بی‌کینه... رؤیای من اینه

من رؤیایی دارم، رؤیای رنگارنگ
رؤیای دنیایی سبز و بدونِ جنگ

من رؤیایی دارم که غیرممکن نیست
دنیایی که پاکه از تابلوهای ایست

دنیایی که بمب و موشک نمی‌سازه
موشک روی خوابِ کودک نمی‌ندازه

دنیایی که تو اون زندونا تعطیلن
آدم‌ها به جرمِ پرسش نمی‌میرن.

تعبیرِ این رؤیا درمونِ دردامه
درمونِ این دردا تعبیرِ رؤیامه
رؤیای من اینه: دنیای بی‌کینه
دنیای بی‌کینه... رؤیای من اینه

من رؤیایی دارم، رؤیای آرامش
رؤیای دنیای بی‌مرز و بی‌ارتش

من رؤیایی دارم، رؤیای خوشبختی
رؤیای دنیایی بی‌نفرت و سختی

بی‌ترسِ سرنیزه، بی‌وحشتِ باطوم
هر آدمی شاد و هر ظالمی محکوم

دنیایی که توش پول اربابِ مردم نیست
قحطیِ لبخند و ایمان و گندم نیست

تعبیرِ این رؤیا درمونِ دردامه
درمونِ این دردا تعبیرِ رؤیامه
رؤیای من اینه: دنیای بی‌کینه
دنیای بی‌کینه... رؤیای من اینه

 

kambiz_g

Registered User
تاریخ عضویت
7 مارس 2007
نوشته‌ها
1,544
لایک‌ها
1,522
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته

جهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته!

جهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست

جواب هم صدایی ها، پلیس ضد شورش نیست!

نه بمب هسته ای داره، نه بمب افکن نه خمپاره

دیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمیذاره!

همه آزادِ آزادن، همه بی دردِ بی دردن

تو روزنامه نمیخونیم نهنگا خودکشی کردن!

جهانی رو تصور کن، بدون نفرت و باروت

بدون ظلم خودکامه، بدون وحشت و تابوت

جهانی رو تصور کن، پر از لبخند و آزادی

لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی!

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه

اگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سربه

تصور کن جهانی رو، که توش زندان یه افسانه ست

تمام جنگای دنیا، شدن مشمول آتش بس!

کسی آقای عالم نیس، برابر با همن مردم

دیگه سهم هر انسانه، تن هر دونه ی گندم!

بدون مرز و محدوده، وطن یعنی همه دنیا

تصور کن، تو میتونی، بشی تعبیر این رویا!
 

Emerald1991

Registered User
تاریخ عضویت
15 سپتامبر 2012
نوشته‌ها
101
لایک‌ها
856
محل سکونت
خیلی دور ، خیلی نزدیکـــ
از یاد نبر کهـ از یاد نبردمتـــ !
از یاد نبر کهـ تمامــ ِ اینـ سالها
با هر زنگـ ِ نابهـ هنگامــ ِ تلفنــ از جا پریدمــــ
گوشیــ را برداشتمــ و بهــ جایــ ِ صدایــ ِ تــ ـــ ـــ ــو
صدایــ ِ همسایهــ ایــ ، دوستــیـــ ، دشمنیــ را شنیدمــ !
از یاد نبر کهـ همیشهـ بعد از شنیدنـــ ِ آهنگــ ِ " جانــ ِ مریمـــ "در اتاقـ ِ منــ بــ ــارانــ ــ بــ ــاریــ ـــد !
از یاد نبر کهـ با تمامــ ِ اینــ احوالــ همیشهــ اشتیاقــ ِ تکرار ِ ترانهـ ها با منــ بودیــ !
همیشهـ اینــ منــ بودمــکهـ برایــ ِ پرسشیــ ساده پا پیشــ میــ گذاشتمـــ !
همیشهــ حنجرهـ یـ ِ منــ
هوا خواهـ ِ خواندنـ ِ آواز ِ آرزوها بود !
همیشهـ ایـنــ چشمــ ِ بیــ قرار ...ـ
ـ یکــ نفر صدایــ ِ آنــ ضبط ِ لاکردار را کمــ کند (!) ....
 
Last edited:

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!

نام ترانه : لعنــَـت

از دفتر: بی سرزمین تر از باد





من برای تو میخونم ، هنوز از اینورِ دیوار !

هر جای گریه که هستی ، خاطره هات نگه دار !

تو نمیدونی ، عزیزم ! حال روزگارِ ما رُ !

توی ذهن آینه بشمار ، تَک تَک حادثه ها رُ !

خورشیدُ از ما گرفتن ! شُکرِ شب ! ستاره پیداس !

از نگاه ما ، جرقّه ، صدتا فانوس ! یه رؤیاس !

هم غصه ! بخون با من ،

تو این قفس بی مرز !

لعنت به چراغ سرخ !

لعنت به چراغ سبز !

من برای تو میخونم ، بهترین ترانه ها رُ !

دل دیوارُ بلرزون ! تازه کن خلوت ما رُ !

ببین از رو بوم آبی ، پاک شده رنگ پرنده !

حرف تازهای ندارن ، این دقایق کشنده !

جنّای قلعه ی جادو ، سیبای بلورُ چیدن !

تو بخون ! ترانه خونا ، همه شون نفس بُریدن !

هم غصه ! بخون با من ،

تو این قفس بی مرز !

لعنت به چراغ سرخ !

لعنت به چراغ سبز !

 

Princess NazaniN

کاربر فعال ادبیات
کاربر فعال
تاریخ عضویت
16 آپریل 2009
نوشته‌ها
844
لایک‌ها
2,442
محل سکونت
In my dreams!

نام ترانه : حرف آخر
از دفتر: تنها برای تو می نویسم بی بی باران

1481972pwivw7a2j4.gif


دیگه فرصتی نمونده !
نازنین ! نازت کم کن !
دارم از صدا میفتم ،
کمکم کن ! کمکم کن !

یک ترانه پابه پا باش !
این صدای آخرینه !
بی تو رو به انقراضم !
حرف آخرم همینه !

نبض معیوب حضورت ، من آخر از پا انداخت !
بازی عشقت آخر ، دل ناباورِ من باخت !

وَه چه بی حنجره ام من !
تشنه ی یه جرعه آواز !
مثل یه مرغ مهاجر ،
وقتی تَن میده به پرواز !

بی تو بی بهانه ام موندم ،
واسه پروازِ دوباره !
مردِ غمگین سکوتم ،
حرف تازه یی نداره !

نبض معیوب حضورت ، من آخر از پا انداخت !
بازی عشقت آخر ، دل ناباورِ من باخت !
 

dobeyti

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
9 دسامبر 2012
نوشته‌ها
80
لایک‌ها
97
محل سکونت
ایران
بی تو از آخر قصه های مادربزرگ می ترسم
می ترسم از صدای این سکوت سکسکه ساز
می دانم ! عزیز
می دانم که اهالی این حدود حکایت
مدام از سوت قطار و سقوط ستاره می گویند
اما تو که می دانی
زندگی تنها عبور آب و شکفتن شقایق نیست
زندگی یعنی نوشتن یاس و داس و ستاره در کنار هم
زندگی یعنی دام و دانه در دامنه ی دم جنبانک
زندگی یعنی باغ و رگ و بی پناهی باد
زندگی یعنی دقایق دیر راه دور دبستان
زندگی یعنی نوشتن انشایی درباره ی پرده ها و پنجره ها
 
بالا